متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش: 09/06/91
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
در خدمت تيم ورزشي هستيم. ورزشهاي مختلف منتهي بدون لباس ورزش. ميخواهم راجع به ورزش صحبت كنم. البته حقش اين بود يك روحاني صحبت كند كه خودش هم ورزشكار حرفهاي باشد، ما داريم آخوندهايي كه حسابي ورزشكار هستند.
راجع به ورزش چند تا نكته بگويم. يكي اينكه 350 خطر در روايتها و دعاها آمده كه خدايا من از اين خطر به تو پناه ميبرم. اولش آدم بيحال است. ميگويد: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَسَل» (كافي/ج2/ص585) آدمي كه كسل است. بيحالي خيلي بد است. امامان ما در دعا ميگفتند: پناه ميبرم از كسالت، «فَشِل» شل شدن.
1- كشتي گرفتن پيامبر با يك چوپان
يكبار يك كسي به پيغمبر رسيد و گفت: بيا كشتي بگيريم. مرا زمين زدي به تو ايمان ميآورم. حضرت فرمود: نبوت كه كاري به كشتي ندارد. من حرف منطقي دارم، استدلال دارم، معجزه هم دارم. گفت: من كشتي گير هستم. گفت: باشد. حضرت كشتي گرفت و زمينش زد و اين باور نميكرد. چون در جزيرة العرب كسي اين را زمين نزده بود. خيلي به او برخورد و اول هم طي كردند كه اگر زمينت زدم، چه؟ گفت: يك گوسفند به تو ميدهم. گفت: آقا يكبار ديگر. گفت: اگر بار دوم زمينت زدم چه؟ گفت: يك گوسفند ديگر. دفعهي دوم هم پيغمبر او را زمين زد. دفعهي سوم هم… حضرت سه بار ايشان را زمين زد و سه گوسفند از او گرفت. اين بلند شد و گفت: باشد. قبول است. گفت: حالا سه تا گوسفندي كه به من دادي به تو بخشيدم. براي خودت! هم از نظر جسمي پيغمبر قوي بود و هم مردانگي و فتوت بود كه سه گوسفندي كه برنده شده بود، پس داد.
ورزشكار با دو رقيب ميجنگد. يكي رقيبي كه با او كشتي ميگيرد، طرف مقابل است. يكي هم نفس است. چون نفس ما هم يك دشمن ما است. ميگويد: بزنش. ميگويد: نه خودت را نگه دار. چرا او را بزني؟ حالش را بگير. چرا حالش را بگيرم؟ گاهي وقتها وسوسههاي دروني است بشكنيمش، بزنيمش، خرابش كنيم، تحقيرش كنيم، عليه او شعار بدهيم. شيشهي ماشين را بشكنيم. به او توهين كنيم. خوب اين هم يك نفسي است. تو را به فساد هل ميدهد، شما هم بايد همينطور كه او را ميكوبي، اين را هم بكوبي. يعني شما با دو رقيب برخورد ميكني. اگر يك رقيب پيروز شويد و يك رقيب پيروز نشويد، مثل آدمي است كه يك دستش چاق است و يك دستش باريك است. بدني سالم است كه همهي بدن متعادل باشد. اگر زني زاييد كلهي بچه سه كيلو، بدنش نيم كيلو، اين مردني است. اگر زني زاييد بدن بچه هفت كيلو، كلهاش يك پرتقال، اين هم مردني است. بدن سالم بدني است كه تمام اعضايش به هم بخورد. اين سوره را حفظ هستيد. حالا من ميخوانم، باقياش را هم شما بخوانيد.
2- تعادل ميان جسم و روح ورزشكار
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، وَ الْعَصْرِ، إِنَّ الْانسَانَ لَفِى خُسْرٍ، إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ» (عصر/1-3). «الصَّالِحَاتِ» داريم. چون من معلم قرآن هستم، براي ورزشكاران هم كه صحبت ميكنم بايد از قرآن بگويم. «وَ الْعَصْرِ» قسم به زمان! «إِنَّ الْانسَانَ لَفِى خُسْرٍ» انسان در خسارت و زيان است. «إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ» مگر كساني كه ايمان دارند، «وَ عَمِلُواْ» نميگويد: «وَ عَمِلُواْ الصالح» نميگويد: «و عملوا صالِحَاتِ» ميگويد: «وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ». صالح يعني يك كار خوب، مثل اينكه بگوييم: مسجد، يعني يك مسجد. «صالحات» يعني چند تا كار خوب، «الصالحات» يعني تمام كارهاي خوب. تمام كار خوب! نميگويد: «إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصالِح»، «وَ عَمِلُواْ صالحات» مي گويد: «وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ»، «الصَّالِحَاتِ» يعني همه كارها خوب باشد.
