شناخت صهیونیسم جهانی و توطئههای آن، امروز یكی از ضروریات است. چه این كه صهیونیسم اكنون در بسیاری از كشورهای اروپایی و آمریكایی با صرف هزینههای هنگفت، دارای قدرت پنهانی است كه اداره امور آن كشورها را به دست گرفته است. (1)
غولهای رسانهای جهان ، سینما ، كارخانجات تسلیحاتی ، شرکتهای تجاری و صنعتی ، بانکها ، دانشگاهها ، مراکز فرهنگی و بسیاری دولتهای جهان از مواردی است كه رد پای سرمایهداران صهیونیست در آن به وضوح مشاهده میشود.
در این جزوه (با اندکی تأخیر از انتشار جزوه های 1 و 2 ) بر آنیم تا رابطه صهیونیسم و سینما را بررسی نماییم. در جزوه های 1 و2 به تفصیل و بااستناد به متون مذهبی و رسمی یهود در مورد انحرافات در دین یهودیت و کتب مقدس آن صحبت کردیم و پروتکلها را هم از نظر گذراندیم…
بعضی در حجیت پروتکلها خدشه می کنند. ما خواهیم گفت که اولا استدلالها و مؤیدات و عملکرد عینی صهیونیسم و یهود را هم نظاره گر هستیم و برای اثبات وجود برنامه های مدون اینها برای تسخیر جهان می توان حتی با صرف نظراز پروتکلها به اعترافات رهبران مذهبی یهود و عملکرد سیاسی صهیونیستها در فلسطین اشغالی و سایر نقاط دنیا و سایر کتابهای مستند آنها چون تلمود و تورات و و قباله (کابالا) و نامه های رهبران آنها و فیلمها و کتابها و روزنامه ها و مجلاتشان در کشورهای مختلف استناد کرد.
به علاوه در این زمینه می توان به محتویات کتاب «کاهال» که در صحت استنادش خدشه ای نیست مراجعه کرد و برنامه های وحشتناک آنها را برای تسخیر دنیا پیگیری کرد. در هر صورت باید هوشیاری خود را حفظ کنیم.
برای بررسی نفوذ صهیونیسم بر رسانه بسیار مهم سینما که صهیونیستها آن را ساحل نجات خود میدانند لازم است که ابتدا تعریفی از صهیونیسم و شیوه های نفوذ آن در جهان مسیحی غرب داشته باشیم تا در کاین نکته که حدود90% سینمای آمریکا (هالیوود) یهودی– صهیونیستی است برایمان راحت تر شود. قطعا چون در این رسانه شیوه های تبلیغی – روانی برای تأثیرگذاری بر مخاطب اتخاذ می شود باید آشنایی اجمالی با روشهای جنگ روانی هم داشته باشیم و تاریخچه هالیوود را هم بدانیم تا بتوانیم بحث سینما و صهیونیسم را موشکافانه تر بررسی کنیم. انشاءا… تا آخر ما را همراهی خواهید کرد تا بتوانیم خود را از جادوی سینمای معاصر برهانیم و از قید کید سامری عصر مدرنیته و ولایت طاغوت در امان بمانیم و بتوانیم سرباز خوبی برای امام عشق آخر الزمان باشیم.
البته توجه داشته باشید که در این جزوه خطوط کلی نقد فیلمهای صهیونیستی داده شده که قابل بسط و تعمیم است و مجال ضیق ما اجازه نمی دهد که تمام آثار را به نقد بکشیم بلکه این انتظار از شما خواننده فهیم و فرهیخته است که خودتان با تعمق و تأمل در آثار سینمایی – تلویزیونی و سمبلهای صهیونیستی پیام زهرآگین آنها را بشناسید و ساحت اندیشه خویش را از سم آتشین این تیرهای شیطانی برهانید و دیگران را هم در این راه مقدس همیاری کنید.
