متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1389/6/18
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين، بعدد ما احاط به علمك! اللهم صل علي محمد و آل محمد. الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.
بحث كلي را كه ما دنبال ميكرديم، بحث تربيت بود. و در ذهنمان اين بود كه با بيست و پنج جلسه يا بيست جلسه بتوانيم جمعش كنيم، و بدون اينكه من به هيچ كتابي مراجعه كنم، فقط با قرآن و روايات، بالاي صد جلسه، صد جلسهي پر، نه صد جلسهي معمولي، صد جلسهاي كه هر جلسهاش مثلاً تقريباً سي چهل مورد آيه و حديث باشد. خيلي مطلب بود. تقسيم كرديم. اهميت تربيت، نقش تربيت، ابزار تربيت را واردش نشديم، موانع را هنوز نگفتيم، شيوههايش را فقط دو شيوهاش را گفتيم، و موانع تربيت را و ابزار تربيت را، شيوههاي تربيت را، اينها را نميدانم، مشورت كنم ببينم ادامه بدهم يا ندهم. ولي لازم است.
يكي از مسائلي كه بحث ميكرديم، اين است كه نقش لقمهي حلال در تربيت! گفتيم تمام دكترهاي علوم تربيتي شرق و غرب در تحقيقات و پژوهشهايشان به اين نكته كسي اشاره نكرده است كه لقمه هم در تربيت، نقش دارد. ميروند در مسائل روانكاوي و روانشناسي و زمان تربيت و ابزار و موانع و خيلي حرفهايي كه ما داريم، آنها هم دارند. ولي يك چيزهايي ما داريم كه آنها ندارند مثل اين كه اسلام روي لقمه عنايت دارد. لقمهي حرام مانع تربيت است. در جلسهي قبل راجع به نقش تربيت، تربيت اقتصادي بود! چون تربيت سياسي را گفتيم، تربيت خانوادگي را گفتيم، تربيت اخلاقي را گفتيم، حالا تربيت اقتصادي! بحث تربيت است، اقتصادي!
1- توجه اسلام به روابط اقتصادي سالم
اسلام روي مسئلهي غذا تغذيه، لقمهي حلال! لقمهي حلال در تربيت اثر دارد. قرآن ميفرمايد: «يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً» (مؤمنون/51) اين دو كلمه چرا كنار هم است؟ بيربط كه نيست! ميفرمايد: «كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ»، «طيّب» يعني دلپسند. «كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ» بعد ميگويد: «وَ اعْمَلُوا صالِحاً» يعني از غذاي «طيّب» و حلال بخوريد، «وَ اعْمَلُوا صالِحاً» بعد عمل صالح انجام بدهيد. اين دو جمله: « كُلُوا … وَ اعْمَلُوا…» بيربط نيستند. معلوم ميشود كه اگر كسي لقمهاش حرام باشد، موفق به عمل صالح نميشود. اين دو جملهي كنار هم به هم ربط دارد. ببينيد! شما كباب را با ريحان ميخوريد. ماست را با نعناء ميخوريد. اين معلوم ميشود كه هر غذايي با سبزي خودش يك رابطهاي دارد. حالا!
عرض كنم كه اسلام كار را عبادت ميداند. حتي به كشاورزها گفته است وقتي ميخواهيد بذر بر روي زمين بپاشيد، مقداري از بذر را در دستت بگير و رو به قبله بايست، اين آيه را بخوان: «أَ فَرَءَيْتُم مَّا تحَْرُثُونَ، ءَ أَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نحَْنُ الزَّارِعُونَ» (واقعه/63و64) آيهي قرآن است. ميبينيد چه چيزي را پخش ميكنيد و چه چيزي را حرث ميكنيد؟ «ءَ أَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ» شما زراعت ميكنيد؟ «أَمْ نحَْنُ الزَّارِعُونَ» يا ما زراعت ميكنيم؟ ما فقط دانه ميپاشيم. اين من هستم كه اين دانه را… يك حبه را تبديل به يك خوشه ميكنم، و در هر خوشهاي چند دانه است. من اين كار را ميكنم. «ثُمَّ تَقُولُ بَلِ اللَّهُ الزَّارِع» سه مرتبه بگو: «بَلِ اللَّهُ الزَّارِع» زارع واقعي خداست. بعد بگو: «ثُمَّ قُلِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ حَبّاً مُبَارَكاً وَ ارْزُقْنَا فِيهِ السَّلَامَة» (الكافي/ج5/ص262) خدايا اين حبهاي كه پخش ميكنم مبارك كن، بعد پخش كن! ببينيد كشاورز را از روز اول گفتهاند اين بذر را كه ميپاشي، اين بذر بند به خدا باشد.
