به نام خدا
از ديدگاه قرآن با آمدن مهدي موعود(عج)، حكومت جهان در اختيار مؤمنان صالح و مستضعفان قرار خواهد گرفت، آن هم براي اقامهي عدل و داد و نابودي ظلم و ستم و برپايي و استواري احكام اسلام ناب و تأمين آسايش و آرامش مردم در تمام سطوح و برقراري برابري و رفع تبعيض و محو سلطهي زورگويان و آزادي انسانهاي اسير از بند اسارت و دريك كلام، رهايي از همهي بندها و رنگهاي غيرخدايي و آراستن آنها به رنگ الهي؛ خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي نيك انجام دادهاند وعده ميدهد كه آنها را بهطور قطع خليفهي روي زمين خواهد كرد
از ديدگاه قرآن با آمدن مهدي موعود(عج)، حكومت جهان در اختيار مؤمنان صالح و مستضعفان قرار خواهد گرفت، آن هم براي اقامهي عدل و داد و نابودي ظلم و ستم و برپايي و استواري احكام اسلام ناب و تأمين آسايش و آرامش مردم در تمام سطوح و برقراري برابري و رفع تبعيض و محو سلطهي زورگويان و آزادي انسانهاي اسير از بند اسارت و دريك كلام، رهايي از همهي بندها و رنگهاي غيرخدايي و آراستن آنها به رنگ الهي؛ خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي نيك انجام دادهاند وعده ميدهد كه آنها را بهطور قطع خليفهي روي زمين خواهد كرد: «همانگونه كه پيشنيان را خلافت روي زمين بخشيد و دين را كه براي آنها پسنديده، پابرجا و ريشهدار خواهد ساخت و حذف و ترس آنها را به امنيت و آرامش مبدل ميكند. به گونهاي كه تنها مرا بپرستند و چيزي را براي من شريك ندانند. اين آيه اشاره به حكومت جهاني مهدي موعود(عج) دارد كه شرق و غرب جهان را در زير لواي حكومتش قرار ميدهد و ناامني، ترس، جنگ و ستيز را از صفحهي زمين برميچيند.
ثمرهي همهي زحمتهاي پيامبران(ع) و دستاورد تلاش و تبليغات سفيران الهي زماني تحقق مييابد كه قائم آلمحمد(عج) ظاهر شود، چون حكومت آنحضرت، نمونهي كامل حاكميت توحيد است و امنيت كامل و عبادت خالي از شرك در آن عصر رويش دارد.
نزول مسيح(ع) و تقويت جبههي مهدي(عج):
وجود پيامبراني كه پيشتر، نام آنان ذكر شد به ويژه روحا… و كلمها… عيسيبن مريم(ع)، يكي از برهانهاي آشكار و نشانههاي محكم براي تقويت نهضت و جنبش روحافزاي امامزمان(عج) ميباشد.
يكي از موقعيتهاي اجتماعي و همساز با اقدام اجتماعي، فرود مسيح(ع) از آسمان با توجه به آمادگي و توانايي پذيرش مردم است، كه انقلاب جهاني منجي را باعث خواهد شد و نيز اين امر يكي از بزرگترين عوامل موقعيتساز براي تحكيم و تقويت جبههي مهدويت ميباشد، زيرا بخشهاي جهان به يكديگر نزديك شده، ارتباطات جهان را يك پارچه نموده و فاصلهاي وجود ندارد تا مانع پيوند ميان انسانها شود. پس، فرود آمدن مسيح(ع) و نماز گذاردن پُشت سر مهدي(عج) و پشتيباني از او در ميدان جهاد و مبارزه و داوري كردن براي حكومتش و شكستن صليب به وسيلهي عيسيبن مريم(ع) و مواردي از اين قبيل مردم را به سمت امام زمان(عج) سوق ميدهد، پس اتحاد با آنان نياز به نبرد و جنگ و درگيري ندارد. همچنين ميتوان گفت كه فرود آمدن مسيح(ع) براي ياري كردن وجود شريف امام زمان(عج) است، چرا كه هدف بزرگ، يعني حكومت جهاني، نياز به تلاش افرادي شايسته و كارآمد دارد، و چه كسي بهتر از پيامبر اولوالعزمي چون مسيح(ع)، پيامبري كه همهي اهل كتاب از يهود و نصاري به وي ايمان ميآورند.
