به نام خدا
در روايتهاي بسياري چنين آمده است كه اين انقلاب بزرگ زماني رخ مىدهد كه ظلم و فساد جهان را فرا گيرد و حكومتهاى دينستيز و مستكبران، بر گستره زمين خاكى فرمان برانند:
الف) پيامبر فرمود:یملأ الارض قسطاً و عدلا كما ملئت ظلماً و جوراً.[1]
ب) ابوجعفر فرمود: لا يخرج المهدى حتى يرقى الظلمة.[2]
برخى از اين روايتها چنين برداشت كردهاند كه فراواني ظلم و فساد در جامعه، زمينه ساز ظهور آن منجى مصلح است. بنابراين، كار ظالمان و مفسدان در زمين شايسته است؛ زيرا سبب نزديك شدن ظهور حضرت مىشوند، و در مقابل، كسانى كه در پي اصلاح جامعه هستند و در مقابل فساد و تباهى آنان ميايستند، كار شايستهاي انجام نميدهند؛ چون ظهور حضرت را به تأخير مى اندازند. از نظر اينان، هرگناه، ظلم، تبعيض، حقكشى و هر بلايي، به حكم اينكه مقدمه اصلاح كلى به شمار ميرود، رواست. پس بهترين كمك به تسريع در ظهور و بهترين شكل انتظار، ترويج فساد است.
بايد گفت كه اين گروه، به مصلحان، مجاهدان و آمران به معروف و ناهيان از منكر با نوعى بغض و عداوت مى نگرند؛ زيرا آنان را كساني ميدانند كه ظهور حضرت را به تأخير مياندازند. آنان از اهل فساد راضى هستند؛ زيرا مقدمات ظهور را فراهم ميكنند. برعكس، اگر خود هم اهل گناه نباشند، در عمق ضمير و انديشه، از گناهكاران و عاملان فساد راضي هستند.[3]
البته چنين انديشهاي تازگى ندارد و از اصول فلسفه ماركس به شمار مىآيد. ماركسيستها مىگويند:
كورك (دمل) هر قدر فسادش زيادتر باشد، زودتر دهن باز مى كند و منفجر مىشود. پس در جامعه نيز براى به وجود آمدن انقلاب، بايد فساد را بيشتر كرد.[4] اينان در فرضيه اصلاح يا انقلاب، مخالف اصلاح هستند و مى گويند: اصلاح، انقلاب را به تأخير مى اندازد، پس اصلاح بد است. قائل به اخلال هستند و مى گويند نابسامانى موجه است؛ چون نابسامانى تضاد و كشمكش را بيشتر مىكند و وقتى كشمكش بيشتر شد، جنگ و مبارزه شديدتر شده و انقلاب سريعتر انجام مىشود.[5]
شبهات ياد شده چنين پاسخهايي را ميطلبد:
1. فساد و ظلم نشانه ظهور است، نه زمينه آن:
شرايط ايجاد هر پديده، لازمه آن است و از آن جدا نيست. يعني تا آن عوامل به وجود نيايند، آن پديده محقق نمىشود. ولي نشانههاي يك پديده، تنها از نزديك شدن به آن رخداد خبر ميدهند و نقشى در ايجاد پديده ندارند. چه بسا پديدهاي رخ دهد، بدون آنكه نشانههاى وعده داده شده براى آن محقق شده باشد.
حال بايد روشن شود كه آيا گسترش فساد و ظلم در جامعه شرط و زمينه ظهور به شمار مى آيد، يا نشانه آن؟ با ژرفانديشى در روايتها روشن ميشود كه افزايش تباهى، فساد و ظلم، از نشانههاى ظهور به شمار مىآيد، نه زمينه و شرط و سبب ظهور. بنابراين، گسترش فساد و تباهى هيچ نقشى در اصل ظهور ندارد و تنها وجود اين ظلمها و فسادها، همگان را از نزديكى ظهور يا وقوع آن آگاه مىكند.
