به نام خدا
چکیده
انديشه منجي موعود در اسلام، که از آن با عنوان مهدويت ياد مي شود؛ آموزهاي مرکب (غير بسيط)، ذو ابعاد و چند لايه است. شايد بي راه نباشد اگر اين آموزه را به مثابه نظام دينياي برخوردار از ابعاد الهياتي، کيهان شناختي، انسان شناختي، آخرت شناختي و به ويژه نجات شناختي بدانيم. با اين ملاحظه که مهدويت را نمي توان و نبايد نظام دينياي مستقل از اسلام در نظر گرفت.
پرسشي که – به ويژه در دهه هاي اخير- ذهن برخي پژوهندگان اديان را در بررسي نظام هاي ديني به خود معطوف داشته؛ پرسشي پديدارشناسانه است که مي خواهد از پس ابعاد و لايه هاي اين گونه نظام ها، آن امر جوهري و لايتغير را کشف کند.(1) پديدارشناسان دين اين کار را درباره بسياري از نظام هاي ديني روا داشته اند. اما نگارنده اين سطور بر موردي آگاهي نيافته است که چنين پرسشي را در باب مهدويت يا حتي مطلق موعود باوري در انداخته و جستاري در باب جوهره انديشه مهدويت پي ريخته باشند. در حالي که اگر حقيقت پيش گفته در باب ابعاد گوناگون و لايه هاي چند گانه انديشه مهدويت را پذيرفته باشيم؛ کاملاً رواست که بخواهيم بدانيم جوهره اصلي و اصيل اين آموزه چيست و وجوه فرعي آن از امر جوهري و بنيادين اش چگونه بازشناخته مي شود.
اين انديشه مصداقي از انديشهاي فرامذهبي و فرامليتي است که با عنوانهايي همچون انديشهي منجي موعود، موعودباوري،منجي باوري واحياناً عناوين خاص تري مانندهزاره گرايي (MILLENIALISM) و مسيح باوري (MESSIANISM) شناخته مي شود که بجز مهدويت مصاديق گوناگون ديگري نيز دارد. براي بازشناخت جوهره مهدويت، مي توان از همين تنوع انديشه هاي موعودي در جهان بهره جست. اين جستارخواهدکوشيدباارائه مقدماتی درباره جهانی سازی به حکمومت جهانی مهدی موعود بپردازد.
مقدمه
جهانی شدن چیست؟ چگونه می توان مفهوم این پدیده را به درستی شناخت؟ در این زمینه مطالعات و تحقیقات نسبتاً گسترده ای صورت گرفته است واز دیدگاه های گوناگون به این موضوع پرداخته شده است.
برخی از نظریه پردازان از دیدگاه جامعه شناختی، بررسی روابط اجتماعی و بین الملی در عصر جهانی شدن پرداخته اند، طیف دیگری از دیدگاه سیاسی، زمینه های پیدایش و گسترش آن را تحلیل و مناسبات و روابط جهانی را از این بعد بررسی کرده اند و برخی دیگر از اندیشه ورزان معاصر و برجسته در زمینه جهانی شدن، مانند: گیدنز و رابرتسون، اشکال جدید و ابعاد ناشناخته تر جهانی شدن را محور مطالعات خود قرار داده و رابطه آن را با ساختار های کنونی علمی و تکنولوژیک نشان داده اند.
این نوشتار با مروری گذرا به مفهوم، پیشینه و زمینه های فکری و فلسفی جهانی شدن، مراحل و تحولات پیدایش جهانی شدن با تأکید بر جنبه های فرهنگی آن، به بررسی پی آمدهای جهانی شدن و چالش ها و تأثیرات آن در ساختار های دینی و فرهنگی جوامع پرداخته و تبیین رابطه جهانی شدن کنونی با جهانی شدن اسلام و جهانی سازی مهدوی، ویژگی ها مبانی این دو مدل از جهانی شدن را به بحث گذاشته است.
مفهوم جهانی شدن
جهانی شدن « ghobalizotin »، به معنای جهانی شدن، جهانی سازی و جهان گرایی و جهان شمولی به کار رفته است. ریشه آن از واژه « golobal» است که به معانی زیر به کار می رود:
1. گرد مثل توپ و شکل کره؛
2. هر چیز عام و کلی و جهان شمول که معنای « tatal » را افاده کند؛
3. همه مقوله های فراگیر که شامل تمام کره زمین باشد.
آیا « جهانی شدن » و « جهانی سازی » که معنای شایع و رایج این واژه است، معنایی مشترک را حکایت می کنند یا نه؟ باید گفت اکثر اندیشه ورزانی که در مورد جهانی سازی و جهانی شدن به تحقق پرداخته اند، مفهوم این دو را یکی می دانند و معتقدند که جهانی شدن و جهانی سازی دو مصداق جداگانه نیستند، بلکه هم از نظر مفهوم و هم از نظر مصداق مشترکند و از یکدیگر تمایزی ندارند به نظر می رسد در این جا این خلط و اشتباه اساسی وجود دارد که برخی مفهوماً و مصداقاً این دو اصطلاح را با هم خلط کرده اند. در حالی که نمی توان مفهوم جهانی شدن را با جهانی سازی یکی دانست.
همان گونه که این دو درمصداق متفاوت و متمایزند، در معنا نیز باید بین این دو تفکیک قائل شد. در واقع، ما شاهد تحقق دو پدیده و دو فرآیند هستیم که دارای دو ماهیت کاملاً متفاوت هستند. از نظرمنطقی و مفهوم شناختی، یکی از این فرآیند ها را می توان « جهان شدن » نامید و آن را پروسه، فرآیند و تحولی تکنولوژیکی در سطح جهان تعبیر کرد وپدیده دیگر را پروژه و طرحی برای تحمیل یک مدل و الگوی فرهنگی یا سیاسی و اقتصادی غرب دانست و آن را « جهانی سازی» نامید.
جهانی شدن به معنای کنونی از نیمه دوم سده بیستم و از حدود سال 1980 به بعد وارد عرصه ادبیات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی شد. این واژه و اصطلاح که در زبان لاتین به عنوان globalizitoin به کار می رود، به معنای کلی و فراگیر بودن و جهان شمول بودن امری است و به معنای یک پارچه سازی و هم سان سازی بر اساس یک مدل در سطح جهان نیز به کار می رود.
در مورد « جهانی شدن »، تعاریف متعددی ارائه شده است. واقعیت آن است که برای این پدیده نوظهور به دلیل ابعاد گوناگون و ماهیت نوشونده و دگرگون شونده آن، شاید نتوان تعریفی واحد و جامع ارائه کرد. از این جهت، در مورد جهانی شدن بین دانش مندان توافق نظر وجود ندارد؛ زیرا اولاً این پدیده به حد نهایی تکامل خود نرسیده است و هر روز وجه تازه ای از ابعاد آن نمایان می شود.[i] ثانیاً دارای ابعاد گوناگون و جنبه های متنوع و متفاوت است و از نگرش تک بعدی به آن باید اجتناب کرد. با توجه به این مقدمه اکنون به برخی ازتعاریف جهانی شدن اشاره می کنیم:
برخی از نظریه پردازان و متفکران، در تعریف جهانی شدن بیشتر به بعد اقتصادی آن نگریسته و جهانی شدن را به معنای جهانی شدن اقتصادی که با ادغام بازارهای جهانی در زمینه تجارت، سرمایه گذاری و مقررات زدایی، به جهانی شدن نظام سرمایه داری غرب می انجامد، تعریف کرده اند.
1. مک گرو از صاحب نظران موضوع جهانی شدن، جهانی شدن را به معنای « گسترش روابط متقابل و متنوع بین دولت ها و جوامع که به ایجاد نظام جهانی می انجامد، دانسته و آن را فرآیندی می داند که درآن، هر رخداد و فعالیت و تصمیمی در یک بخش از جهان پی آمدهای مهمی در سایر جوامع خواهد داشت ». وی در جای دیگر، جهانی شدن را به معنای « افزایش شمار پیوند ها و ارتباطات متقابلی که فراتر از دولت ها شکل می گیرد و در نتیجه آن، قدرت دولت ها کاهش می یابد و هویت های مبتنی بر سرزمین و تاریخ و قومیت، ماهیتی متفاوت می یابد، تعریف کرده است ».[ii]
2. مالکوم و اترز نیز جهانی شدن را این گونه تعریف می کند: « فرآیندی که در نتیجه آن، محدودیت های جغرافیایی و نظام های اجتماعی و فرهنگی متحول و برچیده می شوند و به تشدید آگاهی عمومی منجر می شود ».[iii]
3. مارتین آلبرو در تعریف جهانی شدن می گوید: « فرآیندهایی که تمام مردم جهان را در یک جامعه واحد فراگیر جهانی به یکدیگر پیوند می دهد ».[iv]
5. آنتونی گیدنز در تحلیل خود، « جهانی شدن » را با مدرنیته یکسان می گیرد و آن را یکی از فرآیندهای مدرنیته تلقی می کند. به نظر وی، « مدرنیته ذاتاً جهانی است ».[v]
6. فوکویاما از نظریه پردازان معاصر امریکا، جهانی شدن را به معنای گسترش فرهنگ غربی و سیطره تمدن امریکا بر جهان می داند و آن را به « پایان تاریخ » تعبیر می کند.
7. رابرتسون از نظریه پردازان بر جسته معاصر نیز جهانی شدن را فرآیندی می داند که به فشرده شدن جهان و تراکم آگاهی بشر می انجامد. وی ضمن تأکید بر جنیه های فرهنگی جهانی شدن، معتقد است که در فرآیند جهانی شدن، فرهنگ واحد جهانی شکل خواهد گرفت، ولی این معنای فراگیر شدن فرهنگ غرب آنگونه که « فوکویاما » و دیگران می گویند، نیست.هم چنین به معنای از بین رفتن تنوع فرهنگ و ارزش های دینی و اخلاقی نیز نیست.
