مجله امان شماره 15 .:::. پرسش و پاسخ
واحد پرسش و پاسخ (تقي حاتمي)
چگونه ميتوانيم سطح فکري و اعتقادي خود را دربارة امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف بالاتر برده و عميقتر کنيم؟
براي بالا بردن سطح فكري و اعتقادي به دو گزينه نياز است:
1. توجه به حضرت حق و دعا و انابه به درگاه او و توجه به وظايف ديني، تا دل روشن و پاك گردد و بتواند تجليگاه انوار و معارف حق باشد. اين انوار، هم الهامات الهي را شامل ميشود و هم تفكر را.
2. مطالعه كتابها و گفت و گو با انديشوران و صاحبان علم و فكررا .
براي کسب معرفت، از راههاي زير ميتوان بهره برد که هر يک ديگري را کامل ميکند:
الف. راه عقل: اگر انسان کمي انديشه کند درمييابد براي رسيدن به سعادت و نيل به هدف از خلقت خود، نياز به راهنمايي از طرف خداوند دارد. پس بايد از طرف خداوند افرادي براي رساندن پيام خداوند (نبوت و رسالت) انتخاب شوند؛ از اين رو، عقل در مييابد به وحي و بعثت انبيا نياز دارد. انسان، علاوه بر اين به تعليم و تبيين آن توسط آنها نيز نيازمند است؛ زيرا از يک طرف، وحيهاي الهي در بسياري از موارد حالت کلي دارد و از طرف ديگر، عقل بشر محدود بوده و توانايي درک درست و کامل وحي را ندارد. بر اين اساس، انسان نيازمند فرمايشات و توضيحات انبيا است.
گفتني است انسان علاوه بر جسم، داراي روح است که شخصيت اصلي او را تشکيل ميدهد. روح نيز همچون جسم داراي نيازمنديها بوده و گرفتار آفتها و بيماريها ميشود.
روح اگر بخواهد رشد و تعالي پيدا کند بايد تحت تربيت قرار گرفته و تزکيه شود، نيازهاي معنوي او تامين شود، آفتهايي که به آن دچار شده و يا ممکن است دچار شود شناسايي شده و با آن مبارزه شود. اين مهم (رفع نيازها و مبارزه با آفتها) فقط در سايه تربيت يک مربي پاک امکان دارد؛ از اين رو خداوند تزکيه و طهارت نفوس را وظيفه انبيا شمرده است و در قرآن ميفرمايد: Gلَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَF: خداوند بر مؤمنان منت نهاد هنگامي كه در ميان آنها، پيامبري از خودشان برانگيخت؛ كه آيات او را بر آنها بخواند و آنها را پاك كند و كتاب حكمت بياموزد».1
با بعثت آخرين پيامبر و رسول خدا حضرت محمد صلي الله عليه و آله پيامهايي که بايد از طرف خداوند نازل ميشد فرستاده شد و در اختيار انسان قرار گرفت که همان قرآن کريم بود. تا زماني که پيامبر در ميان مردم بود، به مقدار استعدادها و تواناييهاي مردم آن زمان دين را برايشان تبيين کرد و به تزکيه نفوس پرداخت. البته تبيين دين پيامبر، بر اساس علوم الهي بود که پيامبر در اختيار داشت و به سبب داشتن عصمت، ارشاد و تزکيه مردم را انجام ميداد.
عقل ميگويد: بعد از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله نيز بايد فردي مانند او (عالم به علم الهي و معصوم از هر خطا) باشد، تا وظيفه تبيين دين و تزکيه مردم را به عهده بگيرد؛ پس بايد در هر زمان انسان عالم و معصومي همچون پيامبر باشد، تا انسان به واسطه هدايتها و ارشادات او، راه کمال را بپيمايند؛ اما اينکه چنين فردي، چه کسي ميتواند باشد، بايد از پيامبر پرسيد؛ زيرا ما توانايي شناخت انسان عالم معصوم را نداريم؛ پس راه نقل (استفاده از گفتار) را بايد بررسي كنيم.
ب. راه نقل: در احاديثي که از پيامبر صلي الله عليه و آله (و همچنين از پيشوايان معصوم) به ما رسيده است، علاوه بر تاکيد بر نياز انسان به عالم معصوم، افرادي که بعد از پيامبر عهدهدار خلافت و جانشيني پيامبر هستند معرفي شدهاند، از جمله در حديث معروف ثقلين پيامبر فرمود: من دو شيء گرانبها در ميان شما ميگذارم، يکي کتاب خدا و ديگري اهل بيتم. اگر به اين دو تمسک کنيد ]و از آنها پيروي کنيد[ هرگز گمراه نميشويد. اين دو هرگز از هم جدا نميشوند، تا در حوض ]کوثر در قيامت[ بر من وارد شوند.2
طبق اين حديث، بايد هميشه يک نفر از اهل بيت که عالم کامل و معصوم است در کنار قرآن باشد؛چون قرآن درياي علم بوده و از هر خطا دور است.