ورزشي ارزش دارد كه همه چيزش ميزان باشد. قدرت بدني، ماشاءالله، ماشاءالله! قدرت فكري ماشاءالله. اگر جواني در ورزش خوب است ولي در همه درسهايش رفوزه ميشود. در ورزش قوي است، در خانه نسبت به پدر و مادرش آنطور كه بايد باشد نيست. نسبت به مربياش، نسبت به رقيبش، اميرالمؤمنين يك ورزشكاري بود كه دو جا نمرهي بيست آورد. يكجا عمربن عبدود را در خندق زمين انداخت. وقتي رفت او را بكشد، باقياش را ميدانيد. دشمن چه كرد؟ آب دهان پرتاب كرد. تا به حضرت علي آب دهان پرتاب كرد، حضرت عصباني شد، خواست او را بكشد گفت: هان! اين ديگر خدا نيست. اين نفس است! چون به تو تُف انداخته ديگر براي انتقام آب دهان… رفت قدم زد و برگشت و بعد او را كشت. گفتند: يا علي چرا قدم زدي و برگشتي. گفت: وقتي كه آب دهان پرتاب كرد، غيظ مرا گرفت. جوش آوردم، خواستم وسط جوش آمدن او را نكشم كه خدا روز قيامت به من بگويد: براي خدا نبود براي غيظ خودت بود. جوش آورده بودي. رفتم ميزان شدم كه وقتي برميگردم براي خدا بكشم. ببينيد اين خيلي مهم است كه هم از نظر توان بدني بزرگترين قهرمان زمين است. و هم از نظر مبارزه با نفس.
3- زور بازو براي خدمت يا زورگويي به ديگران؟
در دعا داريم: «الهي قو على خدمتك جوارحي» (بلدالامين/ص191) زور خوب است، ظلم بد است. آخر ما بعضيها ميگوييم: به من زور ميگويد. خوب زور بگويد. زور خوب است ظلم بد است. منتهي چون در تاريخ هركس زور دارد ظلم مي كند، آنوقت فكر ميكنيم زور بد است. اين قصهي زور و ظلم مثل صدا و سيما شده است. مثلاً شما پاي تلويزيون نشستي يك فيلمي را ميبيني بدت ميآيد. ميگويي: اَه اين هم صدا و سيما! ميگويد: بابا اين سيما بود، من صدا هستم. راديو كه غلطي نكرده. اين سيما بود يك دسته گل آب داد. منتهي چون شما وقتي از سيما بدت ميآيد فحش كه ميدهي، به هر دو فحش ميدهي ميگويي: اين هم صدا و سيما. يعني خيلي وقتها فحشي كه به صدا ميدهند به خاطر تقصير سيماست. ميگويي: اين هم صدا و سيما! انسان اينطوري است يك آخوند را بد ميبيند ميگويد: اين هم آخوندها! بابا اين بد بود. يك بازاري كلاهبرداري ميكند ميگويد: اين هم بازاريها! يك اداري رشوه ميگيرد، ميگويد: اين هم اداريها! اينها را از هم تفكيك كنيد. زور خوب است، ظلم بد است. اگر كسي ورزشكار است، خوب است. فاطمه لباسهاي مرا اتو كن. يا الله! خوب يعني ورزشكار شدي كه به فاطمه خانم خواهرت زور بگويي؟ تو هم برو كفشهاي مرا واكس بزن. من نميتوانم بيايم. اگر كسي از شما ترسيد پيداست اين زور شما منفي است. زوري خوب است كه هم زور داشته باشيد و هم هيچكس از شما نترسد. اگر مردم از شما نترسيدند اين معلوم ميشود در دو جبهه پيروز شديد.
اگر از شما نترسيدند يعني هم قهرمان بودي، هم مردم دوستت داشتند. معلوم ميشود صالحي هستي، يا صالحاتي، يا الصالحاتي؟ با هم بگوييد… الصالحاتي هستي. يعني همهي كارهايتان درست است.