عيسي(ع) به عنوان داور و وزير ميآيد. وزارت همان معاونت و همكاري و نصرت است. طبيعي است كه اگر مسيح(ع) در كنار امام زمان(عج) به تبليغ و ارشاد انجيل مبادرت نموده و مسيحيت را تبليغ نمايد، درگيري و اختلاف به وجود ميآيد، حكومت جهاني مهدي برقرار نگرديده و ديگر وعدهي الهي تحقق نمييابد. اگر گفته شود مسيح(ع) و مهدي(عج)، اختلاف و درگيري ندارند، شايد بتوان گفت؛ پيروان و هواداران آن دو باهم برخورد خواهند نمود و اين خود آغاز جنگ و نزاع است. در نتيجه هدفهاي هيچ يك از آنها تحقق نخواهد يافت.
در ذيل بحث از تقويت جبههي امام زمان(عج) به وسيلهي حضرت مسيح(ع) به چند بحث ديگر نيز بايد توجه كرد :
زبان مادري مسيح(ع)، رمز آمادگي:
نقل است از امامصادق(ع): وقتي كه براي ظهور امامزمان(عج) اجازه صادر ميشود، خدا را به اسم عبرانيش ميخواند، سپس اصحاب و يارانش، همان 313 نفر، خيلي سريع مانند قطعهي ابر پاييزي(درسرعت حركت)آماده ميشوند. اينان همگي صاحبان پرچم(آن نهضتوانقلابمقدس) هستند.
يكي از جلوههاي بسيار زيباي انقلاب موعود منتظر(عج) آن است كه خود آن حضرت زبان عربي و مسيح(ع) زبان عبراني و ادريس(ع) زبان سرياني دارند كه هر سه، زبان كتابهاي آسماني قرآن، تورات و انجيل است. همچنين وجود مسيح(ع) براي تبليغ و بيان حقايق و معرف شخصيت الهي و برحق امام زمان(عج) و اجراي فرمانها و دستورهاي آن حضرت است و همچنين عيسيبن مريم(ع) خويش را وقف ياري و همراهي مهدي(عج) كرده است و خودش فرموده كه آمدهام وزير باشم نه امير. همچنين ادريس پيامبر(ع) كه قرابت و نسبت خيلي نزديك به حضرت آدم(ع) دارد و مربوط به پيش از طوفان نوح(ع) است با زبان سرياني كه زبان رسمي ديني اوست و حدود 50 صحيفه به همين زبان بر ايشان نازل گرديده است، در كنار حضرت مهدي(عج) قرار دارد. افزون بر همهي اينها، وليا… اعظم(عج) به همهي زبانها آگاهي كامل دارد. براي حكومت جهاني آشنايي با همهي زبانهاي اديان آسماني لازم و ضروري است و چنين برنامهريزي حساب شده از سوي آن حضرت و از طرف خداوند بزرگ برگرفته از لطف و رحمت بيكران خداوندي است نسبت به بندگانش.
