توصیههای كاربردی رهبر انقلاب درباره نماز
نماز در هيچ حالى نبايد ترك شود. در عين شدت و مِحنت، در بُحبوحهى ميدان جهاد، در هنگام فراغ و آسايش، و حتى در ميان محيط لجنآلودى كه انسان با هوسها و كينهها و شهوتها و خودخواهيها، پيرامون خود پديد آورده است. نماز يك شربت مقوّى و شفا بخش است، بايد آن را با دل و جان خود نوشيد و از هر نقطه كه در آن واقع شدهايم، يك گام يا يك ميدان به بهشت رضوان نزديك شد.
از اين روست كه نه حَىَّ علىالجهاد و نه حَىَّ على الصوم و نه حَىَّ على الانفاق، نگفتهاند، ولى در هرروز بارها سرودهاند: حىّ علىالصلاة.
در دوران انقلاب و جنگ تحميلى، نماز، ما را در حركتمان مصمّمتر و نيرومندتر مىكرد، و امروز كه خطر غفلت و عيشبارگى و آرزوهاى حقير و تنگنظرانه و عادتها و روزمرّگيها ما را تهديد مىكند، نماز به ما مصونيّت مىبخشد و بنبستهاى پندارى ما را مىشكند و راه ما را روشن و افق را درخشان مىسازد. ۱۳۸۱/۰۶/۱۶
امروز در كشور ما اين جهات [نماز اول وقت] قابل مقايسهى با قبل از انقلاب نيست. شماها اغلب قبل از انقلاب را يادتان نيست. عجيب بود! هم اينجا، هم بعضى جاهاى ديگر. ما عراق رفته بوديم، يك سفر عتبات مشرف شديم، هر كار كرديم براى نماز صبح، توقف نكرد؛ يعنى اصلاً نمیشد؛ جورى تنظيم كرده بودند كه نمیشد. و بنده مجبور شدم از اواخر قطار – كه نزديك ايستگاه يا اوائل ايستگاه بود – خودم را از پنجره بيندازم بيرون، كه بتوانم نماز بخوانم؛ چون در داخل قطار كثيف بود و نميشد نماز خواند. به هر حال، اين چيزها هيچ رعايت نمیشد. حالا خيلى تفاوت كرده؛ منتها بيش از اينها انتظار هست. اهميت نماز بايد معلوم باشد. ۱۳۸۷/۰۸/۲۹امام صادق (عليهالسّلام) در بيمارىِ رحلت به وصىّشان ميفرمايند كه: «ليس منّى من استخفّ بالصّلوة»؛ از ما نيست كسى كه نماز را سبك بشمارد. استخفاف يعنى سبك شمردن، كماهميت شمردن. حالا اين نمازِ با همهى اين خصوصيات، با همهى اين فضائل، چقدر از انسان وقت ميگيرد؟ نماز واجب ما – اين هفده ركعت – اگر انسان بخواهد با دقت و با قدرى ملاحظه بخواند، فرض كنيد سى و چهار دقيقه وقت ميگيرد، والّا كمتر وقت خواهد گرفت. ما گاهى اوقات ميشود كه پاى تلويزيون در انتظار برنامهاى كه مورد علاقهى ماست نشستهايم و قبل از آن، دائم تبليغات، تبليغات، تبليغات – بيست دقيقه، پانزده دقيقه – كه هيچ كدام هم به درد ما نميخورد، مىنشينيم گوش ميكنيم و بيست دقيقه وقتمان را از دست ميدهيم، براى خاطر آن برنامهاى كه ميخواهيم. بيست دقيقههاى زندگى ما اينجورى است. منتظر تاكسى ميشويم، منتظر اتوبوس ميشويم، منتظر رفيقمان ميشويم كه بيايد جائى برويم، منتظر استاد ميشويم كه سر كلاس دير كرده، منتظر منبرى ميشويم كه دير به مجلس رسيده؛ همهى اينها – ده دقيقه، پانزده دقيقه، بيست دقيقه – به هدر ميرود. خوب، اين بيست دقيقه و بيست و پنج دقيقه و سى دقيقه را براى نماز – اين عمل راقى، اين عمل بزرگ – مصرف كردن مگر چقدر اهميت دارد.
