متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1387/7/1
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين. اللهم صل علي محمد و آل محمد.
همهي بينندهها از همين جا كه حرف مرا ميشنويد، يك سلام به نجف بدهيد.
«السلام عليك يا ابالحسن يا اميرالمومنين و رحمة الله و بركاته.»
شهادت آقا اميرالمومنين را تسليت ميگويم. شب قدر، شب نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم است، گفته شده كه شب بيست و يكم و شب بيست و سوم مهمتر است. و شب بيست و سوم احتمال شب قدرياش بيشتر است. و ما در اين جلسه ميخواهيم يك مقداري درباره سورهي قدر و امير المومنين صحبت كنيم. چه اشكال دارد با هم سورهي قدر را بخوانيم و ثوابش را به عنوان يكي از علاقه مندان، به امير المومنين هديه كنيم. هديه كنيم ثواب سورهي قدر را بعد هم من يك خرده در اين زمينه صحبت كنم. «بِّسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ* إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ(1) وَ مَا أَدْرَئكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ(2) لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْرٍ(3) تَنزََّلُ الْمَلَئكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبهِِّم مِّن كلُِّ أَمْرٍ(4) سَلَامٌ هِىَ حَتىَ مَطْلَعِ الْفَجْرِ(5)»
1- برتري شب قدر بر تمام ايام سال
شب قدر اوج ايام است. ما در سال 12 ماه داريم. 9 تا مثل هم است. محرم، صفر، ربيع الاول، ربيع الثاني، جمادي الاول، جمادي الثاني، شوال، ذي القعده، ذي الحجه. محرم، صفر، ربيع الاول، ربيع الثاني، شوال، ذي القعده، ذي الحجه، جمادي الاول، جمادي الثاني. در اينها جمادي اول، جمادي الثاني. اين 9 ماه مثل هم است. سه تا برجستگي دارد. يكي رجب، يكي شعبان، و رمضانش از همه مهمتر است. در رمضان شب قدرش و آن هم سحر شب قدرش. يعني در طول سال قلهي قله، شب قدر است. حالا شب قدر چيست، ما قرآن را شب قدر نازل كرديم. قرآن يعني نور، نور را شب قدر نازل كرديم. اينكه ميگويند: قرآن نور است، يعني چه؟ تكنولوژي و اف16 و اف14 و برق و كامپيوتر و اينترنت و هرچه تكنولوژي و علم و صنعت پيش برود در دنيا نور اضافه نميشود. الآن بسياري از مردم، ميليونها تلفن همراه و موبايل دارند. اما نورانيت در مردم بيشتر شد؟ با همان تلفن و موبايل گناه ميكند. دروغ ميگويد. فحش ميدهد. كلاهبرداري ميكند. يعني تلفن همراه آدمها را آدم نميكند. يك آيه قرآن ميگويد. ببينيد يك كلماتي است كه ما قرآن را نازل كرديم.
