متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1387/11/17
بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
بحث را در دههي فجر، سيامين سالگرد انقلاب در دههي فجر ميبينيد. كلمهي «ايام الله» كه ميگويند، در قرآن است. اين لفظ در قرآن است. «ايام الله» مثل كلمهي «مستضعف» مثل كلمهي «مستكبر» فرهنگ انقلاب خيلي از كلمات قرآن را آورد جزء ادبيات ما قرار داد. الحمدلله! كسي هم كه بايد ايام الله را تذكر بدهد، خود پيغمبر است. چون خدا به پيغمبر ميگويد: «وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّه» (ابراهيم/5) به يكي از انبيا ميگويد: مردم را به ايام الله ياد بياور. چون مردم يادشان ميرود. تلخيها در ذهن ميماند. شيرينيها را مردم يادشان ميرود. حالا يك مثال بزنم. شما ماه رمضان سي شب است. 28 شب سحري ميخوري. به هيچ كس نميگويي: سلام! ميداني چه شد؟ ما ديشب سحري خورديم. اما خدا نكند يك شب سحري نخوري. فردا به هركس ميرسيم ميگوييم: ساعتها هم ديگر فايده ندارد. زنگ نزد! ديشب ما سحري نخورديم. يعني يك شب سحري نخوريم، به سي نفر ميگوييم، حالا! اين نعمتهايي كه خدا به ما داده يادمان نرود. من يك تابلويي، از دو اسلام مطرح ميكنم يكي اسلام ناب، كه امام ميفرمايد: اسلام ناب محمّدي! (صلوات حضار) يكي هم اسلام آمريكايي!
1- اسلام ناب، بر دو پايهي كتاب خدا و سنّت پيامبر
موضوع: ايام الله! دههي فجر، دو تا سيما، دو تا تابلو آنوقت، آقازادهها، جوانها كه دههي سوم هستند، در جريان باشند چه بود. اسلام ناب و آنطرف بگوييم: اسلام آمريكايي! اسلام ناب، اسلام كتاب و سنت است. «كتاب الله و سنتي»، «كتاب الله و اهل بيتي» سنتي يك حديث داريم، اهل بيتي 99 تا! مبنا داشته باشد. خيلي وقتها يك كارهايي كه ميكنيم مبنا ندارد. همينطور اين آقا، عارف است براي خودش اخلاق ميبافد. من سراغ دارم، كساني را كه در سير و سلوك و عرفان هستند، يك مشت هم آدم سادهتر از خودشان دورشان جمع شدند، ميگويند: ايشان عارف است، سير و سلوك است. بعد وقتي حرفهايش را گوش ميدهي ميگويد كه در خانهتان يك قبر داشته باشيد، گاهي ياد قيامت بكنيد. در قبر بخوابيد. آقا كدام آيه داريم در خانهتان قبر داشته باشيد؟ كدام حديث داريم در خانهتان قبر داشته باشيد؟ كدام يك از 14 معصوم در خانهشان قبر داشتند؟ كدام يك از مراجع تقليد در خانهشان قبر دارند؟ چه ميبافي؟ اخلاقهاي بافتني! ذكرهاي بافتني! كتاب استخاره چاپ ميكند. مگر فهم قرآن به اين سادگي است؟ همينطور نوشته كه از شيطان… بله خيلي خوب اين «وَ مِنَ الشَّياطينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ» (انبيا/82) ميگويد: اين شيطان است. اين بد است. هر شيطاني بود بد است. اين «وَ مِنَ الشَّياطينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ» اتفاقاً آيهي خوبي است. اين شيطان، آن شيطاني نيست كه تو ميگويي. اين آيه، آيهي خوبي است. منتهي اين نگاهش به شيطان ميخورد، «فَأَخْرَجْناهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُون وَ كُنُوز» (شعرا/57) ما اينها را از باغها و كنوز بيرون كرديم. ميگويد: اين بد است. اتفاقاً اين خوب است. اين آيه ميخواهد بگويد كه ما فرعون را از كاخ و باغش بيرون كرديم. بيرون از كاخ و باغ، بيرون از آن گنج، خلاصه فهم قرآن اينطور نيست كه حالا هر كسي بتواند، كتاب استخاره بنويسد. عرفانهاي كاذب خيلي زياد شده است. اگر كسي دستش را از دست مرجع تقليدي كه هشتاد سال درس خوانده، هفتاد سال درس خوانده و در اين هفتاد سال حوزههاي علميه و علماء از او خلافي نديدند. اگر دستت را در دست يك چنين كسي گذاشتي، امام زمان فرموده زماني كه من نيستم او حجت است. دستتان را در دست هركسي بگذاريد، صوفي باشد، شاعر باشد، عارف باشد، سالك باشد، فيلسوف باشد، نميدانم سياسي باشد، عقب هركس بروي روز قيامت گير هستيد. ما عبد خدا هستيم. بندهي خدا هستيم. خدا گفته: پيغمبر، امام… امام فرموده: زماني كه من نيستم فقيه به سه شرط. عادل، بيهوس! هم فقيه باشد، هم عادل باشد. هم بيهوس! اين اسلام كتاب و سنت است و اما آن اسلام خرافه و بدعت! اسلام خرافه و بدعت اگر هرچه به شما گفت، بگو: مبناي حرفت كجا است؟ امام رضا فرمود: من كه براي شما سخنراني ميكنم به من بگوييد: اين حرفي كه شما ميزني از كدام آيه است؟ تا من بگويم: حديثهاي ما همه ريشهي قرآني دارد. امام رضا فرمود: حديث ديگر هم داريم. امام صادق هم فرمود. امامان ميگفتند: حرفهاي ما را هم قبول نكنيد جز اينكه از ما بپرسيد ريشهي قرآنياش… امام رضا ميگويد: حرف من هم بايد ريشهي قرآني داشته باشد تا چه رسد به حرف هر… شما 265 مرتبه صلوات بفرست، 32 بار «استغفرالله» بگو. بيا خانم! به چه دليل تو اين حرفها را ميزني؟ مبناي حرفت چيست؟ مداح روضه ميخواند. آقا ببخشيد اين حرف از كجا است؟ اسلام بدعت است.
