به نام خدا
جهانی بودن دین خاتم (اسلام) و عدم اختصاص آن به قومی یا مکانی خاص از ضروریات دین اسلام است و حتی کسانی که به دین اسلام ایمان ندارند میدانند که دعوت سلام همگانی و همه جائی بوده و به افراد یا منطقه جغرافیائی خاصی محدود نبوده.
چكيده
اندیشمندانی که به چنین اصولی رسیدند، به اندیشه جهان وطنی گراییدند و همگان را به شکستن مرزهای جغرافیایی، نژادی و زبانی فراخواندند و تلاش کردند هرچه را مانع یکی شدن و یگانگی عالم انسانها ميشود، از سر راه اجتماعات انسانی بردارند.
بنابراین، نظریه جهانیسازی در اصل و در اندیشه متفکران اجتماعی و سیاسی، از این خاستگاه انسانی ریشه گرفته باشد.
مقدمه
میتوان گفت موضوع جهانی اندیشیدن، پیشینهای به درازای تاریخ تمدن و فرهنگ انسانی دارد و این شاید از همین دیدگاه @جهانیشدنAانسانی ریشه گرفته و درضرورت این نگرشی برخاسته باشد. گرچه اصل پدیدهای است که روندی طبیعی دارد و دنیای انسانها جهانی یگانه و دارای شرایطی همسان است و آدمیان حتی گونههای حیوانی و گیاهی در آن زیستی- از حیث تنفس، رشد، فرسایش و میرش ـ برابر دارند، و انسانها همه در فضا و اتمسفر زمین زندگی میکنند و از پدیدههای آن بهره میگیرند و به دستآوردهای کار و تلاش دیگر انسانها نیاز دارند، بنابراین به جهانی میاندیشند که دیگر انسانها چون آنان در آن زندگی میکنند.
موضوع دیگر است که مجموع انگیزهها، هدفها وجهانیشدن لیکن اندیشهها و تلاشهای کسانی بستگی دارد که در را این برنامه میکوشند و برای تحقق آن بسترسازی میکنند و به زمینهسازیهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی میپردازند.
در این نقطه است که نگرش مثبت و منفی نسبت به جهانیسازی رخ مینماید و ممکن است حرکت جهانی سازی مفید، انسانی و رهایی بخش باشد و یا منفی، غیر ، سوق دادن انسانها و جامهها@جهانیشدنAانسانی و سلطهطلب. اگر هدف و انگیزه از به شرایط واحد و اقتصاد عادلانه و سطح معیشتی یگانه و دانش و بینشهای فراگیر و همگانی و رفع تبعیض و نابرابری در سطح همه جامعههای انسانی باشد؛ آرمانی ارزشمند و مثبت است.
جهان شمولی دین خاتم
جهانی بودن دین خاتم (اسلام) و عدم اختصاص آن به قومی یا مکانی خاص از ضروریات دین اسلام است و حتی کسانی که به دین اسلام ایمان ندارند میدانند که دعوت سلام همگانی و همه جائی بوده و به افراد یا منطقه جغرافیائی خاصی محدود نبوده. شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که پیامبر اکرم(ص)به سران کشورهایی مانند ایران، روم، مصر، حبشه و شامات و نیز رؤسای قبائل گوناگون عرب و …. نامه نوشتند و آنان را به اسلام فراخواندند.
بدیهی است اگر دین اسلام عمومی و جهانشمول نبود چنین دعوت عمومی انجام نمیگرفت و سایر امتها نیز عذری برای عدم پذیرش آن داشتند.
آیات متعددی در قرآن کریم وجود دارد که دین اسلام را به همه نسلها و همه عصرها مربوط میداند.
آیاتی که همه انسانها را با عنوان «ایها الناس» یا «بنی آدم» مورد خطاب قرار داده و هدایت خود را شامل همه آنها دانسته نه قوم یا افراد خاص اگر اسلام و قرآن برای افراد یا اعصار خاصی نازل میشد باید فقط آن افراد و اعصار را مورد خطاب قرار میداد نه همگان و همه جا را.
«قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللّهِ إِلَيكُمْ جَمِيعًا»؛
«قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ»؛
«وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا»؛
«تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا»؛
آیاتی پیرامون سایر ادیان را با عنوان اهل کتاب مورد خطاب قرار داده و رسالت پیامبر اکرم را در مورد آنان تثبیت فرموده و هدف از نزول قرآن کریم بر پیامبر را پیروزی اسلام بر سایر ادیان شمرده است.
