بیانات مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) پس از واقعه ۱۸ تیر ۱۳۷۸ در دیدار دانشجویان و اقشار مختلف مردم ، ۲۱ تیر ۱۳۷۸
ساعت ۲۲:۳۰ پنجشنبه شب، حدود ۳۰ تن از دانشجویان در اعتراض به توقیف روزنامه سلام دست به راهپیمایی در محوطه کوی دانشگاه تهران زدند. کمکم بر تعداد این افراد افزوده شد و در حالی که تعداد آنها به حدود ۱۵۰ تن رسیده بود از درب پسران کوی دانشگاه خارج شده و اقدام به راهپیمایی در خیابان کارگر شمالی کردند. این حادثه با سوء استفاده تعدادی از آشوب طلبان و حضور آنها در میان دانشجویان و همچنین کجسلیقگیهایی که در مقابله با آنها صورت گرفت، به آشوب بزرگی تبدیل شد که دامنه آن در روزهای بعد به خیابانهای اطراف و بعضی مناطق مرکزی تهران نیز کشیده شد.
در پی این حادثه، رئیس دانشگاه تهران [دکتر خلیلی عراقی] که در جمع دانشجویان معترض در روز ۱۹ تیر مقابل درب اصلی دانشگاه اجتماع کرده بودند و مصطفی معین وزیر فرهنگ و آموزش عالی، در اقدامی که از سوی آگاهان مسائل سیاسی شتاب زده و تحریک آمیز تلقی میشد، رسماً استعفای خود را اعلام کردند که آقای خاتمی با آن مخالفت کرد. اغتشاشات در روزهای بعد نیز در بعضی مناطق مرکزی تهران ادامه یافت و حتی در جریان یکی از این تجمعات، به درب ورودی وزارت کشور هم آسیبهایی وارد گردید.
حضرت آیتالله خامنهای صبح روز ۲۱ تیر ۷۸ طی بیانات بسیار مهمی در دیدار اقشار مختلف مردم ضمن بیان این مطلب که این حادثه تلخ قلب مرا جریحهدار کرد، به ترفندهای دشمن و عوامل نفوذی آن در اجتماعات مردم اشاره کردند و فرمودند: دشمن، امنیت ملی ما را هدف گرفته است.
ایشان با تأکید بر این که در نظام جمهورى اسلامى هر کس که تخلف کند باید با او برخورد شود، اظهار داشتند: هر کسى بوده فرقى نمىکند چه در لباس نیروى انتظامى و چه در غیر آن. کسانى که در نظام جمهورى اسلامى تخلف مىکنند باید با برخورد شود اما برخورد با کسى که تخلفى نکرده است، کسى که در خانه خود در حال استراحت است آن هم در محیط جوان دانشجویى کار بسیار خطا و ناروایى است.
حضرت آیتالله خامنهای بیانات خود را در چندین محور خطاب به قشر دانشجو، عموم مردم، دشمن، جهبه ها و جریانات سیاسی ایراد فرمودند.
———————————
متن کامل بیانات :
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
برادران و خواهران عزیز؛ خیلى خوش آمدید. حرفهاى گفتنى زیاد است؛ اما مطلبى که از نظر من مهمتر از همه است و ذهن مرا مشغول کرده، حمله به خوابگاه جوانان و دانشجویان است. این حادثه تلخ، قلب مرا جریحهدار کرد؛ حادثه غیرقابل قبولى در جمهورى اسلامى بود. حمله به منزل و مأوا و مسکنِ جمعى – بخصوص در شب یا در هنگام نماز جماعت – به هیچ وجه در نظام اسلامى قابل قبول نیست. جوانان این کشور – چه دانشجویان و چه غیر دانشجویان – فرزندان من هستند و هرگونه چیزى که براى این مجموعهها مایه اضطراب و ناراحتى و اشتباه در فهم باشد، براى من بسیار سخت و سنگین است. هرکسى بوده، فرق نمىکند؛ چه در لباس نیروى انتظامى، چه در غیر آن. مسلماً با کسانىکه در نظام جمهورى اسلامى تخلّف مىکنند، باید برخورد شود؛ اما با کسى که تخلّفى نکرده است؛ کسىکه در خانه خود در حال استراحت است، آن هم در محیط جوان دانشجویى، کار بسیار خطا و ناروایى است اگر برخورد شود.
