به نام خدا
مقوله مهم مهدویت، به دلیل اثرات بسیار حیاتبخش و بهجتزایی كه دارد؛ در معرض خطرات و آسیبهایی است. نوشتار حاضر بدنبال طرح برخی آسیبها، با ذكر پیامدها و خاستگاه هر یك بوده و در پایان به مبارزه و درمان آن همّت گمارده است؛ این آسیبها به قرار ذیلاند:
1. برداشتهایی انحرافی از مقوله انتظار فرج؛
2. افراط و تفریط در ارائه چهره مهر و قهر از امام عصر(عج)؛
3. طرح مباحث غیرضروری؛
4. شتابزدگی و تعجیل؛
5. توقیت و تعیین وقت ظهور؛
6. تطبیق نادرست نشانههای ظهور؛
7. افراط و تفریط در تبیین مفهوم غیبت؛
8. ملاقات گرایی؛
9. آرزوگرایان بی عمل؛
10. عاشق نمایان دنیاخواه؛
11. مدعیان دروغین مهدویت و نیابت خاصه و عامه؛
12. عدم پیروی از ولایت فقیه و نواب عام؛
13. فعالیتهای غرب و مستشرقان.
پیش در آمد
هر امر مهمی به نسبت اهمیتش، در معرض خطرها و آسیبهایی است.مقوله مهم مهدویت هم با اثرات بسیار حیاتبخش و بهجت زای خود كه كمترین آنها، امید به آینده و سر فرو نیاوردن در مقابل حوادث، ستمها و سختیهاست، از این قاعده مستنثی نیست.
آنچه بدنبال طرح آنیم؛ آسیبهایی است كه پیش از ظهور و در دوران غیبت رخ مینماید. سخن از آسیبهای دیگر مانند آنچه در مقابل جریان قیام مهدوی رخ مینماید، را به وقتی دیگر وا میگذاریم.
هدف این نوشتار، بررسی برخی آسیبها با تبیین آثار و خاستگاه هر یك است تا راه مبارزه و درمان آنها روشن گردد.
1. برداشتهای انحرافی از مقوله انتظار فرج
1-1- برخی انتظار فرج را در دعا برای فرج، امر به معروف و نهی از منكرهای جزئی منحصر دانسته و بیشتر از آن، وظیفهای برای خویش قائل نیستند.
1ـ2ـ گروهی دیگر، حتی امر به معروف و نهی از منكرهای جزئی را نیز بر نمیتابند. چون معتقدند در دوران غیبت، كاری از آنها بر نمیآید و تكلیفی به عهده ندارند، و امام زمان(علیه السلام )خود، هنگام ظهور كارها را اصلاح میكند.
1ـ3ـ پندار گروه سوم چنین است كه جامعه بایستی به حال خود رها شود و كاری به فساد آن نباید داشت تا زمنیه ظهور ـ كه دنیایی پر از ظلم و فساد است ـ فراهم آید.
1ـ4ـ گروه چهارم، انتظار را چنین تفسیر میكنند: نه تنها نباید جلوی مفاسد و گناهان را گرفت، بلكه بایستی به آنها دامن زد تا زمینه ظهور حضرت حجّت هر چه بیشتر فراهم گردد.
1ـ5ـ دیدگاه پنجم، هر حكومتی را به هر شكل ، باطل و برخلاف اسلام میداند و میگوید: ((هر اقدامی برای تشكیل حكومت در زمان غیبت، خلاف شرع و مخالف نصوص و روایات معتبر است)) به این استدلال كه در روایات آمده است: ((هر عَلَم و پرچمی قبل از ظهور قائم(علیه السلام )باطل است.))(1)
پیامدها:
پیش از طرح منشأ و علل چنین دیدگاههایی، لازم است برخی از پیامدهای این نظریات گفته شود تا مشخص گردد كه چرا این برداشتها، برداشت انحرافی (انتظار تلخ یا منفی) نامیده میشود:
1- قانع بودن به وضع موجود و عدم كوشش برای تحقق وضعی برتر
2- عقب ماندگی توده
3- تسلّط بیگانگان و زبونی در مقابل آنها (نبودن استقلال و آزادی)
4- ناامیدی و پذیرش شكست در حوزه فرد و اجتماع
5- ناتوانی دولت و نابسامانی كشور
6- فراگیر شدن ستم و انفعال و بی تحرّكی در مقابل ظلم
7- قبول ذلّت و بدبختی در حوزه فرد و اجتماع
8- تنبلی و بیمسؤولیتی
9- مشكلتر ساختن حركت و قیام امام زمان(علیه السلام )چرا كه هر چه فساد و تباهی بیشتر شود، كار امام(علیه السلام )در مبارزه سختتر و طولانی میگردد
10- تعطیلی محتوای بسیاری از آیات و روایات مانند: امر به معروف و نهی از منكر، سیاست داخلی و خارجی، چگونگی برخورد با كفار و مشركان، دیه، حدود، دفاع از محرومان عالم و… .
خاستگاه
منشأ برداشتهای انحرافی عبارت است از:
1- كوته فكری و عدم بصیرت كافی نسبت به دین
2- انحرافات اخلاقی (برخی از قائلان دیدگاه دوم)
3- انحرافات سیاسی(برخی از قائلان دیدگاه چهارم و پنجم)
4- توهم اینكه امام زمان(علیه السلام )كارها را به وسیله اكراه و اجبار یا فقط از طریق معجزه انجام میدهد؛ پس نیاز به مقدمات و زمینهسازی نیست.
5- توهم اینكه غیر از امام زمان(علیه السلام )هیچ كس نمیتواند همه فسادها و تباهیها را به صورت كامل بر چیند و تمامی خیرها و صلاحها را در همه ابعاد و زمنیهها حاكم سازد؛ پس كاری از دیگران بر نمیآید.
6- هدف، وسیله را توجیه میكند: ((الغایات تبرّر المبادی؛ هدفها، وسیلههای نامشروع را مشروعیت میبخشد.)) پس بهترین كمك به تسریع در ظهور و بهترین شكل انتظار، ترویج و اشاعه فساد است.
7- عدم فهم صحیح روایتهایی كه ظلم و جور آخرالزمان را مطرح میكنند و این اشتباه كه پس بایستی، یا كاری به فساد و تباهی نداشت و در قبال آن، موضعِ بی طرفی اتخاذ كرد (دیدگاه چهارم) یا حتی دیگران را به گناه فرا خواند (دیدگاه پنجم).
8- جدای از مسایل سیاسی و اهل سیاست كه به دنبال ركود جوامع اسلامیاند، عدم فهم روایات ((بطلان هر عَلَمی قبل از ظهور)) نیز، زمینه ساز دیدگاه پنجم است.
مبارزه و درمان
قبل از پاسخ تفصیلی به دیدگاهها و علل اشتباهات، چند نكته را كه در حل زیربنایی مطالب مذكور مفید است، یادآوری میكنیم:
1- علم و بصیرت در دین، در مقابل كج اندیشیها و برداشتهای غلط
2- تقوا در مقابل هوی و هوس
3- علم و بصیرت در حوزه سیاست و اجتماع برای تشخیص دوستان و دشمنان و روشن شدن عملكرد سیاست بازان
4- تبیین و روشنگری اندیشمندان و علما در حوزه مسائل دینی و سیاسی و اجتماعی
5- پیروی از علمای راستین كه مصداق نایبان عام امام زمانند
6- به حاشیه راندن تفكرات متحجرانه و جمودگرا.
پاسخ تفصیلی:
1. حركت امام زمان(علیه السلام )مانند امور دیگر، روال طبیعی دارد و قرار نیست همه امور، معجزه آسا صورت پذیرد. امام صادق(علیه السلام )فرمود:
((لو قد خرج قائمنا(علیه السلام )لم یكن الا العلق و العرق و النوم علی السروج(2)؛ قائم ما كه قیام كند، جز عرق ریختن و خواب (از فرط خستگی و مبارزه پی در پی ) بر روی زینها نیست)).
2. قیام امام زمان(علیه السلام )زمینه سازی و آمادگی میطلبد. چنانكه در روایات، عدهای
به عنوان زمینهسازان حكومت مهدی(علیه السلام )نامبرده شدهاند: ((فیوطِئُون لِلمهدی یعنی سُلطانه)).(3) در روایات دیگر، در توصیف منتظران واقعی آمده است:
انّ اهل زمان غیبته و القائلین بامامته والمنتظرین لظهوره افضل من اهل كل زمان… اولئك المخلصون حقّاً و شیعتنا صدقاً و الدُّعاه الی دین الله سرّاً و جهراً(4). …آنان خستگی ناپذیر، در آشكار و نهان دیگران را به دین خدا فرا میخوانند.
3. اگر اصلاح به صورت كامل مقدور نیست، اصلاح در حد توان، ساقط نشده است.