غذا ميخوري؟ «فَكُلُوا …وَ اشْكُرُوا…» (نحل/114) رابطهي شكم با خدا! «فَكُلُوا …وَ اشْكُرُوا…» رابطه خوردن با انرژي، « كُلُوا …وَ اعْمَلُوا صالِحاً…» (مؤمنون/51) از انرژي عمل صالح انجام بده. رابطهي شكم با ديگران، « كُلُوا …اَنفقوا» رابطهي شكم با خود شكم، «كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» (اعراف/31) خوردي، فشار به معده نياور! اين سيماي اسلام است.
خوب! شخصي خدمت پيامبر آمد و گفت: نه دست دارم كه كار كنم، نه سرمايه دارم كه تجارت كنم. حضرت فرمود: سرت سالم است، برو با سرت حمالي كن، با سرت حمل و نقل كن، باركشي كن، اما گدايي نكن!
2- ركود سرمايه و طبيعت در اسلام ممنوع!
در اسلام گدايي ممنوع است، هيچ چيز نبايد راكد باشد. ركود ممنوع است. حالا ركود چه چيزهايي؟ ركود فكر ممنوع! ركود طبيعت ممنوع! ركود بدن ممنوع! ركود سرمايه ممنوع!
ركود فكر: آدمهايي كه مشورت نميكنند، فكرشان ميايستد. همينطور كه آب راكد است، يعني ايستاده است، فكر هم ميايستد، چون با كسي مشورت نميكند. مشورت كن يعني چه؟ يعني ببين ديگران چه ميگويند؟
ركود طبيعت: حديث داريم اگر كسي آب دارد، خاك دارد، گندم ميخرد، «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ» اگر كسي آب دارد، خاك دارد، ولي گندم ميخرد، «فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ» (بحارالأنوار/ج100/ص65) لعنت خدا بر اينها باد. چرا؟ براي اين كه طبيعت را معطّل كرده است. اگر كسي بياباني را ثبت داد، با ثبت دادن آدم مالك نميشود. آقا سند دارم! باسمه تعالي، بيخود سند داري! با رئيس ثبت گاوبندي كردهاي، سند گرفتهاي! كسي بيابانها را مالك ميشود كه در آن كشاورزي كند. اگر كسي كشاورزي نكند، داشتن ثبت و دفترچه دليل بر مالكيت نيست. اگر كسي يك قطعه زميني را گرفت، تا سه سال سيم خاردار و ديوار كشيد و تا سه سال سنگچيني كرد، اگر تا سه سال كشاورزي نكرده است، سنگهايش را دور بريزيد، خودتان به زمين تراكتور ببنديد، نميشود طبيعت را معطل كرد. سرمايه راكد… كسي كه پولش را بخواباند. گنج، كنز، ركود ممنوع!
ركود علم ممنوع! اگر كسي دانشمند است، از او سؤال ميكنند، جواب نميدهد، حديث داريم كه روز قيامت خداوند، يك حلقهي آهني و لجام آهني در حلق اين آدم دانشمند ميكنند، براي اينكه اين علم داشت به كسي ياد نداد. علم هم نبايد راكد باشد. توقف ممنوع! البته من اگر الان فكر كنم، شما هم فكر كنيد، ممكن است چيزهاي ديگري هم به ذهنمان برسد، اما حالا فعلاً عجالتاً همين موارد…
خوب! «أَيُّمَا قَوْمٍ أَحْيَوْا شَيْئاً مِنَ الْأَرْضِ وَ عَمَرُوهَا فَهُمْ أَحَقُّ بِهَا وَ هِيَ لَهُمْ» (الكافي/ج5/ص279) «مَنْ أَحْيَا أَرْضاً مَوَاتاً فَهِيَ لَهُ» (التهذيب/ج7/ص152) جايزهي كشاورز چيست؟ هر منطقه باير، هر زمين رهايي را كشاورز كشت كند و سبز كند، كشاورز اين زمين براي خودش ميشود. يعني مزد اين، اين است كه «مَنْ أَحْيَا» كسي كه احياء كند، «أَرْضاً مَوَاتاً» زمين مردهاي را، «فَهِيَ لَهُ» زمين براي خودش است.