امانوئل والرشتاین در مقاله سیاست و فرهنگ در نظام متحول جهانی، شکل گیری جهانی واحد را چنین ترسیم می کند « جهانی شدن، فرآیند شکل گیری شبکه هایی است که طی آن، اجتماعاتی که پیش از این در کره خاکی دور افتاده و منزوی بودند، در وابستگی متقابل و وحدت جهانی ادغام می شوند ».[vi]
بررسی تعاریف
با بررسی تعاریف ارائه شده پنج مفهوم را می توان برشمرد:
ü جهانی شدن به معنای « آزاد سازی تجارت و اقتصاد »؛
ü جهانی شدن به معنای « جهان گرایی وجهان گستری یک حکومت و قلمرو یک دولت »؛
ü جهانی شدن به معنای « غربی سازی یا امریکایی شدن جهان »؛
ü جهانی شدن به معنای « جریان آزاد اطلاعات و سرعت روز افزون ارتباطات جهانی و شکستن مرزها به صورت طبیعی و بر اثر پیشرفت علم و تکنولوژی »؛
ü جهانی شدن به معنای « بین المللی شدن » و فوق قلمرو گرایی و ایجاد « نظام و احد جهانی و فراملی »؛
به نظر می رسد، تعریف دقیق جهانی شدن باید در بردارنده سه مفهوم اساسی و ویژگی مهم باشد
v فشرده شدن زمان و مکان و افزایش حجم و سرعت اطلاعات؛
v جریان آزاد و غیر قابل کنترل اطلاعات و تغییر ساختارهای ملی و بومی در بُعد فرهنگی، اقتصادی و سیاسی؛
v تشدید روابط وابستگی متقابل و کنش پذیری جوامع و تغییر هویت؛
تفاوت جهانی سازی کنونی با جهانی شدن حکومت مهدی (عج)
باید دید میان جهانی سازی جهانی شدن حکومت مهدی (عج) چه نسبتی دارد؟ برای یافتن رابطه این دو باید مبانی و ویژگی ها و اهداف هر یک از این فرآیندها را مطالعه کرد و دید این دو چه نقاط اشتراک، افتراق و تمایزی دارند؟ غایت هر کدام چیست؟ آیا یکی از این فرآیند های جهانی در راستای دیگری قرار دارد؟ آیا جهانی شدن را می توان مقدمۀ انقلاب جهانی مهدی (عج) و حکومت واحد جهانی مهدی (عج) دانست. همه این پرسش ها وقتی پاسخی در خور می یابند که بتوانیم فرآیند جهانی شدن کنونی و جهانی سازی مهدوی (عج) را دقیق بشناسیم.
قبل از هر چیز باید دید آیا جهانی شدن یک فرآیند است یا این که ما مدل هایی از جهانی شدن داریم؟ آیا جهانی شدن همان جهانی سازی است یا این دو را باید دو فرآیند متفاوت از هم دید؟ چه حرکتهایی از جهانی شدن وجود دارد؟ کدام یک از نظریه های جهانی شدن با مدل جهانی سازی مهدوی سازگارتر است؟
ویژگیهای جهانی سازی مهدوی (عج)
اسلام دارای ویژگی هایی است که با هیچ کدام از نظام های موجود قابل مقایسه نیست.
جهانی شدن اسلام نیز در واقع به معنای جهانی شدن این اصول و ویژگی ها خواهد بود. اسلام به عنوان یک دین کامل ونظام جامع که بر پایه عقلانیت،علم، معنویت،کرامت انسانی،عدالت وبرابری،امنیت و حقوق فطری بشری بنا نهاده شده است،طبق وعده الهی سر انجام بر همه فرهنگ ها وادیان پیروز وجهانی خواهد شد.جهانی شدن اسلام به معنایجهانی شدن علم عقلانیت، معنویت، عدالت، امنیت، رشد وتعالی انسان ها در سراسر جهان خواهد بود.
جهانی سازی غرب بر مبانی و زیر ساخت ها واصول فکری وفلسفی تمدن غرب شکل گرفته است.این مبانی ابارتنداز:
1) عقلانیت و علم پوزیتویستی؛
2) اومانیسم؛
3) لیبرالیسم؛
4) سکولاریسم؛
در مقابل، مبانی جهانی سازی اسلامی و مهدوی عبارت اند از:
1) فطرت گرایی؛
2) ارج نهادن به عقل و علم؛
3) اعتقاد به وجود رابطه جهان هستی با مبدأ؛
4) غایت مندی نظام آفرینش و انسان؛
5) اصل قانون مندی نظام تکوین و تشریع (اصالت تشریع و اصالت دین )؛
6) استمرار و تداوم نظام هدایت و رهبری الهی؛
7) اصل کرامت الهی انسان؛
8) اصل حاکمیت الهی؛
9) اصل آزادی و حق حیات و بهرمندی همه انسان ها از مواهب طبیعی
10) اصل عزت مندی و شرافت و نفی سلطه دیگران؛
11) اصل حق انتخاب راه و حق رشد و تعالی که از لوازم اصل کمال طلبی فطری است.
الگوی جهانی شدن اسلامی با الگوی جهانی سازی غربی که بر پایه امپریالیسم و نئولیبرالیسم است، تفاوت دارد:
1) الگوی جهانی شدن اسلامی مبتنی بر ارزشهای الهی و اخلاق و معیارهای دینی و نوع نگرش انسان به جهان و انسان است.
2) جهانی شدن در چارچوب الگوی اسلامی، هرگونه سلطه گرایی، استعمار گری، استثمارشدگی، بی عدالتی، نابرابری و تبعیض را نفی می کند. در مقابل، جهانی شدن غربی با تحمیل و اجبار مدل ها و الگوهای خود بر دیگر فرهنگ ها و جوامع، در صدد سلطه بر همه جهان است. جهانی شدن اسلامی مبتنی بر گرایش های فکری و منطبق با عقلانیت و معیارها و ارزش های انسانی است و با آزادی و انتخاب صورت می گیرد.[vii]
3) جهانی شدن غرب لزوماً به بهتر شدن وضعیت زیست جهان و تأمین امنیت و عدالت و برابری و صلح نمی انجامد. در جهانی شدن اسلامی و جهانی سازی در فرهنگ مهدوی (عج) این امور، هدف غایی جهان و سیر تکاملی تاریخ تلقی می شود. بنابراین، برای از بین بردن تمامی موانع رشد و کمال بشری و مظاهر فساد، کفر، شرک و ظلم، تحقق ارزشهای والای انسانی، تأمین امنیت و عدالت و صلح و برابری و محبت تلاش خواهد کرد.
4 ) نماد بارز جهانی شدن، تحمیل قالب و الگوی معینی از حیات است که بر مبنای تفکر سکولاریستی غرب شکل می گیرد. چنین مدلی از جهانی شدن به معنای تحمیل سلطه همه جانبه غرب با اکراه و اجبار است و دست آورد حقیقی و نهایی آن، استضعاف بیشتر و الحاد و فساد اخلاقی و بی عدالتی و فقر و تبعیض و استثمار است. جهانی شدن اسلامی بر خلاف جهانی شدن کنونی بر پایه عقل، علم، ارزشهای والای انسانی، حفظ حقوق و کرامت انسانها، آزادی، برابری، عدالت و صلح برای همه است.
به تعبیر یکی از اسلام شناسان غربی، « تنها بر اساس الگوهای دینی و اخلاقی و معنویت و… آرامش و ثبات برای انسانها به وجود خواهد آمد. جهان امروز ما برای بسیاری از معضلات خود تنها و تنها باید به سراغ دین و مبانی برابر و برادری همه انسانها برود ». معیارها مبانی فرهنگ غرب که معیارهای دینی و اخلاقی و ارزشهای انسانی را نادیده می گیرد، نمی تواند جواب گوی نیازهای ملت ها به عدالت و صلح و معنویت باشد.
جهان شمولی و جهان نگری اسلام، روحیه مسالمت آمیز با پیروان دیگر ادیان، احترام به فرهنگهای دیگر و آموزه هایی مانند عدالت گرایی، صلح جویی، تفاهم، برابری، برادری و عقل گرایی، ارج گزاری به علم و عالم، زمینه های مقبولیت جهانی را برای اسلام فراهم خواهد آورد و پویایی و تداوم این مذهب را تضمین خواهد کرد. بدین ترتیب، این فرهنگ غنی و فراگیر در مرزهای خاصی محصور نخواهد ماند.
برخی از اندیشه ورزان دینی معتقدند اسلام برای اینکه بتواند خود را با فرایند جهانی شدن هم آهنگ سازد، باید از برخی ساختارهای سنتی خود خارج شود.از این رو، باید از گذر از فرد گرایی، جوهر دین را به درستی درک کند و با دعوت به عقلانیت به تبیین عقلانی آموزه های دینی بپردازد.
هوادران این نظریه با تأکید بر قا بلیت های اسلام برای جهانی شدن، دعوت به توحید و دعوت به عقلانیت را عامل وحدت و یک پارچگی جامعه انسانی و سلامت حیات اجتماعی می دانند. انان، عقلانیت دینی مورد نظر اسلام را با عقلانیت اندیشه غربی که بر پایه اومانیسم و اصالت منفعت مبتنی است، متفاوت می شمارند.
به نظر می رسد جهانی شدن به بیداری اسلامی و انتشار اندیشه ها و آرمانهای انسانی و معقول اسلام کمک خواهد کرد. اسلام، دین حیات بخش و بیدارگر است و دینی است که با فکر و روح و احساس آدمی و تمام شئون زندگی بشری سرو کار دارد و نه تنها مانع رشد و اعتلای عقلانیت بشری نیست، بلکه آن را تشویق و تقویت می کند و نه تنها او را از دخالت بر سرنوشت خود باز نمی دارد، بلکه مسئولیت اجتماعی و فردی او را در قبال زندگی سنگین تر می کند. اسلام، انسان را به بیداری و تحرک و تلاش در جهت اصلاح فرد و جامعه، آبادانی و توسعه و خدمت به بشر دعوت می کند و دارای متعالی ترین حقوق و والاترین ارزشهای اخلاقی با پشتوانه های محکم است.
پی آمد های حکومت جهانی مهدی (عج)
او خواهد آمد و جهانی خواهد ساخت بر اساس وعده ها و برنامه ها و خواسته های الهی و انسانی،آنگونه که پیامبر اعظم (ص) فرمود:
سوگند به آن کس که مرا مژده آور راستین قرار داد. اگر از عمر جهان، جز یک روز نماند، خداوند همان یک روز را بس دراز دامن کند تا، فرزندم مهدی خروج کند. پس از خروج او، عیسای روح الله فرود آید و پشت وی نماز گذارد. آنگاه زمین با فروغ پروردگار خویش روشن شود.[viii] و حکومت مهدی به شرق وغرب گیتی برسد.[ix]
آثار حکومت جهانی مهدوی را می توان چنین بر شمرد:
1. جهان مهدوی، جهانی تهی ازتبعیض ها و اختلاف های قومی، نژادی، طبقاتی، حزبی و جنگ و خون ریزی و سرشار از عدالت، برادری، امنیت و صلح خواهد بود.[x]
2. او شریعت را با رشد علمی و عقلانی قرین می سازد و رسم اختلاف را از میان بر می دارد.
3. در آن زمان، یک انقلاب همه جانبه فکری، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و دینی رخ خواهد داد. دانش بشر نیز چندین برابر به رشد و شکو فایی می رسد.
4. او علم و ایمان را در هم می آمیزد و جهش فوق العاده علمی به وجود می آورد، به گونه ای که خداوند تمام دانشهای بشری را به او عطا می کند و عقول بشری به دوازده برابر از رشد و درک می رسد. این واقعیت در احادیث اهل بیت (ع) آمده است.
5. پیروزی نهایی اصلاح، تقوا، صلح، عدالت، آزادی و صداقت رخ خواهد داد و زور، استکبار، استبعاد، ظلم، اختناق، دجال گری و فریب کاری از میان خواهد رفت.
6. حکومت جهانی واحد براساس تعالیم واقعی اسلام بنیان نهاده خواهد شد.
7. مهدی (عج) به آبادنی در همه زمین خواهد پرداخت و مواهب طبیعی پاک را در اختیار بشرقرار خواهد داد.
