به نام خدا
از آنجایی كه هدف از قیام حضرت مهدی(عج) برپائی حكومت عدل الهی در سراسر جهان است. و اداره سرزمینی به گستردگی دنیا، كاری بس دشوار است، كه تنها با برخورداری از رهبری الهی و حاكمیت اسلام امكانپذیر است. و حضرت مهدی(عج) زمانی زمام امور را بدست میگیرد كه دنیا وارث انبوهی از نابسامانیها، بیعدالتیها و عقیدههای انحرافی میباشند.
الف) اولویت های اقدامات حضرت در شهر مكه
1. معرفی: حضرت امام سجاد ـ علیه السلام ـ می فرمایند: «آن حضرت به سخن گفتن پرداخته و می فرمایند كه ایها الناس منم فلانی (مهدی) پسر فلانی (حضرت امام عسكری ـ علیه السلام ـ) منم پسر پیغمبر خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ دعوت می كنم شما را به آنچه پیغمبر خدا را دعوت می كرد.
2. دفاع در برابر مهاجمان: در ادامه حدیث فوق آمده: « پس هجوم می آورند كه او را بكشند پس سیصد و سیزده تن از او دفاع می كنند[1]
3. نیایش: پس از دفاع، «حضرت بین دو نقطه ركن و مقام (در خانه خدا) چهار ركعت نماز می گذارند.»[2]
4. بیعت گرفتن: حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ: «پس آنگاه به اسم او از آسمان ندا شود و او در پشت مقام باشد. اصحاب به ایشان عرض می كنند: اكنون دیگر به اسم شما ندا شد، منتظر چه هستید؟ آنگاه دست او را بگیرند و برای بیعت عمومی بیاورند حضرت آمده و به حجرالاسود تكیه نموده و…»[3]
5. سخنرانی مراسم اخذ بیعت: «و اولین جمله ای كه ایشان با آن كلام خود آغاز می كند این آیه است: «بقیه الله خیرٌ لكن إن كنتم مؤمنین: باقیمانده حجت خدا برای شما بهتر است البته اگر مؤمن بودهاید: سپس بگوید: منم بقیه الله.[4]
آنگاه سیصد و سیرده نفر با او بیعت كرده و دیگران هم بیعت می كنند.
6. ارجاء عدالت و حدود الهی: حضرت امام رضا ـ علیه السلام ـ: آنگاه كه مراسم بیعت تمام شود، سراغ طایفه بنی شیبه(كلید داران و خادمان خائن خانه خدا ) بیاید، دست های ایشان را قطع كند برای اینكه ایشان دزدهای خانه خدایند. دست و پایشان را قطع نموده ایشان را در مكه بگرداند و منادی ندا دهد: اینها دزدان خانه خدا هستند…»[5] البته حضرت چنین اقداماتی را برای قبیله قریش هم انجام می دهند [6]
7. تكمیل تعداد یاران 10 هزار نفر اصلی.
8. تعیین حاكم برای مكه.
9. خروج از مكه و عزیمت به مدینه.
ب) برخی اقدامات دیگر امام هنگام ظهور
1. ویرانی مساجد.
اشاره: اگر خداوند در قرآن كریم درباره پیامبرش فرموده: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى»[7] كار امام معصوم ـ علیهالسلام ـ نیز بدون حكمت و الهام گرفته از خداوند نمیباشد. بنابراین، روایاتی كه درباره خرابی و ویران كردن مساجد آمده است چندنوع بوده كه به نمونههایی از آن اشاره میشود.
