به نام خدا
جهت ديگر دشوارى آزمونهاى الهى در دوران غيبت كبرا اين است كه موضع فرد در برابر فشارهاى خارجى مشخّص مىگردد و ميزان فداكارىهايى كه در راه ريشهكنى فقر و بيمارى و ناسامانىهاى اجتماعى و ديگر گرفتارىهاى كه در مسير طولانى ايماناش با آنها مواجه است، آشكار مىشود
شهيد بزرگوار سيد محمد صدر در بخش نخست از كتاباش در چهار فصل، مشروحاً، با روشى نو و عميق، به بررسى و تحليل تاريخ زندگانى امام هادى و امام حسن عسگرى، عليهما السلام، پرداخته است و سپس به كاوش در تاريخ زندگانى امام مهدى(ع) و سفيران آن حضرت در دوران غيبت كبرا نشسته و آن گاه خطوط برنامههاى كلّىاى را كه امامان شيعه و اصحاب آنان، براى رهيافت به دوران غيبت كبرا و ذخيرهى الهى در روز موعود، ترسيم فرمودهاند، مورد بحث قرار داده است.
مؤلف بزرگوار، كتاباش را در پنج فصل تنظيم كرده است. در آخرين فصل، هفت بخش دارد كه در آنها زندگانى امام مهدى(ع) و تلاشهاى آن حضرت بررسى شده است. در بخش هفتم، اختصاصاً به موضوع اعلام پايان غيبت كبرا پرداخته است. در اين قسمت، مؤلف بزرگوار، ادلّهى اساسى سه گانهاى را كه منجر به پايان دوران سفارت و شروع دوران غيبت صغرا گشته، تفسير كرده و فرموده: «براساس همين ادلّهى سه گانه و غير آن بوده كه امام مهدى(ع) در توقيعى كه قبل از مرگ سفير چهارماش به وى نوشته، پايان دوران سفارت و تمام شدن عهد غيبت صغرا و آغاز دوران غيبت كبرا تا روز موعود، يعنى روزى كه فرداى پرشكوه اسلام تحقّق خواهد يافت، اعلام كرده است.» شهيد سيد محمد صدر، به متن توقيع امام مهدى به سفير چهارماش على ابن محمّد سمرى پرداخته و باالهام از بيان حضرت، نكات هشت گانهاى را يادآورى فرموده است:
1 ـ در اين توقيع، آن حضرت، از مرگ سفير چهارماش، بعد از شش روز خبر داده است.
2 ـ به سفيرش فرموده: «حق ندارد بعد از خودش. به كسى وصيّت كند.
3 ـ حضرت فرمودهاند: «غيبت تامّه، ظهورى به دنبال نخواهد داشت مگر بعد از يك مدّت طولانى سخت شدن دلها و پر شدن زمين از ستم.
شهيد صدر، براى پوشيده بودن تاريخ ظهور، دو فايده بر مىشمرد: نخست آن كه حضرت مهدى(ع) براى زمان ظهور خود، از عنصر غافلگيرى و ناگهانى بودن و غير قابل پيشبينى بودن استفاده خواهد كرد. اين، در حقيقت، هشدارى است به دشمنان حضرت كه بدانند در اوج سلطه و امتدادشان، ناگهان به عذاب الهى گرفتار خواهند شد. غافلگيرى از نيرومندترين عناصر پيروزى و مقوّمات آن است. ديگر اين كه روشن نبودن ظهور آن حضرت، تودههاى مردم را در هر لحظه و زمان در هر حالتى از انتظار، قرار خواهد داد و مردم، در هر روزى، پيشبينى ظهور آن حضرت را خواهند كرد و چنين احساسى، اگر در يك فرد شكل بگيرد، او را بر انجام دادن رفتار شايسته و ارزيابى مسائل درونى فرد و مطالعهى واقعيّت زندگى جارىاش و شناخت هر چه عميقتر دستورها و مقررات است دين بر مىانگيزد و خواهد توانست با پرداختن به اين موضوع، از مقرّبان درگاه آن حضرت شود و خود را به وى نزديك سازد و خواهد كوشيد تا در زمرهى كسانى نباشد كه مورد خشم آن حضرت واقع شدهاند و از دور شدگان ساحت به شمار مىآيند. علاوه بر اين كه شخصى كه در هر روز، انتظار ظهور آن حضرت را مىكشد، با خود مىانديشد كه اگر خداى نكرده، اهل فساد و تباهى باشد و بخواهد همچنان غرق در گناه باقى بماند، چه بسا اين حالت، به هلاكت او منتهى مىگردد و از عدالت گستردهى اسلامى كه با رهبرى امام مهدى(ع) بر جهان حكم فرما خواهد شد، دور بماند؛ چرا كه مىداند، امام مهدى(ع) در پياده كردن عدالت اسلامى، بسيار قاطع خواهد بود و هر ستمگر و ظالمى را به سختى مجازات خواهد كرد.