اقتداي عيسي(ع) به مهدي(عج):
رسول خدا(ص) مي فرمايد: عيسي(ع) در گردنهاي به نام افيق در سرزمين مقدس فرود ميآيد و وارد بيتالمقدس ميشود در حالي كه مردم براي نماز صبح صف كشيدهاند. پس امام زمان(عج) عقب ميرود ولي عيسي(ع) اورا جلو مياندازد و خود پُشت سر وي ايستاده به او اقتدا ميكند و بر اساس شريعت محمدي(ص) نماز گذارده و ميگويد: «شما اهلبيتي هستيد كه احدي نميتواند بر شما پيشي بگيرد.»41
امام باقر(ع) فرمودهاند: بهطور قطع، عيسي(ع) درهنگام طلوع صبح فرود خواهد آمد، پس پيرو هيچ آئيني از يهود و غير آن باقي نخواهد ماند جزآن كه پيش از وفاتش به او ايمان ميآورد و وي پشت سر مهدي(عج) نماز ميخواند.42
داوري فرزند مريم(ع) براي دولت مهدي(عج):
نزول مسيح(ع) براي داوري به حق و اتمام حجت بر پيروان همهي اديان توحيدي، به ويژه يهود و پايان مخاصمه است. اين فرود خيرهكننده و نزول باشكوه و بزرگ براي تثبيت داوري بهگونهاي تأثيرگذار است كه ديگر هيچكسي را ياراي مخالفت و عدم پذيرش، نخواهد بود، يعني؛ هيچگونه جايي براي انكار، باقي نخواهد گذاشت.
رسول خدا(ص) ميفرمايد: عيسيبن مريم(ع) در ميان امت من داوري دادگر خواهد بود، كينه و دشمني را از ميان مردم برطرف ميسازد و به اندازهاي ثروت و مال ميريزد كه ديگر كسي آن را قبول نميكند، خشم و آزار هر جنبندهاي برداشته ميشود و سرتاسر سرزمين مانند نقره، نرم ميشود.43
ايمان اهل كتاب به مسيح(ع) در پذيرش اسلام:
همهي اهل كتاب به حضرت مسيح(ع) پيش از مرگش ايمان ميآورند، يهوديان او را به نبوت و مسيحيان به اين كه وي فرزند مريم و پيامبر الهي است ميپذيرند و دست از الوهيت (خدا، يا فرزند خدا بودن) او برميدارند و اين جريان، هنگامي است كه عيسيبن مريم(ع) از ظهور امام زمان(عج) از آسمان به زمين فرود ميآيد. قيام حضرت مهدي(عج) آخرين حلقه از حلقههاي مبارزهي حق و باطل است كه از آغاز جهان، برپا بوده است. اين قيام مقدس براي پشتيباني از مظلوماني است كه در طول تاريخ، استخوانهاي پيكرشان زير فشار و شكنجه، خُرد شده و شخصيت، بلكه انسانيت،آنان را مستكبران و ستمگران به بازيچه گرفته و آن ها را وسيلهي تفريح خويش قرار دادهاند. اينان استحقاق پشتيباني را دارند، از اين رو، همراه حجت و قدرت قاهرهي الهي به مبارزه با ظلم و ستم برميخيزند تا اين كه جهان پُر از عدل و داد گردد. از كلام خداوند كه ميفرمايد: «هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر آنكه به او «مسيح(ع)» ايمان ميآورد.» ميتوان استفاده نمود كه همهي ملتهاي مسيحي و يهودي به او ايمان ميآورند و فلسفهي صعود وي به آسمان و طولاني شدن عمرش آن است كه خداوند او را براي ايفاي نقشي بزرگ در مرحلهي حساس تاريخ، يعني؛ ظهور امام زمان(عج) ذخيره فرموده است، چرا كه مسيحيان، بزرگترين قدرت جهاني را تشكيل ميدهند و اين امر ميتواند بزرگترين مانع براي رسيدن پرتو اسلام به ملتهاي دنيا و برپايي حكومت جهاني و تمدن الهي ميباشد.
جنگ امام زمان(عج) و مسيح(ع) با دجال در بيتالمقدس:
فرزند مريم(ع)، در به هلاكت رساندن دجال، به مهدي موعود(عج) كمك ميكند، يعني؛ هر دو بزرگوار به پيكر خبيث دجال ضربههاي كاري وارد ميكنند به گونهاي كه ضربههاي نخست را امام زمان(عج) وارد ميآورد و آخرين ضربهي كاري را مسيح(ع) ميزند و در نتيجه، آن ملعون از پاي درميآيد و كارش براي هميشه پايان مييابد. پس از بههلاكت رسيدن دجال به دست پُرقدرت و نيرو گرفتهي امام زمان(عج) از عنايتهاي الهي، جهان بدينوسيله از لوث وجود خبيثي خطرناك پاك ميشود و آنگاه، دولت كريمهي مهدوي استقرار مييابد و چون مانعهاي بزرگ يكي پس از ديگري برطرف شده است و بوي دلانگيز صلح و عدالت، فضاي جهان را عطرآگين ميسازد.
