به نام خدا
نکته جالب این است که آسیب شناسی مهدویت وانتظار نیز به عنوان یکی از مهمترین مباحث، ریشه در عدم درک صحیح از این پدیده الهی به عنوان آرمان و هدف دارد. بنابراین به جاست که این آسیبها بررسی گردد و راههای رفع این آسیبها مطرح شود.
چکیده
مقاله حاضر با عنوان آسیب شناسی اجتماعی فرهنگ انتظار با نگاهی به مفاهیم انتظار ومهدویت و ارائه تعریفی از آسیب ولزوم تبیین آسیب شناسی فرهنگ انتظار، بعد اجتماعی این مسئله را بررسی نموده و آسیبهای زیر را به همراه ریشهها، پیامدها و راههای درمان آنها مطرح میسازد.
نامعقول جلوه دادن مهدویت، تحریف مهدویت، اعتقاد به حل معجزه آسای امور، ارائه چهرهاي خشن توأم با قتل و خونريزي، بحث درباره امور بیهوده وغیرضروری، شتابزدگی در تحقق ظهور، تعیین وقت ظهور، تطبیق ناصحیح افراد وحوادث بر علائم ظهور، گرایش شدید به ملاقات امام زمان(عج)، امیدواری بدون عمل، واسطه نمودن امام زمان(عج) در نیازهای مادی، مدّعيان دروغين مهدويت و نيابت خاصه و عامه، عدم پيروي از ولايت فقيه و نواب عام، عدم توجه به ايجاد معيارهاى شخصيتى براى پذيرش فرهنگ مهدويت و ضعف و ناكارآمدى روشها در كانونهاى دينى.
مقدمه
انتظار به معنی چشم به راه بودن است وچشم به راه بودن وقتی است که انسان ببیند کاری که باید به کمال نهايی خویش برسد، نرسیده است. اگر یک انسان معمولی، منتظر وچشم به راه باشد ممکن است اهمیت ندهیم ولی وقتی ببینیم چند نفر از افراد برجسته وعالم وعادل چشم به راه چیزی مهم هستند مسئله برای ما نیز تفاوت پیدا میکند چه رسد به آنکه ببینیم انبیاء وائمه هدی(ع) اظهار میکنند ما منتظر فرج هستیم و بالاتر از همه میبینیم خداوند در هفت جای قرآن میفرماید: منتظر باشید من هم منتظرم. بنابراین مسئله انتظار آنقدر مهم است که دانشمندان عالم بایدآن را بحث نموده وبا تشریح آن برای مردم انتظار را اصلی ترین مسئله روز جهان قرار دهند.
نکته جالب این است که آسیب شناسی مهدویت وانتظار نیز به عنوان یکی از مهمترین مباحث، ریشه در عدم درک صحیح از این پدیده الهی به عنوان آرمان و هدف دارد. بنابراین به جاست که این آسیبها بررسی گردد و راههای رفع این آسیبها مطرح شود. مسلما آنچه در این مجال اندک بیان میگردد دربرگیرنده همه موارد نمیباشد، با این حال فرصت پیش آمده از سوی همایش بین المللی دکترین مهدویت را مغتنم شمرده وگامی هر چند قاصر دراین راه برخواهیم داشت.
مهدویت و انتظار
امید به آینده که شالوده اصلی زندگی بشر است شالوده مهدویت هم هست. مهدویت یعنی هدایت به آینده بهتر، یعنی دستگیری وهدایت به سوی آیندهای که نیاز فطری انسان است. اگر کسی به اعتقاد مهدویت برسد، انسانی خوشبخت در زمان حال خواهد بود. انسانی که از آرامش کامل نسبت به تضادهای فعلی برخوردار خواهد بود، تابع محیط نخواهد بود وانفعال وتسلیم وتطمیع وترس در او راه نخواهد یافت.
اعتقاد به مهدویت امری القائی وتلقینی ویا صرفا یک تئوری نیست، بلکه ریشه در یکی از ویژگیهای ذاتی وفطری انسان یعنی امید دارد ومذاهب به این نیاز فطری عام پاسخ داده اند. اميد به انسان نيرو و به زندگي اش جهت مي دهد و او را در مسير نيل به اهدافش ياري مي كند و ناملايمات و سختيها را هموار ساخته و احساس كفايت و توانمندي او را تقويت مي كند و در نهايت انسان اميدوار میتواند با شناخت بهتر توانمندیهای خود از زندگي لذت ببرد. در مقابل اين افراد انسانهاي مأيوس و نااميد قرار دارند، ياس و نااميدي بر خلاف اميد و اميدواري نگرشهاي انسان را نسبت به خود و تواناييهايش، نسبت به ديگران و نسبت به زندگي منفي مي سازد و اثر نامطلوبي بر نحوه نگرش و تفكر انسان و تعامل او با محيط بيرونش بر جاي مي گذارد.
به طوري كه انسان نااميد احساس بي ارزشي و پوچي مي كند، قدر لحظات زندگي را نمي شناسد و از چيزي لذت نمي برد و پر واضح است كه چنين فردي تمايلي به تلاش و حركت نداشته باشد. بي هدف، سرگردان، مقلد و منفعل باشد.[1] اميدواري و پايداري انسان در كنترل ترسها و ترديدها و ناكاميها از موضوعات مهم در غلبه يافتن بر ناملايمات است. چنانچه نگرشهاي اميدوارانه مقابله اي در زندگي وجود داشته باشد به فرد كمك مي كند تا توانمنديهاي روان ـ عاطفي واجتماعي خود را در موقعيتهاي مختلف به كار گيرد.
ترسیم درست از جایگاه مهدویت در دنیای امروز، وبررسی زوایای مختلف نیازهای این دوران به این اندیشه مترقی، با هدف ارائه راه حلی جهت رفع مشکلات ودردهای جدید ودرعین حال پیچیده وپنهان جوامع بشری، مهمترین مسئولیت عالمان ونخبگانی است که به اصلاح انسان متجدد میاندیشند وخواستار فرجامی نیکو وپایانی نشاط بخش برای او هستند.
