بسم رب الودود
من مادر هستم؟
آری، من مادر هستم؟، شاید جای بسی تعجب برای مخاطب این نوشتار فراهم شده باشد، که چرا عنوان خبری « من مادر هستم » به عنوان پرسشی ” من مادر هستم؟ ” تغییر یافته است، پاسخ سؤال مذکور ما را ناگزیر از بیان مطالبی می نماید که توجه مخاطب را بدان جلب می نماییم.
چه بسا نخبگان و خواصی که با نیت پاک و سالم در راه خدمت به جامعه فکری و فرهنگی کشور قدم در راه می گذارند و عواقب این حرکت را یا نمی دانند و یا نمی خواهند که بدانند . بیان مطالبی که به جامعه تذکر و هشدار می دهد، ناهنجاری های موجود در جامعه و خانواده، عواقب و فجایع جبران ناپذیری را به همراه دارد، بخش عمده ای از محتوای آثار مکتوب و شفاهی نخبگان دینی، روانشناسی و جامعه شناسی جامعه را در بر می گیرد، اما سؤال و نکته قابل توجه در باب نذیر و بشیر بودن جامعه آن است که آیا هر چه را که در سخن و نوشته می توان به مخاطب تذکر و هشدار داد، آیا می توان در قاب تصویر هم زنگ هوشیاری را به صدا در آورد؟
پاسخ این سوال نیاز به بررسی مبانی فلسفی مختلفی همچون موضوع ماهیت تکنولوژی به ویژه سینما دارد، که نه در این نوشتجات مختصر مجال پرداختن به آن است و هم آنکه مخاطب فهیم این رسانه که بی شک با آثار سید شهیدان اهل قلم آشنایی کامل دارد، می داند که سه جلد کتاب آیینه جادوی آن شاهد شهید، نمی گذارد که سینما را به سان چاقویی بی طرف نگاه کرد و خوش بینانه، سینما دینی را صرف پرداختن به داستان های قرآنی و تاریخ اسلام تعریف، و به آن بسنده کرد و از اثر ماهیت هنر هفتم بر محتوای آن غافلانه گذشت.
اثبات این مهم در خصوص اشکال مبنایی وارد بر فیلم حاضر آن است، که چه بسیار نصایح اخلاقی و اجتماعی بزرگان عرفان و اخلاق این مکتب و سرزمین، که نه تنها به قاب تصویر نرسیده بلکه به ساختار گفتار هم نرسیده است. پرداختن به مسائل جنسی و تعبیر قوه شریفه شهوت در بیان بزرگانی چون امام راحل در کتاب چهل حدیث و پرداختن به ابعاد واجبات ، محرمات ، مستحبات و مکروهات مسائل جنسی در آثار مکتوب بزرگان که کمتر در آثار شفاهی ایشان دیده می شود تا انجا که برخی از احادیث مکتوب در این موضوع حتی قابل بیان در جمع های مختصر نیز نمی باشد، نشان از تأکید این فرهنگ بر حفظ حیا و حرمت آن در جامعه و نقش آن در تربیت اسلامی است.
ساده اندیشی است که تصور کنیم هدف وسیله را توجیه کرده و تذکر به سیطره شهوت و ناهنجاری اخلاقی ناشی از آن در خانواده ها از قاب تصویر سینما، بتواند زنگ خطر وجدان جامعه را به صدا در آورد . لذا اگر با فرض فوق بتوانیم نویسندگان فیلمنامه را البته بدون نیت خوانی، از ترویج گناه در جامعه مبرا سازیم، بی شک انگشت ابهام در بی توجهی به این مبنا، همچنان به سوی کارگردان فیلم و متولیان سینمای کشور در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نشانه خواهد رفت.
اما اگر از خاکریز اول عقب نشینی کنیم و با حسن نیت فراوان از بحث مبنایی فوق بگذریم به موضوع محتوایی فیلم می رسیم، محتوای فیلم توسط زنی روایت می شود که به زعم کارگردان مورد ستم واقع شده و به دلیل ظلمی که بر او رفته دچار عقده انتقام شده است، پارادوکس نمایانی که در محتوای فیلم در توصیه به موضوع عاشقی وجود دارد آن است، که فیلم یک نوع عاشقی را، در یک جلوه، پاک و آسمانی، و مخالف آن را چهره منفور فیلم، و در جلوه دیگر همان نوع از عاشقی را، ناپاک و تنفر آمیز معرفی می کند. فیلم در زمانی که عشق آوا به پدرام را تمجید کرده و چهره ناهید را که با آن مخالفت میکند منفور نشان می دهد، همزمان عشق نادر به سیمین و عشق سعید به آوا را که از همان جنس عاشقی است، مردود می داند.