آب دریا را اگر نتوان كشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
4. این دیدگاه ((هدف، وسیله را توجیه می كند)) از نظر دین كاملا اشتباه است؛ زیرا همان طور كه حكومت حضرت مهدی(علیه السلام )ریشه كن كننده ظلم و جور و برپا كننده عدل است و از قلدری و قساوتْ تهی میباشد، راه پیدایش این مقصود نیز بایستی چنین باشد: از ظلم و جور دور، از قساوت و قلدری بركنار و از دروغگویی و ریاكاری خالی باشد. قداستْ مجوّز گناه نمیشود؛ چرا كه گناه جز گناه نمیزاید و با ظلم نمیشود عدل به پا كرد و با عقیده انتقام نمیتوان دادگری كرد.(5)
5. بدیهی است كه لازم نیست همه مردم ظالم یا فاسد گردند تا ((ظلم فراگیر)) به وجود آید. آری، نگاهی كوتاه و گذرا به جهان نشان میدهد كه ظلمْ عالم را فرا گرفته است، عدهای ظالمند و بسیاری مظلوم. از طرفی هیچ منافاتی ندارد كه در كنار این ظلم وجور، دوستان و منتظران آن حضرت با زمینه سازی مثبت و آیندهساز، در اندیشه مقدمه چینی برای انقلاب جهانی ایشان باشند. پس ظلم و فساد به صورت نسبی در جهان شیوع دارد. امام صادق(علیه السلام )میفرماید:
((…لاوالله لایأتیكم حتّی یشقی من شقی و یسعد من سعد(6)؛
این امر (فرج) تحقق نمیپذیرد تا اینكه هر یك از شقی و سعید به نهایت كار خود برسند)).
پس سخن در این است كه گروه سعادتمند و شقاوتمند هر كدام باید به نهایت كار خود برسند. نه اینكه ((سعید))ی در كار نباشد و فقط اشقیا به منتها درجه شقاوت برسند.
از سوی دیگر، بدیهی است كه آیات و روایات ما را به مبارزه با ظلم و ستم فرا خواندهاند. پیامبر گرامی اسلام فرمودهاند:
یكون فی آخر الزمان قوم یعملون المعاصی و یقولون انّ الله قد قدرها علیهم، الرادّ علیهم كشاهر سیفه فی سبیل الله؛(7) در آخرالزمان، گروهی معصیت میكنند و میگویند: ((خدا برای آنان چنین مقدّر كرده است.)) (كنایه از جبر) كسی كه اینها را رد كند مانند كسی است كه در راه خدا شمشیر كشیده است.
6 . در مورد ((بطلان هر عَلَمی قبل از ظهور)) گفتنی است كه این روایات مانند احادیث دیگر لازم است بر قرآن، سنّت و عقل عرضه گردند تا مواردی مانند: ((حكومت))، ((تخصیص))، ((تخصّص)) و ((ورود)) و راههای دیگرِ جمع، اِعمال شود. حتی در روایات آمده است كه اگر روایتی مخالف صریح قرآن بود، بایستی كنار نهاده شود.
به هر حال آنچه آیات و روایات و عقل ما را به آن رهنمون میشوند، بطلان همه قیامها، فعالیتها و جریانهای قبل از ظهور نیست، بلكه منظور از بطلان قیام و عَلَم در روایات، بطلان قیامی است كه به نام حضرت مهدی(علیه السلام )صورت گیرد ـ چنان كه قیام زید و امثال آن در روایات معتبر، تأیید شدهاند(8) ـ به عنوان نمونه به ذكر روایاتی بسنده میكنیم:
امام كاظم(علیه السلام )فرمود:
رجل من اهل قم یدعو الناس الی الْحقِّ یجتمع معه قوم كزبر الحدید لاتزلّهم الریاح العواصف ولایملّون من الحرب ولا یجبنون وعلی الله یتوكلون والعاقبه للمتقین(9)؛ مردی از اهل قم، مردم را به حق دعوت میكند. طرفداران و یاران او، مردمی استوارند و آهنین كه از جنگ خسته نمیشوند و از دشمن نمی هراسند و تنها به خدا توكل می كنند و عاقبت نیز از آن كسانی است كه اهل تقوا هستند.
در روایت دیگر، امام باقر(علیه السلام )كشتگان مبارزان قبل از ظهور را به عنوان شهید یاد میكند: ((…قَتْلاهْم شُهَداء))[10].
دیدگاه صواب
در مقابل دیدگاههای مطرح شده، نگرش دیگری هم وجود دارد كه انتظار را به معنای فراهم آوردن زمینههای ظهور، ظلمستیزی به مقدار توان و آمادگی برای ظهور حضرت میداند. در این دیدگاه، فرد بایستی عالم را برای آمدن حضرت مهیا كند و نه تنها امر به معروف و نهی از منكر نماید، بلكه باید به دنبال تشكیل حكومت صالح و حفظ و حراست از كیان اسلامی نیز باشد.
حضرت امام(ره) در این باره میفرماید: البته پركردن دنیا از عدالت، این را ما نمیتوانیم بكنیم. اگر میتوانستیم میكردیم. اما چون نمیتوانیم باید ایشان بیایند. الان عالم پر از ظلم است، اگر ما بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم، تكلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن [است] و… باید چنین كنیم. اما چون نمیتوانیم باید او بیاید. اما باید فراهم كنیم كار را . فراهم كردن اسباب این است كه كار را نزدیك كنیم. كاری كنیم كه عالم مهیا شود برای آمدن حضرت.(11)
اینهایی كه میگویند هر عَلَمی بلند شود و هر حكومتی، خیال كردند كه هر حكومتی باشد. این برخلاف انتظار فرج است. اینها نمیفهمند چه میگویند. این حرفها را به اینها تزریق كردند، امّا خودشان نمیدانند دارند چه میگویند. نبودن حكومت، یعنی اینكه همه مردم به جان هم بریزند. بكشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند، برخلاف نص آیات الهی رفتار كنند. ما اگر فرض كنیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار میزدیم. برای اینكه برخلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتی بیاید كه نهی از منكر نباید كرد، این را باید به دیوار زد. این گونه روایات قابل عمل نیست.(12)
شما باید زمینه را فراهم كنید برای آمدن او. فراهم كردن این است كه مسلمین را با هم مجتمع كنید. همه با هم بشوید. انشاء الله ظهور میكند ایشان.(13)
اكنون كه دوران غیبت امام(علیه السلام )پیش آمده و بناست احكام حكومتی اسلام باقی بماند و استمرار پیدا كند و هرج و مرج روا نیست، تشكیل حكومت لازم میآید. عقل هم به ما حكم میكند كه تشكیلات لازم است تا اگر به ما هجوم آورند، بتوانیم جلوگیری كنیم. اگر به نوامیس مسلمین تهاجم كردند، دفاع كنیم.(14)
از غیبت صغرا تا كنون كه هزار و چند صد سال میگذرد ـ و ممكن است صد هزار سال دیگر بگذرد و مصلحت اقتضا نكند كه حضرت تشریف بیاورند ـ در طول این مدت مدید، احكام اسلام باید زمین بماند و اجرا نشود؟! و هر كه هر كاری خواست بكند؟! و هرج و مرج است؟!
اعتقاد به چنین مطلبی یا اظهار آنها بدتر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است. هیچ كس نمیتواند بگوید دیگر لازم نیست از حدود و ثغور و تمامیت ارضی وطن اسلامی دفاع كنیم یا امروز مالیات و خرید و خراج و خمس و زكات نباید گرفته شود، قانون كیفری اسلام و دیات و قضا باید تعطیل شود. هر كه اظهار كند كه تشكیل حكومت اسلامی ضرورت ندارد منكر ضرورت اجرای احكام اسلام شده و جامعیت احكام و جاودانگی دین مبین اسلام را انكار كرده است.(15)
اكنون كه شخص معینی از طرف خدای تبارك و تعالی برای احراز امر حكومت در دوره غیبت تعیین نشده است، تكلیف چیست؟ آیا باید اسلام را رها كنید؟ دیگر اسلام نمیخواهیم؟ اسلام فقط برای دویست سال بود؟ یا این كه اسلام، تكلیف را معین كرده است، ولی تكلیف حكومتی نداریم؟ معنای نداشتن حكومت این است كه تمام حدود و ثغور مسلمین از دست برود و ما با بیحالی دست روی دست بگذاریم كه هر كاری میخواهند بكنند و ما اگر كارهای آنها را امضا نكنیم رد نمیكنیم. آیا باید این طور باشد؟(16)
نتیجه
دلایل عقلی و نقلی كه معیار درستی دیدگاههای متفاوت در انتظار فرج میباشند بیانگر مطالب زیر میباشند:
از سویی سخن آیات و روایات درباره امر به معروف و نهی از منكر، حدود، دیات، دفاع، جهاد،كمك به محرومان ، چگونگی برخورد با ظلم و عدم تسلیم در برابر ستم (مانند پیمان خداوند از دانشمندان كه بر شكم بارگی عدهای و گرسنگی عدهای دیگر آرام نگیرند و حق مظلومان را از ظالمان بستانند و …)(17) و دیگر مواردی كه دین مورد تأكید قرار داده، ما را به انتظار مثبت رهنمون میشود.