بحث من چيست؟ لقمهي حلال اثر دارد! قرآن ميفرمايد: «وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ» (بقره/188) لقمهي باطل نخوريد. بعضي وقتها يك خياطي مثلاً كت و شلوار را فلان مبلغ ميگيرد. يك خوردهاش را برميدارد، باقياش را به شاگردش ميدهد و ميگويد شما اين را بدوز! گفتند: اين درآمد حلال است؟ فرمود: اگر خياط نقشي دارد، حلال است، اگر هيچ نقشي ندارد، حرام است. يك وقتي يك خياط مديريت ميكند، برش ميزند، نظارت ميكند، يك چرخي، مغازهاي، يك كاري كرده است، به خاطر مديريتش، به خاطر نظارتش، به خاطر اينكه سرمايه مغازه براي اوست، يك مقداري هم خود خياط بر ميدارد، اما اگر اين خياط هيچ نقشي ندارد، صد تومان ميگيرد، هشتاد تومان ميدهد به شاگرد، بيست تومان چه پولي است كه ميگيري؟ خانهاي را آدم مثلاً ماهي يك ميليون اجاره ميكند، بعد يك ميليون و نيم اجاره ميدهد. پانصد تومان اين وسط بالا ميكشد. براي چه؟ يك وقت اين خانه آب نداشت، گاز نداشت، برق نداشت، در گاراژي نداشت، اگر نقشي در اين خانه داري، طوري نيست. نقشت را عمل كن، يك چيزي هم اضافه اجاره بده! اما اگر هيچ نقشي نداري، براي چه شما اينجا سود ميبري؟ درآمد بدون كار است.
3- رشوه به اسم هديه، لقمهي حرام!
«لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ و تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكَّام» رشوه! «تُدْلُوا» از «دلو» است. «دلو» آن چيزي است كه پايين مياندازند كه آب بكشند. ميگويد: «تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكَّام» يعني يك پولي را در «دلو» ميگذارد و پهلوي قاضي ميفرستد كه اين پول را بگيرد، يك پاكت و يك پولي به حسابش ميريزد كه… حالا گاهي هم يك اسمهاي ديگري روي آن ميگذارند. مثلاً ميگويند: هديه! با اسم رشوه عوض نميشود. «مَنْ أَكَلَ حَرَاماً مَا لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ صَرْفاً وَ لَا عَدْلا» (بحارالأنوار/ج100/ص 16) روايت داريم اگر كسي لقمهاش حرام باشد، خداوند چيزي را از او قبول نميكند.
خوب! از درآمدهاي حرام قمار است. متن قرآن است. اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ» شراب، قمار، اينها «رِجْسٌ» است. يعني پليد است. «مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ» اجتناب كنيد. «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (مائده/90) شايد رستگار بشويد. «إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ» شيطان ميخواهد با اين قمار و شراب در بين شما كينه بياندازد. دو نفر رفيق، با نمرهي چهارده همديگر را دوست دارند، سر سفرهي قمار مينشينند، يكي برنده ميشود و يكي بازنده ميشود، برنده پول طرف را ميگيرد و بلند ميشود. اينها وقتي نشستند، چهارده درجه همديگر را دوست داشتند، وقتي بعد از قمار بلند شدند، آن كه باخته است، چهارده درجه چهار درجه ميشود! چرا؟ چون ميبيند پولهايش در جيب او رفت. ديگر او را دوست ندارد. معنايش اين است. شيطان ميخواهد كينه به وجود بياورد، قمار يكي از ابزار كينه است، و شراب هم همينطور است. «وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ» (مائده/91)
4- كار مانع نماز، در رديف كارهاي پليد
ببينيد آقا! شراب خيلي ضرر دارد، براي چشم، براي اعصاب، براي نسل، براي دستگاه گوارش، ضررهاي شراب بسيار است، اما قرآن نميگويد شراب اين ضررها را دارد، براي چشم و براي معدهات… ميگويد: تو را از نماز باز ميدارد. حالا اگر يك بازاري صداي اذان شنيد، مشغول فروش طلا، قالي، پارچه، ميوه… خيابان و بازاري كه صداي «قد قامت الصلاة» را ميشنوند، و اين كاسبي باعث ميشود كه به مسجد نروند، اين كاسبي هم مثل شراب است. حرف مهمي ميزنم.
