حكمت 74
وَ مِنْ خَبَرِ ضِرَارِ بْنِ ضَمْرَةَ الضَّبَابِيِّ عِنْدَ دُخُولِهِ عَلَى مُعَاوِيَةَ وَ مَسْأَلَتِهِ لَهُ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام قَالَ فَأَشْهَدُ لَقَدْ رَأَيْتُهُ فِي بَعْضِ مَوَاقِفِهِ وَ قَدْ أَرْخَى اللَّيْلُ سُدُولَهُ وَ هُوَ قَائِمٌ فِي مِحْرَابِهِ قَابِضٌ عَلَى لِحْيَتِهِ يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِيمِ وَ يَبْكيَ بُكَاءَ الْحَزِينِ وَ يَقُولُ يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا إِلَيْكِ عَنِّي أَ بِي تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَيَّ تَشَوَّقْتِ لَا حَان حِينُكِ هَيْهَاتَ غُرِّي غَيْرِي لَا حَاجَةَ لِي فِيكَ قَدْ طَلَّقْتُكِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِيهَا فَعَيْشُكِ قَصِيرٌ وَ خَطَرُكِ يَسِيرٌ وَ أَمَلُكِ حَقِيرٌ آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ
دنيا شناسي – امام و ترك دنياي حرام
– اخلاقي – و درود خدا بر او، فرمود:- ضرار بن ضمره ضبايي از ياران امام به شام رفت بر معاويه وارد شد.معاويه از او خواست از حالات امام بگويد، گفت علي عليه السّلام را در حالي ديدم كه شب، پردههاي خود را افكنده بود، و او در محراب ايستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مار گزيده به خود ميپيچيد، و محزون ميگريست و ميگفت – اي دنيا اي دنياي حرام از من دور شو، آيا براي من خودنمايي ميكني يا شيفته من شدهاي تا روزي در دل من جاي گيري هرگز مبادا غير مرا بفريب، كه مرا در تو هيچ نيازي نيست، تو را سه طلاقه كردهام، تا باز گشتي نباشد، دوران زندگاني تو كوتاه، ارزش تو اندك، و آرزوي تو پست است.آه از توشه اندك، و درازي راه، و دوري منزل، و عظمت روز قيامت