2- اسلامِ جهاد و شهادت، در برابر اسلامِ سازش و ذلّت
اسلام جهاد و شهادت، اسلام اسارت و ذلت! اسلام ناب، اسلام جهاد و شهادت، او اسلام ذلت و اسارت…
سه ميليون حاجي امسال تقريباً مكه بودند، همان زماني كه سه ميليون پولدارهاي مسلمان مكه بودند، در همان ايام غزه نان نداشت بخورد. اين چه اسلامي است كه سه ميليون پولدارهايش يك جا هستند، يك جو خاصيت ندارند!؟ ببينيد امام چه كرد؟
3- تعقّل و تعبّد، در برابر جهالت و التقاط
اسلام تعبّد و تعقّل، تعقّل و تعبّد، آن اسلام چيست؟ اسلام التقاط و جهالت، هيچ كتاب آسماني به اندازهي كتاب ما نميگويد: «لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون» «أَ فَلا يَعْقِلُون» (يس/68) «أَ فَلا تُبْصِرُونَ» «أَ فَلا تَسْمَعُون»(قصص/71) نميشنوي، نميبيني!نميگويد هم به عقل خودت! عقل ما كم است. ميگويد: «شاوِرْهُم» با ديگران هم مشورت كن. مشورت ديگران هم كم است. برو از تاريخ قبل از خودت، «سيرُوا فِي الْأَرْض» بلند شو برو ببين تاريخ چه گفته است؟ يعني هم از گذشته تجربه بگير،بعد هم ميگويد: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْر» از اولياي خودت سوال كن كه از آينده خبر داشته باشند. آخر عقل ما عقل امروز است. اما گذشته چه بوده، از «سيرُوا فِي الْأَرْض» بايد كسب كنيم. آينده چيست؟از اولياي خدا، از وحي و نبوت بايد ببنيم آينده چيست، ما نميدانيم آينده چه خبر است. آينده را از وحي بگيريم. از روايات معتبر، از آيات بگيريم. آينده را از قرآن و حديث بگيريم، گذشته را از «سيرُوا فِي الْأَرْض» بگيريم. در زمان خودمان هرچه ميتوانيم 1- عقل 2- علم 3- مشورت يعني با همهي ابزار تعقل… البته تعبّد هم است. ما نميتوانيم فقط روي عقل خودمان تكيه كنيم. چون عقل ما، من تا به حال خيلي اين كلمه را گفتم. عقل ما كافي نيست. اگر عقل ما كافي بود، هيچ انساني پشيمان نميشد. پشيماني براي اين است كه ما عقلمان كافي نيست. تصميم ميگيريم بعد ميفهميم اشتباه كرديم. اگر انتخاب ما درست بود هيچ همسري همسرش را طلاق نميداد. پس طلاقها دليل بر اين است كه انتخاب ما هميشه درست نيست. پشيمانيها دليل بر اين است كه تشخيص ما هميشه درست نيست.