8. بشر به خردمندی کامل و پیروی از فکر و ایدئولوژی خواهد رسید و از اسارت انواع قید وبند ها و طاغوت ها نجات خواهد یافت.
9. تمام مظاهر و مراکز کفر وشرک و نفاق وظلم را نابود خواهد ساخت.
10. فرهنگ برادری وبرابری و مواسات کامل را میان همه انسانها برقرار خواهد ساخت.
11. مفاسد اخلاقی از قبیل ربا، زنا، دزدی، آدم کشی و خیانت را نابود میکند و روان ها از عقده ها و کینه ها خالی می شود.
12. زمینه جنگ های که برای ثروت و خاک و ریاست و صورت می گیرد، از میان بر چیده خواهد شد و صلح و صفا و محبت و تعاون در میان بشریت رواج خواهد یافت.
13. میان انسان و طبیعت سازگاری برقرار خواهد شد.[xi]
امام باقر (ع) در این زمینه می فرماید: اذا قام قائمنا وضع یده علی رئوس العباد، فجمع بها عقولهم و کملت به أحلامهم؛ [xii]
هنگامی که قائم ما قیام کند دست مبارکش را بر سر بندگان می گذارد و به واسطه آن عقل های مردم را جمع می کند و رشد های آنان را کامل گرداند.
درحدیث دیگری آمده است: إنّه یبلغ سلطانه المشرق و المغرب و تظهر له الکنوز و لایبقی فی الأرض خراب إلاّ یعمّره؛[xiii]
وسعت حکومت او شرق و غرب عالم را فرا خواهد گرفت و گنج های زمینی برای او آشکار می شود و هیچ ویرانه ای باقی نمی ماند مگر؟آنکه آن را آباد خواهد ساخت.
در حدیث دیگری از پیامبر اعظم (ص) نقل شده است: ابشرکم بالمهدی یملأ الأرض قسطاً وعدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً؛ شما را بشارت می دهم به معدن او زمینی را ازعدل و داد آکنده می سازد، آن چنان که از ظلم و ستم پر شده بود.
جهانی سازی مهدوی
این نوع از جهانی شدن یا جهانی سازی بر اساس معیارها و اصول و اهداف متعالی اسلام که در منابع اسلامی در باره آینده جهان و چشم انداز جهانی شدن اسلام به وسیله امام مهدی (عج) اشاره شده است، از برنامه های آن حجت الهی و امام بزرگ به شمار می رود. حضرت با تشکیل حکومت فراگیر جهانی،همه امور جوامع بشری را با سیاست، برنامه و هدف الهی اداره می کند.
جامعه بزرگ و نظام عادلانه بشری به دست آن حضرت، تحقق می پذیرد و آرزوی دیرینه همه پیامبران، امامان، مصلحان و انسان دوستان برآورده می شود. در آن دوران، تضادها، جنگ ها و خون ریزی ها بر سر منافع مادی و جاه طلبی ها از بین می رود و کژی ها، پرخاش گری ها، تحقیر ها، حقارت ها، تبعیض ها و بی عدالتیها جای خود را به صلح وصفا، برادری و برابری و عدالت می دهد. با نابود ساختن کانون های شرک، کفر، فساد، جنگ، استثمار و استعمار، عوامل اصلی جنگ و ظلم و استثمار از بین می رود.[xiv]
حکومت جهانی مهدی (عج) به عنوان مدینه فاضله اسلامی در واقع، تحقق وعده قطعی الهی است که زمینه تجلی واقعی مقام خلیفة الهی انسان و اتمام نعمت پروردگار عالمیان و فعلیت یافتم اکمال دین و روز غلبه دین حق بر ادیان و نحله ها و مکاتب مدعی نجات و سعادت بشر است.
در واقع، آن روز، روز تجلی انوار الهی و اشراق ارض به نور رب است: « و أشرقت الأرض بنور ربّها».[xv] آن روز، روزی است که انوارحکومت ولایت خدا، زمین را روشن خواهد ساخت و خلافت زمین به دست صالحان و اولیای الهی، ثمرات و برکات خویش را عیان خواهد ساخت. زمین و زمان و جن و انس در برابر قدرت و هیبت « ولی الله اعظم » خضوع خواهند کرد. آسمان و زمین، برکات و گنج ها و اسرار خود را برای او آشکار خواهد ساخت و همه چیز زیر فرمان آن حجت حق خواهد بود. مسافت، مدت، زمین و زمان، میان او و حکمش فاصله نخواهد انداخت: « إذا أراذ شیئاً أن یقول له کن فیکون سلام بر آن ولی مطلق خدا و آن بر پا کننده حق باذن الله،آن خاتم اولیا و اوصیا، همان که منجی جهانی و قائد آسمانی و وارث انبیای الهی و احیاگر دین محمدی وبر پا کننده عدالت علوی است.
سلام بر او که نامش، مهدی (عج) است وسیرت و صولت وصورتش،محمدی و علوی است.
جهانی شدن در قرآن و حدیث
اسلام جهانی تولد یافت مسلمانان برای جهانی کردن اسلام بسیار کوشیدند، شیعیان هم دل به حکومت جهانی حجة بن الحسن (ع) سپرده اند آیات و روایات اسلامی نیز، روند جهانی شدن اسلام را مورد تأیید و تأکید قرار داده اند.
از میان آیات و روایات فراوانی که دلالت بر جهانی شدن اسلام می کند، موارد زیر تنوع و کاربرد بیشتری دارد.
الف) قرآن: آیات زیر در قرآن به مسئله جهانی شدن اسلام اشاره دارند:
1. ونرید أن نمنّ علی الذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم أئمةو نجعلهم الوارثین و نمکّن لهم فی الأرض و نری فرعون و هامان و جنود هما منهم ما کانوا یحذرون.
ما می خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم و حکومتشان را در زمین پابر جا سازیم، و به فرعون و هامان و لشگریانشان، آنچه را از آنها (بنی اسرائیل) بیم داشتند، نشان دهیم!
این دو آیه، گرچه به قصۀ حضرت موسی (ع)، فرعون و بنی اسرائیل مربوط است، ولی محتوا و مفهوم آیات، تنها به آن بر نمی گردد. آنچه در آن دوره اتفاق افتاد، جلوه ای از ارادۀ خداوند برای حاکمیت بخشیدن مستضعفان بر مستکبران بود، در حالی که ارادۀ خدا در این باره به طور کامل تحقق نیافته است. پس روزی می رسد که خداوند حاکمیت خویش را بر زمین از طریق سپردن آن به دست عباد صالح تحقق می بخشد.
2. قال ربّ فأنظرنی إلی یوم یبعثون قال فانّک من المنظرین إلی یوم الوقت المعلوم.
[شیطان] گفت: پروردگارا! مرا تا روز رستاخیز مهلت ده [و زنده نگهدار، خداوند] فرمود: تو از مهلت یافتگانی ![ اما نه تا روز رستاخیز، بلکه ] تا وقت معینی.
بر پایۀ این آیه، روزی می رسد که شیطان دیگر بر انسان حاکمیت ندارد. در واقع خداوند سبحان با مهلت در خواستی ابلیس تا روز قیامت، موافقت نکرد و تا زمان معینی (تا قبل از برپایی قیامت) به او مهلت داد. با پایان یافتن حاکمیت شیطان بر انسان، جهانی شدن اسلام از سوی بندۀ صالح خداوند تبارک و تعالی یعنی حجة بن الحسن (ع) آغاز می گردد.
3. هو الذی أرسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کلّه و لو کره المشرکون.
او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد؛ تا آن را بر همۀ آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.
امام صادق (ع) در تفسیر این آیه فرمود: سوگند به خدا، هنوز تفسیر این آیه تحقق نیافته است. راوی پرسید:« فدایت شوم پس چه زمانی تحقق می یابد؟» امام فرمود: «وقتی با ارادۀ خدا، قائم قیام کند ».
بنابراین، جهانی شدن اسلام و تشکیل حکومت واحد جهانی امام زمان (عج) با به کارگیری علوم و فنون نوین به انجام می رسد و تداوم آن با تدبیر، تدبر، دانش و بینش میسر می شود.
4. و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أنّ الأرض یرثها عبادی الصالحون.
در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم که بندگان شایسته ام وارث [حکومت]زمین خواهید شد !
« یرثها » جنبۀ جهان شمولی دارد، یعنی همۀ حاکمان زمین، از عباد صالحین خواهند شد. این مطلب در مزامیر داوود، مزمور 37 به این صورت آمده است:حلیمان وارث زمین خواهد شد.
زبور در این جا، نه زبور داوود، بلکه به اعتقاد مرحوم طبرسی، مراد مطلق کتاب آسمانی است. از رو، برخی از مفسران، آیۀ فوق را این گونه ترجمه می کنند: علاوه بر قرآن در زبور هم گفتیم: بندگان شایسته ام وارث [حکومت] زمین خواهند شد !
5. وعد اللّه الذین امنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنّهم فی الأرض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکّننّ لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدّ لنّهم من بعد خوفهم أمناً یعبدوننی لایشرکون بی شیئاً و من کفر بعد ذلک فأولئک هم الفاسقون
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، وعده می دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد – همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید – و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده،پا برجا و ریشه دار خواهد ساخت؛ و ترس شان را به امنیت و آرامش مبدل می کند، آن چنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت، و کسانی که پس از آن کافر شوند فاسقند.
در واقع آیۀ مذکور بر این مسئله دلالت دارد که خداوند، جهان را با خاندان رسالت و امامت شروع کرد و با آنها نیز خاتمه می دهد؛ یعنی جهان در آغاز در اختیار شایسته ترین بندگان خدا بود و در انتها هم در ید قدرت صالحان روی زمین خواهد بود. احادیث زیادی نیز تصریح دارند که حکومت الهی آینده روی زمین از سوی فردی از خاندان رسول خدا (ص) بنا می شود. او از فرزندان علی (ع) و فاطمه (س) است، و این خاندان و ولی عصر (عج) کلید های حکمت و معدن های رحمت الهی اند.
ب) احادیث: برخی از روایات و احادیث اسلامی به تفسیر آیات مربوط به جهانی شدن اسلام پرداخته اند که از جمله می توان به این احادیث اشاره کرد:
v حدیث اول: از رسول خدا (ص) نقل شده که فرمودند: إنّ خلفائی و اوصیائی و حجج الله عللی الخلق بعدی اثنا عشر أوّ لهم أخی و آخر هم ولدی. وقیل: یا رسول الله، صلی الله علیه و اله، و من أخوک؟ قال: علی بن ابی طالب. قیل: فمن ولدک؟ قال: المهدیّ یملأ ها قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلماً و الذی بعثنی بالحقّ نبیّا لو لم یبق من الدنیا إلاّ یوم واحد لأ طال الله ذلک الیوم حتی یخرج فیه ولدی المهدی فینزل روح الله عیسی بن مریم، علیه السلام، فیصلّی خلفه و تشرق الأرض بنور ربّها و یبلغ سلطانه المشرق و المغرب.