فتح قسطنطنيه، يا نماد دنياي مسيحيت:
قسطنطنيه در صدر اسلام پايتخت بخش بزرگي از اروپاي شرقي، آسيا و خاورميانه و روم يعني؛ تمام قارهي اروپا، استراليا و بخش بزرگي از آفريقا و خاورميانه بود. روم و اقمارش افزون بر اينكه مركز و پايتخت دنياي مسيحيت بود همهي افكار، عقايد و آرايي كه دربارهي مسيح و كيش مسيحيت به كشورهاي مختلف روم شرقي و غربي ميرسيد دستاورد كليساهاي قسطنطنيه و پدران روحاني آن بود.
اين احتمال وجود دارد كه دو نام قسطنطنيه و روم به عنوان نماد دنياي مسيحيت باشد. در اين صورت، نزول مسيح چنانچه در تعاليم آن دين آمده است، اهميتي به سزا دارد، چون از حديثها و روايتهاي اسلامي به دست ميآيد كه عيسي(ع) مردم، به ويژه يهود و نصاري را به اسلام و پيروي از امام زمان(عج) دعوت ميكند.
چون دنياي غرب و اروپا در برابر مهديموعود(عج) و منجي بشريت مقاومت ميكند و حاضر به پذيرش اسلام نيست، آن حضرت، سپاهي را بدان ناحيه گسيل ميدارد (حضور مسيح در ميان اطرافيان امام زمان(عج) ضرورت پيدا ميكند، چون فرود آمدن عيسي(ع) در بين آنان كه اعتقاد به رسالت و حتي الوهيت و يا فرزند خدا بودن او دارند براي جلوگيري ازبروز جنگ يا دست كم جلوگيري از تشديد آن، اهميت فراواني پيدا ميكند) افزون بر وجود مسيح(ع)، عامل ديگري نيز براي جلب نظر و تمايل آنان به دنياي اسلام وجود دارد و آن اعجازي است كه مردم مسيحي و اروپايي از سپاه اسلام مشاهده ميكنند و آن عبور از روي آب دريا با پاي پياده است.
پناهندگي سفياني و سربازانش به روم:
امام باقر(ع) فرمود: «هرگاه امام زمان(عج) قيام نموده و گروهي را به سوي بنياميه در شام روانه كند بنياميه به طرف شام فرار ميكنند و روميان به آنها ميگويند شما را نميپذيريم مگر آن كه دين نصرانيت را بپذيريد، پس آنان ميپذيرند و برگردنهايشان صليب آويزان ميكنند44سپاه سفياني خيلي سريع احكام دين را تغيير ميدهند به گونهاي كه هيچ حرامي نميماند جز آن كه حلالش ميشمارند و هيچ پيماني نيست جز آن كه آن را ميشكنند و دامنهي ظلم و ستم آنان همهي خانهها را فراميگيرد. بنابراين همهي مردم اشك حسرت ميريزند، البته گروهي براي تباهي دين و عدهاي هم براي تباه شدن دنيايشان.
سفياني با 000/170 نفر جنگجو قيام ميكند و در كنار درياچهي طبريه (در شمال فلسطين) فرود ميآيد. امام زمان(عج) به سوي او حركت ميكند و درآن جا باهم درگير ميشوند و در كمتر از يك ساعت همهي سپاهيانش هلاك شده فقط شخص سفياني باقي ميماند. سپس امام زمان(عج) او را دستگير و اعدام نموده و پس از آن، شام به تصرف در ميآيد.4
برگرفته از سايت :المهدويه