از سوی دیگر، پیامبر درون یعنی عقل، نیز تكلیف ما را كاملاً مشخص نموده است:
الف) آیا میشود همه احكام و دستورهای الهی در دوران غیبت تا زمان ظهور، تعطیل و بدون متولی و مجری بماند؟ بدیهی است كسی بایستی عهدهدار و حافظ شریعت الهی بوده و پناهگاه ایتام آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)باشد. بایستی به قدر توان كوشید و زمینه را فراهم كرد و عالم را برای آمدن حضرت مهیا نمود: ((فیوطئون للمهدی یعنی سلطانه)).(18)
ب) برنامه امام زمان(علیه السلام )بسیار عالی، امّا دشوار است؛ زیرا باید تمام جهان را اصلاح كند. از سوی دیگر، از روایات استفاده میشود كه امام زمان(علیه السلام )و یارانش به وسیله جنگ و جهاد بر كفر و مادّیگری و بیدادگری غلبه میكنند و به واسطه نیروی جنگی، سپاه دشمن و طرفداران بیدینی و ستم را مغلوب میسازند.
با توجه به این دو مطلب، وظیفه مسلمانان این است كه:
اولاً: در اصلاح خود بكوشند و به اخلاق اسلامی آراسته گردند. وظایف فردی و احكام و دستورهای قرآن را عمل كنند.
ثانیاً: دستورهای اجتماعی اسلام را استخراج و بین خود به طور كامل اجرا كنند تا نتایج درخشان آن را عملاً در پیش جهانیان مجسم سازند.(19)
آری، منتظر مصلح، خود بایستی صالح باشد و كار بزرگ امام زمان(علیه السلام )انتظاری گسترده میطلبد و برنامه ریزیهای كلان و جهانی: ((انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و باید كوشش كنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا كند و مقدمات ظهور انشاءالله تهیه شود.))(20) *
2. افراط و تفریط در ارائه چهره مهر و قهر از امام عصر(عج)
انحراف دیگر، افراط و تفریط در تبیین قتلها و درگیریهای آغاز قیام است.
1-2. برخی هر گونه مبارزه و مجاهدت را از حضرت نفی میكنند و صرفا به دنبال حل معجزه آسای امورند و مهربانی حضرت را به معنای عدم اجرای هر گونه كیفری میدانند. این تفكر انحرافی در زمان خود اهلبیت :نیز وجود داشت:
معمر بن خلاد میگوید: نزد امام رضا(علیه السلام )سخن از حضرت قائم(علیه السلام )مطرح شد. حضرت فرمودند:
((… لو قد خرج قائمنا(علیه السلام )لم یكن الا العلق و العرق و النوم علی السّروج(21)؛ شما امروز سبكبالتر از آن زمانید. قائم كه قیام كند، جز عرق ریختن و خواب (از فرط خستگی و مجاهدتهای پی در پی) روی زینها نیست)).
پیامدها
1. عدم آمادگی و كوشش برای زمینهسازی ظهور.
2. امید كاذب كه بسیاری از افراد را در انجام وظایف سست میكند.
خاستگاه
1. معجزه آسا پنداشتن همه امور
2. عدم درك عمیق مهربانی حضرت كه با حكمت توأم است.
3. عدم نگاه جامع به دین (صریح آیات و روایات و سیره اهلبیت:).
مبارزه و درمان
علم و بصیرت در دین، بررسی آیات و روایات و سیره اهلبیت: به ویژه درك مطالب ذیل:
1. روشن شدن مسأله امداد غیبی و جایگاه آن در قیام.
2. بررسی رابطه حكمت و محبت، كه حكیم، مهربانیاش هم از حكمت او سرچشمه
میگیرد و حكمت هیچگاه نمیپذیرد بر گرگ صفتان ـ كه خویی جز وحشیگری و جنایت ندارند و هیچ موعظهای در آنها اثر ندارد و به هیچ صراطی مستقیم نیستند ـ ترحم شود:
ترحم بر پلنگ تیزدندان ستمكاری بود بر گوسفندان
2-2. دیدگاه دیگر، ارائه چهرهای خشن و وحشت آفرین است كه توأم با قتل و خونریزی میباشد. این مطلب با روح آیات و رسالت پیامبران و اوصیا: سازگاری ندارد.
پیامدها
1. ایجاد دلزدگی و نفرت نسبت به امام.
2. ترس و خوف از حضرت و عدم پذیرش امام به عنوان پدری مهربان.
3. ناامیدی از انجام اعمال صالح به جهت ترس از عدم پذیرش توسط امام، با این تصور كه اكثریت كشته خواهند شد و حضرت اعمال او را نیز نخواهد پذیرفت.
نتیجه اینكه نفرت و خشونت و یأس، باعث عدم انگیزه برای درك و حتی تأمل درباره حضرت و راه و مرام او میگردد.
خاستگاه
1. عدم بصیرت كافی و نگاه جامع به دین.
2. عدم بررسی دلالی و سندی روایات.
مبارزه و درمان
1. با بررسی روایات روشن میگردد كه بسیاری از مطالب ارائه شده (قتلهای آغازین، جوی خون، كشته شدن دو سوم مردم و …) دچار اشكالات بسیار از ناحیه سند و دلالت میباشند.(22)
2. روشنگری توسط اندیشمندان:
الف) جنگ تنها با كسانی است كه جز زبان زور چیزی نمیفهمند، نه عموم مردم كه با جان و دل سراغ حضرت میآیند.
3. حضرت با مردم مهربان، بلكه مهربانترین افراد است.
((جواد بالمال، رحیم بالمساكین، شدید علی العمال(23) . او نسبت به مال و دارایی، كریم و گشاده دست، با مسكینان، مهربان و با كارگزاران، سختگیر است)).
در روایتی، امام رضا(علیه السلام )در بیان صفات امام معصوم فرمود: ((یكون اعلم الناس و احكم الناس و اتقی الناس و احلم الناس و اشجع الناس و اسخی الناس… و یكون اولی بالناس منهم بانفسهم و اشفق علیهم من آبائهم و امهاتهم و…؛(24) امام، سرآمد مردم در دانش، قضاوت و حكمت، پرهیزكاری، حلم، شجاعت و سخاوت است… او نسبت به مردم از خودشان سزاوارتر و از پدر و مادرشان دلسوزتر است و… .
3. در نهایت گفتنی است وظیفه یك عالم ـ چنانكه روایات میگویند ـ ایجاد تعادل در خوف و رجا است، نه اینكه دچار افراط و تفریط شده و مخاطبان خویش را به ورطه افراط و تفریط افكند.
3. طرح مباحث غیر ضروری
یكی دیگر از انحرافات در مقوله مهدویت، پرداختن به مباحثی است كه هیچ ثمرهای ندارد. در روایت آمده است: ((فاغلقوا ابواب السؤال عما لایعنیكم(25)؛ از آنچه ثمرهای برایتان ندارد، بیهوده نپرسید)). مسكن، ازدواج ، همسر، تعداد همسران، تعداد فرزندان و … از مباحثی هستد كه اذهان افراد را به خود مشغول ساخته و از مباحث مهم باز داشته است.
معرفت امام، وظیفه ما نسبت به امام، تبیین و ترسیم استراتژی آینده و ارائه آن برای زمینه سازی و فراهم آوردن شرایط ظهور و … مسایلی است كه پرداختن به آن اهمیت فراوانی دارد.
پیامدها
1. بازماندن از مباحث مهم، كاربردی و ضروری.
2. بستر سازی برای ورود خرافات و سخنان بی دلیل و غیر مستند كه در نتیجه، سوداگران برای مطرح كردن خویش یا فریفتن مردم از بازار گرم این مباحث بهره میجویند.
خاستگاه
1. عدم تشخیص وظیفه دینی.
2. هوای نفس كه در عوامفریبی بروز مییابد.
3. توهم و خیالپردازی كه زمینه داستان سراییهایی چون جزیره خضرا و… است.
4. عدم بررسی سندی و دلالی روایات (چنانكه تأمل و بررسی، به خوبی جزیره خضرا را نفی میكند و با نفی آن، بطلان وجود هزاران فرزند برای حضرت یا تطبیق خضرا بر مثلث برمودا، كاملا روشن میگردد).(26)
5. عدم تبیین و روشنگری اندیشمندان و عالمان دینی.
مبارزه و درمان
1. علم و بصیرت در دین.
2. روشنگری توسط اندیشمندان در موضوعات مرتبط با مهدویت و ذكر مسایل مهم و كاربردی و تبیین وظایف.
3. حساسیت علما نسبت به عوامفریبان و ورود خرافات به ساحت دین و مقولههای دینی نظیر مهدویت.
4. تقوا در مقابل هوای نفس و عوامفریبی.
4. تعجیل
یكی دیگر از آسیبها، عجله داشتن در تحقق امر ظهور است. شتابزدگی در این امر، در روایات ما بسیار نكوهش شده است:
مرحوم صدوق در كمالالدین نقل كرده كه امام جواد(علیه السلام )فرمود: ((یهلك فیها المستعجلون)27(؛ در دوران غیبت، شتابزدگان در امر ظهور هلاك میشوند.))
