هركس خودش را موظف بداند كه انفاق كند
ما هميشه از اسلام اينطور فهميده ايم كه كسب درآمد البته از طرق مشروع آزاد است و مانعى ندارد؛ منتها اين اجازه همراه با ايجاب و الزام انفاق است؛ يعنى اگر كسى درآمدى كسب كرد، ولى حتى انفاق مستحب نكرد، او پيش خداى متعال مؤاخذ است. ما نمى توانيم بگوييم كه انفاق واجبمان را كرديم، مالياتمان را داديم، خمس و زكاتمان را هم داديم، از اين پول نمى خواهيم خرج كنيم؛ در حالى كه مى دانيم در جامعه فقر و كمبود هست؛ نخير، اين آدم پيش خداى متعال سعادتمند نيست؛ مرضى عند الله نيست؛ براى خاطر اينكه آن حسابهاى الزامى جداست؛ باب ديگر و جريان ديگرى است. انفاقات استحبابى را هم براى ما قرار داده اند. مستحب است، يعنى آن حكم واجب را ندارد كه من در هر موردى لزوما اين كار را بكنم؛ اما اگر كسى بالمره باب اين مستحب را بر روى خودش ببندد، بلاشك خلاف اراده و خلاف اقتضاى احكام الهى كار كرده است؛ … هركس خودش را موظف بداند كه انفاق كند. آن كسانى كه بيشتر درآمد دارند، نسبت انفاق را بيشتر كنند. آن كسانى كه كمتر درآمد دارند، باب را نبندند؛ به همان نسبت انفاق كنند. اگر اين كار راه بيفتد، البته خوب خواهد شد…اگر … هركس همان چهل همسايه ای را كه در شرع مقدس اسلام هست، رسيدگى كند، بازهم به نتيجه خوبى خواهيم رسيد. البته حالا واقعا لازم هم نيست كه هر چهل خانه را برويم و رسيدگى كنيم؛ چون دايره وسيعى مىشود؛ اما بالاخره يك همسايه، دو همسايه، سه همسايه را در نظر بگيريم و آنها را يا تأمين كنيم، يا كمك كنيم، يا راه بيندازيم و از ديگران مستغنى شان بكنيم. اگر اين روح نيكوكارى و انفاق در مردم به وجود بيايد، خوب است. آن چيزى كه ما در جوامع غير مسلمان می بينيم، اين كمبود است؛ و الا در اينگونه جوامع گاهى يك نفر پيدا مى شود و همه ثروت عظيم خودش را، حتى از وراث خودش بازمى دارد و به فلان مؤسسه خيريه مىبخشد. اينطور نيست كه در جوامع جامد و آهنين و ماشينى غربى هيچ كس نباشد كه انفاق كند؛ چرا، بنيادهاى خيريه خيلى پرپول و خيلى عالى وجود دارد كه به افراد كمك مى كنند؛ به مؤسسات كمك می كنند؛ به حيوانات كمك مى كنند! آن چيزى كه در آنجا نيست، همگانى و همه گير بودن اين روحيه است. يك روز در كشور ما و ساير كشورهاى اسلامى اين روحيه همه گير بوده است؛ يعنى هركسى موظف بوده كه پولى براى انفاق كنار بگذارد؛ يا رايج بوده كه در ماه رمضان به نيازمندان افطارى بدهند؛ نبايد بگذاريم اين كارها كم بشود.(۱)
مبادا انسان به خاطر اينكه ديگران ببينند، كارى را انجام دهد
يكى از ويژگيها كه بسيار مهم است تا براى خودسازى به آن توجه كنيم و شايد جنبه تقدمى هم داشته باشد، «اخلاص» است. اخلاص عبارت است از كار را خالص انجام دادن و اينكه كارى را مغشوش انجام ندهيم. گاهى هست كه كسى عبادت نمى کند و گاهى عبادت كند؛ اما مغشوش و ناخالص. اين هم مثل آن است. خالص بودن عبادت و خالص بودن عمل، اين است كه براى خدا باشد. در بين مردم، متأسفانه خيلى رايج است كه كارهاى خوب خودشان را بر زبان بياورند و بگويند. كأنه توجه ندارند كه نبايد كار نيك را به زبان آورد و گفت كه ما مى خواهيم اين كار را بكنيم يا ما اين كارها را مىكنيم. البته برخى جاها استثناست. در جاهايى، بعضى از كارها بايد در علن انجام گيرد. در روايات در باب صدقه، آمده است كه «صدقه سر» اين ثواب را دارد و «صدقه علانيه» اين ثواب را. يا مثلا عبادات گروهى، جلوى چشم مردم انجام مى گيرد و بايد انجام گيرد؛ و اين از شعائر الهى است. اما بسيارى از عبادات يا اغلب عبادات، آن روابطى كه بين خود