متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1387/8/2
بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
بينندگان عزيز بحث را در آستانهي شهادت امام صادق(ع) ميبينيد. براي اينكه اهميت امامت و نبوت را من بگويم، يك مقدمهاي عرض كنم.
خوب فرق بين انسان و حيوان روي عقل و فكرش است. در ماديات كه حيوانها از ما جلوتر هستند. يعني خوراك،گاو بيشتر ميخورد. راحتتر، پوست كندن ندارد. سرخ كردن ندارد. ظرف شويي ندارد. لباس حيوانها طبيعي، سالم، دكمه نميخواهد. وصله نميخواهد. تجديد نميخواهد. دوخت نميخواهد. شستن نميخواهد. اتو نميخواهد. جفتگيري حيوانها دفتر عقد نميخواهد. مهريه نميخواهد. چشم حيوانها، بعضي حيوانها زير برف را ميبينند. پرواز حيوانها از خلبانها، پروازشان راحتتر، بيشتر، مسكنشان، زنبور عسل خانههاي مسدّس ميسازد كه مهندسين ما بعضيهايشان بعد از سالها به آنجا رسيدند. يعني در خوراك و پوشاك و شهوت و مسكن و اينها حيوانها از ما خيليهايشان راحتتر هستند.
1- امتياز بشر بر ديگر موجودات
شرف بشر به عقل و فكر و انتخابش است. پس مينويسم امتياز انسان به عقل و علم و فكر و تجربه و يا انتخابش. خوب اين عقل و فكر و علم و تجربه كافي است؟ نه! چرا؟ اگر عقل و فكر و تجربه كافي بود، انسان پشيمان نميشد. ما فرض كنيد شش ميليارد جمعيت داريم. هر آدمي 100 بار پشيمان شده، من اين را مكرر گفتم. هر نفري صد بار پشيمان شود، ششصد ميليارد پشيماني داريم. هرپشيماني كافي است به اينكه عقل ما قد نميداد. چون اگر عقلمان درست ميفهيمد پشيمان نميشديم. پس چون پشيمان ميشويم، چون پشيمان ميشويم، پس عقل، علم چه… كافي نيست. چون اگر عقل و علم كافي بود پشيمان نميشديم. انتخابمان هم درست نيست. چرا؟ تا حالا چقدر طلاق واقع شده است؟ اينكه همسر، همسر را طلاق ميدهد، اين پيداست انتخابش درست نبوده است. بگو: آقا پس عقل و فكر را كنار بگذاريم. نه! عقل لازم است. انتخاب و تجربه و فكر لازم است. لازم هست اما كافي نيست. مثل ترازوي زرگرها! اين مثال را نگوييد من تكرار كردم. ميفهمم تكرار كردم. ولي بنا دارم تكرار كنم. ترازوي زرگري ترازو هست، اما براي خيلي چيزها كافي… براي طلا و نقره خوب است. عقل و فكر مثل ترازوي زرگرها است. طلا فروشها! حالا كه عقل و فكر كافي نيست ما نياز به امداد الهي داريم. نياز به وحي داريم. نبوت و امامت براي اين است كه امتياز ما را… چون امتياز انسان به عقل و علم و فكر است و چون، و چون عقل و فكر و اينها كافي نيست، چه… نياز به وحي داريم. كه آن كسي كه وحي را به ما ميرساند پيغمبر و امام است. خلاص! چه گفتم؟ دارم اصول دين ميگويم.
سؤال: در خيابان با شما صحبت كردند، انسان چه نيازي به پيغمبر دارد؟ مگر عقل ندارد؟ جواب: بسم الله الرحمن الرحيم، انسان عقل دارد، ولي عقلش كوتاه است. به چه دليل؟ به دليل اينكه پشيمان ميشود. اگر عقلش درست ميفهميد پشيمان… مگر ما خودمان نميتوانيم انتخاب كنيم؟ بسمه تعالي نه! اگر انتخاب شما درست بود، هيچ كس همسرش را طلاق نميداد. شغلش را عوض نميكرد. اين دليل است بر اينكه بشر نياز به پيغمبر دارد. قوانين بشري هم كافي نيست. حقوق بشر و اينها هم همه روضه ميخوانند. در روضهها چيزهاي خوبي است. شعر هم چيز خوبي است. چه ميگويند؟ همينطور حرف ميزنند. حقوق بشر هم از وحي بايد بگيريم. خدا بايد به من بگويد حقوق بشر چيست. آنها كه دين دارند حقوق بشر را مراعات ميكنند. يك قصه از امام صادق بگويم. چون در آستانه شهادت امام صادق هست. امام صادق (ع) ميخواست يك مسئلهاي را به كسي ياد بدهد. منتهي با تجربه! به يكي از يارانش گفت: شما به من اجازه بده دست شما را فشار دهم. گفت: آقا خواهش ميكنم دست من در خدمت شما! گفت: اجازه ميدهي؟ امام صادق اجازه گرفت. براي چه؟ براي اينكه مثلاً ميخواست يك كمي دست ايشان را فشار بدهد. بعد كه اجازه گرفت دست ايشان را فشار داد، بعد برداشت. گفت: ببين جاي اين فشار انگشت من ماند؟ گفت: بله ماند. يك كمي جا برداشت. گفت: اگر كسي دست كسي را همين مقدار فشار بدهد، كه جا بردارد بايد ديه بدهد. بايد جريمه بدهد. بايد پول بدهد. يعني يك مسئله را ميخواست با تجربه نشان بدهد، امام صادق از يارش و از شاگردش اجازه گرفت. اين را ميگويند: حقوق بشر!
2- تأكيد اسلام بر رعايت حقوق ديگران
در رسالهي مراجع ببينيد. اگر يك بچهي دو ساله يك جايي نشسته باشد، بلندش كني. چه آيت الله العظمي، چه رئيس جمهور. هركس جاي يك بچهي دو ساله نماز بخواند نماز آيت الله و نماز رئيس جمهور هم بگوييد: … باطل است. چون جايش غصبي است. دزدي است. اين را ميگويند حقوق بشر!
امام آمد در سالن نماز بخواند ديد پشت سالن كفش است. ديد خواسته باشد در سالن برود جماعت بخواند بايد پا بگذارد روي كفشها. پا روي كفشها بگذارد. فرمود: بگوييد: نمازشان را فرادي بخوانند. گفتند: شما جماعت نميآييد؟ گفت: نه! من بايد از روي كفشها بيايم. گفتند: آقا كفشها را كنار ميزنيم. فرمود: كفشها را هم كنار بزني اينها، قاطي ميشود، وقتي برگردند هركسي بايد دنبال لنگه كفشش بگردد. وقت مردم از بين ميرود و من نميتوانم به خاطر نماز جماعت مردم را براي پيدا كردن لنگه كفش معطل كنم. اين را ميگويند: حقوق بشر!
اگر همهي حاجيها دوشنبه مكه رسيدند، يك حاجي يك شنبه آمد، اسلام ميگويد: امضايش قابل قبول نيست. چون حيواني كه، انساني كه حيوانش را، انساني كه حيوانش را در راه مكه خسته كند، بدواند كه يك روز زودتر، يك ساعت زودتر برسد، اين معلوم ميشود حقوق حيوان را مراعات نكرده است. و كسي كه حيوان را هم… نه حقوق بشر، حتي حقوق حيوان را مراعات نكند، اين قصاوت قلب دارد، و امضايش از اعتبار ميافتد. اصلاً حقوق بشر، آمريكا چه ميداند حقوق بشر چيست؟ حقوق بشر را ما در عراق و در افغانستان و در جاهاي ديگر ديديم. از آمريكا، از اروپا هم ديديم.
ميگويد: اگر ميخواهي نماز جمعه بروي، از شب جمعه حق نداري پياز بخوري. براي اينكه ممكن است بوي پياز تا فردا ظهر در دهان شما باشد و كسي كه كنار شما نماز بخواند، از بوي پياز اذيت شود. اين را ميگويند حقوق بشر! هيچ كس حرف تازه ندارد. هيچ كس حرف تازه ندارد. حالا، صلواتي بفرستيد. (صلوات حضار)
3- نقش امام صادق(عليهالسلام) در گسترش معارف شيعه
راجع به امام صادق (ع) در اين چند دقيقه نكاتي را بگويم. اما دين ما را دين جعفري ميگويند. چرا؟ براي اينكه بيشتر، بيشتر حديثهاي ما از امام باقر و بيشترش از امام صادق است. چون بيشتر روايات ما از امام باقر و صادق است، براي همين دين جعفري يعني دين جعفر بن محمد بن صادق. دين جعفري ميگويند. براي امام صادق رهبران فرقههاي ديگر، مثلاً ابوحنيفه، رهبر بخشي از اهل سنت است. ابوحنيفه ميگويد: هرچه دارم از آن دو سالي دارم كه شاگرد امام صادق بودم. رهبران فرقههاي اهل سنت هم شاگرد، چون امام صادق 4000 شاگرد دانه دانه اسمشان را ميبرد. نه اينكه، آخر گاهي وقتها آدم عددي كه ميگويد همينطور مثلاً براي مبالغه ميگويد: چهار هزار تا! ولي نه 4000 شاگرد دانه دانه ثبت شدند. بعضي از اين شاگردها هم معتقد نبودند كه بعد از پيغمبر علي بن ابي طالب، بعضيهايشان معتقد بودند، بعد از پيغمبر خليفهي اول ابيبكر است. بنابراين شاگرد امام صادق همه هم شيعه نبودند. ولي امام صادق مثل آفتاب بر همه ميتابيد. نميدانستند چه كنند، حكومتهاي بني عباس چون نميخواستند امامها را مثل كربلا بكشند. چون علتي كه بني اميه سقوط كرد، اين ماجراي كربلا و جناياتي كه در مدينه و مكه و يعني ديدند راه يزيد موفق نبود. گفتند: پس ما كوتاه ميآييم. يعني امام صادق هرچه دارد از خون امام حسين دارد. چون اين شهادت امام حسين، بني اميه را رسوا كرد. مردم ولوله شد، حركتهايي، شعارهايي، موجهايي، انقلابهايي، يك ذره، يك ذره، يك ذره، بني اميه سقوط كرد. بني عباس كه روي كار آمد گفتند: ما ديگر مثل بني اميه انجام نميدهيم. ما امامها و اهل بيت را رها ميكنيم. رها كه كردند يك كمي فضا باز شد، امام باقر حوزهي علميه تشكيل داد. امام صادق (ع) تكميل كرد. يعني علت اينكه امام باقر حوزهي علميه تأسيس كرد و امام صادق آن را گسترش داد، اين صدق سر خون امام حسين است. چون خون امام حسين بني اميه را سرنگون كرد، بني اميه سرنگون شدند، بني عباس آمد، آنها ديگر چون تجربه تلخ قبلي را ديده بودند، كوتاه آمدند.
4- فعاليت مخالفان در برابر امام صادق(عليهالسلام)
گرچه آنها بني عباس، امام كشيشان بيش از بني اميه بود. منتهي آنها ديگر مثل كربلا نبود. بيشتر با سم ميكشتند. كاري كه كردند مكتب تراشي! اصلاً رقيب تراشي خودش يك كاري است.
شاه وقتي يك مرجع بزرگي از دنيا ميرفت، به چند مرجع تلگراف تسليت ميگفت. چون ميگفت: اگر من بعد از فوت اين آقا به يك نفر ديگر تسليت بگويم، مردم خواهند گفت: پس بعد از او آن آقايي كه از دنيا رفته فلاني، به چند نفر تسليت ميگفت كه قدرت يكجا متمركز نشود. براي اينكه قدرت در اهل بيت امام صادق متمركز نشود، مكتب تراشي، رقيب تراشي! پيدايش قرائات به قول مرحوم مطهري، پيدايش مكتبهاي فقهي، كلامي، اينها همه… تازه بد نيست بگويم يكي از رقباي امام صادق ديشب ميخواندم كه با اينكه حكومت پول ميداد به شاگردهايش و كمكش ميكرد، شش شاگرد بيشتر نتوانست درست كند. ولي امام صادق 4000 شاگرد داشت. آنوقت چه شاگردهايي! يكي از شاگردهايش، براي هيچ يك از ائمهي ما به اندازه امام صادق شاگرد نقل نشده است. اكثر شاگردهايش حدود هزار نفر از كوفه بودند. بقيهي شاگردهايش هم از شهرهاي ديگر بودند. يعني از بصره بودند. از واسط بودند. از حجاز بودند. از قبايل مختلف، از شهرهاي اسلامي، يك هزار نفرشان از كوفه بودند، باقيشان از شهرهاي مختلف.
