وقتى تأمّل مى كنيم مى بينيم همه ى قضاياى امام حسين ـ عليه السّلام ـ در يك روز واقع شد و وقتى مردم كوفه و بصره از قضيّه ى قتل آن حضرت ـ عليه السّلام ـ مطّلع شدند، ناراحت شدند و از ابتلاى آن حضرت و شهادت اسارت اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ ، خدا مى داند كه اهل ايمان چه قدر ناراحت بودند، به حدّى كه گويا باورشان نمى شد.
در طول اين مدّت دل اهل ايمان خون بود. امّا ما بيش از هزار سال است كه گرفتاريم و حضرت حجّت ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف ـ گرفتار است و دشمن ها نمى گذارند بيايد و او را حبس كرده اند. آيا حبسى از اين بالاتر كه نتواند خود را در هيچ آبادى نشان دهد و خود را معرّفى كند!
در اين ما فوق هزار سال كه آن حضرت در زندان است، خدا مى داند كه قلوب اهل ايمان چه قدر خون است. آيا شايسته است كه حضرت غائب ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف ـ در مصايب و گرفتارى شبيه قضيّه ى حسين بن على ـ عليه السّلام ـ به اين مدّت طولانى گرفتار باشد و ما برقصيم و شادى كنيم؟! “
2 دیدگاه
سکینه
*السلام علیک یا اباعبدالله…السلام علیک یا بقیه الله*
استاد سوادکوهی
صل الله علیک یا اباعبدالله