انسان معاصر، امروز بیش از هر زمان دیگری به درک صحیح از مهدویت محتاج است واگر پیوند عمیق وارتباط محکم میان انسان امروزی با دین الهی، انجام نشود یقینا سقوط معنوی وبه دنبال آن سقوط مادی وبازگشت به عصر آغازین پیدایش بشر در انتظار انسان است.از آنجا که انسان در دو عالم درونی وبیرونی زندگی میکند، بنابراین دشمنان وموانعی که سلامت حیات او را تهدید میکنند، در دو سنگر بیرونی ودرونی برای مبارزه با او پنهان شده اند. اندیشه وخرد میتواند موانع بیرونی را شناسائی کند و با از بین بردن یا کاستن آنها، مشکلات ظاهری زندگی مثل بیماری سخت، حوادث، فقر،جهل و…را ازبین برده یا کاهش دهد و راه زندگی سعادت آمیز وخوشبختی انسان را هموار سازد. اما اگر این پیشرفت همراه با پیشرفت درونی انجام نگیرد، ارزشی نخواهد داشت وبشر را به جلو نخواهد برد.[2]
پیشرفت باطنی هم جز با استمداد از دین وشریعت الهی حاصل نخواهد شد. بنا براین انسان در عصر معاصر نیاز بیشتری به دین دارد، چراکه حرکت ظاهر وباطن باید همراه، همگون، متناسب وموزون شکل گیرد، در نتیجه پیشرفتهای سریع قرن اخیر، پیوند محکم تر بشر با آموزههای دینی را لازم میآورد. پیشرفت بشر وقتی مفید خواهد بود که نتیجه اش منفعت رسانی به تمام جوامع باشد والبته این منفعت جز در سایه اخلاق دینی ومعنویت رخ نمینماید و هنگامی تمدن مادی به نفع همگان ونه یک گروه خاص خواهد بود که در سایه مهدویت، در جهت عدالت واحترام به حقوق دیگران، جای گیرد. باپیشرفت تکنولوژی، همه انسانهاساکنان دهکده کوچک جهانی شده اندوبه یکدیگرنزدیکند.این نزدیکی درمنظر مهدویت، سبب مواجه شدن افراد باحقوق ووظایف زیادی میشود.[3]
هر امر مهمي به نسبت اهميتش، در معرض خطرها و آسيبهايي است.مقوله مهم مهدويت هم با اثرات بسيار حيات بخش و بهجت زاي خود كه كمترين آنها، اميد به آينده و سر فرو نياوردن در مقابل حوادث، ستمها و سختيهاست، از اين قاعده مستنثي نيست. مهدویت با همه ابعاد وسیع و فراگیرش همان گونه که میتواند در امیدبخشی وفعالیت منتظران واقعی نقشی موثر وبسزا داشته باشد، در صورتی که به خوبی درک نشود وآسیبهای احتمالی آن که ریشههای تاریخی دارند، شناسائی نشوند میتواند به بی مسئولیتی وخمودی و رکود بینجامد و جامعه را از نتایج درخشان این مفهوم والا محروم سازد. آنچه بدنبال طرح آن هستیم ؛ آسيبهايي است كه پيش از ظهور و در دوران غيبت رخ مينمايد. سخن از آسيبهاي ديگر مانند آنچه در مقابل جريان قيام مهدوي رخ مينمايد، فرصتی دیگر میطلبد.
آسیبهای اجتماعی فرهنگ انتظار
آسيب، عاملى است كه سبب اختلال، ناهنجارى و آفت در پديدهها مىشود و آسيبشناسى به معناى بازشناسى اختلالهاى مفهومى و مصداقى بحث است. اين اختلالها ممكن است در اثر ناكارآمد بودن و ضعف روشهاى پيامرسانى و يا محتواى پيام باشد. بعضى از عوامل به صورت مستقيم در ايجاد اين اختلالها دخيل بوده (مثل ضعف در محتوا) يا ممكن است به جهت عواملى غيرمستقيم اين مسئله رخ داده باشد. به هرحال بايد هم اختلالها بازشناسى شود و هم علل ايجاد اين اختلالها، كه به مجموع اينها آسيبشناسى گويند.[4]
برداشت غلط از مفهوم انتظار و مهدویت باعث میشود که بسیاری از افراد به جای استفاده صحیح و ارتقاء به افقهای بی کران این پدیده والا، برعکس در قعر مشکلاتی ناشی از این اشتباه فاحش گرفتار گردند که نه تنها زندگی آنها وجامعه را تباه میکند بلکه معنای مهدویت وانتظار را در دیدگاه دیگران وبه خصوص غیر معتقدان به این مفهوم را دارای چالشهای اساسی مینماید. برخی از این آسیبها که به نتایج غیر قابل انتظاری میانجامد، عبارتند از:
1. نامعقول جلوه دادن مهدویت
مهدویت امروز با تهدیدهای جدی مواجه است.علاوه بر تهدیدهای خارجی که در قالب تهاجم تبلیغاتی برنامه ریزی شده از طریق رسانههای مزدور استکبار وصهیونیسم در حال انجام است، از داخل نیز تهدیدهای سنگینی وجود دارد که آگاهانه یا ناآگاهانه، تفکر مترقی وارزشمند مهدویت را زیر سوال ببرد تا آن را در افکار عمومی نامعقول جلوه دهد. میتوان در یک قضاوت ظاهربینانه، تهدیدهای داخلی را ناآگاهانه واز روی عوامی وساده لوحی یا عشق افراطی ارزیابی کرد، اما این احتمال را به هیچ وجه نمیتوان نادیده گرفت که این جریان حتی اگر ناآگاهانه باشد، توسط دستهای مرموزی دامن زده میشود. دستهای مرموزی که اهداف همان جریان منحرف قبل از انقلاب را دنبال میکنند ومنافع عناصر پشت پرده این جریانات با رشد وباروری تفکر صحیح مهدویت بشدت در تضاد است.[5]
جعل اخبار دروغ، استناد به خواب وخیال، تبیین غیر عقلانی وعوامانه تفکر مهدویت وآلوده کردن مراسم وجشنهای مربوط به آن با اقدامات غیر شرعی، از جمله عناصر این تهدیدها هستند. این اقدامات سطحی موجب میشود تفکر مترقی وارزشمند مهدویت بصورت غیرعقلانی طرح شود وهرگز نتواند در لایههای تحصیل کرده صاحب تفکر وموثر جامعه وجهان نفوذ کند.چنین وضعیتی، زمینه را برای موثر واقع شدن تبلیغات دشمنان خارجی مهدویت فراهم میسازد وبه پیشرفت آنها در راه باطلی که در پیش گرفته اند کمک میکند.[6]
2. تحریف مهدویت
تحریف به معنای عوض کردن معنای مطلب است، بطوری که در ذهن افراد به صورت دیگری جلوه گر شود ویک داوری مخرب درباره آن صورت پذیرد. مقام معظم رهبری در این باره میفرمایند: «بنده سندی دیدم که در آن بزرگان وفرماندهان استعمار توصیه میکنند که ما باید کاری کنیم که این عقیده به مهدویت، به تدریج از بین مردم زائل شود. آن روز استعمارگرهای خارجی، قضاوتشان این بود که تا وقتی عقیده به مهدویت در بین مردم رایج است، نمیتوانیم اینها را درست بگیریم. وقتی نتوانستند این عقیده را از مردم بگیرند، سعی میکنند آن را در ذهن مردم خراب کنند. خراب کردن این عقیده چگونه است؟ به این صورت که بگویند: آقا میآید همه کارها را درست میکند. این، خراب کردن عقیده است. این، تبدیل کردن موتور محرک، به یک چوب لای چرخ است؛ تبدیل یک داروی مقوی به یک داروی مخدر وخواب آور است.»[7]
دیدگاههای انحرافی در مورد انتظار که آثار اجتماعی مخربی نیز در پی دارند، بیشتر مشتمل بر موارد زیر است:
الف) برخي انتظار فرج را در دعا براي فرج، امر به معروف و نهي از منكرهاي جزئي منحصر دانسته و بيشتر از آن، وظيفهاي براي خويش قائل نيستند.