«إِنَّا أَنزَلْنَاهُ…» اين چيست كه «فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ» يعني شب قدر كه بهترين شبها است، ما قرآن را نازل كرديم. آن قلهي قله چيست؟ شب قدر است. آنوقت ما در بهترين وقت قرآن را نازل كرديم. قرآن چيست كه بايد در بهترين زمان باشد؟ قرآن يك كلمهاش دادگستري را نجات ميدهد. قرآن يك كلمه دارد ميگويد: «خُذِ الْعَفْو» (اعراف/199) عفو پيشه كن. ببخشش. «فَاعْفُوا» همديگر را ببخشند. «وَ اصْفَحُوا» (بقره/109) از همديگر بگذريد. شما اگر اين عفو را حساب كني، بسياري ميگويند: نه! حالم را گرفت حالش را ميگيرم. وكيل گرفت با يك ميليون، وكيل ميگيرم با دو ميليون! اين عفو محو شده است، اين عفو از بين رفته و به همين خاطر زندانها پر ميشود. انتقام زياد ميشود. كلاهبرداري بيشتر ميشود. طلاق بيشتر ميشود. يعني يك كلمه براي اين درد ما، دوا است. عفو را كنار گذاشتيم، و از روي يكدندگي و رقابت كار ميكنيم. بيا حالا ببين زندان چه خبر! فحش چقدر! تهمت چقدر! انتقام چقدر! كلمات قرآن، هر كلمهاش داروي درد امروز ما است. ما دارو برايتان فرستاديم. نور فرستاديم. براي نجات شما! «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ»
شب قدر «تَنزََّلُ…» من امشب ميخواهم يك خرده دربارهي ملائكه صحبت كنم. چون خيلي كلمه ملائكه در قرآن آمده است. من آيات ملائكه را چند تا را برايتان ميگويم. خيلي از سورهها، سورهي ملائكه است. سورهي «نازِعات» يعني قسم به فرشتگاني كه… سوره «نازِعات» يعني آيهاي كه نازِعات در آن است. «مُدَبِّرَاتِ» «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا(نازعات/5)» «صافات» «وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا (صافات/1)» «وَ النَّاشِراتِ نَشْراً» (مرسلات/3)» فرشتههايي كه مسئول نشر هستند. فرشتههايي كه صاف به صف هستند. فرشتههايي كه تدبير امور ميكنند. مديريت هستي را دارند. خوب، در نهج البلاغه خطبهي اول و خطبهي نود و يك دربارهي فرشتهها است.
فرشتهها كارگردان و كارگزاران هستي هستند. البته كارگزار هستي خداست. «يُدَبِّرُ الْأَمْر» (يونس/3) خدا تدبير ميكند. منتهي خدا تدبيرش را به فرشتهها هم ميسپارد… مثل اينكه ما مريض ميشويم و خدا شفا ميدهد. ببينيد ميگويد: «وَ إِذا مَرِضْتُ» آيهي قرآن است. «فَهُوَ يَشْفين» (شعراء/80) خدا شفا ميدهد، منتهي مانعي ندارد خدا شفا ميدهد، به عسل هم ميگويد: «فيهِ شِفاءٌ» (نحل/69) يعني خدا از طريق عسل شفا ميدهد. مثل اينكه من در را باز ميكنم منتهي به واسطهي كليد. شما خانه را روشن ميكني به واسطهي لامپ. «فَهُوَ يَشْفين» يك آيه است. «فيهِ شِفاءٌ» هم يك آيه است. «يُدَبِّرُ الْأَمْر» خدا تدبير ميكند. ولي «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا» اين جواب وهابيها است. وهابيها ميگويند: شما كه ميگوييد ابالفضل و امام حسين كارهاي هستند، شما مشرك هستيد چون همه كاره خداست.
2- پاسخ قرآني به منكران توسل به اولياي خدا
ما هم ميگوييم و هم قبول داريم كه همه كاره خداست. منتهي حضرت عيسي هم كه مرده زنده ميكند ميگويد: «تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْني» «بِإِذْنِ اللَّه» «بِإِذْنِ اللَّه ، بِإِذْني» كليد هم كه در را باز ميكند به قدرت من است. با قدرت من كليد ميچرخد. كليد باز ميكند اما به قدرت بازوي من. من هم به قدرت الهي. توسل شرك نيست.
