سردار «جعفر جهروتیزاده» از سرداران نامآشنای دفاع مقدس است؛ او که علاوه بر همرزمی با سرداران بلندآوازه سپاه حضرت رسول (ص)، شهید همت و حاج احمد متوسلیان از جنوب تا غرب را درنوردیده، در چندین عملیات برونمرزی نیز شرکت داشته است؛ سردار، این روزها روایتگر امین خاطرات دوران حماسه و جهاد و شهادت است و کتابی از خاطراتش به چاپ رسیده که «نبرد درالوک» نام دارد؛ روایت جالب زیر که از این کتاب گلچین شده، مربوط به اجرای عملیات مسلمبنعقیل در منطقه سومار است که توسط قرارگاه شهید بهشتی به فرماندهی حاج همت انجام شد:
نیروها پشت میدان مین رسیدند. در این عملیات پیشبینی شده بود که حداقل دو سه گردان، شاید هم بیشتر هنگام عبور از میدان مین و موانع عظیم تا رسیدن به ارتفاعات به شهادت برسند اما نیروهای ما ارتفاعات را هم گرفتند و فقط چند نفر مجروح شدند.قبل از اینکه هوا روشن شود، به محض عبور بچهها از میدان مین، سریع خودم را رساندم به خط و روی ارتفاعات رفتیم و دیدم الحمدالله هیچ شهیدی ندادهایم و بچهها توانستند ارتفاعات را بگیرند و تعداد زیادی از عراقیها را اسیر کنند اما در یکی از ارتفاعات به نام سنگی – گیسکه که در قسمت رودخانه بود، عراقیها حسابی مقاومت میکردند.
قبل از عملیات، پس از شناسایی این ارتفاع تصمیم بر این شده بود که برای تصرف آن، بچهها از نردبان استفاده کنند. آن شب بچهها روی سینه ارتفاع و صخرههای آن نردبان گذاشته، بالا رفته و ارتفاع را تصرف کرده بودند.این ارتفاع، بلندترین ارتفاع منطقه بود و اگر عراق آن را میگرفت به تمام منطقه عملیاتی مسلط میشد؛ وقتی بچهها این ارتفاع را میگیرند، دشمن آتش شدیدی روی آن میریزد؛ صدام حسین کلت کمری خودش را به فرمانده یک تیپ مخصوص هدیه میکند و او را تشویق میکند که با نیروهایش بیاید و این ارتفاع را از ما پس بگیرد.
این تیپ آمد و آن قدر آتش شدید و سنگینی ریخت روی ارتفاع که بچهها مجبور شدند پایین بیایند و زیر ارتفاع مستقر شوند اما دو جوان شانزده و هجده ساله بسیجی در نوک این ارتفاع میمانند و وقتی این تیپ حمله میکند، تعداد زیادی از نفرات آنان را میکشند. این دو نفر کار را به جایی میرسانند که فرمانده تیپ عصبانی میشود و به تنهایی حمله میکند که او را هم میکشند و اسلحه کمریاش را باز میکنند؛ همان اسلحهای که صدام به او هدیه کرده بود؛ گویا بر روی این اسلحه نشانههایی وجود داشته که آن را صدام هدیه کرده است؛ این دو نفر بر روی ارتفاع حتی اسیر هم میگیرند تا اینکه بچهها به کمکشان رفتند.تیپی را که عراق با امید و با آن همه تشکیلات فرستاده بود که ارتفاع را بگیرد، دو جوان بسیجی تار و مار کردند. این دو جوان بعدها به شهادت رسیدند.
منبع: خبرگزاری فارس