توجه كنيد! يك بار ديگر ميگويم. چون حرف مهم است. از نظر فقهي نميگويم. از نظر قرآني ميگويم. قرآن ميگويد: شراب شما را از نماز باز ميدارد. «وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ»، «الصَّلاةِ» يعني نماز! شراب شما را از نماز باز ميدارد، حالا اگر خياطي، حالا اگر مدير كل، اگر وكيلي، وزيري، استانداري، معلمي، استاد دانشگاهي، اگر من منبري، اذان ميگويند، روي منبر هستم. هر كاري كه ما را از نماز باز دارد مثل شراب است. نه از نظر فقهي، تكرار ميكنم. از نظر فقهي نميگويم كه بگوييد: مراجع يك چنين دستوري ندادهاند. از نظر فقهي حرف نميزنم، از نظر قرآني حرف ميزنم. قرآن ميگويد: شراب نخوريد براي اينكه «وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ»، اگر كلاسي وقت اذان باز باشد، هر مؤسسهاي، شركتي، كارخانهاي، وقت نماز مشغول كارش باشد، اين كار اگر او را از نماز باز بدارد، او هم حال و هواي شراب را دارد. ظهر تعطيل كنيد. چه اشكالي دارد كه ده دقيقه تعطيل كنيد؟ هيچ طوري نميشود. امام (رضوان الله تعالي عليه) ميرود مكه كتاب بخرد، تا ميخواهد پول بدهد، صداي اذان بلند ميشود، كتابفروش پول را نميگيرد و ميگويد: اذان! ميگويد: آقا پول را بگير! ميگويد: نه نه نه! اذان! اين كتابفروش نيم قرن در مغز امام اثر گذاشت، خود امام اين را فرمود. چه اشكالي دارد، مادري در حال ظرف شستن است، صداي اذان را كه شنيد، شير را ببندد، نماز بخواند و بعد مابقي ظرفها را بشويد. بچهاش ياد ميگيرد و اين طوري تربيت ميشود. تربيت به همين رفتارهاست. كلاس و درس اخلاق و اينها…
خيليها ميآيند نزد من، خيلي! همين ديروز باز يك جوان آمده بود. آقا ما دلمان ميخواهد به خدا برسيم، من يك راه عرفاني ميخواهم… گفتم: ببين! تو را به خدا راه عرفاني نميخواهد بروي، هر چه واجب است انجام بده، هر چه هم حرام است ترك كن، به خدا ميرسي! باقي كارها را هم به ما امر نكردهاند كه انجام دهيم. واجبات را انجام بدهيم… خدا آيت الله العظماي بهجت را رحمت كند. ميرفتند و ميگفتند ما ميخواهيم يك راه معنوي پيدا كنيم. ايشان نگاه ميكرد و ميگفت: واجباتت را انجام بده، از حرام هم دوري كن، راه معنوي همين است. ما گاهي وقتها مرتب… مثلاً ميخواهيم عشق خودمان را به امام حسين(ع) اظهار كنيم، مثلاً فكر ميكنيم اگر بگوييم من مجنون حسين(ع) هستم، من ديوانهي حسين(ع) هستم، من سگ حسين(ع) هستم، امام حسين(ع) نه مجنون و نه ديوانه و نه سگ ميخواهد. امام حسين(ع) گفته است: «هيهات منا الذلّه» من زير بار ذلت نرفتم، تو هم هيچ كاري را كه ذلت در آن است دنبال نكن! در خط خودت! امام حسين(ع) مريد ميخواهد.
يعني امام حسين(ع) ميخواهد كسي خطش را برود، نه سگ ميخواهد، نه ديوانه ميخواهد. من ديدم يك كسي وارد حرم شد، مثل گربه راه ميرفت، اين مثلاً فكر ميكند خيلي عرفانش گل كرده است، بابا ببين! بلند شو! خود امام صادق(ع) وقتي كربلا ميآمد، چطور كربلا ميآمد؟ ما گاهي وقتها اصلاً چون تربيتمان تربيت مكتبي نيست، تربيتمان همراه با سليقهها و انحرافها است، يك دكاندارهاي حقهبازي هم پيدا شدهاند، الله اكبر! خوب او ميبيند كه مردم ساده هستند، خوب اگر مردم ساده هستند چرا استفاده نكنيم؟ نشسته و ميگويد: من با امام زمان(عج) يك روابطي دارم، ميگويند: آقا! دست آقا را ميبوسند و ميگويند: ميشود شما با امام زمان(عج) يك رابطهاي پيدا كني و ببيني راجع به ما چه ميگويد؟ ايشان سرش را چنين ميكند! آقا فرمودند: شما اين كارها را انجام بده! تو غلط كردي! باسمه تعالي غلط كردي! اين فكر ميكند امام زمان(عج) پول جيبش است كه يك كمي نگاهش كند، پيام بگيرد. بازي است.