خلفا و جانشینان من و حجتهای خدا بر خلق پس از من دوازده نفرند، اول آنان برادرم و آخرشان فرزندم. گفته شد: ای رسول خدا (ص) برادرت کیست؟ فرمود: علی بن ابیطالب (ع). سؤال شد: فرزندت کیست؟ فرمود: مهدی که زمین را از قسط و عدل پر می سازد؛ همان سان که از ظلم و جور آکنده شده بود. قسم به آنکه مرا به حق به عنوان پیامبر بر انگیخت، اگر از عمر دنیا یک روز باقی مانده باشد، خدا آن را چنان طولانی سازد تا فرزندم مهدی خروج کند. پس از آن عیسی پسر مریم (ع) فرو خواهد آمد و پشت سرش به نماز می ایستد و زمین به نور پروردگارش روشن می شود و حاکمیت او شرق وغرب [زمین] را در بر می گیرد.
حدیث دوم: همچنین از پیامبر خدا (ص) نقل شده است که: یخرج فی آخر الزمان رجل من ولدی اسمه اسمی و کنیته ککنیتی یملأ الأرض عدلأ کما ملئت جوراً، فذلک المهدی
در آخز الزمان مردی از فرزندان من قیام می کند که اسم او همانند اسم من و کنیه اش مثل کنیه من است. زمین را از عدل پر سازد؛ چنان که از ظلم پر شده بود و او مهدی است.
حدیث سوم: پیامبر اکرم (ص) در حدیثی دیگر فرمود: المهدی منّی و هو أجلی الجبهه، أقنی الأنف، یملاء الأرض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً، یملک سبع سنین.
مهدی از من است، چهره نورانی دارد، و بینی ای خمیده. زمین را از قسط و عدل پر می سازد. چنان که از ظلم و جور پر شده بود.
حدیث چهارم: و باز آن حضرت می فرماید: لو لم یبق من الدنیا إلاّ یوم واحد لطوّل الله ذلک الیوم حتّی یبعث رجل منّی (أو من أهل بیتی)، یواطیء اسمه اسمی
اگر از عمر دنیا جزء یک روز باقی نمانده باشد، خدای تعالی آن روز را چنان طولانی کند تا در آن روز مردی از من (یا اهل بیتم) قیام کند که اسم او اسم من است.
حدیث پنجم: در حدیث دیگری چنین می خوانیم: إنّ علیّا سأل النبی،صل الله علیه و اله،أمنّا ال محمد المهدی أم من غیرنا؟قال رسول الله:بل منّا یختم الله به کما فتح
علی (ع) از پیامبر (ص) پرسید: آیا مهدی از ما آل محمد است یا غیر ماست؟ رسول خدا (ص) فرمود: بلکه از ماست.خداوند به سبب او ختم کند (کمال بخشد) چنان که به ما آغاز کرد
این احادیث پنج گانه بر پنج نکته مهم تأکید دارد:
1) اسلام در صدد گسترش خود در گسترۀ جهان است؛
2) گسترش جهانی اسلام توسط امام زمان (عج) تحقق می یابد؛
3) حکومت امام زمان (عج)یک حکومت جهانی است؛
4) جهانی شدن اسلامی بر پایه عدل و قسط قرار دارد؛
5) حکومت جهانی امام زمان (عج)عمری طویل دارد.
ویژگیهای جهانی شدن اسلامی
ویژگیهای نظامی جهانی اسلام یا مختصات جهانی شدن اسلامی، با هیچ نظام دیگر قابل مقایسه نیست. در این نظام، جهانی بر پایه معنویت، عقلانیت، انسانیت، عدالت، امنیت و… شکل می گیرد، و از این رو، جامعه ای است کامل و متعالی. اینک برخی از این ویژگیها را مرور می کنیم:
عدالت در نظام جهانی اسلام، فراگیر، گسترده و عمیق است. و به این جهت، جهانی شدن اسلامی، به تاریخ سراسر ظلم و جور جهان پایان می دهد، به ریشه کنی ستمها و تبعیضها از جامعه بشری می پردازد و یک نظام اجتماعی برپایه مساوات و برابری را حکمفرما
می کند.احادیث زیادی به موضوع عدالت در جامعۀ جهانی اسلام پرداخته اند. ابو سعید خدری – از محدثان اهل سنت – از پیامبر (ص) چنین نقل می کند: أبشّر کم بالمهدی یملأ الأرض قسطاً کما ملئت جوراً و ظلماً یرضی عنه سکّان السماء و الأرض یقسم المال صحاحاً. فقال رجول: ما معنی صحاحاً؟ قال: بالسویه بین الناس و یملأ قلوب أمة محمد غنی و یسعهم عدله000
شما را به ظهور مهدی (ع) بشارت می دهم که زمین را پر از عدالت می کند، همان گونه که از جور و ستم پر شده بود ساکنان آسمانها و زمین از او راضی می شوند و اموال و ثروتها را به طور صحیح تقسیم می کند. کسی پرسید: معنای تقسیم صحیح ثروت چیست؟ فرمود: به طور مساوی در میان مردم. ( سپس فرمود: ) و دلهای پیروان محمد را ازبی نیازی پر می کند و عدالتش همه را فرا می گیرد.
علی عقبه از پدرش چنین نقل می کند: إذا قام القائم، حکم بالعدل، وار تفع الجور فی أیّامه، و امنت به السبل، و أخرجت الأرض برکاتها، و ردّ کلّ حقّ إلی أهله… و لا یجد الرجل منکم یومئذ موضعاً لصدقته و لا لبّر ه لسمول الغنی جمیع المؤمنین.
هنگامی که قائم قیام کند؛ براساس عدالت حکم کند، و ظلم و جور در دوران او برچیده می شود و راهها در پرتو و جودش امن و امان می گردد، و زمین برکاتش را خارج می سازد و هر حقی به صاحبش می رسد… و کسی موردی را برای انفاق و صدقه و کمک مالی نمی یابد؛ زیرا همه مؤمنان بی نیاز و غنی خواهند شد.
و در روایتی دیگر آمده است: یملاء الله به الأرض عدلاً و قسطاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً.
خداوند به وسیله او (حضرت مهدی) زمین را پر از عدل و داد می کند؛ پس از آن که از جور و ستم پر شده باشد.
پیشرفت:
اطلاعات و صنعت در دورۀ حکومت جهانی امام عصر (ع) به آخرین درجه تکامل خود می رسد؛ به بیان دیگر، در این دوران، هم توسعۀ علمی و هم توسعه اقتصادی به صورت همه جانبه اتفاق می افتد. از این رو، تمام علوم برای دست یابی به حداکثرپیشرفت و تولیدات به کار می افتد. احادیثی بر این موضوع اشاره دارند که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
امام صادق (ع) فرمود: العلم سبعة و عشرون حرفاً فجمع ما جائت به الرسل حرفان، فلم بعرف الناس حتی الیوم غیرالحرفین،فإذا قام قائمنا أخرج الخمسة و العشرین حرفاً فبشّر ما فی الناس و ضمّ إلیها الحرفین، حتّی یبّثها سبعة و عشرین حرفاً.
علم و دانش بیست و هفت حرف است، تمام آنچه پیامبران الهی برای مردم آورده اند، دو حرف بیش نبود و مردم تاکنون جز آن دو حرف را نشناخته اند، اما هنگامی که قائم ما قیام کند بیست و پنج حرف (شعبه و شاخۀ علم) دیگر را آشکار و درمیان مردم منتشر می سازد، و این دو حرف موجود را هم به آن ضمیمه می کند تا بیست و هفت حرف کامل و منتشر شود.
درروایت دیگر می خوانیم: إنّه یبلغ سلطانه المشرق و المغرب و تظهر له الکنوز و لا یبقی فی الأرض خراب إلاّ یعمره.
حکومت او، مشرق وغرب جهان را فرا خواهد گرفت و گنجینه های زمین برای او ظاهر می شود و درسراسر جهان جای ویرا نی باقی نخواهد ماند مگر آن را آباد خواهد ساخت.
امام باقر (ع) نیز فرمود: إذا قام قائمنا وضع یده علی روش العباد فجمع بها عقو لهم و کملت به أحلامهم. هنگام که قائم ما قیام کند دستش را بر سربندگان گذارد و خردهای آنان را گرد آورد و رشدشان را تکمیل گرداند.
معنویت:
معنویت در حکومت جهانی آخر الزمان (عج) در حد اعلی است و در روایتی او صاف یاران آن حضرت چنین آمده است: رجال لاینامون اللبل لهم دوی فی صلاتهم کدوی النحل یبیتون قیاماً علی أطرافهم.
مردانی که شبها نمی خوابند، در نمازشان چنان اهتمامی و تضرعی دارند که انگار زنبوران عسل در کندو وزوز می کنند، شب را با نگهبانی دادن پبرامون خود به صبح می رسانند.
امنیت:
در یک حکومت ایده آل، امنیت شرط توسعه و لازمۀ پرداختن به معنویت است. در حدیثی امنیت عصر ظهور چنین توصیف شده است:
حتی تمشی المرأة بین العراق إلی الشام لاتضع قدمیها إلاّ علی النبات و علی رأسها زینتها لا یهیجها سبع و لا تخافه.41
راهها (امن می شود چندان که) زن از عراق تا شام برود و پای خود را جز بر روی گیاه نگذارد و جواهراتش را بر سرش بگذارد هیچ درنده ای او را به هیجان و ترس نیفکند و او نیز از هیچ درنده ای نترسد.
رضایت:
امام مهدی (ع) آن گونه بر جهان حکومت می کنند که « یرضی بخلافته السماوات و الأرض»؛ آسمان و زمین، توأماً از خلافت او اظهار رضایت و خشنودی می کنند. حکومت او حکومتی است که «یرضی أهل السموات و الارض»؛ اهل زمین و آسمان از آن خوششان می آید و آن را دوست دارند و حکومتی است که « نتیجه و برکات آن برای همه، حتی مردگان، فرج و گشایش است.» 42
برکت:
خدا به واسطۀ صالحانی که حکومت جهانی را در دست دارند، برکت را بر آنان ارزانی می کند. در حدیث می خوانیم: یتمسحون بسرج الإمام تطلبون بذلک البرکة یحفّون به.
به زین اسب امام دست می سایند تا برکت یابند.
اطاعت:
اطاعت از امام زمان (عج)در حکومت جهانی اش، خالص و کامل است. در حدیث آمده است: و یقونه بأنفسهم فی الحروب و یکفونه ما یرید فیهم. با جانشان امام را در جنگها یاری می کنند و هر دستوری بدیشان بدهد، انجامش می دهند.
ابزارهای جهانی شدن اسلامی
نظام جهانی اسلام، برای تحقق خویش، نخست به اصل دعوت و هدایت عمومی و سپس در مواجه با انسانهای لجوج به جهاد فی سبیل الله متکی است زیرا:
1. اصل دعوت و هدایت: قرآن در این باره می فرماید: ما أرسلناک إلاّ کافّة للناس بشیراً و ندیراً. ما تو را جز برای بشارت و بیم دادن همۀ مردم نفرستادیم.
و نیز اضافه می کند: قل یا أیهّا الناس إنّی رسول الله إلیکم جمیعاً.