ب) گروهي ديگر، حتي امر به معروف و نهي از منكرهاي جزئي را نيز بر نميتابند. چون معتقدند در دوران غيبت، كاري از آنها بر نميآيد و تكليفي به عهده ندارند، و امام زمان(عج) خود، هنگام ظهور كارها را اصلاح ميكند.
ج) پندار گروه سوم چنين است كه جامعه بايستي به حال خود رها شود و كاري به فساد آن نبايد داشت تا زمینه ظهور ـ كه دنيايي پر از ظلم و فساد است ـ فراهم آيد.
د) گروه چهارم، انتظار را چنين تفسير ميكنند: نه تنها نبايد جلوي مفاسد و گناهان را گرفت، بلكه بايستي به آنها دامن زد تا زمينه ظهور حضرت مهدی(عج) هر چه بيشتر فراهم گردد.
ه ) ديدگاه پنجم، هر حكومتي را به هر شكل، باطل و برخلاف اسلام ميداند و معتقد ایست هر اقدامي براي تشكيل حكومت در زمان غيبت، خلاف شرع و مخالف نصوص و روايات معتبر است. به اين استدلال كه در روايات آمده است: هر عَلَم و پرچمي قبل از ظهور قائم(عج) باطل است.[8]
دراین زمینه میتوان به مسئله رسوخ اباحیگری در بین کسانی که برداشتی غلط از این پدیده دارند، اشاره نمود. مقام معظم رهبری به بهترین نحو این تفکر را توصیف فرموده اند: « برداشت گروهی از مردم، از مهدویت وقیام وانقلاب مهدی موعود این است که صرفا ماهیت انفجاری دارد، فقط وفقط از گسترش واشاعه ورواج ظلمها وتبعیضها واختناقها وحق کشیها وتباهیها ناشی میشود. نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است.آنگاه که صلاح به نقطه صفر برسد، حق وحقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد، باطل یکه تاز میدان گردد، جز نیروی باطل نیروئی حکومت نکند، فرد صالحی در جهان یافت نشود، این انفجار رخ میدهد ودست غیب برای نجات حقیقت از آستین بیرون میآید.
پس هر اصلاحی محکوم است زیرا هر اصلاح یک نقطه روشن است وتا در صحنه اجتماع نقطه روشنی هست دست غیب ظاهر نمیشود. اینجاست که گناه هم فال است وهم تماشا، هم لذت وکامجوئی است وهم کمک به انقلاب مقدس نهائی. این گروه طبعا به مصلحان ومجاهدان با نوعی بغض وعداوت مینگرند، زیرا آنان را از تاخیر اندازان ظهور وقیام مهدی موعود میشمارند. برعکس اگر خود هم اهل گناه نباشند در عمق ضمیر واندیشه با نوعی رضایت به گناهکاران مینگرند، زیرا اینان مقدمات ظهور را فراهم میآورند. این نوع برداشت از ظهور وقیام مهدی موعود واین نوع انتظار فرج را که منجر به نوعی تعطیلی در حدود ومقررات اسلامی میشود ونوعی اباحیگری است، به هیچ وجه با موازین اسلامی وقرآنی وفق نمیدهد.[9]
مواردی همچون قانع بودن به وضع موجود و عدم كوشش براي تحقق وضعي برتر، عقب ماندگي توده مردم، تسلّط بيگانگان و زبوني در مقابل آنها (نبودن استقلال و آزادي)، نااميدي و پذيرش شكست در حوزه فرد و اجتماع، ناتواني دولت و نابساماني كشور، فراگير شدن ستم و انفعال و بي تحرّكي در مقابل ظلم، قبول ذلّت و بدبختي در حوزه فرد و اجتماع، تنبلي و بيمسؤوليتي، مشكلتر ساختن حركت و قيام امام زمان(عج)، تعطيلي محتواي بسياري از آيات و روايات مانند: امر به معروف و نهي از منكر، سياست داخلي و خارجي، چگونگي برخورد با كفار و مشركان، ديه، حدود، دفاع از محرومان عالم و… را میتواند از پيامدهاي اين نظريات برشمرد.[10]
با دقت در موارد انحرافی مطرح شده میتوان گفت كوته فكري و عدم بصيرت كافي نسبت به دين، انحرافات اخلاقي، انحرافات سياسي، عدم نياز به مقدمات و زمينهسازي، عدم ریشه کنی کامل فساد به غیر از امام زمان(عج)، توجیه وسیله توسط هدف، عدم فهم صحيح روايتهاي مربوط به ظلم و جور آخرالزمان و عدم فهم روايات بطلان هر عَلَمي قبل از ظهور، منشأ برداشتهاي انحرافي گفته شده است.[11]
3. اعتقاد به حل معجزه آسای امور
برخي هر گونه مبارزه و مجاهدت را از حضرت نفي ميكنند و صرفا به دنبال حل معجزه آساي امورند و مهرباني حضرت را به معناي عدم اجراي هر گونه كيفري ميدانند. اين تفكر انحرافي در زمان خود اهلبيت نيز وجود داشت، چرا که وقتی نزد امام رضا(ع) سخن از حضرت قائم(عج) مطرح شد. حضرت فرمودند: شما امروز سبكبالتر از آن زمانيد. قائم كه قيام كند، جز عرق ريختن و خواب (از فرط خستگي و مجاهدتهاي پي در پي) روي زينها نيست.[12]
پيامدهای این دیدگاه را میتوان عدم آمادگي و كوشش براي زمينهسازي ظهور و اميد كاذب كه بسياري از افراد را در انجام وظايف سست ميكند، بیان نمود. منشاء این آسیب مهم اجتماعی فرهنگ انتظار نیز در مواردی همچون: معجزه آسا پنداشتن همه امور، عدم درك عميق مهرباني حضرت كه با حكمت توأم است و عدم نگاه جامع به دين (صريح آيات و روايات و سيره اهلبيت) دانست.[13]
4. ارائه چهرهاي خشن توأم با قتل و خونريزي:
اين مطلب که با روح آيات و رسالت پيامبران و اوصياسازگاري ندارد، دارای پیامدهائی همچون ايجاد دلزدگي و نفرت نسبت به امام، ترس و خوف از حضرت و عدم پذيرش امام به عنوان پدري مهربان و نااميدي از انجام اعمال صالح به جهت ترس از عدم پذيرش توسط امام، با اين تصور كه اكثريت كشته خواهند شد و حضرت اعمال او را نيز نخواهد پذيرفت، میباشد.نتيجه اينكه نفرت و خشونت و يأس، باعث عدم انگيزه براي درك و حتي تأمل درباره حضرت و راه و مرام او ميگردد. ریشه این انحراف خطرناک در عدم بصيرت كافي و نگاه جامع به دين و عدم بررسي استدلالي و سندي روايات، قابل جستجوست.[14]
5. بحث درباره امور بیهوده وغیرضروری:
يكي ديگر از انحرافات در مقوله مهدويت، پرداختن به مباحثي است كه هيچ ثمرهاي ندارد. مسكن، ازدواج، همسر، تعداد همسران، تعداد فرزندان و… از مباحثي هستد كه اذهان افراد را به خود مشغول ساخته و از مباحث مهم باز داشته است. معرفت امام، وظيفه ما نسبت به امام، تبيين و ترسيم استراتژي آينده و ارائه آن براي زمينه سازي و فراهم آوردن شرايط ظهور و… مسايلي است كه پرداختن به آن اهميت فراواني دارد.