مخاطب فیلم، اگر نیک بنگرد با یک تعریف از عشق در سراسر فیلم مواجه شده که تنها مصادیق آن عوض می شود، عشقی که هیچ یک از عرفای شرقی و غربی، آن را عشق ننامیده اند و تنها در ادبیات برخی از روشنفکران چند دهه اخیر، که اعتقادات خود را از بریده روزنامه ها بیرون می آورند، ضمن تلاشی مذموم بر قامت شهوت لباس عشق پوشانیده و نام آن را عشق مجازی یا افلاطونی نهاده اند.
کارگردان فیلم، عشق نادر به سیمین را ناموجّه و حاصل آن را بدبخت شدن سیمین می داند و عشق سعید به آوا را منزجرکننده و بدون شرافت تبیین می کند و برای ایجاد افتراق میان مصادیق عشق ارائه شده، با نشان دادن صحنه ای که آوا حاضر به ادامه همنشینی با پدرام در آپارتمان نمی شود، وجه تمایز عشق ممدوح را حذف شهوت از رابطه دوطرفه زن و مرد می داند و این را مصداق پاکی عشق معرفی می کند. جناب جیرانی، کدامین شاخص های انسانی و الهی در عشق آوا و پدرام نشان داده شده که میان عشق آنها با سایر مصادیق ارائه شده تفاوت ایجاد شود؟! فیلمی که نسخه آوا و پدرام را به جامعه توصیه می کند، سیمین های جامعه را که در دوران جوانی همچون آوا دل در گرو پدرام زمان خود نادر، داده اند را نمی بیند. چند درصد از عشق های مجازی به زعم شما، مانند آوا و پدرام به شهوت ختم نمی شود که شما آن را به جامعه توصیه می کنید ؟!
نگارنده داستان مخالفت با رابطه آوا و پدرام را به بینش مادی صرف ناهید که منزل، خودرو و کار را بهانه کرده، محدود می کند و مخالفت واقعی پدران و مادران دلسوز جامعه که می خواهند آواهای این سرزمین را از خطر اعتماد بی جا به هر کسی بر حذر دارند، نشان نمی دهد، آیا ناهید نمی تواند سرانجامی شبیه رابطه سعید و آوا را در رابطه پدرام و آوا ببیند و مخالفت کند؛ آری، همانطور که می بینیم فیلم نمی تواند عشق پاک را نشان دهد زیرا تعریف درست و مبنایی از آن ندارد، که نشان دهد. اعتماد سیمین به نادر ، تفاوتی با اعتماد آوا به سعید و پدرام ندارد به کدامین دلیل موجّه ، پدرام استثنا می شود؟ و عشق او و امثال او پاک قلمداد می شود؟
شرافت و دفاع از آن، موضوع دیگری است که در محتوای فیلم از آن تمجید شده و با بزرگ نمایی آن، از آوا شخصیت مظلوم و حق به جانب ساخته است که البته برخی از نخبگان در نقد فیلم آن را تصدیق و قابل دفاع خوانده اند.
شرافت چیست و مرز دفاع از آن کجاست، دوستی و ارتباط با فردی خارج از حریم محرم خانواده مصداق عدم شرافت نیست؟ حضور یک مرد در جمع محرم خانواده مصداق نبود شرافت نیست؟ حضور یک دختر با هر بهانه ای میان ۶ پسر که هرکدام می تواند سعید نسل جدید باشد بی شرافتی نیست ؟ تقبیح حرکت ناجا در دفاع از مرز شرافت در صحنه جامعه بی شرافتی نیست؟ فیلم در عین آن که نادر را به خاطر اعتماد به سعید و عواقب آن مذمت می کند، رفتار ناجا در عدم اعتماد به برخی از افراد نسل جوان و دفاع از حریم دختران و پسران جامعه را نیز تقبیح می کند و بدان نکته نمی پردازد که اگر امثال نادر بر مسند نظم کشور بنشینند و همچون خانه خود فضای عمومی جامعه را اداره کنند وضعیت دختران جامعه به کجا می رسد؟
نکته قابل تأمل دیگر، موضوع دین و نقش آن در فیلم نامه است . آری کارگردان آزاد است که موضوع دین را در فضای محتوایی فیلمنامه خود نیاورد و فیلمی غیر دینی بسازد ولی آزاد نیست هر جا که دوست دارد دین را وارد بازی بازیگران خود نماید . حضور شخصیت روحانی فیلم جهت استغفار از گناهان در صحنه انتهایی داستان، در زمانی که بیمار روحی و جسمی داستان با مرگ فاصله چندانی ندارد، به طور ناخودآگاه این فکر را به مخاطب القاء می کند که دین و شخصیت مصداقی آن یعنی روحانیت فقط به درد زمان مرگ و پس از آن می خورد و با نشان دادن تصویری که مخاطب را به یاد صحنه های اعدام در فیلم های هالیوودی و حضور کشیش مسیحی برای اخذ اعترافات فرد اعدامی به گناهانش در لحظه های آخر عمر، می اندازد، کاربری اسلام در جامعه و زندگی را همچون مسیحیت ناکارآمد معرفی می کند.