الف: تخریب مساجد واصلاح آن: اصبغ بن نباته میگوید: امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ وقتی كه وارد مسجد كوفه شد… و سپس فرمود: وای بر آنكه تو را از گل و خاك پخته بنا كرده و جهت قبله نوح را تغییر داد! و باز آنگاه فرمود: خوش بحال كسی كه شاهد ویرانی تو در روزگار قائم از اهلبیت میباشد.[8]
و همچنین از آن حضرت در مورد دیگر نقل شده است كه فرمود: (بیگمان هنگامی كه حضرت قائم، قیام كند مسجد كوفه را خراب كرده و قبله آن را اصلاح میكند.)[9]
ب: تخریب مساجد در مسیر جاده و مشرف: ابوبصیر میگوید: امام باقر ـ علیهالسلام ـ فرمود: هنگامی كه قائم ما قیام كند، چهار مسجد را در كوفه ویران میسازد. و همچنین مسجدی كه مشرف بر دیگران باشد نمیگذارد. مگر اینكه حالت اشراف آنرا برداشته و با حالت سادگی میگذارد. و دیگر مسجدی كه در مسیر جادهها قرار گیرد از بین میبرد.[10]
بنابراین ما نمونههائی از روایاتی كه بیان گردید و بسیاری از روایاتی كه در این رابطه ملاحظه شده است كه البته هیچ كدام حكایت از ویران كردن بسیاری از مساجد ندارد. همچنین در روایاتی كه اشاره به خراب كردن مساجد دارد اولاً، مراد از این
خرابی نابود كردن نیست. و دیگر آنكه، در برخی روایات علت خراب كردن مساجد نیزتوضیح داده شده است كه اصلاح قبله آن است و یا حالت اشرافی و تزیین دارد. وحالت اشرافی آنرا برداشته و به حالت سادگی میگذارد. بنابراین چنین نیست كه حضرت مساجد زیادی را خراب كند، و اگر تعداد محدودی را خراب میكند بخاطر مصالحی است.[11]
2. خونریزیها: از آنجایی كه هدف از قیام حضرت مهدی(عج) برپائی حكومت عدل الهی در سراسر جهان است. و اداره سرزمینی به گستردگی دنیا، كاری بس دشوار است، كه تنها با برخورداری از رهبری الهی و حاكمیت اسلام امكانپذیر است. و حضرت مهدی(عج) زمانی زمام امور را بدست میگیرد كه دنیا وارث انبوهی از نابسامانیها، بیعدالتیها و عقیدههای انحرافی میباشند. سرانجام روزگاری فرا میرسد كه عدل و عدالت با دست توانای مرد الهی در روی زمینِ پر از ظلم و ستم پیاده میشود. و آثاركلام رسول گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ : (…یحلا الارض قسطاً و عدلاً) (زمین را پر ازعدل و قسط میكند) در همهجا نمایان و آشكار میگردد.
چنانكه امام صادق ـ علیهالسلام ـ میفرماید: (به خدا سوگند، بطور حتم عدالت مهدی(عج) به درون خانهها نفوذ میكند، همچنانكه سرما وگرما در آن وارد میشود.)[12]
و از طرفی، علم، رأفت و مهربانی، گسترش فرهنگ اسلامی وآثار مذهب و دینداری در همه جا تجلی میكند. وتمامی دنیا تحت تأثیر قرار میگیرد. و دستورات اسلامی بطور كامل اجرا میگردد: زیرا پس از تجلی حكومت الهی عقلها بیدار و خردها سالم میشود.[13]
بنابراین، آنچه كه از روایات بدست میآید، ظهور حضرت مهدی(عج)، ظهور حكومت عدل الهی، ظهور رحمت، رأفت، امنیت، آسایش، صمیمیت و… میباشد. غرض از حكومت الهی جز اجرای فرامین او و هدایت به صراط مستقیم چیزی دیگر نمیباشد.