يك چيزي برايتان بگويم. نميدانم در تلويزيون گفتم يا نه، ولي يك حرف ابتكاري است. حرف ابتكاري است. خدا كند كه من سريع اين آيه را پيدا كنم كه وقت شما را نگيرم. عرض كنم به حضور شما كه در يك سورهي اعراف، آيهاي داريم كه ميفرمايد كه: «وَ قالُوا» يعني گفتند. چه كساني؟ آدمهايي كه ضد موسي هستند. مخالفين موسي كه به موسي ايمان نداشتند، گفتند: «مَهْما تَأْتِنا» اي موسي تو يك عصا انداختي اژدها شد، اين كه هيچ! «مَهْما تَأْتِنا» هر معجزهاي بياوري «بِهِ مِنْ آيَة» هر معجزهاي بياوري «لِتَسْحَرَنا» كه ما را سحر كني، «فَما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنين» (اعراف/132) «نَحْن» يعني چه؟ «وَ ما نَحْن» ما نيستيم. «لَكَ بِمُؤْمِنين» (هود/53) ما به تو ايمان نميآوريم. خوب گوش بدهيد. مخالفين حضرت موسي به موسي گفتند: اينكه عصا انداختي اژدها شد اين يك معجزه بود. هزارتا معجزه هم بياوري ما به تو ايمان نميآوريم. خوب اين اينقدر لجباز! خدا به لجبازها چه ميكند؟ ميگويد: بسم الله تحويل بگير! «فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الطُّوفان» (اعراف/133) طوفان بر آنها نازل كريم. «جَرادٌ» ملخ بر اينها نازل كرديم. «قُمَّلَ» حيوان ريز و شپش بر اينها نازل كرديم. «ضفَادِع» زندگيشان را پر از قورباغه كرديم. «دم» ميرفتند آب بخورند خون ميشد. ميگفت: همهي نكبتها را بر اينها، چون اينها يكدنده بودند ميگفتند: هرچه معجزه بياوري ما ايمان نميآوريم. اينها را قرآن ميگويد. «وَ لَمَّا وَقَعَ» يعني وقتي واقع شد. «الرِّجْزَ» وقتي نكبت و بدبختي، يعني ملخ و قورباغه و شپش و خون بر اينها نازل شد. آمدند متوسل شدند. گفتند: «يا موسي» اي موسي! خواهش ميكنم آنهايي كه تحت تاثير افكار وهابيت هستند زيادي گوش بدهند. وهابيت در مقابل اين آيه له ميشوند. يعني پودر ميشوند. جواب دندان شكن است. اين آيه اينها را پودر ميكند. چون ديگر نميتوانند بگويند: حديثش ضعيف است. متن قرآن است. سوره اعراف، آيهي 134. «ادْعُ لَنَا» «ادْعُ» يعني چه؟ دعا كن. «لنا» يعني چه؟ براي ما. «ادْعُ لَنَا» «ادْعُ لَنَا رَبَّك» «رَبَّك» از خداي خودت بخواه، «بِمَا عَهِدَ عِندَك» به خاطر آن تعهداتي كه «بِمَا عَهِدَ» «بِمَا عَهِدَ عِندَك» يعني آن عهدي كه با خدا داري، اي موسي تو با خدا رابطه داري. «لَئن كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْز» اگر رجز و بدبختي را از ما كشف كني برداري، «لَنُؤْمِننََّ لَك» ما حتما به تو ايمان ميآوريم، «وَ لَنرُْسِلَنَّ مَعَكَ بَنىِ إِسْرَءِيل» (اعراف/134) بنياسرائيل را هم آزاد ميكنيم. ميخواهم چه بگويم؟ مخالفين لجباز حضرت موسي، وقتي ديدند نكبت بر آنها نازل شد، زندگيشان پر از شپش و قورباغه و خون و ملخ شد، متوسل شدند گفتند: يا موسي دعا كن و خدا نگفت: شرك است. بگوييد: يا الله! پس اينها به آدم متوسل شدند. ما هم متوسل ميشويم به ابالفضل! ميخواهم بگويم طرفدارهاي فرعون هم به ولي خدا متوسل شدند. گفتند: يا موسي! به همان دليلي كه قرآن ميگويد: يا موسي ما هم ميگوييم: يا فاطمه، ميگوييم: يا ابالفضل! ميگوييم: يا موسي بن جعفر! يا مهدي! يا بقية الله! به چه دليل ميگوييم يا مهدي؟ آنها هم ميگويند: يا مهدي شرك است. بگوييد: يا الله! ميگوييم: اگر يا مهدي شرك است پس يا موسي هم شرك است. ميگويند: موسي زنده بود. ميگويم: شرك زنده و مرده ندارد. اگر توسل به غير خدا بد است چه زنده، چه مرده. علاوه بر اينكه ما به پوست و گوشت متوسل نميشويم. به مقام متوسل ميشويم. «بِمَا عَهِدَ عِندَك» يعني به خاطر تعهد به خاطر مقامي كه داري. نميگويد: به خاطر اينكه نفس ميكشي. ما متوسل ميشويم ميگوييم: خدايا تو را به مقام امام حسين! مقام زنده و مرده ندارد. پس اگر شرك بد است، زنده و مرده ندارد. مقام هم زنده و مرده ندارد. حتي طرفدارهاي لجباز و طرفدارهاي فرعون لجباز آنها هم وقتي گير كردند، به ولي خدا متوسل شدند. پس توسل به اميرالمومنين شرك نيست.
