به نام خدا
«رجال الغيب» اصطلاحي عرفاني است كه در چهار معنا به كار رفته:
1. به انسانهايي اطلاق ميشود كه از چشمان مردمان پنهان هستند،
2. مرداني از جنيان مؤمن و صالح،
. گروهي كه علم و رزق خود را از طريق محسوس و عادي كسب نميكنند بلكه روزي و علم را از غيب ميگيرند،
4. كساني كه زير مجموعه انبيا و اولياي الهي، و در زمان ما زير مجموعة حضرت ولي الله الاعظم، امامزمان(ع) هستند و به دستور ايشان رفتار ميكنند.
«ابن عربي» تأكيد دارد كه آنها در هر دوره، ده نفر هستند.
ويژگيهاي رجال الغيب
برخي از صفات آنها بدين شرح است:
1. اهل خشوعاند و آهسته سخن ميگويند، زيرا در همه حالات تجلي رحمان بر آنها غلبه دارد:
صداها در مقابل خداي رحمان خاشع ميگردد و جز صدايي آهسته نميشنوي.1
2. از چشم مردمان پنهان هستند و تنها حضرت حق است كه آنها را ميشناسد. او شاهد آنهاست و زير زمين و آسمان از نگاه و شناخت ديگران نهانند.
3. فقط خداي سبحان را ميخوانند.
4. مصداق اين آية شريفه هستند كه ميفرمايد: «بندگان خداي رحمان كسانياند كه روي زمين به نرمي گام برميدارند و چون نادانان ايشان را طرف خطاب قرار دهند با ملايمت پاسخ ميدهند».2
5. روش آنها حياء است، به حدي كه از كسي كه در هنگام سخن، صدايش بلند ميشود و رگ گردنش از غضب باد ميكند، تعجب ميكنند. دليل اين تعجب اين است كه حال جذبه چنان بر آنها غلبه دارد كه تصور ميكنند كه اين تجلي كه موجب خشوع و حيا ميشود براي همگان حاصل است.
آنها وقتي ميبينند كه قرآن دستور صريح داده است كه صداي خود را نزد پيامبر اكرم(ص) بالا نبريد و فرموده: « اي مؤمنان، صدايتان را بلندتر از صداي پيامبر مكنيد و همچنانكه گروهي از شما با گروهي ديگر بلند سخن ميگوييد، با او با صداي بلند سخن مگوييد، مبادا بي آنكه بدانيد كردههايتان تباه شود».3
وقتي چنين است كه ما از بالا بردن صداي خود بر صداي پيامبر اكرم(ص) نهي شدهايم و اين موجب تباهي كردار ما ميشود، در حالي كه آن حضرت پيامبر خدا و مبلغ دستورات الهي است، پايين آوردن صدا در هنگام شنيدن قرآن و خواندن دعا از تأكيد بيشتري برخوردار است. اين مقام رجال الغيب است كه عالم را محضر خداوند ميدانند و همواره صدايشان آهسته است و ادب و خشوع را محضر الهي رعايت ميكنند. زيرا آنها به اين آية قرآن ايمان دارند كه «مگر ندانسته كه خدا ميبيند».4
آن كس كه ميداند كه همواره در منظر و مأواي الهي است جز حياء و خشوع و سخن بر اساس آداب چه رفتاري دارد؟ و رجال الغيب در نهايت حياء و خشوع و رعايت آداب و سخن گفتن بسنده هستند.
6. رجال الغيب در مقابل رجال الظاهر قرار دارند. رجال الظاهر، مردان الهي هستند كه كمر به امر الهي بستهاند و در ظاهر و باطن به خدا دعوت ميكنند. رجال الغيب نيز دو ظهور دارند:
الف) مردان الهي كه در عالم ارواح سير ميكنند و فقط براي خداوند متعال ظاهرند و فقط خداوند متعال و امام كامل آنها را ميشناسند. آنها از ديدگان مخلوقات پنهان هستند.
ب) مردان الهي كه در عالم شهادت جولان ميدهند و در عالم اعلي ظاهرند. پس در مجموع رجال غيب ظهور دارند، اما از عامه مردم پنهانند.
7. رجال الغيب به دليل اينكه مستقيماً حقايق را شهود ميكنند، بدون اينكه دچار اشتباه شوند، معاني و حقيقت آن را ادراك ميكنند. آنها صاحب كشف هستند و هر صاحب كشفي نيز از آنها استفاده ميكند و رجال الغيب هستند كه اخبار اصحاب كشف و مؤمنان خالص را در جهان منتشر ميكنند و احوال آنها را به جماعتي كه اهليتش را دارند ميشناسانند.
به اين دليل آنها به منزله وزرا و مأموران امام زمان(ع) هستند كه به رفع حوائج معنوي و الهي مردم قيام ميكنند، اما نه به گونهاي كه شناخته شوند و ديگران آنها را بشناسند.5
سير آنها در جهان نيز به همين منظور است تا چه دستوري رسد و چه مأموريتي بر دوش داشته باشند. آنها خود را دربست در اختيار فرامين الهي قرار دادهاند تا چه دستور داده شود و چه سيري براي آنها معين شود.
روشن است كه اين افراد و روش زندگاني و سير زماني آنها براي ما مكشوف نيست و بلكه در نهايت پوشيدگي است و آنها هيچگاه ادعا نميكنند كه رجال الغيب هستند بلكه هيچ ادعايي ندارند كه در حديث قدسي آمده است:
دوستان من زير جبة من هستند و به جز من كسي آنها را نميشناسد.6
و اگر كسي ادعا داشته باشد كه جزء رجال الغيب است همين ادعا نشانة دروغ بودن مدّعاي اوست.
پينوشتها:
1. سورة طه(20)؛ آية 108.
2. سورة فرقان (25)؛ آية 63.
3. سورة حجرات (49)، آية 2.
4. سورة علق(96)، آية 14
5. براي پاسخ به اين پرسش از فتوحات المكيه ابن عربي، ج 2، صص 11ـ 12 و ج 3، صص 331 ـ 328 استفاده شده است.
6. حاجي سبزواري، ملاهادي، حديث قدسي، شرح الاسماءالحسني، ج 3، ص 4.
برگرفته از سايت :المهدويه