آخر عمر امام را بارها تلويزيون فيلمش را نشان داده است. دقيقههاي آخر عمر امام، امام ميخواهد نماز بخواند نميتواند ايستاده نماز بخواند. در عين حال عمامهاش را ميبندد چون نماز با عمامه ثوابش بيشتر است. بعد ريشهايش را شانه ميكند. عطر ميزند. انگار مثلاً ميخواهد حجلهي عروس برود. آخرين نمازش را در پيرترين حالات با مستحبات انجام ميدهد. ببينيد امام حسين ظهر عاشورا همهي شما شنيدهايد كه نماز خواند. حالا من يك چيز ديگر ميخواهم بگويم. ميگويم: نه نماز خواند. از مستحباتش هم نگذشت. بابا حالا در ميدان جنگ نميخواهد اول وقت بخواني. گفت: نه، بايد اول وقت بخوانم. حالا در ميدان جنگ از خير جماعت بگذر. نه! جماعت هم بايد بخوانم. حالا اذان و اقامهاش را حذف كن، جنگ است. گفت: نه، بايد اذان و اقامهاش را هم بگوييم. يعني از واجب كه نگذشت، از مستحبات هم نگذشت.
اگر ديدي يك ورزشكار به بچهها سلام ميكند، اين الصالحاتي است. اگر ديدي يك ورزشكار فقط به رئيسها سلام ميكند، به هم وزنهاي خودش سلام ميكند، به كوچكترها سلام نميكند، اين صالحي است. پيغمبر كشتيگير را سه بار زمين ميزند ولي به بچهها هم سلام ميكند. اميرالمؤمنين در خيبر را ميكند با يك دست كه چهل نفر نميتوانستند تكان بدهند. با يك دست كند. اما در عين حال به يك يتيم كه ميرسد ميگويد: عزيز! گريه ميكند. يعني هم عاطفهاش به قدري بالاست كه يك يتيم ميبيند گريه ميكند، قدرتش به قدري بالاست كه در قلعه را ميكند.
نه ورزشكارها، همهي ما نياز به الصالحاتي داريم. مثلاً من به شرطي موفق هستم كه هم بتوانم بگريانم و هم بتوانم بخندانم. اگر ميتوانم بگريانم، اما نميتوانم بخندانم، خوب اين 50 درصدي است. چون قرآن ميگويد: «وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى» (نجم/43) خدا هم ميگرياند، هم ميخنداند. ورزشكارهاي ما يك جاهايي ميتوانيد تبليغ كنيد كه بنده نميتوانم.
4- بهرهگيري از عناوين و مدالها براي تبليغ دين
يكوقت يك كسي از اين ورزشكارهاي قهرمان ايران آقاي رسول خادم، ميخواست برود آمريكا كشتي بگيرد. به او گفتند: اگر قهرمان دنيا شدي، با همان لباس كشتي يك سجدهي شكر كن. يك خرده هم طولش بده كه ماهوارهها نشان بدهند. گفت: ريا ميشود. گفتند: اين ريا ثواب دارد. هر ريايي كه حرام نيست. زني كه خودش را براي شوهرش آرايش ميكند، آرايش ميكند كه شوهرش خوشش بيايد ولي همين آرايش ثواب دارد. شما اگر بگويي: نه، من اخلاص دارم. رياكار نيستم. من زير لحاف ميگويم: مرگ بر شاه! مرگ بر شاه مرگ بر شاه، شاه نميرود. بايد در خيابان بيايي و داد بزني تا شاه فرار كند. بعضي جاها بايد ريا كرد. آن ريايي كه ميگويند: بد است اين است كه خودت را مطرح كني. آن ريا حرام است، شرك است، نماز هم باطل است. اما يكوقت نميآيي خودت را مطرح كني، ميخواهد بگويد: وقتي شما قهرمان دنيا شدي سجده كردي، شبكهها و ماهوارهها نشان داد ميگويند: اين چه بود؟ ميگويند: ايشان مسلمان است. مسلمان وقتي خدا به او نعمت داد، سجدهي شكر ميكند. قرائتي، و هيچ طلبهاي و هيچ آيت اللهي نميتواند سجده شكر را در همهي ماهوارههاي دنيا ببرد. اما يك كشتي گير نفر اول ميتواند اين كار را بكند. يك جاهايي شما نقش داريد.
يكي از شما بچهي مسجد باشيد. بچههاي ديگر ميبينند اِ… اين قهرمان منطقه در مسجد است! بچهها هم ميآيند. اگر يك شاگرد اول مسجد رفت، باقي شاگردها هم ميآيند. يك جاهايي شما ميتوانيد از دين حمايت كنيد، محمد علي كِلِي 25 تا مسجد ساخت. روزي 1500 كتاب براي اسلام در آمريكا پخش ميكرد. وقتي گفتند: برو ويتنام گفت: من با ويتنام نميجنگم! گفت: من در جنگ ويتنام شركت نميكنم. چند تا بيمارستان ساخت. اين محمد علي كلي يك جاهايي ميتواند كار كند كه يك آيت الله نميتواند كار كند. قدر خودتان را بدانيد. آدم هرچه دارد بايد آن را در راه رضاي خدا مطرح كند. چون زور شما از خداست. پايمان را روي پوست خيار بگذاريم بيفتيم. وزنه بردار ما ويلچري ميشود. كافي است يك پوست خيار، بنده هم همينطور هستم. بارها گفتم كه آقاي قرائتي بند به يك پشه است. يك پشه بيايد بيني مرا بگزد باد كند، خودم با دماغ كلفت پشت دوربين نميروم. يعني سي و دو، سه سال سابقه با يك پشه.