با تمام دیدن این همه خوبیها، گسترش فرهنگ دین و دیانت، اعلام عفو و رحمت، بر اثرسوء تدبیر و خُبث باطن وكجاندیشی و از دست دادن قدرت و منافع ظاهری، سخنان حكمتآمیز وآثارعظمت الهی كه سراسرجهان آنرا درك كرده و تسلیم آن میباشند نادیده گرفته، دست به طغیان و سركشی میزند. كه امام صادق ـ علیهالسلام ـ نیز میفرماید: (عدهای بر اثر كجاندیشی در هنگام ظهور قائم ما، در برابر آن حضرت ایستاده و با آن میجنگند.)[14]
و یا اینكه امام باقر ـ علیهالسلام ـ فرموده است: حضرت برای بیعت گرفتن لشگریانش را به سراسرجهان میفرستد. و هر كه از بیعت سر باز زند نابود میكند.[15]
بنابراین، اگر از این احادیث چنین برداشت شودكه حتی این نیز خلاف عدالت اسلامی میباشد. اینها در حقیقت از ناشی عناد، تعصّب و كجاندیشی خود آنها است كه با حضرت مخالفت نمودهاند. وخود مقصّرمیباشند. كسانی كه بعد از اتمام حجّت و اعلام
تمامی آثار و نشانههای الهی كه اثر عملی آن عافیّت، عدالت و آسایش است، باز هم سر از رهبری و اطاعت باز بزند، بدیهی است كه در كمال عناد بوده و مانع از اجرای فرامین الهی و بر هم زدن آسایش دیگران میباشد. از بین بردن اینگونه انسانها، علاوه بر بیان روایات، در نزد عقلایی كه عقل سلیم داشته باشند خلاف عدالت اسلامی نخواهد بود. و از طرفی، این عدّه انسانها محدود بوده كه در روایات به آن اشاره شده است. و همچنین، كار امام معصوم ـ علیهمالسلام ـ كار حكیمانه است. و برای رفع مانع از اجرای حكومت عدل الهی، خلاف عدل و عدالت اسلامی نخواهد بود. امام صادق ـ علیهالسلام ـ میفرماید: (وای بر كسی كه با قائم ما بنای مخالفت گذارد.)[16] پس، بنای حكومت حضرت مهدی(عج)بنای رحمت و اظهار عدالت است. اگر كسی مخالفت كند، در حقیقت مخالفت با دستور خداوند است. و حضرت مهدی(عج) مجری و حاكم خدایند.
3-مقابله باعالمان دین نما: نقش علما در هدایت جامعه بشری درطول تاریخ، چهره ظلم و ستم را سیاه و دین و دینداری را درخشان نمودهاند، در هر روزگاری كه پردههای سیاهی و جهل، سایه خود را بر جوامع بشری گسترانده است، دانشمندان و علما دینی بودهاند كه با مسؤولیت خود اندیشههای فساد و تباهی را از دامن مردم بخوبی پاك كردهاند. آنچه كه از روایات فهمیده میشود، در آخرالزمان نیز نقش علما در هدایت جوامع بشری بخوبی مشهود است.
امام هادی ـ علیهالسلام ـ میفرماید: اگر در دوران غیبت قائم آل محمد(عج) دانشمندان نبودند كه مردم را به سوی او هدایت كنند و با حجتهای الهی از دینش دفاع نمایند، كسی در دین خدا پابرجا نمیماند. و همه مرتد میشدند. ولی آنان همانند ناخدای كشتی، سكان كشتی رانگاه میدارد. و آنان نزد خدا، والاترین انسانها هستند.[17]
و یا اینكه حضرت مهدی(عج) در اوائل غیبت كبری توقیعی بر این مضمون صادر فرمود: (بعد از این، به راویان حدیث ما (فقهای عادل) مراجعه نمائید، آنها حجت من بر شما و من حجت بر آنها هستم.)[18]
و آنچه كه نمونه از روایات درباره نقش علما در طول تاریخ وخصوصاً در آخرالزمان اشاره شد. و یا اینكه حضرت مهدی(عج) آنها را حجت خود یاد میكند. بدیهی است كه علما حقیقتاً كسانی هستند كه مردم را به سوی حقیقت هدایت و راهنمائی نموده و مهدی(عج) و قیام و آرمان آن حضرت را به آنان معرفی میكنند. و اگر در حدیث آمده كه اگر كسی امام خود را نشناسد و به آن حال از دنیا برود، به مرگ جاهلی این دنیا رفته است. و این نقش علما است كه مردم را از مرگ جاهلی نجات داده و امام وحجت خدا را بر آنها معرفی نموده تا با معرفت كامل از دنیا برود و…
بنابراین، اگر احادیثی همانند اینگونه حدیث مشاهده شده است كه گفته است: حضرت مهدی(عج) بعد از ظهور رهسپاركوفه میگردد و در آنجا عدّهای، با سلاح در برابر حضرت میایستد و میگوید: ای فرزند فاطمه از همان راهی كه آمدی برگرد، ما بتو نیازی نداریم.