«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»؛
قرآن و وعده حکومت واحد جهانی
در آیات بسیاری از قرآن کریم خدای تعالی وعده حکومت دین را بر جهان داده و این امر از بدیهیات دانسته است.
«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»؛
او است که فرستاده، رسولانی خود را با راهنمایی و روشن و دین حق برای آنکه آن مجموعه قوانین که نامش دین است بر همه روشهای دیگر برتری دهد ولو آنکه مشرکان نخواسته باشند. این آیه که وعده حکومت و غلبه دین حق را بر تمام روشهای حکومتی جهان و ادیان مختلف عالم داده، در سه سوره قرآن (سوره فتح و سوره صف و سوره نور) به همین عبارت تکرار شده و این حقیقت را کاملاً تأکید نموده است.
در سوره انبیاء آیه 105می فرماید:«أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ»؛
این آیه که وعده مالکیت و حکومت زمین را به صالحین داده به مضامین مختلف تکرار شده:«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الأَرْضِ»؛
و یا فرمود:«وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ».
در این آیات خدای تعالی وعده حکومت صالحین و آنهایی که بنای ظلم را نداشته و پیرو عدل و داد بودهاند داده و آنها را وارث وظیفه خود در زمین برای پیاده کردن حکومت واحد جهانی معرفی فرموده است.
صفات مصلح جهانی از کتاب مقدس
در کتاب تورات در سفر پیدایش شماره 49ـ10 میگوید:عصای قدرت و سلطنت از یهود، دور نخواهد شد و نه فرمان فرمائی از میان پاهای وی، تا (شیلو) بیاید و او را اطاعت امتها خواهد بود.
در انجیل یوحنا باب 14 شماره 19 آمده:من از پدر خواهم خواست و «تسلی دهنده» دیگر به شما عطا خواهد کرد تا همیشه با شما بماند یعنی «روح راستی» که جهان نمی تواند او را قبول کند زیرا که او را نمی بیند و نمی شناسد اما شما او را میشناسید زیرا که با شما میماند و در میان شما خواهد بود.
در انجیل متی باب24 شماره27 میگوید:همچنانکه برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر میشود ظهور «پسر انسان» نیز چنان خواهد شد… آنگاه علامت «پسر انسان»در آسمان پدید گردد و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینهزنی کنند و «پسر انسان» را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوت و جلال میآید. اما از آن روز و ساعت هیچکس اطلاع ندارد حتی ملائکه آسمان … لهذا شما نیز حاضر باشید زیرا در ساعتی کخ گمان نبرید «پسر انسان» میآید.
در انجیل مرقس باب 13 شماره 26 میگوید:آنگاه «پسر انسان» را ببینید که با قوت و جلال عظیم برابرها میآید که در آن وقت فرشتگان خود را از جهات اربعه از انتهای زمین تا اقصای فلک فراهم خواهد آورد … ولی از آن روز رسالت غیر از پدر هیچکس اطلاع ندارد. نه فرشتگان در آسمان نه پسر هم، پس در حذر باشید و بیدار شده و دعا کنید زیرا میدانید که آن وقت کی میشود…. پس بیدار باشید زیرا نمیدانید که در چه وقت صاحب خانه میآید در شام یا نصف شب، یا بانگ خروس، یا صبح، مبادا ناگهان آمده شما را خفته یابد اما آنچه به شما میگویم و به همه میگویم بیدار باشید.
و در همین کتاب باب 21 میگوید:زلزلههای عظیم در جایها و قحطیها و وباها پدید میآید و چیزهای هولناک و علامات بزرگ از آسمان ظاهر خواهد شد… اورشلیم پایمال امتها خواهد شد تا زمانهای امتها به انجام رسد و در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود و بر زمین تنگی و حیرت از برای امتها خواهد نمود… و دلهای مردمان ضعف خواهد کرد از خوف و انتظار آن وقایعی که بر ربع مسکون ظاهر میشود و آنگاه «پسر انسان» را خواهند دید که بر ابری سوار شده با قوت و جلال عظیم میآید.
در زبور «داود» از کتاب مقدس در مزمور 37 پس از آنکه حضرت داود را از آزار اشرار و اذیت بدکاران تسلی میدهد میگوید:
شریران منقطع خواهند شد و اما منتظران خداوند وارث زمین خواهد شد.
در زبور داود از کتاب مقدس مزمور 37 میگوید:هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود و اما حلیمان وارث زمین خواهند شد و از فراوانی سلامتی متلذذ خواهند گردید. صالحان را خداوند تأیید میکند، خداوند روزهای صالحان را میداند و میراث ایشان ابدی خواهد بود، آنانی که ملعون وی هستند منقطع خواهند شد.
صالحان وارث زمین خواهند بود و درآن تا ابد سکونت خواهند نمود و عاقبت، شریران منقطع خواهند شد.
نزد خداوند ساکت شود و منتظر او باش، منتظر خداوند باش و طریق او را نگهدار تا تو را به وراثت زمین برافرازد.
در کتاب زبور داود مزمور96شماره 9-13 میگوید:خداوند را در زینت، قدوسیت بپرستیدهای تمامی زمین از حضور وی بلرزید در میان امتها گوئید خداوند سلطنت گرفته است ربع مسکون نیز پایدار شد و جنبش نخواهد خورده قومها را با انصاف داوری خواهد نمود. آسان شاد میکند و زمین مسرور گردد دریا و پری آن غرش نماید صحرا و آنچه در آن است به وجد آید آنگاه تمام درختان جنگ ترنم خواهند نمود و به حضور خداوند زیرا که میآید. زیرا که برای داوری جهان میآید ربع مسکون به انصاف داوری خواهد کرد و قومها را به امانت خود.
در کتاب دانیال باب 12 میگوید:در آن زمان، امیر عظیمی که برای قوم تو «قائم» است خواهد برخاست و چنان زمان تنگی خواهد شد که از حینی که امتی به وجود آمده است تا امروز نبوده و درآن زمان هر یک از قوم تو که در دفتر مکتوب یافت شود رستگار خواهد شد و بسیاری از آنان به جهت خجالت و حقارت جاودانی و حکیمان مثل روشنایی اقلاک خواهند درخشید و آنانی که بسیاری را به راه عدالت رهبری مینمایند مانند ستارگان خواهند بود تا ابدالآباد. اما تو ای دانیال کلام مرا مخفی بدار و کتاب را تا زمان آخر مهر کن بسیاری به سرعت تردد خواهند نمود و علم افزوده خواهد گردید.
در کتاب اشعیای بنی باب از یک «رهاننده» که خواهد آمد سخن رفته که:روح خدا بر اوقرار خواهد گرفت و خوشی او در ترس خداوند خواهد بود و موافق رؤیت چشم خود داوری نخواهد کرد و بر وفق سمع گوشهای خود تنبیه نخواهد نمود بلکه مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین، به راستی حکم خواهد نمود و جهان را به عصای دهان خویش زده، شریران را به نغمه لبهای خود خواهد کشت و کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت و گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله با شیر و پرواری با هم زندگی میکنند و طفل کوچک آنها را خواهد راند و گاو با خرس خواهد چرید… و در تمام کوه مقدس من ضرر و فساد نخواهند کرد زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود مثل آبهایی که دریا را میپوشاند.
در کتاب حبقوق بنب از کتاب مقدس باب2 میگوید:اگرچه تأخیر نماید، برایش منتظر باش زیرا که البته میآید و درنگ نخواهد نمود بلکه جمیع امتها را نزد خود جمع میکند و تمامی قومها را برای خویشتن فراهم میآورد.
در کتاب ذکریای بنی باب 14 میگوید:اینک روز خداوند میآید و غنیمت تو در میانت تقسیم خواهد شد و جمیع امتها را به ضد اورشیلم برای جنگ جمع خواهم کرد و شهر را خواهند گرفت و خانهها را تاراج خواهند نمود و آن یک روز معروف خداوند خواهد بود و «یهوه» (خدا) بر تمامی زمین پادشاه خواهد بود (مصلح آخرالزمان، سید حسن ابطحی).
سخنی چند از دانشمندان درباره حکومت واحد جهانی
«انیشتین» دانشمند و ریاضیدان بزرگ و معروف در کتاب مفهوم نسبیت میگوید:ملل جهان از هر نژاد و رنگی که باشند میتوانند و باید زیر یک پرچم واحد بشریت در صلح و صفا و برابری و برادری زندگی کنند.
«انیشتین» در اهمیت و ارزش حکومت واحد جهانی برای زندگی انسانها تا آنجا پیش رفت که صریحاً میگفت: حکومتهای متعدد خواه و ناخواه به نابودی بشریت منجر خواهد شد.
