به نام خدا
مسئله مهدويت و انتظار، جنبه هاي مختلف اجتماعي، روان شناختي، تاريخي، فلسفي، تربيتي و اعتقادي دارد و از ديدگاهها و زواياي مختلف بررسي شده است. يكي از اهداف جامعه مهدويت، عدالت فردي و احتماعي است. عدالت يكي از واژه هايي است كه بشر با آن انس داشته و در آرزوي تحقق آن بوده است، به همين دليل، اديان بزرگ و مكاتب مختلف شعار برقراري عدالت اجتماعي را مي دهند. عدالت مهدوي همان عدالت انبياء و اولياست؛ زيرا مهدي (ع) وارث آدم، نوح، ابراهيم (ع) و محمد (ص)و يازده امام معصوم عليهم السلام است.
چكيده
مسئله مهدويت و انتظار، جنبه هاي مختلف اجتماعي، روان شناختي، تاريخي، فلسفي، تربيتي و اعتقادي دارد و از ديدگاهها و زواياي مختلف بررسي شده است. يكي از اهداف جامعه مهدويت، عدالت فردي و احتماعي است. عدالت يكي از واژه هايي است كه بشر با آن انس داشته و در آرزوي تحقق آن بوده است، به همين دليل، اديان بزرگ و مكاتب مختلف شعار برقراري عدالت اجتماعي را مي دهند. عدالت مهدوي همان عدالت انبياء و اولياست؛ زيرا مهدي (ع) وارث آدم، نوح، ابراهيم (ع) و محمد (ص)و يازده امام معصوم عليهم السلام است.
در حكومت مهدوي، عدالت جنبه هاي مختلفي دارد كه شامل ابعاد مختلف فرهنگي (توزيع عادلانه منابع آموزشي و پروشي)، اجتماعي (توزيع عادلانه مناسبات اجتماعي )، اقتصادي (توزيع عادلانه ثروت و، منابع و امكانات، رفع فقر و تبعيض )، سياسي (توزيع عادلانه مسئوليتها، اختيارات و قدرت)، قضائي (برخورد يكسان با افراد جامعه در برابر قانون )، اطلاعاتي (اطلاع رساني و توزيع عادلانه اطلاعات )است و تحقق آن به بستر سازي نياز دارد.
براي بستر سازي و ايجاد آمادگي براي ظهور منجي جهان، دو نوع مسئوليت وجود دارد. يكي مسئوليتهاي فردي است كه انسان معتقد و منتظر بر عهده دارد. اين مسئوليت، مكان و زمان نمي شناسد و هر فرد منتظر در هر نظامي كه باشد، بايد خود را در هر لحظه آماده نگه دارد و بكوشد جامعه خود را نيز آماده كند. مسئوليت دوم، مسئوليت نظام و حكومتي است كه توانسته بر نظام استكبار خارجي و استبداد داخلي چيده شود و نظام اسلامي را ايجاد كند. نظام اسلامي براي آماده سازي شرايط ظهور بايد برنامه راه بردي دقيق و مشخص داشته باشد. بطور كلي، برنامه يا طرح راه بردي آماده سازي شرايط ظهور از پنج مرحله تشكيل مي شود.
در مرحله اول، مشخص كردن نظام ارزشهاي اعتقادي، معيارها و شاخص هاي آن است كه در شمار اعتقادات و باور هاي يك جامعه در آمده است و جهت حركت آن را مشخص مي كند و به آن اعتماد به نفس مي دهد. مرحله دوم، بررسي و تجزيه و تحليل آماده سازي شرايط ظهور در داخل و خارج از كشور است كه در نتيجه آن، نقاط قوت و ضعف، فرصت ها و تهديدها مشخص مي شود. مرحله سوم، تعيين اهداف، راهبردها و سياست گذاريهاي مورد نياز كشور در زمينه آماده سازي شرايط ظهور در چارچوب ارزشها و باورهاست. در اين مرحله، اهداف، راه بردها و سياست گذاري ها در چارچوب ارزشها و باورها به صورت شفاف تدوين و مشخص مي شود
در مرحله چهارم، اجراي راه بردها و سياست گذاري هاي تدوين شده است. در اين مرحله، برنامه هاي مختلفي جهت تحقق اهداف و راهبرها، تهيه و بودجه مورد نياز و دستورالعملهاي اجرايي فراهم مي شود. مرحله پنجم، نظارت هميشگي بر اجراي دقيق طرح آماده سازي شرايط ظهور است. در اين مقاله درباره فرهنگ انتطارومهدويت، شناخت نظام ارزشي، انتظار پيروان اديان مختلف براي منجي بزرگ، دشمني با معتقدان به امام زمان (عج)، سياست گذاري هاي آماده سازي زمينه هاي ظهور، مؤلفه هاي حكومت صالحان، و…توضيح داده شده است.
مقدمه
موضوع مصلح جهاني از ديرباز مورد توجه همه ي اديان الهي و غير الهي بوده و مطالب فراواني در اين رابطه بيان كرده اند. در كتب عهد عتيق اينگونه پيش بيني كرده كه آينده جهان ازآن صالحان مي با شدوفناي نا پاكان راحتمي مي داندوزرتشتيان بر اين عقيده اند كه سرانجام لشكر اهريمنان منقرض گشته و فرزند صالح حضرت آدم (ع) با اقتدارحاكميت جهان را به دست خواهدگرفت، دركتب هندوان هم در باره ي وحدت ديانت درآخرالزمان، مطالب قابل توجهي مطرح شده است، انديشه ظهور مصلح جهاني و آرزوي صلح و آرامش در جهان از چنان اهميتي بر خوردار است كه تقريبا تمام ملل، هر كدام به نوعي در باره آن سخن گفته اند.
درقرآن مجيد اين معجزه هميشه جاويدآيات بسياري از جمله آيات، سوره هاي قصص، 5/نور، 55/حج 41/ بقره، 148و…در خصوص مصلح جهاني مشاهده مي شود كه اين آيات توسط ائمه معصومين عليهم السلام، تاويل به ظهور آخرين ذخيره الهي گرديده و در اين مقاله به بعضي از آيات اشاره شده است و نيز از ستارگان درخشان آسمان امامت و ولايت به ترتيب از اولين امام، علي بن ابيطالب (ع) تا آخرين امام، حضرت مهدي (عج) روايات زيادي در خصوص اوضاع فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و سياسي آينده جهان مطرح گرديده است و از كتابهاي روايي اهل سنت نيز در خصوص موضوع مقاله استفاده شده است.
تمام منابعي كه ذكرشد، در اين امر اتفاق نظر دارندو به ابناء بشرمژده مي دهندكه در آخرزمان، با انفجارنورعدالت دردل ظلمت دنياي بي عدالتي، حق آشكار خواهد شد. آري شب شكن مي آيد و بر لبهاي خشكيده مظلومان شكوفه تبسم مي نشاند، او با معجزه تمام انبياء، جهانيان را به خداي واحد و دين واحد دعوت مي كند و با علم و اراده و انديشه خدايي ثروتهاي جهان را استخراج نموده و دروازه هاي فقرمادي و معنوي را براي هميشه مي بندد. به اميد آن روز انشاء الله.
بشارت باد بر منتظران صلح جاويدان، آري سخن ازصلح و آرامش وعدالت است، چه زيباست واژه صلح، همان جيزي كه تمام انبياء و اوصياء خدا براي برقراري آن چه زحمت ها كشيدند ولي بطورصددرصدموفق به برقراري صلح جهاني نگرديدند.
بزرگان دين وآزاد مردان درطول تاريخ به خاطر ايجاد صلح و اصلاح امور جوامع بشري تمام عمر تلاش كردند ولي سرانجام كارآنها به زندان و شكنجه و تبعيد منجر مي گرديدوچه دليرمرداني كه دراين راه سرهايشان به دارآويخته شد و يا به جوخه هاي اعدام محكوم گرديدند. جون حكومتهاي جبار هميشه در صدداين بودند تا از اوضاع آشفته جوامع بشري سوء استفاده كنند و اموال وثروت هاي انسان را بدون زحمت به يغما ببرند.
اگر امروز مشاهده مي كنيم كه درگوشه وكنارجهان عده اي با فقر، دست وپنجه نرم مي كنند، اگر ملاحظه مي شود كه در كنار كشورهاي غني، كودكاني از گرسنگي جان مي دهند واگرملت هاي فقير،با انواع بيماري ها،گرفتارند،به خاطر اين است كه قدرت هاي بزرگ برآنهاتسلط پيداكرده و صلح وصفا وآرامش راازآنها سلب كرده اند.ثروتمندان و زراندوزان شبانه روز همانند برده گان از گرده ي فقرا كار مي كشند و اندك حقوقي به آنها مي دهند تابازفردايي ديگر بتوانندازآنها بيگاري بكشند.
آري آن منتقم مي آيد وبرهمه اين نابسامانيها،سامان مي دهد و انتقام مظلومان را از ظالمان خواهد گرفت.اومي آيد وبا آمدنش در كالبد زمين و زمان روح صلح و دوستي و صفا مي بخشد وچه زيباست در زير سايه درخت طوبي آرميدن و در كنار انوار ولايتش زيستن.
در اين پژوهش، محقق سعي خود را بر اين داشت تا در خصوص مصلح جهاني نظريات و ديدگاه هاي تمام فرقه هاي الهي و غير الهي را مورد بررسي قرار دهد و در اين راستا كتاب هاي بسيار ارزنده و قابل توجهي مورد مطالعه قرار گرفت و ازميان آنها مستندترين مطالب را در تحقيق خود آورده است و از سخنان دانشمندان و همچنين از كتب آسماني و روايات ائمه معصومين عليهم السلام استفاده شاياني شده است..
فرهنگ انتظار و مهدويت
فرهنگ انتظار و مهدويت اقيانوس بي كراني است كه هر معتقد به امام قائم عجل الله تعالي الشريفدر حد بينش و دانش و تحقيقي كه كرده از آن برداشت مي كند؛ نگرشي درست به ظهور منجي موعوداز سلاله پاك پيامبر اسلام صل الله عليه واله والسلام و درك صحيح از معيارها، ارزشها و مسئوليتها و احيايامر به معروف و نهي از منكر و اصلاح خود و جامعه است؛ رابطه اي قوي و پايدار بر اساس رابطه ولايي، بين انسان و امام عصر (ع)ايجاد مي كند. فرهنگ انتظار، حركت آفرين،اميد بخش، تلاش آور و نشاط آور است و تمام ناهنجاريهاي فردي و اجتماعي، ياس و نوميدي و خستگي و پوچ گرايي را از بين مي برد؛ فرهنگ حركت و تلاش در جهت زميته سازي ظهور منجي موعود است؛ فرهنگ رويش و پويش و دريچه اي به جهان آينده و راه نجات فردي و اجتماعي از بن بست ها و گرفتاري هاي جسمي و روحي به شمار مي آيد؛ مولود تلاش و حركت به سوي آينده روشن و بهتر است.