امتحان هوش! آيه چه بود؟ 134 سوره اعراف. آنها ميدانيد چه جواب ميدهند؟ آنها ميگويند: موسي زنده بود. امام حسين كشته شده. ميگوييم: شهيد مرده نيست. اين هم طبق آيهي قرآن است. از همه گذشته مرده هم باشد. ما چون به مقام متوسل شديم مقام زنده و مرده ندارد. از همه گذشته اگر شرك بد است. هم به زنده شرك بد است، هم به مرده. كمك خواستن كه شرك نيست. «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِر» (مائده/2) از هم كمك ميخواهيم. آخر شما از طرفدارهاي فرعون هم بدتر هستيد. طرفدارهاي فرعون متوسل ميشوند. خود خليفهي دوم در زمان قحطي گير كرد. گفت: خدايا! آمد سر قبر عباس عموي پيغمبر، اين را سنيها هم نقل كردند. كه خليفهي دوم گفت: خدايا به آبروي عباس عموي پيغمبر مشكل من را حل كن. آنوقت چطور به آبروي عباس حل شود، به آبروي «يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً» (احزاب/33) حل نشود؟
«تَنزََّلُ الْمَلَئكَةُ» نازعات، مدبرات، صافات، ناشرات، اسمهاي ديگر هم هست. در قرآن ميفرمايد كه: «وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظين» (انفطار/10) اينها كه ميخوانم قرآن است. شما همه محافظ داريد. خداوند فرشتههايي را براي حفاظت ما گذاشته است. «وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظين» «فَنادَتْهُ الْمَلائِكَة» (آلعمران/32) ملائكه با حضرت مريم يا با حضرت زكريا حرف ميزدند. «قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَم» (آلعمران/42) ملائكه گفتند: يا مريم يعني فرشتهها با اولياي خدا حرف ميزنند. حالا اينها اولياي خدا است. فرشتهها با ما هم رابطه دارند؟ بله! فرشتهها يك بده و بستان هم با ما دارند.