در جامعهى جوان كشور بيش از ديگران بايد به نماز اهميت داد. جوان با نماز دلش روشن ميشود، اميد پيدا ميكند، شادابى روحى پيدا ميكند، بهجت پيدا ميكند. اين حالات بيشتر مال جوانهاست، بيشتر مال موسم جوانى است؛ ميتواند لذت ببرد. و اگر خدا به من و شما توفيق بدهد، نمازى بخوانيم كه با توجه باشد، خواهيم ديد كه انسان در هنگام توجه به نماز از نماز سير نميشود. انسان وقتى به نماز توجه پيدا كند، آنچنان لذتى پيدا ميكند كه در هيچ يك از لذائذ مادى اين لذت وجود ندارد. اين در اثر توجه است. ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
از اين روست كه نه حَىَّ علىالجهاد و نه حَىَّ على الصوم و نه حَىَّ على الانفاق، نگفتهاند، ولى در هرروز بارها سرودهاند: حىّ علىالصلاة.
در دوران انقلاب و جنگ تحميلى، نماز، ما را در حركتمان مصمّمتر و نيرومندتر مىكرد، و امروز كه خطر غفلت و عيشبارگى و آرزوهاى حقير و تنگنظرانه و عادتها و روزمرّگيها ما را تهديد مىكند، نماز به ما مصونيّت مىبخشد و بنبستهاى پندارى ما را مىشكند و راه ما را روشن و افق را درخشان مىسازد. ۱۳۸۱/۰۶/۱۶
امروز در كشور ما اين جهات [نماز اول وقت] قابل مقايسهى با قبل از انقلاب نيست. شماها اغلب قبل از انقلاب را يادتان نيست. عجيب بود! هم اينجا، هم بعضى جاهاى ديگر. ما عراق رفته بوديم، يك سفر عتبات مشرف شديم، هر كار كرديم براى نماز صبح، توقف نكرد؛ يعنى اصلاً نمیشد؛ جورى تنظيم كرده بودند كه نمیشد. و بنده مجبور شدم از اواخر قطار – كه نزديك ايستگاه يا اوائل ايستگاه بود – خودم را از پنجره بيندازم بيرون، كه بتوانم نماز بخوانم؛ چون در داخل قطار كثيف بود و نميشد نماز خواند. به هر حال، اين چيزها هيچ رعايت نمیشد. حالا خيلى تفاوت كرده؛ منتها بيش از اينها انتظار هست. اهميت نماز بايد معلوم باشد. ۱۳۸۷/۰۸/۲۹امام صادق (عليهالسّلام) در بيمارىِ رحلت به وصىّشان ميفرمايند كه: «ليس منّى من استخفّ بالصّلوة»؛ از ما نيست كسى كه نماز را سبك بشمارد. استخفاف يعنى سبك شمردن، كماهميت شمردن. حالا اين نمازِ با همهى اين خصوصيات، با همهى اين فضائل، چقدر از انسان وقت ميگيرد؟ نماز واجب ما – اين هفده ركعت – اگر انسان بخواهد با دقت و با قدرى ملاحظه بخواند، فرض كنيد سى و چهار دقيقه وقت ميگيرد، والّا كمتر وقت خواهد گرفت. ما گاهى اوقات ميشود كه پاى تلويزيون در انتظار برنامهاى كه مورد علاقهى ماست نشستهايم و قبل از آن، دائم تبليغات، تبليغات، تبليغات – بيست دقيقه، پانزده دقيقه – كه هيچ كدام هم به درد ما نميخورد، مىنشينيم گوش ميكنيم و بيست دقيقه وقتمان را از دست ميدهيم، براى خاطر آن برنامهاى كه ميخواهيم. بيست دقيقههاى زندگى ما اينجورى است. منتظر تاكسى ميشويم، منتظر اتوبوس ميشويم، منتظر رفيقمان ميشويم كه بيايد جائى برويم، منتظر استاد ميشويم كه سر كلاس دير كرده، منتظر منبرى ميشويم كه دير به مجلس رسيده؛ همهى اينها – ده دقيقه، پانزده دقيقه، بيست دقيقه – به هدر ميرود. خوب، اين بيست دقيقه و بيست و پنج دقيقه و سى دقيقه را براى نماز – اين عمل راقى، اين عمل بزرگ – مصرف كردن مگر چقدر اهميت دارد.
در جامعهى جوان كشور بيش از ديگران بايد به نماز اهميت داد. جوان با نماز دلش روشن ميشود، اميد پيدا ميكند، شادابى روحى پيدا ميكند، بهجت پيدا ميكند. اين حالات بيشتر مال جوانهاست، بيشتر مال موسم جوانى است؛ ميتواند لذت ببرد. و اگر خدا به من و شما توفيق بدهد، نمازى بخوانيم كه با توجه باشد، خواهيم ديد كه انسان در هنگام توجه به نماز از نماز سير نميشود. انسان وقتى به نماز توجه پيدا كند، آنچنان لذتى پيدا ميكند كه در هيچ يك از لذائذ مادى اين لذت وجود ندارد. اين در اثر توجه است. ۱۳۸۷/۰۸/۲۹