پيامدهای این انحراف مهم اجتماعی را میتوان در مواردی همچون بازماندن از مباحث مهم، كاربردي و ضروري و بستر سازي براي ورود خرافات و سخنان بي دليل و غير مستند كه در نتيجه، سوداگران براي مطرح كردن خويش يا فريفتن مردم از بازار گرم اين مباحث بهره ميجويند، بیان نمود.[15]
ریشه این انحراف عواملی مانند عدم تشخيص وظيفه ديني.، هواي نفس كه در عوامفريبي بروز مييابد، توهم و خيالپردازي كه زمينه داستان سراييهايي چون جزيره خضرا و… است، عدم بررسي سندي و استدلالي روايات (چنانكه تأمل و بررسي، به خوبي جزيره خضرا را نفي ميكند و با نفي آن، بطلان وجود هزاران فرزند براي حضرت يا تطبيق خضرا بر مثلث برمودا، كاملا روشن ميگردد) و عدم تبيين و روشنگري انديشمندان و عالمان ديني، میباشد.[16]
6. شتابزدگی در تحقق ظهور
يكي ديگر از آسيبها، عجله داشتن در تحقق امر ظهور است. شتابزدگي در اين امر، در روايات ما بسيار نكوهش شده است: امام جواد(ع) فرمود: در دوران غيبت، شتابزدگان در امر ظهور هلاك ميشوند و امام صادق(ع) فرمود: شتاب مردم براي اين كار، آنها را هلاك ساخت. خداوند به جهت شتاب مردم، شتاب نميكند. براي اين امر مدتي است كه بايد پايان پذيرد. اگر پايانش فرا رسد، آن را ساعتي پيش و پس نيفكنند.[17]
پيامدهای این شتابزدگی وتعجیل در تحقق امر ظهور ودر ابعاد فراگیر اجتماعی آن مواردی همچون ناسپاسي و اعتراض و عدم رضايت به مصلحت الهي، رويكرد به منحرفان و مدعيان دروغين مهدويت، يأس و نااميدي در اثر عدم تحقق ظهور، شك و ترديد، دست به اقدام ناشايست زدن، استهزا و تمسخر آيات و روايات و معتقدان به غيبت و ظهور، میباشد.[18]
ریشههای این انحراف را میتوان در موارد زیر خلاصه نمود: عدم درك جايگاه مصلحت و حكمت الهي، عدم تسليم نسبت به اراده خدا، بي طاقتي و بي ظرفيتي و عدم صبر در سختيها، اذيتها و طعنههاي دشمنان، تنها خود را معيار ديدن و ملاک دانستن پايان عمر و زندگي خود نه سير تاريخ.[19]
7. تعیین وقت ظهور
يكي ديگر از آسيبها، تعيين وقت ظهور است. چرا كه حكمت الهي بر اين است كه وقت ظهور امام زمان(عج) بر بندگان مخفي بماند. لذا احدي نميتواند زماني براي ظهور تعيين كند. مفضل بن عمر گويد: از امام صادق(ع) پرسيدم: آيا ظهور حضرت مهدي(عج) وقت معيني دارد كه مردم آن را بدانند؟ فرمودند: اين چنين نيست كه خداوند براي آن وقتي تعيين كرده باشد كه شيعيان ما آن را بدانند. اي مفضل، براي آن وقتي تعيين نميكنم. وقتي هم نميشود براي آن معين كرد. آنكه براي ظهور ما وقتي تعيين كند، خود را در علم خداوند شريك دانسته و مدعي شده كه از اسرار خداوند آگاه است.
فضيل از امام باقر(ع) پرسيد: آيا براي اين امر وقتي معيّن است؟ آن حضرت سه مرتبه فرمود: آنان كه وقتي براي آن تعيين ميكنند، دروغ ميگويند.[20]
در برخي روايات، علت عدم تعيين وقت، چنين بيان شده است: امام جواد(ع) فرمودند: اگر براي اين امر وقتي تعيين شود دلها را قساوت ميگيرد و توده مردم از اسلام بر ميگردند. بگوييد: چه زود است! چقدر نزديك است! تا دل مردم آرام گيرد و فرج نزديك شود.[21]
پيامدهای این انحراف بزرگ را در عواملی مثل ايجاد يأس و نااميدي به سبب عدم تحقق ظهور در وقت تعيين شده، ايجاد بدبيني نسبت به اصل ظهور، ايجاد بدبيني به شخصيت امام در اثر عدم تحقق ظهور، قساوت قلبها و برگشتن مردم سست ايمان از دين، میتوان جستجو نمود. ریشه یابی این انحراف نشان میدهد که اموری از قبیل تعجيل و شتاب كردن در امر فرج، عوامفريبي در اثر هوي و هوس، توهم و خيال پردازي و عدم تطبيق صحيح آثاري كه بر اثر قدرتهاي روحي و رياضتها بهدست ميآورند. يعني چيزهايي را در آينده پيشبيني ميكنند، امّا در تطبيق آنها اشتباه نموده و خيال ميكنند ظهور است، لذا وقتي تعيين ميكنند، در این زمینه موثرند.[22]
8. تطبیق ناصحیح افراد وحوادث بر علائم ظهور
عدهاي با خواندن يا شنيدن چند روايت در علايم ظهور، آنها را بر افراد يا حوادثي تطبيق ميدهند. البته خودِ تطبيق روايات بر حوادث، آفت و آسيب نيست، بلكه آفت، مطالب و ادعاهايي است كه افرادي به صرف خواندن يك يا دو روايت و بدون بررسي آيات و روايات و مطالب تاريخي و قدرت تشخيص صحيح و سقيمِ روايات مطرح ميكنند، يعني بدون داشتن تخصص به اظهار نظر ميپردازند. اين تذكر لازم است كه در روايات، تشخيص مؤلّفهها و علايم سپاه حق و باطل به عهده علماي راستين گذاشته شده است؛ همانها كه در عصر غيبت كبرا به عنوان نواب عام عهده دار امور گشتهاند.