فرهنگ مهدويت زيربناي ايجاد نظم عادلانه جهاني در پرتو انسان كامل و رهبري معصوم به شمار مي آيد و انسان ها و جامعه را در برابر تمام بيماريهاي فكري و روحي بيمه مي كند؛ فرهنگ مهدويت در پيش گيري بنيادي از تهاجم فرهنگي نقش اساسي دارد و تمام كمبود ها را جبران مي كند و تمام موانع را برمي دارد و سكوي پرواز به جهاني آزاد و بهتر است. اين فرهنگ، انسان و جامعه را براي تحقق جامعه مهدوي آماده مي سازد و فرهنگ اصلاح خودو جامعه، آمادگي براي ايثار و تسليم فرمان مولاي خود شدن است؛ فرهنگ انديشه، طرح و عمل، تزكيه، عشق، حركت، جهاد و شهادت به شمار مي آيد.
منتظر، انسان مسلمان متعهدي است كه هر لحظه انفجار قطعي نظام هاي ضد انساني را انتظار مي كشد و همواره خود را براي شركت درچنين انقلاب جهاني و بدر دومي،آماده مي كند كه با شمشير علي (ع) و زره پيامبر (ص) و به دست فرزند اين دو برپا مي شود1. فرهنگ انتظار و مهدويت، فرهنگ تلاش مستمر، بابرنامه و خستگي ناپذيرو حركتي در مسيري هدفمند است و به طور منظم براي شناخت ارزشها و باورها و مشخص كردن اهداف، سياست گذاريها، برنامه ريزي ها و اجراي آنها هم راه با نظارت و كنترل تلاش مي كند و زمينه هاي ظهور منجي عالم و رشد و تكامل پايدار انسان و جامعه را فراهم مي سازد.
1- درك و شناخت امام و نياز مبرم به او و درك حق ولايت او. 1
2- – داشتن عشق و محبت به امام. 2
3- پذيرش ولايت و سرپرستي و حاكميت و پيشوايي امام. 3
4- بستن عهد و پيمان با امام.. 4
5- اطاعت و تبعيت از امام.5
6- شناخت و اطاعت از ولي فقيه و قيام عليه ستم و استقرار نظام اسلامي. 6
انسان با طي اين مراحل، آمادگيهاي فكري و روحي لازم را پيدا مي كند و مي تواند هدفمند و بر اساس طرح و راه بردي طولاني مدت براي آماده سازي زمينه هاي ظهور حركت نمايد و مقدمات لازم براي حكومت جهاني مهدي موعود (عج) آماده سازد.
آيت الله مكارم شيرازي، جند آمادگي را براي پذيراي چنان حكومتي، ضروري مي دانند7.
1-آمادگي فكري و فرهنگي ( سطح فكري و فرهنگي مردم جهان چنان بالا رود كه بدانندمسئله نژاد، مرزهاي جغرافيايي، تفاوت رنگها و زبانها و سرزمينها نمي توانند بشر را از هم جدا سازند ).
2- آمادگي اجتماعي ( مردم جهان بايد از ظلم و ستم و نظامات موجود خسته و مايوس شوند. ).
3- آمادگي تكنولوژي و ارتباطي ( وجود فن آوري نه تنها مزاحم حكومت جهاني عادلانه نيست، بلكه شايد بدون آن وصول به چنين هدفي محال باشد.).
4- آمادگي فردي ( حكومت جهاني قبل از هر چيزي به مومنان كوشا وبا ارزش نياز دارد تا بتوانند مسئوليت چنان اصلاحات عظيمي را به دوش گيرند ).
با توجه به اين موارد، انسان با طي اين مراحل، آمادگيهاي فكري و روحي لازم را پيدا مي كند و مي تواند براي آماده سازي زمينه هاي ظهور، به برنامه اي منظم و راه بردي نياز است كه درآن اهداف، مسير حركت و راه بردها، سياست گذاريها و برنامه ريزي ها درآن مشخص شده باشدودرمرحله اجرا به تخصيص منابع، نظارت و كنترل مستمر بر كليه فعاليتها نيازدارد. اين برنامه راه بردي از چند مرحله زير تشكيل مي شود.: 1- بررسي نظام ارزشي و مشخص كردن معيارها و ارزشها؛
2- بررسي وضعيت فعلي در داخل و خارج از كشور.
3-بررسي فرصتها و تهديد ها و نقاط ضعف و قوت.
4 – مشخص كردن اهداف كوتاه مدت، ميان مدت و بلند مدت، مانند قسسط و عدل، ظلم ستيزي و…
5- تدوين راه برد طولاني مدت در زمينه قسط و عدل و ظلم ستيزي.
6- تدوين سياست هاي مورد نياز بر اساس اهداف و راه برد تعيين شده.
7- تهيه برنامه هاي كوتاه و ميان مدت و تخصيص منابع و بودجه.
8- نظارت و كنترل مستمر بر كليه فعاليت ها در اين زمينه.
9- در نظرگرفتن عوامل موثر در اين جهت.
ابتدا بايد تصميم گيريهاي راه بردي صورت گيرد تا در زمينه هاي مختلف فرهنگي، علمي، آموزشي، تحقيقاتي، هنري، ورزشي، اقتصادي، صنعتي و تكنولوژي، مارا به زمينه هاي مورد نياز براي ظهور منجي عالم نزديك نمايد.
مدل پيشنهادي براي تدوين و اجراي راه برد آماده سازي زمينه هاي ظهور درزمان غيبت صغرا، برنامه و ساختاري حساب شده تهيه واجراشد تا شيعيان در دورترين نقاط جهان مانند ايران،مصر،عراق،مراكش،شمال افريقا و جزيرةالعرب ازطريق وكيلاني معتقد كه در شبكه ارتباطي مخفي اي فعاليت مي كردند، مسائل خود رابانائب خاص امام درميان بگذارند. نايبان جهارگانه با همكاري دست اندر كاران و وكيلان خود، جامعه شيعه را در جهت اهداف اسلامي هدايت مي كردند. نايبان توانستند راه ارتباطي مؤثر و مطمئني بين نقاط شيعه نشين ايجاد نمايند كه براي حفظ سازمان رهبري در جهان تشيع سرنوشت ساز بود. اين برنامه ذهن شيعيان را براي پذيرش اصل غيبت آماده نمود. در آن زمان نايبان چهارگانه رهبران وكارگزاران جامعه شيعه به شمارمي آمدندكه امام زمان (عج) آنها را بطور مستقيم انتخاب كرده بودند. شيعيان بوسيله اين شبكه پنهاني با مركز رهبري در بغداد و يا سامرا ارتباط برقرار مي كردند.
درزمان غيبت كبرا نيز براي آماده كردن زمينه هاي ظهور، به طرح يا راه بردي كلي نيازاست تا بصورت منسجم و منظم، تمام بخشهاي مختلف فرهنگي، هنري، آموزشي، پژوهشي، علمي، تكنولوژي، صنعتي، كشاورزي و خدمات را براي اهداف تدوين شده دراين مسير هدايت نمايد.استقرار عدالت و گسترش آن تنها با دگرگوني ارزشها و معيارها و تغييردرتمايلات مردم كافي نيست، بلكه به برنامه اي راهبردي وساختاري مناسب نياز دارد. اين برنامه بايد ويژگيهايي داشته باشد كه در طول زمان ارزيابي گردد تااشكالاتش برطرف شود؛ به صورتي كه در نهايت گنجايش عدالت مهدوي را داشته باشد.
شناخت نظام ارزشي و مشخص كردن معيارها و ارزش ها
براي مشخص كردن اهداف و تدوين و اجراي راه بردها و برنامه ريزي هاي مورد نياز، قبل از هر كار بايد جهان بيني، اعتقادات، معيارها و ارزشها بر اساس اصول قرآني و سنت پيامبر (ص) و امامان معصوم (ع) ارزيابي و پالايش شود؛ زيرا هر كس بر اساس جهان بيني و عقايد خود به مسائل نگاه مي كند و سياست گذاريهايي را براي رسيدن به اهداف آتي در زندگي فردي و اجتماعي در نظر مي گيرد. در واقع بر اساس جهان بيني و اعتقادات، مسئوليت هاي هركس مشخص مي شود. بنابراين براي شكل گيري معيارها وارزشهادرانسان، بايد ازقرآن و سنت پيامبر (ص) و امامان معصوم (ع) الگوگرفت و ابتدا خود را پالايش كرد و از صحت جهان بيني، اعتقادات، معيارها و ارزشهاي خود مطمئن شد.
جامعه مهدوي باور و افق آينده انقلاب ماست. براي بيدار كردن انديشه ها و تبيين راه نجات از ظلم و بي عدالتي، به جهاد وازخودگذشتگي و گسترش امر به معروف و نهي از منكر و تشكيل نهضت هاي عدالت خواهي و ظلم ستيزي نيازمنديم. براي انجام دادن اين امر مهم، بايد بدانيم كه براي تضمين عدالت پروري، به انسانهاي عدالت پيشه و عدالت مدار نياز است. اين اصل قرآني «ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم » نشان مي دهد تا انسانها از درون متحول نگردند و ريشه هاي ستم گري در خودشان خشكانده نشود.
عدالت پروري و عدالت گستري نا ممكن و غير عملي است. اين آيه به زمينه هاي فردي و اجتماعي اشاره مي نمايد. دولت بايد براي ترويج فرهنگ مهدويت و آماده سازي مقدمات ظهور در تمام زمينه ها برنامه راه بردي داشته باشد و بستر هاي مورد نياز را فراهم نمايد. همچنين بايد فرهنگ سخت كوشي و پيروزي بي قيد و شرط از امام معصوم و ولي فقيه، همايت و ترويج شود. اين مسئله در جامعه بايد به خوبي درك شود كه قيام امام بر اساس حق و براي تحقق قسط، احياي عدل، نابودي ظلم و استكبار و نفي تحريف ها و كژروي هاست.
با بستر سازي و تعميق و گسترش فرهنگ مهدويت، مي توان نزديكي و ارتباط موثر و سازنده اي بين اديان مختلف و مذاهب اسلامي ايجاد نمود. با ايجاد نهضت عدالت خواهي و ظلم ستيزي، مي توان در مسيري حركت نمود و موقعيتي ايجاد كرد كه در نهايت به ظهور منجي عالم بينجامد. براي اين كار بايد طرح و برنامه داشت و براي تحقق قسط وعدل و جلوگيري ازتبعيض و بي عدالتي كوشيد وقوانين لازم را تدوين واجرا نمود.