کارگردان خودآگاه یا ناخوداگاه به مخاطب می گوید در طول تمام داستان و مشکلات موجود در سراسر زندگی شخصیت های مختلف داستان، دین هیچ کمکی نمی تواند بکند، حجاب که بزرگترین عامل حفظ حرمت زن و نگاهدارنده وی از ورطه رابطه نامشروع است، تنها در زمان اعدام به کار تو می آید.
برادر بزرگوار آقای شمقدری سلام علیکم
بار دیگر عقب نشینی کنیم و سنگر محتوا را رها کرده و قدمی از آرمان های سید مرتضی آوینی عقب می نشینیم . به خاکریز ساختار ظاهری فیلم می رسیم ، آری نمی توان سینما را اسلامی کرد لیکن به بیان امام امت (ره) می توان فحشای آن را به حداقل رساند، موضوع حجاب ظاهری و پوشش های زننده بازیگران فیلم همچون سایر محصولات سینمایی در ۲ دهه اخیر نشان از فضای غیر اسلامی سینما دارد که حتی نه نشان از واقعیت جامعه که از فضای جامعه هم یک قدم جلوتر رفته است، تماس بدنی و لمس کردن زنان و مردان در فیلمی که می خواهد ارتباط نامشروع را تقبیح کند ناخودآگاه انسان را به یاد این ضرب المثل فارسی می اندازد که کوری عصا کشه گور دگر شود.
از دیگر موضوعات بحث برانگیز در ساختار ظاهری فیلم، موضوع ولد نامشروع و نحوه برخورد با آن است. اغلب مستندات روایی نشان می دهد مولود نامشروع، علیرغم گناهکار بودن والدینش، انسانی بیگناه است و اساسی ترین تفاوتش با موالید مشروع آن است که برای رسیدن به کمالی کعبه آمال همه انسان هاست، یعنی قرب الهی، باید تلاش دوچندان کند. ولد نامشروع انسان دارای انسانیت است ولو با درجات کمتر، که در هیچ یک از کتب فقهی و اخلاقی اسلام مهدورالدم معرفی نشده است. مکتب اسلام سقط جنین را که امروز در غرب به عنوان حق شهروندی و انسانی زن شناخته شده است را به شدت تقبیح کرده و حق حیات را برای ولد نامشروع محترم می شمارد و راه آن را نکاح زن و مرد گناهکار می داند و این آن راه حل انسانی است که می توانید در فیلم به آن اشاره کنید.
سوال دیگری که جا دارد از متولیان فیلم پرسیده شود آن است که در کدامیک از کتب فقهی شیعه درباب حدود، اعدام زن باردار و حکم آن به رسمیت شناخته شده که در فیلم آن را به تصویر می کشید و نمک بر زخم جامعه اسلامی که سالها در مجامع بین المللی به خاطر حکم قصاص به عدم رعایت حقوق بشر محکوم شده است، می پاشید. در کدامین زندان در جمهوری اسلامی زن باردار در زندان نمور و سرد به بند کشیده شده که اینچنین بهانه ای به دست دشمنان این ملت داده اید؟
آری، من مادر هستم؟ به راستی کدامین یک از زنان معرفی شده در فیلم با شاخص های مادری هم خوانی دارد؟ نگارش فیلم و روایت آن از زبان سیمین به طور ناخوداگاه جمله “من مادر هستم” را به او نسبت می دهد و تمام حوادث فیلم را منوط به حفظ ولد نامشروع سیمین و نادر می کند که اگر می ماند تمام اتفاقات بعدی نمی افتاد ، آیا او واقعا مادر است ؟!
برادر بزرگوار آقای شمقدری سلام علیکم
عبدالله حقجو
یک دیدگاه
یا علی
بسم الله الرحمن الرحیم
به نظر حقیر بر خلاف نظر جناب آقای حقجو این فیلم در هیچ کجای داستان عشق پدرام و آوا را تجویز و توصیه نمی کند. ایشان ترک خانه ای که آوا و پدرام در آن تنها هستند را توسط آوا خطی برای پاک بودن عشق این دو نفر و توصیه آن به جامعه معرفی کرده اند اما به نظر بنده این قسمت از فیلم پاسخی است به اتهامی که وکیل سیمین به آوا مبنی بر رضایت او بر عمل خلاف عفت وارد می کند.وقتی این عمل آوا را با خود کشی او و قتل سعید در کنار هم بگذاریم،این سوال در ذهن مخاطب شکل می گیرد که چه عاملی باعث رخ دادن این رابطه شده است؟که جواب آن در دستان آوا اندکی قبل از شکل گیری رابطه نهفته است و آن چیزی جز بطری خالی شراب نیست.ماده ای که او را از حال عادی خارج کرده و زمینه سوء استفاده از وی را برای سعید سودجو فراهم نموده است.جیرانی به دختران هشدار می دهد که پدرام امروز ممکن است نادر فردا باشد.البته بعضی انتقادات آقای حقجو به درستی وارد است،نظیر حجاب نامناسب بازیگران،انتقادی هم که بنده دارم بازی بد روحانی و در نیامدن شخصیت وی است.