این که صد نفر یا دویست نفر از کوى دانشگاه خارج شدند و حرفهایى زدند و شعارهایى دادند، بهانه و مجوّزى نمىشود براى اینکه کسانى، در هر لباس و با هر نامى، وارد آن محیط شوند و کارهاى ناروایى انجام دهند؛ بخصوص وقتى که نام مقدّس نیروى انتظامى در میان مىآید، عملى که موجب شود نیروى انتظامى بدنام گردد، قضیه را سختتر مىکند. شما مىدانید که امروز نیروى انتظامى در اطراف کشور، در جادهها، در مرزها، در برخورد با اشرار، چه جانفشانیهایى مىکند و چه زحماتى مىکشد. چقدر از اینها براى حفظ امنیت ما، جان خود را از دست مىدهند. با این حال، بهوسیله چند نفر عملى انجام شود که چهره این خدمتگزاران در نظر بعضى تیره گردد؛ آیا این انصاف است؟! یا آن طورى که نقل کردهاند، بعضى با آوردن نام مقدّس «یا حسین» و «یا زهرا» وارد اتاق دانشجوى بسیجى یا دانشجوى جانباز شوند و او را از خواب بپرانند، یا آنطور حوادثى را بهوجود آورند؛ آیا این درست است؟! اینها قلب را مىفشارد. این همه جوان مؤمن، عاشقان امام حسین، عاشقان فاطمه زهرا، در همه جاى کشور، در خدمت اسلام، در خدمت کشور، در طول دوران دفاع مقدّس، در هر خطرى که این کشور را تهدید کند، سینه سپر مىکنند و وارد مىشوند؛ اما بعد کسانى با استفاده از این نامها حوادثى را بهوجود آورند. براى من، حادثه خیلى تلخى بود. البته من تأکید کردم که اطراف این حادثه تحقیق شود و بروند حادثه را درست بسنجند. قرار شد رئیس جمهور محترم و مسؤولان، هیأت تحقیقى را تعیین کنند؛ من هم ممکن است خودم کسى را در این هیأت بگذارم.
من چند حرف دارم؛ یک حرف با دانشجویان، یک حرف با عموم ملت ایران، یک حرف، بخصوص با شما جوانان، یک حرف هم با دشمن. حرف من به دانشجویان این است که مراقب دشمن باشید؛ دشمن را خوب بشناسید؛ مبادا از شناسایى دشمن غفلت کنید. غریبههایى را که در لباس خودى خودشان را در همه جا داخل مىکنند بشناسید؛ دستهاى پنهان را ببینید. هیچ کس بهخاطر غفلت ستایش نمىشود. هیچکس بهخاطر چشمها را بر هم گذاشتن، مدح نمىشود. اگر بر آدم غافل ضربهاى وارد شد، اوّل کسى که مسؤول و مذموم است، خود اوست؛ مراقب باشید. دانشجو، قشر فاخر و با ارزشى است. دشمن، دانشجو را هدف گرفته است. چند سال است سعى مىکنند بلکه بتوانند دانشجویان را در مقابل نظام قرار دهند؛ اما موفّق نشدند؛ بعد از این هم موفّق نخواهند شد. اگر یک عدّه نفوذى خواستند از فرصتى استفاده کنند و از آب گلآلودى ماهى بگیرند – وارد اجتماع دانشجویان شدند و شعارهایى درست کردند و حرفهایى زدند – خیال نکنند که ما اشتباه خواهیم کرد؛ نه، ما اشتباه نخواهیم کرد. ما مخاطب و طرفِ خودمان را مىشناسیم. دانشجو، فرزند ماست؛ متعلّق به ماست؛ متعلّق به این کشور است. دشمن است که مىخواهد با نام دانشجو یا با نام نفوذ در میان دانشجویان، فساد و تباهى کند؛ خود دانشجویان بایستى هوشیارانه متوجّه باشند.
در یک چنین موقعیّت و فصل حسّاسى مثل این فصل سال – فصل امتحانات دانشجویى، فصل کنکور؛ که همه خانوادههایى که جوانى دارند، این فصل که مىشود، همه همّت خودشان را مىگذارند که جوانشان حواسش جمع باشد و بتواند در امتحان یا در کنکور موفّق شود – آن کدام دستى است، آن کدام دشمن آینده این مملکت و دانشگاه این مملکت است که این طور جوانان را به یک سمت انحرافى مىکشاند، سرگرمى درست مىکند و تشویق مىنماید به این که سراغ درس و سراغ امتحان نروید؛ اجتماع کنید؟! اوّل کسى که این جا باید هوشیارانه چشم خود را باز کند و تصمیم بگیرد، خودِ دانشجوست.
به ملت ایران هم عرض مىکنم: اى ملت بزرگ و شجاع که بیست سال است دشمنى را که انقلاب از این کشور بیرون راند، با قدرت پشت در نگه داشتید و نگذاشتید که این دشمن از هیچ منفذى وارد شود؛ بهوش باشید. این معناى حرفهاى مکرّرى است که من در این چند سال به ملت ایران و به مسؤولان عرض کردهام که دشمن درصدد نفوذ است. هر پنجرهاى پیدا کند، وارد خواهد شد؛ هوشیاریتان را بیشتر کنید. دشمن، امنیت ملى ما را هدف گرفته است. امنیت ملى براى یک ملت، از همه چیز واجبتر است. اگر امنیت ملى نباشد هیچ دولتى نمىتواند کار کند؛ براى سازندگى، هیچ سنگى روى سنگ گذاشته نخواهد شد. وقتى که هرج و مرج و ناامنى باشد، هیچ مشکلى از مشکلات مملکت حل نخواهد شد؛ نه اقتصاد مردم، نه فرهنگ مردم، نه مسائل اجتماعى مردم، نه مسائل سیاسى مردم. وقتى امنیت نبود، همه اینها از بین خواهد رفت. دشمن این را هدف گرفته است. این را ملت ایران در همه جاى کشور باید بفهمد؛ که البته مىفهمد و مىداند. بحمداللَّه ملت هوشیار است.
یک حرف هم به شما جوانان عرض مىکنم. جوانان عزیز! شما امیدهاى انقلاب و اسلامید. رفتار شما مىتواند این مملکت را در جهت شکوفایى، با سرعت به پیش ببرد. وقتى جوان مملکت هوشیارانه، با تدبیر، با حلم و با توجه به موقعیّتها، حرف بزند و تصمیم بگیرد و عمل کند، کشور گلستان خواهد شد. وقتى هیجانات کور، پا وسط بگذارند، دشمن فوراً استفاده خواهد کرد. بارها گفتهام، باز هم تکرار مىکنم؛ من معتقدم که جوان مملکت بایستى در همه میدانها حضور و آمادگى داشته باشد؛ منتها با انضباط. اینگونه حرکاتى که ملاحظه شد کسانى به دانشگاه حمله کنند، ناشى از بىانضباطى است؛ با هر نامى انجام گیرد، غلط و محکوم است. اگر با نام دفاع از دین هم انجام گیرد، غلط است؛ اگر با نام دفاع از ولایت هم انجام گیرد، غلط است. مگر من بارها نگفتهام در اجتماعات کسانى که مخالفند، هیچ کس نباید رفتار خشونتآمیز داشته باشد؛ چون این، دشمن را خوشحال مىکند. بارها ما این حرف را گفتیم، چرا گوش نکردند؟! چرا گوش نمىکنند؟! حتّى اگر یک حرفى که خون شما را به جوش مىآورد به زبان آورند – مثلاً فرض کنید اهانت به رهبرى کردند – باز هم باید صبر و سکوت کنید. اگر عکس مرا هم آتش زدند و یا پاره کردند، باید سکوت کنید. نیرویتان را براى آن روزى که کشور به آن نیازمند است، براى آن روزى که نیروى جوان و مؤمن و حزبالّلهى باید در مقابله با دشمن بایستد، حفظ کنید، والاّ حالا فرض کنیم یک جوان، یا یک دانشجوى فریبخوردهاى هم حرفى زد و کارى کرد؛ چه اشکالى دارد؟ من از او صرفنظر مىکنم.
و اما یک مطلب به دشمن مىگویم؛ هر که هست و هرجا هست. دشمنان اصلى ما در سازمانهاى جاسوسى، طرّاحان این قضایا هستند. این پولى که مجلس امریکا تصویب کرد که باید براى مبارزه با نظام ایران صرف شود، این پول و چندین برابر این پولها کجا مصرف شد؟! معلوم است؛ براى همینطور طرّاحیهایى مصرف مىشود؛ شکّى نیست. این دشمنان بدانند که خواب برگشتن امریکا به این مملکت، یک خواب پریشان و غیرقابل تعبیر است. این عناصر داخلىِ حقیر، این عناصر سیاسىِ مطرود و منفور، که ملت اینها را مثل دندان فاسدى بیرون آورد و به یک طرف پرتاب کرد، هجده، نوزده سال است که کمین گرفتهاند تا از ملت و از امام و از نام امام و از راه امام انتقام بکشند. اینها هم بدانند که اشتباه کردند؛ در همین قضیه هم اشتباه کردند، خودشان را لو دادند و چهره خودشان را مشخص کردند. درست است که به دستگاه اطّلاعاتى ما آن ضربه ناجوانمردانه را وارد کردند؛ به دستگاه انتظامى ما هم در اینجا این ضربه را وارد کردند، اما عناصر خدمتگزار و سربازان مخلص و بدون نام و نشان جمهورى اسلامى، اطّلاعات را کسب مىکنند و مىفهمند که چه کسى در کجاست و چهکار مىکند. نمىتوانند این ملت را با این روشها از صحنه مبارزه در راه استقلالشان، در راه اسلام عزیزشان و در راه مبارزه با دشمنانشان عقب برانند.
یک نکته هم به این خطّ و خطوط سیاسى عرض کنیم. آقایانى که سردمداران خطوط سیاسى و گرایشهاى سیاسى هستید، حالا برسید به این حرفى که ما مىگوییم شما خودیها وقتى سر قضایاى بیهوده اینطور با هم درگیر مىشوید، دشمن سوء استفاده مىکند؛ بفرمایید، این یک نمونه؛ دیدید دشمن چطور استفاده کرد؟! دیدید دشمن چگونه نیش خود را زد؟! این مسائل را کنار بگذارید. البته ما اصرار نداریم که همه یک طور فکر کنند؛ اما براى کار سیاسى و درگیرى سیاسى، حدّى قائل شوید و خطّ قرمزى بگذارید. بىحساب و کتاب با هم مبارزه نکنید که آنقدر مشغول شوید که به دشمن اجازه دهید اینطور بیاید و داخلِ این میدانها بشود. سرِ این قضیه قانون مطبوعات و سرِ قضایاى گوناگون دیگر، چه جنجال و چه دعوایى به راه افتاد! همهاش مسائل خطّ و خطوط! براى چه؟ براى این که قانونى در مجلس تصویب مىشود! من به یک جریان سیاسى خاص اشاره نمىکنم؛ خطاب من به همه است. براى من، آن خطّ و این خط و هر خطّ سیاسى و سلیقه سیاسى دیگر، تفاوت نمىکند. براى من، مناط و ملاک، راه خدا و راه امام و راه اسلام و حفظ کشور و رعایت مصالح مردم و حفظ آینده کشور مطرح است. براى من فرقى نمىکند که فلان کس متعلق به خطّ «الف» است، فلان کس متعلّق به خط «ب» است. من به همه عرض مىکنم؛ شما هم هشیار باشید.
آخرین جمله را هم به امام و مقتداى خودمان ولىّعصر ارواحنافداه عرض کنیم: اى سیّد و مولاى ما! پیش خداى متعال گواهى بده که ما در راه خدا تا آخرین نفس ایستادهایم. بزرگترین آرزو و افتخار بنده این است که در این راهِ پُرافتخار و پُرفیض و پُربهجت، جان خودم را تقدیم کنم. انشاءاللَّه خداوند متعال شما را موفّق و مؤیّد بدارد.
والسّلام علیکم و رحمهاللَّه و برکاته
یک دیدگاه
جـــJavadiMohebـوادی محب
ممنونم جالب بود