چون وقتي مردم ما ساده شدند كسي… خوب آدم چه بگويد؟ تربيت ديني «كتابَ الله و عِترَتي» قرآن را بايد در نظر گرفت. آمده ميگويد: آقا شما شعر فلاني را قبول نداري؟ ميگويم: نه كه قبول ندارم. ميداني او چه كسي است؟ باسمه تعالي هر كس ميخواهد باشد، من شعر را با قرآن تطبيق ميكنم، اين قدر شعراي درجهي يك ما شعرهايي گفتهاند كه ضد قرآن است، اين قدر شعراي درجهي يك ما شعرهايي گفتهاند كه ضد روايت است، آنها را قبول نداريم. هر چه كه طبق روايت بود، قبول داريم. ما شعرا را كه از امام صادق(ع) بيشتر قبول نداريم. امام صادق(ع) فرمود: اگر يك حديثي از امام صادق شنيديد، با قرآن تطبيق بدهيد اگر طبق قرآن بود، عمل كنيد. اگر ضد قرآن بود، حديث امام صادق(ع) را هم به ديوار بزن! شاعر كه ديگر هيچ! «كتاب الله و اهل بيتي» ملاك داريم. تكرار ميكنم. كساني كه صداي اذان را بشنوند، سرگرم تجارت و تحصيل و مديريت و سياست و مجلس و كميسيون و جلسه و… كساني كه صداي اذان را بشنوند و دست از كار نكشند، آن كارشان شبيه شراب است. از نظر فقهي نميگويم ولي از نظر قرآني ميگويم.
خوب! احتكار لقمهي حرام است. حديث عجيبي است! پيغمبر فرمود: من دزد را ببينم خوشحالترم تا اينكه محتكر را ببينم! نگاهم به دزد بخورد خوشحالترم، از اينكه نگاهم بخورد به كسي كه دزد نيست، اما جنسي كه مورد نياز است انبار كرده است، كه مردم به آن محتاج شوند و گران بفروشد. خيلي حديث تندي است. حديث خيلي محتكر را تحقير ميكند. براي محتكر حديث بد است. حديث كه خوب است. براي محتكر بد است. تمام معاملاتي كه به ضرر اجتماع است، حرام است. تمام شد و رفت! ربا حرام است. خيليها راحت ربا ميگيرند. ميگويد: آقا ده ميليون دادهام، ماهي اينقدر بده! آقا حرام است، حرام، حرام، حرام! ربا مثل زناي با مادر است. حديث داريم رزق همه به حلال اندازهگيري شده است، چرا شما به سراغ حرام ميرويد؟ يك حديث و دو حديث نداريم. حديثهايي هست كه رزق هر كسي به حلال اندازهگيري شده است، كساني كه به سراغ حرام ميروند، خدا از حلال كمشان ميگذارد. پسر و دختر هم همينطور هستند، براي پسر و دختر خدا راه حلال تعيين كرده است، افرادي هستند كه عجله ميكنند، به سراغ حرام ميروند، آن وقت كار حلالشان تاب برميدارد. اگر اين حرام انجام نميداد، شايد ازدواجش زودتر ميشد. دنبال حرام ميرود، كارش تاب ميخورد. اينها را روايت داريم. خوب!
5- عدالت در تقسيم بيت المال
حفظ بيت المال! شعار بيت المال اين است. «فَإِنَّ لِلْأَقْصَى مِنْهُمْ مِثْلَ الَّذِي لِلْأَدْنَى» (بحارالأنوار/ج33/ص608) دورترين مردم اين منطقه بايد بهرهشان مثل نزديكترين مردم باشد. دورترين همان كامي را بگيرد كه نزديك ميگيرد. «فَإِنَّ لِلْأَقْصَى» اقصي نقاط ايران يعني چه؟ دورترين! يعني بايد بيت المال به گونهاي مديريت شود كه دورترين افراد و نزديكترين افراد يك طور استفاده كنند. هر وقت به اينجا رسيديم عادل هستيم.
خوب! صدقه به غني بدهيم؟ ابداً! آدم سالم «لا تذوموا الصدقة علي غني و لا علي ذو مرة سبيل» كسي كه عقل دارد و تن سالم هم دارد، زكات ندهيد. گدايي ممنوع است. شخصي آمد و گفت كه آقا من پول ندارم كار كنم، سرمايه هم ندارم. فرمود: برو در خانه اگر يك چيزي هست، بيار و بفروش. اين را يك بار ديگر هم گفتهام. گفت: آقا در خانهمان هيچ چيزي نيست. فقير هستم. گفت: حالا برو و ببين چه چيزي هست. اين عصباني شد و ناراحت آمد و يك پلاس پاره بود، اين فرشهاي مثلاً… يك پلاس پاره بود. گفت: يا رسول الله اين در خانهي ما هست. گفت: خيلي خوب! اين هم يك قيمتي دارد. گفت: آقا چه كسي اين را ميخرد؟ قيمتي ندارد، يك درهم! گفت: بخريد! يك كسي يك درهم خريد. يك درهم را داد و گفت برو يك سر تبر بگيرو بيا، سر تبر نه چوبش را، رفت يك سر تبر خريد و آمد، به اصحابش فرمود: كسي در خانهاش دستهي تبر اضافه هست؟ يك كسي گفت: بله، من دارم. رفت دستهي تبر را آورد و خود پيغمبر نجار شد. اين دستهي تبر را در سر تبر جاسازي كرد و گفت: ببين! اين تبر ابزار توليد، برو هيزم بكش، گدايي ممنوع!