انسان و خداست ذكر، توجه، دعا، نافله، شب زندهدارى، سحرخيزى، احسان و كارهاى نيك بايد بين خود انسان و خدا بماند. مبادا انسان به خاطر اينكه ديگران ببينند، كارى را انجام دهد! كارى كه انسان به خاطر توجه ديگران به خودش انجام دهد، از نكردن آن كار بدتر است؛ زيرا نكردن كار، يعنى انسان كارى را انجام نمى دهد. كارى كه انسان براى جلب توجه ديگران نسبت به خودش انجام داده، كأنه انجام نداده است. البته بدتر بودنش هم از اين جهت است كه عمل شرك آلودى انجام داده و اين عمل شرك آلود، فعل حرام است و دوركننده است. بنابراين همه مان در هرجا و در هر موقعيتى كه هستيم، بايد خيلى تلاش كنيم كه كار را خالص انجام دهيم. اگر كار براى خدا انجام گيرد و نيت براى خدا خالص باشد، اشكالاتى كه معمولا در كارها مشاهده مى شود، پيش نخواهد آمد. ما وقتى مصالح واقعى را فداى حرف اين و آن مى كنيم كه بخواهيم كار را براى اين و آن انجام دهيم. انسان وقتى كار را براى خدا مى خواهد انجام دهد، فقط نگاه مى كند ببيند تكليفش چيست؟ نگاه نمى كند كه يكى خوشش مى آيد، يكى بدش مى آيد؛ پيش چه كسى آبرو پيدا مى كند و پيش ديگرى از آبرو مى افتد.(۲)
به هم رحم كنيد تا خداى متعال به شما رحم كند
به مردم عرض می كنم: به هم رحم كنيد تا خداى متعال به شما رحم كند. كسانى كه دستشان باز است، دست تعدى به سمت منافع و مصالح ديگران دراز نكنند. كسانى كه زرنگى و هوش و امكانات و قدرت و مسئوليت و تواناييهاى گوناگون فردى و اجتماعى دارند، از اين تواناييها در راه تعدى به ديگران استفاده نكنند. خود را بنده خدا بدانيم؛ در مقابل بقيه بندگان خدا، خود را موظف به همراهى، احسان، نيكى و رعايت انصاف بدانيم؛ آنگاه باران رحمت و فضل خدا بر سر ما خواهد باريد؛ ما را شستشو خواهد داد و بركات خود را بر ما نازل خواهد كرد. البته اين وظيفه همه است؛ ولى كسانى كه در جامعه تمكن و قدرت و مقام و ثروت و نفوذ كلمه اى در ميان مردم دارند، بيش از ديگران در مقابل اين بار سنگين- بار خودسازى و محدود كردن قواى خود از تجاوز به ديگران- مسئولند.(۳)
بايد روز به روز فضائل اخلاقى در بين ما رشد كند
در زمينه فرهنگ، اخلاق عمومى و عدم رواج فضائل اخلاقى، مشكلاتى داريم. بايد روز به روز فضائل اخلاقى در بين ما رشد كند. صبر ما، شكر ما، ذكر ما، احسان ما، مروت ما نسبت به ديگران، اجتناب ما از ايذاء ديگران، ميل ما به خدمت به ديگران، روز به روز بايد در بين جامعه رشد پيدا كند. اينها به خودى خود پيش نمى آيد؛ اينها كار لازم دارد، تلاش لازم دارد. در اين زمينه ها كوتاهى داريم.(۴)
بايد انفاقها بيشتر باشد
امروز درآمدها با گذشته قابل مقايسه نيست؛ درآمدها از سابق خيلى بيشتر است. سابق كجا اين همه درآمد بود؟ آيا اين همه امكان درآمد بود؟ اين كارخانه ها و اين وسايل مكانيزه نبود؛ طبعا درآمدها خيلى محدود بود؛ درآمد يك فرد بود. امروز هر فردى ممكن است درآمد يك مجموعه يا شبيه يك مجموعه را داشته باشد؛ بنابراين درآمدها بيشتر است؛ به همين نسبت بايد انفاقها بيشتر باشد. جامعه بزرگتر شده و سطح زندگی ها هم بالا رفته است؛ هركس كه چيزى از اين سطح عالى را نداشته باشد، قهرا فقير است. بنابراين، روح انفاق و نيكوكارى بايستى در جامعه توسعه پيدا كند و جزو ايمان مردم بشود و هركس بنا را بر اين بگذارد كه در اموالش «و في اموالهم حق للسائل و المحروم»(ذاریات/۱۹) واقعا براى محرومان حق قائل باشد؛ يعنى اين را حق آنها بر خودش بداند؛ تفضل خودش بر ديگران نداند؛ قرآن اينطورى مى گويد؛ نمى گويد كه شما به ديگرى تفضل مى كنيد؛ مى گويد او در مال شما حق دارد؛ «حق للسائل و المحروم».(ذاریات/۱۹) در جاى ديگر مى فرمايد: «حق معلوم. للسائل و المحروم». (معارج/۲۴و۲۵) به هرحال، ما در جامعه اسلامى بايد اين را به عنوان يك فرهنگ در بياوريم.(۵)