امام صادق(علیه السلام )فرمود:
انما هلك الناس من استعجالهم لهذا الامر. ان الله لایعجل لعجله العباد ان لهذا الامر غایه ینتهی الیها فلو قد بَلَغوها لم یستقدموا ساعه و لم یستأخروا.(28)
شتاب مردم برای این كار، آنها را هلاك ساخت. خداوند به جهت شتاب مردم، شتاب نمیكند. برای این امر مدتی است كه باید پایان پذیرد. اگر پایانش فرا رسد، آن را ساعتی پیش و پس نیفكنند.
پیامدها
1. ناسپاسی و اعتراض و عدم رضایت به مصلحت الهی
2. رویكرد به منحرفان و مدعیان دروغین مهدویت
3. یأس و ناامیدی در اثر عدم تحقق ظهور
4. شك و تردید
5. دست به اقدام ناشایست زدن
6. استهزا و تمسخر آیات و روایات و معتقدان به غیبت و ظهور.
خاستگاه
1. عدم درك جایگاه مصلحت و حكمت الهی
2. عدم تسلیم نسبت به اراده خدا
3. بی طاقتی و بی ظرفیتی و عدم صبر در سختیها، اذیتها و طعنههای دشمنان
4. تنها خود را معیار دیدن. لذا پایان عمر و زندگی خود را ملاك میداند، نه سیر تاریخ را.
مبارزه و درمان
1. تسلیم اراده و حكمت الهی بودن همراه با آرزوی ظهور و داشتن آمادگی.
امام جواد(علیه السلام )فرمودند: ((…یهلك فیها المستعجلون و ینجو فیها المُسلِمون(29)؛ در دوره غیبت، شتابزدگان در امر ظهور هلاك میشوند و اهل تسلیم نجات مییابند.))
ایمان به غیب و ایمان به حكمت الهی، سبب صبر و تسلیم به جای تعجیل خواهد شد.
طوبی للصابرین فی غیبته، طوبی للمقیمین علی محبته، الذین وصفهم الله فی كتابه وقال: هدی للمتقین الذین یؤمنون بالغیب.(30)
خوشا به حال صابران در دوره غیبت او، و استواران در محبت او! همانان كه خدای تبارك و تعالی در كتابش چنین توصیفشان فرموده است: این قرآن، هدایت است برای پرهیزگاران، همان كسانی كه به غیب ایمان دارند.
در روایت دیگر آمده است:
… و متی علمنا انه عزوجل حكیم، صدقنا بان افعاله كلها حكمه و ان كان وجهها غیر منكشف لنا.(31)
هنگامی كه خدای تبارك و تعالی را حكیم بدانیم، همه افعال خدا را مطابق حكمت و مصلحت خواهیم دانست، گرچه سبب آنها برای ما روشن نباشد.
در روایت دیگر آمده كه امام سجاد(علیه السلام )فرمودند:
و ان للقائم منّا غیبتین … و امّا الاخری فیطول امدها حتی یرجع عن هذا الامر اكثر من یقول به، فلا یثبت علیه اِلاّ من قوی یقینه و صحت معرفته و لم یجد فی نفسه حرجا مما قضینا و سلّم لنا اهل البیت.(32)
برای قائم ما دو گونه غیبت است:… امّا زمان غیبت دوم به درازا میكشد تا جایی كه بیشتر كسانی كه به او ایمان داشتند، از اعتقاد خود بر میگردند. فقط كسانی در اعتقاد خود ثابت قدم میمانند كه یقینی محكم و استوار و شناختی صحیح داشته و تسلیم ما اهل بیت باشند و سخنان ما بر آنها گران نباشد.
2. علم و بصیرت در دین:
در دو مقوله عواقب تعجیل و آثار صبر، روایات بسیاری آمده است. به مناسبت، به برخی از آنها اشاره میشود:
الف) عاقبت عجله ، پشیمانی است: ((لا تعاجلوا الامر قبل بلوغه فتندموا؛(33) پیش از رسیدن این امر، شتاب مكنید كه پشیمان میشوید.))
ب) فضیلت صبر و شتابزده نبودن:
1. جهاد در كنار رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) :
…اما ان الصّابر فی غیبته علی الاذی و التكذیب بمنزله المجاهد بالسیف بین یدی رسولالله.(34)
آنها كه در زمان غیبت او برآزار و طعنه و تكذیب دشمنان صبر كنند، مانند كسانی هستند كه در حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شمشیر زدهاند)).
2. در زمره اهلبیت: و در علیین بودن:
ان من انتظر امرنا و صبر علی ما یری من الاذی و الخوف، هو غداً فی زمرتنا(35).
كسی كه منتظر امر ما باشد و در این راه، بر آزار و ترس و وحشت صبر كند، روز رستاخیز در جرگه ما خواهد بود.
امام حسن عسكری(علیه السلام )فرمودند:
یا احمد بن اسحاق ، هذا امر من امر الله و سرّ من سرّالله و غیب من غیب الله فخذ ما آتیتك و اكتمه و كن من الشاكرین ، تكن معنا غدا فی علّیین.(36)
ای احمد بن اسحاق، اینْ امر و سرّ و غیبی است از جانب خداوند. آنچه به تو ارزانی داشتیم فراگیر و از نااهل پوشیدهدار و سپاسگزار باش، تا فردای قیامت در مقامات علّیین با ما باشی.
3. تبیین و روشنگری اندیشمندان نسبت به عواقب تعجیل و آثار صبر و تسلیم و رضا و تذكر به این نكته كه مهم، انجام وظیفه است و حركت در این مسیر و معرفت به امام و راه و مرام او با چنین حالتی، ظهور مقدّم شود یا به تأخیر افتد، هیچ ضرر نكرده و در ركاب و در زمره اهل بیت: قرار داریم.
امام باقر(علیه السلام )در تفسیر آیه شریفه: یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا (37) فرمودند:
یا ایها الذین آمنوا اصبروا علی اداء الفرائض و صابروا علی عدوكم و رابطوا امامكم المنتظر(38).
ای مؤمنان، در بجا آوردن امور واجب خود، صبر و تحمل داشته باشید و در برابر دشمنانتان، پایداری ورزید و یك دیگر را به شكیبایی سفارش كنید و با امام منتظَر خود، پیوند و رابطه ناگسستنی داشته باشید.
همچنین فرمودهاند:
من مات و هو عارف لامامه، لا یضرّه تقدّم هذا الامر او تأخّر و من مات و هو عارف لامامه كان كمن هو مع القائم فی فسطاطه.(39)
هر كس با شناخت امامش بمیرد، پیش افتادن این امر یا به عقب افتادن آن به او ضرری نرساند. كسی كه با معرفت امامش بمیرد مانند كسی است كه با حضرت قائم(علیه السلام )در خیمهاش باشد.
نكته : تعجیل، یكی از آفتها و آسیبهایی است كه فرا روی منتظر قرار دارد، اما برخی در نقطه مقابل دچار آسیب شدهاند و آن دور شمردن وقت ظهور است كه پیامد آن،
بیتفاوتی و قساوت قلب میباشد. در روایتی فرمودهاند:
لا تعاجلوا الامر قبل بلوغه فتندموا ولا یطولن علیكم الامد فتقسو قلوبكم.(40)
پیش از رسیدن این امر شتاب نكنید كه پشیمان میشوید و آن را دور نشمارید كه دلتان قساوت میگیرد.
در روایات دیگر، تكلیف مشخص شده است: ((اهل عجله هلاكند. اهل نجات، كسانیاند كه تسلیم اراده خدایند(41)، و امر ظهور را نزدیك میشمارند.(42)(و آنكه امر ظهور را نزدیك داند، خویشتن را آماده میسازد).
5. توقیت:
یكی دیگر از آسیبها ، تعیین وقت ظهور است. چرا كه حكمت الهی بر این است كه وقت ظهور امام زمان(علیه السلام )بر بندگان مخفی بماند. لذا احدی نمیتواند زمانی برای ظهور تعیین كند. مفضل بن عمر گوید: از مولایم امام صادق(علیه السلام )پرسیدم:
هل للمأمور المنتظر المهدی(علیه السلام )من وقت موقّت یعلمه الناس؟ فقال: حاشلله أن یوقّت ظهوره بوقت یعلمه شیعتنا… فقال: یا مفضل، لا اوقّت له وقتا ولا یوقّتُ له وقت، انّ من وقّت لمهدینا وقتاً فقد شارك الله تعالی فی علمه وادّعی انّه ظهر علی سِرّه … (43)
آیا ظهور حضرت مهدی(علیه السلام )وقت معینی دارد كه مردم آن را بدانند؟ فرمودند: این چنین نیست كه خداوند برای آن وقتی تعیین كرده باشد كه شیعیان ما آن را بدانند. ای مفضل، برای آن وقتی تعیین نمیكنم. وقتی هم نمیشود برای آن معین كرد. آنكه برای ظهور ما وقتی تعیین كند، خود را در علم خداوند شریك دانسته و مدعی شده كه از اسرار خداوند آگاه گشته است.
فضیل از امام باقر(علیه السلام )پرسید:
هل لهذا الامر وقت؟ فقال: كذب الوقاتون، كذب الوقاتون، كذب الوقاتون(44) .
