مجله امان شماره 16 .:::. مقالات
مسعود داستار
پژوهشگر مباحث مهدويت
يكي از مهمترين برنامههاي اسلام در كنترل و نظام بخشيدن به جوامع انساني، مسأله غيبت، حكم، محدوده و استثنائات آن است و در صورتي كه اين مهم، در جامعه نهادينه گردد و همگان ملتزم به رعايت آن باشند، ريشه بسياري از ناهنجاريها، آسيبها و مشكلات خشكيده خواهد شد. لذا در اين نوشتار به تبيين مفهوم و جوانب مختلف آن خواهيم پرداخت.
تعريف اصطلاحي غيبت را ميتوان در وصيت حضرت خاتمالمرسلين صلي الله عليه و آله به جناب ابوذر تحصيل نمود آنجا كه ميفرمايد: «… قلت يا رسولالله ما الغيبة؟ قال: ذكرك أخاك بما يكره قلت: يا رسول الله فان كان فيه الذي يذكر به؟ قال: اعلم، أنك إذا ذكرته بما هوفيه، فقد أغتبته و إذا ذكرته بماليس فيه، فقد بهتّه.
ابوذر گويد: «گفتم اي رسول خدا، غيبت چيست؟ فرمود: «ياد كردن تو برادر خود را به چيزي كه مكروه است». گفتم «يا رسول الله اگر باشد در او آنچه ذكر شده است، غيبت است؟» فرمود: «اگر باشد غيبت است و اگر نباشد تهمت است».1
تأثيرات غيبت
غيبت هم در عالم حسابرسي و در هنگامه ظهور حقايق امور، دامنگير انسان خواهد شد. همانگونه كه در اين حديث نبوي آمده است: «… و من مشي في غيبة اخيه و كشف عورته، كانت اول خطوة خطأها وضعها في جهنم»؛ فرمود: «كسي كه راه رفته در غيبت برادرش و كشف سر او، اول قدمي كه بردارد در جهنم گذارد و هم در همين عالم اسباب رسوايي را فراهم ميآورد».3
حضرت امام خميني رحمه الله عليه در اين زمينه ميفرمايد: «پس معلوم شد كه شخص مغتاب در برزخش رسوا و مفتضح است و در موقفش پيش اهل آن خجل و شرمسار است و در جهنم نيز با رسوايي و بيآبرويي به سر خواهد برد بلكه چه بسا بعض مراتب آن نيز اسباب رسوايي در اين عالم شود».4
و در كلامي ديگر ميفرمايد: «خداوند تبارك و تعالي غيور است و هتك مستور مؤمنين و كشف عورات آنها، هتك ناموس الهي است. اگر انسان، بيحيايي را از حد گذراند و هتك حرمات الهيه نمود، خداوند غيور مستورات او را كه به لطف ستاريت خود، ستر فرموده بود مكشوف ميفرمايد و هتك مستور آن را ميفرمايد و در بين مردم در اين عالم، و ملائكه و انبياء و اولياء عليهم السلام در آن عالم مفتضح ميشود».5
مع الأسف امروزه در جامعه شاهد هستيم كه به سادگي، (به اصطلاح مثل آب خوردن) با بهانههاي مختلف و در مباحث سياسي و غير آن در مجالس و در گفتگوهاي صميمانه به بهانه اينكه سخن خالي از لطف نباشد و به گونهاي سخن گفته شود كه حاكي از اطلاعات سياسي و صاحب نظر بودن، باشد آبروي مؤمنين را مورد هجمه قرار ميدهيم و بهانه ميآوريم كه اينها اظهار نظر و تحليل و تبيين وقايع ميباشد و متاسفانه غيبت و در بسياري موارد، تهمت غذاي مجالس ما شده است.
اگر به دقت ملاحظه شود خواهيم ديد كه اين عمل ناشايست نتيجه و كنش يك سري رذائل اخلاقي همچون، حقه، كينه، احساس حقارت، سستي ايمان، جاه طلبي، مقام خواهي، حس تجسس از مستورات مؤمنين، تشفي جستن با شكستن ديگران و غيره ميباشد. آري زير ساختهايمان را موريانه تخريب نموده و آرام آرام و به تدريج روحيه خويشتن داري و حفظ حريمها و نگذشتن از خطر قرمزها را از ما گرفته است و هر كدام از ما با اينكه تمامي جوانب اين رذيله اخلاقي را ميدانيم و بارها ديگران را از آن منع نموده ويا به آن نسبت دادهايم همچو ريختن تدريجي دانههاي شن در ساعتهاي قديمي، به ناگاه چيزي را در كيسه اعمال خويش مييابيم كه عمري از آن فرار ميكرديم و خويشتن را مبرّي از آن ميديديم. اولين راه در پاكسازي اين شجره خبيثه تحصيل علم نسبت به آن است. حرمت و اثرات منفي اخروي و دنيوي آن را دانستن و هم اطلاع يافتن از مواردي كه استناد شده است و راه حل دوم در صحنه عمل مهار نمودن زبان و فكر و انديشه به عنوان وسيله و خواستگاههاي غيبت.
در پايان بار ديگر كلامي گهربار و نصيحتي مشفقانه از استاد و مربي اخلاق، حضرت امام رحمه الله عليه را نصب العين خويش قرار ميدهيم. «عزيزم با بندگان خدا كه مورد رحمت و نعمت او هستند و مخلّع به خلعت اسلام و ايماناند دوستي پيدا كن و محبت قلبي داشته باش. مبادا به محبوب حق دشمني داشته باشي كه حق تعالي دشمن دشمن محبوب خود است و تو را از ساحت رحمت خود طرد ميكند و بندگان خاص خدا در بين بندگان مخفي هستند و معلوم نيست اين دشمني تو و اين هتك ستر و كشف عورت اين مؤمن برگشت به هتك ستر خدا نكند. مؤمنين اولياء حقاند».6
پي نوشت
1. حديث و ترجمه از چهل حديث، امام خميني رحمه الله عليه، ص301.
2. همان، ص302، و ذيل توضيحات در ص319.
3. همان، ص304.
4. چهل حديث، امام خميني رحمه الله عليه، ص305.
5. همان.ص306.
6. همان، 312.