ميگويند: هر كسي را دوست نداري، به او ماهي بده! هر كسي را دوست داري، تور ماهيگيري به او بده كه برود ماهي بگيرد! هر كسي را كه خيلي دوستش داري، توربافي يادش بده! هر كسي را دوست نداري، به او ماهي بده! كمكش كن. هر كسي را دوست داري، تور ماهيگيري به او بده كه خودش برود و ماهي بگيرد. هر كسي را كه خيلي دوستش داري، توربافي يادش بده! يعني شغل كليدي! شغل كليدي! بابا جوانهايمان بايد يك شغلي بلد باشند. الان دانشگاهها ميليون ميليون ليسانس بيرون ميدهد كه دنبال كار ميگردند، يكي دو مورد از اين واحدها را كم ميكردند، اين دانشجو يك هنر هم ياد ميگرفت، چه ميشد؟ در حوزه و دانشگاه يك درسهايي هست كه مفيد نيست. ولي متأسفانه هم حوزه ميخواند و هم دانشگاه! ما يك سري مسائل را يك وقتي… آقا يك جواني هست اهل نماز نيست. بسم الله! چگونه يك جواني را كه اهل نماز نيست، به نماز دعوت كنيم. راه دعوت به نماز چيست؟ پانزده شانزده راه من در يادداشتهايم يادداشت كردهام. راه دعوت به نماز چيست؟ اين را يك طلبه بايد بلد باشد. اين را مثلاً ميبيني، نبايد چه كسي چه گفته است، چه كسي چه گفته است، چه كسي چه گفته است، چه كسي چه گفته است، چه كسي چه گفته است، به شرق و غرب، به تمام تحقيقات علما ميگوييم و بررسي ميكنيم و پژوهش ميكنيم. ميگوييم رد ميكنيم. بعد ميبينيم اِ همسايهي ما در كوچه و محلهي ما، فاميل ما، افرادي هستند نسبت به نماز كاهل هستند، شيوهي دعوت اين را بلد نيستند. در دانشگاه هم همينطور است. ميليون ميليون فارغ التحصيل ميدهد، بعد بنده خدا هيچ شغلي بلد نيست.
6- خطر كلاه شرعي در معاملات اقتصادي
گاهي وقتها كمي درآمد به خاطر يك امتحان است. خود همين ماه رمضان يك امتحان است. ميگويد: ببين، نخور! يهوديها را گفته بودند شنبه ماهي نگيريد. قرآن ميگويد: «لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ تَنالُهُ أَيْديكُمْ وَ رِماحُكُم» (مائده/94) اين براي حاجيها است. حاجيها به آنها ميگويند كه شما شكار نكنيد. در اعمال حج و عمره آن زماني كه آدم لباس احرام پوشيده است، شكار نكند. خوب قديم هم با ماشين كه نميرفتند، بياباني بود. چند شبانه روز در راه بودند. در بيابان هم آهو ميآمد همينطور راست حاجي مينشست. كه قرآن ميگويد: «تَنالُهُ أَيْديكُمْ» يعني دستت را چنين كني آن را ميگيري. «وَ رِماحُكُم» سر نيزهات را چنين كني در سينهاش ميخورد. ميگويد: مخصوصاً اين آهو ميآيد دهانت پر از آب شود، ببينيم ميگيري يا نميگيري؟ اين براي حاجيها است. يك آيه هم داريم براي يهوديها. ميگويد: به يهوديها گفتيم: شنبه ماهي نگيريد. «إِذْ تَأْتيهِمْ حيتانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ» (اعراف/163) «سبت» يعني شنبه. روز شنبه ماهيها همينطور جلوي يهوديها ميآمدند ملّق ميزدند. همينطور دهانش پر از آب ميشد. ميگفت: نگير. «وَ يَوْمَ لا يَسْبِتُونَ لا تَأْتيهِمْ» (اعراف/163) روزي كه شنبه نبود، نميآمدند. آخرش اينها گفتند نميشود كه ماهي خودش را نشان بدهد. آمدند كنار رودخانه يك حوض ساختند از اين حوضچه، يك سوراخ به رودخانه كردند. ماهيها از اين سوراخ به حوضچه ميآمدند، آنوقت در حوضچه را ميبستند. يكشنبه ميگرفتند. الآن هم در آمريكا اينطور ميشود. اينكه ميگويند: ميشود من الكي نميگويم.
