به نام خدا
يعنى به هنگام ظهور حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ جوانان و جوانمردان شيعه همانگونه كه بر پشت بام خانه هاى خويش در خواب اند همگى يك شب بدون وعده ى قبلى، بامداد را در مكّه حاضر و به ديدار امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ مفتخر مى گردند.
يكى از مهمترين عوامل زمينه ساز ظهور امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ پيدايش افرادى شجاع و قوى دل است; ايشان ياران امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ خواهند بود هميشه امامان معصوم ما با كمبود رادمردانى استوار مواجه بودند و چون زمينه ى قيام فراهم نمى شد، عليه دولتهاى باطل حركتى نمى كردند. در زمان غيبت نيز اين معضل وجود دارد تا نزديك زمان ظهور، در آن زمان در اقصى نقاط دنيا عدّه اى پديد خواهند آمد كه دلهاى آنها همچون پاره هاى آهن است چنانكه در صفات ايشان بطور مفصل سخن خواهيم گفت.
طبق روايات تعداد آنها 313 نفر است كه تعداد زيادى از آنها از اهل همان زمان هستند و عدّه اى هم در زمانهاى قبل مى زيسته اند كه از قبر خارج شده و براى يارى و نصرت دين خدا با امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ پيمان مى بندند.
در ستايش از اين گروه وارسته و شايسته اى كه خداوند اينان را برگزيده است و به همراهى و يارى حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ مفتخرشان ساخته، روايات بسيارى وارد شده است. در اين روايات ضمن ترسيم شخصيّت ارزشمند و نقش سازنده و اوصاف برجسته ى آنان، از چگونگى پيوستن آنان به امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ در مكّه، سخن رفته و فراتر اينكه، آياتى از قرآن شريف در مورد آنان تأويل شده است. از باب نمونه در ذيل آيه ى شريفه ى:
(فاستبقوا الخيرات أينما تكونوا يأت بكم اللّه جميعاً)([10]
) در كارهاى نيك سرعت جوييد كه هر كجا باشد خداوند شما را گرد خواهد آورد.
از امام صادق ـ عليه السلام ـ آمده است:
يعني اصحاب القائم، الثلاثمائة وبضع عشر وهم ـ واللّه ـ الأمّة المعدودة يجتمعون في ساعة واحدة كقزع الخريف([11]).
اين آيه ى شريفه اشاره به 313 نفر ياران اصلى حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ دارد. بخداى سوگند! كه آنان در شمار، اندك هستند. امّا در كارآيى و ايمان و شكوه معنوى بسيار و بسان ابر پراكنده ى پائيزى (كه بناگاه به هم مى پيوندند و متراكم مى شوند) آنان ظرف لحظه اى در يك ساعت معيّن از سراسر گيتى در مكّه حاضرمى گردند.
امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود:
«بينا شباب الشيعة على ظهور سطوحهم نيام، اذ وافوا إلى صاحبهم في ليلة واحدة على غير ميعاد فيصبحون بمكّة»([12])
يعنى به هنگام ظهور حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ جوانان و جوانمردان شيعه همانگونه كه بر پشت بام خانه هاى خويش در خواب اند همگى يك شب بدون وعده ى قبلى، بامداد را در مكّه حاضر و به ديدار امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ مفتخر مى گردند.
در روايات از خصوصيات اخلاقى ياران آنحضرت و تعداد آنها و جنسيت قومى ايشان تعابير زيادى وارد شده كه بدان اشاره مى كنيم. ليك از باب مقدمه در يك بينش كلى امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ در اشاره به شخصيّت آنان مى فرمايد:
«لم يسبقهم الأوّلون ولا يدركهم الآخرون»([13]).
آنان در شايستگى و امتيازات بر اوج رفيعى هستند نه از نسلهاى گذشته كسى از آنان پيشى گرفته است و نه از آيندگان كسى به مقام والاى آنان مى رسد.