بگو: ای مردم من فرستاده خدا به سوی همۀ شما هستم.
همچنین، پیامبر گرامی اسلام(ص) رسالت خود را دعوت و هدایت تمامی مردم دانست و فرمود: … فإنّی رسول الله إلی الناس کافّة لأنذر من کان حیّاً و یحقّ القول علی الکافرین.
من پیامبر خدا بر تمامی بشریت هستم، وظیفه دارم زنده ها را انذار کنم و هشدار دهم و فرمان عذاب بر کافران مسلم گردد.
دعوت و هدایت اسلامی بر پایۀ صلح و دوستی قرار دارد؛ زیرا همانگونه که راغب اصفهانی در مفردات می نویسد: الصلح تختص بإزالة النقار بین الناس. صلح به زدودن کدورت از میان مردم اختصاص دارد و به زدودن آن کمک می کند.
خداوند سبحان هم به پیامبر دستور می دهد که چنانچه دشمن تو از در مسالمت وارد شد، تو نیز با او موافقت کن: و أن جنحوا السلم فاجنج لها. اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآی.
2. اصل جهاد و دفاع: اگر دعوت اسلام مؤثر نیفتاد، و انسانهای لجوج به مقابله بااسلام برخاستند، و یا این که کسانی که دعوت را پذیرفتند، با خطر مواجه شوند، آن گاه اسلام بر جهان یا دفاع تأکید می ورزد، به آیاتی دراین باره توجه کنید:
1. یا أیّها النبی جاهد الکفار و المنافقین و اغلظ علیهم و مأویهم جهنّم وبئس المصیر.
ای پیامبر ! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنها سخت بگیر ! جایگاهشان جهنم است و چه بد سرنوشتی دارند !
2. و قاتلو فی سبیل الله الذین یقاتلو نکم و لا تعتدوا إنّ الله لا یحّب المعتدین.
و در راه خدا با کسانی که با شما می جنگند، نبرد کنید و از حد تجاوز نکنید، که خدا تعدی کنندگان را دوست نمی دارد.
3. و اقتلوهم حیث ثقفتموهم و أخرجوهم من حیث أخرجوکم و الفتنة أشدّ من القتل و لاتقاتلوهم عند المسجد الحرام حتی یفاتلوکم فاقتلوهم کذلک جزاء الکافرین.
و آنها (بت پرستانی را که از هیچ گونه جنایتی ابا ندارند) هر کجا یافتند؛ به قتل برسانید ! و از آن جا که شما را بیرون کردند (مکه)، آنها را بیرون کنید و فتنه (و بت پرستی) از کشتار هم بدتر است و با آنها در مسجد الحرام (در منطقه حرم) جنگ نکنید مگر این که در آن جا با شما بجنگند. پس اگر (در آنجا) با شما پیکار کردند، آنها را به قتل برسانید و چنین است جزای کافران !
برنامه جهانی امام زمان(عج)
مسئله دیگر، داشتن یک برنامه است. به هر حال دولتی که رسالت جهانی دارد، برنامه او باید هم فراگیر باشد، برنامه جهانی امام زمان (عج)، همین برنامه ای است که درادیان الهی بوده و اکنون مندرس شده است و خیلی از آن ها در اختیار ما نیست. رمز این که تعبیر به « دین جدید » می شود نیز همین است؛ برای یک عده، به جهت این است که برنامه ها برایشان روشن نیست، بنابراین، از آن، به دین جدید، یاد می کنند. ما با زحمتی که علما و فقها و محدثین اسلام کشیده اند از اسلام واقعیت هایی را پیش خودمان داریم.
خوشبختانه قرآن متنی است که دست نخورده و اکنون در اختیار ماست و از قرآن که بگذریم، بقیه عمدتاً ظنی الصدورند و احادیث قطعی الصدور که مواردی از احادیث منواترند بسیار کم داریم. فقط قرآن است که ما می توانیم، تکیه کنیم. قرآن، هم آن چه که ظاهر آن است برنامه عملی نیست. باید هزاران حکم بر مبنای قرآن بیاید که متناسب با زمان باشد که خود یک کتاب بسیار قطور و دایرة المعارفی خواهد بود که زندگی بشر را تحت پوشش قرار بدهد. این برنامۀ وسیع، نزد امام زمان (عج) است و شاید همان کتاب های « جامع » باشد که گفته می شود، پیغمبر به علی بن ابی طالب(ع)واگذار کرده و یا آن حرفهای فراوان از حروف،که این ها نقطه علوم هستند که اکنون باز شده اند.
البتّه این قصّه سر دارازی دارد، به طور کلی یک برنامه کاملی باید در اختیار ائمه معصومین (ع) باشد که این برنامه، حیات اجتماعی و سیاسی و سایر نیازهای زمین و شاید هم سایر کرات را پوشش دهد. چنان چه اشاره گردید، در حکومت امام زمان (عج) تنها زمین مطرح نیست، کرات دیگر هم مورد توجه است.
همان آیاتی که گفته است: « سخّر لکم الشمس و القمر » بحثهای پیچیده ای در اطرافشان وجود دارد؛ مثلاً تأثیر نور آفتاب، تأثیر ماه، جاذبه ماه و غیره بالأخره این ها بحث هایی هستند که نمی توان گفت ما امروز می فهمیم. این که امام زمان (عج) با ابر یا نور مسافرت می کند؛ لشکر امام (عج) با نور می روند، و ارتباط بین زمین و آسمان، علائم اش الآن هستند که حالا فاصله زیادی داریم. یا دست کم، منظومۀ شمسی می تواند مطرح باشد؛ یعنی زمانی که امام زمان (عج) می آیند، این روابط، شکل کاملاً جدیدی خواهد داشت. آن عظمتی که خداوند برای خلقت این منظو÷مه و انسان در نظر گرفته در چنین شرایطی قابل درک است. که درآینده خواهد آمد.قیام مهدی و حکومت واحد جهانی:
در حالی که ایجاد حکومت واحد جهانی بر بشر کنونی که در اخلاق مادی فرو رفته و معنویات و احساسات پاک او نسبت به انسان ها فروکش کرده است، به صورت یک آرزوی خام و رویای طلائی است، احادیث اسلامی، تشکیل حکومت واحد جهانی اسلام را از ویژگی های قیام مهدی (عج) موعود می داند و می رسانند در پرتو عدل او، جهان تحت لوای یک حکومت، یک دولت، یک قانون، یک قدرت در می آید و بساط تمام ابر قدرتها و فرعونها و قارون ها و قارونک های زمان از بزرگ و کوچک بر چیده می شود و پرچم عدل و داد، در سراسر جهان به اهتزاز در آمده و صفا و صمیمت و عشق به انسان ها بشر ها جهان را فرا می گیرد.امام باقر (ع) می فرماید: “اذا قام القائم ذهب دولة الباطل “[xvi]
آنگاه که امام قائم قیام کرد، حکومت های باطل نابود می شود. باز در حدیث دیگر می فرماید: “یبلغ سلطانه المشرق و المغرب”[xvii]
قدرت او شرق و غرب را فرا می گیرد.
“الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلوة و آتو الزکوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر ولله عاقبة الامور”[xviii]
فرمود: این آیه بیانگر حکومت مهدی است خدا او و یاران او را بر شرق و غرب زمین مسلط می گرداند و دین خدا را آشکار می سازند و به وسیلۀ او و یارانش بدعتها را می میراند همچنانکه بی خردان حق را میرانده بودند تا آنجا که از ستم اثری دیده نمی شود، آنان مردم را به نیکی ها امر کرده و از بدی ها باز می دارند و برای خدا است سر انجام امور.[xix]
ویژگیهای حکومت او:
هر یک از جمله های حدیث گذشته به اصلی حکومت واحد جهانی امام و یا به یک ویژگی از ویژگیهای حکومت او اشاره می کند شایسته است به متن این فرازها توجه شود:
1-” ینلکهم الله مشارق الارض و مغاربها “:
“خداوند سراسر جهان را از خاور و باختر در اختیار آنان قرار می دهد یعنی حکومت او، جهان شمول می گردد نه منطقه ای.”
2-“ویظهر الدین و یمیت الله به و با صحابه البدع و الباطل.”
به وسیله او دین خدا زنده و بدعت ها و باطل ها نابود می شود، یعنی قوانین حکومت او را قوانین الهی که آئین خاتم اسلام است تشکیل می دهد و نیز می فرماید:
3-“حتی لایری اثر من الظلم و یأمرون باالمعروف”:
ازستم اثری دیده نمی شود و به نیکی ها امر می کنند. یعنی دارای قدرت اجرائی گسترده ای می گردد، که هر نوع ستم را در سراسر جهان می زدایند و نیکی ها را گسترش می دهند.
یک چنین ویژگی ها، فقط از آن حکومت جهانی اسلام است و بس، که مهدی زمان تحقق بخش آن می باشد.
4- یکی از ویژگی های حکومت امام، گسترش عمران آبادی در سراسر جهان و تسلط بشر بر معادن زیر زمینی است وبشر در پرتو عدل براین تکامل دست می یابد پیامبر گرامی در این مورد می فرماید: در زمان مهدی آب در جهان افزایش پیدا کرده و انهاری پدید می آید و انهاری و گنجها از دل زمین بیرون می آید.[xx]
ابن عباس که در دامن پیامبر گرامی (ص) و مکتب امام مؤمنان (ع)پرورش یافته دوران مهدی زمان را چنین توصیف می کند، مهدی روی زمین از داد پر کرده همچنانکه بیش از او ستم پر می شود و زمین پاره های جگر خود را بیرون می ریزد، آنگاه به عنوان نمونه گفت: ستونهائی از طلا و نقره.[xxi]
این نوع از احادیث اسلامی که به صورت متواتر ” معنوی ” در کتابهای حدیث وارد شده است از یک حکومت جهانی توام با تمدن عمیق و ریشه دار گزارش می دهد که در عصر طلائی امام زمان تحقق می پذیرد.
زمینه های حکومت جهانی مهدی (ع):
با مراجعه به احادیث می توان شرائط تحقق یک چنین حکومت همراه با تمدن عظیم انسانی را به شرح زیر بیان کرد:
الف – آمادگی جهانیان:
آمادگی جهانیان برای پذیرش چنین حکومت، نخستین شرط ظهور امام و پی ریزی چنین حکومت است، و گذشت زمان و به بن بست رسیدن بشر در بسیاری از مشکلات، و یاس و نومیدی و انسان ازسازمانها و تشکیلات مادی، جامعه انسانی را بر پذیرش آن، آماده می سازد، و یکی از نشانه های یاس و نومیدی انسان، از چاره جوئی سازمان های مادی، همان است که در روایات اسلامی بطور متواتر وارد شده که پیش از ظهور امام، روی زمین را جور و ستم فرا می گیرد،3 و فشار ظلم وتعدی آن چنان بر دوش بشر ها سنگینی می کند که انسان را برای پذیرش انقلاب دیگر، انقلابی عمیق و بنیادی آماده می سازد. عملاً می فهمد که دوران چاره سازی برنامه های مادی به پایان رسیده و بن بست جزبیک نیروی غیبی شکسته نخواهد شد.