5- تربيت تخصصي شاگردان در علوم مختلف
اول بنيانگذار حوزهي علميه، خوب، شاگردهاي امام صادق تخصصي بود. چيزي كه امروز دنيا به آن رسيده است. اين دندان شما و بنده ميدانيد چند تخصص رويش است؟ بيش از 10 دندانپزشك متخصص براي يك دندان است. يعني يك دندان، ده بيش از ده نوع تخصص دارد. و ما بايدرمز اين را هم كه گاهي كتابهايمان موفق نيست، اين است كه تخصصي كتاب نمينويسيم. مسجدها چرا خلوت است؟ بعضيهايش! براي اينكه اگر مسجدها تخصصي شود، يعني نماز جماعت عمومي باشد، بعد از نمار جماعت پيدا باشد بنده در اين مسجد براي بچهها قصه ميگويم. همهي بچههاي محله اينجا بيايند. بفهمند اين مسجد براي بچهها است. خواهرها آن مسجد بروند. برادرها آن مسجد بروند. چهار تا جلسه نهج البلاغه و تفسير گذاشته مخصوص پزشكها. 20 تا جلسه گذاشته مخصوص آموزش و پرورشيها. يعني هركسي مشكل خودش رابگيرد حل كند. بايد يك نگاه اين رقمي به قرآن بكنيم. ببين امام كه دعا ميكند هر عضوي را يك دعا ميكند. دست دزدي ميكند. ميگويد: «ايدينا عن السرقه» خداي دست مرا از سرقت حفظ كن. چشم نگاه بد ميكند. «اعيننا عن الخيانة» زبان غيبت ميكند. «السنتنا عن الغيبة» شكم غذاي حرام ميخورد، «و بطوننا من الحرام و الشبهه» يعني امام براي هر عضوي يك دعا ميكند. دانشكدهي پزشكي يك دين ميخواهد. دانشكده حقوق يك دين ميخواهد. دانشكدهي تعليم و تربيت يك حقوق ميخواهد. رشتهي سياسي يك معارف ميخواهد. بازاريها هر اصنافش، يك تذكراتي دارند. صنف شيشهبرها، صنف زرگرها، صنف نميدانم لوازم خانگي، صنف چه، صنف چه، اينها را ديگر ما در دنياي تبليغ عقب هستيم. قرآن به حدود 40 زبان ترجمه شده است. انجيل مسيحيها به حدود 2000 زبان ترجمه شده است. ما در تبليغ عقب هستيم. دانشكدههاي ما معارفش بايد… البته يك 50 درصد مشترك داريم، مثل نماز، مثل عقائد، مشتركات 50 درصد، 50 درصدش بايد تخصصي باشد. هنر امام صادق اين بود، يكي از هنرهايش اين بود كه شاگردهايش را تخصصي ميكرد.
ابان فقيه بود. به او گفت: «اِجلِس فِي المَسجِد وافْتِ الناس» در مسجد بنشين فتوا بده. مومن طاق، علم كلام. مربوط به عقائد. جابربن حيان، چه؟ شيمي! عرض كنم به حضور جناب عالي كه يك كسي آمد به امام صادق گفت: من ميخواهم دربارهي عقائد صحبت كنم. گفت كه شما برو نزد مومن طاق. گفت: ميخواهم دربارهي جبر و اختيار صحبت كنم، فرمود: برو با حمزهي طيار صحبت كن. گفت: دربارهي توحيد! گفت: برو با هشام صحبت كن. گفت: در امامت، گفت: برو با فلاني صحبت كن. يعني هركسي را …
غربيها حسوديشان ميشود كه شاگرد امام صادق پدر شيمي كرهي زمين بشود. ولذا آمدند مرتب نق زدند. گفتند: آخر از كجا از امام صادق باشد؟ آخر از چه؟ از چه؟ از چه؟ از چه؟ ميگويند: بهترين دليل خودش. خود جابربن حيان گفته: من آنچه ميگويم از امام صادق ميگويم. شما ديگر حالا وقتي خودش ميگويد، اقرارها و اعترافات مكرر خودش. ولي خوب روي حسادت است. بد نيست يك خاطره براي شما بگويم.
در يكي از مسابقات بين المللي قرآن بودم در يكي از كشورهاي اسلامي. ايران در حفظ اول شد. در صوت هم اول شد. آن حكومت به داورها فشار آورد كه خاك بر سرتان كند. ايراني كه زبانش عربي نيست، فارس هستند. هم در تلاوت و صوت اول شوند. هم در حفظ! بايد ايران را دوم كني. ما ايران را تحمل نميكنيم. آمدند گفتند: پس در حفظ اول، در تلاوت ايران دوم. بعد من آنجا بودم كه داور آمد از قاري ايراني عذرخواهي كرد. گفت: حلال كن. من حقت را دزديدم. به خاطر فشار حكومت! من در آن كشور بودم. در همان… يعني حسادت… اصلاً علتي كه به انرژي هستهاي حساس هستند، حسادت است. والا خيلي كشورها دارند چرا ما نداشته باشيم؟ ميگويد: ايراني نبايد داشته باشد.
6- توجه امام علي(عليهالسلام) به ايرانيان
ولي قربانش بروم علي بن ابي طالب! خيلي ايرانيها را دوست داشت. در يكي از جبههها چند ايراني اسير شدند، يك نفر گفت كه: اينها را، ايرانيها را براي حمالي ببريد. يعني حاجيهايي كه ميخواهند طواف كنند، پير هستند، مريض هستند حال ندارند راه بروند روي كول ايرانيها بياندازيد، ايرانيها تابوت كش شوند. حضرت علي فرمود: ايرانيها شريف هستند. نه من اجازه نميدهم ايراني تابوت كش شود. تابوت كشي عيبي ندارد. منتهي هم ايراني و هم غير ايراني! اما اينكه بگوييد ايرانيها را ميخواهيد تحقير كنيد، من اجازه نميدهم.
خوب، عرض كنم به حضور شما كه امام صادق كه شهيد شد، در آستانهي شهادت بحث را گوش مي دهيد. يك نفر خواست نيش بزند. به يكي از شاگردهاي امام صادق گفت: امامت مرد. ميخواست نيش بزند. گفت: عوضش امام تو تا روز قيامت زنده است. ميدانيد مراد چيست؟ چون شيطان به خدا گفت: عمر مرا تا قيامت طول بده. گفت: «فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ(حجر/37) إِلىَ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (حجر/38)» شيطان از خدا خواست تا روز قيامت خدا عمرش بدهد، كه مردم را وسوسه كند. خدا هم گفت: تا مدت طولاني عمر كن. گفت: امامت مرد. گفت: عوضش امام تو زنده است. يعني اين را پاتك زد.
7-توجه به نيازهاي منطقه و مردم
خوب، يك كسي آمد گفت: اي امام صادق! من دلم ميسوزد، خانهي ما با شما دور است، ميخواهم شما را ببينم نميتوانم. فرمود: شما همان منطقه كار كن، همين كه خدا «فَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قَلْبِكَ وَ جَزَاؤُكَ عَلَيْهِ» (بحارالأنوار/ج46/ص333) گفت: همين كه تو دلت ميخواهد پهلوي من باشي ثواب ميبري. شما به هواي حرم حضرت معصومه قم نايست. نجف اشرف (سلام الله عليه) من ميشود نجف بمانم؟ امام رضا (صلوات الله عليه) يك عده هستند. ميدانند مناطق نياز دارد. ولي در حوزهها ميايستند ميخواهند در جوار امام رضا، در جوار حضرت امير، در جوار حضرت معصومه باشند. پهلوي امام آمد. اين نسخه است. ما بايد استفادهي نسخهاي بكنيم. بگذاريد يك چيزي بگويم. قرآن ميگويد: بسم الله الرحمن الرحيم. اين آيهاي است كه تمام دنيا تقريباً حفظ هستند. بسم الله الرحمن الرحيم. تا من ايستادم شما بعدي را بخوانيد. « لِايلَافِ قُرَيْشٍ(قريش/1) إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَ الصَّيْفِ(قريش/2)» ميدانيد چه؟ «الشِّتَاءِ» يعني زمستان، «الصَّيْفِ» يعني تابستان. «رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَ الصَّيْفِ» يعني قوم قريش تابستان و زمستان مسافرت ميكردند. خوب كردند كه كردند. به ما چه؟ پيش پدرش كه كردند. حالا ما بعد از 1400 سال بگوييم كه: 1400 سال پيش قريش تابستانها جايي ميرفتند. زمستانها جايي مي رفتند. خوب ميرفتند كه ميرفتند. به من چه!بعد هم قرآن گفته: «هذا» يعني اين قرآن«بَيانٌ لِلنَّاسِ» (آلعمران/138) براي بلژيك و مكزيك و ژاپن هم درس است. يعني الآن در خيابان ژاپن برويم، بگوييم كه: مردم ژاپن! 1400 سال پيش قبيلهي قريش تابستان و زمستان اين طرف و آن طرف ميرفتند. خوب ميرفتند كه ميرفتند. اين چه حرفي است؟ چه پيامي است؟ گير ما اين است كه از قرآن پيام نميگيريم. ميخواهد بگويد: دانشگاه! بندرعباس داغ است، دانشجوها را ملاير ببر. حوزهي علميه، حوزه قم داغ است. بچهها را تفرش و آشتيان ببر. « رحلة الشتاء و السيف» اگر به همين كلمه عمل كنند حوزه و دانشگاه 4 ماه تابستان تعطيل نميشود. وگرنه بگوييم كه 1400 سال پيش قوم قريش راه رفتند. خوب رفتند كه رفتند. هنر اين است كه ما آيات قرآن را براي زندگيمان درس بگيريم. يك چيزي بگويم. به اميرالمومنين گفتند: فلاني را تحويلش نگرفتي، رفت به سمت معاويه، حضرت فرمود: «وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعينَ» (بقره/45) اين «إِنَّها لَكَبيرَةٌ» براي نماز است. يعني نماز سنگين است، مگر براي افراد خاشع! ميخواست بگويد همينطور كه نماز سنگين است مگر براي افراد خاشع، حكومت من هم سنگين است مگر براي افراد خاشع! منتها از اين آيه كه براي نماز است، براي خودش هم استفاده كرد. قرآن يك آيه دارد كه ميفرمايد: «وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَه» (توبه/46) اين منافقين قصد جبهه ندارند، اگر قصد جبهه ميداشتند، خودشان را آماده ميكردند و شمشير تيز ميكردند. زره تهيه ميكردند و خودشان را آماده ميكردند. «وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوج» يعني اگر اراده خروج به جبهه داشتند، «لَأَعَدُّوا» خودشان را مستعد و آماده ميكردند. خوب اين آيه براي جبهه است ولي حضرت امير به بازار رفت كه لباس احرام براي حج بخرد، گفتند: يا علي! آمدهاي لباس حج بخري؟ فرمود: «وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا»! يعني اميرالمؤمنين آيات جبهه را براي لباس احرام خواند. يعني چه؟ يعني ما بايد از قران استفاده روز بكنيم. «رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ« (قريش/2) را ببريم و بگوييم كه اين نسخهي تعطيلات تابستاني است. از هر كلمهي قرآن بايد يك استفادهاي بكنيم. چون قرآن گفته است كه شفاء است. شفاء يعني چه؟ يعني هر كلمهي قرآن يكي از دردهاي اجتماعي شما را درمان ميكند.آقا چرا آمار طلاق زياد ميشود؟ قرآن آيه دارد! چرا فلاني با فلاني كينه دارد؟ دوايش اين است. چرا فلاني متكبر است؟ چرا فلاني راجع به نماز كاهل است؟ چرا…؟ چرا …؟ تمام چراهاي شما دوايش در قرآن است. ما قرآن را به قصد دواء و شفاء نميخوانيم. فوقش يا حفظ ميكنيم و يا تجويد و تواشيح! اين قرآن درس براي ما دارد. درسهايي از قرآن! تدبر در قرآن! نكتهبرداري از قرآن! منتها البته اين كار هر كسي نيست. اينطور نيست كه حالا هر كسي بنشيند وبگويد من از قرآن استفاده ميكنم. كمتر از ده سال اگر كسي در حوزه درس خوانده باشد، حق استفاده ندارد، جز زير نظر يك كسي! بنده خودم از 20 سالگي در تفسير رفتهام، الان 64 سال دارم، 44 سال است كه در تفسير هستم، در عين حال وقتي ميخواستم تفسير نور را چاپ كنم، يكي شوراي نگهبان، خدا رحمت كند آيت الله آقا سيد مهدي روحاني را، در تفسير خيلي قوي بود، از درجه يكهاي جامعه مدرسين بود، و آيت الله مصباح و آيت الله استادي، گفتم شما نگاه كنيد. البته من نگاه كردن اينها باز معنايش اين نيست كه آدم غلط نداشته باشد. ممكن است ده نفر مجتهد ببينند و باز هم… ولي بالاخره كارشناس بايد ببيند. ممكن است اگر دكترها هم ببينند باز اين قرص طرف را بكشد، ولي بالاخره همين كه چهار نفر دكتر ديدند، آدم يك اطميناني هست. راننده پايه يك هم ممكن است يك بار تصادف كند. ولي بالاخره سوار هر ماشيني ما نبايد بشويم. بايد لااقل گواهينامه رانندگي داشته باشيم.
امام صادق… يك بحثي داشت هشام كه هارون الرشيد وقتي شنيد گفت: زبان هشام «اَوقَعُ فِي نُفُوسِ النّاس مِنْ الف سيف» بيان هشام از هزار شمشير براي حكومت بني عباس ضررش بيشتر است. بعضي شاگردان امام صادق در قالب تجارت ميرفتند و مكتب اهل بيت را ترويج ميدادند. چون حكومت بني عباس اينها را در فشار قرار ميداد. به اسم تاجر ميرفتند. جابر جعفي صدهزار حديث حفظ بود. منتها جابر جعفي براي اينكه كور كند چشم بني عباس را نميگفت امام صادق گفته است، ميگفت كه «حَدَّثَنِي وَصِيُّ الْأَوْصِيَاءِ وَ وَارِثُ عِلْمِ الْأَنْبِيَاءِ» (بحارالأنوار/ج46/ص289) ميگفت چه كسي… چه كسي… چه كسي… آخر ما ميگوييم علي گفت. بايد گفت حضرت اميرالمؤمنين وصي رسول الله فرمود! علي گفت. گاهي مثلاً علي ع! امام باقر ع! ع يعني چه؟ خوب بگو عليه السلام! اين فكر ميكند تمام پولهايي كه خرج ميكند و تمام وقتش روي دقت است. فقط عليه السلام دو ثانيه طول ميكشد، براي صرفه جويي، از امام صادق كم ميكند. آن وقت دو ساعت نيم مينشيند و فيلم بلژيك را ميبيند كه به مكزيك گل زد. يعني دو ساعت نگاه به توپ بلژيك ميكند، آن وقت به عليه السلام كه ميرسد ع! يعني ده ساعت ده ساعت جوانياش در جاي ديگر خرج ميشود، ولي حالا كه به امام ميرسد، عوض عليه السلام مينويسد ع و ميخواهد صرفه جويي كند. نميدانيم از كجا سيلي ميخوريم. بعضي از اين سيليها را بايد بخوريم.