همچنين يراي افزايش يك دلي و يك پارچگي نظام اسلامي و افزايش عزم ملي بايد بستر سازي كرد. تمام فعاليتهاي قواي سه گانه در نظام اسلامي نيز بايد براي ايجاد زمينه هاي ظهور، هم آهنگ و يك پارچه شود. براي اينكار لازم است تا فرهنگ معرفت امام و اطاعت از او و ولي فقيه ترويج گردد. همچنين فرهنگ جهاد، انفاق، ايثار، شهادت و ساده زيستن از مديران ارشد جامعه اسلامي شروع شود. به علاوه از يك طرف فرهنگ عشق و محبت به محرومان و مستضعفان و فروتني در مقابل آنها گسترش يابد و از طرف ديگر فرهنگ مقاومت درمقابل ظلم و بي عدالتي تشويق گردد.
براي اميد وار نگه داشتن انسانها و از بين بردن نااميدي درآنها، بايد مسئولان نظام اسلامي با تدوين و اجراي برنامه هاي راه بردي تلاش نمايند و فرهنگ عشق به قرآن و پيامبر (ص) و ائمه معصومين (ع) را گسترش دهند و قسط و عدالت نسبي را در جامعه برفرار سازند.
انتظار پيروان اديان مختلف براي منجي بزرگ
تمام اديان بزرگ و تمام اقوام جهان در انتظار رهبري انقلابي هستند. مسئله ايمان به ظهور منجي بزرگ، اعتقادي عمومي و قديمي در ميان همه اقوام و مذاهب است و اين به فطري بودن اين موضوع گواهي مي دهد.1 ايجاد عدالت، سر لوحه همه برنامه هاي حضرت مهدي (عج) به شمار مي آيد. اين اصل از نخستين هدف پيامبران الهي است.
الف ) منجي گرايي در آيين مسيحيت
در كتاب مقدس، به آمدن دوباره مسيح براي سلطنت، در قسمت هاي زيادي از عهد عتيق و عهد جديد اشاره شده است 2وويژگي هاي روزهاي پيش از آمدن مسيح را توضيح مي دهد. به اعتقاد آنها مسيح پس از ظهور، تخت پادشاهي خود را بر پا مي كند و امت ها را داوري مي نمايد.
در دايره المعارف كتاب مقدس، حضرت مسيح در حالي تصوير گرديده كه سوار براسب سفيد و هم راه لشكريان آسمان مي آيد تا با عنوان شاه شاهان، در زميني كه مملوازشرارت است، داوري كند و سلطنت هزار ساله خودرا به همراه افراد مقدس آغاز نمايد.دراين مدت، شيطان را هزارسال مي بندند و به چاه هاويه مي افكنند تا در سرتاسر اين مدت از فعاليت او جلوگيري شود1
به اعتقاد مسيحيان، اين رهبر موعود الهي، مسيح بن مريم از ذريه اسحاق از فرزندان يعقوب و از نوادگان داوود است كه به دست يهود كشته شد و خداي متعال وي را زنده كرد و به آسمان برد و در آخر دنيا، وي را مي فرستد تا وعده اش را توسط وي محقق سازد.
به رغم دشمني مسيحيان با يهوديان، پيروان اين دو دين در قرن نوزده و بيست ميلادي به وحدت نظر در ظهور مسيح رسيدند و از برنامه اي سياسي پشتيباني كردند كه به تشكيل دولت اسرائيل انجاميد. به همين دليل صدها كليساو گروه هاي مسيحي اروپايي و امريكايي براي پشتيباني از دولت اسرائيل بسيج شدند. در سال 1980، سازماني به نام سفارت بين المللي مسيحيان، در قدس اشغالي تاسيس شد كه مؤسسان آن به اختصار چنين مي گويند:
ما بيش از اسرائيلي ها، صهيونيست هستسم و قدس تنها شهري است كه خدا به آن عنايت دارد و خداوند تا ابد اين سرزمين را به اسرائيل داده است
اعضاي سفارت معتقدند: اگر اسرائل نباشد، مكاني براي بازگشت مسيح نيست.
ب) منجي گرايي در يهود
يهوديان پس از نخستين ويراني شهر قدس، همواره در انتظار رهبر الهي فاتحي بودند كه اقتدار و شكوه قوم خدارا به عصر درخشان داوود و سليمان برگرداند. شخصيت مورد انتظار، «ماشيح» (مسح شده ) خوانده مي شد. دلهاي بني اسرائيل ازعشق مسيحاي موعود لب ريز يود و در مقابل حاكمان ستم گر، همواره در كمين رهايي بخش بوده اند. در باب دوم انجيل متي چنين آمده است:
هيروديس كبير، پادشاه فلسطين، پس از زاده شدن حضرت عيسي در صدد قتل او برآمد. اما چون وي را به فرمان الهي به مصر بردند، خطر را از سر گذراند. 2
مستر هاكس درباره شيوع اعتقاد به ظهور و انتظار پيدايش منجي بزرگ جهاني در ميان قوم يهود مي نويسد: عبرانيان منتظر قدوم مبارك مسيح نسلا بعد نسل بودند و وعده آن وجود مباركه مكررا در زبور و كتب پيامبران علي الخصوص در كتاب اشعيا داده شده است….
مسيح سلطان زمان خواهد شد و يهوديان را از ذلت جور و ستم پيشگان و ظالمان رهايي خواهد داد و به اعلادرجه مجد و جلال ترقي خواهد رساند.1
به اعتقاد يهود رهبر موعود الهي از ذريه اسحاق فرزند يعقوب و از نوادگان داوود به شمار مي آيد و هنوز زاده نشده است.
ج) منجي گرايي در آيين زرتشت
زرتشتيان منتظر سه موعودند كه هر يك از آنها به فاصله هزار سال از يكديگر ظهور خواهد كرد. بر اساس روايات زرتشتي و بر اساس يشت نوزدهم، در آخرالزمان از زرتشت سه پسر متولد مي شود كه به نام عمومي « سوشيانس » خوانده مي شوند. او آخرين مخلوق اهورامزدا خواهد بود. در فروردين يشت، بند 129، در معناي سوشيانت آمده كه او را از اين جهت سوشيانت خوانند، زيرا به تمام جهان مادي سود خواهد بخشيد. 2از سوشيانس ها با عنوان نوكنندگان جهان و مرداني كه هنوز متولد نشده اند ياد مي شود:
ستايش و نيايش و خشنودي و آفرين با فروهرهاي همه پاكان؛ آن پاكاني كه مرده اند و آن پاكاني كه زنده اند و آن مرداني كه هنوز زاييده نشده، سوشيانت هاي نوكننده اند 3
د) منجي گرايي در آيين بودايي
در آيين بودا، منجي موعود با مفهوم « ميتريه» (مهربان ) تبيين شده است و در الهيات بودايي اورا بوداي پنجم 4و آخرين بودا از بوداييان زميني مي دانند كه خواهد آمد تا همه انسان ها را نجات دهد. در نمادنگاري بودايي، اورا به هيئت مردي نشسته كه آماده برخاستن است، نمايش مي دهند تا نمادي باشد از آمادگي وي براي قيام. در روايات مهايانه اي، « شاكيه موني » كه همان « گتمه بوداي » مشهور است،چهارمين بودا، وميتريه كه پس از او خواهد آمد، بوداي پنجم معرفي شده و در بعضي روايات بودايي، گتمه بوداي هفتم است و « بوداسف » در آينده، آخرين بودا به شمار مي آيد كه ظهور خواهد كرد.
ه) منجي گرايي در آيين هندو
در آيين هندو، منجي موعود به نام « كالكي» در پايان آخرين دوره زماني از ادوار چهارگانه، يعني كالي يوگه ظهور خواهد كرد. در اين آيين، جهان از چهار دوره ي رو به انحطاط تشكيل شده است. در چهارمين دوره، يعني «عصر كالي »، فساد و تباهي سراسر جهان رافرا مي گيرد؛ زندگي اجتماعي و معنوي به نازل ترين حد خود مي رسد و زوال نهايي رافراهم مي آورد. در ويشنوپورانه آمده است:
فساد بر همه چيز حكم فرما خواهد شد. دولت و ثروت تنها معيار ارزش و مقام؛ شهوت، يگانه پيوند ميان زن و مرد، دروغ تنها راه موفقيت در امور دنيوي محسوب خواهد شد. نظام طبقاتي متلاشي شده و دستورات و احكام ودايي را كسي ديگر رعايت نخواهد كرد. 1
و) منجي گرايي در آيين اسلام
در اسلام دو ديدگاه در مورد منجي وجود دارد.
1- منجي گرايي در ميان اهل سنت
مذاهب مختلف اهل سنت، مهدي موعود (عج) راباور دارند ولي معتقدند كه مهدي (عج) هنوز متولد نشده است و درآخرالزمان به دنيا مي آيد2. دانشمندان اهل سنت در اين زمينه اختلاف دارند.بسياري ازآنان مهدويت را نوعي دانسته و گفته اند كه در آخرالزمان،درزماني نامشخص، فردي نامعين،از پدر و مادري ناشناخته، با اين نام و اوصاف متولدخواهدشدوانجام وظيفه خواهدكرد3شماري ازآنان نيز همانند شيعه اماميه، مهدي (عج) را شخصي معين مي دانند و معتقدند او پيش از اين متولد شده و هم اكنون به زندگي خود ادامه مي دهد.4آن دسته از اهل سنت كه ولادت مهدي (عج) را پذيرفته اند، اختلاف هايي در سال ولادت حضرت دارند.برخي سال ولادت را 255 و برخي سال 258قمري دانسته اند، برخي نهم ربيع الاول و شماري ديگر 23 رمضان را ذكركرده اند.
2-منجي گرايي در ميان شيعه
شيعه اعتقادداردوعده خدا درقرآن به مسلمانان تحقق خواهد يافت و جانعه اي براساس قسط و عدل و حقيقت ايجاد خواهد شد.بنابراين، علي رغم قدرت سياسي، اقتصادي و نظامي جبهه كفرواستكبار واستبداد، مستضعفانِ بيدار شده و آگاه، امام ورهبران مردم و وارثان قدرت مي شوند.شيعه اعتقاد دارد،اسلام دين زندگي است وهرگزكهنه نمي شود.به مفهوم ديگر، قرآن به هر قصه اي كه اشاره مي كند و هر عقيده اي كه در اسلام و در تشيع مطرح مي شود، بايد در زندگي امروز و سرنوشت فردي و اجتماعي و استقلالمان نقش داشته باشد تا آنهايي كه به آن اعتقادي ندارند از اثرش محروم باشند.
در مذهب شيعه، امام زمان از ذريه پيامبر (ص) و فرزند امام حسن عسكري (ع) است كه الان درپرده غيبت به سرمي برد.امام دردوره غيبت صغرا، چهار نايب خاص داشته كه واسطه ميان او و شيعيان بودند. پس ازاين دوره؛ غيبت كبرا فرارسيده و اكنون دراين دوره به سر مي بريم. در اين زمان تنها بايدازولي فقيه كه حجت امام زمان (عج) ير مردم است، اطاعت كنيم.