4- همراهي ديانت با سياست، در اسلام ناب محمدي
اسلام ديانت و سياست، يا اسلام بيبند و باري و بيتفاوتي، انقلاب خيلي براي ما كار كرد. ما در دنيا به عنوان يك قهرمان مطرح هستيم. شعار هم نميدهم. يعني من گشتم. چيزهايي كه ما داريم ندارند. چيزهايي كه ما داريم كس ديگر ندارد. رئيس جمهور را همهي دنيا دارند. ما يك ولايت فقيه داريم. يعني بايد اين رئيس جمهور، بند به يك مكتب باشد. در مكتب بند به يك مكتب دار باشد. مكتب دار را بايد فقها انتخاب كنند. بايد هوي و هوس از او سراغ نداشته باشيم. يعني اين محكمكاريهايي كه… اينطور نيست كه من حالا نگاه به يك روزنامه كنم زلفم را اينطوري كنم. نگاه به اين فيلم كنم لباسم را اين طوري درست كنم. اصطلاحم را اين چنين كنم. آن كلماتي را كه او گفت من هم تقليد كنم. ما سطحي برنامههاي، خيلي از برنامههاي فيلمها، برنامههايي كه در جامعه آدم ميبيند، خيلي سطحي است. اين هم كه مثل آب خوردن است.
ما سه رقم آدم داريم. آدمهايي داريم كه مثل آب شل هستند. يعني چه؟ يعني در هر ظرفي شكل همان درميآيد. مثل آب، مثل هوا! آب و هوا چون شل است، در هر ظرفي شكل همان درميآيد. «خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو» كه از شعرهاي غلط است. قرآن ميگويد: بهشتيها از جهنميها ميپرسند: «ما سَلَكَكُمْ في سَقَرَ» (مدثر/42) چطور شما جهنمي شديد؟ ميگويند: به چهار دليل، يكي همين شعر است.
«خواهي نشوي رسوا *** همرنگ جماعت شو»
آيهي قرآن است. «وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضين» (مدثر/45) يعني هرطور زدند همانطور رقصيديم. نان را به نرخ روز خورديم. خواستيم از ديگران عقب نمانيم. همه جك ميگويند، ما هم جك گفتيم. از خودمان اراده نداشتيم. آدمهاي بياراده!
اسلام ناب، اسلام امام است. اسلام شجاعت! اسلام آمريكا اسلام ترس! اسلام ناب، اسلام عزت! اسلام ذلت، اسلام فرد و جامعه يا اسلام تشريفات و بيخاصيت! اسلام تحرك! يا اسلام تحميل و انزوا!
5- وحدت امت اسلام، در برابر قوميّت گرايي و تفرقه
اسلام وحدت آفرين. اسلام قوميت عرب و عجم و ترك و لر و فارس و بلوچ و… اسلام ناب اسلامي است كه در آن وحدت باشد. اسلامي است كه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً» (آل عمران/103) چرا به ما گفتند نماز را عربي بخوانيد؟ اسلام ميخواهد همه با يك زبان حرف بزنيم. همه به يك سمت قبله داشته باشيم. عبارتهايي كه ميگوييم. پيغمبرمان يكي باشد. قرآنمان يكي باشد. اصلاً قوم عرب و عجم، اين مرزهايي كه بين خودمان گذاشتيم، لهجههايي كه گذاشتيم اينها همه خلاف است. « إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ » (حجرات/10) همه برادرها با هم هستند. شما در نماز نميگويي: السلام علينا و علي سياه پوستها! السلام علينا و علي تركها! السلام علي اندونزي يا چيني يا شرقي يا غربي! هيچ! ميگويي: «السلام علينا و علي عباد الله» درود بر خوبان تاريخ! اصلاً جنس براي من مهم نيست. زن باشد يا مرد! سياه باشند يا سفيد، در السلام علينا، همهي اينها كشك است. اسلام اتحاد يا اسلام قوميت! اسلام عزت يا اسلام ذلت!خيلي خدا به ما چيز داد. جوانها يادشان نميآيد كه ما در چه شرايطي بوديم.
