حداقل ده مرکز شیعه شناسی در فلسطین اشغالی وجود دارد. آیا ما چند مرکز فعال یهود شناسی در کشورمان داریم؟ اگر هم وجود داشته باشد کسی به فکر شناخت دین یهود نیست و همه به دنبال شناخت سیاست یهود هستند. در حالیکه سیاست یهود از دین او جدا نیست.
گروه فرهنگی مشرق – فیلم شکارچی شنبه روز پنجشنبه 26 مرداد به مناسبت روز جهانی قدس از شبکه اول سیما نمایش داده شد و عصر جمعه نیز تکرار گشت. همچنین در این روز، شبکه نمایش آن را پخش کرد که با استقبال زیاد مخاطبان سیما همراه بود. در اینجا نقدی داریم بر این ساختۀ پرویز شیخطادی؛ کارگردانی که آخرین فیلم او به نام روزهای زندگی در فصل بهار اکران شد، فیلمی که بیشترین جوایز را از جشنواره فجر گذشته دریافت کرده است.
خلاصه داستان
شکارچی شنبه داستان تحول پسر بچۀ ده سالهای به نام بنیامین (محمدجواد جعفرپور) است که مادرش (دارین حمسه) او را در ابتدای فیلم به مدت یک ماه به پدر بزرگش حنّان (علی نصیریان) در فلسطین اشغالی میسپارد و تأکید میکند که روحیات او را تغییر مده. حنّان ناراحتی خود را به عروسش ابراز میکند که چرا پس از مرگ پسرش به امریکا رفته و با یک مرد مسیحی ازدواج کرده است. حنّان کور است.
در بدو ورود به خانۀ پدر بزرگ برای تشرّف او به آیین یهود جشن میگیرند و همانجا یک دختر هفت ساله را برای او نامزد میکنند. در خانۀ حنّان یک زن مسیحی به نام ژاکلین (آرینه سوکاسیان) به عنوان پرستار بنیامین برخی قواعد این خانه را به او میآموزد. یک جوان عرب به نام متین (امیر یَل ارجمند) نیز در این خانه خدمتکار است. بنیامین در خانه و باغ وسیع پدر بزرگ کمکم با آداب زندگی این کاهن آشنا شده، تحت تعلیمات خصوصی او قرار میگیرد. مردم برای کفارۀ گناهانشان به این کاهن پول میدهند، حنّان به همراهی چند کاهن در زیرزمین خانهاش نسخههای مجعول از کتب مقدس تولید میکنند، پدر بزرگ آداب گدایی شرافتمندانه را به بنیامین میآموزد، در مزرعه به بنیامین آموزش تیر اندازی میدهد، بنیامین با حنّان برای عبادت به دیوار ندبه میروند و برخی مؤمنان یهودی در آنجا او را نفرین میکنند، حنّان شنبهها به جنگ همسایههای فلسطینی میرود و به کمک سربازان مطیع خود آنها را کشته و مزارعشان را از چنگشان در میآورد. اندکی بعد متین قصد فرار میکند و به سختی مجازات میشود. حنّان کلید درب خروج را به ژاکلین میسپارد و او را در ماندن و رفتن آزاد میگذارد.
او که موهایش توسط حنّان چیده شده و مدام کلاه گیس بر سر دارد از فرصت استفاده کرده و میگریزد. حنّان با نیروهایش در دروازۀ خروجی محله منتظر او هستند. ژاکلین به مزرعۀ مجاور میگریزد و در همان زمان فلسطینیهای زخم خورده نیز به این مزرعه آمده، نزاع سختی در میگیرد. بنیامین در اینجا بدون ترحم چند نفر از جمله ژاکلین را میکشد و حنّان را نیز پس از آنکه میفهمد او کور نبوده است با شلیک اسلحه از پای درمیآورد تا بتواند در آینده یک حنّان دیگر شود.