يك همشهري داشتيم تاجر قالي در نيويورك بود. ما را سوار كرد گفت: برويم بازار را بگرديم. رفتيم و گفت: اينجا بازار مسلمانها است، اين هم بازار يهوديها است. بعد گفت: يهوديها شنبه كه مشتري ميآيد، دلشان از اين مشتري، دهنشان پر از آب ميشود. كليدش را به من ميدهد، ميگويد: تو برو از مغازهي من اين قالي را بردار و بفروش و پولش را بگير، يك شنبه پول را تحويل من بده، گرفتيد چه شد؟ عين يهوديهاي سابق، اصلاً فتوكپي هم هستند. يعني يهوديهاي امروز با يهوديهاي ديروز هيچ فرقي نكردهاند. يعني كلك شرعي ميزنند.
ميگفت گفتند: آب درون شير نريز، اين آب درون شير نميريخت، يك خورده آب برميداشت و شير را داخل آب ميريخت. ميگفت: نه! من آب درون شير نريختهام، خوب! شير داخل آب ريختهاي. اين فرقي كه نميكند. يك كسي پهلوي يك كسي نشسته بود، گفت: آقا فلاني را ميبيني… دستش را دراز كرد، حالا مثلاً شخص را مثل اين گل حساب كنيد، دست من به گل نميرسد ديگر، گفت والله اين كسي كه شما ميگويي… گوشي دستش بود، ميگفت: اين كسي را كه شما ميگويي، من كه دسترسي به او ندارم. يعني دستم به او نميرسد. خوب دو سانت است، اينطوري كن، به او ميرسد. اينها در كار ادا درميآورند.
در ادارهايها هر چه بخواهي، در بازاريها هر چه بخواهي اينها هست. يك كاري را كه اين ادارهايها بخواهند بكنند، راهش را پيدا ميكنند، هر كاري را كه نخواهند بكنند، نميكنند. تكرار ميكنم. هر كاري را بخواهند بكنند، راهش را پيدا ميكنند، هر كاري را كه نخواهند بكنند، بهانهاش را پيدا ميكنند. چه بازاري و چه اداري! صاف نيستيم، بعضي از ما صاف نيستيم. حديث داريم چند چيز را از بچهها ياد بگيريد. يكي اينكه بچه صاف است، پيچ ندارد.
لقمهي حلال! تمام آيات… از اين پولها بايد خرج كرد. به خصوص زكات! به خصوص خمس! امام حسن مجتبي(ع) هم پياده به مكه ميرفت، هم دو بار مالش را نصفه كرد، نه خمس! نصفه كرد. پيغمبر(ص) فرمود: من از امتم، از دو چيز ميترسم. يكي لقمههاي حرام و يكي هم ريا! تكرار ميكنم، پيغمبر(ص) فرمود: من دو نگراني دارم، يكي لقمهي حرامي كه امت من بخورد. يكي كارهايي كه اخلاص ندارد و ريا در آن است و براي خودنمايي است. من از اين دو مورد نگرانم.
7- خطر كمفروشي در حوزههاي فرهنگي و اجتماعي
كمفروشي! كمفروشي كه فقط شامل بقالها نيست. استادي هم كه كم درس بدهد… منبري روي منبر، اگر به اندازهي آن پولي كه ميگيرد، حرف نزند. مثلاً در اين چهل دقيقه، چقدر بايد صحبت كند تا اين مبلغ را بگيرد؟ شامل بنده هم ميشود. شامل مدير هم ميشود. مديري كه در مديريتش كوتاهي كند. «وَ لا تَبْخَسُوا النَّاس» (شعراء/183) كمفروش! «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفينَ» (مطففين/1) لقمهي حرام آدم را فاجر ميكند. اول ميگويد: «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفينَ» بعد ميگويد: «إِنَّ كِتَابَ الْفُجَّارِ» (مطففين/7) اول ميگويد: «لِلْمُطَفِّفينَ» بعد ميگويد: «فاجر» بعد ميگويد: «وَيْلٌ يَوْمَئذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ» (مطففين/10)
ما اگر خواسته باشيم در تعليم و تربيت اثري داشته باشيم، بايد ببينيم لقمهاي كه به بچههايمان ميدهيم حلال است يا نه؟ اگر بچهتان را دوست داريد، لقمهي حرام به بچهتان ندهيد. لقمه چطور حلال ميشود؟ كار حلال باشد، اگر هم يك چيزي سال به آن خورد و پس انداز كرديم، خمسش را بدهيم. زكاتش را بدهيم، ده كيلو، پانزده كيلو، يك كيلويش را بدهيم. آخر براي تو كه نيست. آقاي كشاورز تو دانه را پاشيدي، خورشيد سهم ندارد؟ خوب خورشيد براي خداست. باد سهم ندارد؟ ديمي، باران سهم ندارد؟ خدا گفته است، در اين ده، پانزده كيلو، چهارده كيلويش براي خودت، يك كيلو از آن را به فقراي محله بده، اين هم به خاطر خورشيد و باد و آب و اصلاً كارهاي خودت هم از من است. چون من تو را خلق كردم. اين من هستم كه يك دانه را يك خوشه ميكنم. ميگوييم: نه! توليد خود من است، براي خود من است و زكات نميدهيم.