درباره او نوشتهاند: انیشتین که در تمام دوران زندگی خود طرفدار تشکیل یک حکومت جهانی بود سعی میکرد که از شهرت و وجهه خود برای باز کردن چشم و گوش مردم جهان استفاده کند به عقیده وی مردم جهان یکی از دو راه را باید انتخاب کنند یا یک حکومت جهانی با کنترل بینالمللی انرژی اتمی تشکیل دهند و یا حکومتهای ملی جداگانه فعلی همچنان باقی بماند و منجر به انهدام تمدن بشر میگردد.
«برتراند راسل» فیلسوف مشهور انگلیسی همانند انیشتین به شدت از لزوم تشکیل حکومت واحد جهانی دفاع کرده و معتقد است که عدم اجرای این طرح بالأخره به نابودی بشریت منجر خواهد گشت.
نامبرده ضمن بحث مهمی که در اینباره دارد مینویسد:اکنون از لحاظ فنی مشکل بزرگی در راه یک امپراطوری وسیع جهانی وجود ندارد و چون خرابی جنگ بیش از قرن گذشته است احتمالاً باید حکومت واحدی را قبول کنیم یا اینکه به عهد بربریت برگردیم و یا به نابودی نژاد انسانی راضی شویم. راسل در مورد دیگر هنگامی که سیستم حکومت فدرال را شرح میدهد به حکومت واحد جهانی اشاره کرده و چنین مینویسد:این سازمان فدرال به نوبه خود واحدی از یک تشکیلات فدرال بزرگتر است و به همین ترتیب میرسیم به حکومت فدرال جهانی که این حکومت در حال حاضر وجود خارجی نخواهد داشت. (سیستم حکومت فدرال عبارت است از اتحاد چند ایالت که حق حاکمیت خارجی خود را به یک دولت واحد مرکزی واگذار نمایند ولی حق حاکمیت داخلی هر یک از ایالات تا حدی برای آنها محفوظ است مانند سیستمی که اکنون در ایالات متحده امریکا وجود دارد).
از جمله از تبلیغات افراطی ناسیونالیستی خودداری نموده نامبرده در این باره مینویسد:باید هرگونه تبلیغات افراطی ناسیونالیستی غیر قابل شمرده شود ودر مدارس به اطفال درس دشمنی و نفرت از ملل دیگر را ندهند. باز همین دانشمند در جای دیگر ابتدا به عامل اصلی جنگها و تضاد منافع حکومتهای متعدد اشاره کرده و سپس زوم تشکیل حکومت واحد جهانی را بار دیگر یادآور میگردد و مینویسد:
مادامیکه یک حکومت جهانی در دنیا وجود ندارد رقابت برای کسب قدرت مابین کشورهای مختلف وجود دارد و چون ازدیاد جمعیت خطر گرسنگی را به بار میآورد قدرت ملی تنها راه جلوگیری از گرسنگی است، لذا در میان ملل گرسنه علیه آنهایی که غذای کافی در اختیار دارند بلوکها و دستهبندیهایی بوجود خواهد آمد، همین مطلب پیروزی کمونیزم را در چین توجیه مینماید.
این حقایق ثابت میکند که دنیای علمی بدون یک حکومت جهانی ثابت و دوامی نخواهد داشت با این وجود ممکن است گفته شود که این نتیجهگیری عجولانه بوده است. لکن آنچه مستقیماً از بحث فوق عاید میشود این است که در دنیا باید یک حکومت جهانی بوجود آید.
پروفسور «آرنولد توین یی» شخصیت متفکر انگلیسی ضمن نطقی که در کنفرانس صلح نیویورک ایراد نمود به ضرورت تشکیل حکومت واحد جهانی (به منظور جلوگیری از جنگهای خونین و کشتارهای دسته جمعی) اشاره کرده و در آنجا چنین گفت: تنها راه حفظ صلح و نجات نسل بشر تشکیل یک حکومت جهانی و جلوگیری از گسترش سلاحهای اتمی است.
از سخنان فوق استفاده میشود که این دانشمندان معتقدند که مردم جهان باید یکی از دو راه را انتخاب کنند یا آنکه در حکومتهای کوچک و بزرگ یا سیاستها و قوانین مختلف درست و غلط و در نتیجه فشار بیعدالتی و در پایان نابودی را انتخاب کنند و یا آنکه بکوشند زمینه حکومت واحد جهانی را بوجود بیاورند.