2. ظلم فراواني دارد، نه ظالم:
چه بسا شمار ظالمان و فاسدان در زمين كم باشند، ولى آنچنان ظلم و فساد كنند كه ويرانگرى آنان سراسر جهان را فراگيرد. البته قرار نيست عامل اين ظلم و فسادها معتقدان به اسلام و مهدويت باشند. چه بسا انسانها و مؤمنان در ايجاد حركات اصلاحى و حكومت عدل تلاش کنند و فاسدان بر دامنه فساد بیفزایند. شيخ صدوق، روايتى از امام صادق نقل مى كند كه در آن روايت ميخوانيم: «اين امر تحقق نمىپذيرد، مگر اينكه هر يك از شقى و سعيد به نهايت كار خود برسند».
پس سخن در اين باره است كه گروه سعادتمندان و گمراهان هر كدام به نهايت كار خود برسند. سخن در اين نيست كه سعيدى در كار نباشد و فقط اشقيا به نهايت درجه شقاوت برسند.[6]
3. تکالیف مؤمنان در زمان غیبت:
روايتهاي پرشمارى، تكاليف و وظايف بسيارى را براى منتظران ظهور حضرت در دوران غيبت و پيش از ظهور بيان مى كنند كه به برخى اشاره مى شود.
امام صادقدرباره خودسازى و تهذيب نفس فرمود:
هر كس دوست دارد از اصحاب حضرت قائم باشد، بايد منتظر باشد و در اين حال به پرهيزكارى و اخلاق نيكو رفتار نمايد، در حالى كه منتظر باشد، پس…[7]
و نیز میفرماید:
طوبى لشيعة قائمنا المنتظرين لظهوره فى غيبته والمطیعين له فى ظهوره. اولئك اولياء الله الذين لا خوف عليهم و لا هم يحزنون.[8]
روشن است که وجود اين وظایف و تكاليف در دوران غيبت و پيش از ظهور، آشكارا با رضايت و بى تفاوت بودن نسبت به فساد و ظلم و تباهى در جامعه منافات دارد. اگر اين چنين باشد، بايد پذيرفت كه بسيارى از تكاليف اتيان واجبات و ترك محرمات برای نزدیکتر كردن ظهور امام زمان، به زمان پيش از ظهور تخصيص بخورد. پس در اين دوره بسيارى از تكاليف از انسانها ساقط ميشود، ولى لازم باطل است؛ يعني براي تخصيص خوردن تكاليف در اين دوران هيچ دليلي وجود ندارد. بنابراين، ملزوم هم باطل مى شود.
شهيد مطهرى مى گويد:
اين (رها كردن تكليف) برخلاف يك اصل قطعى اسلامى است؛ يعنى انتظار ظهور حضرت حجت هيچ تكليفى را از ما ساقط نمىكند، نه تكليف فردى و نه اجتماعى. شما در شيعه و اهل تسنن، يك عالم پيدا نمىكنيد كه بگويد انتظار ظهور حضرت حجت يك تكليف كوچك را از ما ساقط مىكند.[9]
و برعكس، به تأیید ثابت و هميشگى بودن تكاليف، امام صادقميفرمايد:
حلال محمدحلالٌ الى يوم القيامة.
هر حركت اصلاحى و هر انقلابى براى محقق شدن، بايد مسير طبیعى و عادى خود را بپيمايد. امام صادقفرمود:
ابى الله أن يجرى الاشياء الا بأسباب؛
اراده خداوند به اين تعلق گرفته است كه هيچ چيزى جز به واسطه اسبابش محقق نشود.[10]
انّ الله لا يغيّر ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم؛
سنت الهي بر آن تحقق گرفته است كه سرنوشت انسانها به دست خودشان رقم بخورد. [11]
حكومت عدلمحور و جهانى امام نيز از اين قاعده مستثنا نيست؛ يعني براى محقق شدن به يارانى صالح، به دور از وسوسه هاى شيطانى، پاك از پليديها و صاحب كرامات انسانى نياز دارد، تا جامعه اصلاح شود و به مدينه فاضله وعده داده شده، دست يابيم.
امام صادقدر وصف ياران حضرت مىفرمايد:
براى حضرت مردانى است كه استوارى دلهايشان براى دين خدا، همانند آهن است… خداوند به وسيله آنها امام و پيشواى حق را يارى مىكند.[12]
اين امام بزرگوار در جاى ديگرى مى فرمايد:
… ياران امام زمان كسانى هستند كه خداوند درباره آنها فرمود: ﴿سوف يأتى الله بقومٍ يحبهم و يحبّونه﴾؛ «خداوند به زودى گروهى را خواهد آورد كه آنان را دوست دارد و آنان نيز او را دوست دارند.» آنان در برابر مؤمنان فروتن و در برابر كافران با عزت و درشتخو و سختگير هستند.[13]
حال مىتوان گفت در زمان ظهور آن حضرت، دو جبهه وجود دارد: جبهه حق كه عبارتاند از ياران مخلص امام و جبهه باطل كه فاسدان، ملحدان و ظالمان را شامل مىشود. ترديدى نيست که هواپرستان و كج انديشانى كه در زمان پيش از ظهور حضرت، خواستهاى شيطانى را در جامعه گسترش ميدادهاند، از ياران امام به شمار نمىآيند؛ زيرا آنان ويژگىهاى ياوران مهدى را ندارند و از ويژگيهايي كه در روايتها براي ياران حضرت بيان شده است، بهرهمند نيستند. بنابراين، با اين عقیده در جبهه مقابل قرار دارند و با برخورد سركوبگرانه حضرت مهدي روبهرو خواهند شد. بايد دانست قيام حضرت، يك حركت اصلاحى است و هر پديده اى كه در مقابل آن باشد، مردود خواهد بود. پس صاحبان چنين انديشه نادرستي، اوّلين ضربه را خود متحمل خواهند شد و ذلت و خوارى را در مقابل مؤمنان خواهند چشيد.
4. بشارتهاى قرآن
از ديدگاه شيعی اماميه، آيات گوناگوني در قرآن به مؤمنان و مستضعفان و صالحان بشارت داده است كه آينده جهان از آنِ آنهاست:
﴿و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر أنّ الارض يرثها عبادى الصالحون﴾؛[14]
﴿وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات، ليستخلفنّهم فى الارض كما استخلف الذين من قبلهم…[15]
این آیات، تحقق وعده بزرگ الهی (ظهور حضرت مهدی و برچیده شدن ظلمها و فسادها در پهنۀ گیتی) را بيان ميكنند و تردیدی نیست كه خواست خداوند بر آن است که این واقعه بزرگ با سیر طبیعی خود صورت گيرد و جز در مواردی نادر، معجزهای رخ ندهد. همچنین شکی نیست که چنین انقلاب بزرگي برای تحقق نیازمند بستری مناسب، به وسیله انسانهای مؤمن است تا از یکسو از آن حضرت و حرکتش استقبال كنند و از دیگر سو، او را در ادامه حرکت یاری دهند.
حال با توجه به این مقدمه، اگر بنا باشد انسانها برای نزدیکی ظهور هیچ حرکتی انجام ندهند، در مقابل فساد برنخيزند، حتی خود برای رسيدن به این امر به فسادهایی دست زنند و سکون و سکوت را بر حرکت و اصلاح ترجیح دهند، چه کسی بایستی برای محقق شدن این وعده الهی گام بردارد و بستر و زمینه اجتماعی پذیرش آن حضرت را فراهم آورد. به عبارت دیگر، اگر بنا باشد همگی در فساد و فحشا غرق شوند، چه کسی منتظر آمدن آن حضرت است تا فسادها را برچیند. افزون بر آن، این وعدههای الهی بايد دروغ باشد و وقتی مؤمنان نیز بستر را فراهم نکنند و آمادگی جهانی برای پذیرش حکومت جهانی حضرت صورت بپذیرد، آن انقلاب و پیروزی بزرگ نیز شکل نمیگیرد.