آن وقت زكات نميدهيم، روايات داريم، نه يكي و دو تا حديث، كلي روايات داريم، هر مالي كه تلف ميشود، به خاطر اين است كه زكاتش داده نشده است. «وَ مَا تَلِفَ مَالٌ فِي بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ إِلَّا بِمَنْعِ الزَّكَاةِ» (بحارالأنوار/ج93/ص20) بحمدالله زكات در ايران راه افتاده است، رشد كرده است، ما زكات گندممان بالاي 500 ميليارد تومان است و روايات داريم كه اگر مردم زكات بدهند، فقير و گرسنهاي نميماند، خمس را بايد بدهيم، زكات را بايد بدهيم، و امام هم فرمود من ضامن هستم اگر خمس و زكات بدهيد، مالتان كم نميشود. ضامن است. نترسيد. اگر ميخواهيم تربيت كنيم، بايد روي لقمهها كار كنيم. لقمهي حرام به بچه بدهيم، با روانشناسي و جامعه شناسي و كامپيوتر و امور تربيتي و اردو و… با اين كارها بچه تربيت نميشود. چون لقمهي حرام در شكمش است. شما اگر يك گربهي مرده را در يك استخر بياندازيد، گلاب بريزيد، عطر بريزيد، آب بريزيد، هر چيزي بريزيد، چون تا مادامي كه گربهي مرده در استخر است، باز هم آب خوشبو نميشود. چون گربهي مرده در آن است. لقمهي حرام اين است. لقمهي حرام!
خوب! من از همه شماها و دستاندركاران، همهي برادران و خواهراني كه از استان مركزي در اين چند روز زحمت كشيدند و برنامهها را تدارك كردند، حفاظتش، برقش، آبش، نميدانم تهويهاش، سرويسش، از همهي دستاندركاران تشكر ميكنم، و اين بحث را، اين بحثهاي آخر است كه يا روز آخر ماه رمضان يا بعد از آن پخش ميشود، همه را به خدا ميسپارم.
خدايا! تو را به حق محمد و آل محمد، آنچه خير و بركت براي خوبان تاريخ مقدر ميكني و در ماه رمضان به آنها لطف كردهاي، همه را براي همهي ما مقدر بفرما! حديث داريم كه ماه رمضان تمام شود و كسي بخشيده نشود، شرمنده است. ما را از شرمندههاي تاريخ قرار نده! يادمان بده چگونه خودمان را تربيت كنيم، آن گونه كه تو ميخواهي و توفيق بده كه عمل كنيم. يادمان بده كه از چه چيزهايي دوري كنيم و تقوايي بده كه دوري كنيم. قلب امام زمان(عج) از ما راضي، ظهورش را نزديك و ما را براي امام زمان(ع) بازو قرار بده، و همينطور كه حضرت امير(ع) يارانش را ميديد و لذت ميبرد، به ما توفيق بده طوري حركت كنيم كه امام زمان(ع) هر وقت به ما توجه ميكند، يا لذت ببرد، يا لااقل از ما ناراضي نباشد.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
«سؤالات مسابقه»
1- آيه 51 سورهي مؤمنون به چه امري اشاره دارد؟
1) نقش لقمهي حلال در انجام عمل صالح
2 ) نقش عمل صالح در كسب لقمهي حلال
3) دوري از لقمهي حرام با انجام عمل صالح
2- آيهي 64 سورهي واقعه خداوند را به چه عنواني معرفي ميكند؟
1) كارگر
2) كشاورز
3) معلم
3- حكم رشوهاي كه به اسم جايزه داده شود، چيست؟
1) جايز است
2) حرام است
3) مكروه است
4- قرآن براي حرمت شراب، بر كدام مفسدهي آن تأكيد ميكند؟
1) ضررهاي جسمي و گوارشي
2) ضررهاي فكري و راني
3) بازداشتن از نماز و ياد خدا
5- بر اساس آيات ابتدايي سورهي مطففين، چه كاري موجب فسق و فجور و تكذيب دين ميشود؟
1) كمفروشي
2) احتكار
3) خوردن مال يتيم