در تهران يك مدرسهاي بود ميخواستند حجاب داشته باشند، زمان شاه ميگفت: نه! شما هم بايد حجابتان كذايي باشد. يكي از مهمين يكي از نمايندههاي مجلس، ميگفت: به شاه نوشتيم: اعليحضرت! فرض كنيد ما يهودي هستيم. چطور يهوديها در مدرسهي خودشان مراسم خودشان را انجام ميدهند. بگذار ما چند نفر مسلمان هستيم يك مدرسه درست كرديم، بگذار در مدرسهي خودمان بچههاي خودمان را طبق سليقهي خودمان تربيت كنيم. ميگفت: به شاه نوشتيم فرض كنيد ما يهودي هستيم. در بغداد يك منطقهاي را آمريكاييها براي خودشان حفظ كردند، يك جلسهاي در منطقه بود يكي از سران عراق ميخواهد آنجا برود. ايشان كه ميخواهد برود اين آمريكاييها جلويش را ميگيرند. ميگويد: آقا من جز سران هستم. يك جلسهاي است ميخواهم بروم. ميگويند: بايد بازديد شوي. خيلي به او برميخورد. ميگويد: خيلي خوب بازديد كنيد، من بروم به جلسهام برسم. ميگويند: نه! بايد سگ ما شما را بازديد كند. از آمريكا در بغداد بيايند به مسئولين بغداد بگويند: سگ ما بايد… ايشان عصباني شد. ميخواست برود سگت بيايد بازديد كند! (با بيان حركت) رفت گفت: سگم خواب است. صبر كن تا سگم بيدار شود. ببينيد امام خميني چه كرد؟ ما نميدانيم چه بود و چه شد؟ محال بود يك آخوند در يك پادگان يك قال الصادق بگويد. شبه محال بود يك طلبه در يك دبيرستان بتواند يك حديث بخواند. ما الآن حدود 40، 50 هزار نماز جماعت در آموزش و پرورش داريم. اجباري هم نيست. 50 درصد در ايران بيسواد بود. الآن در ايران 15 درصد ميانگين بيسواد است. بعضي جاها 6 درصد شده است. ما الآن در نهضت سوادآموزي خيلي از مناطق جشن محو بيسوادي ميگيريم. البته بعضي جاها هم تا 25 درصد داريم اما ميانگين 52 درصد 15 درصد شده است. اسم نميبرم يكي از استانها زمان شاه 4 ليسانس رياضي داشت و الآن يكي از بخشهاي ايران 4000 تا ليسانس دارد. شهر هم نيست. يك استان 4 ليسانس رياضي داشت الآن بخش ما 4000 ليسانس دارد. اينها را آدم نبايد… البته نميخواهم بگويم مملكت ما عيب ندارد، دست به هر جاي آن ميگذاريم ما وقتي دور هم مينشينيم، ميگوييم: اوه! اينجا كه چنين است. اينجا جنين است. اينجا چنان است. ولي توجيه نميكنيم.
6- نه توجيه و نه تضعيف، بلكه تكميل زحمات و خدمات
سه تا جمله است يادتان نرود. توجيه نكنيم! چرا؟ براي اينكه توجيه حماقت است. خيلي آدم بايد احمق باشد كه بگويد: مملكت ما هيچ عيبي ندارد. عيب داريم ديگر! من عيب دارم. شما عيب داري. او عيب دارد. عيب داريم. معصوم نيستيم. توجيه حماقت است. يعني آخر آدم بايد خيلي احمق باشد كه بگويد: نه! همه خوب هستند. تضعيف جنايت است. چون صدها هزار جوان عزيز پرپر شدند تا اين نظام دست ما رسيده است. تكميل رسالت است. تكميل رسالت است. رسالت ما، مسئوليت ما امروز اين است كه تكميلش كنيم. توجيه نميكنيم. ولي نبايد تضعيف هم بكنيم. بعد هم عيبهايي كه داريم، يك سري از عيبها براي خودمان است. يك سري از عيبها براي خودمان است به ديگران نسبت ميدهيم. آخر گاهي وقتها عيبها را به افرادي هم نسبت ميدهيم. من اينجا نوشتم. گاهي ميگوييم: خدا يك كاري كرده است. چه كار به خدا داري؟! خودت! ميگويد: «رَبِّي أَكْرَمَنِ» (فجر/15) خدا به من اكرام كرده است. «رَبِّي أَهانَنِ» (فجر/16) خدا به من اهانت كرده است. «كَلا» نه خير اينطور نيست. «بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتيمَ» (فجر/17) ميگويند: چرا ميگويي پارسال خشكسالي امسال نميدانم چه!؟ چرا ميگويي: سيل آمد. زلزله شد؟ نميدانم سرما زد. گرما زد. بابا به تو داديم زكات دادي يا ندادي؟ البته نميخواهم بگويم همهي حوادث براي اين است. ميشود به خاطر زكات باشد. ميشود به خاطر يتيم باشد. ميشود به خاطر نميدانم محاسبات فني را مراعات نكرديم، اين ساختمان پايين آمده است. يك ماشين كه چپ ميشود، يكياش اين است كه شوفر خوابش ببرد. يكي هم اين است كه بنزين نداشته باشد. يكي هم اين است كه لامپ نداشته باشد. يعني ما نميخواهيم بگوييم حوادث براي يك عامل است. امام سجاد ميگويد: خدايا! وقتي سر نماز ميروم حواسم پرت ميشود خوابم ميگيرد. چرا؟ بعد ميگويد: يازده دليل دارد. «لعلك»، «لعلك»، «لعلك»، شايد به خاطر اين است. شايد به خاطر اين است. شايد به خاطر اين است. ما نميخواهيم بگوييم…
گاهي ميگوييم: تقصير محيط است. محيط خراب است. قرآن ميگويد: ببين! در خانهي وحي بود اما تحت تأثير وحي قرار نگرفت. زن لوط، زن نوح، بچهي نوح در خانهي وحي نان وحي را خوردند گوش به حرف وحي ندادند. از طرفي زن فرعون در كاخ فرعون بود ولي گوش به حرف فرعون نداد. خودت بايد تصميم بگيري. چرا ميگويي محيط؟ محيط اثر دارد اما ارادهي شما هم فوق است.
