به نام خدا
بعد از رحلت امام عسكرى (ع)، احتمال ايجاد فرقه هاى انشعابى و افكار نارواي راويان بود، زيرا تولد و نگهدارى و وصايت امام زمان (عليه السلام)، به طور كاملا محرمانه انجام شده بود و دوران غيبت نيز، آغاز شده و تنها پشتوانه نيرومند امامت حضرت حجت، ميراث عظيم احاديث موجود بود.
برخى از شيعيان قم، (بى خبر از رحلت امام عسكرى (عليه السلام)) براى پرداخت وجوه خويش به سامرا، رفتند. كسانى آنها را به پيش «جعفر» بردند. قمى ها، نخست در صدد امتحان «جعفر» برآمدند، بدين منظور از وى پرسيدند: آيا از مبلغى كه خود آورديم اطلاع دارى؟ جعفر گفت: تنها خدا از غيب اطلاع دارد. در نتيجه قمى ها، از پرداخت پول به وى خود دارى نمودند. در آن هنگام شخصى آنها را به خانه اى هدايت كرد و در آنجا پس از آن كه مبلغ وجوهات به آنها گفته شد، پول را به شخصى كه درست گفته بود، تحويل دادند.
«جعفر»، اين موضوع را به «معتمد» گزارش داد و به دستور او، خانه امام و حتى خانه هاى همسايگان آن حضرت، تفتيش مجدد شد… (1)
حساسيت شديد دستگاه خلافت و تحريكات جعفر براى كنترل امام دوازدهم بود و علاوه بر آن در صورت عدم دسترسى به آن حضرت، دست كم بتوانند اعلام كنند كه امام حسن عسكرى (عليه السلام) فرزند نداشته است. احضار افراد موثق در منزل امام، نيز، براى اين بود تا به ادعاى خود در اين باره رنگ حقيقت داده و شيعيان را دچار حيرت و سردرگمى سازند. (2)
بر اساس طرح پيش بينى شده، مسأله ولادت آن حضرت، از چشم مردم و حتى بيشتر شيعيان به دور ماند.
برخى از شيعيان مورد اعتماد و عده اى از وكلاى امام حسن عسكرى (عليه السلام)، و كسانى كه در خانه، امام (عليه السلام)مشغول خدمت بودند، از ولادت حضرت، با خبر بودند.
شيخ مفيد، از تعدادى اصحاب و خادمان و ياران نزديك امام عسكرى (عليه السلام)روايت كرده است كه آنان موفق به ديدار امام زمان (عليه السلام)شده اند.
محمد بن اسماعيل بن موسى بن جعفر، حكيمه خاتون (دختر امام جواد (عليه السلام))، ابو على بن مطهر، عمرو اهوازى و ابو نصر طريف (خدمتگذار امام) از آن جمله بودند. (3)
به اين ترتيب امام حسن عسكرى (عليه السلام)، رزند خود را به برخى نشان داد و ايشان را جانشين خويش معرفى كرد.
شيخ گاينى، از «ضوء بن عِجلى» روايت كرده است كه مردى ايرانى از اهالى فارس، به او گفته بود: «به منظور خدمت در نزد امام عسكرى (عليه السلام) به سامراء رفتم و امام مرا به عنوان مسؤول خريد خانه پذيرفت. روزى حضرت عسكرى (عليه السلام) فرزند خود را به من نشان داد و فرمود: هذا صاحبكم» وى اظهار مى كند كه پس از آن نيز تا رحلت امام، آن كودك را نديده است. او مى افزايد: « در زمانى كه وى آن حضرت را ديد حدود دو سال سن داشته است.» (4)
شايد، پر اهميت ترين ديدار اصحاب و شيعيان امام عسكرى (عليه السلام)، با حضرت بقية الله، زمانى بود كه «محمد بن عثمان عمرى» از وكلاى خاص امام زمان(عج)، همراه با چهل نفر ديگر در خدمت امام بودند. آن حضرت فرزند خود را به آنان نشان داد و فرمود: «هذا امامكم من بعدى و خليفتى مليكم واطيعوه ولا تتفرقوا من بعدى فى اديانكم لتهلكوا، امانكم لا ترونه بعد يومكم هذا; اين امام شما پس از من و جانشين من در ميان شما است. از او فرمان بريد و پس از من در دين خود اختلاف نكنيد كه در اين صورت هلاك مى شويد و پس از او فرمان بريد و پس از من در دين خود اختلاف نكنيد كه در اين صورت هلاك مى شويد و پس از اين هرگز او را نخواهيد ديد.»
در ادامه اين روايت آمده است: چند روز پس از آن، امام عسكرى (عليه السلام)رحلت كرد.(5)
بعد از رحلت امام عسكرى (عليه السلام)، احتمال ايجاد فرقه هاى انشعابى و افكار نارواي راويان بود، زيرا تولد و نگهدارى و وصايت امام زمان (عليه السلام)، به طور كاملا محرمانه انجام شده بود و دوران غيبت نيز، آغاز شده و تنها پشتوانه نيرومند امامت حضرت حجت، ميراث عظيم احاديث موجود، درباره اصل مهدويت و پاره اى از لوازم آن و در بخش ديگر، استقرار سيستم ارتباطى قوى و حضور برخى از عناصر سرشناس شيعه، در ميان اصحاب امام عسكرى (عليه السلام) و شيعيان آن حضرت، بود.
(1) ـ كمال الدين، ص473.
(2) ـ الغيبه، طوسى، ص132.
(3) ـ الارشاد، ص35و ينابيع الموده، 461.
(4) ـ الكافى، ج1، ص514.
(5) ـ منتخب الاثر، ص355 و ينابيع المودّه،ص 460 والغيبه، طوسى، ص217.
برگرفته از سايت :المهدويه