معرفی فیلم و کارگردان
شکارچی شنبه پس از فیلم تحسینشدۀ بازمانده/ سیفالله داد (1374)، دومین فیلم جدّی سینمای ایران در موضوع فلسطین است. فیلمنامه را شخص کارگردان یعنی جناب پرویز شیخطادی نوشته است. او طراح صحنه در فیلمهای جنگی بوده است، از جمله هفت فیلم حاتمیکیا در دهۀ هفتاد، از وصل نیکان (1370) تا موج مرده (1379). شیخطادی متولد 1340 شهر آبادان است و اولین فیلم خود را به نام دفتری از آسمان در سال 1378 ساخت و تا امروز در مجموع هشت فیلم سینمایی یا تلویزیونی کارگردانی کرده که نویسندۀ آنها نیز خود وی بوده است. پشت پردۀ مه (1383) که برای مرکز سیما فیلم ساخته شد از مشهورترین آثار اوست که در دو قطع سینمایی و سریال نمایش داده شد. فضای روشنفکری امروز سینمای ایران چنین فیلمهایی را برنمیتابد. فیلم بازمانده نیز در اکران شکست خورد ولی بعدها منتقدان بسیاری که آن را در تلویزیون دیده بودند زبان به ستایش آن گشودند. شکارچی شنبه از بیستم مهر 1390 بر پردۀ سینماهای تهران رفت اما نتوانست یک اکران معمول بگیرد و نهایتاً به اکران تک سئانس بسنده کرد. این در حالی است که فیلم به سبب آنکه در جشنواره 28 فجر شرکت کرده بود میبایست در سال 1389 در سینماها اکران میشد. اما فیلم توانست راه خود را به محافل دانشگاهی باز کند و در بسیاری از دانشگاهها آن را در نمایشهای ویژۀ خود پخش کردند. پس از آنکه فیلم در برخی دانشگاهها با استقبال مواجه شد از روز شنبه 19 آذر پنج سالن تمام وقت در تهران به نمایش این فیلم اختصاص یافت. باید از مسئولان پرسید که چرا در خصوص فیلمهای جهادی همه چیز بیقاعده میشود؟
نقد و تحلیل
همزمان با ورود یک پسر بچۀ ده سالۀ یهودی به منزل پدر بزرگ کاهن خود در فلسطین اشغالی، ما نیز به زندگی این کاهن صهیونیست وارد شده، استحالۀ شخصیت آن کودک را میبینیم و تعالیم پدر بزرگ که به او میآموزد تا غیر یهودیان را بکشد. اینکه چطور حنّان عبارات کتابهای یوشع و سموئیل را که در خصوص جالوت و قوم فلسطینی بتپرست وی سخن میگوید اکنون علیه یک قوم مسلمان خداپرست به کار میگیرد. آیا آنها میتوانند پیروان برحقّ حضرت داوود(ع) باشند که در نوجوانی جالوت را کشت؟ آیا پس از گذشت سه هزار سال، یهودیان هنوز هم برحق هستند؟ ما در انتهای مقال در این خصوص سخن خواهیم گفت.
شکارچی شنبه توانسته دقایق خوبی از زندگی یهودیان را روایت کند که تاکنون ندیدهایم: نمایش دراز دستی کاهنان صهیونیست، استفادۀ نادرست ایشان از فرامین تورات، تعلیم به اطفال یهودی برای کشتن غیریهودیان، عبادت یهود در نزد دیوار ندبه (دیوار بُراق)، اختلاف عقیدۀ یهودیان ارتدوکس در فلسطین اشغالی با یهودیان صهیونیست، قتل و جنایت بیسبب صهیونیستها به همسایگان مسلمان خود و غصب زمین و خانۀ آنها. همچنین نمایش آداب و رسوم یهودی در بستر فیلم که خوب و جالب توجه است.