پيامدهای این تطبیق ناصواب را میتوان مواردی همچون تعیین وقت ظهور، شتابزدگی در تحقق ظهور، نوميدي و يأس در اثر عدم اتفاق ظهور و بياعتقادي افراد نسبت به اصل ظهور به دليل عدم تحقق تطبيقهاي مطرح شده وتشکیک افراد در اصل ظهور و روايات، بیان کرد.[23]
ریشه این انحراف را در عواملی همچون توهم زدگي، هوي و هوس و مشكل مطرح سازي خود، دخالت افراد غير متخصص در مطالب كاملا فنّي و تخصصي و عدم روشنگري كافي توسط علما از دو دیدگاه عدم تبيين علايم حتمي و غير حتمي و نداشتن عكسالعمل مناسب در مقابل مدّعيان، میتوان جستجو نمود.
9. گرایش شدید به ملاقات امام زمان(عج)
از آسيبهايي كه در عصر غيبت براي منتظران اتفاق ميافتد، مدعياني هستند كه بيدليل يا به سادهترين اتفاق، ادعاي ملاقات ميكنند، يا كساني كه تمام وظيفه خويش را رسيدن به ديدار حضرت ميپندارند و از باقي وظايف غافل شده و افراد را تنها به اين عمل، به عنوان برترين وظيفه، فرا ميخوانند.[24]
پيامدهای این گرایش شدید به ملاقات امام زمان(عج) مواردی مانند يأس و نااميدي در اثر عدم توفيق ديدار، توهم گرايي و خيالپردازي، رويكرد به شيّادان و مدّعيان مهدويت، نيابت و مدّعيان ملاقات، دور ماندن از انجام وظايف اصلي، به دليل اهتمام بيش از اندازه و غير متعادل به ديدارو بدبيني به امام(ع) به علت عدم ديدار، میباشد.
ریشه این انحراف دامنگیر بیشتر در سه عامل عدم بصيرت و آگاهي نسبت به دين و نشناختن وظايف اصلي و فرعي، توهم و خيالپردازي و هواي نفس، قابل جستجو میباشد.[25]
10. امیدواری بدون عمل
برخي گمان ميكنند كه تنها اعتقاد به اهل بيت و محبّت امام زمان(عج) كافي است. اين افراد ميپندارند كه در قبال گناهشان عذابي نخواهد بود. اين توهم كه در قرآن و روايات مردود شمرده شده است، تمنّي يا اميد كاذب نام دارد. چنین کسانی چون اهل كتاب فكر ميكنند و تصور میکنند همين كه نام دين و مذهب را بر خود نهادهاند، اهل سعادت هستند و عذاب نخواهند شد.متأسفانه، برخي افراد در قالب سخن يا شعر و بدون توجه به جايگاه و ضوابط توسل و شفاعت اهل بيت ايجاد كننده يا تقويت كننده اين آسيب و طرز تفكرند.[26]
پيامدهای این امید کاذب مواردی مهم همچون عمل نكردن به وظايف فردي و اجتماعي (واجبات، محرمات و…)، انتظار منفي و عدم اقدام عملي و انجام وظيفه در قبال امام(عج) و توهم بي جا (رضايت از خويشتن و عملكرد خود)، میباشد.
ریشه این انحراف اجتماعی در عواملی مانند تفاوت نگذاشتن ميان اميد و رجاي واقعي با خيالپردازي و آرزوگرايي و عدم شناخت جايگاه آن، هواي نفس به عنوان ريشة توجيهات، عدم شناخت خدايِ مهربان و حكيم كه خداوند گرچه مهربان است، حكيم و عادل هم است و ديدگاه احساسي و غير منطقي نسبت به ائمه و عدم درك قهر و مهر آنان میباشد.[27]
11. واسطه نمودن امام زمان(عج) در نیازهای مادی
برخي، ائمه و امام زمان را صرفا براي دنيا و منافع آن و رسيدن به جاه و منصب ميخواهند. حتي اگر براي ظهورش دعا ميكنند، صرفاً براي خويش و مطامع دنيوي است و اگر امام، بنا به دلايلي، به آنها توجه نكند، با امام به دشمني برميخيزند كه طلحه و زبيرها در طول تاريخ بسيار بوده و خواهند بود. اما آنچه به عنوان آسيب در اينجا مطرح ميگردد و بيشتر حالت عمومي دارد، نگاهي است كه بسياري نسبت به امام دارند. توسّل به امام و خواستن حوايج دنيوي و واسطه ساختن امام به درگاه پروردگار عظيم، امري است صحيح و مورد تأكيد روايات، اما امام را صرفاً براي اين امور خواستن، نشانه عدم درك درست از جايگاه امام در نظام هستي است و متاسفانه بايد گفت نشانه اين است كه هنوز عطش واقعي نسبت به ظهور پيدا نشده است و آمادگي بشر هنوز تحقق نيافته است.
پيامدهای این دیدگاه در دو مورد زیر قابل تحقیق است: دشمني و ستيز با امام و كم اعتقادي يا بياعتقادي به امام در اثر عدم تحقق خواستههاي پايان ناپذير و گاه بيمصلحت. ریشه این واسطه جوئی صرف از امام زمان(عج) ناشی از عدم درك جايگاه امام و خود محوري و خودخواهي، میباشد.[28]
12. مدّعيان دروغين مهدويت و نيابت خاصه و عامه
در هر عصري عدهاي به دروغ، ادّعاي مهدويت نموده يا ديگران چنين نسبتي به آنان دادهاند و بدين وسيله فرقههايي ايجاد كردهاند. چه در دوره غيبت صغرا و چه در دوره غيبت كبرا، كساني بودهاند كه نيابت خاصه يا وكالت امام را به دروغ، ادعا ميكردهاند. البته ادعاهاي اين افراد به صورتهاي متفاوتي، ارائه شده است: مهدويت، نيابت خاصه، وكالت، بابيت يا… افرادي كه مدعياند هر موقع بخواهند امام را ميتوانند ببينند، مشكلات بهواسطه آنان حل ميشود، آنها واسطه و باب ميان مردم و امام هستند، پيامي را از امام آوردهاند يا پيامي را براي امام ميبرند و نيابت عامه که عدهاي خود را به جاي علماي ربّاني، مراجع عظام تقليد و فقها و… معرفي ميكنند با اين كه در اين دوران، عقل و نقل، وظيفه همه را روشن ساخته است و آن، مراجعه به علما و فقها است.[29]
پيامدهای این انحراف عظیم که آثار بیشمار تاریخی واجتماعی برجای گذاشته است عواملی مانند گمراهي مردم، دوري از مسير اهلبيت، به بازي گرفته شدن دين و اختلافات ديني در اثر متابعت از فرقههاي انحرافي، میباشد.