ب – تکامل خرد و اندیشه انسانی:
پی ریزی یک حکومت واحد جهانی، وبر قراری حکومت عدل و داد در کلیۀ شئون، به زور سرنیزه، و آتش توپ و تانک امکان پذیر نیست هر چند هر نوع حکومتی، بی نیاز از قوه وقدرت نمی باشد، اما در عین حال، تنها قدرت و قوۀ اجرائی نیرومند قادر بر قلع فساد، و گسترش عدل و داد، نیست، بلکه باید جامعه انسانی از نظر عقل و خرد، و دانش و بینش به پایه ای برسد که طبعاً خواهان برقراری حکومت حق و قانون و طرد و نابودی ظلم و طغیان گردد. و یک چنین حالت جز در پرتو تکامل فرهنگ انسانی امکان پذیر نمی باشد و بسیاری از مشکلات در عصر ظهور امام از این طریق حل خواهد شد. و ما نمونۀ این نوع فرهنگ و تعقل را به گونه ای پیش از انقلاب اسلامی ایران و پس از آن تا مدتی مشاهده کردیم و دیدیم که چگونه تمام طبقات برای برچیده شدن نظام ستم شاهی همکاری و همیاری عجیبی از خود نشان دادند و خود حافظ نظم و برقراری کنندۀ حکومت حق و حقیقت بودند.
امام باقر (ع) بر این عنصر از عناصر پدید آرنده حکومت جهانی امام در حدیثی تصریح کرده و می فرماید: اذا قام قائمنا وضع الله یده علی رؤوس العباد فجع بها عقولهم و کملت به احلامهم.[xxii]
آنگاه که قائم ما قیام کرد، خداوند دست رحمت و قدرت او را بر سر بندگان می گذارد، به وسیله او خرد و اندیشه های انسانی به تکامل می رسد.
ظلم و ستم، تعدی به حقوق الهی و مردمی زائیدۀ جهل و نادانی، و دور افتادگی انسان از فرهنگ اصیل انسانی است، و همچنین جهل و نادانی مانع از ساختن زیردریائی ویا سفاین فضائی آنگاه پیاده شدن بشر درقمر نیست، فرهنگ انسانی، یک فرهنگ تمام عیار است که بخشی از آن را صنعت و اختراع تشکیل می دهد، در حالی که ابعاد دیگر آن مربوط به ” شناخت خود ” و ” جامعه ” و ” شناخت موقعیت خود در جامعه ” می باشد و یک چنین شناخت جز در پرتو تکامل عقول و اندیشه ها میسر نمی گردد و در این موضع انسان آنچنان وارسته از ” خود خواهی ” و ” خود محوری ” می گردد، که عشق به کمال و حقیقت را بالاترین کمال می داند و تجاوز به حقوق انسان ها را نشانۀ ذلت و عجز و پستی می شمارد.
ج – تکامل صنایع:
حکومت واحد جهانی بدون تکامل صنعت، بالاخص وسیله ارتباط جمعی امکان پذیر نیست، زیرا حکومتی که می خواهد ندای الهی را به اقصی ترین نقاط جهان برساند، همه مردم جهانی را از پیام خود آگاه سازد نمی تواند جدا از تکامل صنایع و وسائل ارتباط جمعی انجام بگیرد، حاکم الهی که باید پیام خدا را در یک شب به سراسر جهان ابلاغ کند و وظیفۀ مردم را در برابر حوادث و رویدادها روشن نماید، باید از وسائل تندرو، و دستگاههای گزارشگر قوی و نیرومندی برخوردار باشد و اگر در دورهای گذشته رجال آسمانی بر تشکیل چنین حکومتی توفیق نیافته اند مقداری از آن، معلول فقدان وسائلی بود که ابزار تحقق حکومت جهانی است.
امام صادق (ع) در حدیثی به این نوع از تکامل تصریح کرده است و می فرماید:ان قائمنا اذا قام مدالله لشیعتنا فی اسماعهم و ابصارهم حتی لایکون بینم و بین القائم برید، یکلمهم فیسمعون و ینظرون الیه و هم فی مکانه.[xxiii]
آنگاه که قائم ما قیام کند، خداوند بر قدرت شنوائی و بینائی شیعیان، گسترش می بخشد، فاصله میان آنها و قیام رااز میان بر می دارد، امام با آنان سخن می گوید و آنان سخنان امام را می شنوند و او را در جایگاه خود می بینند.
باز در حدیث دیگر فرمود: ” ان المؤمن فی زمان القائم و هم بالمشرق یری اخاه الذی فی المغرب و کذا الذی فی المغرب یری اخاه الذی بالمشرق ” [xxiv]
مؤمن در زمان قائم که در مشرق زندگی می کند برادر خود را که در مغرب است می بیند و همچنین کسی که در مغرب زندگی می کند، برادر خود را که در شرق است مشاهده می کند.
این تعبیر در آن زمان که گوش روزگارا از تکامل صنعتی، و وسائل ارتباط جمعی از تلفن و تلگراف6، رادیو و تلویزیون، چیزی نشنیده بود، جز یک رشته معجزات علمی چیز دیگر نمی تواند باشد و مرور زمان این حقائق را روشن تر می سازد.
د – ارتش انقلابی جهانی:
هیچ حکومتی هر چه الهی و آسمانی باشد، بی نیاز از یک قدرت اجرائی نمی باشد، در حکومت مهدی که به صورت واحد جهانی بر قرار می گردد به نیروهای فعال و سازنده و ارتش انقلاب جهانی نیاز مبرمی است که در راه هدف از همه چیز بگذرند و در نتیجه شجاع تر از شیر و برنده تر از شمشیر باشند.[xxv]
و اگر در برخی ازروایات شمارۀ آنان”سیصد و سیزده”نفر و در برخی دیگر”دوازده هزار نفر”،” احیانا “”پانزده هزار”معین شده است، هدف اشاره به سران آن ارتش انقلابی است که تحت فرمان امام انجام وظیفه می کنند،و رعب آنان قلوب دشمنان را پر می کند و در مقام مقابله دشمن شکست می خورد، و شعار رزمندگان امام: بمیران بمیران و در راه انجام وظیفه الهی ازسرزنش هیچ سرزنشگری هراس ندارد.[xxvi]
به امید روزی که پرچم اسلام درسراسر گیتی و در پرتو حکومت واحد جهانی حضرت مهدی (عج) به اهتزاز در آید و آدمی ازبند ظلم و ستم آزاد گردد، و در فراخنای عدل الهی، قرار گیرد.
مشخصات طرح شیعه برای ایجاد جامعه ایده آل بقرار زیر است:
1- ایجاد حکومت واحد جهانی یعنی بهم خوردن مرز های جغرافیائی حکومتهای دیکتاتوری، قبیله ای و فئودالی و سرنگونی تمام شاهان و رئیس جمهوریها و تمام تشکیلات اداری در سراسر جهان که بر اساس جهان که بر اساس افکار و رسومات و عادات و آداب محلی و جغرافیائی و قومیت های ممالک گوناگون بوجود آمده است و برپائی یک حکومت واحد قسط حاکم بر کل انسانهای روی زمین و…
البته بدیهی است برخی از متفکران جهان از جمله ” راسل ” و غیر آم که بر اساس بینش ما دیگرانۀ خود بر حل اختلافات در جهان می نگرند تشکیل حکومت واحد جهانی را تنها راه حل مشکلات پیچیده جهان پیشرفته صنعتی میدانند ولکن بنظر اسلام تشکیل این حکومت نه تنها نمی تواند به تنهائی حلال مشکلات فوق العاده جهان بوده باشد چنانکه می بینیم هرگز تشکیل یک حکومت واحد کمونیستی – مارکسیستی در کشور 250 میلیون نفری اتحاد شوروی نتوانسته مشکلات اقتصادی و اجتماعی و نیازمندیهای روحی و انسانی آن دیار را حل و فصل نماید و آرامش و آسایش جسمی و روحی مورد انتظار ایجاد نماید.
از اینرو، اسلام، تشکیل حکومت واحد جهانی را در تحقق آرمان واقعی انسانهای در مسیر حل مشکلات و گرفتاریهای مستضعفان را به تنهائی کافی نمی داند و عناصر دیگری را نیز لازم میداند.
بهر حال اسلام و تشیع، تحقق حکومت واحد جهانی را تحت رهبری امام غائب در آینده، امری ضروری میداند چنانکه روایات معتبر زیادی بر این امر دلالت دارد از جمله این روایت زیر است: ” والذین بعثنتی بالحق بشیر الولم یبق من الدنیا الایوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یخرج فیه ولدی المهدی (ع) فینزل الله عیسی بن مریم فیصلی خلفه و تشرق الارض بنور ربها یبلغ سلطانه المشرق و المغرب “
یعنی: ” پیامبر گرامی اسلام فرمود: ” سوگند بآن کسی که مرا برانگیخت تا مژده دهنده اسلام راستین بوده باشم اگر از عمر جهان جز یک روز باقی نمانده باشد خداوند همان یک روز را باندازه ای طولانی میگرداند تا فرزندم مهدی (ع) خروج کند پس از خروج، عیسی روح الله، بزمین فرود آید و در پشت سر وی نماز گذارد، آنگاه زمین با فروغ پرودگار خویش روشن شود و حکومت (جهانی) مهدی به شرق و غرب عالم برسد.”
خوانندگان عزیز چنانکه ملاحظه می کنند این روایت به دو مطلب اساسی و مهم اشاره دارد:
الف ) ضرورت و قطعیت ظهور و خروج امام (ع) بطوریکه اگر از عمر عالم حتی یکروز باقی نمانده باشد آنحضرت در همان روز باید ظهور کند، پس رسول اکرم (ص) از همان اوان طلوع اسلام و رسالت و پیامبری، حتی قبل از اینکه فرزندش امام مهدی (ع) بدنیا آمده باشد از چنین پیش آمدی خبر داده، یک افق روشن و آینده امیدواری در معرض دید و اندیشه پیروان خود بلکه جهانیان قرار میدهد.
ب ) گسترش معنویت و رحمت و اشراق نور خدا بر سراسر جهان و حضور پیامبران الهی و بیعت با وی فینزل روح الله عیسی و برچیدن بساط ستم و زور و دیکتاتوری و مرزهای جغرافیائی کشورهای جهان و جملۀ و یبلغ سلطانه المشرق و المغرب باین حقیقت اشاره دارد و در روایت دیگری وارد است: اذاقام القائم ذهب دوله الباطل یعنی ” چون امام قائم بپا خیزد دولتهای باطل سرنگون شوند “
2 – رشد عقل و اندیشه – انسانها در این جامعه بقدری رشد عقلی خواهند داشت که سایر قوای باز دارنده و مخرب از قبیل احساسات عامیانه و عواطف غیر عقلانی و قوۀ شهوت بی حد و میل به آزادیهای بی پایان و سایر امیال روحی در کنترل قوۀ عقل و اندیشه باشد و خود را بازسازی و خودسازی کرده، آمادۀ اجرای عدالت باشند ولو اینکه در مواردی بضرر شخص او یا فامیل و وابستگان بوده باشد، چنین رشدی، از زمینه های روحی ایجاد حکومت عدل و قسط بشمار میرود از اینرو در برخی از روایات از رسول اکرم (ص) وارد شده است: “اذا قام قائمنا وضع یده علی رؤوس العباد فجمع به عقولهم واکمل به اخلاقهم “
یعنی: ” امام مهدی (ع) بهنگام ظهور خویش، نیروهای عقلانی توده را تمرکز میدهد و خویهای نیکو و آرزوهای آنان را بکمال میرساند ” یعنی ظهور امام مهدی (ع) در نهایت تکامل اندیشه و فکر و اخلاق و صفات روحی انسانها قرار دارد و نیز در مرحله تکاملی تاریخ، در دنبالۀ ناکامیها و شکست ها و ستمها و بی عدالتیها و فقر و بدبختی و دیکتاتوری و… بشرها قرار گرفته، بتمام آنها پایان میدهد و یک زمینۀ روحی مناسب با قسط و عدل مطلق و صد در صد ایجاد می نماید.