[1] . بحارالانوار، مجلسی، 52،ب 26، ص 306، ح 79، ط بیروت، الوفاء.
[2] . از حضرت امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ : معجم الاحادیث، الامام المهدی ـ علیه السلام ـ ، 3/295/-831.
[3] . بحار/62/26/294/43.
[4] . بحارالانوار، ج 26، ص 305، ح 78ـ و مهدی منتظری ـ علیه السلام ـ ، آیت الله محمد جواد خراسانی، نورالاصفیاء، ص 344.
[5] . عیون اخبار الامام الرضا ـ علیه السلام ـ ، ط كتابفروشی طوسی، 1/ب 28/ ص 273/فرهنگ؛ بحارالانوار، ط الوفاء، 52/27/313/6؛ مهدی منتظر ـ علیه السلام ـ ، آیت الله خراسانی، 348.
[6] . ر. ك: مهدی منتظر ، همان. البته بر اساس آنچه محققان پس ازتلاش وكنكاش به آن رسیده اندهیچكدام ازاحادیث دال بر خشونت وسخت گیری در زمان حضرت سند قطعی وصحیح ندارد فصلنامه انتظار ،ش14،مقاله بررسی چندحدیث شبهناك درباره آفتاب عالمتاب ،ص 89- 130
[7] . شوری: آخر سوره.
[8] .شیخ طوسی، ابوجعفر محمدبن حسن، كتاب الغیبه، ص 282، كتابفروشی نینوا، تهران.
[9] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52،ص 364، مؤسسه الوفا، بیروت.
[10] . شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، ارشاد، ص365، انتشارات بصیرتی، قم.
[11] . مجلسی، محمدباقر، مهدی موعود، ص 941، ترجمه علی دوانی، انتشارات آخوندی، تهران.
[12] . بحارالانوار، ج 52، ص 362، مؤسسه الوفاء، بیروت.
[13] . شیخ صدوق، محمدبن علی بابویه قمی، كمالالدین، ج 2، ص 653، مكتبه الصدوق، تهران.
[14] . نعمانی، محمد بن ابراهی، كتاب غیبت، ص 299، انتشارات صدوق، تهران.
[15] . ابن طاووس، علی،ملاحم و الفتن، ص 46، اعلمی، بیروت.
[16] . شیخ صدوق، محمد بنعلی بابویه قمی، علل الشرائع، ص 15، مكتبه الصدوق، تهران.
[17] . فیض كاشانی، ملامحس، محجه البیضا، ج 1، ص 32، نشر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
[18] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 52، ص 181، باب توقیعات، مؤسسه الوفاء، بیروت.