ریشه چنین تقلب ودروغ بزرگ را میتوان در مواردی همچون مشكلات روحي و رواني، عقده خود كم بيني، هيستري و مطرح كردن خود، نفسانيات و مشكلات اخلاقي و ضعف ايمان، توهم و خيالپردازي، هوي و هوس و خواستههاي دنيوي و جاه و مقام، جهل و ناآگاهي، سكوت انديشمندان و عالمان يا به موقع و مناسب تصميم نگرفتن، مشكلات سياسي، تأثير اَيادي اجانب مثل فريفتن محمد علي باب و عدم معرفت به جايگاه و شأن امام و جانشيني ايشان، بیان نمود.[30]
13. عدم پيروي از ولايت فقيه و نواب عام
يكي ديگر از آسيبهايي كه وحدت جامعه اسلامي را خدشهدار ساخته و زمينه را براي فعاليت دشمنان دين و مهدويت (به صورتهاي مختلف مانند دشمني روشن و بيواسطه، فرقهسازي، مدعيان و…) فراهم ميآورد، عدم پيروي از نوّاب عام امام عصر(عج) است با آنكه اطاعت از اين بزرگواران، در عقل و نقل تأكيد شده است.
پيامدهای این عدم اطاعت در مواردی همچون گمراهي و ضلالت، پراكندگي افراد و عدم وحدت در سايه رهبري واحد و شكست پذير بودن در مقابل دشمن و عدم مقاومت، قابل ذکر است.[31]
ریشه این آسیب مهم اجتماعی وسیاسی نیز در مواردی همچون عدم بصيرت كافي در دين، توجه نكردن به دلايل عقلي و نقلي، توهم پيروي مستقيم و بيواسطه از امام عصر(عج)، توقع نيابت خاصه در عصر غيبت كبرا، هوي و هوس و اغراض سياسي و شيطنتهاي استكبار، میتوان پیدا نمود.[32]
14. عدم توجه به ايجاد معيارهاى شخصيتى براى پذيرش فرهنگ مهدويت:
از جمله پيشنيازهاى لازم، قبل از هرگونه فعاليت در زمينه گسترش اين فرهنگ، ايجاد زمينه و ظرف مناسب براى پذيرش آن است. به بيان ديگر فرد، نخست بايد از نظر شخصيتى مستعد و آماده پذيرش اين پيام باشد. به نظر مىرسد براى ايجاد يك بستر مناسب و مستعد براى پذيرش پيام، قبل از هرگونه فعاليت مهدوى، بايد به پرورش احساسهاى متعالى چون حس خداپرستى پرداخت.[33]
15. ضعف و ناكارآمدى روشها در كانونهاى دينى:
يكى از آسیبهای مهم درحوزه فعاليتهاى مهدويت، ضعف و ناكارآمدى كانونهاى دينى و مذهبى است. اين ضعف به ویژه در بخش صلاحيتهاى عاطفى و مهارتى، به اتخاذ روشهاى نامناسب در تبليغ مهدويت منجر مىشود. آيا به راستى كانونهاى دينى از آمادگى لازم شناختى، مهارتى و عاطفى براى تبيين اين فرهنگ به گونهاى مطلوب برخوردارند و آيا در اين بيست و چند سال كه همه امكانات فرهنگى كشور در اختيار كانونها قرار گرفته است اين كانونها توانستهاند، متناسب با شرايط رشدى و عاطفى و با ادبيات نوجوان و جوان براى ارتقاى بينش و معرفت مهدوى نوجوانان و جوانان و ايجاد روحيه انتظار در آنان گامى مؤثر و كارشناسانه و هماهنگ بردارند؟
به نظر مىرسد از جمله پرسشهاى اساسى كه درباره فعاليت كانونها بعد از انقلاب بايد بدان پاسخ داده شود، عبارتند از: چه آموزشهايى براى ارتقاى سطح معرفتى جامعه در زمينه مهدويت داشتهاند؟ براى انجام آموزشهاى مؤثر به چه ميزان به تربيت نيروهاى آشنا به فرهنگ مهدويت و آشنا به اصول تعليم و تربيت روشمند، پرداختهاند؟ چه راهكارها و راهبردهاى مؤثرى براى نهادينه كردن ارزشهاى مهدويت، با توجه به مراحل رشد و ادبيات خاص هر دوره، توسط متوليان كانونها مورد استفاده قرار گرفته است؟ از چه ابزار و وسايل كمك آموزشى براى نهادينه كردن اين فرهنگ بهره جستهاند؟ آيا تا به حال، كار تحقيقى كارشناسانهاى براى يافتن بهترين روشها براى نشان دادن چهرهاى زيبا و اميدبخش از آينده حكومت جهانى حضرت صورت گرفته است؟آيا تا به حال كار آمارى براى سنجش ميزان آمادگى جامعه براى پذيرش حضرت و حكومت جهانى وى صورت گرفته است؟و مهمتر از همه اينكه، آيا اصلاً دغدغه گسترش اين فرهنگ در ميان مسئولان كانونها وجود داشته يا خير؟
می توان گفت ریشه بسیاری از آسیبهای فوق، ديوارى است كه ميان دو نسل كشيده شده است و سخنان آنان توسط هم شنيده نمىشود. در واقع، گسستى ميان پيام دهندگان با گيرندگان پيام ايجاد شده كه مانع رسيدن پيام مىگردد. علت اين گسست اين است كه پيامهاى دينى از جمله پيامهاى مهدويت، بدون توجه به نيازهاى مخاطبان تهيه و فراهم گرديده است.[34]
نتیجهگیری و پیشنهادات
اعتقاد به وجود و ظهور امام مهدى(عج)، از جملهى اعتقادات اسلامى و شيعى است و همچون ساير اجزاى اين اعتقادات، لوازم اجتماعی معينى بر آن مترتب است. بر اين اساس، مهدويت، تنها مسئلهاى اعتقادى نيست، بلكه از بعد اجتماعی نيز برخوردار است. هنگامى كه ما مشخص مىكنيم بر اساس متون روايى، اعتقاد به وجود و ظهور مهدى(عج)، ضرورى است، مجموعهاى دانشى را براى افراد فراهم نمودهايم. اما هنگامى كه اين مجموعهى دانشى، به همراه خود، تحولات هيجانى، عاطفى و عملى معينى را ايجاد مىكند كه ضمن آن، افراد مىكوشند خود را براى ياورى امام مهدى(عج) مهيا سازند، چهرهى اجتماعی مهدويت آشكار مىگردد.