فیلم شکارچی شنبه فیلم خوشساختی است. کارگردانیاش خوب و دقیق است و جناب شیخطادی توانسته عوامل فیلم را هماهنگ با یکدیگر به درستی هدایت کند. فیلمبرداری جناب حسین ملکی با توجه به وسواس خوبی که از جناب شیخطادی سراغ داریم چشمنواز، زیبا و خیرهکننده است خصوصاً آغاز فیلم و آن نماهای ضد نور که آن را شبیه فیلمهای سیاه و سفید کرده است. بازی هنرپیشهها چشمگیر و جذاب است خصوصاً بازیگر نقش بنیامین یعنی محمدجواد جعفرپور که پس از بازی خوبش در فیلم به همین سادگی/ میرکریمی (1386) در اینجا نیز خوش درخشیده است. سال گذشته بینندگان تلویزیون او را در مجموعۀ «امروز و فردا» در شبکۀ دو دیدهاند پسر باهوش فاطمه گودرزی و رضا فیاضی. طراحی صحنه فیلم با توجه به پیشینۀ کارگردان در این خصوص بسیار چشمنواز از کار درآمده و جغرافیای فلسطین را به خوبی القاء میکند. فیلم پس از اکران در بهمن 1388 در بیست و هشتمین جشنوارۀ فیلم فجر مجدداً تدوین شده و به ضربآهنگ بهتری رسیده است، البته بجز یک استثناء که بایست به آن اشاره کنم. فرار ژاکلین در سکانس آخر، در اواسط فیلم با یک فلاش فوروارد روایت میشود و ما سپس به زمان حال بازگشته ادامۀ قصۀ قبل از فرار را میبینیم تا به آن سکانس پایانی برسیم و ادامۀ ماجرای فرار را ببینیم. لهذا اگر مخاطب در همین حوالی از فیلم غافل شود یا سواد بصریاش کم باشد، رشتۀ فیلم را از کف خواهد داد. نسخۀ جشنوارۀ فجر 112 دقیقه بود و نسخۀ اکران شده در سینماها به 94 دقیقه کاهش یافته است. همۀ این صناعات تکنیکی و مهارت خوب کارگردان در خدمت روایت یک فیلمنامۀ نسبتاً خوب بوده است، که آن را نیز کارگردان نوشته و تحقیق کرده است.
نقایص و ایرادات فیلم
جلسۀ نقد و نمایش این فیلم در دانشگاه آزاد کرج با حضور جناب کارگردان و همچنین اینجانب به عنوان منتقد سینما و کارشناس ادیان، در 22 آبان 1390 برگزار شد. از جناب شیخطادی پرسیدم با توجه به این همه ماجراهایی که صهیونیستها در جهان ایجاد کرده و میکنند چرا شما یک قصۀ خیالی را مبنای فیلم خود قرار دادهاید. جناب شیخطادی جواب داد که این فیلم بر اساس زندگی حنّان پورات کاهن یهود که خود جزو گروههای تروریست بوده ساخته شده است. ایشان سپس سه کاهن یهود همچون ولادیمیر ژابوتِنسکی، موشه لِوینگر و هِیلَل کووک که بنیانگذاران گروههای تروریستی ایرگون و هاگانا بودند را نام برد که سابق بر پورات بودهاند. بنده پرسیدم چرا این مسئله را در ابتدا یا انتهای فیلم ذکر نکردهاید که این فیلم زندگی حنّان پورات است؟ ایشان گفتند: «بله، این نکتۀ درستی است که میتوانستیم در ابتدای فیلم بگوییم که این فیلم بر اساس زندگی یک شخصیت واقعی است.» در تعاقب این گفتوگو بنده در خصوص حنّان پورات تحقیق کرده، متوجه شدم که او متولد 1943 میلادی است، درس کهانت خوانده، در دو جنگ 1967 و 1973 اعراب و اسرائیل شرکت کرده و در جنگ اخیر به سختی مجروح شده است. او سپس از سال 1981 کاندید نمایندگی مجلس شده و در پنج دوره نمایندۀ کِنِست بوده و در نهایت در چهارم اکتبر 2011 (دوازدهم مهر 1390) بر اثر سرطان مرده است، درست یک هفته قبل از اکران شکارچی شنبه! او در وقت مرگ ده فرزند و بیست نوه داشته است (ویکی پدیا).
با تحقیق بیشتر بر زندگی سه کاهن دیگر برایم معلوم شد که جناب شیخطادی به زندگی حنّان پورات تمرکز نکرده بلکه ترکیبی از زندگی این چهار شخصیت یعنی ژابوتنسکی، لوینگر، کووک و پورات را برگزیده و تصویر کرده است. از آنجا که نظامیگری صهیونیستها از داخل کتاب مقدس بیرون میآید لهذا کاهنان معتقد به صهیونیسم لازم است برای الگوبخشی به عوام در خط مقدم جنگ باشند. این کاهنان همان کسانی هستند که گروههای تروریستی هاگانا، ایرگون را قبل از غصب فلسطین پایه گذاشتند و در دهۀ 1970 بنیادی به نام «گوش امونیم» را برای غصب زمینهای فلسطینیان و شهرکسازی دایر کردند.
خطای دیگر فیلم که میتوان به آن اشاره کرد بخشش گناهان در ازای دریافت جریمه توسط حنّان است، که این واقعه شبیه گناهبخشی در نزد مسیحیان تصویر شده است. در حالیکه یهودیان برای گناهان خود فقط کفاره میدهند و کاهنان ادعای بخشش گناه ندارند. و نیز از جمله مواردی که در این فیلم غایب بود کنیسه است، محل عبادات روزانۀ یهود که در محرابش اسفار (طومارهای) دستنویس تورات نگهداری میشود. کنیسه از امکنۀ بسیار مهم در هر اجتماع یهودی است. پس از خرابی معبد دوم یهود در سال 70 میلادی توسط رومیان، از آن پس یهودیان برای انجام اعمال دینی خود کنیسه ساختند، هر چند که بسیاری از اعمال شریعت بدون وجود معبد معنا نخواهد داشت، مانند احکام قربانی، احکام کهانت، اجرای حقوق کیفری (مثل اعدام و سنگسار)، احکام سال یوبیل، پرداخت عشریه و غیره.
ایراد دیگری که متوجه فیلم میشود جعل کتب دینی و کهنه کردن آنها در زیرزمین خانۀ حنّان است. جناب شیخطادی در پاسخ به این ایراد، از بنده پرسیدند آیا میدانید که یهودیان هنوز تلمود را مینویسند و بر آن میافزایند؟ بنده توضیح دادم که اگرچه ممکن است یهودیان عتیقهجات را که تجارتش در جهان در دست آنها است جعل و کهنهسازی کنند ولی در دنیای امروز جعل نسخههای تورات عملاً غیرممکن است. و دیگر اینکه باید توجه کرد که تلمود کتاب بشری و در واقع شروح کاهنان بر شریعت یهود است و نه کتاب خدا. نگارش تلمود تا قرن پنجم میلادی در بابل ادامه داشته است و از آن پس متوقف مانده و فقط گاهی شرحهایی بر آن رسالههای تلمود نوشته میشود.