آیا برای این امر وقتی معین است؟ آن حضرت سه مرتبه فرمود: آنان كه وقتی برای آن تعیین میكنند، دروغ میگویند.
ابی بصیر گوید: از امام صادق(علیه السلام )درباره امام زمان(علیه السلام )پرسیدم. فرمود:
كذب الوقاتون، انا اهل بیت لانوقّت، ثم قال: اَبی الله الاّ أن یخلف وقت الموقّتین.(45)
آنان كه وقتی برای آن تعیین میكنند، دروغ میگویند. ما اهل بیت، زمانی برای آن تعیین نمیكنیم. آنگاه فرمود: خداوند چنین اراده كرده است كه با هر وقتی كه تعیین كنند، حتما مخالفت نماید و ظهور را در آن وقت قرار ندهد.
در روایت دیگر فرمودهاند:
((كذب الموقتون، ما وقّتنا فیما مضی ولا نوقّت فیما یستقبل؛(46)
آنكه برای آن وقتی تعیین كند دروغ گفته است… ما در گذشته وقتی تعیین نكردهایم و در آینده نیز هرگز وقتی برای آن تعیین نخواهیم كرد)).
در برخی روایات، علت عدم تعیین وقت ، چنین بیان شده است: امام جواد(علیه السلام )فرمودند:
لو عُین لهذا الامر وقت لقست القلوب و لرجع عامّه الناس عن الاسلام و لكن قالوا: ما اسرعه! ما اقربه! تألفاً لقلوب الناس و تقریبا للفرج(47)؛
اگر برای این امر وقتی تعیین شود دلها را قساوت میگیرد و توده مردم از اسلام بر میگردند. بگویید: چه زود است! چقدر نزدیك است! تا دل مردم آرام گیرد و فرج نزدیك شود.
پیامدها
این عمل ـ جدای از این كه ادعایی است بی دلیل و دروغی است آشكار؛ چرا كه اهلبیت فرمودهاند: كسی از زمان آن آگاه نیست. ـ پیامدهای متفاوتی دارد كه به ذكر آن میپردازیم:
1. ایجاد یأس و ناامیدی به سبب عدم تحقق ظهور در وقت تعیین شده.
2. ایجاد بدبینی نسبت به اصل ظهور.
3. ایجاد بدبینی به شخصیت امام در اثر عدم تحقق ظهور.
4. قساوت قلبها.
5. برگشتن مردم سست ایمان از دین.
خاستگاه
1. تعجیل و شتاب كردن در امر فرج.
2. عوامفریبی در اثر هوی و هوس.
3. توهم و خیال پردازی.
4. عدم تطبیق صحیح آثاری كه بر اثر قدرتهای روحی و ریاضتها بهدست میآورند. یعنی چیزهایی را در آینده پیشبینی میكنند، امّا در تطبیق آنها اشتباه نموده و خیال میكنند ظهور است. لذا وقتی تعیین میكنند.
مبارزه و درمان
1. تكذیب:
محمد بن مسلم گوید: امام صادق(علیه السلام )فرمود:
یا محمد، من اخبرك عنا توقیتا فلاتهابن ان تكذبه فانا لانوقت لاحد وقتا. (48)
ای محمد، هر كس از جانب ما به تو خبر دهد كه ما وقتی برای ظهور تعیین كردهایم، بی مهابا و ترس او را تكذیب كن. زیرا ما برای هیچ كس [حتی خواص] وقتی تعیین نمیكنیم.
نكته قابل توجه این است كه در روایت آمده است: ((بی مهابا او را تكذیب كن.)) از این تفسیر به خوبی بر میآید كه نباید شخصیت زده شد. ابهت و بزرگی افراد نباید مانع تكذیب شود. هر كس با هر مقام و جایگاهی كه دارد اگر برای ظهور وقتی معین كرد، بایستی تكذیب گردد.(49)
2. نزدیك دانستن ظهور همراه با تسلیم.
راه چاره این است كه انسان ظهور را نزدیك بداند، هر لحظه منتظر ظهور باشد و با این حال، تسلیم اراده و امر الهی باشد و هیچ امری، پرده صبر او را ندرد كه: ((نجی المقربون))[50] و ((نجا المسلمون)).(51)
3. روشنگری و تبیین علما و اندیشمندان دینی.
6. تطبیق
پس از توقیت و تعجیل، آسیبی كه قابل ذكر است، تطبیق ناصواب است. به این توضیح كه عدهای با خواندن یا شنیدن چند روایت در علایم ظهور، آنها را بر افراد یا حوادثی تطبیق میدهند. البته خودِ تطبیق روایات بر حوادث، آفت و آسیب نیست، بلكه آفت، مطالب و ادعاهایی است كه افرادی به صرف خواندن یك یا دو روایت و بدون بررسی آیات و روایات و مطالب تاریخی و قدرت تشخیص صحیح و سقیمِ روایات مطرح میكنند، یعنی بدون داشتن تخصص به اظهار نظر میپردازند.
این تذكر لازم است كه در روایات، تشخیص مؤلّفهها و علایم سپاه حق و باطل به عهده علمای راستین گذاشته شده است؛ همانها كه در عصر غیبت كبرا به عنوان ((نواب عام)) عهده دار امور گشتهاند.
پیامدها
1. پیامد تطبیق، توقیت و تعجیل است.
2. نومیدی و یأس در اثر عدم اتفاق ظهور.
3. به دلیل عدم تحقق تطبیقهای مطرح شده، باعث بیاعتقادی افراد نسبت به اصل ظهور میگردد و افراد در اصل ظهور و روایات به شك و تردید میافتند.
خاستگاه
1. توهم زدگی.
2. هوی و هوس و مشكل مطرح سازی خود (بیماری روانی هیستری).
3. دخالت افراد غیر متخصص در مطالب كاملا فنّی و تخصصی.
4. عدم روشنگری كافی توسط علما:
الف) عدم تبیین علایم حتمی و غیر حتمی، عدم طرح مسأله بداء و مسایل مرتبط با علایم ظهور.
ب) نداشتن عكسالعمل مناسب در مقابل مدّعیان.
راه درمان
1. تبیین و روشنگری.
2. تكذیب و مبارزه با انحرافات.
3. كار كارشناسی در مورد علایم و ویژگیها توسط علما.
7. افراط و تفریط در تبیین مفهوم غیبت
1-7. نظریه تفریطی
برخی غیبت حضرت را به معنای عدم حضور معنا كردهاند. گروهی از اینان عالَمی توهم كرده و آن را ((هورقلیا))(52) نام گذارده و حضرت را در آنجا مكان دادهاند. برخی دیگر حضرت را در دور دستها (جزیره خضرا(53) و…) پنداشتهاند. برخی هر گونه دیداری با حضرت را نفی كردهاند.(54)
این دیدگاهها نادرست است و با روایات ما سازگار نیست. مطابق روایات، حضرت بر خلاف عیسای پیامبر(علیه السلام )به آسمان نرفته، در میان مردمان است، در شهرها و بازارها و… قدم مینهد:
… صاحب هذا الامر یتردد بینهم و یمشی فی اسواقهم و یطأ فرشهم ولایعرفونه … .(55)
صاحب الامر در میان مردم رفت و آمد میكند، به بازارهایشان میرود و بر فرشهایشان قدم مینهد، ولی او را نمیشناسند.
هر ساله در مراسم حج حاضر میشود، مردم را میبیند و میشناسد و مردم هم او را میبینند ولی نمیشناسند:
والله ان صاحب هذا الامر لیحضر الموسم كل سنه فیری الناس و یعرفهم و یرونه و لایعرفونه(56).
به خدا سوگند كه صاحب الامر، هر سال در مراسم حج حاضر میشود، مردم را میبیند و
آنها را میشناسد، ولی مردم او را با آنكه میبینند نمیشناسند.(57)
جزیره خضرا،(58) عالم هور قلیا(59) و مانند اینها توهمهایی هستند رد شده و افسانههایی هستند بی دلیل.
پیامدها
1. دور از دسترس قراردادن امام.
2. كم رنگ جلوه كردن تأثیر وجود امام، در اثر عدم اعتقاد به حضور ملموس ایشان.
خاستگاه
1. عدم درك دقیق مفهوم غیبت.
2. دوری از آیات و روایات.
3. هوای نفس.
4. اطمینان به برخی نقلهای غیر معتبر مثل جزیره خضرا.
5. عدم بصیرت كافی و تفقّه در دین.
6. بدگمانی و عدم اطمینان به نقلهای معتبر. (كسانی كه هر نوع دیداری را نفی میكنند).
7-2. نظریه افراطی
در مقابل این دیدگاه، دیدگاه دیگر هیچ تفاوتی بین غیبت و حضور قائل نیست. توقع دارد حضرت در هر امری دخالت نماید. این دیدگاه نیز به خطا راه پیموده است. اگر قرار بود حضرت مستقیماً در هر كاری دخالت كنند یا همه به محضرشان مشرف شوند، دیگر غیبت معنایی نداشت.
پیامدها
1. رویكرد و توجه زیاد مدعیان ارتباط و ملاقات.
2. توهم زدگی و خیالپردازی.