مادري به پسرش گفت: من را ببر دكتر كه آمپول بزنم، گفت مادر وقت ندارم و گرفتار هستم، اين پول را بگير و خودت با تاكسي تلفني برو! مادر هم يك نگاهي كرد و گفت باشد! پول را گرفت كه با تاكسي تلفني برود. پسره ميگفت سوار ماشين شدم و رفتم و به كسي زدم، ديدم كه در خيابان افتاده است. خودم بغلش كردم و دكتر بردمش! وقتي بردمش دكتر و داشتم وارد بيمارستان ميشدم، ديدم مادرم با تاكسي تلفني آمده است و آمپولش را زده است و دارد برميگردد. خدا ميخواست بگويد: ها! مادرت را سوار نكردي، حالا جوان مردم را سوار كن! حالا چند ميليون هم ديه بده! چشمت هم كور! به مادرت گفتي ننه وقت ندارم؟ خوب وقت نداشته باش! ما ميگوييم «السلام علكيم و رحمة الله و بركاته» ميدويم. حديث داريم آنهايي كه ميدوند خدا به آنها ميگويد: كجا ميروي؟ آخر كار دارم، آن وقت ميروي و پشت چراغ قرمز ميايستي! ميگويي در ترافيك پيرم درآمد! بابا يك سي و چهار بار الله اكبر، 33 بار الحمدلله، 33 بار هم سبحان الله ثواب هزار ركعت نماز را دارد. من ساعت گذاشتهام، يك دقيقه و نيم طول ميكشد. الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر 34، 33، 33! كل تسبيحات حضرت زهراء يك دقيقه و نيم است. اين يك دقيقه و نيم را كه ثواب هزار ركعت نماز است، سرفه جويي ميكنيم و ميرويم و پشت چراغ قرمز ميايستيم. به مادرش گفت برو كه من كار دارم، رفت آنجا و اينطور شد.
8- پندهاي اخلاقي امام صادق(عليهالسلام) به شيعيان
امام صادق يك دو جمله هم براي ايشان بگويم، امام صادق فرمود كه اگر ديديد كه انسان عيبهاي مردم را ميگويد، عيبهاي خودش را فراموش ميكند، اين پيداست كه خدا او را به مكر گرفته است، چون خدا مكر… يعني خدا تدبير ميكند. افرادي هستند در روزنامهها، بولتنها، كاريكاتورها… ديگران را هو ميكنند، اما عيبهاي خودشان را فراموش ميكنند، اين خيلي مهم است، سه تا هم خطر فرمود كه در زندگي شما هست. يكي اينكه نعمتهاي خدا براي شما خطر است. چون انسان وقتي غرق در نعمت است، خوابش ميبرد. فكر ميكند آدم خوبي است و خدا هم دوستش دارد. يكي هم عيبهايش را خدا لو نميدهد. يكي هم اينكه مردم مرتب ميگويند به به و چه چه! به به و چه چه مردم، ثناء مردم، يعني تملق و تشكر مردم…
1- پرده پوشي خدا 2- نعمتها… اينها باعث ميشود كه انسان خوابش ميبرد. امام صادق فرمود: «صِلْ مَنْ قَطَعَك» (الفقيه/ج4/ص177) انتقام نگيريد، او با تو قطع رابطه كرد، تو به خانهاش برو! «اَحسِنْ مَن عَصي اِلَيك» به تو بدي كرد، تو احسان كن! «يُسَلِّم علي مَن سَبَّك» فحشت داد؟ تو به او سلام كن! «اَنصف مَن خاسَمك» او به تو نارو زد؟ تو با او انصاف داشته باش! همينطور كه … «وَاعفُ عَن مَن ظَلَمَك» به تو ظلم كرد، عفوش كن! شب شهادت امام صادق است، پاي تلويزيون نشستهايد، بسم الله! با چه كسي قهر هستيد؟ همين الان، همين الان طولش ندهيد، همين الان بگو اي امام صادق! چون در آستانه شب جمعه است و در آستانه شب شهادت تو هستم، تو به ما سفارش كردي، به تو بدي كرد، تو پاتكت را با خوبي بزن! بگذار فلاني به من فحش داد، من به او زنگ بزنم، الو سلام! حال شما خوب است؟ بروي خودت نياور كه به تو فحش داده است، به او سلام كن! قرآن ميفرمايد: «وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ» (قصص/54) سيئات را به حسنه تبديل ميكند. « ادْفَعْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَن» (مؤمنون/96) اگر با تو بدي كرد، تو خوبي كن! «فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ» يك مرتيه همان كسي كه دشمن تو ميشود، «كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ» (فصلت/34) انگار دوست جان جاني توست. يك تلفن پاتك بزن! آخر يك قدم به امام صادق نزديك بشويم. لااقل يك قدم! يك قدم به امام صادق نزديك بشويم. فرمود به تو بدي كرد، زنگ بزن و عذرخواهي كن. بيانصافي كرد، تو انصاف بكن! فحشت داد؟ تو به او سلام كن! اين سفارشات امام صادق است. حالا! اگر كسي بدهكار است، به او بگو هر وقت داشتي بده! «مَنْ أَنْظَرَ مُعْسِراً أَظَلَّهُ اللَّهُ بِظِلِّهِ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّه» (الكافي/ج8/ص9) اگر كسي بدهكار است و ميگويد آقا من ندارم كه بدهم، شما يك ماه به من مهلت بده، ده روز به من مهلت بده، بيست روز به من مهلت بده، آقا من الان بچه مدرسهاي دارم، من تابستان خانه را خالي ميكنم، مستأجر هستم، به من فرصت بده، بنايي من تمام ميشود، تا جايي را پيدا كنم، اگر كسي به يك بدهكار مهلت داد، خدا روز قيامت كه روز خطرناك است، او را در سايه لطف خودش حفظ ميكند. اما سوء استفاده نكنند. بدهكاران هم اگر ميتوانند بدهيشان را بدهند، هر شبي كه ندهند حديث داريم وقتي ميخوابد گناه دزد را پاي او مينويسند. من يك ميليون از شما ميخواهم، ميتواني بدهي، اگر كسي ميتواند بدهد و نميدهد، هر شبي كه ميخوابد، گناه دزد يك ميليوني را پاي او مينويسند. اگر داريد بدهيد و ندهيد، گناه دزد را پاي شما مينويسند. اگر نداريد و به طرف بگوييد مهلت بده و اگر او مهلت ندهد، آن وقت خدا… بله! ميگويند كه وقت تمام شد! عرض كنم به حضور شما…
امام صادق فرمود: جوري باشيد كه همه بگويند: «هؤلاء جعفريه» فرمود نماز كه… اذان كه ميگويند چنان مسجد بدويد، چنان به نماز اول وقت عنايت كنيد كه بگويند: «هؤلاء جعفريه» اينها طرفداران امام جعفر صادق هستند. يعني بازار تهران و بازارهاي ايران، چنان اول وقت به سراغ نماز بروند كه بگويند اينها… ميگويند وقتي اينها گفتند كه ياران امام صادق اينطور هستند من لذت ميبرم. اما وقتي ميگفتند اين شيعهها كلاهبرداري كردند، كمفروشي كردند، رشوه گرفتند، من اذيت ميشوم. شما شيعهي امام صادق هستيد، من را اذيت نكنيد. طوري عمل كنيد كه نگويند… خوب ما گاهي وقتها متلك ميشنويم… به ما بگويند مهتابي سبز در فلان كشور براي مسجد است، در فلان كشور مهتابي سبز براي سيراب و شيردان است. هر چه مهتابي سبز است، يعني آبگوشت و كله! اين متلك است. به ما بگويند فوتباليستهاي فلان كشور در چمن نماز ميخوانند، فوتباليستهاي ايران ميروند و پشت پايه نماز ميخوانند. مگر ميخواهي ترياك بكشي؟ همينطور كه گلت را در چمن ميزني، نمازت را هم در چمن بخوان! خجالت ندارد. طوري عمل كنيد كه بگويند درود بر امام صادق با اين يارانش!
خدايا… يك سلامي به مدينه بدهيم. السلام عليك يا اباعبدالله – لقب امام صادق مثل امام حسين اباعبدالله است. دو تا اباعبدالله داريم. يكي امام حسين يكي امام صادق – السلام عليك يا اباعبدالله يا جعفربن محمد الصادق! خدايا تو را به حق امام صادق قسمت ميدهيم، رفتار و گفتار و نيات و فكار و كردار ما را، روش و منش ما را طوري قرار بده كه امام صادق از ما لذت ببرد. حضرت مهدي ما را به نوكري خودش بپذيرد. شهادت امام صادق را تسليت ميگوييم. و اينجا بايد يادي از آيت الله كاشاني بكنيم. تعطيل رسمي امام صادق حتي زمان شاه… در زمان طاغوت هم شهادت امام صادق ايران تعطيل رسمي بود، و اين بنيانگذار تعطيل رسمي امام صادق براي آيت الله كاشاني بود.سلام و صلوات خدا بر او و بر امام و بر مدرس و بر همه كساني كه پاسداري از مكتب اهل بيت داشتند.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»