مورد دیگر از خطاها که به ضعف فیلمنامه بازمیگردد، کور بودن دروغین حنّان است که در انتهای فیلم این راز توسط بنیامین کشف میشود. واقعاً چه چیزی این شخصیت را واداشته تا خود را به کوری بزند؟ بنده فرصت نکردم این سؤال را از جناب شیخطادی بپرسم. ایراد اصلی جناب آقای شیخطادی در این است که خودش یک تنه تحقیقات این فیلم، نگارش فیلمنامه و کارگردانی را بر عهده گرفته است. آیا یک کارگردان میتواند در موضوع تخصصی و مهمی چون مسئلۀ یهود که حداقل بیست سال کار مداوم و بیوقفه میطلبد به درستی از عهده برآید؟ مضافاً که هر کتابخوانی مسلّماً به رتبۀ یک محقق که قادر است صدق و کذب یک خبر را تشخیص کند نمیرسد. برای همین است که قصص انبیایی چون ابراهیم، یوسف، ایوب، سلیمان و عیسی علیهم السلام که در سینما و تلویزیون ما تصویر شدهاند نهتنها از غربت و مظلومیت آن انبیاء در نزد خلایق نکاستهاند بلکه بر آن افزودهاند. واقعاً چرا چنین است؟ زیرا ما متأسفانه عادت کردهایم به علم ناچیز خود بسنده کنیم و گاهی از چیزهایی سخن بگوییم که دربارۀ آن اطلاعی نداریم.سخن نهایی بنده این است که هرچند فیلم شکارچی شنبه در برخی موارد هجوآمیز و فانتزی شده است ولکن در اکثر موارد، خوب و قابل قبول از کار در آمده است.
حاشیههای ساخت و اکران
تهیهکنندۀ این فیلم مؤسسۀ شهید آوینی بوده است که از زیرمجموعههای سپاه پاسداران است. بودجۀ اولیه فیلم سیصد و هفتاد میلیون بوده که نهایتاً یکصد میلیون نیز بر آن افزوده شده است. جناب کارگردان تأسف خود را به راقم این سطور ابراز میکرد که بر اثر اتمام بودجه نتوانسته است برخی از سکانسهای فیلمنامه را فیلمبرداری کند. شیخطادی میگفت فیلمنامۀ ما دویست صفحه بود و ما برخی سکانسها را که تحول تدریجی بنیامین را نشان میداد حذف کردیم و جای آنها در فیلم خالی است. کمبود بودجه همچنین باعث شتابزدگی در کار شد و برخی ایرادات محتوایی را نیز سبب گشت.
اکثر صحنهها در شمال ایران فیلمبرداری شده است و گروه فقط برای ده روز به بیروت میروند و برخی صحنههای خارجی را در آنجا میگیرند از جمله سکانس افتتاحیۀ بندر. در این سکانس خانم دارین حمسه بازیگر لبنانی که در فیلمهای کتاب قانون و 33 روز بازی کرده است در نقش مادر بنیامین ظاهر شده است.
شکارچی شنبه در لبنان و در جشنوارۀ بیروت تحریم شد. اخبار العربیه و الجزیره و رسانههای فلسطین اشغالی به ساخت این فیلم اعتراض کردند. گفته میشود به علی نصیریان پس از بازی در این فیلم روادید ورود به امریکا برای دیدار فرزندش داده نشده است.
جناب کارگردان هدف از ساخت فیلم را عبرت برای خودمان و دیگران توصیف میکند و میگوید آنها که از حقیقت دور میافتند پس از مدتی ایدئولوژی پرست میشوند. لذا ما نیز باید عبرت بگیریم تا به آن وضع دچار نشویم.
چرا در ایران نهادهای فرهنگی صهیونیسم را جدی نمیگیرند؟
کمتر فیلمی است که در کشور فلسطین اشغالی ساخته شود ولی به مسئلۀ یهود و فلسطین ربط نداشته باشد. سید مرتضی آوینی گاهی تعجب میکرد که چطور سینماگران ما میتوانند در فیلمهایشان واقعۀ مهمی چون انقلاب اسلامی را نادیده بگیرند و هویت این مردم مسلمان را انکار کنند. و به همین جهت بود که حاتمیکیا را میستود و او را فرزند زمانۀ خویشتن نامید.
چنان به نظر میرسد که فیلمسازان ما علاقهای ندارند تا در موضوع فلسطین فیلم بسازند. مسئولان نیز به این قضیه مثل پرداخت خمس سالانه مینگرند. گویا در دل خود میگویند: «سالی یک بار باید روز قدس را برگزار کنیم و شعارهایمان را بدهیم. آیا این کافی نیست؟!» ما به چنین مسئولان عافیتطلبی چه باید بگوییم؟ توجه کنیم که امام خمینی(ره) از ابتدای دهۀ 1340 خط مشی ما را در قبال حکومت جعلی اسرائیل مشخص کرده است و اکنون نیز مواضع بر همان است که بود. حالا عقیدۀ صائب ما دارد عالمگیر میشود ولی برخی از مسئولان هنوز در پیلۀ عافیتطلبی هستند. نمیخواهند اسمشان در لیست سیاه صهیونیستها درآید، نمیخواهند ویزای سفرهای خارجیشان لغو شود، نمیخواهند پرستیژ روشنفکری خود را از دست بدهند، و حتی در این مملکت اسلامی از نان خوردن بیفتند. خوب! بهتر است این مسئولان فرهنگی بروند بودجههای تحت امر خود را خرج تصویرگری گل و بلبل کنند تا اینکه در این زمانۀ غربت حق به جهاد فی سبیل الله مشغول شوند.
پانزده سال قبل شنیدم که حداقل ده مرکز شیعه شناسی در فلسطین اشغالی وجود دارد. اما آیا ما چند مرکز یهودشناسی در کشورمان داریم؟ اگر هم دو سه مرکز وجود داشته باشد کسی به فکر شناخت دین یهود نیست و همه به دنبال شناخت سیاست یهود هستند. در حالیکه سیاست یهود از دین او جدا نیست. ما حتی برای فهم و تفسیر حدود نهصد آیه از قرآن، به مطالعه دین یهود و تاریخ این قوم نیاز داریم. آیا خداوند سبحان بایست حجت بزرگتر و بهانۀ بیشتری به دست ما میداد تا ما بخواهیم به سراغ شناخت دین یهود برویم؟
تصویر یهودیان شرور در سینما
همۀ کسانی که در ادبیات و سینما به بدیهای قوم یهود متعرض شدهاند از وقایع حقیقی و تاریخی بهره گرفتهاند. نمایشنامۀ تاجر ونیزی مثل سایر آثار تاریخی شکسپیر به یک قصۀ تاریخی اشاره دارد، که بر زندگی یک رباخوار یهودیِ اهل ونیز به نام «شایلاک» تمرکز کرده است. فیلم زندگی امیل زولا/ ویلیام دیترله (1936) در واقع از سوی کمپانی برادران وارنر به بهانۀ تطهیر یک جاسوس یهودی فرانسوی به نام آلفرد دریفوس (1935-1859) درست یک سال پس از مرگ وی نمایش داده شد، و زندگی زولا در این میانه بهانه بود. چون این نویسندۀ فرانسوی در زمان حیاتش با نگارش یک نامه از آن مجرم حمایت کرده بود. این فیلم آنطور که ژرژ سادول نوشته است «عمدتاً روی درگیری زولا بر سر قضیۀ دریفوس متمرکز شده است.» قبل از این فیلم، چهار فیلم با موضوع دریفوس در اروپا ساخته شده بود که در آنها دریفوس به جاسوسی متهم بود. ولی این فیلم او را تطهیر کرد و از آن پس، وضع بر همین منوال است.
همچنین ماجرای سوس اوپنهایمر (1738-1690)، یهودی رباخوار آلمانی که در آخر عمر اعدام گشت، دستمایۀ رمانی به نام سوس یهودی شد که لیون فوختوانگر نویسندۀ یهودی، آن را در سال 1925 منتشر کرد. از این ماجرا دو نسخه سینمایی ساخته شده است، اولی درسال 1934 توسط انگلیسیها و دومی به سال 1940 در آلمان. لکن این دومی بلای جان آلمانها شد و عواملش پس از پایان جنگ دوم جهانی به فلاکت افتادند. فردیناند ماریان هنرپیشۀ نقش سوس خودکشی کرد و کارگردانش «وایت هارلان در سال 1945 دستگیر و دو بار به خاطر جنایت علیه بشریت در سالهای 50-1949 محاکمه شد اما به سبب فقدان دلیل قاطع تبرئه شد.» در سال 2010 در آلمان از زندگی فردیناند ماریان بازیگر سوس یهودی فیلمی به کارگردانی اسکار رولر ساخته شد به نام ظهور و سقوط سوس یهودی (Oskar Roehler, 2010/ Jew Suss: Rise and Fall). فیلم زلیگ/ وودی آلن (1983) نیز زندگی یکی از مجرمان یهودی را با لطافت و با نگاهی طنزآلود به تصویر کشیده است.