3. ناامیدی و یأس در اثر عدم ملاقات.
خاستگاه
1. عدم درك دقیق مفهوم غیبت.
2. توهم و خیالپردازی.
3. عدم درك جایگاه معجزات، امدادهای غیبی و اسباب و علل مادی.
4. عدم تفقّه و تخصّص در دین.
5. هوای نفس.
راه درمان افراط و تفریط
1. دوری از خیالپردازی و توهمات.
2. رویكرد به معارف ناب دینی و علمای ربّانی.
3. مقابله با انحرافات و بدعتها و توهم گراها.
4. تبیین و روشنگری توسط علمای دین.
8. ملاقات گرایی
از آسیبهایی كه در عصر غیبت برای منتظران اتفاق میافتد، مدعیانی هستند كه بیدلیل یا به سادهترین اتفاق، ادعای ملاقات میكنند، یا كسانی كه تمام وظیفه خویش را رسیدن به دیدار حضرت میپندارند و از باقی وظایف غافل شده و افراد را تنها به این عمل، به عنوان برترین وظیفه، فرا میخوانند.
پیامدها
1. یأس و ناامیدی در اثر عدم توفیق دیدار.
2. توهم گرایی و خیالپردازی.(60)
3. رویكرد به شیادان و مدّعیان مهدویت، نیابت و مدّعیان ملاقات.
4. دور ماندن از انجام وظایف اصلی، به دلیل اهتمام بیش از اندازه و غیر متعادل به دیدار.
5. بدبینی به امام(علیه السلام )به علت عدم دیدار.(61)
خاستگاه
1. نبود بصیرت و آگاهی نسبت به دین و نشناختن وظایف اصلی و فرعی.
2. توهم و خیالپردازی.
3. هوای نفس.
درمان
مهمترین راه درمان این آسیب، توجه و رویكرد به منابع اصیل، معارف ناب دین در پرتو مراجعه به علمای راستین است كه در این صورت، برای ما روشن میشود كه بسیاری امور مطلوب و خوب هستند، امّا خدای متعال آنها را به عنوان وظیفه بر دوش ما ننهاده (مانند ملاقات حضرت ولی عصر(عج)) یا اینكه در میان تكالیف و وظایف دینی رتبهبندی وجود دارد و در مقام عمل، لازم است به درجه اهمیت و ضرورت آنها توجه شود. به راستی در میان وظایفی مانند تقوا، خودسازی، تكالیف اجتماعی، انتظار و … ملاقات چه جایگاهی دارد؟!
9. آرزوگرایان بی عمل
برخی گمان میكنند كه تنها اعتقاد به اهل بیت: و محبّت امام زمان(علیه السلام )كافی است. اینان میپندارند كه در قبال گناهشان عذابی نخواهد بود. این توهم كه در قرآن
روایات مردود شمرده شده است، تمنّی یا امید كاذب نام دارد. اینان چون اهل كتاب فكر میكنند همین كه نام دین و مذهب را بر خود نهادهاند، اهل سعادتند و عذاب نخواهند شد:
و قالوا لن یدخل الجنه إلاّ من كان هودا او نصاری تلك امانیهم قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقین؛(62)
و گفتند: هرگز هیچ كس به بهشت نمیرود مگر آن كه یهودی یا مسیحی باشد. این از آرزوهای آنهاست. بگو : اگر راست میگویید، دلیلتان را بیاورید.
در روایات نیز این گروه تكذیب شدهاند: ((كذب المتمنون(63)؛ آرزومندان خیالپرداز دروغ میگویند.))
اسماعیل فرزند امام صادق(علیه السلام )گوید: از پدرم پرسیدم:
یا ابتاه، ما تقول فی المذنب منّا و من غیرنا؟ قال(علیه السلام): … لیس بامانیكم و لا امانی اهل الكتاب من یعمل سوءاً یجز به … .(64)
در مورد گناهكاران ما و غیر ما چه می گویید؟ حضرت فرمود: [فضیلت و برتری] به آرزوهای شما و آرزوهای اهل كتاب نیست؛ هر كس عمل بدی انجام دهد، كیفر داده میشود… .
قلت له: قوم یعملون بالمعاصی و یقولون نرجو، فلا یزالون كذلك حتی یأتیهم الموت. فقال: هولاء قوم یترجَّحون فی الامانی، كذبوا، لیسوا براجین، انّ من رجا شیئاً طلبه و من خاف من شیء هرب منه.(65)
به حضرت صادق(علیه السلام )عرض كردم: گروهی معصیت میكنند و میگویند ما امید و رجا داریم. پیوسته چنین باشند تا اینكه مرگ آنان را دریابد. امام(علیه السلام )فرمود: اینان گروهیاند كه در آرزوهای خویش غوطهورند و آرزوهایشان آنان را از راه استوار منحرف كرده است. دروغ میگویند. اهل رجا و امید نیستند. قطعاً كسی كه به چیزی امید داشته باشد، به دنبال تحقق آن است و در طلب آن برآید و آنكه از چیزی بیمناك باشد، از آن پرهیز میكند و میگریزد.
امید و رجای واقعی چیز دیگری است. مفضل گوید: امام صادق(علیه السلام )فرمود:
ایاك و السفله، فانما شیعه علی من عف بطنه وفرجه واشتد جهاده وعمل لخالقه ورجا ثوابه وخاف عقابه، فاذا رأیت اولئك فاولئك شیعه جعفر.(66)
از فرومایگان بپرهیز! تنها كسانی شیعه علی میباشند كه در باب شكم و شهوت خویش، عفّت ورزند و اهل تلاش و كوشش باشند و برای خدا به عمل پردازند و ثواب الهی را امید برند و از عذاب او بیمناك باشند. این افراد، شیعه واقعی جعفر [بن محمد(علیه السلام )] هستند.
متأسفانه، برخی افراد در قالب سخن یا شعر و بدون توجه به جایگاه و ضوابط توسل و شفاعت اهل بیت: ایجاد كننده یا تقویت كننده این آسیب و طرز تفكرند.
پیامدها
1. عمل نكردن به وظایف فردی و اجتماعی (واجبات، محرمات و…).
2. انتظار منفی و عدم اقدام عملی و انجام وظیفه در قبال امام(علیه السلام ) .
3. توهم بی جا (رضایت از خویشتن و عملكرد خود).
خاستگاه
1. تفاوت نگذاشتن میان امید و رجای واقعی با خیالپردازی و آرزوگرایی و عدم شناخت جایگاه آن.
2. هوای نفس، به عنوان ریشه توجیهات: بل یرید الانسان لیفجر امامه؛(67) [انسان در معاد شك ندارد] بلكه او میخواهد [آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت] در تمام عمر گناه كند.
3. عدم شناخت خدای مهربان و حكیم كه خداوند گرچه مهربان است، حكیم و عادل هم است.
4. دیدگاه احساسی و غیر منطقی نسبت به ائمه: و عدم درك قهر و مهر كه قبلا اشاره شد.
درمان
1. تأمل و تدبّر در آیات و روایات نظیر: ان اكرمكم عند الله اتقیكم (68)؛ گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست.
2. توجه به این نكته كه: میزان و معیار اعمال، نیت خالص همراه با انجام وظایف فردی و اجتماعی است:
بسم الله الرحمن الرحیم، والعصر، ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر (69)؛
به نام خداوند بخشنده مهربان. به عصر سوگند كه انسانها همه در زیانند، مگر كسانی كه ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند و یكدیگر را به حق سفارش كرده و یكدیگر را به شكیبایی و استقامت توصیه نمودهاند.
10. عاشق نمایانِ دنیاخواه
برخی، ائمه و امام زمان را صرفا برای دنیا و منافع آن و رسیدن به جاه و منصب میخواهند. حتی اگر برای ظهورش دعا میكنند، صرفاً برای خویش و مطامع دنیوی است(70) و اگر امام، بنا به دلایلی، به آنها توجه نكند، با امام به دشمنی برمیخیزند كه طلحه و زبیرها در طول تاریخ بسیار بوده و خواهند بود. اما آنچه به عنوان آسیب در اینجا مطرح میگردد و بیشتر حالت عمومی دارد، نگاهی است كه بسیاری نسبت به امام دارند. توسّل به امام و خواستن حوایج دنیوی و واسطه ساختن امام به درگاه پروردگار عظیم، امری است صحیح و مورد تأكید روایات، اما امام را صرفاً برای این امور خواستن، نشانه عدم درك درست از جایگاه امام در نظام هستی است و متاسفانه باید گفت نشانه این است كه هنوز عطش واقعی نسبت به ظهور پیدا نشده است و آمادگی بشر هنوز تحقق نیافته است.
پیامدها
1. دشمنی و ستیز با امام.
2. كم اعتقادی یا بیاعتقادی به امام در اثر عدم تحقق خواستههای پایان ناپذیر و گاه
بیمصلحت.
خاستگاه
1. عدم درك جایگاه امام و امامت.
2. خود محوری و خودخواهی.
راه درمان
1. معرفت در اثر تدبّر در دین.
2. تربیت و تمرین نفس بر مقدّم ساختن خواسته امام بر خواسته خویش.