با توجه به جنبهى اجتماعی مهدويت، اكنون مىتوان مقصود از آسيبشناسى معطوف به آن را مشخص كرد. در اينجا، آسيبشناسى، حاكى از بازشناسى موارد سوءبرداشتيا سوءعملكرد در جريان اجتماعی مهدويت است. تا جايى كه به ذات دين، مشتمل بر مهدويت، مربوط است، نمىتوان از آسيب و آسيبشناسى سخن به ميان آورد. اما هنگامى كه جريان اجتماع دينى، مشتمل بر بعد اجتماعی مهدويت، شكل مىگيرد، امكان ظهور آسيب و بنابراين آسيبشناسى فراهم مىگردد; زيرا در جريان اجتماع دينى، دست آدمى گشوده مىشود و اكنون اوست كه بايد با فهمى كه از دين كسب مىكند، به عمل روى آورد و زمينهى تحقق برداشتهاى خود را هموار كند. در طى اين مسير است كه افق كوتاه ديد آدمى، بدفهمىها را در دامن مىپرورد، چنانكه دامنهى محدود همت او، بدكردارىها را در پى مىآورد. از اين رو، آسيبشناسى اجتماعی مهدويت، تلاشى براى بازشناسى اين گونه لغزشهاى فكرى و عملى در جريان تحقق بخشيدن به بعد اجتماعی مهدويت است.
مهمترين گام براى ايجاد نگرش مثبت نسبت به مباحث مهدوى ارائه اطلاعات صحيح است، پس بايد افرادى كه عهدهدار انتقال اين اطلاعات هستند از صلاحيتهاى لازم شناختى، عاطفى و عملكردى برخوردار باشند تا بتوانند با ارائه اطلاعات اصولى، صحيح و سنجيده، نگرش و يا طرز تلقى افراد جامعه را نسبت به مباحث مهدويت در جهت مثبت تغيير دهند و اين مهمترين و مؤثرترين گام براى نهادينهسازى فرهنگ مهدويت است. براساس آسیبهای اجتماعی انتظار و مهدویت که در این مقاله ذکر شد، پیشنهاد میگردد:
1. تلاش در جهت تقویت علم و بصيرت در دين افراد جامعه، در مقابل كجانديشيها و برداشتهاي غلط از مفاهیم دینی از جمله انتظار ومهدویت.
2. لزوم اهمیت تقوا برای درک مسائل مهم و معتبر دینی در مقابل هوي و هوس.
3. علم و بصيرت در حوزه سياست و اجتماع براي تشخيص دوستان و دشمنان و روشن شدن عملكرد سياست بازان در حیطه مسائل دینی بویژه مسئله انتظار و مهدویت.
4. تبيين و روشنگري انديشمندان و علما در حوزه مسائل ديني و سياسي و اجتماعي
5. پيروي از علماي راستين كه مصداق نايبان عام امام زمانند
6. به حاشيه راندن تفكرات متحجرانه و جمودگرا
7. تقویت دیدگاه انتظار به معناي فراهم آوردن زمينههاي ظهور، ظلمستيزي به مقدار توان و آمادگي براي ظهور امام زمان(عج)
8. تبیین این امر که مسلمانان در دوره غیبت وظیفه دارند، در اصلاح خود بكوشند و به اخلاق اسلامي آراسته گردند، وظايف فردي و احكام و دستورهاي قرآن را عمل كنند.
9. تشریح وظیفه مسلمین در دوره غیبت مبنی بر این که دستورهاي اجتماعي اسلام را استخراج و بين خود به طور كامل اجرا كنند تا نتايج درخشان آن عملاً در پيش جهانيان مجسم گردد.
10. روشن شدن مسئله امداد غيبي و جايگاه آن در قيام امام زمان(عج) برای مبارزه با دیدگاه حل معجزه آسای امور.
11. بررسي رابطه حكمت و محبت، كه مهربانی حکیم از حكمت او سرچشمه ميگيرد و حكمت هيچگاه نميپذيرد بر کسانی كه خويي جز وحشيگري و جنايت ندارند و هيچ موعظهاي در آنها اثر ندارد و به هيچ صراطي مستقيم نيستند، ترحم شود.
12. بررسي روايات برای روشن شدن این مطلب كه بسياري از موارد ارائه شده (قتلهاي آغازين، جوي خون، كشته شدن دو سوم مردم و…) دچار اشكالات بسيار از ناحيه سند و دلالت ميباشند.
13. روشنگري توسط انديشمندان در این زمینه که جنگ تنها با كساني است كه جز زبان زور چيزي نميفهمند، نه عموم مردم كه با جان و دل سراغ حضرت ميآيند.
14. بیان این مطلب که حضرت با مردم مهربان است و بلكه مهربانترين افراد است. او نسبت به مال و دارايي، كريم و گشاده دست، با مسكينان، مهربان و با كارگزاران، سختگير است. امام، سرآمد مردم در دانش، قضاوت و حكمت، پرهيزكاري، حلم، شجاعت و سخاوت است، او نسبت به مردم از خودشان سزاوارتر و از پدر و مادرشان دلسوزتر است.
15. ايجاد تعادل در خوف و رجا و مبارزه با افراط و تفريط در زمینه انتظار ومهدویت.
16. روشنگري توسط انديشمندان در موضوعات مرتبط با مهدويت و ذكر مسايل مهم و كاربردي و تبيين وظايف.
17. حساسيت علما نسبت به عوامفريبان و ورود خرافات به ساحت دين و مقولههاي ديني نظير مهدويت.
18. تفهیم این نکته به مردم در تسليم اراده و حكمت الهي بودن همراه با آرزوي ظهور و داشتن آمادگي جهت جلوگیری از هر گونه شتابزدگی در امر انتظار.
19. تبيين و روشنگري انديشمندان نسبت به عواقب تعجيل و آثار صبر و تسليم و رضا و تذكر به اين نكته كه مهم، انجام وظيفه و حركت در اين مسير و معرفت به امام و راه و مرام او است، چرا که با چنين حالتي، ظهور مقدّم شود يا به تأخير افتد، هيچ ضرری نمیکنیم.