یهودیان مسیحی که معتقد بودند مسیح موعود برای از بین بردن دشمنان یهودیان ظهور خواهد کرد به طور مسلم دشمن رومیان بودند و بهطوریکه دیدم در تمام شورشها و انقلابات امید ظهور مسیح انگیزه و محرک آنها در قیام بر علیه دولت روم بود، چون اصولاً هدف منجی کتاب مقدس همین نجات یهودیان پان میشد. هنگامیکه در اثر تعلیمات پادلوس و دیگر پیروان سازش با روم، مسیحیت یهودی تغییر شکل یافت و اطاعت از حکومت دستور دین گردید. موقعیت مسیحیان به کلی تغییر کرد.
به خصوص که در تعلیمات و موعظههای عیسی(ع) سخن از مبارزه با روم ذکر نشده است و شاید هم او فقط به تعلیمات اخلاقی توجه داشته است و یا اصولاً قبل از برخورد رومیان با یهودیان میزیسته است.
دشمنی با روم مسلماً اجازه رشد و عمومی شدن مسیحیت را نمی داد و فقط در پناه قدرت دولت مقتدر روم مسیحیت میتوانست به جهانیشدن سوق داده شود. در غیر اینصورت از یک فرقه یهودی تجاوز نمیکرد.
فرقهای که یهودیان نیز آنها را نمیپذیرفتند و اضمحلال آنها قطعی بود . به همین دلیل به جای آنکه مسیح برای نجات یهودیان ظهور کند او منجی بشریت و پاک سازنده گناه اولیه آدم معرفی شد.
او بازگشت ولی نه برای نابود ساختن روم، بلکه در آخرت و زمانی که دنیا به آخر رسیده است، برای برقرار ساختن سلطنت خداوند و سعادتمند ساختن همه انباء بشر (مصلح آخرالزمان، ابطحی).
مصلح بزرگ و جهانی (فوتوریسم)
فوتوریسم، یعنی اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار منجی غیبی و مصلح جهانی و بزرگ، از جمله مسائلی است که در اصول عقاید ما، جای مهمی را اشغال کرده است. فوتوریسم عقیدهای است که در کیشهای آسمانی، زوراستریانیسم (مذهب اردشت) و جودانیسم (مذهب یهود) و سه مذهب عمده مسیحیت: کاتولیک، پروتستان، ارتودوکس و به طور کلی در میان مدعیان نبوت، به مثابه یک اصل مسلم قبول شده و همگی بالاتفاق بشارت ظهور همچو مصلحی را دادهاند.
در این راستا، دو مذهب عمده اسلام ـ تشیع و تسنن ـ هم در ظهور یک «مهدی» در دوران واپسین زمان، اتفاق نظر دارند (مصلح جهانی، خسرو شاهی).
نظر کلی و اجمالی به تاریخ فوتوریسم
فوتوریسم یکی از مسائلی است که در بحثهای تئولوژیک تمام مذاهب آسمانی (رشته تئولوژی بیبلیکال) درباره آن بحث و گفتگو شده است. «دارمستتر» در طی کنفرانسهایی که به مناسبت ظهور «نهدی متمهدی» در سودان در فوریه سال 1885 میلادی (مطابق جمادی الاولی 1302هجری) در حضور عده کثیری برگزار گردید و سپس گفتارهای او به شکل کتابی مستقل چاپ شده میگوید:
میدانید که محمد(ص)چگونه شریعت خود را بنیان نهاد؟ وقتی که او ظهور کرد، در عربستان علاوه بر شرک ملی باستانی! سه دیانت بیگانه موجود بود:.آئین یهود، دیانت عیسوی، کیش زردتشت… نکته مشترکی که در این سه دیانت یافت میشد عبارت از اعتقاد به یک وجود فوقالطبیعه بود که بایستی در آخرالزمان ظهور کند و نظم و عدالت رفته را به جهان باز آرد و مقدمه خلود و سعادت دائم انسان را فراهم سازد.
در کتاب زندگی یسوع بحثی مربوط به این موضوع عنوان شده است: مطابق تعالیم این سه دیانت پیش از ظهور منجی، باید نیروی بد بر جهان حکمفرما شود.»