راه تحويل «حال» به «احسن حال»
انسان، غالبا بديهاى كار خودش را نمى شناسد. به عبارت ديگر، حب نفس نمى گذارد كه ما به نواقص و عيوب خودمان آشنا شويم. پس، بايد اول اين نواقص و عيوب را جستجو كنيم و بشناسيم و با برطرف كردن آنها، خودمان را به خدا نزديك سازيم. به تعبير من، «با خدا، آشتى كنيم.» سپس، آشتى با مردم، صفا با مردم، وفا با مردم، نيك رفتارى با مردم و نيكوكارى با مردم را- يعنى با همه قشرها؛ مخصوصا با كسانى كه ضعيفند؛ چه ضعيف از لحاظ جسمى، چه ضعيف از لحاظ مالى، چه ضعيف از لحاظ موقعيت اجتماعى و چه ضعيف از لحاظ ندانستن راه و چاه زندگى- سرلوحه رفتار خود قرار دهيم. در برابر هركس كه قرار مى گيريم، مخصوصا اگر ضعيف باشد، به تصحيح رفتارمان با او بپردازيم و سعى مان اين باشد كه با مردم خوب و بندگان خدا، حالت آشتى پيدا كنيم. اگر در اين جهت پيش برويم و خودمان را لحظه به لحظه پيراسته تر كنيم، آن وقت، تحويل «حال» به «احسن حال» انجام گرفته است. نمى گويم كه «بهترين» خواهيم شد. اما إن شاء الله به سمت «بهترين» حركت خواهيم كرد.(۶)
خوشا به حال نيكوكاران
لحظه لحظه عمر را قدر بدانيد. از ساعات عمرتان براى نيكوكارى استفاده كنيد. خود را به خدا نزديك كنيد. اوقات خود را به تلاش در راه خدا و مجاهدت براى او مستغرق كنيد. ساعات زندگى، سالهاى زندگى، به سرعت برق مى گذرد؛ در عرصه قيامت اين لحظات را به ياد خواهيد آورد. خوشا به حال نيكوكاران و بدا به حال زيانكاران.(۷)
احسان، بی منت؛ وعده، بدون خلاف
اينكه انسان دوست داشته باشد او را ستايش كنند، از بهترين فرصتهاى شيطان است كه از آن بهره مى برد؛ مى آيد احسان محسنين را از بين مى برد؛ يعنى آن نيكوكارى ها و زيبايى ها و آرايش هاى معنوى و روحى را از شما سلب مى كند … سر مردم منت نگذاريد و بگوييد ما اين كارها را براى شماها كرده ايم. وظيفه بوده، انجام داده ايد. اگر انجام داده باشيد، وظيفه تان را انجام داده ايد؛ منتى سر مردم نگذاريد. … كارهايى را كه انجام داده ايد، بزرگ نمايى نكنيد. گاهى انسان كارى را انجام مى دهد، بعد در ستايش آن كار خيلى مبالغه مى كند؛ چندين برابر آنچه حقيقت كار است. … خلف وعده هم با مردم نكنيد. آنچه به مردم وعده مى دهيد، اصرار داشته باشيد كه آن را انجام دهيد؛ يعنى خودتان را گردن گير آن وعده بدانيد. اينطور نباشد كه بگوييم نشد كه نشد؛ چه كار كنيم؛ نه، اصرار كنيد. البته يك وقت انسان به اضطرار برخورد مى كند، آن بحث ديگرى است؛ اما تا آنجايى كه توان و قدرت در شما هست، تلاش كنيد وعده اى را كه به مردم داديد، عمل كنيد و منت هم نگذاريد. … منت، احسان را باطل مى كند و بزرگ نمايى نور حق را از بين مى برد.(۸)
منابع و مآخذ:
(۱) بيانات در ديدار با اعضاى شوراى مركزى و مسئولان كميته امداد امام خمينى(ره) ۱۲/ ۱۲/ ۱۳۷۰
(۲) بيانات در روز اول ماه مبارك رمضان ۰۴/ ۱۲/ ۱۳۷۱
(۳) بيانات در خطبه هاى نماز عيد سعيد فطر ۲۵/ ۰۹/ ۱۳۸۰
(۴) بيانات در ديدار مسئولان نظام جمهورى اسلامى ايران ۱۶/ ۰۵/ ۱۳۹۰
(۵) بيانات در ديدار با اعضاى شوراى مركزى و مسئولان كميته امداد امام خمينى(ره) ۱۲/ ۱۲/ ۱۳۷۰
(۶) بيانات به مناسبت حلول سال ۱۳۷۳ شمسى ۰۱/ ۰۱/ ۱۳۷۳
(۷) بيانات در خطبه هاى نماز عيد سعيد فطر ۰۹/ ۱۱/ ۱۳۷۶
(۸) بيانات در ديدار اعضاى هيئت دولت ۱۷/ ۰۷/ ۱۳۸۴
منبع : پایگاه هم اندیشی