3- ايمان به ملائكه در كنار ايمان به خدا
1- ما بايد به فرشتهها ايمان بياوريم. در قرآن آيات زياد داريم كه «آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِه» (بقره/258) در قرآن بارها گفته: ايمان يعني ما بايد به ملائكه ايمان بياوريم. ملائكه هم براي ما استغفار ميكنند. «وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْض» (شوري/5) يعني فرشتهها براي مردم زميني استغفار ميكنند. يعني آنها در حق ما دعا ميكنند ما هم بايد به آنها ايمان بياوريم. در جنگ بدر هم داريم كه «أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلاثَةِ آلافٍ» (آلعمران/124) در جنگ بدر سه هزار فرشته به كمكتان آمد. جان ما را فرشته ميگيرد. «يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْت» (سجده/11) «تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا» (انعام/61) عرش خدا را فرشتهها حمل ميكنند. «يَحْمِلُ عَرْش» (حاقه/17) فرشتهها از عبادت خسته نميشوند. «لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ» (انبياء/19) فرشتهها دائماً سبحان الله ميگويند. «يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَ النَّهار» (انبياء/20) حضرت علي از نمازخسته نميشد؟ نه! مگر ميشود؟ بله! ماهي از شنا خسته نميشود. فرشتهها از تسبيح خسته نميشوند. آدم عاشق كه شد… بله شما روي پا بايستي، براي يك كسي كه دوستش نداري بعد از يك ربع پايت درد ميگيرد. اما اگر عاشق يك كسي شدي، ممكن است سه ساعت روي پا ايستادي متوجه نشوي. همينطور به زمين بيافتي، پايت خراش بردارد ميفهمي. اما عاشق گل زدن در زمين فوتبال شدي، گاهي استخوان پايت هم بشكند متوجه نميشوي. حضرت علي هزار ركعت نماز با عشق ميخواند. حالا ديگر، فرشتهها به پيغمبر صلوات ميفرستند. اين آيهاي است كه همهي ايرانيها تقريباً حفظ هستند. «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَه» چه ميكنند؟ «يُصَلُّون» يعني خدا و فرشتهها دائماً صلوات ميفرستند. بعد بخشنامه ميكند كه «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» شما «صَلُّوا» اين معنايش اين است كه وزير و وكيل و سفير و مدير كل، هر مديري ميخواهد دستور بدهد به افراد بايد اول خودش عمل كند. يعني اگر وزير و وكيل و سفير اگر دانه درشتها آمدند نماز جمعه و نماز جماعت، معاونينش هم ميآيند. باقيها هم ميآيند. اما اگر در دفتر بنشينند و بخشنامه كنند، مردم هم نميروند. خدا وقتي ميخواهد دستور العمل بدهد و بخشنامه كند مردم بر پيغمبر صلوات بفرستيد، اينطور نميگويد: مردم بر پيغمبر صلوات بفرستيد! ميگويد: مردم ببينيد من كه خدا هستم، با فرشتههايي كه از شما بهتر هستند هميشه صلوات ميفرستيم. «إِنَّ اللَّهَ» يعني مني كه خدا هستم. «وَ مَلائِكَتَه» ملائكهاي كه از شما بهتر است، «يُصَلُّون» هميشه فعل مضارع براي استمرار است. «يُصَلُّون» نميگويد: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّون» «صل» «صلوا» نميگويد. «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّون» خدا و فرشتهها دائماً صلوات ميفرستند. بعد بخشنامه ميكند، ميگويد: حالا كه خدا و فرشتهها دائماً بر پيغمبر درود ميفرستند دستور ميدهد ميگويد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» شما هم «صلوا» من وقتي حرفم اثر دارد، كه خودم به حرفم عمل كنم.
4- فرشتگان هم داراي مقام و مرتبه متفاوتي هستند.
ديگر چه ميكنند؟ فرشتهها همه در يك تنه هستند؟ نه! فرشتهها سلسله مراتب دارند. قرآن ميفرمايد: «وَ ما مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ» (صافات/164) هركسي يك مقامي دارد. امامان ما هم درجه دارند. مقام امير المومنين بر همهي امامان ما الويت دارد. ما اگر خواستيم به امامزادهاي هم احترام كنيم، بايد از آن بالا شروع كنيم. شما حضرت معصومه را ميخواهي در قم زيارت كني، اول نميگويي: «السلام عليك يا حضرت معصومه» اول ميگويي: «السلام علي آدم» «السلام علي نوح» «السلام علي ابراهيم» عيسي، موسي، بعد پيغمبر يكي يكي امامها تا نوبت حضرت معصومه برسد. سلسله مراتب دارد. شما