در مزمور (37) زبور داود(ع) میگوید:(9) شریران منقطع میشوند، اما متوکلان به خداوند وارث زمین خواهند شد… (11) متواضعان وارث زمین شده از کثرت سلانتی متلذذ خواهند شد (14) شریران شمشیر را کشیدند، تا آنکه مظلوم و مسکین را بیندازند، کمانهای ایشان شکسته خواهد شد(22) متبرکان خداوند وارث زمین خواهند شد اما معلونان وی منقطع خواهند شد(38) عامیان عاقبت مستأصل و عاقبت شریران منطع خواهند شد.
در کتاب صفینای نبی، فصل 3 در آیه 6 و 7 میگوید:به منظور گردآوردن طوایف بشر بر یک دین حق، سلاطین دول مختلفه را نابود کنیم. آن وقت برگردانیم به قومها لب پاکیزه برای خواندن همه به نام خدای و عبادت کردن ایشان به یک روش.
در انجیل متی فصل 25 آیه 21 گوید:و چون فرزند انسان در جلال خود خواهد آمد با جمع ملائکه مقدسه بر کرسی قرار خواهد گرفت.
در یکی از اناجیل مورد قبول مسیحیان پرئتستان ضمن وصایای مسیح(ع) به شمعون پطرس این طور میگوید:ای شمعون، خدای به من فرمود: ترا وصیت میکنم به سید انبیاء که بزرگ فرزندان آدم و پیمبر امی عربی است و بیاید ساعتی که فرج قوی گزدد و نبوت بسیار شود و مانند سیل جهان را پر کند.
بشارت فوق به ما نشان میدهد که در زمان رستاخیز جهانی پیشوای ما، هدف انبیاء یک مرتبه درسراسر روی زمین به مرحله اجرا در میآید، و انقلاب روحانی به اندازهای قوی و نیرومند میشودکه جهان را «همانند سیل» پر میکند.
این بود اجمالی از شهادت و بشارت انبیاء الهی یا مدعیان نبوت که برای نمونه نقل شد، و البته همه ادیان، مصلح جهانی را به نام «مهدی» ننامیدهاند و هر مذهب و کیشی او را به نام مورد پذیرش همان کیش معرفی کرده است ولی از قرائن و آیات قبلی و بعدی همان کتب، بخوبی میتوان فهمید که مقصود همه آنها همان «مهدی» از دودمان رسالت اسلامی است.
فوتوریسم از نظر اسلام
اسلام که آخرین و کاملترین کیش آسمانی است، این موضوع را بیشتر و کاملتر تشریح کرده است. آیاتی که در قرآن شریف آمده و به این موضوع تفسیر شده است زیاد است، و ما تنها به نقل بعضی از آنها اکتفا کرده و تفصیل و کیفیت دلالت آنها را به کتب تفاسیر حواله میدهیم:«وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ»؛
و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.
«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»؛
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يحِبُّهُمْ وَيحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يؤْتِيهِ مَن يشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، هر كس از شما از دين خود برگردد، به زودى خدا گروهى [ديگر] را مىآورد كه آنان را دوست مىدارد و آنان [نيز] او را دوست دارند. [اينان] با مؤنان، فروتن،[و] بر كافران سرفرازند. در راه خدا جهاد مىكنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمىترسند. اين فضل خداست. آن را به هر كه بخواهد مىدهد، و خدا گشايشگر داناست.
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِيِ ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لا يشْرِكُونَ بِي شَيئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»؛
خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، وعده داده است كه حتماً آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد؛ همان گونه كه كسانى را كه پيش از آنان بودند جانشين [خود] قرار داد، و آن دينى را كه برايشان پسنديده است به سودشان مستقر كند، و بيمشان را به ايمنى مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت كنند و چيزى را با من شريك نگردانند، و هر كس پس از آن به كفر گرايد؛ آنانند كه نافرمانند.
حکومت جهانی موعود را از دو منظر میتوان مورد مطالعه قرار داد، در منظر اول به این حکومت تنها به عنوان آرمانی که با وضع موجود ما نسبتی نداشته و هیچ تأثیری هم در واقعیتهای جاری جامعه ندارد.
اما در منظر دوم این حکومت ـ با همه ویژگیهای آرمانی آن ـ نه تنها به عنوان غایت آرمان بشر و نهایت آرزوی عدالتخواهان بلکه به عنوان الگوی واقعی برای سامان بخشیدن به وضع موجود و هدفی عینی که میتواند حرکتهای اجتماعی ما را جهت بخشد قابل مطالعه است.