4 ـ شهيد صدر، از آخرين بخش سخن امام زمان به آخرين سفيرش در بغداد ـ يعنى جملهاى: «إلاّ بإذن الله تعالى ذكرهُ و ذالك بعد طول الأمه ـ الهام مىگيرد كه تصريح بر طولانى بودن غيبت دوران كبرا، بدين سبب است كه هر فرد از تودهى مردم، اين ذهنيّت از پيش در او شكل بگيرد كه غيبت امام زمان(ع) طولانى مدّت خواهد بود. پيش بينى طولانى شدن دوران غيبت كبرا را امرى ممكن بداند تا در نتيجهى چنين تفكّرى، هرگز نوميدى در او راه پيدا نكند و در هر مقدارى كه دوران ظهور به تأخير افتد، هرگز شك و وسوسه در دلاش رخنه نكند و بداند اگر غيبت حضرت، هزاران سال نيز به درازا بكشد مطلب عجيبى روى نداده و اگر تاكنون ظهور اتفاق نيفتاده، به سبب اين بوده كه اذن الهى تحقق نيافته است. اذن الهى، در شرايطى تحقّق مىپذيرد كه مصلحت الهى اقتضا كند و بشريت آمادهى پذيرش فراخوانى بزرگ حضرت باشد. با چنين تفكّرى، اگر فردى تأخيرى در ظهور آن حضرت ببيند، پى خواهد برد كه هنوز مصلحت الهى تحقّق پيدا نكرده و اذن الهى براى ظهور صادر نشده است. اين نكته، هيچ منافاتى با حالت انتظار و پيشبينى ظهور حضرت در هر سال، بلكه در هر ماه يا هر روز ندارد.
5 ـ شهيد محمّد صدر، از اين بيان امام كه «ذالك بعد قسوة القلوب» استفاده كرده است كه اين فرد، در دوران غيبت كبرا با آزمونهاى دشوار الهى، رو به رو خواهد شد و بر او است كه از اين آزمونهاى الهى، موفّق و پيروز بيرون آيد. توفيق در اين آزمونهاى الهى، مستلزم داشتن اراده و ايمانى عميق و اخلاص است.
مهمترين سبب موفقيت، اين است كه موضع اعتقادى فرد نسبت به وجود امام غايب و رهبر پنهان، محكم گردد، اگر فردى، با ادلّهى قطعى به وجود آن حضرت پىبرد، شايسته نيست، آن هنگام كه امواج شك و توهمّات باطل به او هجوم آورد متزلزل شود و سستى در اعتقادش راه پيدا كند. اگر افراد، به اين اعتقاد پاى فشارند، كسانىاند كه داراى مرتبتى والا هستند و از آگاهان نسبت به دين به شمار مىآيند. چنين اشخاصى هرگز به سخت دلى مبتلا نخواهند شد.
جهت ديگر دشوارى آزمونهاى الهى در دوران غيبت كبرا اين است كه موضع فرد در برابر فشارهاى خارجى مشخّص مىگردد و ميزان فداكارىهايى كه در راه ريشهكنى فقر و بيمارى و ناسامانىهاى اجتماعى و ديگر گرفتارىهاى كه در مسير طولانى ايماناش با آنها مواجه است، آشكار مىشود. شهيد صدر، دربارهى اين موضوع مىگويد:
اگر در فرد، اين احساس مسئوليت شكل پذيرد، خواهد توانست سختى مبارزات و ناملايمات و فداكارىها را در راه ايماناش متحمّل شود، ولى اگر از چنين قدرت ارادهاى محروم باشد و يا اساساً مسئوليتى بر دوش خود احساس نكند، حاضر مىشود وجود گرانبهاى خودش را به ازاى اندكى از دنيا، بفروشد و به انحرافات فراوانى در روند طولانى زندگىاش دچار خواهد شد.
6 ـ شهيد صدر، از اين جملهى حضرت كه مىفرمايد: «بعد طول الأمد و قسوة القلوب و امتلاء الأرض جوراً» الهام مىگيرد كه پر شدن زمين از ظلم و جور، پيامد شكست اكثريّت انسانها در آزمونهاى الهى در دوران غيبت كبرا و تسلّط مادّى گرايى و شهوترانى و افت شديد انگيزههاى دينى و اخلاقى در ميان جوامع اسلامى است.