اگر خواستي از من تشكر كني نبايد بگويي: آقاي قرائتي خدا پدرت را بيامرزد كه در تلويزيون حديث ميگويي. بابا ابوترابي اسير بود و ميخ در سرش گذاشتند و كوبيدند. جانبازان ما شيميايي هستند. تركشهايش را آنها خوردند. كتكهايش را بلال خورد. من به پلوهايش رسيدم. آنها را يادمان نرود. انقلاب ما آسان بدست نيامده. صدها هزار جوان از ما بهتر از شما بهترها عمودي جبهه رفتند و با آمبولانس افقي برگشتند. انقلاب ارزان گير نيامده است. يادمان نرود. سلسله مراتب را يادمان نرود. «اللَّهُ يَصْطَفي مِنَ الْمَلائِكَةِ» (حج/75) قرآن ميگويد: خدا بعضي از فرشتهها را مقام برتري داده است. «اصْطَفي» يعني برگزيده است. قدرت فرشتهها فرق ميكند. «أُولي أَجْنِحَةٍ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباع» (فاطر/1) بعضي فرشتهها دوبال دارند. بعضي چند تا بال دارند. اينكه ميبيني چند تا بال دارد، يعني قدرتهاي اينها هم فرق دارد. خوب، كفر به ملائكه غلط است. «وَ مَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِه» (نساء/136) خدا توبيخ ميكند كساني كه خدا يا ملائكه را قبول ندارند. خلاصه خدا ميخواهد به ما بگويد: «ذَالِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ(بقره/2) الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ… (بقره/3)» ايمان به غيب يكي ايمان به ملائكه است. يعني اين فرشته را نميبينيم. اما مگر همه چيزي را ما ميبينيم؟ بالاخره آن خالقي كه اين همه چيز را آفريده، ميگويد: فرشتهها هستند. معصوم هستند. دائما در حال عبادت هستند. خسته نميشوند. قدرتهايشان اختلاف دارد. سلسله مراتب دارند. در جبهه كمك رزمندههاي مخلص ميكنند. باقيها به مردم دعا ميكنند. اينها ناشرها، مدبرات، صافات … هستند. اين حساب و كتاب دارد.
«تَنزََّلُ الْمَلَئكَةُ» عددشان چند تا است؟ قرآن ميگويد: «و ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلاَّ هُو» (مدثر/31) تعداد فرشتهها را احدي نميداند. پس چرا خدا گفته جهنم نوزده تا… خدايا تو كه ميگويي: «ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلاَّ هُو» لشگر خدا را هيچ كس جز خدا نميداند. پس چطور ميگويي: جهنم نوزده تا؟ خوب يكي ديگر رويش بگذار بيست تا بشود. ميگويد: مخصوصاً گفتيم: نوزده تا ببينيم فضول چه كسي است؟ «وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلاَّ فِتْنَة» (مدثر/31) آقا چرا نماز صبح سه ركعت است؟ آقا چرا برگ انار باريك است؟ چرا نماز آيات 5 تا ركوع دارد؟ چرا نماز عيد 5 تا قنوت دارد؟ به من چه چرا! برگ انار باريك است. برگ انگور پهن است. ميدانيم چند تا است. اصلا ما چه چيز بلد هستيم؟ 100 تا كتاب خواندهام ليسانس شدم. 150 تا كتاب فوق ليسانس شدم. 200 كتاب خواندم و دكتر شدم. خوب ما اگر بنا باشد كه اسرار را نفهميم، عمل نميكنيم. اگر اين حرف درست باشد همهي مردم كرهي زمين بايد بميرند. چون همهي مردم كرهي زمين بيمار ميشوند و دكتر ميروند. دكتر ميگويد: اين قرص 4 ساعت. اين قرص 6 ساعت. آن كپسول 8 ساعت. آن شربت 24 ساعت. ميگوييم: آقاي دكتر ببخشيد! چون من اسرارش را نميفهمم داروي تو را نميخورم. ميگويد: برو بمير. يك دكتر 10 سال درس خوانده هرچه ميگويد گوش ميدهند. آن وقت تقليد از مرجع 80 ساله را ميگويد: تا اسرار را نفهمم عمل نميكنم. دكتري كه 10، 15 سال درس خوانده گوش ميدهد. مرجع تقليد به تو اين حرف را ميزند؟ ما هرچه خدا گفت بايد گوش بدهيم. بله اگر يك چيزي ضد عقل بود شما مقاومت كن. بگو: آقا اين با عقل سازگار نيست. اما اگر يك چيزي ضد عقل نيست، بگو: من نميفهمم. يك وقت ضد عقل است. ما در قرآن و روايات و اسلام دستوري ضد عقل نداريم. نماز مغرب سه ركعت است. ضد عقل كه نيست. بله يك وقتي ميگويي: ضد عقل است. مثل اينكه ميگويند: تشنهات شد آب لجن بخور. خوب اين را هيچ عاقلي نميگويد. اگر يك چيزي ضد عقل بود، ولي يك چيزي كه ضد عقل نيست، اما طبق عقل هم نيست، فوق عقل است، پس ما سه تا دستور داريم. ضد عقل، طبق عقل، فوق عقل. ضد عقل را عمل نكنيد. اما طبق عقل را عمل كنيم. فوق عقل را هم عمل كنيم.