در حالی كه همه، قاریان قرآن و دانشمندان دینی هستند كه پیشانی آنها از عبادت پینه بستهاند و… و امام ـ
علیهالسلام ـ شمشیركشیده همه را از دم تیغ میگذارند.[1] همه ناظربه كسانی است كه اندوخته های علمی ودانش خود راوسیله رسیدنبه دنیا قرارداده اند نه علمای راستین
بنابراین، واژه علما، تنها بر علمای شیعه صدق نمیكند. چه بسا عالمان وهّابی و سنّی باشند. چنانكه در عصر حاضر با تمام و كمال دیده میشود كه علما وهّابی و سنّی، با استدلال به آیات قرآن و تفسیر و تأویل نادرست به آن مذهبی كه برگرفته از قرآن و اندیشه اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ است، احتجاج و استدلال نموده و حقانیت این مذهب را منكر میشود. چه رسد به اینكه، در زمان حضور باشد. ابوحنیفه و مالك، كه از رؤسای مذهب اهلسنتاند، هر دو از شاگردان امام جعفر صادق ـ علیهالسلام ـ هستند. در برابر مذهب امام صادق ـ علیهالسلام ـ تشكیل مذهب دادند و…
فلذا، روایات متعددی در این باره وجود دارد كه در هنگام ظهور حضرت عدّهای كه با آیات قرآن بر علیه آن حضرت استدلال میكنند. و حقانیت او را قبول ندارند. و حتی عدّهای علنی از مسجد از مجلس خطابه حضرت بلند شده و بر حضرت اعتراض میكنند. بعید نیست كه مصداق بسیاری از اینگونه روایات، علما اهل سنت و ناصبیها و وهّابیها میباشد. و علمای شیعه، اندیشهشان بر گرفته از اندیشه اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ و از شاگردان آن مكتباند. به روایات متعدد، در زمان غیبت، حجّت و خلفای اهلبیتاند. علمای كه اینگونه از آنها یاد شدهاند چگونه بروی امامشان شمشیر كشیده و یا به دست آن حضرت كشته میشوند. و البته از آنجایی كه همه انسانها حتی علما از نظر معرفت و تهذیب نفس یكسان نمیباشند، انسان بعید نمیداند كه عدّه محدودی از علمای شیعه نیز در زمان ظهور با امام مهدی(عج) مخالفت كنند. آنچنان كه معلوم است اندیشه علمای شیعه اندیشه اهلبیت است، و علمایی كه غیر از این باشند، بسیار محدود و در اقلّیتند.
4-مقابله امام با دشمنان
براساس حكم عقل و تعالیم انسان ساز اسلام كشتن منحرفان و معاندان تنها پس از عرضه اسلام و تمام شدن حجت بر آنها جایز خواهد بود. و تا زمانی كه اسلام بر آنها عرضه نشده و حقانیت اسلام و امام مهدی ـ علیه السلام ـ برایشان آشكار نشده است، كشتن آنها برخلاف حكم عقل و اصول دین اسلام خواهد بود. اصولاً اصل اولیه اسلام در مواجهه با دیگران تلاش برای هدایت آنهاست و جنگ و درگیری نیز به خاطر اصلاح آدمیان است امام علی ـ علیه السلام ـ در این باره می فرماید:
پیامبر مرا به سوی یمن فرستاد و به من فرمود: ای علی با هیچ كس جنگ مكن مگر پس از آنكه او را به اسلام دعوت كنی. به خدا سوگند اگر خداوند به دست تو یك نفر را هدایت كند برای تو از آنچه خورشید بر آن طلوع و غروب می كند بهتر است.[2]
از اینرو در ابتدا تمام همّت امام مهدی ـ علیه السلام ـ صرف اصلاح و هدایت انسان ها خواهد شد و جنگ و قتل منحصر در مواردی خواهد بود كه امیدی به اصلاح نمی رود. امام صادق ـ علیه السلام ـ در این باره فرموده اند:
(امام مهدی ـ علیه السلام ـ و سپاهیانش) بر پیروان هیچ دینی وارد نمی شوند مگر اینكه آنها را به خداوند، اسلام و اقرار به نبوت حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ دعوت می كنند.[3]
و امام كاظم در حدیث دیگری فرموده اند:
… چون بر یهود، نصاری، صائبین، ملحدان، مرتدان و كفار شرق و غرب عالم خروج كند اسلام را بر آنها عرضه می كند.[4]
همچنانكه ملاحظه می شود براساس این روایات رویارویی امام مهدی ـ علیه السلام ـ با منكران و معاندان تنها پس از عرضه اسلام، دعوت به حقیقت و تمام شدن حجت از یك سو و اصرار ورزیدن آنها بر لجاجت و عنادشان از سوی دیگر خواهد بود.