صهیونیسم و یهود
«صهیونیسم» پدیده ای سیاسی و تفکری افراطی برگرفته از دین یهود است. صهیونیسم نماد نژادپرستی یهود است. این جنبش ، حرکت جدید خود را با عنوان صهیونیسم ، در اوائل قرن نوزدهم، به دنبال موج یهود ستیزی (كه به صورت ساختگی به وجود آمده بود) آغاز کرد. «صهیون» نام كوهی در جنوی غربی بیت المقدس (اورشلیم) است كه ظاهراً آرامگاه داود نبی علیهالسلام در آن قرار دارد. واژه صهیون به تدریج سمبل عظمت یهود و سرزمین مقدس آنان شد. بنابر نظر صهیونیستها، یهودیان خارج از فلسطین، در تبعید زندگی میكنند و زندگی كامل فقط در آنجا ممكن است.
بنیانگذار جنبش صهیونیزم یك روزنامه نگار اتریشی به نام تئودور هرتصل (1860 – 1904) است. هرتصل با نوشتن كتاب «دولت یهود» نظریه خود را مبتنی بر لزوم ایجاد یك دولت یهودی در فلسطین عرضه كرد. هرتصل، صهیونیسم را از یك واژه مذهبی به یك استراتژی بلندمدت سیاسی تبدیل نمود ؛ و با طرح این نظریه ، عقیده دیرینه و سنتی یهودیان را (مبنی بر انتظار ظهور یك پیامبر منجی و ایجاد دولت الهی در ارض موعود) زیر پا گذاشت؛ زیرا او خواستار دولتی سكولار در فلسطین بود. او معتقد بود با وجود فشارهای خارجی، یهودیان مجبورند ایجاد یك دولت ملی در فلسطین را بپذیرند و زندگی آرامی را در آنجا سپری كنند و بر اساس همین نظر، اشغال فلسطین آغاز شد…
اشغال بخشی از سرزمین فلسطین تا زمان اعلانِ تشكیل اسرائیل (1948) و گسترش تدریجی آن تحت پوشش جنگهای اعراب و اسرائیل (از جمله1948 و1967) نه تنها سبب اشغال كامل فلسطین شد بلكه موجب غصب بلندیهای جولان از سوریه ، صحرای سینا از مصر، قسمتهایی از اردن و بخشی از جنوب لبنان گردید. این تصرفات وجنگ عراق را می توان در راستای تحقق شعار از نیل تا فرات ارزیابی كرد که صهیونیستها با استناد به بعضی فرازهای کتاب مقدس این منطقه را ملک شخصی یهودیان دانسته اند.(2) اما باید هوشیار باشیم که این شعار مقدمه ای برای تصرف تمام جهان است.
البته در میان یهودیان هستند منصفانی که با صهیونیسم مخالفند مثل بسیاری از هموطنان یهودی خودمان که قربانی توطئه های صهیونیسم بین الملل هستند یا گروههای ضد صهیونیسم. ( باید توجه کنیم بعضی مواضع ضد صهیونیستی هم برای خام کردن مخاطب بی اطلاع است ؛ باید اعمال افراد ملاک قضاوت باشد.)
نفوذ تفكرات یهود در مسیحیت
1-پولس یا پاولس قدیس ( Paulus Aziz) که به گفته کتاب مقدس (3) از علمای یهود بود و از تهدید و کشتار پیروان مسیح علیه السلام هیچ کوتاهی نمیکرد و نام حقیقی او شائول بود، بعدها مسیحی شد و تاثیر عمیقی بر مسیحیت گذاشت و تثلیث ( سه خدایی ) را او در دین مسیح تعبیه کرد . به علاوه او روانشناسی « تسلیم محض » را هم وارد مسیحیت کرد که ایستادگی و استقامت را حتی در مقابل حکام جورهم غلط میدانست .
روژه گارودی در آخرین کتاب خود ( Avons nous besoin de Dieu?) این سخنان پولس را عامل نهادینه شدن استعمار ودر خدمت ظا لمین قرار دادن مردم مسیحی عنوان می کند. پولس اختلافات زیادی با پطرس که جانیشن واقعی حضرت عیسی علیه السلام بود ، داشت که در کتاب مقدس به بعضی از این اختلافات اشاره شده است. امروزه قسمت اعظم انجیل به نامه های پولس اختصاص دارد و ازپطرس کمترسخن به میان آمده است.
