مجله امان شماره 16 .:::. مقالات
دكتر علي اصغر رضواني
نويسنده و استاد مباحث مهدويت
تاكنون با توجه به روايات، 34 توصيه و پيام مطرح شد و اينك ادامه:
35. عدالت در تقسيم بودجه
وظيفه دولت اسلامى است كه بودجه كشور را بدون تبعيض بين تمام استان ها و نقاط كشور و بين افراد گوناگون تقسيم نمايد. همانگونه كه حضرت مهدى عجل الله تعالي فرجه الشريف چنين خواهد كرد.
در حديثى آمده است: «فيبعث الله عزوجل عند ذلك مهدينا… ارحمهم بالرعية و اعدلهم بالسويّة».1 «خداى عزوجل در آن هنگام مهدى ما را مى فرستند… او كه از همه بيشتر به رعيت خود رحيم بوده و از همه بيشتر به طور مساوات عدالت را اجرا مى كند».
و در حديثى ديگر آمده است: «اذا قام قائم اهل البيت قسّم بالسويّة و عدل فى الرعية…»؛ «چون قائم اهل بيت قيام كند به طور مساوى بودجه را تقسيم كرده و در بين مردم به عدالت رفتار خواهد نمود…».
36 . ايجاد اشتغال
دولت مردان وظيفه دارند تا براى مردم شغل فراهم ساخته و آنان را به كار و كسب مشغول سازند تا از اين راه زندگى آبرومندانه اى را براى خود فراهم نمايند.
در حديثى از اميرمؤمنان حضرت على عليه السلام درباره حضرت مهدى عليه السلام چنين آمده است: «… يظهر صاحب الراية … يمهّد الأرض …»؛2 «… صاحب پرچم ـ مهدى عليه السلام ـ ظهور مى كند … و زمين را )براى كار كردن بر روى آن( آماده مى سازد …».
37. خدمت بى منّت
مسئولان و دولت مردان در نظام اسلامى نبايد در خدمتگذارى به مردم بر آنان منّت گذارند.
درباره حضرت مهدى عليه السلام از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل شده كه فرمود: «يكون عند انقطاع من الزمان و ظهور الفتن رجل يقال له المهدى، عطاؤه هنيئا»؛3 «هنگام گذشتِ بخشى از زمان و ظهور فتنه ها مردى خواهد آمد كه به او مهدى مى گويند، عطاهاى او گواراست.»
گوارا بودن عطاى حضرت مهدى عليه السلام ممكن است كنايه از بى منت بودن آن باشد زيرا كه اگر كسى چيزى را با منت به شخصى دهد براى او گوارا نخواهد بود.
38. برخورد قاطعانه
دولت مردان در نظام اسلامى وظيفه دارند تا در مقابل منحرفان سرسختانه ايستاده و از سرزنش و ملامت ديگران نهراسند و تنها به فكر انجام وظيفه باشند.
حضرت مهدى عليه السلام با مخالفان و معاندان، در عصر غيبت و حتى با نزديك ترين افراد به خود، مقابله كرد، و شاهد اين موضوع كنار زدن عمويش از نماز خواندن بر بدن پدر بزرگوارش مى باشد.
ابوالاديان مى گويد: «هنگامى كه به خانه حضرت رسيدم مشاهده كردم كه پيكر حسن بن على عليهما السلام كفن پيچ است. جعفر جلو آمد تا بر جنازه برادرش نماز بگذارد، همين كه خواست تكبير نماز بگويد، كودكى گندم گون، با موهاى مجعد و دندانهايى باز از پشت پرده بيرون آمد و رداى جعفر بن على را كشيد و فرمود: «تاخّر يا عمّ، فأنا احقّ بالصلاة على ابى»؛ «كنار برو اى عمو، زيرا من سزاوارترم كه بر پدرم نماز بخوانم.»، جعفر در حالى كه رنگ صورتش تغيير كرده بود كنار رفت. اين كودك جلو آمد و بر جنازه امام حسن عسكرى عليه السلام نماز گزارد، و جنازه پدرش به خاك سپرده شد. آنگاه فرمود: «يا بصرى! هات جوابات الكتب التى معك»؛ «اى بصرى! جواب نامه هايى كه با توست را به من بده.» من هم آن ها را به حضرت دادم.4
39. نژادپرستى ممنوع
دولت مردان وظيفه دارند كه معيار انتخاب افراد را براى خدمت گذارى به مردم، نجابت و خيرخواهى قرار دهند و از نژادپرستى و قوم و خويش بازى در انتخاب افراد بپرهيزند همان گونه كه درباره حكومت حضرت مهدى عليه السلام نقل شده كه اصحاب و كارگزاران حضرت از ملّيت هاى مختلف اند.
شيخ طوسى به سندش از امام باقر عليه السلام نقل كرده كه فرمود: «يبايع القائم بين الركن و المقام ثلاثمائة و نيف، عدّة اهل بدر، فيهم من النجباء من اهل مصر و الأبدال من اهل الشام، و الأخيار من اهل العراق، فيقيم ما شاء الله ان يقيم»؛5 «بين ركن و مقام سيصد و اندى به عدد اهل بدر با قائم بيعت خواهند كرد، در ميان آن ها نجيبانى از اهل مصر و ابدالى از اهل شام و اخيارى از اهل عراق وجود دارد، آنگاه دين را تا مقدار زمانى كه خداوند بخواهد بر پا خواهد داشت.»
40. مقابله با خائنان
مسئولان بايد با خائنان به بيت المال مبارزه كنند، همان گونه كه حضرت مهدى عليه السلام در سطح گسترده دست به چنين اقدامى خواهد زد.
از امام على صلي الله عليه و آله نقل شده كه فرمود: «… و ليطهرنّ الارض من كلّ غاش»؛6 «… هر آينه زمين را از هر حيله گر و خائنى پاك خواهد كرد.»
41. ساده زيستى
مسئولان و دولت مردان نظام اسلامى بايد ساده زيست بوده و رعايت حال مستضعفان جامعه را بنمايند همان گونه كه حضرت مهدى عليه السلام ـ اگر چه جهان را فتح مى كند و تمام امكانات جهان به دست او مى رسد ـ خود ساده زيست است.
از حضرت امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود: «فوالله ما لباسه الاّ الغليظ و لا طعامه الاّ الجشب»؛7 «به خدا سوگند! كه لباس حضرت غليظ و غذايش خشك است.»
ادامه دارد
پي نوشت
1. بحارالانوار، ج 36، ص 307، باب 41 .
2. منتخب الأثر، ص 210.
3. بحارالأنوار، ج 51، ص 82و92.
4. كمال الدين، ص 475؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 67، ح 53.
5. بحارالأنوار، ج 52، ص 334.
6. بحارالأنوار، ج 51، ص 120.
7. الغيبة، نعمانى، ص 239.