این مقدمه را گفتم تا بگویم اشرار یهود آنقدر زیادند که نمایش زندگی برخی آنها، در واقع ما را از تخیل بینیاز میکند. در این صورت هم به واقعیت وفادار ماندهایم و هم صهیونیستها را به درستی شناساندهایم.
قرآن مجید، یهودیان خوب و بد را تفکیک میکند
قرآن مجید حداقل پنجاه گناه از قوم یهود برشمرده است ولی با این اوصاف هیچگاه همۀ یهودیان را با یک چوب نرانده، همواره پس از ذکر خطاکاری این قوم، اقلیت مؤمن و درست کردار ایشان را استثناء کرده است:
﴿لَيْسُوا سَواءً، مِنْ أهْلِ الْكِتابِ اُمَّةٌ قائِمَةٌ، يَتْلُونَ آياتِ اللهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ * يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْيَوْمِ الآخِرِ وَ يَأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ اُولئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ﴾ (آلعمران/ 113 و 114). تمام اهل كتاب يكسان نيستند. گروهى به طاعت خدا ايستادهاند و آيات خدا را در دل شب تلاوت مىكنند و سجده به جاى مىآورند. و به خدا و روز رستاخيز ايمان دارند و امر به معروف و نهى از منكر مىكنند و در كارهاى نيك شتاب مىورزند و از جمله صالحانند.
﴿وَ لَوْ آمَنَ أهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ، مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أكْثَرُهُمُ الْفاسِقُون﴾ (آلعمران/ 110). و اگر اهل كتاب همه ايمان مىآوردند بر آنان چيزى بهتر از آن نبود. برخی از ایشان مؤمن هستند و اکثر آنها فاسقند.
تورات کنونی، بر ضد صهيونيسم شهادت میدهد
در تورات کنونی خداوند به یهود تحذیر داده است که اگر به راه حق سالک نشوید خودم دشمن شما خواهم شد و شما را مقطوع النسل خواهم کرد و از این زمین بیرون خواهم راند (سفر تثنیه، باب 28). از جمله عقوبتهایی که خداوند بر قوم یهود مقرر کرده این است که در سرتاسر جهان پراکنده خواهند شد: «و در میان تمامی امتهایی که خداوند شما را به آنجا خواهد برد عبرت و مَثَل و سخریه خواهی شد» (تثنیه 28/37). همانطور که یهود در زمان حضرات داوود و سلیمان مثال دینداری در نزد مردم جهان بودند ولی متأسفانه کمکم به ورطهای که خداوند از آن تحذیر داده بود افتاده و نمونۀ قوم ناسپاس در جهان شدند و خداوند در دو نوبت با سپاه بابل (بخت النصر) و روم (تیتوس) عقوبت سختی از آنها کشید و در نوبت دوم برای همیشه از فلسطین رانده شدند و آن زمین مقدس از آنها گرفته شد. لهذا بازگشت آنها با آموزۀ صهیونیسم کاملاً بدعتآمیز و در حکم جنگ با خدا است.