7- تخريب شخصيت مسئولان، با شايعات دروغين
گاهي ميگويند: مسئولين خراب هستند. ميگويم: به كسي گفتند: چرا خمس نميدهي؟ گفت: خمس بدهم به اين آخوندها؟ گفتم: آخوندها چه مشكلي دارند؟ گفت: نديدي چه كسي است؟ گفتم: بيا! اول اينكه چند تا از اين برجهاي تهران براي آخوندها است؟يا الله بشمار. تهراني هم باشد يكي را بگو براي كدام آخوند است؟ چند تا مزرعهها براي آخوندها است؟ چند تا كارخانهها براي آخوندها است؟ حالا بر فرض يك آخوند وضعش خوب است. ما دو هزار آخوند تهران داريم. يك آخوند خوب پيدا نكردي خمس به او بدهي؟ بگو: نميخواهم بدهم. اگر يك نانوايي بسته شد ميروي خانه گرسنگي ميخوري يا ميروي نانوايي ديگر؟ اگر بهداشت يك مغازه را بست. گفت: ما به خاطر رعابت نكردن امور بهداشتي مغازه را بستيم. خوب اگر يك دكان بسته شد شما ديگر چيزي نميخري. يك آدم خوب باشد، شما حق نداري بد شوي. يك دارو فروش باز باشد، شما حق نداري بگويي: دارو فروشها بسته بود. يك آدم خوب كه هست. نميخواهد. نميخواهد. توجيه نكنيد. فلاني آدم بدي است. خوب فلاني بد است يكي ديگر. تازه بايد بدي او ثابت شود. مگر هركس هرچه گفت: بايد قبول كرد؟
خدا دكتر بهشتي را رحمت كند. ميگفتند: خانهاي دارد! يكبار آقاي دكتر بهشتي كاشان آمده بود ما خدمت ايشان بوديم. نماز مغرب رفتيم پشت سر او نماز بخوانيم گفت: آقا محمدرضا! آن ماجرا را براي قرائتي هم بگو. اين را گفت و سر نماز رفت. من ديگر حواسم پرت شد. به پسرش گفتم: اين قصه را بگو. من سر نماز هم حواسم پرت خواهد شد. گفت: حالا نماز را بخوانيم. يادم نيست حالا نماز خوانديم يا نخوانديم، قصهاي بود كه در ميني بوس شركت واحد بحث ميكنند كه خانهي دكتر بهشتي چند طبقه است. ميگويد: 14 طبقه! 16 طبقه! ميگويد: آقا اگر ميخواهيد بهانه بگيريد كه هيچ! اگر تحقيق ميكنيد من خانهاش را بلد هستم. تو را به خدا كسي پياده نشود. به راننده ميگوييم: آقا اين پول را بگير گازش بده برود. ميگفت: مينيبوس را تا در خانه بردند، در خانه را زدند. ديدند خانهاش يك طبقه بيشتر نبود. يك طبقه را 14 طبقه ميكنند، بعد هم گفتند: در سرداب خانهاش كاميون برنج تاب ميخورد. آخر اينقدر برنج ميخواهد چه كند؟ آخر اينقدر برنج ميخواهد چه كند؟ حالا، هرچه شنيديد تحقيق كنيد. بردند، خوردند. گاهي وقتها انسان مظلوم است و بايد از خودش هم دفاع كند.
گاهي به پيغمبران نسبت ميدهند. بله! جمهوري اسلامي است كه «إِنَّا تَطَيَّرْنا بِكُم» (يس/18) به موسي ميگفتند: از وقتي تو آمدي ما بدبخت شديم. امام خميني شما را بدبخت كرد؟ الآن سيلي كه اسرائيل خورده است از سيد حسن نصر الله است. شجاعت سيد حسن نصر الله از نفس امام است. الآن روي كرهي زمين هركس رگي دارد، نميگويم: هركس ولي بايد بگويم: بسياري! بسياري از آنها كه رگي در بدنشان است و غيرتي در وجودشان است غيرت و رگش را از الهام ايران گرفته است. ما الآن اين هستيم. هرچه هم اسلام را بيشتر ميكوبند ما عزيز تر ميشويم.