امام صادق (ع) در روایتی چنین فرمود: “… لایبقی فی الارض بقعمۀ عبد فیها غیر الله ”
یعنی: ” در سراسر گیتی سرزمین نخواهد ماند که در آن غیر خدا پرستش شود “.
3 – بالا بودن سطح علم و دانش: در زمان امام غائب به جهلها و نادانیها پایان داده میشود زیرا معلوم است با وجود نادانی و جهل و عدم آگاهی کافی اجراء موازین قسط و عدل در سراسر گیتی گسترش پیدا نمی کند.
رسول اکرم (ص) فرمود:… ” تؤتون الحکمة فی زمانه حتی ان المراه لتقضی فی بیتها بکتاب الله تعالی و سنة رسول الله ”
یعنی: ” در حکومت مهدی (ع) ( حکومت صالحان ) به همۀ شما حکمت و علم بیاموزند تا آنجا که در خانه ها با کتاب خدا و سنت پیامبرقضاوت کنند “.
از این روایت بخوبی معلوم میشود که سطح آگاهی در حکومت جهانی حضرت مهدی (ع) باندازه ای میرسد که هر فردی دارای قوه استنباط و اطلاعات دینی قوی و دارای قوه قضاوت باشد که نیاز به آگاهیها و اطلاع از مبانی تفصیلی فقهی دارد تا آنجا که افراد خانوادهها در سطح عالی علمی و بینش دینی می باشند که میتوانند با استناد به موازین شرعی از کتاب و سنت، قضاوت نمایند.
4 – اقتصاد سامان یافته و تعمیم آن بر سراسر گیتی: این نیز یکی از مشخصات حکومت جهانی امام غائب (ع) می باشد و در این باره تنها اکتفاء بروایتی می کنیم، رسول اکرم (ص) فرمود: القائم منامنصور بالرعب و مؤید بالنصر و تطوی له الارض و تظهر له الکنوز و یبلغ سلطانه المشرق و المغرب و یظهر الله عزوجل به دینه علی الدین کله و لوکره المشرکون فلایبقی فی الارض خراب الاعمر الی ان قال: و ذلک بعد غیبة طویلة لیعلم الله من یطیعه بلغیب و یؤمن به.
یعنی: ” امام غائب را تأیید میرسانند و زمین را برای او در نوردند و گنجها را باو بنمایانند و حکومت و سیطرۀ او شرق و غرب را فراگیرد و پروردگار به دست مهدی (ع) دین خویش را بر همۀ دینها پیروز سازد گرچه مشرکان و بی دینان این رانخواهند، در روزگار حکومت مهدی (ع) همه جا آباد خواهد بود…اما این همه بعد از دوران غیبت طولانی است تا خداوند اطاعت و ایمان مردم را بیازماید…”
چنانکه ملاحظه می کنید دنبال رشد عقلی و بالا رفتن سطح آگاهی طبیعتی است که زمینۀ نفوذ دین در دلها زیاد بوده و سایر ادیان در قبال حکومت قسط و عدل تاب مقاومت ندارد و نیزطبیعی است کوشش و فعالیت و نیروی جسمی و روحی در مسیر پیشرفت و آبادی با تمام قوت و شدت بکارمی افتد و سراسر زمین بسوی آبادانی پیش میرود و تعبیر پیامبر در این مورد فلا یبقی فی الارض خراب الاعمر که باکلمه ” الا ” بعد از نفی “لا” آورده است و دلالت بر انحصار دارد بسیار جالب است و بصراحت میرساند که هیچ زمینی در روی زمین وجود نخواهد داشت مگر اینکه آباد بوده باشد.
5 – مساوات و برادری: مساوات و برادری در زمان ظهور امام غائب در سطح جامعه بشری، گسترش پیدا میکند و این در اثر ترقی فکر و اندیشه و نیروی عقل وخردو تکامل ایمان امکان پذیر میگردد بطوریکه آرامش برقرار و زندگی در کنار همدیگر، لذت بخش میشود و در آمد و پول و سرمایه یکی محل استفاده دیگری واقع میشود.
ممکن است برخی از خوانندگان استقرار چنین جامعه ای را خیالی و رؤیائی بدانند ولکن حقیقت اینست که حرکات تکاملی جهان نوید وصول چنین جامعه ای را می دهد.
امام باقر (ع) ضمن روایت طولانی بعد از بیان وضع نابسامان زمان غیبت چنین میفرماید: “… حتی اذاقام القائم جائت المزابلهه و یأتی الرجل الی کیس اخیه فیا خذ حاجته لایمنعه ”
یعنی: “… اما بهنگام رستاخیز امام قائم، آنچه هست دوستی و یگانگی است تا آنجا که هر کس هر چه نیاز دارد ازجیب آن دیگری بر میدارد بدون هیچ ممانعتی “.
دستور بالا یعنی یگانگی و هم آهنگی و برآوردن نیاز همدیگر از دستورات مهم دین اسلام می باشد ولکن در زمان غیبت در اثر عدم رشد عقلی و عدم آگاهی و عدم تعادل قوی مخرب روحی و عدم استقرار حکومت قسط آنطور که شایسته است بمرحله عمل در نمی آید ولکن بهنگام ظهور امام مهدی (ع) تمام زمینه های عملی این دستور حکیمانه و انسانی اسلام فراهم میگردد و هر کس از نیروی کار دیگری سهم می برد و شریک کار و زحمت و در آمدی دیگری میشود.
البته این جامعۀ دارای مساوات و برادری، غیر از جامعه ایست که منافقین خلقی ! و طرفداران باصطلاح ( جامعه بی طبقه ! ) ادعا میکنند زیرا آن معنی از جامعه بی طبقه که هیچ تفاوتی بین اقشار مختلف وجود نداشته باشد و همۀ مردم از همۀ لحاظ در یک سطح باشند ابداً تحقق خارجی ندارد و اصولاً معقول نیست و مطالعه طبیعت و نهادهای طبیعتی و اختلاف نیروی فکر و اندیشه و کشش روحی افراد و دست آورد آنها در تمام جوامع بشری هرگز این تصور ایده آلیستی خلقیها را تأیید نمیکنند که در جای دیگر بایستی، بتفصیل آنرا از جهات مختلف مورد بررسی قرار داد.
آنچه از روایات معتبر استفاده میشود اینستکه در جامعۀ تحت حکومت امام مهدی (ع) مسأله تکاثر در اموال و کنز و ربا و جمع آوری مال و ثروت اصولاً مطرح نیست نه اینکه اجباری در این مورد وجود دارد بلکه روحها تکامل یافته و اندیشه ها سطح بالا پیدا کرده و تنها جنبه های انسانی در این جامعه، مورد توجه قرار میگیرد و تمام کوشش و فعالیتها و آبادانیها بر طبق دستور اسلام انجام میگیرد ولکن مصرف بقدر احتیاج و نیاز زندگی می باشد و طبعاً از رقابتها و اندوخته های غیر معقول و حرص و طمع و تکاثر و تفاخر خبری نیست، روی این حساب این گفتۀ امام ( هر چه نیاز دارد از جیب دیگری بر میدارد بدون هیچ ممانعتی ) نه تنها هیچ استبعادی ندارد بلکه واجب همگانی است که به یکدیگر وسائل برسانند و نیرو بخشند.
اسحاق بن عمار از امام صادق (ع) نقل میکند که فرمود:
“… انما ذلک اذاقام قائمنا وجب علیهم ان یجهزوا اخوانهم و بقووهم “.
یعنی: “.این بهنگام ظهور قائم ما است که در آن روزگار واجب همگانی است که به یکدیگر وسائل زندگی برسانند و نیرو بخشند ” حتی در برخی از روایات وارد است که مسأله سود و رنج در تجارتها در زمان حکومت عدل مهدی (ع) وجود ندارد چون همه امکانات در اختیار همه است بقدر نیاز و احتیاج و این از مشخصات جامعه ای است که اسلام تحقق آنرا، بهنگام ظهور امام مهدی (ع) وعده داده است.
راوی میگوید: از امام صادق (ع) پرسیدم که این روایت: ” سود گرفتن مسلمان از مسلمان ربا است معنایش چیست؟ فرمود: ” این، بهنگام ظهور حق و رستاخیز قائم آل محمد (ص) است اما اکنون اگر کالائی بفروشد و سود بگیرد اشکال ندارد.
6 – صفای زندگی و نزول برکات برای همه بندگان: گرفتاریها و قحطی ها و بد بختیها و فقر و ناداری هائی که در دوران غیبت در گوشه و کنار جهان دیده میشود و زیاد در مطبوعات و رسانه های گروهی میخوانیم که در افریقا و آمریکا لاتین و… انسانهائی ازگرسنگی جان میدهند و اکثر ممالک دنیا حتی ممالک مترقی از چین گرفته تا شوروی به کمبود غذائی دچار هستند و استعمارگران نیز ازاین موقعیت استفاده کرده به استثمار جامعه های گرسنه و فقیر می پردازند در دولت حضرت مهدی (ع) وجود نخواهد داشت.
پیامبر گرامی اسلام فرمود: ” یکون فی امتی، المهدی تتنعم امتی فی زمانه نعیمالم تنتعم مثله قسط… ترسل السماء مدارارا ولم تدخرا الارض شیئا من نبات “.
یعنی: ” مهدی (ع) درامت من خواهد بود، بهنگام ظهور آنحضرت آسمان باران فراوان دهد و زمین، هیچ روئیدنی را در دل نگاه نمی دارد گ”.
امام علی (ع) فرمود: ” لوقام قائمنا لانزلت السماء قطرها ولا خرجت الارض تباتها و لذهیت الشحناء من قلوب العباد و اصطلحت البهائم حتی تمشی المراة العراق الی الشام لاتضع قدمیها الا علی النبات و علی رأسها زینتها لا یهیجها سبع و یخافه اگر قائم ما ظهور کند آسمان چنانکه باید، باران بارد و زمین، گیاه رویاند، کینه ها از سینه ها بیرون رود، حیوانات نیز با هم سازگاری کند، زن با همه زیب و زیور خود از عراق در آید و تا شام برود نه جائی، زمینی، بی سبزه باشد و نه درنده ای، او را نگران سازد”.