اين مسئله كه ادعاهاي يهوديان صهيونيست در وراثت و مالكيت هميشگي زمين فلسطين باطل است به راحتی از تورات کنونی یهود (با همۀ تحریفهایش) نشان داده میشود. واقعاً عجيب است. اين حقيقت كه «اگر يهود، خداپرستي را ترك كنند زمين فلسطين از آنها گرفته خواهد شد» مكرراً در تورات و عهد عتيق مذكور است ولي متأسفانه نه صهيونيستها به اين پیامها توجه ميكنند و نه محققان ديگر؛ تا با اين مطالب، حقيقت امرِ تقديرشدة خداي تعالي عيان شود. به همين دليل است كه وقتي يهوديان به فكر ایجاد كشوري براي خود بودند ابتدا به اوگاندا و آرژانتين ميانديشيند. چون به درستي ميدانستند كه از فرط عدالت خداي تعالي است كه زمين فلسطين از آنها گرفته شده. براي مثال وقتي كه کتاب تورات در ميانة راه مصر به فلسطين بر اين قوم نازل گشت، حضرت موسي(ع) مأمور شد تا از تمامي قوم عهد بگيرد كه موحّد باشند و در طريق حق سلوك نمايند. کلمات موسی(ع) در تورات کنونی یهود اینچنین است:
ببين امروز حيات و نيكويي و موت و بدي را پيش روي تو گذاشتم. چون كه من امروز تو را امر ميفرمايم كه يهوه خداي خود را دوست بداري و در طريقهاي او رفتار نمايي و اوامر و فرايض و احكام او را نگاه داري تا زنده مانده افزوده شوي و تا يهوه خدايت تو را در زميني كه براي تصرفش به آن داخل ميشوي [یعنی زمین فلسطین] بركت دهد. ليكن اگر دل تو برگردد و اطاعت ننمايي و فريفته شده، خدايان غير را سجده و عبادت نمايي [يعني بتپرست شوي] پس امروز به شما اطلاع ميدهم كه البته هلاك خواهيد شد و در زميني كه از [رود] اردن عبور ميكنيد تا در آن داخل شده تصرف نماييد عمر طويل نخواهید داشت. امروز آسمان و زمين را بر شما شاهد ميآورم كه حيات و موت و بركت و لعنت را پيش روي تو گذاشتم. پس حيات را برگزين تا تو با ذريتت زنده بماني… و موسي رفته اين سخنان را به تمامي بنياسرائيل بيان كرد. (سفر تثنيه 30/15 تا 21)
لکن متأسفانه آنچه در این عبارات از سوی حضرت موسی(ع) تحذیر داده شده بود همگی واقع گشت و قوم یهود خشم خداوند را بر خود خریدند. هشدارهای انبیای بعدی همچون حضرات داوود و اشعیاء و ارمیاء و عیسی علیهم السلام نیز فایدت نبخشید و در نهایت در سال 70 میلادی خداوند رومیان را بر مملکت یهود تسلط داد تا شهرها و همچنین معبد دوم ایشان را ویران کنند. ويليام ميلر نويسندة مسيحي در كتاب تاريخ كليساي قديم اين واقعه را بر حسب منابع خود چنين نگاشته است:
يهوديان تماماً ياغي شده و سربازان رومي براي سركوبي ايشان در تحت رياست تيطس پسر امپراطور [روم] به اورشليم متوجه گرديده و مدت پنج ماه آن را محاصره نمودند. چنان قحطي وحشتناكي شهر را فرو گرفت كه گويند حتي مادري گوشت طفل خود را براي سدّ جوع تناول كرد. در نتيجه كشتار و قحطي قريب يك ميليون يهود تلف گرديده و آخرالامر سربازان رومي شهر را تصرف نموده و هيكل [معبد] مقدس با عظمت را سوزانيدند. بدين طريق پيش گويي خداوند ما مسيح [در خصوص معبد] به انجام رسيد كه «سنگي بر سنگي گذارده نخواهد شد مگر آنكه به زير افكنده شود». (متي 24/2). يهوديان به اطراف و اكناف زمين پراكنده گرديده و نود و هفت هزار نفر از ايشان را سربازان رومي اسير نموده به بندگي فروختند.