یكی از ویژگیهای سلمان كه او را ممتاز نمود، این بود كه خواسته امام را بر خواسته خویش مقدّم میساخت:
عن منصور بزرج قال: قلت لابی عبدالله الصادق (علیه السلام) : ما اكثر ما اسمع منك یا سیدی ذكر سلمان الفارسی! فقال: لاتقل الفارسی ولكن قل سلمان المحمّدی، أتدری ما كثره ذكری له؟ قلت: لا. قال: لثلاث خصال: احدها ایثاره هوی امیرالمؤمنین(علیه السلام )علی هوی نفسه و الثانیه حبّه للفقراء واختیاره ایاهم علی اهل الثروه و العدد و الثالثه حبّه للعلم والعلماء. ان سلمان كان عبداً صالحاً حنیفاً مسلما و ما كان من المشركین.(71)
منصور بزرج گوید: به امام صادق(علیه السلام )عرض كردم: سرورم، چه بسیار میشنوم از شما یاد كرد سلمان فارسی را! فرمود: نگو سلمان فارسی، بلكه بگو سلمان محمّدی(صلی الله علیه و آله و سلم)میدانی چرا بسیار از او یاد میكنم؟ عرض كردم: نه. فرمود: برای سه صفت:
1. مقدّم داشتن خواسته امیر مؤمنان بر خواسته خویش.
2. دوست داشتن فقرا و مقدم داشتن آنها بر ثروتمندان.
3. دوست داشتن علم و علما.
11. مدّعیان دروغین مهدویت و نیابت خاصه و عامه
در هر عصری عدهای به دروغ، ادّعای مهدویت نموده یا دیگران چنین نسبتی به آنان دادهاند و بدین وسیله فرقههایی ایجاد كردهاند. چه در دوره غیبت صغرا و چه در دوره غیبت كبرا، كسانی بودهاند كه نیابت خاصه یا وكالت امام را به دروغ، ادعا میكردهاند. البته ادعاهای این افراد به صورتهای متفاوتی، ارائه شده است:
1. مهدویت(72).
2. نیابت خاصه، وكالت، بابیت یا … افرادی كه مدعیاند هر موقع بخواهند امام را میتوانند ببینند، مشكلات بهواسطه آنان حل میشود، آنها واسطه و باب میان مردم و امام هستند، پیامی را از امام آوردهاند یا پیامی را برای امام میبرند.(73)
3. نیابت عامه: عدهای خود را به جای علمای ربّانی، مراجع عظام تقلید و فقها و… معرفی میكنند با این كه در این دوران، عقل و نقل، وظیفه همه را روشن ساخته است و آن، مراجعه به علما و فقها است. اینان راهی جدای از قران و سنت و عقل برگزیده و سیر و سلوكی معرفی میكنند و رهْ نرفته، ره میآموزند.(74)
پیامدها
1. گمراهی مردم.
2. دوری از مسیر اهلبیت:.
3. به بازی گرفته شدن دین.
4. اختلافات دینی در اثر متابعت از فرقه های انحرافی.
خاستگاه
1. مشكلات روحی و روانی، عقده خود كم بینی، هیستری و مطرح كردن خود.(75)
2. نفسانیات و مشكلات اخلاقی و ضعف ایمان.
3. توهم و خیالپردازی.
4. هوی و هوس و خواسته های دنیوی و جاه و مقام.
5. جهل و ناآگاهی.
6. سكوت اندیشمندان و عالمان یا به موقع و مناسب تصمیم نگرفتن.
7. مشكلات سیاسی، تأثیر اَیادی اجانب مثل فریفتن محمد علی باب و…(76).
8. عدم معرفت به جایگاه و شأن امام و جانشینی ایشان.
درمان
1. تقوا و تهذیب نفس.
2. علم و بصیرت دینی و سیاسی علما، اندیشمندان، دولتمردان و مردم.
3. روشنگری علما و اندیشمندان، تكذیب منحرفان.
4. برخورد دولتمردان جامعه اسلامی (مثل برخورد امیركبیر با بابیت كه ستودنی است).(77)
5. عدم تسامح و اغماض در برخورد با انحرافات و بدعتها.
12. عدم پیروی از ولایت فقیه و نواب عام یكی دیگر از آسیبهایی كه وحدت جامعه اسلامی را خدشهدار ساخته و زمینه را برای فعالیت دشمنان دین و مهدویت (به صورتهای مختلف مانند دشمنی روشن و بیواسطه،فرقهسازی، مدعیان و…) فراهم میآورد، عدم پیروی از نوّاب عام امام عصر(علیه السلام )است با آنكه اطاعت از این بزرگواران، در عقل و نقل تأكید شده است.
پیامدها
1. گمراهی و ضلالت.
2. پراكندگی افراد و عدم وحدت در سایه رهبری واحد.
3. شكست پذیر بودن در مقابل دشمن و عدم مقاومت.
خاستگاه
1. عدم بصیرت كافی در دین.
2. توجه نكردن به دلایل عقلی و نقلی.
3. توهم پیروی مستقیم و بیواسطه از امام عصر(علیه السلام).
4. توقع نیابت خاصه در عصر غیبت كبرا.
5. هوی و هوس.
6. اغراض سیاسی و شیطنت های استكبار.
درمان
تبیین عقلی و نقلی ضرورت رویكرد به نوّاب عام
تبیین ادله عقلی در آسیب اول، بررسی شد و گذشت.
ادله نقلی:
امام صادق(علیه السلام )فرمودند:
فاما من كان من الفقهاء صائناً لنفسه حافظا لدینه مخالفا علی هواه، مطیعاً لامر مولاه فللعوام ان یقلّدوه و ذلك لایكون الا بعض فقهاء الشیعه لاكلّهم.
از میان فقیهان، فقیهی كه نفس و دین خود را ـ نه دنیایش را ـ نگاهدار باشد (پرهیزگار)، با هوی و هوسهایش مخالفت نماید و فرمان مولایش را اطاعت كند، باید مردم از او تقلید كنند و دارای چنین صفات والایی نباشد مگر برخی از فقهای شیعه، نه همه آنان.(78)
در توقیع محمد بن عثمان عمری خطاب به اسحاق بن یعقوب از امام زمان(علیه السلام )چنین آمده است:
اما الحوادث الواقعه فارجعوا الی رواه احادیثنا، فانهم حجتی علیكم و انا حجهالله علیكم.
در حوادث و پیشامدها به راویان احادیث ما (فقها) مراجعه كنید؛ چرا كه آنان حجت من بر شما و من حجّت خدا بر شمایم.(79)
2. بصیرت دینی و سیاسی.
3. هماهنگی و وحدت رویه بین اندیشمندان و علما در حمایت از فقیهی كه عهدهدار امور گشته است.
4. تلاش برای حل مشكلات دینی، فكری، سیاسی و اجتماعی جامعه با همفكری اندیشمندان و علما.
13. فعالیتهای غرب و مستشرقان
یكی دیگر از آسیبها و تخریبها، تحریفهایی است كه توسط مستشرقان در مقوله مهدویت پدید آمده است. آنان مغرضانه یا بدون مراجعه به منابع اصیل، مطالبی را به نام دین و مهدویت ارائه میدهند و در پی آن، افرادی نیز با مطالب و مقالههای آنان برخورد علمی كرده و آن را یك كار علمی و تحقیقی و بدون هیچ عیب و نقص میپندارند و در كتابها و مقالات خویش از آن بهره میگیرند.(80)
پیامدها
1. دوری گزیدن جوامع غیر اسلامی از مطالب اصیل اسلامی به طور كلی و مهدویت به طور خاص كه مورد بحث است.
2. ایجاد شك و تردید یا تنفّر در میان معتقدان كم اطلاع.
خاستگاه
1. بی اطلاعی از منابع اصیل.
2. مراجعه به منابع دست چندم به جای منابع اصیل و دست اول.
3. مراجعه به منابع و آرای مخالفان شیعه، مثلا در بررسی دیدگاه مهدویت شیعی به جای مراجعه به منابع اصیل شیعی، آن را در میان دیدگاههای اهل سنت جستوجو میكنند. (قاعده این است كه برای شناخت اندیشه و آرای مذهبی، به كارشناسان و متخصصان خود آنها رجوع شود).
4. جدایی از علما و كارشناسان مذهب یا آن مقوله، بیاعتنایی یا بیاطلاعی یا عدم طرح توضیحات كارشناسان مربوط.
5. برخورد مغرضانه و جانبدارانه به جای بی طرفی با مقولات علمی.
6. سیاست بازی و شیطنتهای استكبار.
درمان
1. تبیین، روشنگری، حل شبهات و… توسط علما و اندیشمندان مانند ارائه دائره المعارفها با توضیحات كافی و دلایل معتبر و اصیل و… .
2. هوشیاری در مقابل غرض ورزیها و سیاست زدگیها.
3. مبهوت نشدن در مقابل غرب، مستشرقان و… .
پی نوشت ها :
1 . برگرفته از صحیفه امام، پاییز 1378، چاپ اول، ج 21، ص 13-14.
2. نعمانی، الغیبه، باب 15، ص 285.