2- اواخر قرون وسطی و اوائل رنسانس(حدود قرن پانزدهم میلادی ) ، نهضتی در دل مسیحیت به وجود آمد كه پروتستانیسم نام گرفت. این نهضت ـ كه اكنون شاخهای از آیین مسیحیت محسوب میشود ـ به وضعیت موجود در مسیحیت معترض بود. دقت در نوع نگرش مذهب پروتستان به جهان آفرینش ما را به این نتیجه رهنمون میسازد كه این نهضت، نتیجه تفسیری یهودی از مسیحیت است كه باعث به وجود آمدن تمدن كنونی در غرب شد. (4) پایه گذار پروتستانیسم ( پیرایشگری ) مارتین لوتر ، به عقیده برخی یهودی بوده است مانند دایره المعارف یهود (5) . او ضربه ویرانگری بر کلیسای کاتولیک وارد کرد وکلیسا اورا یک« نیمه یهودی » نامیده بود و یهودیانی چون آبراهام فاری سول او را یک یهودی « پنهان کار متجدد » میدانند و نو آوریهای اورا اقدامی در راستای بازگشت به یهودیت اعلام می کنند .
فردی چون آبراهام ب. الیزهالوی خاخام کابلاییست گفته که لوتر در پنهان خویش یهودی بود و تلاش می کرد مسیحیان را آرام آرام به یهودیت متمایل کند. (6)
مارتین لوتر روانشناسی ذلت پذیر « تسلیم محض » را هم در مسیحیت نهادینه کرد و هرگونه مخالفت با نظامهای حکومتی ستمگر را هرچه قدر هم که انحرافی باشند ، عصیان و شورش علیه خداوند تلقی می کرد . او بحث « انتظار بهشت دنیایی »را که بسیار به عقاید یهودیان نزدیک است ، در مسیحیت تبلیغ کرد و نقش روحانیت را در تفسیر دین بسیار کمرنگ کرد و باعث شد تفاسیر بسیار انحرافی در مسیحیت به وجود بیاید ؛ تا حدی که امروزه مسیحیان صهیونیست یا پروتستانهای راست گرای افراطی (مثل بوش و هیئت حاکمه فعلی آمریکا) به وجود آمده اند که ارتباطات عقیدتی ، مالی ، سیاسی و امنیتی بسیاری با صهیونیست ها و یهودیان دارند(7) البته لوتردر اواخر عمر مواضعی یهود ستیزانه گرفت تا خود را از ارتباط با یهودیان تبرئه کند ولی واقعیات زندگی و افکار و تعلیمات او به ما می فهماند که این مواضع هم از روی حیله و فریب بود .
3- غلبه انسان بر خدا و ضعیف جلوه دادن خدا از مهمترین اصول جهان بینی یهود است كه به برخی فقرات موجود در تورات تحریف شده بر میگردد. مثلا: اینكه انسان در مبارزه با خداوند پیروز میگردد(8) یا اینکه خد اوند از وحدت مردم می ترسد(9) یا مثلاً پشیمانی خداوند از کرده خویش (10) . این جهانبینی بعد از رنسانس به اومانیسم (انسان پرستی) انجامید.
4- سكولاریسم (جدایی دین و دنیا) ناشی از تاریخ اجتماعی یهود است، چرا كه در ابتدا پیامبران الهی، پادشاهان بنیاسرائیل بودند (مانند حضرت داود و سلیمانعلیهما السلام ) ولی در مرحله بعد پادشاهانی بر این قوم حاكم شدند كه پیامبر نبودند اما اینگونه پادشاهی به صورت یك اصل در قوم بنیاسرائیل درآمد كه در تورات هم از آنان بسیار سخن رفته است(11) .
5- یكی از ابعاد تمدن غرب، حسگرایی(آمپریسم) ، تجربهگرایی و اثباتگرایی( پوزیتیویسم) است كه موجب حاكمیت بینش تجربی بر تمام دانشهای بشری (خصوصاً در دوره مدرنیسم) شد و این ناشی از فرهنگٍ حسگرایی یهودیان بوده است. به طور مثال در قصه ذبح گاو(12) ، تمامی مشخصات ریزٍ حسی گاو را از حضرت موسیعلیه السلام میخواستند و یا این كه میخواستند خداوند را آشكارا ببیند و یا گوساله سامری را گرفتند تا به عنوان مظهر خدا بپرستند(13) . در تورات هم خدا یك امر حسی است كه بر انسان ظاهر میشود و با او سخن میگوید.
