سوره مباركه الأنفال آیه ۴۶
وَأَطیعُوا اللَّهَ وَرَسولَهُ وَلا تَنازَعوا فَتَفشَلوا وَتَذهَبَ ریحُكُم ۖ وَاصبِروا ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصّابِرینَ ﴿۴۶﴾
و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع (و كشمكش) نكنید، تا سست نشوید، و قدرت (و شوكت) شما از میان نرود! و صبر و استقامت كنید كه خداوند با استقامت كنندگان است!
مُراد از وحدت دنیای اسلام
ما اسم وحدت اسلامى را خیلى مىآوریم و همه دم از وحدت اسلامى مىزنیم؛ همه دم از برادرى اسلامى مىزنیم؛ در عمل هم مجموعهاى از زبدگان دنیاى اسلام، حقیقتاً احساس برادرى مىكنند – الان در این جلسه، روح برادرى و اخوّت موج مىزند – ما همه یكدیگر را از خود مىدانیم و بین خودمان فاصلهاى قائل نیستیم. این، واقعیتى است؛ اما ما نماینده و نشاندهندهى واقعیتهاى دنیاى اسلام در صحنهى سیاست، در صحنهى حكومتها، در میان تودههاى مردم، به معناى واقعى كلمه، نیستیم. دشمنان بذر اختلاف را در بین امت اسلامى مىپاشند و سیاسیون ناخالص، تعصبهاى غلط، ندیدن آفاق بلند دنیاى اسلام و محدود شدن در ظرفهاى كوچك، زمینه رشد این تعصبهاست. (…)
مراد ما از وحدت اسلامى، یكى شدن عقاید و مذاهب اسلامى نیست. میدان برخورد مذاهب و عقاید اسلامى و عقاید كلامى و عقاید فقهى – هر فرقهاى عقاید خودش را دارد و خواهد داشت – میدان علمى است؛ میدان بحث فقهى است؛ میدان بحث كلامى است و اختلاف عقاید فقهى و كلامى مىتواند هیچ تأثیرى در میدان واقعیت زندگى و در میدان سیاست نداشته باشد. مراد ما از وحدت دنیاى اسلام، عدم تنازع است: «ولاتنازعوا فتفشلوا». (۱) تنازع نباشد، اختلاف نباشد.
قرآن مىفرماید: «واعتصموا بحبل اللَّه جمیعاً ولاتفرّقوا». (۲) اعتصام به حبلاللَّه براى هر مسلمان یك وظیفه است؛ اما قرآن اكتفا نمىكند به اینكه ما را به اعتصام به حبلاللَّه امر كند، بلكه به ما مىگوید كه اعتصام به حبلاللَّه را در هیئت اجتماع انجام بدهید؛ «جمیعاً»؛ همه با هم اعتصام كنید. و این اجتماع و این اتحاد، یك واجب دیگر است. بنابراین، علاوه بر اینكه مسلمان باید معتصم به حبلاللَّه باشد، باید این اعتصام را به همراه دیگرِ مسلمانها و همدست با آنها انجام دهد. ما این اعتصام را درست بشناسیم و آن را انجام دهیم. آیهى شریفهى قرآن مىفرماید: «فمن یكفر بالطاغوت و یؤمن باللَّه فقداستمسك بالعروة الوثقى». (۳) این، اعتصام به حبلاللَّه را براى ما معنا مىكند. تمسك به حبلاللَّه چگونه است؟ با ایمان باللَّه و كفر به طاغوت. (۴)
اهمیت جنگ شیعه و سنی برای دشمنان اسلام
شاید یك عدّه خیال كنند كه ایجاد اختلاف به نفع مذهب آنهاست، در حالى كه اشتباه مىكنند. هر كس داراى هر مذهبى است، به عقاید و ارزشهاى خود احترام مىگذارد و این حقّ اوست. اما این احترام گذاشتن نباید با اهانت به ارزشهاى جمعیت دیگرى همراه شود كه در اعتقادات با آنها موارد اختلافى دارند. ما متّفقاً به یك اسلام، به یك كعبه، به یك پیغمبر، به یك نماز، به یك حج، به یك جهاد و به یك شریعت معتقدیم و عمل مىكنیم. موارد اختلاف بهمراتب كمتر از موارد وحدت و اتّفاقنظر است. (…)
یكى از افتخارات ما این است كه مردم ما در نقاطى كه تفاوتهاى مذهبى و قومى وجود دارد و امكان و زمینهى اختلاف هست، از درگیرى و اختلاف قومى و مذهبى پرهیز مىكنند. دشمنان این را نمىپسندند. جنگ شیعه و سنّى براى دشمنان اسلام خیلى قیمت دارد. اختلاف و تفرقه میان امّت اسلامى موجب مىشود كه معنویت، طراوت، قدرت، شكوه و عظمت ائتلاف ملى شما را در هم بشكند و همانطور كه قرآن فرموده است «و تذهب ریحكم».
