روز دوم بمباران شيميايي شهر حلبچه ، امداد گران براي کمک به مجروحان بومي به تک تک خانه ها سر مي زدند و مجروحان شيميايي را اعم از پير و جوان و زن و مرد و .. به اورژانس مي آوردند و پس از مداواي سطحي ، آنها را با هلي کوپتر به بيمارستانهاي کشور منتقل مي کردند .
در اين ميان ، امدادگري کودک شير خواره اي را به اورژانس آورد ! صورت ، لبها ، دست ها و پاهاي کودک کبود شده بود و به نحو رقبت آوري نفس مي کشيد و براي ادامه حيات دست و پا مي زد .
همه افراد اورژانس متوجه اين کودک شدند ، هر کس براي نجات جان او کاري مي کرد و اشک مي ريخت .
در اين بين فرمانده صبور و مقاوم لشکر 8 نجف اشرف برادر ، احمد کاظمي ، وارد اورژانس شد . او که هيچ کس در هيچ صحنه اي گريه اش را نديده بود ، با ديدن صحنه بي اختيار به گريه افتاد و به شدت گريست .
گويا وضعيت اين کودک بي گناه بهانه اي شد ، تا عقده هاي چند ساله جنگ را با گريه خالي کند !
همه افراد اورژانس متوجه اين کودک شدند ، هر کس براي نجات جان او کاري مي کرد و اشک مي ريخت .
در اين بين فرمانده صبور و مقاوم لشکر 8 نجف اشرف برادر ، احمد کاظمي ، وارد اورژانس شد . او که هيچ کس در هيچ صحنه اي گريه اش را نديده بود ، با ديدن صحنه بي اختيار به گريه افتاد و به شدت گريست .
گويا وضعيت اين کودک بي گناه بهانه اي شد ، تا عقده هاي چند ساله جنگ را با گريه خالي کند !
حسين عباسي کاشاني
مجموعه خاطرات فرشتگان نجات سايت ساجد
مجموعه خاطرات فرشتگان نجات سايت ساجد
یک دیدگاه
mahdi
به روزیم با
آیا مشکل عالم این تار موی من است ؟(جواب دندان شکن اقای قنبریان به این سوال)
و
حضرت مسیح و توبه شیطان (داستان شنیدنی از اقای قنبریان)
در
ashoora72.com
ashoora72.ir