يادمان نرود ما هرچه داريم از خدا داريم. حالا كه خدا به ما داده اين نعمت خدا را در راه رضاي خودش خرج كنيم. وقتي ميخواهيم نماز بخوانيم چرا آن پشت نماز بخوانيم؟ وسط زمين چمن نماز بخوانيم. وقتي پيروز شديم، چرا همديگر را بغل كنيم؟ خوب بغل كه خيليها همديگر را بغل ميكنند. چه حلالش، چه حرامش، هنر شما اين است كه وقتي قبول شدي، يك الحمدلله بگوييم، دنيا بگويد: اين دارد به خدا ميگويد: خدايا، قدرتم از تو بود. توفيقم از تو بود. چه اشكالي دارد ورزشكاران ايران تصميم بگيرند، ورزشها را بومي كنند.
5- ورزش اسلامي: امروز لذت، فردا خدمت
ببينيد آرم ورزش در اسلام اين است. آرم ورزش در اسلام، امروز لذت، فردا خدمت! اين آرم ورزش است. مثل چه؟ مثل شنا. حالا انواع شنا، شنا، قايقراني، كشتيراني، مثل اسب سواري، حالا بگو: موتور سواري، ماشين سواري، مثل تيراندازي، اگر كسي در اينها انواع روشهاي تيراندازي، سواريها، انواع شناها را بلد باشد، امروز شنا يك لذت است، فردا هم كسي شنا بلد بود ميتواند به خودش يا جامعه خدمت كند. لااقل بچهي خودش را نجات بدهد. اگر كسي امروز انواع سواريها را بلد بود، امروز لذت است، فردا هم كسي كه سواري بلد است ميتواند به جامعه خدمت كند. اگر امروز انواع آموزشهاي رزمي را ديده باشد، تيراندازي، امروز سرگرم لذت است. اين آرم ورزش ما است. دنيا براي ما چه آورده است؟ فوتبال! خيلي خوب، فوتبال امروز لذت هست. اما فردا خدمت در آن است. مثلاً يك فوتباليست بگويد: خوب شد من گل زدم، وگرنه مملكت ما فلج بود. نه اگر هچ كس هم گل نزند، مملكت فلج نيست. اما اگر رزمندگان ما كم آوردند، بگوييم: آقا برو، بلد نيستم. برو، بلد نيستم. آقا در آب بپر، نميتوانم شنا بلد نيستم. كشور ما هم شمالش آب است، هم جنوبش. همهي ايرانيها بايد شنا بلد باشند. آنوقت كشوري كه هم شمالش آب است، هم جنوبش، يك ايراني بيفتد و مثل آجر پايين برود. شنا امروز لذت است و فردا خدمت. انواع تيراندازي، انواع قايق رانيها،…
واليبال چه؟ ان هم امروز دارد ورزش هاي دنيا، فوتبال و واليبال و اينها امروز دارد فردا ندارد. حالا بعضيهايش كه نه امروز دارد، نه فردا، حالا خوبهايش فوتبال و واليبال و امثال اينهاست. فقط امروز دارد، فردا ندارد. آنوقت جوايز، من اين را بارها گفتم. چه اشكالي دارد ما ميخواهيم به يك فوتباليست جايزه بدهيم، سند يك كارخانه را به اسمش كنيم. بگوييم: آقا كارخانهي توليد لباس ورزش است، يك دنگش براي شما. چرا؟ به خاطر اينكه در دنيا قهرمان شديد. يك كارخانه به اسمش كنيم. حالا كله و خانهاش را پر از گل ميكنيم، فردا چه ميشود؟ چه خاصيتي دارد؟
يك كسي يكي از بستگان ما را كاشان ديده بود. گفته بود: شما فاميل آقاي قرائتي هستيد؟ گفته بود: بله! گفته بود: همان قرائتي كه در تلويزيون است؟ گفته بود: بله، فاميلش هستي؟ بله من فاميلش هستم. خوشا به حالت! گفته بود: بابا اين قرائتي در تلويزيون براي تو. يك بستني بده بخوريم. چه خاصيتي دارد! اين قرائتي براي تو يك بستني بده بخوريم. حالا خانهي مرا پر از گل كنيد.