5. امر به معروف و نهى از منكر
﴿كنتم خير امّةٍ أخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تؤمنون بالله﴾؛[16]
شما بهترين امتى هستيد كه براى انسانها پديدار شده است.
زيرا امر به معروف و نهى از منكر مى كنيد و به خدا ايمان داريد. اسلام، امر به معروف و نهى از منكر، يكى از فروع دين و از ضروريات دين مبين اسلام به شمار مى آيد و روايات بسیاری بر وجوب آن دو فريضه الهى دلالت دارند.[17]
بنابراين، بايد در مقابل هر فساد و ظلمى صف آرايى كرد و با تكيه بر قرآن و روايات، تا حد امكان، ريشه آنها را خشكاند. هيچ دليلى يافت نمى شود كه اين احكام، شامل زمان پيش از ظهور نشود، بلكه اين حكم با شرايط ويژه خود، همه زمانها، از جمله، زمان پيش از ظهور حضرت را هم دربرمىگيرد.
6. مفهوم واقعی انتظار
عدهاي از انتظار ظهور حضرت چنين برداشت كردهاند كه بايد در كمين بود و دست روى دست گذاشت. در حالى كه انتظار، حركت و عمل و عامل مقاومت است. پيامبر6 فرمود:
افضل الاعمال انتظار الفرج.
بنابراين، سكوت و رضايت و بيحركتي، معناى واقعى انتظار نيست. بلكه انتظار ظهور بايستى محركى باشد تا به فراهم آوردن زمينه هاى ظهور همانند خودسازى و دگرسازى.
این افراد، مفهوم انتظار را درک نکردهاند و از آن چنين برداشت ميكنند که انتظار به این معناست که باید در کمین بود و دست روی دست گذاشت تا آن حضرت بیاید و حرکت اصلاحی را خود انجام دهد. در حالی که انتظار، حالت کسی است که از وضع موجود ناراضي است و برای ایجاد وضع بهتری تلاش میکند. بنابراین، مسأله انتظار از دو عنصر نفی (بیگانگی از وضع موجود) و عنصر اثبات (خواهان وضعیت مطلوب بودن) ترکیب ميشود.
مرحوم مظفر میگوید:
از چیزهایی که در این زمینه باید بدانیم این است که معنای انتظار ظهور آن مصلح نجاتبخش، این نیست که مسلمانان در امر دین و احیای حق از یاری او دست بردارند و جهاد در راه دین و عمل به احکام آنرا ترک کنند و دست روی دست گذارند و وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را تنها به آن حضرت واگذار نمایند، بلکه هیچ وقت تکلیف و عمل به احکام شرعی از دوش مسلمانان برداشته نمیشود و پیوسته بر آنان واجب است. بکوشند حقیقت را درک کنند و راههای صحیح وصول به آن را به دست آورند و تا جايی که قدرت دارند از زیر بار مسؤولیت امر به معروف و نهی از منکر شانه خالی نکنند. مسلمانان نميتوانند به بهانه اینکه منتظر مهدی است و او اصلاحگر کل و راهنما و بشارت دهنده است، از آنچه بر او واجب است، دست بردارد.[18]
امام صادق (ع) میفرماید:
هر کس که خواسته باشد از یاران قائم باشد، باید که منتظر باشد و با پرهیزکاری و خویهای پسندیده عمل کند، و اوست منتظر. پس هرگاه بمیرد و قائم پس از مردنش بپا خیزد، پاداش او مثل کسی است که دوران حکومت آن حضرت را درک کرده باشد.[19]
بنابراین، انتظار، عمل و عامل مقاومت است، و سکوت، رضایت و بيحرکتي معنای واقعی انتظار نیست تا گروهی با چنین تصوری از اباحیگری حمايت كنند و از حقیقت شریعت محمدی دور شوند.
7. هدف وسيله را توجيه نمىكند
برخی هرگونه قیام و انقلابی را نفی ميكنند و میپندارند در دوران غیبت، هیچ حکومتی شرعیت ندارد، روایاتی همچون روایت ذیل قیامها و انقلابهای قبل از ظهور آن حضرت را مذموم ميپندارند.
امام صادقفرمود:
هر پرچمی که قبل از قیام قائم ما برافراشته شود، صاحب آن، طاغوت است که غیر خدا را پرستش میکند.[20]
اگر چنین روایاتی را از نظر سند بپذيريم، ولي به سبب سازگار نبودن با مبانی عقلی و نقلی ما استنادپذير نخواهند بود. در زير به بعضي از آن مبانی اشاره میشود:
الف) جهاد:
بسياري از احکام و قوانین اسلام را جهاد تشکیل میدهد که آیات بسیاری، منزلت و ضرورت آن را بیان میکنند:
1. ﴿و جاهدوا فیالله حقّ جهاده.﴾[21]
2. ﴿و قاتلوهم حتی لاتکون فتنهٌ و یکون الدین لله.﴾[22]
3. ﴿فقاتلو أئمه الکفر انّهم لا ایمان لهم لعلّهم ینتهون.﴾[23]
4. ﴿و ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله.﴾[24]
5. ﴿یا أیهاالذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله.﴾[25]
امر به جهاد و انقلاب علیه ظلم و ستم و کافران، تحت رهبری افرادی صالح و وارسته و کارآمد با یارانی خالص و مؤمن، اختصاص به زمان و مکان خاصی ندارد و هیچ دلیلی نداریم که این آیات، زمان خاصی را در برمیگیرد و شامل سایر زمانها نمیشود؛ زیرا احکام و تکالیف شرعی کلّی عمومی است. بنابراین، از این آیات میتوان چنین استفاده کرد که شایسته است در هر زمانی، حتی اگر نزدیک به ظهور حضرت مهدی باشد، مؤمنان و صالحان جهاد و انقلاب کنند و دست ظالمان و نامردمان را قطع سازند و ريشه فتنهها و تباهیها را از سرزمینشان بكنند.
ب) روایات امر به معروف و نهی از منکر و اجرای احکام
﴿و لتکن منکم امّةٌ یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر.﴾[26]
در بسیاری از آیات قرآن، قوانین جزايی اسلام، همچنین امر به معروف و نهی از منکر آمده است. براي نمونه، ميتوان به آیاتی که مجازات زناکار[27]، دزد[28]، قصاص[29] و … را براي هر کس روشن كرده، اشاره كرد. بايد گفت تا یک انقلاب اسلامی و در پی آن یک حکومت اسلامی و اصلاحی صورت نگیرد، اوامر قرآنی عملي نخواهد شد و درخواستهای خداوند تبارک و تعالی بیپاسخ میماند. بنابراین، عمل به چنین اوامري، جز با تشکیل انقلابها علیه ظالمان و فاسدان و تشکیل حکومتهای اسلامی میسر نیست.
ج) زمینهسازی برای ظهور:
مهمترین شرایط ظهور عبارت است از:
1. تربیت عمومی و رشد فکری افراد، برای فهم عالی و ایمان به دستورات متعالی اسلام؛
2. تربیت و رشد انسانهایی مخلص و فداکار؛
3. …
حال میتوان پرسید، اگر یک حکومت اسلامی تشکیل شود، آیا بستر را برای آمدن آن منجی موعود، بیش از پیش فراهم نمیآورد؟ از اینها گذشته، حرکات اصلاحی، ثمربري پرشماری دارد که تحقق آن در هر دورهاي ضروری است. در زير به بعضي از آنها اشاره میشود:
1. ارائه الگوی حکومتی:
چنانچه حکومت اصلاحگر و اسلامی، در نتیجۀ مقابله با نابسامانیهای اجتماعی و ظلم و ستمها پدید آید و عدالت و اسلام را محور اصلی حکومت خود قرار دهد، میتواند یک الگوی حکومتی و آینهای از آن حکومت اسلام محور و عدلگستر جهانی ارائه دهد. در نتيجه آمادگی جهانی برای پذیرش آن انقلاب و حکومت بزرگ و در سطح جهان پدید ميآید.