خوب، فرشتهها «يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ (نحل/50)» هرچه خدا گفت: انجام ميدهند. فرشتهها هوس ندارند. اميرالمومنين انسان است. آب دهان به اميرالمومنين پرت ميكنند، عصباني ميشود. ميرود قدم ميزند برميگردد دشمن را ميكشد. ميگويند: چرا رفتي قدم زدي؟ گفت: آن وقتي كه آب دهان به من پرت كرد هيجاني شدم، ميخواستم شمشيرم براي هيجان نفس نباشد. فرشتهها عبادت ميكنند، اما هوس ندارند. اميرالمومنين انساني است كه پا روي هوس گذاشت. خيلي فرق ميكند بين كسي كه گوسفند ميكشد يا ابراهيمي كه بچهي خودش را چاقو ميگذارد كه بكشد. يعني دل كندن از بچه فرق ميكند. علي اصغر روي دست پدر باشد و گلويش براي رضاي خدا پاره شود، يا يك كسي را هلش بدهند و او را بياندازند. اميرالمومنين چه كمالاتي دارد، ما كه نميتوانيم بشناسيم. ولي پيغمبر فرمود: اگر حكمت 10 قسمت شود 9 قسمش را علي ابن ابي طالب دارد همهي مردم يك جز دارند. يعني علم همهي مردم يك، علم علي بن ابي طالب 9. علم و حكمت را 10 كنند يكي براي همهي مردم است. 9 تا براي او است. تنها كسي كه گفت: «سَلُونِي» هرچه ميخواهيد سوال كنيد جواب ميدهم. فرق ميكند با كسي كه گفت: «أَقِيلُونِي أَقِيلُونِي أَقِيلُونِي!» رهايم كنيد سواد ندارم. رهبر ما «سلوني» گفت. ديگران «أَقِيلُونِي» گفتند. خودشان ميدانند چه كساني هستند.
5- اقرار دشمنان نسبت به علم و ايمان حضرت علي(عليهالسلام)
وقتي علي بن ابي طالب شهيد شد، معاويه گفت كه: «ذَهَبَ الْفِقْهُ وَ الْعِلْمُ بِمَوْتِ ابْنِ أَبِي طَالِب» (بحارالأنوار/ج33/ص171) يعني فقه و علم با شهادت علي رفت. اين حرف معاويه است. معاويه ميگويد: علي به جايي رسيد كه اتاقي پر از كاه باشد يا اتاقي پر از طلا باشد كاه و طلا برايش فرقي نميكند. معاويه ميگويد. علم ظاهر و باطن را ميداند. ابن عباس ميگويد. علم اصحاب پيغمبر همه پهلوي علم علي «كَالْقَطْرَةِ فِي السبعة الْبَحْر» مثل يك قطره پهلوي هفت دريا. نه پهلوي يك دريا. فرمود: اگر زشتي حيله نبود ميگفتم: من سياست دارم يا معاويه. يكبار براي مسايل حكومتي وارد شد. فرمود: مردم توجه كنيد «دَخَلْتُ بِلَادَكُمْ بِأَشْمَالِي هَذِه وَ رِحْلَتِي وَ رَاحِلَتِي» ببينيد با اين لباس آمدم. با اين مركب آمدم. اين اسب من است اين هم لباس من است. آمدم حكومت كنم. اگر بعد از چند سال دارم ميروم ديديد ماشين و خانهي من عوض شد، معلوم ميشود من خائن هستم. «دَخَلْتُ … بِأَشْمَالِي» البته اين را بگويم. سير طبيعي طوري نيست. يك نانوا و يك قصاب و يك كفاش، يك فرش فروش و يك موكت فروش هم اگر ده سال يك جايي كار بكند، مثلاً پيكانش پژو ميشود. خانهي خشتياش آجري ميشود. خيلي از روستاها كه در شهر آمدند و در شهر كار ميكنند، آن زمين روستايشان را دارند. اين مقدار طبيعي است. امام رضا فرمود: بايد زندگيتان را بتوانيد در نماز جمعه بگوييد و خيس عرق نشويد. ما نميتوانيم مثل حضرت علي باشيم. ولي بايد يك طوري باشيم كه اگر هرجاي زندگيمان را فيلم برداري كردند و گفتند، خيس عرق نشويم.