20. تکذیب تعیین وقت ظهور از سوی هر كس با هر مقام و جايگاهي كه دارد.
21. كار كارشناسي در مورد علايم و ويژگيهای امام زمان(عج) و قیام آن حضرت توسط علما و اندیشمندان.
22. توجه و رويكرد به منابع اصيل، معارف ناب دين در پرتو مراجعه به علماي راستين براي روشن شدن این مطلب كه بسياري امور مطلوب و خوب هستند، امّا خداي متعال آنها را به عنوان وظيفه بر دوش انسان ننهاده (مانند ملاقات حضرت ولي عصر(عج)) يا اينكه در ميان تكاليف و وظايف ديني رتبهبندي وجود دارد و در مقام عمل، لازم است به درجه اهميت و ضرورت آنها توجه شود. وتوجه به این امر که در ميان وظايفي مانند تقوا، خودسازي، تكاليف اجتماعي، انتظار و… ملاقات چه جايگاهي دارد.
23. علم و بصيرت ديني و سياسي علما، انديشمندان، دولتمردان و مردم همراه با روشنگري علما و انديشمندان در جهت تكذيب منحرفان و برخورد دولتمردان جامعه اسلامي (مثل برخورد اميركبير با بابيت )
24. عدم تسامح و اغماض در برخورد با انحرافات و بدعتها.
25. تبيين عقلي و نقلي ضرورت رويكرد به نوّاب عام
26. تبيين، روشنگري، حل شبهات و… توسط علما و انديشمندان مانند ارائة دائرة المعارفها با توضيحات كافي و دلايل معتبر و اصيل و….
27. هوشياري در مقابل غرض ورزيها و سياست زدگيها.
28. مبهوت نشدن در مقابل غرب، مستشرقان و….
29. تربيت نيروهاى روشمند و آشنا به آخرين فن آورى اطلاع رسانى برای رساندن پيام مهدويت با بهترين و مؤثرترين روشها و شيوههاى تربيتى به نسل جوان وافراد جامعه.
30. استفاده از امكانات و ابزارهاى كارآمد مثل فيلم، گرافيك، نقاشى، شعر، داستان و… براى استحكام پايههاى معرفت دينى افراد جامعه وبویژه در زمینه انتظار ومهدویت.
31. بهرهگيرى از روشهاى درونى سازى و ايجاد نگرش مثبت اعتقاد به مهدويت چرا که یک ارزش در صورتى منشأ اثر در زندگى فردى و اجتماعى مىشود كه در فرد درونى شده باشد و مخاطبان از درون، پيام ارتباط با امام و ضرورت پيروى را بگيرند؛ به بيان ديگر مهدى را در درون خود بيابند.
32. انجام آموزشهاى مهدوى در يك برنامه ريزى زمانبندى شده متوازن و مبتنى بر شناخت نيازها، علايق و قابليتها و توجه به وضعيت بدن و شرايط ذهنى، فكرى و روانى انسان در هر مرحله از رشد.
منابع:
1. آقائى، پورسيد و همكاران، درسنامه تاريخ عصر غيبت، قم: مركز جهانى علوم اسلامى، 1379.
2. پور طباطبائی، سیدمحمد، در جستجوی قائم، قم: انتشارات آستان مقدس صاحب الزمان، 1370
3. حکیمی، محمدرضا، خورشید مغرب: تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1374
4. خمینی، سید روح الله (امام)، صحيفه نور، ج21: تهران، انتشارات وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی، 1378
5. رحمانى يزدى، على، نقد باورهاى غلط تربيتى، تهران: انتشارات مشهور، 1379
6. طبسی، نجمالدین، نهي از قيام در بوته تحليل روايي، قم: فصلنامه انتظار، شماره 5، زمستان 1372
7. طبسی، نجمالدین، درنگي در قتلهاي آغازين، قم: فصلنامه انتظار، شماره6، بهار 1373
8. قاسمی، محمدعلی، نقد و بررسي روايات نافي حكومت و قيام در عصر غيبت، قم: فصلنامه انتظار، شماره7، تابستان 1373
9. كريمى، عبدالعظيم، تربيت آسيبزا، تهران: انتشارات انجمن اولياء و مربيان، 1374
10. مرتضي عاملي، جعفر، جزيره خضراء، افسانه يا واقعيت، ترجمه ابوالفضل طريقهدار، قم: فصلنامه انتظار، شمارههای 1 و 2 و 3 و 4، زمستان 1371، پاییز 1372
11. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی(عج)، قم: انتشارات نسل جوان، 1380
12. ميرآقائي، سيدجلال، جهان اسلام: مشكلات وراهكارها، تهران: مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي، 1380
پی نوشت ها:
* کارشناسی ارشد علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی.
[1]. میرآقائی، 1380، ص187.
[2]. کریمی، 1374، ص69-67.
[3]. رحمانی یزدی، 1379، ص106-104.
[4]. مرتضی عاملی، 1371، ص213.
[5]. قاسمی، 1373، ص67-64
[6]. قاسمی، 1373، ص74-72.
[7]. میرآقائی، 1380، ص90-87.
[8]. خمینی(امام)، 1378، ص14-13.
[9]. میرآقائی، 1380، ص89-84.
[10]. مکارم شیرازی، 1380، ص154-151.
[11]. آقائی، 1379، ص78-76.
[12]. طبسی، 1372، ص56.
[13]. طبسی، 1372، ص59.
[14]. طبسی، 1373، ص79-73.
[15]. مرتضی عاملی، 1372، ص110.
[16]. مرتضی عاملی، 1372، ص112-111.
[17]. حکیمی، 1374، ص57-55.
[18]. حکیمی، 1374، ص61-59.
[19]. حکیمی، 1374، ص64.
[20]. آقائی، 1379، ص212-208.
[21]. حکیمی، 1374، ص134.
[22]. پورطباطبائی، 1370، ص168-163.
[23]. آقائی، 1379، ص231-228.
[24]. مکارم شیرازی،1380، ص149.
[25]. مکارم شیرازی،1380، ص156-154.
[26]. پورطباطبائی، 1370، ص155.
[27]. پورطباطبائی، 1370، ص161-158.
[28]. مکارم شیرازی، 1380، ص192.
[29]. حکیمی، 1374، ص189-177.
[30]. حکیمی، 1374، ص193-190.
[31]. پورطباطبائی، 1370، ص101-98.
[32]. پورطباطبائی، 1370، ص105-103.
[33]. کریمی، 1374، ص178.
[34]. رحمانی یزدی، 1379، ص167-158.
برگرفته از سايت :المهدويه