از این روایت و نظائر آن بخوبی استفاده میشود که در جامعه ادعائی اسلام و شیعه بهنگام ظهور حضرت مهدی (ع) وفور نعمت بوده، امنیت و آبادانی به حد کمال می باشد و برکات آسمانها به زمین و اهل زمین فرود می آید و رحمت پروردگار و فیض او به حد نهایت، همه افراد جامعه را فرا می گیرد زیرا تمام بدبختیها و کمبود ها و گرفتاریها همه، بموجب آیات وارده در قرآن بدست خود انسانها در اثر طغیان و خود سری وعدم معرفت خدای خود و عدم خضوع در برابر خالق و بطور کلی تغییر نعمت و انحراف مسیر کمال و ترقی و سعادت برای انسانها تنها بدست خود انسان انجام می گیرد.
ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما با نفسهم.
” البته خداوند نعمت خود و رحمت خویش را از بندگان دریغ نمی کند مگر اینکه خود بشرها جلو تکامل خود را بگیرند و مسیر آنرا عوض کنند. “
ویژگیهای دولت مهدی (ع)
دولت مهدی – که انتظار آن می رود – بدان معنا نیست که اسلام معطل بماند، تا پس از ظهور مهدی، دولت اسلامی بر پا شود، بلکه به معنای ایجاد دولت خاصی است که نمونۀ کوچک آن،دولت و ملک سلیمان بود. ملک و حکومت سلیمان، با نیروهای جن و باد و حیوانات و نیز انسانهای مؤمن، پشتیبانی می شد و مزیت دولت مهدی بر دولت سلیمان، این است که بر تمامی زمین حکم می راند و دولتی پس از آن نیست و به قیامت صغرا متصل است، سپس زندگی بر کرۀ خاکی پایان می پذیرد.
قرآن به قیامت صغری در آخر الزمان در آیات 82-88 سورۀ نمل اشاره کرده است: و هنگامی که وقت مشخص و حادثه موعود رخ نماید جنبنده ای بنده ای را از زمین برای آنها خارج می کنیم که با آنها تکلم می کند [ و می گوید:] مردم به آیات ما ایمان نمی آورند.
[ و به خاطر آور ] روزی را که ما از هر امتی، گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب می کردند، محشور می کنیم و آنها را نگه می داریم تا به یکدیگر ملحق شوند !
تا زمانی که [ به پای حساب ] می آیند، [ خدا به آنان ] می گوید: آیا آیات مرا تکذیب کردید و در صدد تحقق بر نیامدید؟ شما چه اعمالی انجام می دادید؟!
در این هنگام، فرمان عذاب به خاطر ظلمشان بر آنها واقع می شود و آنها سختنی ندارند که بگویند.
آیاندیدید که ما شب را برای آرامش آنها قرار دادیم و روز را روشنی بخش؟! در این امور، نشانه های روشنی است برای کسانی که ایمان می آورند [ و آمادۀ قبول حق اند ].
[ و به خاطر آورند ] روزی را که در صور دمیده می شود و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، در وحشت فرو می روند، جز کسانی که خدا خواسته است وهمگی با خضوع در پیشگاه او حاضر می شوند.
کوهها را می بینی و آنها را ساکن و جامد می پنداری، در حالی که مانند ابر در حرکت اند. این صنع و آفرینش خداوند است که همه چیز را متقن آفرید. او از کارهایی که انجام می دهید، مسلماً آگاه است.
« قیامت صغرا » که آیات بدان اشاره دارد، بر این اندیشه استوار است که به بر پایی دولت عدل مطلق و بهره مندی انسان از امنیت و عدل و خود کفایی اقتصادی و اجتماعی که از پرتو دولت مهدی به دست می آید، نباید بسنده کرد؛ زیرا تنها هدف دیگری وجود دارد، که گفت و گوی میان ادیان و مذاهب و ارزیابی آنها براساس شیوه هایی است که واقعیتها و حوادث تاریخ را روشن می کند، که لازمۀ آن زنده کردن شهود و مردان تاریخ سازی است که اساس مذاهب و اندیشه ها بودند و خداوند، رسولش عیسی را ذخیره کرد تا شهود تاریخی را در پیشگاه حاکم والا مرتبه، مهدی آل محمد (ص) زنده کند.
برخی نمی پذیرند که شیعه به قیامت صغرا « رجعت » معتقد باشد، اما شیعیان باور دارند عیسی بن مریم (ع) بار دیگر به دنیا بر می گردد و به امام مسلمانان اقتدا می کند، چنانچه در روایت بخاری است:کیف بکم اذا نزل عیسی بن مریم و امامکم منکم.
چگونه خواهند بود آن زمان که عیسی پسر مریم، از آسمان فرود آید و امام از شما باشد؟
آیا اینان نمی پرسند چگونه مردم می فهمند این شخص، عیسی بن مریم است اگر مردگان را زنده نکند و کور مادر زاد و مبتلایان به پیسی را شفا ندهد؟! آیا آنان می پندارند عیسی که مردگان را زنده می کند، انسانی را که تازه مرده است، زنده می کند تا ساعتی زندگی کند، سپس بمیرد؟ یا این که تأثیر وی ماندگارتر و کارش مهم تر است؟ به اینکه شخصی را که قرنهاست مرده است، زنده کند تا سالها زندگی کند.
مهم تر این است که شخصیتی مثل علی بن ابی طالب (ع) زنده شود که مسلمانان در موقعیت و جایگاه وی پس از رسول الله (ص) اختلاف نظر دارند. برخی می گویند: موقعیت رسالت و نقش سیاسی وی مانند رسول الله (ص) است، جز این که پیامبری پس از رسول الله (ص) نیست و مخالفت با امام علی روا نیست، چنانکه نافرمانی پیامبر را نمی توان کرد.
امام از قول پیامبر، کتابهایی را نوشت که امامان بعدی به ارث بردند تا به مهدی (ع) رسید. اما برخی منکر تمامی این مطالب اند و امام را چهارمین شخص در فضلیت [ پس از ابوبکر و عمر و عثمان ] می دانند، بلکه برخی فضیلتی برای امام قایل نیستند!
مهدی (ع) صحیفۀ جامعه ای را که امام علی (ع) بر پوست. به خط خود و املای پیامبر نوشت، به مردم نشان می دهد. این کتاب را امامان – به بیان الهی – پس از پیامبر، یکی از دیگری به ارث بردند و محتوایش را منتشر کردند. ازاین طریق یگانۀ مورد اعتماد، سنت نبوی، به نقل از امامان، در کتب شیعه هست و معصوم به نقل از پیامبر می نوشت و معصومی دیگر حدیث را روایت می کرد، چنانکه امام صادق (ع) می فرماید: اگر ما به رأی و میل خود، به مردم فتوا می دادیم، هلاک می شدیم. آنچه می گوییم به نقل از رسول الله (ص) و دانشی است که یکی پس از دیگری، به ارث برده و ذخیره نموده ایم، چنانکه مردم طلاونقره راذخیره میکنند.اما برخی براعتمادی که ازپدران به ارث برده وبدان خوکرده اند،باقی می مانند
برای آن که دلیل حسی باشد و بهانه ای دست کسی نماید، نگارندۀ هر کتابی زنده می شود، تا با دست خود، آنچه را نوشته، بنگارد و مردم بدانند وی کتاب را نوشته است و او با مردم، چنانکه دیده و پیش آمده، سخن بگوید. مثلاً عیسی به مسیحیان خواهد گفت: دینی که در دست شماست، از من نیست، بلکه مصلاً از « پولس » [ یکی از خواریون ] است. عیسی، پولس را زنده می کند تا به مردم بگوید چگونه رسالت مسیح را که به رسالت محمد و اهل بیتش بشارت می داد، تحریف کرده و مسیح را خاتم رسولان، بلکه یکی از اقالیم [خدا، پسر و روح القدس ] قرار داده است.
بنابراین، دولت مهدی فقط برای اقامۀ عدل مطلق در جامعۀ بشری نیست؛ بلکه برای ایجاد فکری یکسان و مذهبی واحد است؛ مذهبی که بر متون درست و معتبر تاریخی استوار است. از این رو، دولت مهدی، پایان جنبش انبیاء و رسولان و پیروزی عقل و دانش و توحید بر نادانی و خرافه و شرک است.
پی نوشت ها:
[i] هانس پستر وهارلد شومان، دام جهانی شدن ص 14
[ii] آنتونی مک گرو و دیوید هلد، جهانی شدن و مخالفان آن، ترجمه عرفان ثابتی، ص 96 و 124، انتشارات ققنوس، تهران 1382 شمسی.
[iii] جهانی شدن، ترجمه اسماعیل مردانی گیوی و سیاوش مریدی، ص 12.
[iv] زهرا پیشگاهی فرد، نگرشی زنوپولیتیکی برجهانی شدن، ص 27
[v] پی آمدهای مدرنیّت، ترجمه محسن ثلاثی، ص211 نشر مرکز، تهران 1377 شمسی؛ همو، آیا مدرنیته یک پروژه ناتمام است؟، ترجمه حسین علی نوذری،ص 292.
[vi] پیروز ایزدی، فصل نامه مطالعات راه بردی، ش 13، ص 270.
[vii] جهان شمولی اسلام و جهانی سازی، ص 316.
[viii] همان، ص 22.
[ix] این فراز به آیه [ و اشرقت الارض بنور ربها ] اشاره دارد. در روایت آمده است که روز آمدن مهدی (عج) روز اشراق زمین به نور الهی است.
[x] همان، ص 36
[xi] مرتضی مطهری، قیام و انقلاب اسلامی مهدی، ص 60-61، انتشارات صدرا، تهران 1371 شمسی.
[xii] بحار الأنوار، ج 53، ص 328
[xiii] اسعاف الرغبین، باب 2، ص 14.
[xiv] عصر زندگی، ص 177 ( با اندکی تلخیص ).
[xv] سوره زمر، آیه 69
[xvi] منتخب الاثر ص 471 نقل از روضه کافی.
[xvii] منتخب الاثر ص 482
[xviii] سورۀ حج آیه 41: آنانکه اگر در روی زمین به آنان قدرت دهیم نماز را به پا می دارند و زکات می دهند به نیکی ها امر کرده و از بدی ها نهی می کنند برای خدا است سرانجام امور.
[xix] تفسیر برهان ج 3 ص 96 تفسیر نور الثقین ج 3 ص 506.
[xx] منتخب الاثر ص 473 و تزید المیاه فی دولته و تمدالانهار و تخرج الکنوز
[xxi] منتخب الاثر ص 472
[xxii] کافی ج 1 ص 25 طبع جدید.
[xxiii] منتخب الاثر ص 483 نقل از ” روضه کافی “
[xxiv] منتخب الاثر ص 483 نقل از حق الیقین
[xxv] ترجمه گفتار امام باقر است که آنان را چنین توصیف می کند ” اجری من لیت و امصی من سنان “
[xxvi] منتخب الاثر ص486
برگرفته از سايت :المهدويه