طبيعى است، جامعهاى كه از رهبر عظيم الشأنى مانند امام مهدى(ع) محروم باشد و آن امام به دليل غيبتاش، نتواند به طور ملموس با مسائل جامعه مواجه شود و با حضورش يك پارچگى دين را سبب گردد و وحدت كلمه و از ميان رفتن شكافها و تشتّتها و نابودى دشمنان را به ارمغان آورد، به زير سلطه ى نيروهاى مستكبر و شهوت گستر خواهد رفت. ثمرهى اين سلطه، گسترش ناعدالتى و فساد و… است.
شهيد صدر مىفرمايد: اگر غير مسلمانان و يا تسليم نشدگان، اساس توحيد و بنيانهاى دينى را اشكار كنند و عليه مؤمنان و نقشههاى خرابكارانه بكشند، جاى شگفتى نيست؛ چرا كه همان گونه كه تاريخ گواه است، مؤمنان، همواره، در تمامى تاريخ، شاهد سختترين شكنجهها و آزارها از سوى چنين كسانى بوده و هستند.(1)
كنندهى تفكّرات و روحيات شهيد در طول زندگى تا هنگام شهادتاش است. او، در اين مقدّمه مىگويد:
امامان ما، هماره، بر نقش مبارزات خستگىناپذير خود عليه دستگاههاى حاكم كه مروّج انحراف از دين در سطوح مختلف بودهاند، پاى مىفشردند. برخى از حكام، اگر چه با اسم اسلام بر مسند قدرت تكيه زده بودند و مشروعيّت خود را تحت عناوينى چون «خليفهى پيامبر» و… توجيه مىكردند، ولى همهى اينان، براساس سطح برداشت و ميزان عدالت و معنويتى بود كه از آن برخوردار بودند و به اندازهى فهم و افق فكرىشان به اسلام پابند بودهاند. علاوه بر اين كه بسيارى از مناصب كليدى حكومت را به دست كسانى مىسپردند كه از جهت آگاهى و دين، هيچ گونه برترىاى بر شخص خليفه نداشتند. از اين زاويه، حسادتى بر خليفه نمىورزيدند. موضع امامان ما هم از جنبه فكرى و هم از جنبهى عملى، در جهت مخالف با اين دستگاههاى حاكم بود. اين موضعگيرى كه بر پايهى دورانديشى و قاطعيّت استوار بود، از حكم الهى و عنايت و توفيق او سرچشمه مىگرفت و در جهت امر به معروف و نهى از منكر و اصلاح امّت جدّشان رسول گرامى قرار داشت. در حقيقت، آنان با وضعيّتى مبارزه مىكردند كه مولود ستم و انحرافات و جنگلهاى باطل و مصلحت پرستىهاى شخصى بود اينها، همه، شكست اقتصادى و عقب ماندگى اجتماعى اسف بارى را در بيشتر دورههاى تاريخى به بارآورد.
ائمّه(ع) به عنوان نمايندگان حقيقى پيامبر اسلام، براساس معتقداتشان، احساس وظيفه و تكليف مىكردند كه مفاسد را ريشه كن سازند آنان، در حدّ توانايى خود و فرصتهايى كه در طول عمرشان دست مىداد، مىكوشيدند انحرافات را از متن جامعهى اسلامى بزدايند.
موضع ائمّه، عليهم السلام، در برابر مشكلات داخلى دولت اسلامى، يعنى همان مشكلاتى كه سردمداران حكومت و يا گروههاى مخالف داخلى ايجاد مىكردند. موضعِ شخصىِ مراقب و اصلاح گرى دلسوز بود. و طبيعى است كه داشتن چنين موضعى، چندان از نظر حكّام و دست اندركاران حكومت، خوش نمىآمد و همواره، آنان، از اين گونه مواضع، بيم داشتند و با نگرانى عميق، سياستهاى احتياطى شديدى را عليه آنان اتخّاذ مىكردند.
آرى، اين گونه موضعگيرى از سوى امامان شيعه، خشم و نگرانى دستگاه حاكم را هم در گفتار و هم در كردارشان بر مىانگيخت و طبيعى بود كه امامان ما، با توجّه به اين گونه فشارهاى روز افزون، تا جايى كه در توان داشتند، تلاش مىكردند و از فرصتهايى كه به دست مىآمد، بهترين بهرهبردارىها را مىكردند.(2)
1 ـ الغيبه الصغرى، ص634 ـ 639.
2 ـ موسوعة الإمام المهدى(عج) (الكتاب الأوّل: تاريخ الغيبة الصغرى)، ص20 ـ 22.
برگرفته از سايت :المهدويه