امروز، هم اروپاييها و هم امريكاييها و هم روسها و هم خيلى از كشورهاى ديگر – كه مىدانستيم به عراق كمك مىكنند و خيلى از كشورها را هم كه نمىدانستيم – خودشان اعتراف مىكنند كه در طول جنگ، چهقدر به عراق كمك كردهاند. يعنى ناتو، امريكا و ورشو – سه محور اصلى قدرت نظامى – دست روى دست هم گذاشتند و به يك طرف كمك كردند، تا آن طرف ديگر را شكست بدهد و او را به عقب بنشاند و حكومتش را ساقط و سرزمينش را تجزيه كند؛ ولى نتوانستند. اين، واقعاً خيلى عظمتى است؛ عظمت اسلام. پس، اسلام در اين جنگ عزيز شد و مسلمانان فهميدند كه اسلام با يك ملت چه مىكند.
بيانات در ديدار روحانيون و ائمهى جمعه و جماعات استان مازندران ؛ 1369/02/22
***
امروز اسناد همكارى امريكا با عراق در جنگ تحميلى عليه ما، در حال روشدن است. ما آن روز مىگفتيم؛ ما آن روز قاطعانه مىگفتيم كه شرق و غرب از عراق حمايت مىكنند. اما يك عدّه كوته فكرهاى داخلى، انكار مىكردند و مىگفتند به چه دليل؟ بفرماييد؛ اين هم دليل! امروز اسناد خود امريكاييها را امريكاييها رو مىكنند و معلوم مىشود كه دراين چند سال، چه كمكهاى عظيمى به عراق كردند. شرق و غرب با يكديگر همدست شدند؛ اين جنگ را بهراه انداختند و مملكت را ويران كردند. بعد از سالها ويرانگرىِ حكّام فاسد پهلوى و قاجار وبعد از چند سال ويرانگرىِ جنگ، اكنون دولت جمهورى اسلامى، به كمك مردم و كارگزاران و متخصّصين و كاردانهايش، مىخواهد اين كشور را بسازد.
بيانات در ديدار فرماندهان گردانهای عاشورا ، 1371/04/22
***
آنچه كه هنوز بيان نشده، به مراتب بيشتر از آن چيزى است كه تاكنون بيان شده است. خيلى كارها انجام گرفت؛ ليكن يك جمعبندى وجود دارد كه جلوِ چشم همه و مايه عبرت است. يكى از اين جمعبنديها – كه بارها هم گفته شده ولى هر چه بيشتر تكرار شود بهتر است – اين است كه در برههاى از زمان، تمام قدرتهاى سرپاىِ دنيا تقريباً عليه ايران اسلامى دست به هم دادند. هر چند در ظاهر فقط يك ارتش عراق بود كه با ما مىجنگيد؛ اما كارشناسان و جاسوسان و ماهوارهها و سلاحهاى امريكايى و اروپايى بلوك شرق (شوروى آن روز و كشورهاى اروپاى شرقى) و نيز پول دولتهاى اطراف خليج فارس و نيروهاى كارشناس غير عرب – كه بعضى گفتهاند اسرائيليها هم در ميانشان بودهاند، ولى من چون يقين ندارم نمىخواهم بگويم – دست به هم داده بودند و از عراق جانبدارى مىكردند. علاوه بر اينها شما مىدانيد در جبهه قرار داشتن فقط به اين معنا نيست كه انسان با دشمن گلاويز شود؛ در صورتى كه فراهم كردن زمينه نبردِ آسانتر براى طرف مقابل، كمك زيادى به او مىكند. مثلاً دو نفر كه با هم كُشتى مىگيرند، اگر عدّهاى يك كشتىگير را تشويق كردند و برايش امكانات تدارك ديدند و كار يادش دادند و زير پايش را صاف و لباسش را مرتّب كردند و اگر افتاد زير بغلش را گرفتند؛ همه آنها در كُشتى داخلند. جنگ عراق با ما شبيه چنين صحنهاى بود.
بيانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه ، 1374/06/29
***
در جنگ، كمك به دشمن ما – يعنى رژيم بعثى عراق – را همه براى خودشان يك امر لازم و واجب تلقّى كردند و بىمحابا، اين كمك را انجام دادند! اگر ما خيلى خوشبين باشيم و نگوييم كه اصل شروع جنگ، به تحريك و دخالت قدرتهاى استكبارى بود – ممكن است كسانى در اين قضيه ترديد كنند؛ ولى شواهد فراوانى در اين خصوص و جود دارد – بدون شك، ادامه جنگ و كمك به رژيم عراق، براى جلوگيرى از پيروزى نظامىِ جمهورى اسلامى، جاى هيچ انكار و ترديدى نيست.
بيانات در ديدار جمعی از بسيجيان سراسر كشور ، 1375/08/30
***
…يا آن وقتى كه جنگ تحميلى شروع شد. شما فكرش را بكنيد! ملتى با آن همه ويرانيهاىِ دوران ستمشاهى و آن همه احتياج به كار و نوسازى، ناگهان مورد حمله دشمن قرار گيرد و همان چيزى را هم كه دارد از كار بيندازند! راه آهن را از كار انداختند، پالايشگاهها را از كار انداختند، صادرات نفت را از كار انداختند، كارخانههاى آهن را از كار انداختند. خوب؛ هر كس باشد، در مقابل چنين حركتى به زانو در مىآيد. طرف هم كه فقط رژيم عراق نبود! همه مىدانستند كه رژيم عراق، به اضافه شوروى، به اضافه فرانسه، به اضافه «ناتو»، به اضافه كارشناسان امريكايى – همه و همه – بودند. اگر امام ضعيف بود، اينجا ممكن بود بگويد «ديگر تكليف از ما برداشته شده است. اينها مىخواهند كه ما بر قوانين اسلام چندان اصرار نكنيم؛ خيلى خوب، نمىكنيم! اينها مىخواهند كه ما با اسرائيل مبارزه نكنيم؛ خيلى خوب، مبارزه نمىكنيم. چون فشار زياد است. چه كار كنيم؟!» امام، چنين چيزى نگفت و ايستادگى كرد. قطعنامه را هم كه امام قبول كرد، به خاطر اين فشارها نبود. قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشكلاتى بود كه مسؤولين آن روزِ امورِ اقتصادى كشورْ مقابلِ روىِ او گذاشتند و نشان دادند كه كشور نمىكِشد و نمىتواند جنگ را با اين همه هزينه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذيرفت. پذيرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهديد امريكا نبود؛ به خاطر اين نبود كه امريكا ممكن است در امر جنگ دخالت كند. چون امريكا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت مىكرد. وانگهى؛ اگر همه دنيا در امر جنگ دخالت مىكردند، امام رضواناللَّه عليه، كسى نبود كه رو برگرداند. بر نمىگشت! آن، يك مسأله داخلى بود؛ مسأله ديگرى بود .
بيانات در اجتماع زائران مرقد امام خمينى(ره) ،1375/3/14
***
يكى از توطئههاى امريكا، تشويق عراق به راهاندازى جنگ هشت ساله بود. يكى از توطئههاى امريكا، كمك به عراق در اغلب قضاياى جنگ بود كه حتّى با حضور افسران امريكايى در مرحلهاى از مسائل در كشور عراق انجام مىشد. اينها بتدريج آشكار مىشود. در اسنادى كه منتشر مىشود، در خاطراتى كه مىنويسند، اينها كمكم رو مىشود.
بيانات در ديدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان ، 1376/08/14
***
امروز خيلى چيزها آشكار شده است. خداى متعال، پشت گردن خود غربيها – همانهايى كه بعضى با ملت ايران و با جمهورى اسلامى، بسيار هم بدند و دشمنند – زد، تا به دلايلى وادار شوند اعتراف كنند و بنويسند. خودشان در كتابها و مقالاتشان نوشتند: شركتهاى آلمانى – كه يقيناً بسيارى از اينها را بدون اجازه دولت آلمان نمىفروختند – اين سلاحهاى شيميايى و اين مواد مرگبار را به عراقيها فروختهاند! براى چه فروختند؟ آيا نمىدانستند كه بناست اينها در ميدان جنگ به كار برود؟ گاز خردل را كجا به كار مىبرند؟ كسى كه سلاحهاى مرگبار شيميايى را مىخرد، كجا مىخواهد به كار ببرد؟ آيا مىخواهد ببرد در خانه خودش استنشاق كند؟! معلوم است كه مىخواهد ببرد در ميدان جنگ مصرف كند.
بيانات در دیدار نیروهای حاضر در مانور طريقالقدس ، 1376/02/03
***
در طول جنگ، گزارشهاى بسيار ويژهاى به ما رسيد كه بعضى از سران كشورها با صدّام بخصوص صحبت كردند كه تو اين كار را بكن! البته بعضيها هم مىگفتند نكن. آن كسانى هم كه به او گفتند نكن و منعش كردند و گفتند اين كار برايت خطر دارد – البته نه براى خاطر ما؛ براى خاطر خودش – آنها را هم ما اطّلاع داريم. عدّهاى به او گفتند اين كار را نكن؛ ولى عدّهاى هم او را شير كردند و به او كمك و امكانات دادند.
سالهاى متمادى اين كشورهاى عربى – و پشت سرشان امريكا – به او تجهيزات دادند؛ نه براى اينكه ما كار خلافى كرده بوديم. شنيدم در گوشه و كنار بعضى از افراد بهانهگير، بىخودى مىگويند كه چرا بايد جمهورى اسلامى كارى كند كه به او حمله كنند! ما واقعاً كارى نكرده بوديم. گناه كبيرهى ما(!) اين بود كه رژيم استبدادى سلطنت را سرنگون كرده بوديم، بعد هم نخواستيم وابسته شويم.
بيانات در جلسه پرسش و پاسخ مديران مسئول و سر دبيران نشريات دانشجويی ، 1377/12/04
***
آن كسانى كه دوران جنگ را ديدند و در آن صحنهها بودند، مىدانند كه من چه مىگويم. تمام قدرتهاى مسلّح عالم، دست به دست هم دادند براى اين كه بتوانند يك وجب از خاك اين كشور را بگيرند؛ بتوانند بگويند مرز ايران از اين نقطه چند كيلومتر عقب آمد؛ اما نتوانستند. اين ملت در مقابلشان ايستاد؛ لذا نتوانستند. خدا كمك مىكند و نمىگذارد دشمن غلبه پيدا كند. مرعوب شدن، صفت خيلى بدى است. حالا يك وقت انسان در خانه خودش نشسته است و مرعوب مىشود – اين يك نفر آدم است – اما يك وقت انسان در مسند مسؤوليتى نشسته است – در مجلس است، در دولت است – او اگر مرعوب شد، واويلاست! مرعوب شدن او، يعنى از دست دادن بسيارى از امكانات اين ملت! نماينده نبايد مرعوب شود.
بيانات در ديدار كارگزاران حج ، 1378/11/26