مجله امان شماره 15 .:::. مقالات
احمد محمدزاده
گفتيم، جامعه منتظر براي زمينهسازي ظهور، بايستي سرآمد علم و فنآوري باشد، توجه به گذشته و افتخارات علمي پيشين و نگاه به تابلوي بلند علوم آينده و پس از ظهور، تلاش و حركت جامعه منتظر را سرعتي مضاعف ميبخشد.
اسلام و نهضت رنسانس در غرب
براي آنكه بتوانيم، چگونگي پيدايش علوم جديد را توضيح دهيم، بايد سهم فرهنگ دوران كلاسيك و تمدنهاي پيش از آن به ويژه جهان اسلام را در علوم جديد بدانيم؛ به راستي چه چيزي موجب پيدايش دانش جديد در ايتالياي سدة شانزدهم شد؟ چه چيزي باعث شكوفايي ناگهاني دانش در سدة هفدهم در انگلستان، فرانسه و هلند گرديد؟! بيترديد اين پيشرفتها، هنگام ارتباط اروپا با جهان پيشرفتة اسلام رخ داد، شكوفايي فرهنگ اسلامي در عصر كوتاه خود در حالي كه وسيلة انتقال فرهنگ كهن بود، محركي بزرگ براي پيشرفت دانش نيز به شمار ميرفت.1
قرون وسطي يا سدههاي مياني اروپا (قرون وسطي)، شامل سالهاي (476 ـ 1452م) است، يعني نزديك هزار سال، اگر اين زمان را به تاريخ اسلامي بازگردانيم، خواهيم ديد، اين دوران با حدود صد سال پيش از هجرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله تا حدود سال (850 ه.ق) مطابق است.
در اين روزگار ـ كه بر اروپا و جهان مسيحيت، تاريكي چيره بود ـ در دنياي اسلام چه ميگذشت؟! چه بسيار فيلسوفان، مخترعان، اديبان و پزشكاني که در دامن پربرکت اسلام، تربيت شده و به جهان دانش تحويل داده شدند، كساني كه اكنون، مورخان جهاني دانش، سدههاي چندي از تاريخ دانش را به نامِ آنان، نامگذاري ميكنند.
با اينكه در عصر رنسانس ، طبيعي بود، مردم فكر كنند، نهضت رنسانس، دنبالة مستقيم فرهنگ كلاسيك است و متفكران جديد از نقطهاي كه پيشينيان از حركت بازماندهاند، آغاز به كار كردهاند؛ ولي امروز چنين فكري باطل است كه متفكران جديد از اوج رونق فرهنگ كلاسيك، راه خود را آغاز كردهاند.
مسير واقعي اين ماجرا، متفاوت و پراهميت بود، تمدنهايي كه ميراث فرهنگ كلاسيك را تصاحب كردند، بايد تلاش كنند، آثار فرهنگي ياد شده، فكرشان را متحجر نكند، حال آنكه فرهنگ يادشده، حتي در شرق به سطح پاييني رسيده بود؛ ولي باز هم، اگر ميخواست مهارت مطالعة آثار يوناني را به دست بياورد به گنجينة بزرگي از دانش و هنر دست مييافت.
سريانيها، مسلمانان و اهل مدرسة سدههاي وسطي و از آن پس، اومانيستهاي عصر رنسانس ناگزير شدند در اين گنجينه جستوجو كنند تا به آثار اصلي يوناني برسند … كشف آثار پيشينيان، پيش از آنكه علت باشد، معلول بود و از توان فكري علوم اسلامي در سدة نهم (سدة سوم هجري)؛ از دانش سدههاي وسطي در سدة دوازده و از دانش رنسانس در سدة پانزدهم سرچشمه ميگرفت؛ پيدا است كه دانش سدههاي وسطي و رنسانس از اسلام مايه گرفته است و اقتباس شده از اسلام است.2
در اينباره، جان برنال ميگويد: «برآورد ارزش آنچه دانشمندان اسلام بر گنجينة دانش بشري افزودهاند، دشوار است، آنان، آموزههاي يونانيان را بار ديگر زنده كردند و البته دگرگونيهاي بسياري نيز بر آن وارد كردند در واقع مسلمانان با دانش يونانيان همان كردند كه يونانيان با دانش شرقيان باستاني كرده بودند … اگر رصدهاي اخترشناسي در فرهنگ اسلامي از كار بازميماندند، اخترشناسان رنسانس نميتوانستند از نتيجة تجربههاي نهصد سالة پيشينيان خود بهرهمند شوند و چه بسا كشفهاي مهمي ـ كه مبناي دانش جديد را تشكيل ميدهند ـ به عقب ميافتاد يا تحقق پيدا نميكرد». كتاب المناظر ابن هيثم (354 ـ 430/ 965 ـ 1039) نخستين مطالعة جدي در همين موضوع است كه دانش نورشناسي در سدههاي ميانه را پايه گذاري كرد، نظريات نور شناسي ابن هيثم تا قرن هفدهم با هيچ دگرگوني مواجه نشد.3
چنانچه ميبينيم، يك دانشمند مسلمان عرب، پايه گذار نورشناسي در اروپا محسوب ميشود و تا قرن هفدهم ـ كه دو سده از جنبش رنسانس گذشته است- هنوز تئوريهاي نورشناسي او بر جهان دانش رنسانس غرب حكومت ميكند.
از اينگونه شواهد دربارة تأثير مسلمانان در نهضت دانش جديد، فراوان است؛ تأثير جبر و هندسة مسلمانان در پديد آمدن اصول هندسة تحليلي دكارت، تأثير زيجبتاني در تكامل دانش ستارهشناسي و آسمان شناسي در اروپا، تأثير اصول هندسة مسطحة خواجه نصير الدين طوسي در پديد آمدن هندسة فضايي سدة هجدهم، تأثير مطالعات عبدالرحمان صوفي و كشف سحابيها به وسيلة او در اكتشافهاي بعدي، تأثير طرح فلكي ابن الشاطر (ستارهشناس مسلمان سدة هشتم) در كشفهاي كوپرنيك در هيئت،4 تأثير دانش مثلثات مسلمانان در دانش جديد غرب، تأثير جبر خوارزمي در يادگيري رياضيات، تأثير ادبيات اسلام در ادبيات غرب و … تنها، نمونهاي از اين شواهد است.
پس ، حق با محققان، صاحبنظران و آگاهاني است كه آشكارا به ريشههاي اسلامي رنسانس و ديگر جنبشهاي علمي، اجتماعي، فكري و صنعتي غرب تصريح كردهاند.
در شمارههاي آتي به سخنان خاورشناسان غربي دربارة تأثير دانشهاي اسلامي در شكوفايي و پيشرفت تمدن غربي خواهيم پرداخت.
(ادامه دارد)
پي نوشت
1. علم در تاريخ، صص189- 190.
2. همان، ص 204و 205.
3. همان، صص 209، 212، 214.
4. علم و تمدن در اسلام ـ دكتر سيد حسن نصر، ترجمه احمد آرام، چاپ نشر انديشه.