دانمارك بودم. يك روحاني دانماركي هست. ديدنش رفتم. گفت: از وقتي كاريكاتور پيغمبر را كشيدند و جسارت كردند، آمار مسلمانهاي دانمارك بيشتر شده است. ميگفت: سالي 6، 7 نفر مسلمان ميشدند، اين سالها سالي 90 نفر ميآيند مسلمان ميشوند. گفتيم: چرا؟ گفت: فحش ميدهند مردم ميگويند: اين چه كسي است كه اينها به او فحش ميدهند؟ ميآيند تحقيق ميكنند ميبينند حق با ايران است. اينطور نيست كه…
گاهي به نياكان نسبت ميدهيم. نياكان چه تقصيري دارند؟ به بت پرستان ميگفتند: چرا بت ميپرستيد؟ ميگفتند: تقصير پدرمان است. «إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا» (زخرف/22) پدرانمان بت پرست بودند. حالا قرآن ميگويد: پدرانتان اگر كج بودند، شما هم بايد كج شويد؟ گاهي به شيطان نسبت ميدهيم. شيطان ميگويد: به من چه؟ «إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ» من دعوت كردم. خودتان آمديد. من كه تو را هل ندادم. من كيش كيش كردم. من كيش كيش كردم آمدي. خوب نبايد بيايي. «إِلاَّ أَنْ» اين عربيهايي كه ميخوانم قرآن است. «إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ» خوب شيطان ميگويد: «فَلا تَلُومُوني» مرا ملامت نكنيد. «لُومُوا أَنْفُسَكُم» بر سر خودت بزن. من كاري نكردم. «إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ» (ابراهيم/22) من دعوت كردم تو استجابت كردي.
گاهي به رفيق نسبت ميدهيم. امان از رفيق بد! باز رفيق شما را مجبور ميكند يا دعوت ميكند. ارادهي انسان بر… آقا چه كنم ارادهام… يك كسي ميگفت: آقا من چه كنم سر نماز، براي نماز صبح حال ندارم بيدار شوم. گفتم: خودت را جريمه كن. 5 هزار تومان! دو تا 5 هزار توماني خودت را جريمه كني مثل فنر بالا ميپري. (خنده حضار)
گاهي نسبت به والدين ميدهند. گاهي به مسكن نسبت ميدهند. نسبت به… توجيه نكنيم. تضعيف هم نكنيم. ببينيم جمهوري اسلامي تا اينجا…
به يك نفر گفتند: مريدهاي شما با كفش داخل مسجد ميآيند. گفت: ببين حالا من اينها را از خيابان مسجد آوردم. شما هم بيا يك حديث بخوان كفشش را بكند. من تا اينجا آوردم، باقي را هم تو انجام بده. تكميل كنيد. خدا ميداند من يادم نميرود كه اول انقلاب بود يكي از مردم حجاز ميگفت: «مسلم»، يعني مسلمان مُخ «ما في» يعني مسلمان مخ… ببين چقدر بايد روي افراد كار كرده باشند كه بگويند: هرچه عقل است در كلهي غربيها است. ما عقل نداريم. نميتوانيم خودمان را اداره كنيم. ما نميتوانيم خودمان را اداره كنيم. اسلام حالا…
اسلام فرد و جامعه، اسلام براي هرچيزي دستور دارد. دين ما نه دين فردي است. مثلاً ميگويند: خوب حالا ايشان دارد ذكر ميگويد. اهل سير و سلوك است. خوب پيغمبرها هم اهل سير و سلوك بودند ولي در جامعه بودند. اميرالمومنين ميفرمايد: در جبهه پيغمبر از همهي ما به دشمن نزديكتر بود. به ما ميگفتند: لباس، اين حرفها اينها كه ميگويم، از امام است. امام ميفرمود: كاري به سر ما آوردند، اينقدر به ما، در سر ما خواندند، كه اگر يك عالمي هم براي وظيفهي شرعياش وارد سياست ميشد، ميگفتند: اين آخوند سياسي است رهايش كن.
8- حضور امامان معصوم در صحنههاي اجتماعي و سياسي
اصلاً اگر امامهاي ما سياسي نبودند، كه شهيد نميشدند. اگر امامان ما در خانه ذكر ميگفتند كسي كارشان نداشت. چون سياسي بودند، منصور دوانقي آمد گفت: امام صادق استخوان در گلوي من است. نميدانم با او چه كنم؟ نه ميتوانم او را قورت بدهم، نه ميتوانم او را بيرون بياورم. امامان ما در گلوي طاغوت استخوان بودند. امام حسين ما، زير سم اسب رفت كه زير بار زور نرود. بدنش سوراخ سوراخ شد،گفت: نميگذارم عزت من سوراخ شود. كربلا به ما گفت: محاصرهي اقتصادي زور ندارد. در تاريخ محاصرهي اقتصادي تلختر از كربلا نبوده است. نصف استكان آب براي علي اصغر نبود. يك قاشق آب براي علي اصغر نبود. محاصرهي اقتصادي از اين تندتر! زير بار نرفت. محاصرهي نظامي چه؟ كربلا 72 نفر بودند در محاصرهي سي هزار نفر! زير بار نرفت. كربلا يك تابلو است. محاصرهي اقتصادي! تسليم نميشوند. محاصرهي نظامي، تسليم نميشوند. زير سم اسب ميروم زير بار زور نميروم. اين دين ما يك چنين ديني است. «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنين» (منافقون/8) مومن عزيز است. عزيز است، نه يعني ضربه نميخورد. يعني نشكن است. بچههاي امام حسين. الله اكبر! الله اكبر! بچهي امام حسين كربلا آمده، با چشمهايش فيلمبرداري كرده، همه چيزي ديده است. چه شهادتهايي، چه سختيها! اسارت را كشيده، آنوقت، در دربار يزيد، به او ميگويند: بچه چطوري؟ گريه نميكند. نميگويد: الحمدلله! نميگويد: صد هزار بار شكر! آخر ما تازه وقتي دو كيلو غذا خورديم، ميگوييم: صد هزار مرتبه شكر! صد هزار مرتبه يعني به اندازهي يك مشت شن! يك مشت شن، صد هزار تا ميشود. اين بچهي كوچولو گفت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَدَدَ الرَّمْلِ وَ الْحَصَى» (بحارالأنوار/ج45/ص110) به عدد دانههاي شن كه روي كرهي زمين است، چه؟ الحمدلله! اين نشكن است. پدرش را كشتيم. اسيرش كرديم. كتكش زديم. گرسنگي، تشنگي، آوارگي، غربت، همهي بلاها را به سرش آورديم، تازه ميگويد: به عدد دانههاي شن الحمدلله! اين نشكن است. قرآن كه ميگويد: مومن عزيز است يعني نشكن است. آدم هم هست در خانههاي مرفه، سر يك چيز جزئي، عرض كنم كه ميشكند كه ميشكند كه ميشكند. ميگويد: نه! من با ايشان عكس برنميدارم. من ديدن ايشان نميآيم. من با ايشان، اگر ايشان رئيس است من معاونتش را قبول نميكنم. اگر ايشان بيايد من استعفا ميدهم. يعني سر يك چيز جزئي، اين بچه نشكن است. هيچ حادثهاي… زينب كبري از مستحبات هم دست نكشيد. شب يازدهم خواست نماز بخواند، آمد بايستد افتاد. ديگر نتوانست بايستد. آنوقت نشسته نماز شب خواند. امام حسين روز عاشورا نه تنها از نمازش دست نكشيد، از مستحبات هم دست نكشيد. ظهر عاشورا امام حسين مستحبات را همه انجام داد. يعني اذان گفتند. حسين جان دارند تير باران ميكنند از خير اذان بگذر. نه اذان! اقامه! بابا رهايم كن! نه! اول وقت، بابا حالا در جنگ است. باشد اول وقت. حالا از جماعت بگذر. نه بايد با جماعت خواند. يعني هم اذانش را گفت، هم اقامهاش را گفت، هم جماعت خواند. هم اول وقت. يعني از مستحباتش نگذشت. آنوقت ما حسينيها لباس سياه هم ميپوشيم، سر يك چيز جزئي از مستحباتش كه هيچ! ممكن است از واجباتش هم بگذريم. به هر حال اسلام به ما خيلي خدمت كرده است. هم خدمت علمي كرده است. خاندان پهلوي نسل بعد از نسل براي ما شاه شوند. حالا كساني كه ميآيند رئيس جمهور ميشوند. شوراي شهر ميشوند. نمايندهي مجلس ميشوند. از همين مردم هستند. اصلاً كسي به خودش اجازه نميداد كه، اصلاً احتمال اينكه يك زمان ايشان رئيس شود نميشد. حالا نه هر آدم تحصيل كردهاي يك نگاهي به خودش ميكند، ميگويد: من اين كاره هستم، ميآيد خودش را كانديد ميكند. حالا يا رأي ميآورد، يا رأي نميآورد. دنيا روي ما حساب ميكند. دين ما دين قوي است. دين ما دين قوي است. الآن مرجع ما پيشنهاد ميكند كه با بالاترين، با باسوادترين مفتيها حاضر هستيم از طريق ماهواره بحث مستقيم با كرهي زمين بكنيم. كسي حاضر نيست بيايد بحث كند. نسبت به همهي اديان همينطور هستيم. دست ما پُر است. يعني روي ساعت 20 دقيقه هيچ كسي نميتواند با ما مسابقهي علمي بگذارد. 20 دقيقه! حالا بعضيها كه اصلاً دينشان حرام زادگي است. چون اصلش دينشان استعماري است. اصلاً يك سيد خُل پيدا كردند، دنبالش گشتند، حالا فكر ميكنند بهاييها و بابيها كسي، اصلاً اينها استعمار از… اصلاً نژادشان، نژاد اصلاً دين نيست. آنها كه هيچ! آنها سه دقيقه هم تحمل نميكنند. آنها كه نه دين آسمان هم هستند به قدري ما دستمان پر است كه ما بايد افتخار كنيم. كل كرهي زمين طاغوت حكومت ميكند جز ايران! عيب خيلي داريم. باز نگويند: قرائتي توجيه ميكند. نميخواهم توجيه كنم. وكيلمان، وزيرمان، سفيرمان، تاجرمان، آخوندمان، شهردارمان، بازرس مان، هركس را ممكن است كه يك عيبي از او بشود پيدا كرد. اما ميخواهم بگويم: با همهي ضعفهايي كه داريم روي كرهي زمين امتيازاتي كه ما داريم دنيا ندارد. بالاخره در ايران طاغوت حكومت نميكند. بالاخره در اينجا همهي طرحهاي آمريكا شكست خورد. بالاخره تمام توطئهها خنثي شد. بالاخره هشت سال رگبار به ما بستند، يك وجب زمين را به كسي نداديم. بالاخره رشد علمي ما جهشي بوده است. اين كارها را داشتيم.