2. آمادگی نظامی و جذب نیروهای شایسته و کارآمد:
تردیدی نیست که چنین انقلابها و حکومتهایی (که بر مبنای اسلام و عدالت و تحت رهبری افرادی صالح و وارسته باشد) میتوانند دانشگاهی انسانساز به شمار آیند و با تربیت نیروهای کارآمد، زمینهساز ظهور شوند.
امام باقر میفرماید:
گویا میبینم مردمی در مشرق، قیام کرده و حق را طلب میکنند، به آنها نمیدهند، دوباره حق را طلب میکنند، به آنها داده نمیشود وقتی مردم اوضاع را چنین دیدند شمشیرهای خود را بر شانه میگذارند، حال سردمداران حکومت حاضر میشوند، حق آنها را بدهند که دیگر مردم قبول نمیکنند تا اینکه قیام میکنند و حکومت تشکیل میدهند و این حکومت و پیروزی را جز به صاحب شما تحویل نمیدهند.[30]
3. بالابردن سطح فرهنگ و شعور اجتماعی مردم:
حرکتها و انقلابهای اسلامی و اصلاحی، میتوانند تحولاتی در جامعه بشری پدید آورند و حق و حقیقت را کاملاً برای مردم تبیین كنند. همچنين ميتوانند شیوه اجرايی حق و عدالت را نشان دهند و ناکارآمدی مکتبها و حکومتهای مادی را برای مردم روشن سازند. آنها به مردم ميگويند که همه ناعدالتیها در جامعه انسانی، به سبب آن است که در زیر لوای باطل قرار گرفتهاند. از اینرو، به سود آنان است که زیر پرچم عدالت محور جهانی قرار گیرند.
[1]. محمد محمدى رى شهرى، ميزان الحكمه، ج اول، ص 178.
[2]. صافى گلپايگانى، منتخب الاثر، ص 540.
[3]. مرتضی مطهری، قيام و انقلاب حضرت مهدى7، ص 54 و 55.
[4]. موسوی همدانی، پاسخ به پرسشهاى دينى، ص 44.
[5]. مرتضی مطهری، فلسفه تاريخ، ج 1، ص 44.
[6]. قيام و انقلاب امام مهدى7، ص 57ـ 58.
[7]. محمد تقی اصفهانی، مكيال المكارم، ، ج 2، ص 428.
[8]. شيخ صدوق، کمالالدین، ج 2، ص 357، باب ماروى عن الصادق7، ح 54.
[9]. شهيد مطهرى، سيرى در سيره ائمه اطهار:، ص 295، انتشارات صدرا.
[10]. کلینی، كافى، ج اول، ص 183؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 2، ص 90.
[11]. سوره رعد، آیه 11.
[12]. علامه مجلسى، همان، ج 2، ص 308 ـ 307، ح 82.
[13]. نعمانی، االغیبة، ص316.
[14]. سوره انبياء، آیه 105.
[15]. سوره نور، آیه 55.
[16]. سوره آل عمران، آیه 110.
[17]. كافى، ج 5، ص 56، ح 1.
[18] ـ ر.ک: عقائد الامامیه.
[19] . ر.ک: موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج 2، ص 219.
[20] . محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج 11، ص 37، ح 6.
[21] . سوره حج، آیه 78.
[22] . سوره بقره، آیه 193.
[23] . سوره توبه، آیه 12.
[24] . سوره نساء، آیه 75.
[25] . سوره نساء، آیه 125.
[26] . سوره آل عمران، آیه 104.
[27] . سوره نور، آیه 2.
[28] . سوره مائده، آیه 38.
[29] . سوره بقره، آیه 179.
[30]. نعمانی، الغیبة، ص 383، ترجمه محمد جواد غفاری.
برگرفته از سايت :المهدويه