6- بعدُ دیگر تمدن غرب، ناسیونالیسم یا ملی گرایی است كه به تبع حسگرایی(ماده گرایی اومانیستی ) زاده شد. و این هم نقطه مقابل مذهب است که عامل وحدت را عقیده می داند، نه قومیت ومرز جغرافیایی. در حالی كه یهودیت یك ملیت است. به عبارتی هر كه از نژاد یهود باشد، یهودی محسوب می شود، هرچند مقید به آداب دین نباشد. به همین دلیل نام قوم خود را بر دینشان هم گذاردند. ، نژادپرستی كه در تمدن غرب به وجود آمده و هنوز هم وجود دارد بی ارتباط با نژادگرایی یهود نیست .
7- ادعای آزادی خواهی غرب( لیبرالیسم ) گوش فلک را کر کرده است اما این آزادی در عمل نمودی جز بی بند وباری جنسی و گسترش فحشا نداشته است ؛ لذا حکومتهای پر مدعای لائیك مستقیماً به حجاب حمله می کنند. فساد اخلاقی غرب از نظر نئوریک می تواند ریشه در داستانهای تحریف شده تورات داشته باشد. از جمله می توان به ماجرای روابط نامشروع جنسی که حتی به پیامبران هم نسبت داده می شود(14) اشاره کرد. (جهت حفظ حرمت انبیای عظام الهی از توضیح بیشتر خودداری می شود.)
8- اسرائیل زاده تمدن غرب و تجسم اعلای آن است. به همین دلیل دولتهای غربی در خدمت آن هستند. بنابراین تجددگراها و مدرنیست ها، نمیتوانند با اسرائیل مخالفتی داشته باشند. چون مخالفت با اسرائیل، مخالفت با تجسم اندیشه خودشان است. به همین دلیل اكثر مدرنیست های غرب، یا پروتستان بودهاند یا یهودی (مثل کارل ماركس و باروخ اسپینوزا در فلسفه،زیگموند فروید در روانشناسی، آدام اسمیت و دیوید ریکاردو در اقتصاد،کارل پوپر در فلسفه سیاسی، ، امیل دورکهایم در جامعه شناسی).
9- فراماسونری ( ماسونی ) جنبشی است که در مسیحیت طرفداران کثیری دارد و بسیاری از مهمترین اندیشمندان و سیاست مداران وعلمای مسیحیت و حتی بعضی پاپ ها و بلند مرتبگان کلیساهم در لژهای فراماسونری عضویت داشته اند وچیزی که اصلا قابل خدشه نیست ارتباط آداب و رسوم و عقاید فراماسونری و یهودیت است .( فراماسونری بر گرفته از عرفان تحریف شده یهودیت خصوصا کتاب کابالا است) بعضی از این بزرگان مسیحیت حتی یهودی هم بوده ا ند و با عوض کردن اسم خود مسیحیت را به سمت دلخواه زرسالاران یهودی ( مادی گرایی و ماتریالیسم ) رانده اند مانند کاردینال به . آ. ، پاپ وستر یشر ، پاپ باعوم، هوشع بالوا (1852-1772)که یهودی و بانی کلیسای اونیور سالیست است و .. .(15)
شیوه های جنگ روانی
یکی از ا بزارهای صهیونیسم بین الملل در تسخیر دنیا جنگ روانی و سایبرنتیک است که سینما و مطبوعات و رسانه ها و مراکز علمی- فرهنگی مهم ترین ابزار این نوع جنگ هستند؛ لذا بر ماست تا با شناخت شگردهای این طریقه نبرد در مواجهه باصهیونیستها در این عرصه هم پیروز و سربلند شویم.
بعضی تکنیک های جنگ روانی که قرآن کریم هم مفصلا در بحث از شیاطین به آن پرداخته است از این قرار است :
1. زینت بخشی به طرح ها و علوم وزندگی غیر خدایی و مادی گرایانه و اغوای بندگان خدا (16) .