و در حديث معروف ديگر پيامبر فرمود: «خلفا و جانشينان من دوازده نفرند».3
طبق اين حديث، آن اهل بيت که در کنار قرآن هستند، دوازده نفر خواهند بود.
در احاديث متعدد ديگر خداوند نام اين دوازده نفر را ذکر کرده است؛ براي نمونه، وقتي آيه «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»4 نازل شد، از پيامبر دربارة اولي الامر سؤال شد که که آنان چه کساني هستند؟ پيامبر، آنان را معرفي کرد که اول آنها علي بن ابيطالب است و سپس نام باقي امامان را تا امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف بيان فرمود.5
پس ما به کمک عقل و نقل فهميديم که امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف که در کنار قرآن قرار دارد و عالم به علم الهي و معصوم است، همان امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف است.
البته بايد با تفکر بيشتر و با استفاده از روايات، ادعيه و زيارات معرفت خود را به امام و مقام او بيشتر و عميقتر کنيم. گفتني است اگر انسان سعي کند ايمان را در خود تقويت کند و به وظايف ديني عمل کند، خداوند عنايت بيشتري به او کرده، او را در شناخت بهتر و کاملتر امام کمک ميکند.
3. از راههاي مختلف ميتوان فهميد انسان چه مقدار به امام معرفت پيدا کرده است؛ از جمله:
ـ چه مقدار به او محبت دارد و به ياد او است؟
ـ در برابر شبهات، تا چه اندازه خود را ميتواند حفظ کند و عقيده صحيح خود را از دست ندهد؟
ـ به وظايف ديني، چه مقدار توجه دارد و به آنها عمل ميکند؟
هر اندازه محبت و ياد امام بيشتر باشد و توجه به وظايف ديني دقيقتر و کاملتر باشد و انسان در برابر شبهات مقاومتر باشد، به همان اندازه معرفت پيدا کرده است.
بنابراين، بايد به دو عنصر عقل و نقل توجه کرد و از درگاه خداوند توفيق خواست و با بالابردن صفت تقوا، با عمل به دين و تکاليف شرع، دل و روح و قلب را قابل پذيرش انوار الهي كرد.
در پايان بيان اين نکته خالي از لطف نيست که هر چند دشمنان، از راههاي گوناگون به مرزهاي فکري و اعتقادي و اخلاقي هجوم برده و در صدد انحراف مردم ـ به خصوص جوانان ـ هستند؛ ولي عنايت الهي متوجه طرفداران حق است. خداوند ميفرمايد: «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَي اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْراً»؛ «کسي که تقواي الهي را پيشه کند، [خداوند] براي او راه خروج [از بن بستها را] قرار ميدهد و به او روزي ميدهد از جايي که گمان نميبرد و کسي که به خدا توکل کند، پس خدا برايش کافي است».6
اين رزق و روزي، شامل رزق و روزي معنوي و معرفتي نيز ميشود. امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف مراعات حال شيعيان را مهمل و رها نگذاشته است.7 رعايت حال در همه امور است؛ حتي امور معنوي و فکري؛ پس اگر علاوه بر تلاش علمي و مطالعاتي، تقوا پيشه کنيم و به دستورات دين پايبند باشيم، خداوند و امام7 توجه بيشتري به ما خواهند داشت و علاوه بر امداد در پيشرفت معرفتي و ايجاد آمادگي، ما را از کيد دشمنان حفظ ميکنند.
پي نوشت
1. آل عمران (3):164.
2. صحيح مسلم، ج4، ش2408، چاپ عبدالباقي، ص1803؛ سنن ترمذي، ج5، ش3788، الاحتجاج، ج1، ص216 و 391.
3. صحيح مسلم، ج6، ص102 و ج3، ص1453، ح5؛ صحيح بخاري، ج2، ص147، ح79؛ غيبت طوسي، ص88؛ غيبت نعماني، ص75.
4. نساء (4):59.
5. تفسير نورالثقلين، ج1، ص499.
6. طلاق (65): 2و3.
7. نامه به شيخ مفيد، الاحتجاج، مرحوم طبرسي، ج2، ص495.