امام جواد علیه السلام :
سرزنش كردن دیگران بدون علّت و دلیل سبب ناراحتی و خشم خواهد شد ، در حالی كه رضایت آنان نیز كسب نمی شود .
شهادت حضرتش تسلیت باد
————————————————–
به ديوار قفس بشكسته ام بال و پر خود را
زدم تنــهاي تنـها ناله هاي آخر خود را
درون شعله همچون شمع سوزان آتشي دارم
كه آبم كرده و آتش زده پا تا سر خود را
قفس را در گشوده صيد را آزاد بگذاريد
كه در كنج قفس نگذاشت جز مُشتي پر خود را
شهادت امام جواد علیه السلام تسلیت باد
————————————————–
جز کوی تقی پناه دیگر نبود
نومید کسی ز فیض این در نبود
فرمود رضا که در جهان اسلام
مولود از این با برکت تر نبود
شهادت تسلیت
————————————————–
گم شد میان هلهله سوز صدایت
لبخند آمد در جواب نالههایت
فصل بهارت طعمهی پاییز میشد
آری اجابت بود پایان دعایت
راحت شدی از دست این دنیا و مادر
از حوض کوثر آب آورده برایت
ایام شهادت تسلیت
————————————————–
کسی خبر نشد از غربت نهانی من
نیامده به سرم بهر همزبانی من
فقط غریب مدینه غم مرا فهمد
که همسرم شده در خانه خصم جانی من
کجایی ای پدرم؟ حال و روز من بینی
کمی تو گریه کنی بهر ناتوانی من
شهادت تسلیت
————————————————–
در خلوت یاران اثری بهتر از این نیست
در چله گرفتن ثمری بهتراز این نیست
ما خم شراب از جگر غوره گرفتیم
در میکده ی ما هنری بهتر از این نیست
سجاده بیارید که تا صبح نخوابیم
در بین سحرها سحری بهتر از این نیست
گفتند جواد است سر راه نشستیم
در جمع گدایان خبری بهتر از این نیست
پر کرد به اجبار خودش کیسه ی ما را
در کوچه ی ما رهگذری بهتر از این نیست
————————————————–
سلام به اشک! سلام بر غم!
سلام بر غربت تو و بر تمام تنهایی ات!
ای مظلوم! یا جواد الائمه!
————————————————–
غربت هیچ کسی مثل تو مولا نشود جگر سوخته با خنده مداوا نشود
پسر ضامن آهو! تو جوانمرگ شدی مثل تو هیچ کسی وارث زهرا نشود
————————————————–
پاییز، پنجرهها را نشانه گرفته است و آسمان، داغ ستاره بیست و پنج سالهاش را ضجه میزند؛ داغ جوانترین بهار شهیدی را که رفتنش، خواب پلکهای زمین را آشفته است، داغ امامی که خورشید هم درسآموز سخاوتش بود.
————————————————–
میان حجره غریبانه دست و پا می زد و گاه مادر مظلومه را صدا می زد
صدای ناله ی او: «آه سوختم ،جگرم» شراره ها به دل حضرت رضا می زد
————————————————–
امام جواد علیه السلام:
ارزشمندترین عبادت ها، (همراه با) اخلاص است.
(تنبیه الخواطر، ص 428)
————————————————–
کاش آفتاب نتابد، بر شهری که حق نمک، زهر است! و حق مهربانی، ستم!
————————————————–
جگر تو جگر ثانیه ها را سوزاند مجتبائی شدنت آل عبا را سوزاند
عمر کوتاه تو پایان غم انگیزی داشت جگرت سوخت و این، قلب رضا را سوزاند
شیشه عمر تو را هلهله ها سنگ زدند این جوان بودن تو بود خدا را سوزاند
————————————————–
تنها «بیست و پنج» سال بود که نسیم «هل اتى» مىوزید و نهرهایى که از سرچشمه «طه» سیراب مىشود، جارى بود.