كسي مرد در تشييع جنازهاش خيلي خرج كردند. يك نفر گفت: اين از بيدوايي مرد. اين پولي كه براي تشييع جنازهاش داديد، آمپولهايش را ميگرفتيد ميزد نميمرد. يك كسي هم مرده بود روي قبرش موز گذاشتند. ميگفت: اين موزها را به خودش ميدادند ميخورد، زور پيدا مي كرد، نميمرد! (خنده حضار)
اين جواني كه الآن قهرمان است خانه ندارد. خواهرش جهازيه ندارد. چهار، پنج تا جوان در خانوادهشان هستند شغل ندارند. يك كارخانه توليد لباس ورزش، هم جوانهاي بيكار فاميل را سر كار ميگذارد. هم اين كارخانه ارزش افزوده دارد. هم لباسهاي توليدياش را به كميتهي امداد ميدهند. به بچههاي بيبضاعت ميدهند. آنها لباس نو ميپوشند. هم شرمندهي بچههاي بيبضاعت… پدر و مادر بچههاي بيبضاعت جلوي فرزندانشان شرمنده نميشوند. يعني ببين بياييم يك كار نو بكنيم. حالا قاب ميدهيم. ميخواهد با اين قاب چه كند؟ با اين قاب چه كند؟ روي طاقچه بگذارد. من يكجاي مي روم ميبينم چند تا قاب است. ميگويند: در هر بازي كه برنده شديم يك قاب دادند. اين قابها چه خاصيتي براي من دارد؟ اما اگر به دخترهاي ورزشكار ما يك ماشين بافندگي بدهند. انواع ژاكت بافي، نميدانم چه… از اين چرخهاي خياطي و… يعني چه اشكال دارد ما بياييم مثل پيغمبر.
6- جايزههاي توليدي و بومي، نه مصرفي و غربي
پيغمبر ما به هركس برنده ميشد ابزار توليدي ميداد. ميگفت: برنده شدي؟ درخت خرماي باردار! يا شتر حامله، شتر حامله، شترش، گوشتش، كُركُش، شيرش، شتر باردار هم باشد، حامله باشد كه اين يك شتر فردا دو تا شتر شود. درخت خرما توليدي است. ميگفت: من بايد جايزه كه ميدهم جايزهاي توليدي باشد.
الآن بعد از هزار و چهارصد سال جوايز ما جوايز مصرفي است. چرا بايد جوايز مصرفي بدهيم؟ جوايز توليدي بدهيم. آقا دنيا نميپسندد… باسمه تعالي به درك! چه كار به دنيا داريم؟مگر خود ما، اصلاً شما هشت سال بمباران شديد، دنيا چه غلطي كرد؟ يك نفر به شما كمك كرد؟ هشت سال شرق و غرب اسلحههايشان را به صدام دادند، شما را بمباران كرد. دنيا خبري نيست كه شما ميگويي: اين استاندارد نيست. استاندارد نباشد.
ما خودمان بومي كنيم. الآن علوم انساني در دانشگاه دارد بومي ميشود. بومي را هم براي شما معنا كنم. مثلاً حقوق، حقوق بشر، اينها حقوق بشر برايشان با حقوق حيوان يكي است. چون حيوان را ميگويند: مُرد، سقط رفت و خلاص! انسان را هم، از تولد تا مرگ حساب ميكنند. ما دين داريم، ما بعد از مرگ را هم حساب ميكنيم. آنها ميگويند: حقوق مادي، ما ميگويم: حقوق معنوي! ما در علم حقوق انسان را انسان ابدي ميدانيم نه انساني كه از تنفس است تا گور. انسان را يك انسان ممتد ميدانيم. «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» (بقره/156) ما انسان را يك موجود ابدي ميدانيم، بايد براي ابدي برنامهريزي كنيم. فرق ميكند ميگويند: پمپ بنزين، تا جايگاه بعدي 50 كيلومتر! ما 50 كيلومتر نيستيم. جايگاه ما آن طرف است. «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» ما وقتي بشر را ابدي ميدانيم يك جور حقوق برايش در نظر ميگيريم، وقتي ميگويي: آقا روز سيزده بدر است، دختر است. چه لباسي! ميگوييم: يك بوليز قشنگ سفيد، يك گل سرخ هم روي سينه! يكوقت ميگويند: عاشورا است. ميگوييم: عاشورا است؟ يك بوليز سياه، بدون گل! بايد بفهميم عاشورا است يا سيزده بدر! بايد بدانيم چند ساله است.