اگرچه تحقق کامل این آرمان جز به دست با کفایت بنده برگزیده خدا، حضرت ولی الله الاعظم، ارواحنا الفداء، میسر نیست.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در یکی از بیانات خود که چندی پیش ایراد فرمودند، ضمن اشاره به ضرورت «اهتمام به مسئله عدالت اجتماعی کشور» لزوم مقابله با طبقه بهرهمندان از پولهای حرام و «مرفهان بیدرد» به نکته مهمی اشاره کردند که توجه به آن؟ ما را در ارائه تصویری روشن از منظور دوم یاری میدهد.
ایشان در سخنان خود موضوع «عدالتگستری» و «قسطآفرینی» را که در روایات اسلامی، به عنوان یکی از شاخصههای مهم انقلاب مهدوی بدان اشاره شد، بررسی کرده و توجه به این موضوع را در همه برنامههای نظام اسلامی ضروری دانستهاند (مصلح جهانی، خسرو شاهی).
در آیین یهود
یهودیان که خود را پیروان حضرت موسی کلیم(ع) میدانند نیز منتظر موعودند. در آثار دینی یهود و اسفار تورات، و دیگر کتابهای انبیای آنان، همواره به موعود اشاره شده است. به پارهای از این کتابها اشاره خواهیم کرد.
اگر به مطالب کتاب «نبوئت هیلد» (وحی کودک) استناد کنیم، به مطالب بسیاری فعالیتهای فوق برنامه درباره ظهور پیامبر اکرم(ص)، و به قسمتهایی از تاریخ و احوال پیامبر و حوادث مربوط به بعثت، و پارهای از علائم آخرالزمان، و رجعت، و اشاراتی به شخصیت حضرت حجت بن الحسن المهدی(عج)، و حتی اشاراتی درباره واقعه عاشورا، دست خواهیم یافت.
به هرحال، یهودیان، به حضرت مسیح(ع) ایمان نیاوردند، بطبع، موعود آنان هنوز ظهور نکرده است. اگر در مجموع آنچه در آثارمقدس یهودی آمده است تأمل شود، چهره سه موعود، در آنها ترسیم میشود: حضرت مسیح(عج)، حضرت محمد(ص)، حضرت مهدی(عج).
با این حساب، انتظار، در یهودیت، کیفیتی ویژه مییابد. و چون این قوم، نه به حضرت مسیح(ع) و نه به حضرت محمد(ص)، به هیچکدام، نگردیدند، باید در برابر مسئله موعود و انتظار، بسیار حساس و نگران باشند، و باید از این همه اشارات و بشارات، که در کتابها و آیات خودشان آمده است، بسادگی و غفلت نگذرند. آنان باید از دیگر منتظران، منتظرتر باشند، و بیشتر به انتظار و آمادگی برای ظهور فکر کنند، و از این همه ظلم و خیانت، دست بردارند، و از عواقب ظلم و ستم بترسند.
آنان دو موعود خود، مسیح(ع) و محمد(ص)را نپذیرفتند، لیکن از دست موعود سوم رها نخواهند گشت. این است که در روایات آمده است، که جماعتی یهودیان گرد «دجال» را میگیرند. و با ظهور مهدی، و فرود آمدن عیسی، و کشته شدن دجال، آنان نیز قتل عام میشوند، و دامنه تاریخ و بشریت از لوث وجودشان پاک میگردد.
اینک نام چند کتاب از کتب یهودیت و عهد عتیق، که در آنها سخنانی درباره موعود آمده است: کتاب دانیال پیامبر، کتاب حجی (حکی) پیامبر، کتاب صفنیای پیامبر، کتاب اشعیای پیامبر. همچنین در کتاب زبور حضرت داود(ع) نیز، در این باره، مطالبی ذکر شده است، چنانکه «قرآن کریم»، از «زبور» و ذکر غلبه صالحان در آن، سخن گفته است:
«وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ»؛
در اینجا اشاره مینمایم که بشارتهای مذکور، در آثار مقدس یهود، همه و همه درست است، پارهای تحقق یافته است و پارهای تحقق خواهید یافت. لیکن آنان حق را نپذیرفتند، نه از زبان حضرت مسیح(ع) و نه از زبان حضرت محمد(ص)(با اینکه بشارت آمدن این دو پیامبر بزرگ، در کتب خود یهود، آمده است).