اهتمام حضرت بر هدایت انسان ها به اندازه ای زیاد است كه آن حضرت برای ارشاد مردم از تمام ابزارها استفاده خواهد كرد امام صادق ـ علیه السلام ـ در این باره فرموده اند:
هیچ معجزه ای از معجزات انبیاء و اوصیا نیست مگر اینكه به جهت تمام شدن حجّت بر دشمنان خداوند مانند آن را بدست قائم ما ـ علیه السلام ـ ظاهر خواهد كرد.[5]
و همانطور كه گذشت دشمنان حضرت ـ كه حضرت با آنها خواهد جنگید و آنها را به قتل خواهد رساند ـ كسانی خواهند بود كه پس از آشكار شدن حقیقت و تمام شدن حجت باز بر گمراهی خود تعصب بورزند و از اطاعت حضرت سرپیچی كنند.
وقتی حضرت مهدی (عج) ظاهر شد و حقایق اسلام را به مردم جهان عرضه داشت و برنامه انقلابی و اصلاحی اسلام را به گوش آنان رسانید، بسیاری از مردم اسلام را قبول میكنند زیرا استعداد مردم برای درك حقایق به حد كمال رسیده است. و از طرفی معجزاتی را به دست امام عصر (عج) مشاهده میكند و اوضاع عمومی جهان را غیرعادی و فوق العاده مییابند و اعلام رهبر انقلاب جهانی به گوششان میرسد. این اوضاع سبب میشود كه مردم جهان فوج فوج به دست مهدی (عج) اسلام اختیار نمایند.
حضرت باقر ـ علیه السلام ـ فرمود: (وقتی قائم ما قیام نمود خدا دست لطفش را بر سر بندگان مینهد و حواسشان را جمع و غفولشان را كامل میگرداند.)[6] و به تعبیر برخی از روایات اسلام در هر خانه، كوخ و چادری رخنه میكند؛ چنان كه سرما و گرما در آن نفود مینماید و همان طور كه نفوذ سرما و گرما اختیاری نیست، اسلام نیز در این روزگار به همه جا و با وجود مخالفت قلبی برخی از آنان رخنه كرده و آنان را تحت تأثیر قرار میدهد.[7]
گفتنی است هر چه هم سطح افكار بشر ترقی كند و افراد صالح و خیرخواه زیاد گردند، و اتمام حجت به نحو احسن صورت گیرد افراد ستمگر و خودسری در بین بشر وجود خواهند داشت كه طبعاً با حق و دادگری دشمن بوده و برای دفاع از منافع شخصی خود در مقابل مهدی موعود قیام خواهند نمود و برای سركوبی این جمعیت جز جنگ و خونریزی چارهای نیست. از این جهت احادیث اهل بیت، جنگ و خونریزی را حتمی دانستهاند و این مخالفتها از باب فقدان حجت و گم كردن حقیقت نیست بلكه از باب عناد و سركشی است.[8]
بنا براین حضرت قائم (عج) همانند دیگر ائمه ـ علیهم السّلام ـ نخست به موعظه و ارشاد میپردازد و در صورت لزوم دست به شمشیر میشوند
زیراهمه امامان معصوم عاشق حقیقت و راهنمای حقند. از نثار كردن مهر و محبت به توده مردم دریغ نكردهاند و رشد روز افزون و ترقی و تكامل بشر سرلوحه دعوتشان بوده است. و اگر امام حسن ـ علیه السلام ـ قرار داد صلح را امضاء میكند، ولی امام حسین ـ علیه السلام ـ قیام میكند و یزیدیان را رسوا میكند، این تفاوت روشها به خاطر تفاوت شرایط زمان، مخاطبان و حاكمان عصر امامان است وگرنه اگر امام حسن ـ علیه السلام ـ همان موقعیت امام حسین ـ علیه السلام ـ را میداشت حتماً عاشورایی میاندیشید و حسینی عمل میكرد.
حال در عصر امام عصر (عج) مردم از اطلاعات و معرفت بیشتری نسبت به سایر امتهای قبل بهرهمند میگردند و حق و راه حق برایشان آفتابی میشود و امام زمان (عج) هم بر طبق واقع حكم میكند، روش حضرت قائم (عج) نیز به تبع این تغییرها با سیره سایر امامان تفاوت پیدا میكند.