من رفتم يك كيف بخرم، گفتم: يك كيف بخرم كه روزهاي شنبه تا جمعه خودم كتابهايم را در آن بگذارم. جمعه خانواده چادر در آن بگذارد و نماز جمعه برود. يكوقت هم اگر بچهيما كيفش پاره شد، همان كيف را بچه بتواند بردارد و مدرسه برود. ميشود از اول چشمانداز يكطوري باشد كه مثلاً لباس، لباس طوسي باشد. لباس طوسي را ميشود در طول سال پوشيد. اما لباس سفيد را نميشود عاشورا پوشيد. لباس سياه را نميشود سيزده بدر پوشيد. ما از اول بدانيم لباس چهار فصل است.
ورزشهايمان را بومي كنيم. ورزشي بايد كه در آن محبت باشد. نه خشونت! جايزهاي باشد كه توليدي باشد، نه مصرفي! اينها را سران ورزش ما… ببينيد الآن دانشگاه دارد علوم انساني را بومي ميكند. ما بايد روي پاي خودمان بايستيم. هيچكس ما را دوست ندارد. هشت سال جنگ ثابت كرد هيچكس ما را دوست ندارد. خود شما هم كه انرژي هستهاي را كشف كردي، آمريكا ميگويد: چرا كشف كردي؟ يعني نه اينكه به ما نميدهد، از آن طرف هرچقدر فيلم سكس بخواهي برايت ميفرستد، فرمول هواپيماي اف 16 را نميفرستد. فرمول پپسي را براي شما نميفرستد. فرمولهايش را ياد شما نميدهد. ولي عكس سكس هرچه خواستي برايت ميدهد. آمريكا دشمن ما است. بنابراين بايد سعي كنيم ورزشهاي ما تقليدي نباشد. فتوت در آن باشد. جوانمردي در آن باشد. همينطور كه رفيق بيروني داريم، رفيق دروني هم داشته باشيم. با نام خدا باشد. ساعت ورزش با ساعت نماز تطبيق نكند.
7- توجه ورزشكاران به ارزشهاي ديني و سياسي
اندونزي بودم يك مسابقهاي بود تا وقت نماز شد، ورزش تعطيل شد. ورزشكارهاي ما كنار زمين ورزش نمازخانه داشته باشند.
يك محمد علي كِلي كه قهرمان شد، در آمريكا چه تبليغاتي براي اسلام كرد، نمونه داشته باشيم. ما خودمان ورزشكارهاي شهيد داريم، چقدر از اين قهرمانها در جبهه درخشيدند.
مسألهي ديگر مسألهاي كه الآن ورزش به صورت تجارت درآمده، اصلاً فوتباليستها را ميخرند. اِ… مگر سكه است. فلز نيست كه ميخري، اين انسان است. انسان خودش را بفروشد؟ آنوقت به چه كسي؟ گاهي ورزشكارهاي ما يك مبارزاتي ميكنند كه انصافاً بنده در عمرم آرزو ميكنم يك چنين چيزي را. ما داشتيم كه كشتي گير زمان شاه بود يا بعد از انقلاب بود، يادم نيست تاريخش را. گفتند: برو با اسرائيل كشتي بگير، گفت: من با اسرائيل كشتي نميگيرم. بعد از انقلاب بود. بعد از انقلاب بود ورزشكار گفت… اين كه ميگويد: من با اسرائيل كشتي نميگيرم، اين خيلي براي اين اجر دارد. درود بر تو ورزشكار كه آبروي ايران را حفظ كردي. اين مردانگي!
سال 42 كه امام قيام كرد. اولين انقلابي طيب بود. طيب را نميدانم ورزشكار بود يا نبود ولي يك آدم ميگويند… داش…اينجا چه ميگويند؟ زورخانهاي بوده. يك آدم… مشتي بود… او را بردند و گفتند: البته اين كه حالا ميگويم، به عبارت ساواكي ها ميگويم نه به عبارت خودم. به عبارت خودم كه امام خميني و جانشين امام زمان است. ساواكيها گفتند: بگو خميني. بگو خميني بيست ميليون داده. گفت: من خيانت نميكنم. سرش به دار رفت، شهيد شد اما به ولي خدا حضرت امام تهمت نزد. ببينيد اينها… گاهي وقتها من با اسرائيل كشتي نميگيرم. من به امام تهمت نميزنم. اينها خيلي ارزش دارد. فرق ميكند با ورزشكاري كه مثل سكه خريد و فروش شود يا مثلاً فرض كنيد كه به تجارت تبديل شود يا در آن خشونت باشد. رقابت ناسالم باشد.