اصل مهدويت و انتظار دو نوع است:يكي انتظارمثبت درتشيع كه عامل حركت و رشد فردي و اجتماعي است و ديگري انتظار منفي كه دوستان ناآگاه و يادشمنان قسم خورده ي اسلام آن را شكل داده اند و بزرگترين عامل انحطاط و ذلت به شمار مي آيد. در مذهب شيعه كسي منتظر واقعي است كه هرلحظه فرمانده اش راانتظار مي كشد. منتظر بايد با ادوات نظامي آشنا باشد و جسم وروح خود را شاداب و آماده نگه دارد. در نظام اسلامي كه با هدايت رهبر اداره مي شود، بايد براي آماده سازي زمينه هاي ظهور و سپردن پرچم، به مهدي موعود (عج) طرح راه بردي داشت.
دشمني با معتقدان به امام زمان(عج)
امروزه هجوم دشمن به اعتقادات به امام زمان (عج)، بيش از هر زمان ديگر است. چون انقلاب اسلامي به رهبري امام و تبعيت مردم به پيروزي رسيد. اكنون دشمن به اين فكر افتاده كه به جاي مبارزه با ولايت فقيه، شاخه اصلي آن را بزند. دشمن تلاش مي كندبه اعتقادات مردم به خصوص جوانان آسيب رساند. بنابراين، مسئوليت پژوهشگران واسلام شناسان و منتظران بيشتر مي شود وبايد در اصول و اعتقاداتمان بيشتركاركنيم وآن را از برداشت هاي نادرست و انحرافي پالايش سازيم.
سياست گذاري هاي آماده سازي زمينه هاي ظهور
در تدوين و اجراي سياست گذاريهاي آماده سازي زمينه هاي ظهور لازم است به اين چند نكته به اختصار توحه شود:
الف) پيش بيني سمت وسوي آماده سازي زمينه هاي ظهور در آينده و نقش اساسي اوضاع داخلي.
ب) يك پارچه كردن راه برد آماده سازي زمينه هاي ظهوربا سياست گذاري ها ووضعيت محيطي و نظام ارزشي.
ج) درنظرگرفتن مسئله آماده سازي زمينه هاي ظهوردرتمام تصميم گيري ها ي راه بردي قواي سه گانه، وزارت خانه ها، سازمان ها و نيروهاي نظامي در هنگام هدف گذاري ها، استراتژي هاو سياست گذاريها.
در واقع سياست گذاري هاي مسئولان در اين زمينه براي افراد جامعه و مديران روشن مي كند كه چه انتظاري ازآنها مي رود. بدين وسيله درصدد موفقيت مديران در اجراي راه بردهاي آماده سازي افزايش مي يابد.
مؤلفه هاي حكومت صالحان
اگرآرمان و هدف رسيدن به جامعه عدالت محورمهدوي، در نظر كرفته شود، آن گاه وظايف جامعه منتظركه جامعه اي پوياومعطوف به هدف است، مشخص مي شود. امام باقر (ع) در روايتي چنين مي فرمايد:
– (مهدي در هنگام ظهور )با بلند ترين صدا مي گويد: ايهاالناس، من زماني را به شما ياد مي آورم كه درمقابل خداخواهيم ايستاد.بدانيد كه خداي رئوف حجت را بر شما تمام كرده، پيامبراني را فرستاده،كتابهايي از آسمان نازل كرده وشما را دستورداده كه براي خداشريك قرار ندهيد و از خداورسول، اطاعت و فرمان برداري نماييد، آن چه را قرآن زنده مي كند، شما هم زنده كنيد؛ هرچه راقرآن نابود مي كند، شما هم نابود نماييد. شما در پرهيز كاري وزير ويار مهدي باشيد. 1
در ادامه مقاله تلاش مي شود تا در چهار چوب روش معرفي شده، با اشاره به بخشي از مؤلفه هاي جامعه عصر ظهور و برجسته ساختن برخي از شاخص ها،امكان باز توليد، بروز و ظهور آنهارادرجوامع موجود بررسي نماييم:
الف) استقرار عدالت فراگير
بنابراحاديث وروايات، مشكل اصلي منجي موعود، مشكل خداباوري يا انكار خدانيست، بلكه مشكل اصلي، آتش ظلم و بيدادي است كه بشر را دركام خود فرو برده است. بنابراين، ايجاد عدالت سرلوحه برنامه هاي منجي عالم است،همانگونه كه از اهداف اصلي همه پيامبران درآغاز رسالت بوده است.
در عصر غيبت نيز جامعه اي كه رو به كمال موعود گام برمي دارد، بايد برقراري عدالت رادرراس برنامه هاي اصلاحي خود قرار دهد؛ زيرا تمامي ساختارهاي اقتصادي، سياسي،فرهنگي و اجتماعي به شدت متاثر از ميزان تامين عدالت درجانعه هستند بشر در نظام عادل و دادگستربه درستي تربيت مي شود، با آسايش و فراقت به تكليف تن مي دهد و به حقوق ديگران نيزاحترام مي گذارد.
بشر در سايه اين مسئوليت پذيري و تعهد به جامعه، به سعادت دست مي يابد. لذا بايدپايه هاي اصلي جامعه و اركان مديريت كه درهمه زواياي اجتماعي تاثيرمستقيم دارد وجهت حركت جامعه را مشخص مي كند، عادلانه باشد تا كل روابط اجتماعي در تمامي زمينه ها رنگ عدالت و دادگري به خود مي گيرد. برقراري عدل مستلزم آن است كه گروهي از افراد، از سرمايه ها و درآمد هاي بسياراما ناحق خودچشم پوشي كنند و اين عامل باعث مي شود كه آنان براي حفظ منافع نامشروع خودعليه عدالت خواهان برانگيخته شوند.همين امر، تلاش براي استقرارعدالت رادرعصرغيبت بسيارمشكل مي سازد وغيراز مصلحان و منتظران حقيقي، ديگران ياراي آن را نخواهندداشت.
اما درعوض نتايج و پي آمدهاي شكوه مند آن هم بسياردرخورتوجه وارزشمند است، به گونه اي كه شوق رسيدن با اين نتايج، تحمل تمامي مشكلات را آسان و ممكن مي سازد. برخي از نتايج و دست آورد هاي استقرار عدالت در جامعه به شرح زير است:
1-تقويت پيوند ميان مردم ورهبري: اگرمردم درعمل اجراي عدالت را درجامعه ببينند ولمس كنند،به طبع كنش ها ورفتارهاي فردي واجتماعي خودرا اصلاح مي نمايندوبه اصول حق و عدل احترام مي گذارند هرگاه عدالت قاطع و فراگير باشد، موجب پيوندمحكم بين جامعه و پيشواي آن مي گردد.كساني كه تنها شعار بدهند، اما درعمل فرسنگ ها ازآن شعارها فاصله داشته باشند، دردرازمدت هم راهان و هواداران خودرا ازدست مي دهند. درحكومت عدالت پرورمهدي(ع)، اين قاطعيت دراجراي حق و عدالت تا آنجا پيش مي رود كه دردرون خانه ها عدالت حاكم مي شود وروابط اعضاي خانواده درچارچوب عدالت قرارمي گيرد.امام صادق (ع) مي فرمايند: مهدي (ع)، آن گونه كه سرما وگرما وارد خانه مي شود، عدالت را وارد خانه هايمردم مي كند. 1
2 – انتخاب فرمان داران و كارگذاران صالح:اگرمجموعه مديران اجتماعي،صالح و متعهد باشند، جامعه اي سالم پايه گذاري خواهدشد.عدالت تنها با اين روش در تمامي سطوح جامعه مي گسترد و اصلي ترين مشكل همه حكومتهاي بشري كه درطول تاريخ باآن دست به گريبان بوده اند،ازميان برداشته مي شود.كارگذاران حكومت مهدي (ع) افرادي هستند كه روحشان با ترس از خدا و تعهد دربرابراجراي احكام خدا عجين شده و از قيد اميال و گرايش هاي نفساني آزادند و شايد ازعلل حضور 313 تن از انسانهاي تربيت يافته در زمان ظهور،همين باشد كه دين خدا به وسيله آنان عملي گردد.
3- تقويت روابط اجتماعي سالم:درحكومت عدالت محور، تربيت معنوي و تصحيح اخلاق افراد،جزء اهداف اصولي تلقي مي گردد.دراحاديث نيزدرباره عدالت اخلاقي وتعادل باطني برمحورهايي چون راست گويي، اجتناب از دروغ، خوش بيني،مهرورزي وپرهيزازكينه توزي و دشمني تاكيد فراوان شده است.
درسايه حاكميت اين اصل،اجتماع راست گويان شكل مي گيرد و اصل راستگويي،تمام روابط اجتماعي،سياسي واقتصادي را تحت الشعاع قرار مي دهد.امنيت اقتصادي ارمغان چنين اجتماعي به شمارمي آيد.زيرا براي هر فرد روشن است كه بايد كالايش را به بهاي واقعي بفروشد و هر كالايي را به بهاي واقعي بخرد.امنيت سياسي نيزدرچنين جامعه اي حاصل مي گردد؛ زيرا هر فردي هرآن چه رامي شنود وهرتبليغي را كه رنگ سياسي دارد، باور دارد كه مقرون به حقيقت وراست است. به همين علت، به دوراز نگراني مي تواند از خط و معيارهاي سياسي پيروي نمايد.
امنيت اجتماعي به معناي واقعي آن مخصوص اجتماع راستگويان است كه افراد آن بدون هيچ بيم و هراسي با يكديگر روابط اجتماعي برقرارمي كنند.دراين شرايط،جامعه اي به دور از برتري هاي ظالمانه ي طبقاتي شكل مي گيرد. انسان به شخصيت و ارزش حقيقي خود مي رسد و زنجير بندگي،بردگي و ذلت از پاي همگان باز مي گردد؛ وقتي كه حق به حق داربرسدو افراد به حقوق يكديگر احترام بگذارند، جايي براي كينه توزي و بدگماني باقي نخواهد ماند و روان ها از عقده ها و كينه ها تهي مي گردد.دراين باره ازحضرت صديقه كبرا (س) روايت شده است: عدالت،مايه پيوند يافتن دلها و تقويت روابط اجتماعي است. 1
ب) مبارزه با فساد فكري و فرهنگي و انحرافات مذهبي
ازمشكلات عمده امام درآستانه ظهور،انحراف ها و برداشت هاي نادرستي به حساب مي ايدكه درراه وروش دين،اصول و فروع احكام الهي پديد آمده؛زيرا امام در اين رويارويي باتوده اي ناآگاه روبرو نيست، بلكه عاملان اصلي اين تاويل ها و تحريف ها، متوليان دين و روحانيان دنيادوست و وابسته اي هستند كه سرمايه داران، اشراف و حكومتهاي غير اسلامي از آنان حمايت مي كنند. در واقع، بخشي از مسلمانان با حربه اسلام انحرافي به جنگ با امام بر مي خيزند، و امام (ع) كه احياگر اسلام ناب محمدي و بيانگر قرآن حقيقي است، جامعه را از لوث وجود اين فساد فكري و فرهنگي كه مانع رشد جوامع انساني است،پاك مي كند.