آری! وقتی احدی یافت نمیشود كه به موعظه نیازمند باشد و صالحات با بینشی عمیق و حججی تام طریق حجت (عج) را انتخاب كردهاند و طاغیان با اطلاع كافی از پذیرش حق سر باز میزنند و به كارشكنی میپردازند آیا راهی غیر از دست به شمشیر شدن باقی میماند؟
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: علم و دانش از شهر قم به تمام بلاد شرق و غرب پخش میشود و حجت بر جهانیان تمام میگردد، به طوری كه در تمام زمین فردی پیدا نمیشود كه علم دین به گوشش نرسیده باشد. بعد از آن، قائم ما ظهور میكند و اسباب عذاب و غضب خدا مهیا میگردد، زیرا خدا موقعی از بندگانش انتقام میگیرد كه حجت او را انكار نمایند.[9]
زراره از امام صادق ـ علیه السلام ـ پرسید آیا روش و سیاست حضرت قائم (عج) همانند روش پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ خواهد بود؟ امام ـ علیه السلام ـ فرمود: هرگز، هرگز پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ با ملایمت و نرمی و مهربانی رفتار میكرد تا دلها را به دست آورد و مردم با آن حضرت الفت گیرند ولی حضرت قائم (عج) سیاست قتل را در پیش میگیرد و طبق دستوری كه دارد رفتار میكند و توبه كسی را نمیپذیرد. پس وای بر كسی كه با او مخالفت كند.[10]
حسن بن هارون میگوید: در محضر امام صادق ـ علیه السلام ـ بودم معلّی بن خنیس از حضرت پرسید آیا هنگامی كه حضرت قائم ظهور میكند برخلاف روش امیرمؤمنان در برخورد با مخالفان رفتار میكند؟ امام ـ علیه السلام ـ فرمود: علی ـ علیه السلام ـ ملایمت و نرمش را در پیش گرفت چون میدانست پس از او دشمنان بر یاران و شیعیان چیرگی پیدا میكنند،
ولی سیاست حضرت قائم (عج) قهر و غلبه و به اسارت گرفتن آنهاست زیرا میداند كه پس از او كسی بر شیعیان تسلط نخواهد یافت.[11]
آری با ظهور منجی بشریت، روزگار موعظه و خواهش تمام میشود. از قدیمیترین روزگاران كه پیامبران آمدند، همواره، بشر را موعظه كردند، و درخواست كردند كه: مؤمن باش، و عمل صالح به جای آر. و دیدیم كه بشر چقدر گوش به آن سخنان داد، و چگونه انبیاء و اولیا را از دم تیغ گذرانید. امّا روزگار مهدی، روزگار خوار ساختن زورداران است.
[1] . طبری، ابوجعفر محمد، دلائل الامه، ص 241، انتشارات كتابفروشی رضی، قم.
[2] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 11، (بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی تا)، ص 30.
[3] . علی كورانی، معجم احادیث الامام المهدی، ج 4، (قم: مؤسسه المعارف الاسلامیه، چاپ اول، 1411)، ص 61.
[4] . همان، ج 5، ص 60.
[5] . لطف الله صافی، منتخب الاثر، (قم: مؤسسهالسیده المعصومه، چاپ دوم، 1421)، ص387.
[6] . بحار الانوار، ج 52، ص 328.
[7] . ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص 315 با تصرفی مختصر.
[8] . چشم اندازی به حكومت مهدی (عج)، نجم الدین طبسی، ص 181.
[9] . بحار الانوار، ج 60، ص 213.
[10] . الغیبه، لغمانی، ص 236؛ بحار، ج 52، ص 353.
[11] . الغیبه، لغمانی، ص 237؛ تهذیب، ج 6، ص 155 و كافی ج 5، ص 33.
برگرفته از سايت :المهدويه