در مورد نحوه ى رساندن خود به آنضحرت به مقامى رسيده اند كه زمين در زير پاى آنها پيچيده مى شود.
امام صادق ـ عليه السلام ـ در مورد آنان مى فرمايد:
«فيصير إليه أنصاره من أطراف الأرض، تطوى لهم الأرض طيّاً».([14])
يعنى ياران مهدى ـ ارواحنا فداه ـ از نقاط مختلف زمين بسوى او حركت مى كنند و زمين زير پاى آنان در هم مى پيچد.
ايمان استوار ياران
ياران خاصّ حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ از نظر معنويّت و ايمان كامل و استوار و نداشتن ذرّه اى ترديد در دلها بى نظيرند. آنان در اوج يقين و اخلاصند و بخاطر قوّت و استوارى و كمال ايمان به خدا، ذرّه اى ترس و دلهره در كران تا كران وجودشان نيست چرا كه انسان به هر اندازه اى كه ايمانش به خدا افزون گردد، به همان اندازه توان و تلاش او افزون مى گردد.
بر اين اساس ياران آنحضرت به هنگامى كه به ميدان كارزار گام مى نهند نه كسى توان ايستادن در برابر آنان را دارد و نه پديده اى مى تواند مانع اجراى برنامه هاى نجات بخش و دستورات صادر شده از سوى فرماندهى بلند مرتبه ى آنان گردد.
از امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ آمده كه فرمودند:
«كانّهم ليوث قد خرجوا من غاباتهم مثل زبر الحديد، لو انّهم همّوا بازالة الجبال الرواسي لازالوها عن مواضعها فهم الذين وحّدوا اللّه حقّ توحيده»([15]).
آنها همچون شيرانى كه از بيشه ى خود خارج شده اند بر گرد آن حضرت حلقه مى زنند آنان براستى مانند پاره آهنى هستند كه اگر بر متلاشى نمودن كوهها تصميم بگيرند آنها را نابود مى سازند. آنان خداى را آنگونه كه شايسته است به يگانگى مى پرستند.
اگر در اين جمله كه ـ كأنّهم ليوث قد خرجوا من غاباتهم ـ براستى دقت شود وقتى شير از بيشه ى خود خارج مى شود ديگر چه كسى جرأت مقابله با او را دارد.
امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند:
«إذا ساروا يسيرا الرعب امامهم مسيرة شهر»([16])
هنگامى كه به حركت در مى آيند امواج رعب و وحشت يك ماه پيشتر از ايشان حركت مى كند.
تواضع و فروتنى ياران
آنان قهرمانانى فروتن، متواضع و برخوردار از ارزش اخلاقى و انسانى اند و هرگز مغرور و مست قدرت نمى شوند. آنها به مقام والاى حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ آنگونه كه شايسته و بايسته است اعتقاد دارند; تا آنجا كه نه تنها از وجود گرانمايه ى آنحضرت بهره مى برند; بلكه از زين مركب او نيز به افتخار تبرّك مى جويند و آن را مسّ مى كنند. آنان بسان فداكارانى هوشيار، بر گرد آن سرچشمه ى بركات و والاييها و ارزشها حلقه مى زنند و جان خويش را در همه ى فراز و نشيبها و ميدانهاى جهاد و پيكار، سپر بلاى جان گرامى او مى سازند و دستورات و خواسته هايش را لبّيك مى گويند.
امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند:
«كانّ على خيولهم العقبان يتمسّحون بسرج الامام يطلبون بذلك البركة ويحفّون به، يقون بأنفسهم في الحروب ويكفونه ما يريد»([17]).
چابك بسان عقاب بر مركبهاى خويش سوارند و در عشق به حضرت چنانند كه زين مركب او را براى تبرّك جستن مسح مى كنند و بر گرد يار حلقه مى زنند و در فراز و نشيبها و پيكارها او را بسان جان شيرين با همه ى وجود محافظت مى كنند و هر دستورى دهد او را بسنده اند و به انجام رساننده.