امروز بنده از گوشه و كنار عالم اطّلاع دارم. همان دستهاى استعمارى كه در طول قرنهاى گذشته سعى مىكردند بین شیعه و سنّى اختلاف ایجاد كنند، امروز هم تلاش مىكنند براى اینكه بین شیعیان و سنّیان، كینه و برادركشى و اختلاف بهوجود آورند. شما مردم هوشمند باید مراقب باشید. (۵)
در قضیهى غزه – در این جنگ بیست و دو روزهى چند ماه قبل – جمهورى اسلامى در همهى سطوحش؛ از رهبرى و ریاست جمهورى و مسئولین گوناگون و مردم و تظاهرات و پول و كمك و سپاه و غیره، همه در خدمت برادران فلسطینىِ مظلوم و مسلمان قرار گرفتند. در بحبوحهى این حرفها، یك وقت دیدیم كه ویروسى دارد تكثیر مثل میكند؛ دائم میروند پیش بعضى از بزرگان، بعضى از علماء، بعضى از محترمین، كه آقا! شما دارید به كى كمك میكنید؛ اهل غزه ناصبىاند! ناصبى یعنى دشمن اهلبیت. یك عده هم باور كردند! دیدیم پیغام و پسغام كه آقا، میگویند اینها ناصبىاند. گفتیم پناه بر خدا، لعنت خدا بر شیطان رجیمِ خبیث. در غزه مسجد الامام امیرالمؤمنین علىبنابىطالب هست، مسجد الامام الحسین هست، چطور اینها ناصبىاند؟! بله، سنىاند؛ اما ناصبى؟! اینجور حرف زدند، اینجور اقدام كردند، اینجور كار كردند. نقطهى مقابلش هم هست: یك عده بلند شوند بروند قم، لابلاى كتابهاى شیعه را نگاه كنند، ببینند كجا اهانت به مقدسات اهل سنت است، از او عكس بگیرند، بیایند تو محافل سنى پخش كنند، ببینید آقا! این كتابهاى شیعه است. یا یك گویندهى نادان، غافل یا مغرضى روى منبر نسبت به مقدسات اهل سنت حرف مهمل و بدى بزند؛ این را نوار كنند، سى دى كنند، بروند اینجا آنجا پخش كنند، بگویند ببینید آقا! این شیعه است. این را به او بدبین كنند، او را به این بدبین كنند. این معنایش چیست؟ «و تذهب ریحكم» (۱) یعنى چه؟ یعنى همین دیگر. وقتى اختلاف پیدا شد، وقتى تفرقه پیدا شد، وقتى نسبت به هم سوءظن وجود داشت، وقتى یكدیگر را خائن دانستیم، طبیعى است كه با هم همكارى نخواهیم كرد. همكارى هم اگر بكنیم، با هم صمیمى نخواهیم بود. این همان چیزى است كه آن دشمن دنبال اوست. هم عالم شیعه، هم عالم سنى، باید این را بفهمند؛ این را درك كنند. بدیهى است دو تا مذهب در برخى از اصول، در برخى از فروع با هم اختلاف دارند؛ البته در بسیارى هم با هم اتحاد دارند. اما اختلاف به معناى دشمنى نیست. (۶)
پینوشت:
۱) انفال: ۴۶
۲) آل عمران: ۱۰۳
۳) بقره: ۲۵۶
۴) بیانات در دیدار شركت كنندگان در همایش كنفرانس وحدت اسلامى ۱۳۸۵/۰۵/۳۰
۵) بیانات در دیدار مردم زاهدان ۱۳۸۱/۱۲/۰۲
۶) بیانات در دیدار روحانیون و طلاب تشیع و تسنن كردستان ۱۳۸۸/۰۲/۲۳
پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) – مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی