حكمت 39
وَ قَالَ عليه السلام لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ
و هذا من المعاني العجيبة الشريفة، والمراد به أنّ العاقل لا يطلق لسانه إلاّ بعد مشاورة الرَّوِيّةِ ومؤامرة الفكرة، والاحمق تسبق خذفاتُ لسانه وفلتاتُ كلامه مراجعةَ فكره ومماخضة رأيه، فكأن لسان العاقل تابع لقلبه، وكأن قلب الاحمق تابع للسانه.
وقد روي عنه(عليه السلام) هذا المعنى بلفظ آخر، وهو قوله: قَلبُ الاَْحْمَقِ فِي فِيهِ، وَلِسَانُ الْعَاقِلِ فِي قَلْبِهِ. ومعناهما واحد.
زبان در پناه قلب
زبان عاقل در سنگر قلب اوست و قلب نابخرد در پشت زبانش.
و اين از معاني شگفت و ارزشمند است و مقصود از آن اينكه: عاقل زبانش را نميگشايد مگر پس از رايزني و بررسي، ولي احمق نگفتنيها و بيهودهگوييهايش بر رايزني و بررسي پيشي گيرد. گويي زبان عاقل پيرو قلب اوست و قلب نابخرد پيرو زبانش.
از آن حضرت، اين معني با عبارت ديگري نيز روايت شده است: «قلب نابخرد در دهان اوست و زبان خردمند در قلبش» كه هر دو يكي است.