3. اربلی، كشف الغمه، ج 2، باب 5، ص 477.
4 . طبرسی، الاحتجاج، ج 2، ص 317.
5 . سید رضا صدر، راه مهدی، ص 87 و 88.
6. صدوق، كمالالدّین و تمام النعمه، ج 2، باب 23، ما اخبر به الصادق(علیه السلام )عن وقوع الغیبه، حدیث 32، ص 346.
7. سید بن طاووس، الطرائف، ج 2، ص 344.
8. برای توضیح بیشتر و بررسی سندی و دلالی چنین روایاتی رجوع كنید: ابرهیم امینی، دادگستر جهان؛ فصلنامه انتظار، ش 5، مقاله ((نهی از قیام)) در بوته تحلیل روایی، نجمالدین طبسی؛ فصلنامه انتظار، ش7، مقاله نقد و بررسی روایات نافی حكومت و قیام در عصر غیبت، محمدعلی قاسمی.
9 . شیخ عباس قمی، سفینه البحار، ج 7، ماده قم ، ص 7؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 57 ، ص 216، باب 36.
10. نعمانی، الغیبه، باب 14، ص 273.
11. صحیفه امام، ج 21، ص 16 و 17 با اندكی تصرف.
12. همان، ص 16، با اندكی تصرف.
13 . صحیفه نور، ج 18 ، ص 195.
14. امام خمینی، ولایت فقیه، انتشارات ناس، چاپ اول، ص 53 و 54 .
15 . همان، ص 26 و 27.
16 . همان، ص 54.
17. (اما و الذی فلق الحبه وبرأ النسمه، لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء الاّ یقارّوا علی كظَّه ظالم ولاسغب مظلوم، لالقیت حبلها علی غاربها و لسقیت آخرها بكأس اوّلها…؛ سوگند به خدایی كه دانه را شكافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت كنندگان نبود، و یاران حجّت را بر من تمام نمیكردند و اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود كه در برابر شكم بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سكوت نكنند، مهار شتر خلافت را بر كوهان آن انداخته، رهایش میساختم، و آخر خلافت را به كاسه اول آن سیراب می نمودم …) نهج البلاغه ، خ 3.
18. اربلی، كشف الغمه، ج 2، باب 5، ص 477.
19. امینی، دادگستر جهان، ص 251.
20. صحیفه امام ، ج 8، ص 274.
* . مجله تخصصی كلام اسلامی، شماره 43، مقاله انتظار فرج 2، ص 145، از همین نگارنده.
21. نعمانی، الغیبه ، باب 15 ، 285.
22. برای توضیح بیشتر مراجعه كنید: فصلنامه انتظار ، شماره6 ، مقاله درنگی در قتلهای آغازین، ص 356 ، نجم الدین طبسی.
23. عماد الدین طبری، بشاره المصطفی، ص 207 .
24. صدوق، من لا یحضره الفقیه ، ج 4، ص 418.
25. طوسی، الغیبه، فصل 4، ص 290.
26. برای توضیح بیشتر مراجعه كنید: جعفر مرتضی عاملی، جزیره خضراء، افسانه یا واقعیت، مترجم: ابوالفضل طریقهدار؛ فصلنامه انتظار، ش 1 و 2 و 3 و 4، مجتبی كلباسی، بررسی افسانه جزیره خضراء.
27. صدوق، كمالالدین ، ج 2 ، باب 36 ، ص 378.
28. كلینی، الكافی، ج1، ص 369.
29. صدوق ، كمالالدین، ج 2، باب 36، ص 378.
30. محمد بن خزاز قمی، كفایه الاثر، ص 56؛ بحارالانوار، ج 52، باب 22، ص 143.
31. صدوق، علل الشرایع، ج 1، ص 245.
32. همو، كمالالدین، ج 1، باب 31، ص 323.
33. همو، الخصال، ج 2، ص 622.
34. صدوق، كمالالدین ، ج 1، باب 30 ، ص 317.
35. الكافی، ج 8، ص 36.
36. صدوق، كمالالدّین، ج 2، باب 38، ص 384.
37. آل عمران، 200.
38. نعمانی، الغیبه، باب 25، ص 330.
39. همان، باب 26، المقدمه، ص 17 و باب 25، ص 330.
40. صدوق، الخصال ، ج 2، ص 622.
41. نعمانی، الغیبه، باب 11، ص 197.
42. كلینی ، الكافی ، ج 3، ص 132.
43. مجلسی، بحارالانوار ، ج 53، ص 2، باب 28.
44. طوسی، الغیبه، ص 425.
45. نعمانی، الغیبه، ص 293.
46. طوسی، الغیبه، فصل 7 ، ص 426.
47. الكافی، ج 1، باب كراهیه التوقیت، ص 389؛ نعمانی، الغیبه، ص 296.
48. نعمانی، الغیبه، ص 289 ، فی النهی عن التوقیت و التسمیه.
49. گاهی حرفهایی از برخی بزرگان و علما نقل میشود كه نشانگر توقیت است، در حالی كه با كمی تحقیق معلوم میگردد این مطلب صرفاً شایعه بوده و هیچ پایه و اساسی ندارد. یعنی آن بزرگواران اصلا چنین چیزی نگفتهاند.
50. الكافی، ج 3، ص 131.
51. همان، ج 1، ص 368.
52. شیخ احمد احسایی ،جوامع الكلم، رساله رشتیه، قسمت 2، ص 103.
53. ناجی نجار، جزیره خضراء وتحقیقی پیرامون مثلث برمودا، مترجم: علی اكبر مهدی پور.
54. علی اكبر ذاكری، چشم به راه مهدی، مقاله ارتباط با امام در عصر غیبت.
55. نعمانی، الغیبه، ص 164.
56. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 2 ، باب نوادر الحج، ص 520.
57. گرچه برخی روایات گفتهاند: حضرت دیده نمیشود، ولی راه جمع این روایات با روایاتی كه در آنها به دیده شدن حضرت اشاره شده این است كه حضرت دیده میشود ولی توسط مردم شناخته نمیگردد، چنانكه سید صدرالدین صدر (المهدی، ص 206 و 207 ) مرحوم مجلسی (ذیل روایت) شهید سید محمد صدر (تاریخ الغیبه الكبری، ص 31) همین وجه را پذیرفتهاند.
58. سید جعفر مرتضی عاملی، جزیره خضراء افسانه یا واقعیت، مترجم: ابوالفضل طریقهدار.
59. فصلنامه انتظار، ش 2، مقاله فرقه شیخیه، احمد عابدی.
60. مدتی قبل، در نشریه خورشید مكه، (ش 17 و 21) آیه و عبارتی منسوب به امام زمان4 چاپ شده بود و به خط ایشان، (با تصریح این كه دقیقاً از روی خط امام، تصویر گرفتهاند) اما متوهّمان غافل از این بودند كه آیه نوشته شده كاملا اشتباه است. (یعنی نعوذبالله امام آیه را اشتباه نوشته است).
61. همایشی دانشجویی در یكی از شهرها برقرار شده بود. پس از پایان همایش، دانشجویی میگفت: مدتی جمكران میآمدم برای این كه آقا را ببینم، چون موفق نشدم قهر كردم.
62. بقره، 111.
63. نعمانی، الغیبه، باب 11 ، ص 197.
64. نساء، 123.
65. الكافی، ج 2، باب خوف و رجاء، ص 68.
66. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 1، ب 20 ، ص 86.
67. قیامه، آیه 5.
68. حجرات، 13.
69. عصر.
70. ر.ك: تحفالعقول، ص 513؛ روایت مفضل بن عمر از امام صادق(علیه السلام )بدین مضمون كه: مردم درباره ما سه گروهاند: دو گروه به دنبال جاه و مقامند و برای اینكه مردمان را بدرند، محبت ما اهل بیت: را اظهار میدارند و گروه سوم كه (این گونه نیستند) از ما اهلبیت میباشند و ما از آنهاییم.
71. طوسی، امالی، مجلس 5 ، ص 133.
72. طوسی، الغیبه، فصل 6، باب ذكر المذمومین الذین ادعوا البابیه و السفاره كذبا و افتراء لعنهم الله، ص 397؛ فصلنامه انتظار، ش 8 و 9 و10، مقاله: متمهدیان و مدعیان دروغین مهدویت، محمد رضا نصوری.
73. همان.
74. مانند دراویش، صوفیه و… .
75. فصلنامه انتظار، ش 5، مقاله: از شیخیگری تا بابیگری، عزالدین رضانژاد.
76. فصلنامه انتظار، ش 1، مقاله: از بابیگری تا بهاییگری، عزالدین رضانژاد.
77. فصلنامه انتظار، ش 5، از شیخیگری تا بابیگری؛ عزالدین رضانژاد.
78. وسائل الشیعه، ج 27 ، باب 10، ص 131.
79. طوسی، الغیبه، فصل 4، ص 290.
80. دایره المعارف بریتانیكا، واژه مهدی و اسلام و زرتشت؛ دایره المعارف دین و اخلاق، واژه مهدی؛ موسوعه المورد، منیر بعلبكی.
برگرفته از سايت :المهدويه