امام علي (ع) در اين باره مي فرمايند: آراء را پيرو قرآن قرار مي دهد، پس از آن كه قرآن را پيرو آراء كرده بودند.1
دين آسماني اسلام،درواقع پاسخي به نداي عقل و فطرت انسان خاك نشين است. لذا عقل سليم و فطرت پاك بشري در رويارويي با آن به آساني تسليم مي گردد؛ زيرا آن را دقيقا مطابق بانياز هاي روحي و رواني خود مي يابد. چنين ديني موجب رشد و تعالي روزافزون انسان رادر پي دارد، اما زماني كه دين گرفتار زنگارهاي برخاسته از هوا و هوس دنياپرستان و سلايق شخصي دين فروشان مي گردد،از فلسفه وجودي خود فاصله مي گيردونه تنها به سوي سعادت رهنمون نخواهد بود، كه موجبات ضلالت و گمراهي را نيزدرپي دارد.لذا جامعه منتظركه مي خواهد خود را به استاندارهاي عصر ظهوروحكومت مهدوي نزديك سازد،بايدبكوشدتا درعصر غيبت درحد امكان زمينه هاي انحراف فكري و ديني را از بين ببرد و به تبيين و تشريح آموزه هاي اصيل ديني همت گمارد و با افرادي كه اصول و عقايد دين حق را وارونه جلوه مي دهند، به شدت برخورد نمايد.
ج) رفاه اقتصادي
امامان معصوم (ع)در روايات فراواني دورنمايي روشن و اميد بخش از رفاه همگاني را در حكومت مهدوي ترسيم نموده اند. غنا وبي نيازي چنان در جامعه حاكم مي گردد كه افراد براي پرداخت زكات اموال خود شهر به شهر مي گردند، اماشخص مستحق و نياز مندي را نمي يابند.
د) توسعه پايدار و سازگاري انسان با طبيعت
عمران و آباداني جغرافياي مسكون و بهره برداري از امكانات تا سر حد ممكن، از ديگر اقدامات امام (ع) است. رسول اكرم (ص) در روايتي فرموده اند: « امت من در زمان مهدي (عج) از نعمتي بهره مند مي شوند كه هرگز به چنان نعمتي بهره مند نشده اند.»2 بي ترديد اين امر با وجود پيشرفت علوم،فنون و تكنولوژي در دوران پيش از ظهور به طور كامل تحقق پيدا نخواهد كرد.
ه) شكوفايي خرد و دانش بشري
علم ودانش بشردرعصرظهور،به تكامل نهايي مي رسدوانسان هرروز به شناخت هاي تازه اي دست مي يابدوشيوه هاي بهتري رادر پيش مي گيرد. بدين سان هرروز و هرگام اودرهمه مسائل حيات،گامي به پيش است وارتجاع وتكرارندارد. پيشرفت بشردرآن زمان با هيچ دوره اي قياس پذير نيست و دانش انسان چه در زمينه علوم ماوراي طبيعي و چه در زمينه علوم مادي تكامل مي يابد و همه جهل ها و نقص هاي بشر نيز برطرف مي گردد.
اوضاع اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي قبل از ظهور
حضرت علي (ع) در خطبه 187 از اوضاع اجتماعي، اقتصادي وفرهنگي دوران قبل از ظهور خبر مي دهدومي فرمايد:…ذاك حيث تكون ضربه السيف علي المؤمن اهون من الدرهم من حله. ذاك حيث يكون المعطي اعظم اجا من المعطي1… واين روزگاري است كه ضربات شمشيربر مؤمن آسان ترازيافتن اموال حلال است، روزگاري كه پاداش گيرنده ازدهنده بيشتر است.
راستي به دست آوردن مال حلال درعصر قبل ازظهوركاري بسياردشوار مي باشد. زيرا بسياري ازافراد هستندكه دم ازاسلام وايمان مي زنند، ولي ازهرراهي كه بتوانند بر ثروت خود مي افزايندو ياثروت هايي را كه به دست آورده اند، وجوه شرعي آن را كه به فقرا و مستضعفان تعلق دارد، نمي پردازند و يا مقدار اندكي از آن را پرداخت مي كنند. بيشتر افراد درصدد اين هستندكه ازديگران پاداش بگيرند و افرادي كه در فكر كمك به فشرمحروم جامعه باشند و براي رضاي خدا مقداري از ثروت خود را به مستمندان بدهند، بسيار اندك مي باشند.
حضرت اميردرادامه اين خطبه به خصوصيات اخلاقي افراد جامعه اشاره مي كند و مي فرمايد: ذاك حيث تسكرون من غير شراب، بل من النعمه، وتحافون من غير اضطرار، وتكذبون من غير احراج.2وآن روزگاري كه بي نوشيدن شراب مست مي شويد، با فراواني نعمت ها، بدون اجبار سوگند مي خوريد، و نه از روي ناچاري دروغ مي گوييد.
تجربه نشان داده كه طرفداران حق وحقيقت، هميشه از بين توده هاي مستضعف وپابرهنه بوده اند.لذاكساني كه غرق در نعمت هاي خدايي هستند و هيچ گونه كمبودي ندارند، نياز آن نيست كه با نوشيدن شراب سرمست شوند.چون كثرت اموال عقل را از آنان برده وازخدا و نيازمندان اطراف خود به كلي غافل هستند و چنين افرادي هيچ گاه موقعيت خودرابه خطرنمي اندازند و درراه اصلاح جامعه كوچكترين قدمي بر نمي دارند، و براي رسيدن به اهداف دنياي خود از سوگند خوردن و دروغ گفتن ابايي ندارند.
بلاهاي آخرالزمان
سپس حضرت علي (ع) در ادامه فرمايش خود در خصوص مصيبت هاي آخرالزمان اشاره دارد و مي فرمايد: ذاك اذا عَضَكم البَلاءُ كَما يَعَضُ الالقََنَبُ، غاربَ البعير. ما اطوَل َ هذا العناءَ، وَ اَبَعدَ هذا الرجاءَ! 1و آن روزگاري است كه بلاها شما را مي گزد، چونان گزيدن و زخم كردن دوش شتران از پالان! آه رنج و اندوه چقدر طولاني، واميدگشايش چقدردوراست.
حضرت علي (ع) در اين قسمت از فرمايشات خود، شتر را مثال زده است به اين جهت كه هرگاه كتف شتر بر اثر حركت پالان زخم بر مي دارد، اين حيوان ديگر رغبت به راه رفتن ندارد و گردن خود را به زمين مي نهد ومي خوابد و از حركت به سوي مقصد باز مي ايستد و جامعه عصر ظهور نيز به علت بلاهاي گوناگون و ناگوار كه گريبان گير ابناء بشر مي گردد از حركت به سوي رشد و كمال باز مي ايستد و در چنين عصري مردم،روزگار تلخي را سپري خواهند كرد، بلاها و گرفتاريها چنان سخت و سهمگين است كه زمان به كندي مي گذرد. اينكه حضرت مي فرمايد: اميد گشايش چقدر دوراست، به خاطر مدت زمان گشايش و ظهور حجت خدا نيست، بلكه به خاطر سختي و سنگيني بلاهاست كه بر مردم آن زمان وارد مي شود.
امام علي (ع) با بياناتي شيوا و با نگرشي عميق، تمام ابعاد دوران آخرالزمان را مطرح نموده و از هيچ بعدي اعم از سياسي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و…دريغ نكرده است. لذا انسان آگاه و ژرف نگر اگر مي خواهد راه سعادت را دنبال كند و به كمال انسانيت و اوج معرفت برسد، هيچ راهي ندارد، مگر اينكه زندگي خود را براساس فرمايشات گهربار مولاي متقيان تنظيم كند. در غير اين صورت راه يافتن به سپاه حضرت مهدي (عج)، كاري بس دشوار مي باشد. آنجا انتخاب بر اساس رابطه نيست، بلكه افراد بر مبناي تقواو شايستگي گزينش مي شوند، درصفوف لشكريان جان بركف آن رهبر فرزانه و عدالت گستر، عناصر سست ايمان و بي تقوي مردودگرديده و راه به جايي نخواهند برد. آنجا، جايگاه مخلصان درد كشيده است نه مرفحان بي درد. سخن از اخوت و يكدلي و يكرنگي است، صحبت ازايثاروجهاد و شهادت است و در پرتو نور وحي است كه آرامش درسراسرجهان حكمفرما مي شود وخليفه خدا بودن انسان نزد تمامي مخلوقات خاكي و آسماني به اثبات مي رسد..
معلم تربيت و مدير سياست در عصر غيبت
معلم تربيت و مدير سياست، در عصر غيبت، نائب امام است. مسلمين دراين عصرنيز بي سرپرست رها نشده اند و طبق قاعده لطف كلامي، كه در امامت بدان استدلال مي شود، نائب امام، بجاي امام قرار دارد. و احيا و اجراي احكام قرآن و رهبري شعار قرآن و تشكيل دادن جامعه قرآني، به عهده اوست. نائب امام، درهرعصر، عالم بزرگ آن عصر است، عالم نمونه امام (عالم رباني ) و جامع همه ي شرايط لازم.
تكليف در عصر غيبت
در عصر غيبت، تكليف باقي است، اطاعت از احكام نائب امام واجب است. گفتيم كه نايب امام، درهرعصر، عالم كامل رباني جامع آن عصراست.عالمي كه در بعد علم و آگاهي و تقوي وتعهد، نمونه وكامل باشد. پيروي ازچنين كسي واجب است و حركت در خط او، حركت درخط دين وخط ائمه ي طاهرين است و مقابله با او. اهتمال وامر او، و موضع گيري دربرابراو، و جبهه گشايي در قبال او تا چه رسد به قيام، عليه او و توهين و تحقيراو، همه وهمه خروج از خط امامت و قرآن است، خروج از خط نبوت است.و خروج از خط نبوت،خروج از خط دين و توحيد است. آنچه از آيات و روايات كه اساس دين است، استفاده مي شود، اين است.
تداوم نيابت تاظهور امامت
با مطرح شدن امر «نيابت»تسلسل ضروري «امامت» و رهبري، ادامه مي يابد و رشته هدايت ديني ازهم نمي گسلد.اگر درباره دوران غببت و چگونگي تكليف در آن دوران، و امر مهم رهبري و مديريت، هيچ سخني ودستوري از امام معصوم نرسيده بود، كار مشكل بود، هم درجهت تربيت و هم درجهت سياست. لكن دراين باره مردمان را بلا تكليف رها نكرده اند، بلكه امامان معصوم و پيشوايان دلسوز، مردم را به نائب امام در هر عصر رجوع داده اند،و تكاليف نشر دين (تربيت) و بقاي دين (سياست) رابه اوسپرده اند،و همه را به اطاعت او فرا خوانده اند.
در عصر غيبت، مردمان اگر چه از درك « حضور مربي اكبر» محرومند، لكن امكانات هدايت در اختيار هست، ازجمله عالم رباني. يكي ازآثارعمده ي حجت (ع) اگر چه خود درپرده ي غيبت به سر برد. همين جريان نيابت است. زيرا مردم با رجوع به عالم رباني درخط دين قرار مي گيرد، و به ديانت و هدايت مي رسند، و معلوم است كه رجوع به عالم رباني، در عصر غيبت به اعتبار نيابت اوست از امام. پس نقش سازنده و بزرگ عالمان سترگ شيعه، درسرتاسراعصار غيبت، خود اثري است از آثار وجود حجت بالغه ي الهي، و شعاعي است از اشعه ي آن خورشيد ازلي.
بايد توجه كردكه امري كه در شناخت اين اصل ديني ( نيابت در عصر غيبت)، اهميت بسيار دارد، توجه به ابعاد تكليفي اين مقام است. و كسي كه در عصر غيبت كبري، در راس جامعه تشيع، قرار مي گيرد، امام است. و نائب امام، بايد به همان گونه كه ائمه طاهرين(ع) عمل مي كرده اند، عمل كند. ائمه، در رابطه با جامعه ي شيعه، رفتار تشكيلاتي داشته اند. اينگونه نبوده است كه مردم به امام مراجعه كنند و مسائلي بپرسند و باز گردند.
امام در هر زمان خود به شكل هرمي، در راس حوزه ي تشيع قرار داشته است اگر چه درپاره اي از زمان ها به صورت سازماندهي مخفي و مخفي كاري و همه گونه متوجه حفظ موجوديت تشيع، و نشر و گسترش آن بوده است. و خود مساله سفارت، در عصر غيبت صغري نيز، كاري است در اين مغوله. اصلا بايد ديد فاصله غيبت صغري براي چيست؟ ممكن بود از نخست، غيبت كبري پيش بيايد، ليكن اين چنين نشد، تا مردم به مرور به رهبري نيابي انس گيرند، و حوزه هاي تشيع و هسته هاي مركزي شيعه به نحوي،اداره شوند و برسرپا باستند، تا شروع غيبت كبري. و اين خود، يك عمل تشكيلاتي بسيار قوي و عميق است.
رفتار ائمه با شيعه، تنها رفتار يك معلم نبوده است، بلكه رفتار يك مدير و يك سازنده و يك رهبر جامع نيز بوده است. عالم ديني كه نائب امام مي شود، در همه اين ابعاد ولايت ظاهري نائب امام است، يعني ابعاد تربيتي و سياسي، فردي و اجتماعي. بنابراين تعليم نامه دين به تمام و كمال اجرا شود و اجراي تعليم نامه، مجري مصمم ناظر اجراي دانا مي خواهد. يعني همان وظيفه اي كه امام در عصر حضور برعهده دارد در عصر غيبت بر عهده ولي فقيه مي باشد تا اين بار امانت را بر دوش كشيده و در هنگام طهور مصلح جهاني به حضرت بقيه الله الا عظم تقديم كند.
مفهوم انتظار
انتظاردرلغت يعني«چشم به راه بودن».1 اما براي درك مفهوم آن بايد دانست كه انتظاريك امركاملاوجداني است و اگركسي واقعيت آن را درك نكرده باشد، هرگز با توصيفات ذهني، حقيقت آن را نمي فهمد. درواقع معناي انتظار فقط براي شخص منتظر،روشن وآشكار مي شود، يعني كسي كه حالت انتظاررا چشيده است، به خوبي معناي آن را مي فهمد. به چنين شخصي مي توان يادآوري كرد كه: « آن زماني كه يكي ازعزيزانتان به سفررفته بودوشمااز او خبر نداشتيد و او گفته بود تا فلان موقع بر مي گردم و…قبل از آمدن اوچه حالي داشتيد ؟» آن حال وجداني، « انتظار» نام دارد.
اهميت انتظار فرج
انتظارفرج، راه كاري براي كاهش ناهنجاريها، عاملي براي همنوايي، و الگويي براي بازدارندگي كژي هاست. هر مسلماني در پرتو فرهنگ غني انتظار، وظيفه دارد ظلم و فساد و ناهنجاري ديني را در جامعه محكوم كند و براي تحقق هدفهاي متعالي اسلام بكوشد تا به سهم خود به اسلام و جوامع انساني كه به دليل نداشتن رهبران شايسته و الگوهاي مناسب زندگي، در سرگرداني به سر مي برند، خدمتي انجام دهد.
شايسته نيست منتظران بنشينند و تسليم ناهنجاريها وكژي ها شوند، يا نظاره گر صحنه هاي ناهنجاروانحطاط اخلاقي جامعه باشند.
چنين كاري با انتظار مصلح موعود و فلسفه انتظار هم آهنگي ندارد: « وَقل اَعمَلوا فَسَيَرَي الله عَمَلَكم وَرَسولُهُ والمؤمنونَ وَسَتُرَدوُنَ اِلَي عالِمِ الغيبِ والشهادة فينَبِئكم بِما كُنتم تَعملونَ».2
وبگو:[ هركاري ميخواهيد ] بكنيد كه به زودي خدا و پيامبر او و مؤمنان دركردار شما خواهند نگريست، و به زودي به سوي داناي آشكار بازگردانيده مي شويد؛ پس شمارا به آن چه انجام مي داديد، آگاه خواهد كرد.
عدالت كه يكي ازآموزه هاي انتظاراست،عاملي براي استحكام نظم اجتماعي، رعايت هنجارهاي ديني وجلوگيري ازناهنجاري وكج روي به شمارمي آيد. 3 انتظار فرج، راه كاري است كه نهادينه و فراگير شدنش در جامعه، سبب هم بستگي اجتماعي است و فراتئوري و دكتريني است كه معضلات كنوني جوامع انساني را پاسخ مي گويد.تئوري هاي كنترل اجتماعي با وجود مكانيسم هاي مختلف، جوابگوي نيازهاي جامعه انساني نيست وهر روز بر تعداد هنجارشكنان افزوده مي شود و كاستي اين تئوري ها بر همگان روشن شده است. پس اگرانتظار فرج، به طورصحيح درجوامع بشري رواج يابد، مي توان در كنترل ناهنجاري ها و كاهش كج روي ها نقش مؤثري ايفاكند.
فضيلت انتظار فرج
اهل بيت (ع) از آن جهت به انتظار فرج، تاكبد،توجه و توصيه كرده اند كه در انسان منتظر، اميد به آينده ايجاد مي شود و همين اميد، نقش بزرگي را در تلاش و كوشش او براي سازندگي اجتماعي ايفا مي كند.
حضرت علي (ع) مي فرمايد: انتظروا الفرج و لا تياسوا من روح اللله فان احب الاعمال عندالله عروجل انتظارالفرج؛ 1
انتظار فرج داشته باشيد و از لطف الهي ناايد نشويد. به درستي كه محبوب ترين اعمال نزد خدا انتظار فرج است.
اگر كسي به آينده اميدوار باشد و بداند كه دير يا زود، حكومت زمين به صالحان خواهد رسيد و امور جامعه اصلاح خواهد شد و ستم رخت بر خواهد بست، براي رسيدن به آن، نه تنها «خود سازي » خواهد كرد، بلكه تلاش مي كند تابا «دگرسازي»، زمينه تشكيل آن دولت كريمه را فراهم آورد.2
امام سجاد (ع) در تجليل و فضيلت منتظران مي فرمايد: ان اهل زمان غيبته، القائلون باَِمامته، المنتظرون لظهوره، اَفضل اَهل كل زمان… اولئك المخلصون حقاّ و شيعتنا صدقاّ والدعاه الي دين الله سراّ وجهراّ.3 همانا اهل زمان غيبت او، كساني كه به امامتش معتقد و منتظر ظهورش هسنتد اينان برترين مردم همه زمانها يند… آنان مخلصان حقيقي و شيعيان راستين ما و دعوت گران به سوي دين خدا در نهان و آشكار هستند.
منتظران ظهور، با فضيلت ترين، با اخلاص ترين و صادق ترين مردم هستند. آنان در آماده باش كامل به سر مي برند و مشتاق ديدار ولي عصرند. حتي اگر به ديدارش هم نرسند، باز پاداش مجاهدان در ركابش را خواهند داشت.
امام صادق(ع) مي فرمايد: من مات منكم علي هذا الامر، منتظرا ّ له، كان كمن كان في فسطاط القائم(عج). 1 هركس ازشما با اعتقاد به اين امر بميرد، در حالي كه منتظر او باشد، مانند كسي است كه در خيمه قائم حضور دارد.
منتظران با ايمان
رسول اكرم (ص) مي فرمايند: « المهدي ُمِن وُلدي الذي يفتح الله بِهِ مَشارقَ الارضِ وَ مَغارِبها، ذاكَ الذي يَغيبُ عَن اوليائِهِ ﻏﯿﺑﺔ لايَثبُتُ عَليَ القولِ باامامَتِهِ اِلا مَنِ امتَحَنَ الله قَلبهُ لِلايمان».
« مهدي از اولاد من است، خداوند به وسيله او مشرقها و مغربهاي زمين را فتح مي كند. مهدي همان است كه از دوستان خود ناپديد مي شود، يك ناپديد شدني،كه بر اعتقاد خود در امامت استوار نمي ماند جز كسي كه خداوند دلش را براي ايمان آزموده است».2
« ان اعظم الناس ِ يقينا، قوم يكونون َ في آخرالزمان، لم يلحَقوُا النبي َ،حُجِبَ عنهم الحجه، فَامَنوُا بِسواد في بياض ».
« والاترين مردم از نظر يقين، قومي هستند در آخر الزمان كه پيامبر (ص) را درك نكرده اند و حجت خدا از آنها مخفي شده، آنها به مركب سياه روي كاغذ سفيد ايمان آورده اند ». 3
آري بايد اين ايمان، والاترين ايمانها، و اين يقين، عاليترين يقينها ناميده شود، زيرا اينها معجزات پيامبراكرم(ص) را نديده اند، معجزات امامان را با چشم خود نديده اند، ولي آنچنان باوركرده اندكه هرگزدچارشك وترديد نمي شوند، و اگركوه ازجاي خود كنده شود، مخلصين اينها در اعتقاد خود،كوچكترين ترديدي به خود راه نمي دهند.
اين ايمان و يقين استواركه مقاومتر ازكوه سر به فلك كشيده شده است، بر اساس مركبﱠ سياهي برفراز صفحات سفيدي استوار شده است، از اين رو مخلصين اين زمان بايد از مخلصين عصر رسول اكرم(ص) با ارزشتر و والاتر باشد. آنهم با اينهمه راههاي انحراف ودامهاي شيطاني كه دربرابرشان گسترده است.كه دراين مقطع حساس همه ي عقايد خود را از مبدء تا معاد از روي اخبار واصله از پيامبر اكرم(ص) و پيشوايان معصوم(ع) آموخته اند، به مركبي سياه روي كاغذي سفيد ايمان آورده اند!
« افضلُ العبادَه انتظارُ الفرج»
« برترين عبادتها انتظار فرج است». 1.
انتظار فرج كه عبارت از ايمان استوار به امامت حضرت ولي عصر (عج) است، همه ي اعتقادهاي اساسي را از يكتايي خدا، رسالت پيامبر(ص)، پيشوائي امامان معصوم و ديگر عقايد اسلامي را در بر دارد. و ايمان به امامت حضرت ولي عصر (عج) كه تبلور ولايت است، شرط قبولي ديگر اعمال شايسته است.
وظايف شيعه در عصر غيبت امام زمان عليهم السلام
1-بدست آوردن شناخت صفات و آداب حضرت (عج).
2-رعايت ادب نسبت به ياد امام زمان (عج) 15-توسل به آن حضرت و طلب شفاعت از
3- محبت امام عصر (ع) بطور خاص. خداوند بوسيله امام عصر (ع).
4- محبوب نمودن حضرت در ميان مردم.16–صبركردن بر اذيت و تكذيب.
5-انتظار فرج و ظهور امام زمان(ع). 17-تهذيب نفس
6- اظهار اشتياق به ديدار حضرت (ع). 18-اقتداء كردن و تاسي جستن به اخلاق و
7–اتفاق واجتماع برنصرت وياري اماماعمال آن حضرت.
8 – اندوهگين بودن مؤمن از فراق امام عصر(ع).
9- حضور در مجالس و مناقب آن حضرت.
10- قيام هنگام شنيدن نام آن حضرت.
11- درخواست معرفت امام عصر (ع) از خداوند.
12- تداوم به دعاي به آن حضرت(ع).
13- شناختن علائم ظهور.
14- صدقه دادن براي سلامتي آن حضرت (ع)
واسطه فيض
در ابتدا بايد اين نكته را يادآورشد كه، آن گاه كه خداوند متعال اراده نمود خلقتي داشته باشد، گرچه درخالق،هيچ نقص و عجزي وجود نداشت، اما در مخلوق نيازمند به واسطه بود، چرا كه اولا بايد بين علت و معلول سنخيت و هماهنگي وجود داشته باشد و ثانيا مشيت خداوند بر اين تعلق گرفته كه نظام هستي، نظام اسباب و مسببات باشد، لذا براي فيض وجود و ساير فيوضات نياز به واسطه اي بود، كه از طرفي بتواند با عالم ماده مرتبط باشد و درقالب انسان مادي تجلي يابد و از طرف ديگر نزديك ترين و مقرب ترين موجود درعالم هستي، به خالق متعال باشد. به همين جهت است كه اولين چيزي كه توسط آفريدگار هستي خلق شد، انوار طيبه ائمه ي معصومين (ع) بود وبه واسطه آنان فيض وجود به ساير موجودات افاضه شد. 1
امام عصر(ع) واسطه فيض بين خالق و مخلوق است و نور وجود، علم وهدايت به واسطه او به مخلوقات مي رسد. آن حضرت به عنوان يكي از معصومين (ع) هدف نهايي آفرينش انسان و جهان است و مخلوقات همانگونه كه در پيدايش خود نيازمند هدف نهايي هستند، در تداوم، استمرار و بقاي خلقت نيز به ان محتاجند.
بنابراين همه موجودات عالم، هم اصل وجودشان به واسطه ي امام است و هم نعنت هايي را كه درطول حيات خود دارند به واسطه وجود با بركت امام مي باشد… « ببقائهِ بَقييَتِ الدنيا و بِيمينِهِ رُزِقَ الوَري…»؛2 « دنيا به واسطه بقاي او باقي است و مخلوقات به بركت او روزي داده مي شوند.»
بهره مندي از دعا و استغفار حضرت (ع)
يكي ديگر از بركات وجودي حضرت، بهره مندي مؤمنين از دعا و استغقار حضرت مي باشد. امام زمان (ع) همانند « پدري دلسوز و مادري مهربان» 3پيوسته به فكر مؤمنين بوده و رشد و تعالي آنان را از خداوند مي خواهد و آنان را مشمول دعاي خير خود مي نمايد. عبدالله ابن آبان به امام علي بن موسي الرضا (ع) عرض مي كند كه براي من و خانواده ام دعا كنيد، امام فرمود: « آيا فكر مي كني من اين كار را انجام نمي دهم؟ به خدا قسم هر روز و شب اعمال شما بر ما عرضه مي شود » 4
آري هنگام عرضه اعمال بر امام زمان (ع) با ديدن اعمال خير در نامه ي مؤمن براي توفيق بيشتر او دعا و هنگام ديدن معصيت و كوتاهي براي او طلب مغفرت و هدايت مي نمايند و اين همان چيزي است كه در دعاي ندبه از خداوند متعال مي خواهيم: «وامنن علينا برِضاهُ وهَب لَنا رافَتَهُ و دُعائَهُ و خيرَهُ ماننالُ به سَعَه من رَحمتِكَ وفوزا عندك»؛ « خدايا نعمت بزرگ خشنودي حضرت را شامل حال ما گردان و مهرباني و رحمت و دعاي خير او را به ما عطا كن تا به رحمت گسترده ي تو و رستگاري در محضرت نائل گرديم».
امام عصر(ع) باران رحمت الهي است و درهمه حال بركوير جان ها باريده و با دعاي خود سبزي و خرمي را براي شيعيان به ارمغان آورده است. آن سجاده نشين آستان حضرت دوست دست هاي خواهش را گشوده و براي ما اينچنين خواسته است: « يا نورَالنور با مُدبرالامور يا باعثَ مَن فِي القبور صل علي محمد و آل محمد واجعَل لي و لِشيعَتي مِن الضيق فرجاّ ومن َ الهمَ مخرجاّ و اوسَع لنا المنهَجَ و اطلَق لنا مِن عندكَ ما يَفرجُ وَافعَل بنا ما انتَ اهلُهُ يا كريم». 1
« اي روشنايي نور، اي تدبير كننده ي كارها، اي زنده كننده مردگان، بر محمد و آل محمد درود فرست و براي من و شيعيانم در تنگناها گشايشي قرار ده، از غم و اندوه راه چاره اي بازكن وراه هدايت را بر ما وسعت بخش، راهي كه درآن گشايش ماست، به روي ما بگشا و آن چنان كه تو شايسته ي آن هستي با ما رفتار كن،اي كريم ».
ديدار با امام زمان(عج) در زمان غيبت
ديدار امام زمان(ع)در دوران غيبت براي همگان در يك سطح و مرتبه اتفاق نمي افتد، بلكه بر دو گونه تحقق مي يابد:
1- ديدار عام(ملاقات بدون شناخت).
2- ديدار خاص (ملاقات امام همراه شناخت).
ديدار عام (ملاقات بدون شناخت )
امام زمان (ع) علاوه بر حضور روحاني در تمام عوالم، در سراسر عالممادي نيز حضور جسماني دارند؛ چنان چه امام علي (ع) در اين باره مي فرمايند: « صاحبُ هذا الامر يتَرَدَهُ بَينَهُم ويمشي في اَسواقِهِم ويَطَاُ فَرشَهُم و لا يعرَِفونَهُ حتي يَاذَنَِ اللهُ لَهُ اَن يَرَفَهُم نَفسَهُ…»؛1 « صاحب اين امر در ميان آنها راه مي رود، در بازارهايشان رفت وآمد مي كند، روي فرشهايشان گام برمي دارد، ولي او را نمي شناسند، مگر خداوند به او اجازه دهد تا خودش را به ايشان معرفي كند. »
بدين سان غيبت امام زمان (ع) به معناي نفي ديدار آن حضرت نيست، بلكه مي تواند به معناي نفي شناخت آن حضرت باشد. چه بسيار افرادي كه در دوران غيبت آن حضرت به شرف ديدارش نائل مي شوند، ولي اورا نمي شناسند. چه بسيار افرادي كه سلام جان فزاي آن حضرت را مي شنوندو حتي به سلام حضرتش پاسخ مي گويند، اما صاحب سلام را نمي شناسند.
چه بسيارمردمي كه امام زمان(ع)رادرطول مراسم حج ديده اند، ولي نشناخته اند. چه بسيار افرادي كه آن حضرت را به هنگام ظهورش به ياد مي آورند و مي گويند به خدا سوگند او را بارها در مكان هاي متعدد ديده ايم، اما نشناخته ايم: « به خدا سوگند كه صاحب اين امردرمراسم حج هر سال حضور مي يابدو يكايك مردمان را مي بيند و مي شناسد، مردم نيز آن حضرت را مي بينند، ولي نمي شناسند.» 2
ديدار خاص (ملاقات امام با شناخت )
ديدار امام زمان (ع) با شناخت، شامل همه مردم نمي گردد، بلكه افراد اندكي مثل علماي بزرگ و افراد با تقوا ي خاص مي توانند ايشان را بشناسندو ارتباط برقرار نمايند.
استفاده ما از امام غائب
پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: جابربن عبدالله انصاري از رسول اكرم (ص) پرسيد: آيا شيعيان در عصر غيبت از قائم (عج) بهره مي برند ؟ فرمود: «اي والذي بَعَثَني بالنُبُوَه، انَهُم لَيَنتَفِعُونَ بِهِ، وَيَستَضيئُونَ بِنُورِ وِلايَتِهِ في غَيبَتِهِ كانتِفاعِ الناسِ بِاشَمسِ وَ اِن جَلَلَهاَ السِحابُ».
« آري، سوگند به خداوندي كه مرا به پيامبري برانگيخت، مردمان از او بهره مند مي شوند و از نور ولايتش كسب نور مي كنند، آنچنانكه مردم از خورشيد استفاده مي كنند، اگرچه درپشت ابرها نهان باشد».
اگررهنمودهاي رسول اكرم(ص) وپيشوايان معصوم نبود، ما در وادي ضلالت گم مي شديم ودرتيه غوايت باديگرگمشدگان حيران و سرگردان گام مي سپرديم و از شك و ترديد رهايي نداشتيم. خدا را سپاس كه قلب عالم امكان را شناختيم و در حومه مغناطيسي جذبه هاي ولايت قرار گرفتيم و اكنون از فيض اعتقاد به وجود اقدس آن مهر تابان برخورداريم. شب و روز درانتظار مقدم شريفش ثانيه شماري مي كنيم و از شمشير عدالتش هراسناكيم، و به خدا پناه مي بريم از اينكه در لحظه ظهور آن قبله خوبان درراهي جز راه او، و در خطي جز خط او باشيم.