اما از زبان شمشیر مهدی خواهند پذیرفت… و امید داریم. پیش از آن نیز، فرزندان رشید اسلام بتوانند مزد این همه قتل و خیانت، و فساد و جنایت، و پستی و رذالت را کف دست خائنان و فاسدان و ظالمان این قوم نحس و شوم و تجاوز بگذارند.
در آیین مسیحیت
در آیین مسیحیت، و کتابهای مقدس این آیین نیز، بشارتهای بیشتر و روشنتری، درباره موعود آخرالزمان، رسیده است. و علت آن، یکی قرب زمان است، زیرا با ظهور حضرت مسیح(ع)، زمان در مقیاس کلی، به ظهور حضرت مهدی(عج) نزدیکتر شده است.
علت دیگر، تحریف کمتری است که در این آثار پدید آمده است. و این نیز از جهتی به زمان مربوط میشود، زیرا از دوره نزول و صدور آثار مقدس یهود، زمان بسیار بیشتری میگذرد، تا از دوره نزول و صدور آثار مقدس مسیحیت. این امر باعث شده است، تا دست تحریف و پوشیدهداری، در این آثار، به اندازه آثار یهود فرصت کار نیابد.
اگر چه علمای مسیحی نیز در این باره کوشش بسیار کردند، و در تأیید یا رد انجیلها، به این مسائل نیز توجه داشتند، و «انجیل برنابا» را کمتر تأیید میکردند. به هر حال، در آثار دینی مسیحیت نیز، این بشارتها، آمده است. در اینجا چند کتاب، که در آنها بشارتها و اشارتهایی درباره ظهور آخرالزمان آمده است، اشارتی میکنیم: انجیل متی، انجیل لوقا، انجیل مرقس، انجیل برنابا، مکاشفات یوحنا.
و به دلیل همی حضور در فرهنگهای گوناگون، و در عقاید و کتابهای امتها و ملتهاست، که در یکی از زیارتهای حضرت حجت ابن الحسن(عج) چنین آمده است: «السلام علی مهدی الامم، و جامع الکملم».
سلام بر مهدی، که امتها از او سخن گفتهاند، هم او که همه اقوام و افکار را محو میکند و زیر یک پرچم گرد میآورد.
قرآن و مهدویت
سؤالی ممکن است مطرح باشد که داستان مهدویت اگر صحت داشت، باید در قرآن کریم ذکری از آن شده باشد در صورتیکه حتی لفظ مهدی هم در آن کتاب آسمانی دیده نمی شود؟
در سوره نور میفرماید:خدا به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و عمل شایسته انجام دادهاند وعده داده که: آنان را خلیفه زمین گرداند، چنانکه گذشتگانشان را نیز قبلا خلیفه گردانیده بود. و دینی را که برایشان پسندیده است استوار و نیرومند گرداند، و ترسشان را به ایمنی تبدیل کند تا مرا عبادت کنند و چیزی را شریک قرار ندهند.
در سوره قصص فرموده:ما اراده کرده ایم که بر فضای زمین منت نهاده پیشوا و وارث زمینشان گردانیم.
در سوره صف فرموده:او خدائیست که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاد تا بر تمام ادیان غالب گردد. اگرچه مشرکین آنرا مکروه داشته باشند.
از این آیات اجمالاً استفاده میشود که: دنیا روزی را در پیش دارد که قدرت و اداره زمین بدست مؤمنی و رجال شایسته افتاده پیشوا و پیشرو تمدن بشریت میگردند و دین اسلام بر تمام ادیان غالب میشود و یکتاپرستی جایگزین شرک میگردد.
آن عصر درخشان، همان روز نهضت مصلح غیبی و منجی بشریت و مهدی موعود میباشد و آن انقلاب جهانگیر و همه جانبه، به توسط مسلمین شایسته انجام مییابد.
منابع
محمد محمد رضایی. فصلنامه علمی ترویجی در حوزه دین پژوهی قبسات.
سید حسن ابطحی. مصلح آخرالزمان.
مهندس جلال الدین آشتیانی. تحقیقی در دین مسیح.
سید هادی خسرو شاهی. مصلح جهانی و مهدی از دیدگاه اهل سنت.
ابراهیم شفیعی سروستانی. در انتظار موعود.
دکتر یوسف فضائی. سیر تحولی دینهای یهود و مسیح.
محمد رضا حکیمی. خورشید مغرب.
ابراهیم امینی. دادگستر جهان.
برگرفته از سایت :المهدویه