شب زنده دارى ياران
ياران آن گرامى عبادت كنندگان خاضع و خاشعند; شبانگاهان را با نماز و نيايش و سوز و گداز عاشقانه به بارگاه خدا، به سحر رسانده و در نمازهاى خويش زمزمه اى همچون آواى زنبوران عسل از ايشان شنيده مى شود. در ركوع و سجود و قيام و قعودند و با وجود اين روزها در اوج آمادگى و شهامت بر مركبهاى خويش، براى انجام دستورات حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ ايستاده اند.
امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود:
«رجال لا ينامون الليل، لهم دوّى في صلاتهم كدوّى النحل، يبيتون قياماً على أطرافهم ويصبحون على خيولهم، رهبانٌ بالليل، ليوث بالنهار»([18]).
بزرگ مردانى كه شبها را نمى خوابند براى آنها زمزمه اى در نمازشان همچون زمزمه ى انبوه زنبوران، شبها را شب زنده دارى مى كنند و صبح مى كنند در حالى كه بر مركبهاى خويش سوارند (و آماده پيكار) راهبان شب هستند و شيران روز.
آگاهى و شناخت ياران
از ويژگيهاى آنان، اوج آگاهى و عمق دانايى و درايت آنهاست دلهاشان به نور معرفت درخشنده و نور باران است. به راهى كه مى روند يقين كامل داشته لذا همچون كنيزى كه از مولاى خود اطاعت مى كند، از امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ فرمانبردارى مى نمايند.
امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند:
«ورجال كانّ قلوبهم زبر الحديد، لا يشوبها شك في ذات اللّه أشد من الحجر . . . هم أطوع له من الأُمّة لسيّدها كالمصابيح . . . كانّ قلوبهم القناديل»([19]).
مردانى كه دلهاشان بسان پاره ى آهن است. در ايمانشان به خدا و وعده ى او ذرّه اى ترديد ندارند و باور آنان از كوه سخت تر است . . . ايشان در فرمانبردارى از سالار خويش مطيع تر از كنيز نسبت به مولاى خود مى باشند. آنان بسان چراغهاى روشنگرند . . . دلهايشان بسان مشعلهاى پر نور است.
زيبا و ژرفترين توصيف براى يارن آن حضرت را در اين سخن زيبا مى توان ديد كه مى فرمايد:
هرگز قلب آنان به ذره اى از شك آلوده نمى شود. و اين مقامى فراتر از فهم و دركهاست.
اتّحاد و برادرى ياران
از ويژگيهاى آنان، اين است كه انديشه هايشان متحدّ و يگانه، ديدگاهشان همانند، دلهايشان به هم پيوسته و به هم گره خورده است نه اختلافى در رأى و انديشه و گفتار آنان خواهى ديد و نه در رفتارشان و همگى يك دل و يك قطب و يك زبان هستند.
از امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ در وصف ايشان آمده است:
«كأنّما ربّاهم ابٌ واحد وأُمٌّ واحدة، قلوبهم مجتمعة بالمحبّة والنصيحة»([20]).
گويى يك پدر و مادر آنان را پرورانده و دلهايشان لبريز از مهر و محبّت و خيرخواهى است.
سنّ ياران
آنچه در روايات آمده اين است كه اكثر ياران آن حضرت در سنين جوانى اند; از امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ آمده كه فرمودند:
«انّ أصحاب القائم شباب، لا كهول فيهم إلاّ كالكحل في العين، أو كالملح في الزاد وأقلّ الزاد الملح»([21]).
ياران حضرت همگى جوان هستند و سالخورده در ميان ايشان نيست مگر مانند سرمه در چشم يا نمك در توشه و كمتر چيزى كه بعنوان توشه حمل مى شود، نمك است.
خلاصه تعداد پيران در بين اصحاب حضرت بسيار اندك است و اكثريّت آنها جوان هستند.
در روايات تعداد ياران آنحضرت كه ابتداى ظهور در مكّه حاضر شده و با او بيعت مى كنند 313 نفر ذكر شده است.
از اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ آمده كه فرمودند:
«. . . ثمّ إذا قام، يجتمع إليه أصحابه على عدة أهل بدر وهم ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلاً»([22]).
هنگامى كه قيام كند ياران اصلى او كه شمارشان 313 نفر و به شمار ياران پيامبر در جنگ بدر است بسوى او اجتماع مى كنند.
امام باقر ـ عليه السلام ـ فرمود:
«يبايع القائم ـ بين الركن والمقام ـ ثلاثمائة و نيف عدّة أهل بدر فيهم النجباء من أهل مصر والابدال من أهل الشام والأخيار من أهل العراق»([23]).
با قائم ـ ارواحنا فداه ـ ميان ركن و مقام، 313 شخصيت بزرگ ـ به شمار ياران پيامبر در بدر ـ بيعت مى نمايند در ميان آنها چهره هاى برجسته از مصر و شايستگانى از شام و خوبانى از عراق هستند.
آرزوى شهادت
آرزوى بزرگ ياران خاصّ امام مهدى ـ ارواحنا فداه ـ به دوش كشيدن بار مسئوليت و به انجام رساندن وظايف و جهاد و شهادت در راه خداست چرا كه معنا و مفهوم حقيقى شهادت را به شايستگى دريافته و ارزش آن در بارگاه خدا را آنگونه كه بايد، شناخته اند.
حضرت صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند:
«يدعون بالشهادة ويتمنّون أن يقتلوا في سبيل اللّه، شعارهم يالثارات الحسين»([24]).
]براى خود و ديگران[ طلب شهادت مى كنند و آرزو دارند كه در راه خدا كشته شوند و شعار آنان خونخواهى حسين ـ عليه السلام ـ است.
غرور و مستى و نه احساس ضعف
آنان نه به آفت غرور و مستى گرفتار مى شوند و نه از شمار اندك همراهان و پيشتازان در نخستين مراحل قيام و ظهور آنحضرت احساس وحشت و تنهايى مى كنند. زيرا انسانى كه داراى ارتباط عميق و خالصانه با آفريدگار تواناى هستى است با داشتن آن ارتباط و پيوند احساس وحشت نمى كند و نيز از پيوستن ديگران به راه و رسم نجات بخش و افتخارآفرين خويش و بسيارى همراهان، شادمان و مغرور نمى گردد.
حضرت اميرالمؤمنين على ـ عليه السلامـ فرمود:
«يؤلّف اللّه بين قلوبهم، لا يستوحشون من أحد ولا يفرحون بأحد يدخل فيهم»([25]).
خداوند بين دلهاى آنها الفت برقرار مى كند. ايشان از كسى و قدرتى وحشت ندارند و نه بخاطر پيوستن فرد يا قدرتى به گروهشان دچار شادمانى و غرور مى گردند.
[10]. سوره ى بقره، 148.
[11]. بحارالانوار، ج 53، ص 91.
[12]. غيبت نعمانى، ص 316، باب 21، ح 11.
[13]. مستدرك حاكم، ج 4، ص 554.
[14]. معجم احاديث الامام المهدى، ج 3، ص 290.
[15]. الزام الناصب، ج 2؟ ص 200.
[16]. بحارالانوار، ج 52، ص 308.
[17]. بحارالانوار، ج 52، ص 308.
[18]. بحار الانوار ، ج 52، ص 308.
[19]. بحار الانوار، ج 52 ، ص 308.
[20]. الزام الناصب، ج 2، ص 200.
[21]. بحار ، ج 52 ، ص 333.
[22]. الزام الناصب، ج 2 ص 304.
[23]. بحار الانوار ، ج 52، ص 304.
[24]. بحارالانوار، ج 52، ص 308.
[25]. معجم احاديث الامام المهدي ، ج 3 ص 100، مستدرك الصحيحين ج 4 ص 554.
برگرفته از سايت :المهدويه