به دقت مواظب هستيم كه حتي به مقداري كه سر موئي از خط او به دور نباشيم واز سنت جد بزرگوارش (ص) و پدران عاليقدرش گامي منحرف نشويم. و خود را آماده مي كنيم كه درروز موعود، در ميان ياران آنحضرت روزي در روي كفر ونفاق بايستيم، و در اعتقاد به وجود اقدسش هرگز دچار شك و ترديد نشويم، اگر چه قرنهاي متمادي در پشت پرده ي غيبت پنهان باشد. از هيچ عقيده ي انحرافي پيروي نخواهيم كرد و از شاهراه هدايت منحرف نخواهيم شد. به آنچه ازپيامبراكرم (ص) و امامان معصوم (ع) به ما رسيده اعتقادراسخ داشته، از هر انديشه اي كه بر خلاف آن باشد بيزاريم.
شب و روز در انتظار مقدم او، و به ارزوي وصال او به سر مي بريم، به عدالت عشق مي ورزيم ودرراه پياده كردنش تلاش مي كنيم، از ستم بيزاريم و درراه نابود ساختنش كوشا هستيم. و اين شيوه ي پسنديده ايست كه درجامعه ما جاريست، پدران به فرزندان مي آموزند و دانايان به نادانها توصيه مي كنند.
و ما اينچنين از نور ولايت آن خورشيد فروزان در زمان غيبت بهره مند مي شويم، آنچنانكه از آفتاب بهره مي بريم هنگامي كه در پشت ابرها پنهان شود، كه نور و حرارت آن از طبقات ابرها نفوذ كرده، به همه جانداران سود مي رساند.
گذشته از اين، تعاليم گرانبهايش توسط افرادي كه گاه و بيگاه به حضور مباركش مشرف مي شوند به ما مي رسد و از نور ولايتش كسب نور مي گردد. چنانكه براي هزاران نفر اتفاق افتاده است، اگر چه در لحظه تشرف ان حضرت را نشناخته اند، ولي بعدا با دلايل قطعي بر آنها مسلم شده كه او وجود مقدس آن مهر تابان بوده است.
نتيجه گيري
در اين مقاله فرهنگ انتظار و مهدويت، انتظار پيروان اديان مختلف براي منجي بزرگ،كه تمام اديان بزرگ و تمام اقوام جهان در انتظار رهبري انقلابي هستند و مسئله ايمان به ظهور منجي بزرگ، اعتقادي عمومي و قديمي در ميان همه اقوام و مذاهب است و اين به فطري بودن اين موضوع گواهي مي دهد و ايجاد عدالت، سر لوحه همه برنامه هاي حضرت مهدي (عج) به شمار مي آيد. اين اصل از نخستين هدف پيامبران الهي بوده است.و منجي گرايي در اديان مختلف مورد بررسي قرار گرفت.
طرح جامعه آرماني اسلام توضيح داده شد، كه در جهان اسلام بر خلاف جهان غرب و به خصوص جامعه مسيحي، اندكي از متفكران و انديشه ورزان مسلمان، در عالم خيال و ذهن، به بافتن و پرداختن مدينه اي ايده آل روي آورده اند.
در مؤلفه هاي حكومت صالحان،كه اگر آرمان و هدف، رسيدن به جامعه عدالت محور مهدي در نظر گرفته شود، آن گاه وظايف جامعه منتظر كه جامعه اي پويا ومعطوف به هدف است، مشخص مي شود.
اهميت انتظار فرج راه كاري براي كاهش ناهنجاري ها، عاملي براي همنوايي و الگويي براي باز دارندگي كژيهاست. هر مسلماني در پرتو فرهنگ غني انتظار، وظيفه دارد ظلم و فساد و ناهنجاري ديني را در جامعه محكوم كند و براي تحقق هدفهاي متعالي اسلام بكوشد تا به سهم خود، به اسلام و جوامع انساني كه به دليل نداشتن رهبران شايسته والگوهاي مناسب زندگي، درسرگرداني بسر مي برند، خدمتي انجام دهد. و انتظار فرج آنقدر داراي فضيلت است كه اهل بيت (ع) از آن جهت به انتظار فرج، تاكيد، توجه و توصيه كرده اند كه در انسان منتظر، اميد به آينده ايجاد مي شود و همين اميد، نقش بزرگي را در تلاش و كوشش او براي سازندگي اجتماعي ايفا مي كند.
منابع
1- قرآن كريم.
2- مفاتيح الجنان
3- نهج البلاغه.
4- دكتر علي شريعتي، انتظار مذهب اعتراض، انتشار انجمن اسلامي دانشجويان آمريكاو كانادا( گروه فارسي زبان)، 15 شعبان 1392.
5- وسائل الشيعه، ج 18، ص 45.( به نقل از امام باقر (ع)).
6- مؤسسه آينده روشن ( پژوهشكه مهدويت)، مجموعه آثار سومين همايش بين المللي دكترين مهدويت ج1و2، قم، 1385.
7- اصول كافي.
8- محمدي بهرام، ( ويراستار ومسئول گروه ترجمه )، دايره المعارف كتاب مقدس تهران، انتشارات سرخدا.
9- توفيقي، حسين،آشنايي با اديان بزرگ، انتشارات سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها، موسسه فرهنگي طه و مركز جهاني علوم اسلامي، 1379 شمسي.
10-قاموس كتاب مقدس.
11- حسيني اصف، حسن، باور شناخت موعود در اديان و مكاتب مختلف، فصل نامه انتظار موعود، سال چهارم، بهار 1384، ش.
12- بستوي، عبدالعظيم،المهدي المنتظر في ضوء الاحاديث والآثار الضحيحه، ج 1.
13- رادمنش، عزت الله، قرآن، جامعه شناسي، اتوپيا، انتشارات امير كبير، تهران1361شمسي.
14- مجمع البيان،ج7، انتشارات دارالمعرفه،بيروت1986 ميلادي.
15-مطهري، مرتضي، قيام وانقلاب مهدي، انتشارات صدرا، تهران1373 شمسي.
16- مولوي نيا، محمد جواد، سيماي مهدويت در قرآن، انتشارات امام عصر، قم1381 شمسي.
17- علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 52.
18- يوسف بن يحيي بن علي مقدسي، عقدالدرر في اخبار المنتظر، باب هفتم، انتشارات عالم الفكر، قاهره 1396 قمري.
19-شيخ طبرسي، احتجاج، ج 1، انتشارات دارالنعمان، نجف 1386 قمري.
20-محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، ح 1362.
21-گلپايگاني، صافي، منتخب الاثر،.
22- احمدي، عاطفه، تنها راه، چهارده گفتار پيرامون شناخت امام عصر (ع) بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود(عج) 1385
پی نوشت ها:
1 – دكتر علي شريعتي، انتظار مذهب اعتراض، انتشار انجمن اسلامي دانش جويان امريكا و كانادا (گروه فارسي زبان )، 15 شعبان 1392.
1 –وسائل الشيعه،ج18، ص 45. (به نقل از امام باقر (ع) ).
2 –سوره شوري آيه 23.
3 – اصول كافي، ج 2، ص 18؛ وسائل الشيعه، ج 1 ؟، ص 7.
4 –«اللهم اني اجده له في صبيحه يومي هذا و ما عشت من ايامي… ». ( مفاتيح الجنان،دعاي عهد ).
5 –سوره آل عمران،آيه 3.
6 -«حق عليهم ان يسمعوا له ويطيعوا… ». (اصول كافي، ج1، ص405 )
7 – حكومت جهاني حضرت مهدي (عج) ص 51.
1 – همان.
2 – تثنيه 3: 30، مرموز 2؛ اشعيا 63:1.
1 – بهرام محمدي ( ويراستار و مسؤل گروه ترجمه )، دايره المعارف كتاب مقدس، ص 521، انتشارات سر خدا، تهران.
2 –حسين توفيقي، آشنايي با اديان بزرگ، ص100-101، چاپ اول: انتشارات سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساتني دانشگاه ها (سمت ) و مؤسسه فرهنگي طه و مركز جهاني علوم اسلامي، 1379 شمسي.
1 – قاموس كتاب مقدس، ص 806.
2 – پور داوود، يشتها، 101:2.
3 – همو، يسنا، 222:1 -223.
4 – حسن حسيني اصف، « باور شناخت موعود در اديان و مكاتب مختلف »، فصل نامه انتظار موعود، سال چهارم، بهار 1384، ش 15.
1 – همان.
2 – عبدالعظيم بستوي، المهدي المنتظر في ضوء الاحاديث و الاثار الصحيحه، ج 1، ص 13.
3 – همان
4 – اثبات الوصيه، ص 272.
1 –يوسف بن يحيي بن علي مقدسي، عقدالدررفي اخبار المنتظر، باب هفتم، انتشارات عالم الفكر، قاهره1399قمري.
1 – بحارالانوار، ج 52، ص 362 .
1 – شيخ طوسي، احتجاج، ج 1، ص 134، انتشارات دارالنعمان، نجف 1386 قمري.
1 – وسادل الشيعه ج 12، ص 294.
2 – بحار الانوار،ج 51، ص 78.
1 -نهج البلاغه، محمد دشتي، قم،موسسه مشهور، 1379 (ه ش) ص368.
2 –همان.
1 –همان.
1 – لغت نامه دهخدا، ذيل كلمه ي انتظار.
2 – متي 24 و 25، مرقس 13 لوقا21.
3 – اول تالو نيكيان، دوم تالونيكيان و مكاشفه.
1 – محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج ٥٢ ص ١٢٣ دار احياء التراث العربي، بيروت ١٤٠٣ق.
2 – جوادي آملي، عصاره خلقت، تنظيم محمد صفايي، ص ٤٢ چاپ دوم: انتشارات اسراء، قم ١٣٧٩.
3 –بحار الانوار، ج.٥٣ ص ١٢٢.
1- كمال الدين و تمام النعمه، ج ٢.، ص ٥٤٦.
2 – ينابيع الموده جلد 3، ص 77، الزام الناصب ص 127، الامام المهدي ص 75، والمهدي ص 106.
3 – وسائل الشيعه ج 12 ص 65 حديث 51، بحار الانوار ج 52 ص 125، الزام الناصب ص 78 و 137 و ينابيع الموده ج 3 ص 169.
1 – نهج الفصاحه ج 1 ص 78. و…. –
1 – علامه مجلسي، بحارالانوار، ج1، ص 97 و ص 105.
2 – مفاتيح الجنان، دعاي عديله.
3 – كليني، اصول كافي، ج 1، ص 200.
4 – همان، ص 219، ح 4.
1 –صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، ص 658.
1 – علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 52، ص 154.
2 – همان،ج 51، ص 350.
برگرفته از سايت :المهدويه