2. تخویف و ترساندن از هیبت و زرق و برق برنامه های خود و در نتیجه خود باختگی سایرین (17) .
3. سعی در القای محبت خود در دل مخاطب و بدین طریق گمراه کردن وی (18) .
4. رجز و وسوسه به شر وظلالت و به لغزش افکندن انسانها (19) .
5. فریب و حیله و گفتن سخنان آراسته( زخرف القول ) و گول زننده (20) .
6. ارتباط برقرار کردن با عوامل خود فروش و فریب کار خود در صفوف دشمنانشان (21) .
7. استفاده از شعر و ادبیات وهنر برای بازی با احساسات مردم و گمراهی آنها(22) .
8. ترویج غفلت و بسط سرگرمی های بی فایده و سوء استفاده از عنصر زمان و وقت کشی (23) .
9. نسیان و فراموشاندن مطالب از ذهن مردم (24) .
10. توسعه کفران نعمات الهی و نادیده گرفتن امکانات و توانایی ها در جوامع و افراد (25) .
11. فخرفروشی و امید به دارایی های مادی و مالک حقیقی پنداشتن خود و فراموشی خدا (26) .
12. دادن وعده های پوچ و توخالی و بی اساس مانند وعده به فقر و تشویق حرص در افراد (27) .
13. امر به فحشاء و فساد و آزادی های شیطانی (28) .
14. تشویق مردم به سرنهادن برآستان ولایت طاغوت و تواضع در برابر راه و علم طاغوتی (29) .
15. پیروی از ظن وگمان و حق دانستن پنداشته های خود یا قوم خویش (30) .
16. حق دانستن پیروی از اکثریت (31) .
17. ترویج تقلید و پیروی کوراز پیشینیان گمراه و نژاد گرایی و قبیله پرستی (32) .
18. دادن امیدها و آرزوهای واهی (33) .
19. دشمنی و وهن و تمسخر مقدسات(34) .
20. شبهه افکنی و خوض و بازی در آیات الهی (35) .
21. ترویج روحیه نفاق ودورویی (36) .
22. تشویق استفاده ازفرهنگ بیگانه ازراه الهی(سمبلها و لباسها و آداب و رسوم وکلمات و واژه ها ومدها) (37)
23. ترویج سحرو جادو گری و شعبده بازی (38) .
24. تحریف عمدی کلمات دیگران و خداوند متعال (39) .25. پنهان کردن حقایقی که به زیان آنها ست (40) .
26. انکار و لاپوشانی حقی که فهمیده اند ولی به نفعشان نیست (41) .
27. افزون طلبی و تکاثر بی مورد (42)
28. سست بودن درمسیر حق (43) .
29. تشویق به همنشینی با انسانهای شیطان صفت (44) .
30. ترغیب به گوش ندادن وندیدن و نگفتن و تفکر نکردن در حقیقت (45) .
مهمترین نکته برای در امان ماندن از تیرهای مسموم جنگ روانی توکل به خداوند متعال است که «من یتوکل علی الله فهو حسبه » . در این راه پر فراز و نشیب تلاش و کوشش در جهت گسترش و تعمیق آگاهی ها و اطلاعات و علوم مفیدما را بیمه خواهد کرد . کسب شناخت از محیط اطراف و مرد زمانه بودن و نهراسیدن از مشکلات و ایمان و ایقان به هدف از مهمترین نکاتی است که در طی این طریق صعب ما را یاری خواهد رساند .
باید مرد خدا بود و جز او را ضعیف شمرد که خدا بزرگ تراز آن است که حتی در وصف ما هم آید .و دیگران همه مخلوقات و مملوکات اویند و او صاحب اختیار همه چیز و همه کس است .بایدتوحید را به تمام و کمال بفهمیم و داشته باشیم که توحید نه تنها درخلقت که درربوبیت و عبادت هم جریان دارد پس هرکس امیدش اوباشد او هم اوراکفایت خوا هد کرد مانند بسیاری از پیامبران خدا که تنها وبی چیز ایستادن وبه همه چیز رسیدند. و خدای آنها هنوز هم خدای جهانیان است .
یک دیدگاه
زینب
بسیار مفید و خوب اجرکم عندالله