مسألهي ديگر سلامتي دو قسم است. هم سلامتي جسم، هم سلامتي روح. گاهي وقتها جسم سالم است و روح مريض است. سرطان اخلاقي بعضيها دارند. كينهاي است. نخير! من به او سلام كنم. او بايد به من سلام كند. ببينيد تكبر است. دو تا كلمه درس خوانده. بايد من با هم تيپ خودم فلان… در ورزش اخلاق، عقل، سلامتي، شادابي، نوع دوستي بايد باشد. و لذا ورزشكارها بايد يك رابطهاي با نماز جمعه داشته باشند. يعني امام جمعه بگويد كه گروه ورزشي ما الآن در فلان كشور هستند. بعد خطبهها دعا مستجاب ميشود. خدايا ورزشكاران ما را در فلان كشور پيروز بفرما. همه نمازخوانها آمين بگويند. اين ورزشكار هم وقتي برميگردد سالي چند بار هم در نماز جمعه شركت كند.
رابطهي ورزشكارها با اولياء خدا، با مراجع تقليد، نماز دسته جمعي، دعاي دسته جمعي، تكريم از ورزشكارهايي كه حماسه آفريدند. مسابقات ورزشي، به نام شهدا باشد. به نام ورزشكارهاي به نام باشد. مسابقات قبل يا بعد از نماز باشد. مثلاً قرآن ميگويد: «مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْر» (نور/58) «من بعد صلاة العصر»، صلاة عصر هم داريم؟ «من بعد صلاة الفجر». وعده كي؟ مثلاً نگو ساعت هشت. بعد از نماز مغرب. مسابقه، نگوييم: از پمپ بنزين، تا پمپ بنزين! بگو: از مسجد تا مسجد. ما همه كارمان، گوشوارهاي را هم كه براي دخترمان ميخريم، ميتوانيم الهي باشد. بگوييم: ببين اگر نمازت را بدون غلط خواندي برايت گوشواره ميخرم. شما كه گوشواره ميخري، بگو: شبي گوشواره ميخرم كه… مگر براي خانم چادر نميخري؟ عيد نوروز ميخري، ملي است. اما اگر روز زن، روز تولد حضرت زهرا بخري، عبادت ميشود. يعني ما ميتوانيم به همه كارهايمان رنگ الهي بدهيم.
امام كه غذا ميخورد، نميگفت: بفرماييد، ميگفت: بسم الله، بسم الله، بسم الله! بگو: آقا بفرما. بله بفرما يعني غذا بخور. بسم الله هم يعني غذا بخور. منتهي اگر گفتند: بسم الله! يك بسم الله يك به نام خدا هم هست. من كه ميخواهم بگويم: غذا بخور چرا بگويم: بفرما، ميگويم: بسم الله! وقتي ميخواهم بگويم: مرسي، بگويم: خداحافظ! آخر خداحافظ يك خدا در آن هست، يك حفاظتي در آن است. خدا حفظت كند. دعا است، خداحافظ يعني خدا حفظت كند. اين دعاست. كلمهي خداست، كلمهي حفاظت است. دعا است، مرسي چه دارد؟
اصطلاحاتمان را، مسابقاتمان را، مكان مسابقاتمان را، اينها را همه…
8- عبادات ديني، همراه با حركات جسمي
در دين ما هم ورزش است. حج يك رقم ورزش در آن است. سعي صفا و مروه، يك سالن چهارصد متري است كنار كعبه. هفت بار بدويم. طواف حركت است. منا، عرفات، ورزش است. خود روزه كه ساكت است، خود روزه يك ورزش است. ميگويد: در بدن چربيهايي جمع ميشود كه وقتي انسان گرسنگي خورد، اين چربيها ميسوزد و از دهان با تنفس خارج ميشود. و لذا آدمهاي روزهدار، روي زبانشان يك پردهي زردي است. چون آن چربيهاي اضافهاي كه ميسوزد و از تنفس خارج ميشود روي زبان لايه گذاشته است. «صُومُوا تَصِحُّوا» (بحارالانوار/ج59/ص267) حديث داريم روزه بگيريد، سلامتي پيدا ميكنيد.
يك تحقيقي خارجيها كردند كه بهترين وقتي كه خون به معز ميرسد وقت سجده است. در نماز ما مسواك هست. در نماز ما شانه هست. در نماز ما عطر هست. حركات ركوع و سجود يك رقم ورزش است. البته سجده و ركوع و سجود براي ورزش نيست. منتهي اينها هم درونش است. ببينيد يك كسي كه لباس ميشويد هدفش شستن لباس است، منتهي دستهاي خودش هم پاك ميشود. عرق بدنش هم درميآيد، غذايش هم هضم ميشود. ايام فراغتش هم پر ميشود. لباس تميز نشاط ميآورد، هركسي هم او را نگاه كند او هم نشاط پيدا ميكند. اينها ديگر درونش است. در نماز ما سجده است، در سجده خون رساني به مغز است. در نماز ما ركوع و سجود است. در ركوع و سجود ورزش هست. در جهاد ما ورزش هست. كسي ميخواهد جهاد كند بايد انواع آموزشها و تاكتيكها را ببيند.