خدايا! عيبهاي ما را برطرف و روز به روز بر عزت و قدرت وبصيرت ما بيافزا. منحرفين را هدايت بفرما. آن شهدايي كه با خون خودشان اين نظام را به ما دادند روحشان را از ما راضي و ما را پاسدار خونها و خدماتشان قرار بده. كساني كه در مملكت هستند، سه گروه هستند. خادم، ناشي، خائن. خادمين نظام را امدادهاي غيبي بر آنها نازل بفرما. ناشيهايي كه به خاطر بيسوادي، خط سياسي، كينههاي محلي، عقدهها، ناشي هستند. كساني كه ناشيگري ميكنند، يعني به مصلحت رفتار نميكنند، مصلحت جامعه آنها را هم تدبير والا مرحمت بفرما. آنهايي كه خائن هستند، بعد از سي سال ايران را دوست ندارند، نميخواهند سر به جمهوري اسلامي باشد. دلشان جاي ديگر است. كلماتي كه آنها ميگويند اين ميگويد. حرفهايي كه آنها ميگويند، ميزند. شعار اين شعار آنهاست. قبلهاش جاي ديگر است و بعد از سي سال هنوز بيدار نشده است كه ما روز به روز رو به پيشرفت هستيم و آنها روز به روز، روز عقب گرد و ما در دنيا عزيزتر از آنها هستيم. اين را هنوز نفهميدند. من ميفهميدم. قرآن ميخواندم ميگفت: چشم دارند نميبينند. گوش دارند نميشنوند، آدم ميفهمد. واقعاً اين چشم ندارد. واقعاً اين گوش ندارد. بين خودمان و ديگران مقايسه كنيم. خدايا! آنها كه خائن هستند اگر قابل نيستند، نقشههايشان را نقش بر آب بفرما. دههي فجر را تبريك ميگوييم. سيامين سال را، ما هم ديگر 4، 5 تا بحث ديگر پر كنيم سي سال ما هم تمام ميشود. عرض به حضور شما كه اين هم از قدرت و لطف خدا بود كه سي سال ما صحبت كرديم، يك شب جمعه از طرف من تعطيل نشد. يك تصادف تاريخي بود و اين هم لطف خداست. چون من در خانه ميروم حرف بزنم عطسه، سرفه، ولي يك مرتبه پشت دوربين دو تا سرفه در اين سي سال نكردم. خيلي حوادث پيش ميآيد كه آدم يكسال تعطيل كند ولي در اين سي سال يك شب تعطيل نشد. بنده يك طلبهاي بودم سوادي ندارم، بايد براي بيست نفر صحبت كنم، كاشان در كوچههاي كاشان با التماس بيستتا، 50 تا بچه جمع كنم. الآن سي سال است امت در اختيار من است. اين به خاطر خون شهدا است. از من نيست. كتكهايش را بلال خورد، ما به پلوهايش رسيديم. خونش را آنها دادند، پزش را ما ميدهيم. همهي ما سر سفرهي شهدا نشستيم. خدايا ما را روز قيامت نزد شهدا شرمنده و جز خائنين اين نظام قرار نده.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
«سؤالات مسابقه»
1- قرآن در آيهي 5 سورهي ابراهيم چه فرماني ميدهد؟
1) ذكر نام خدا
2 ) يادآوري روزهاي خدايي
3) ذكر زحمات پيامبران
2- اسلام ناب، بر چه پايهاي استوار است؟
1) كتاب خدا و سنّت پيامبر و اهل بيت او
2) كتاب خدا و خواست مردم
3) كتاب خدا و سيرهي عالمان
3- مهمترين امتياز نظام اسلامي بر ديگر نظامهاي سياسي چيست؟
1) داشتن قانون اساسي
2) نقش مردم درانتخاب مسئولان
3) جايگاه ولايت فقيه در هدايت امور
4- وظيفه ما در برابر عيبها و مشكلات نظام چيست؟
1) توجيه ضعفها و خطاها
2) تضعيف جايگاه خطاكاران
3) تكميل نقصها و كاستيها
5- دليل اصلي شهادت امامان معصوم چه بود؟
1) بيان احكام و معارف دين
2) دخالت در امور سياسي جامعه
3) زهد و قناعت و عبادت