يکي از مجروحان عمليات فتح المبين ، گلويش پر از خون و کف شده بود و تا مرحله خفه شدن فاصله چنداني نداشت. در آن منطقه خوف و خطر دستگاه مکنده همراهمان نبود و اگر هم بود ، بدون برق يا باطري کاري از آن ساخته نبود .
مجروح در حال دست و پا زدن بود که حسين با ايثاري وصف ناشدني، دهانش را به دهان او گذاشت و شروع به مکيدن خون و کف دهان مجروح کرد .
با بيرون ريختن خون و کف ، مجروح چشمانش را باز کرد .
او را پانسمان کرديم و به عقب فرستاديم .
اين فداکاري حسين او را از مرگ حتمي نجات داد .
منبع : ساجد