و چه زود، این نسیم از وزیدن افتاد و این عطر دلنواز، دامن برچید
برای مادرم آنقدر گریه کردم تا غم جوانی اش آمد سر جوانی من
————————————————–
امام جواد
جوان بود و جوانه امامتش، بهاریترین تصویر روزگار، مولایی که در کودکی، اعجاز امامت را به تصویر کشید،
و بالیدن بیوقفهاش، خار چشم دشمنان شد.
————————————————–
امام جواد علیه السلام:
دیدار دوستان، موجب صفاى دل و شكوفائى عقل می گردد، گرچه بطور کوتاه باشد.
(امالى شیخ مفید، ص 328)
————————————————–
لب می زند كه مادر خود را صدا كند
یا حق واژه ی جگرم را ادا كند
می خندد ام فضل به همراه عده ای
تا خون به قلب حضرت ابن الرضا كند
————————————————–
آه! چه سخت است زندگی با دشمن؛ دشمن خانگی!
دشمنی که گزندهترین سایه بر دیوار است و زشتترین خار، بر سینهی افکار.
«ام الفضل»، در حریم تو یک زن بود و آسیه در خانه فرعون، زنی دیگر.
————————————————–
بر روی خاک حجره تنت پیچ می خورد آری بُریده زهر جسارت امانتان
حتّی میان خانه ی خود هم غریبه ای یعنی که بی ستاره بُوَد آسمانتان
————————————————–
محرمی که نامحرم اسرار بود، آشنایی که با نور غریبه بود، حلقه اتصال توطئهای شوم شد.
در دستانش گدازههای آتش زبانه کشید، وقتی زهر را به جان آسمان میریخت…
————————————————–
این حُجره نیست مقتل جان کندن من است
خود قاتل است همسر نامهربان من
آیا جواب آه غریب است کف زدن؟
دشمن نشسته منتظر نیمه جان من
————————————————–
امام جواد علیه السلام:
عزّت مۆ من در بى نیازى او از دیگران است.
(مستدرك الوسائل، 7/230)
————————————————–
هادی بیا وقت جدایی نظاره کن بر بام خانه بی کفنی میزبان من
————————————————–
فضای حجره او كربلای دیگر بود
در آن میانه كسی كاش جای خواهر بود
————————————————–
حال، باد، تابوت نهمین خورشید امامت را بر دوشش میبرد؛ به سمت کاظمینی که یک بار پیش از این هم سوگوار خورشیدی دیگر شده بود؛ سوگوار باب المرادی دیگر .
————————————————–
باب المراد خانه ی او منتهای جود
هرگز زمانه دست ردّ از او ندیده بود
از این و آن سراغ نشانیش می گرفت
هر کس که از کرامت آقا شنیده بود
————————————————–
سخاوت، آبرو از نگاه تو گرفته؛ و جود، مدیون دستهای توست.
نفرین بر دشمنانِ نمک ناشناس تو باد؛ که بهار جوانیات را به خزان خیانت فروختند و آتشِ اندوه و اشک و حسرت، در نگاه ملکوت افروختند.
————————————————–
شنیده ام که گدا موج می زند به درت سرای جود تو خالی ز مستمند مباد
و خود مراد منی، پس چه حاجت است به باب به جز به سوی تو این ناله ها بلند مباد
————————————————–
امام جواد علیه السلام:
هر كس، كار زشتى را تحسین كند، در آن شریك است.
(كشف الغمّة، 2/349)
————————————————–
در هوای زیارت حرمت، در به در می شویم مثل نسیم
السلام علیک یابن رئوف، السلام علیک یابن کریم
————————————————–
سلام بر تو اى جوادالائمه!
و بر آن بارگاه خدایىات که تا دامنه قیامت، چشمنواز همه از رهرسیدگانِ خسته خواهد بود.
براى هروله از «مروه» دلت تا «صفاى» کاظمین، راهى نیست.
در این حج ولایت و عشق همیشه در «سعى» باش؛ که بى «سعى» نمىتوان به «صفاى» جمال دوست رسید.
منبع : سایت تبیان