قرآن ميگويد: اگر ميخواهيد كسي را استخدام كنيد، يك آدم قوي باشد، يك آدم شل نباشد. «إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمينُ» (قصص/26) دختر شعيب به موسي گفت كه، به پدرش گفت: اين موسي را اجير كن. چون قوي و امين است. اگر قوي هستيد، يك مشكلي را در محله حل كنيد. ورزشكارهاي ما اگر با طلبههاي ما شريك شوند… چون من اين را در حوزه هم گفتم. گفتم: طلبهها با يكي از اين ورزشكارهاي معروف شريكي كار كنيد. دوتايي زور شما بيشتر است. اگر يك آخوند با يك استاد دانشگاه شريكي مسجد را اداره كنند، يك سري از كارها را آخوند بكند و يك سري از كارها را استاد دانشگاه، حتي آخوند پيرمرد با آخوند جوان. من ريشهايم سفيد شده با يك طلبهي جوان شريك شوم. بگويم: يك سري از كارها را من انجام ميدهم، يك سري از كارها را شما انجام بده. خيلي وقتها اگر شريكي باشيم، موفق ميشويم.
ما پنج رقم آدم داريم. يك آدم داريم مثل توت شيرين، درخت توت را كه ديديد، تا تكانش دادي توتهايش ميريزد. ما آخوندها براي توت شيرينها هستيم. «قد قامت الصلاة» هركس مذهبي است ميآيد. مگر همهي مردم توت هستند. بعضي از مردم انار هستند. انار ميوهي حلال زادهاي است اما با يك تكان نميريزد بايد دانه دانه چيد. بعضيها مثل گل هستند، ميروي بچيني تيغ هم دارند. بعضيها مثل نارگيل هستند. آن بالا است. دسترسي به آن نيست. تازه دورش تار است، تارش را ميكني، پوستش سفت است. جان آدم درميآيد تا به آن برسد. بعضيها مثل گردو هستند، كوچك و متكبر پشت برگها پنهان ميشود، در سرش هم چوب ميزني، نميآيد. ما چند رقم آدم داريم. توتي، اناري، گلي، گردويي، نارگيلي.
سلسلهي روحانيت توتي هستند، هركس مذهبي است مسجد ميآيد. اما باقي مردم خوش ذات هستند. خوش صفت هستند. پاك هستند. اما اين را گاهي وقتها يك استاد دانشگاهي يكي را ميتواند شكار كند. گاهي وقتها يك فوتباليست ميتواند كسي را شكار كند. گاهي وقتها يك معلم، گاهي وقتها يك پزشك ميتواند. مثلاً اين جوان پايش در گچ است، در عمرش هم مسجد نرفته، ولي چون فعلاً تصادف كرده پايش در گچ است و در بيمارستان است. اگر آنجا يك تيم پزشكي پيش ايشان برود، يك نيم ساعت با اين گپ بزند، آنجا اين پزشك نقشي كه دارد، نقش مهمي دارد. نقش… بيش از نقش يك استاد دانشگاه و يك روحاني است. بنابراين نقشتان را فراموش نكنيد. يك جاهايي شما ميتوانيد از اسلام حمايت كنيد، از مظلوم حمايت كنيد. از حق دفاع كنيد. يك جاهايي شما ميتوانيد تبليغ دين كنيد. يك جايي شما ميتوانيد به نفع انقلاب كار كنيد. كه دست ما نميرسد. انشاءالله خدا همهي شما را حفظ كند.
خدايا تمام ورزشكاران ما را بازوي اميرالمؤمنين قرار بده. همهي ورزشكاران ما را محبوب حضرت مهدي قرار بده. خدايا همينطور كه سلامتي جسميشان را تأمين است، سلامتي اخلاقي و فكري و روحي و اعتقادي آنها را تأمين بفرما. ما را از صالحي نه، صالحاتي هم نه، تك تك ما را جزء الصالحاتيها قرار بده.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
2 دیدگاه
ناشناس
سلام سوال هاش رو هم بزارین
ناشناس
باسلام واحترام
وب سایت بسیار جالب و پر محتوایی داری استفاده بردم
اگه امکان داشت به وبلاگ( khademoreza.blog.ir) ما سر بزنید
اگر تمایل دارید لینک نمایید!!!
باکمال تقدیر وتشکر
التماس دعا