فرق زمان علي و زمان ما. هركس ميخواهد علي را بشناسد اين است. اميرالمومنين وقتي ضربت خورد، فرمود: مردم ابن ملجم يكي زده شما هم يكي بزنيد. «ضَرْبَةً بِضَرْبَة» الآن پيشرفته ترين كشورهاي دنيا كه ادعا ميكنند من آمريكا هستم و طرفدار حقوق بشر هستند، دو تا برج در آمريكا ضربه خورد، آمريكا گفت: كل افغانستان را ميگيرم. كل كشور به خاطر دو تا برج. تازه اگر راست بگويد كه طالبان باشد و اينها كه ميگويند باشد، اگر! با اگر! برفرض اگر راست باشد دنيا بداند علي بن ابي طالب چنين كسي بود. واقعاً به اميرالمومنين افتخار كنيم. ما اميرالمومنيني داريم كه ميگويد: «ضَرْبَةً بِضَرْبَة» آن ميگويد: كل كشور به يك برج!
6- بالاترين كمالات مخصوص حضرت علي(عليهالسلام
اميرالمومنين فرمود: من كه شهيد شدم اما بعد از من، چيزهايي خواهيد ديد. 1- ذلت عمومي. همهي شما ذليل خواهيد شد. 2- خونريزي. 3- عوائد و بيت المال به طبقهي حاكمه خواهد رسيد. ولادت در كعبه شهادت و در مسجد. در پروندهي اميرالمومنين 5/19 نيست. همه بيست است. روي كرهي زمين بهترين جا كعبه است و حضرت امير آنجا متولد شد. بهترين شب، شب قدر، بهترين حال نماز، در نماز بهترين حال سجده است، بهترين راه رفتن، شهادت است، بهترين راه شهادت در حال روزه است، در حال روزه، در حال نماز، در حال سجده، در مسجد كوفه، تنها فردي كه چنين خصوصياتي دارد، علي است. ابن عباس ميگويد: علي ابن ابي طالب يك لحظه شرك به خدا نداشت، ديگران سالها مشرك بودن بعد توبه كردند. يك آن و لذا همه ميگويند: «عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ كَرَّمَ اللَّهُ وَجْهَه» (بحارالأنوار/ج19/ص287» يعني صورتش را گرامي داشت. اول كسي كه با پيغمبر نماز خواند. تنها كسي كه پيغمبر با او صيغهي برادري خواند. تنها كسي كه فرمود: من شهر علم هستم و علي باب علم است. تنها كسي كه گفت: من و علي پدر امت هستيم. تنها كسي كه جاي پيغمبر خوابيد. تنها كسي كه همسرش معصوم است. تنها كسي كه پدر دو تا امام است. تنها امامي است كه زوجهاش دختر پيغمبر و مادر 11 معصوم است. پدر 11 امام است. تنها امامي كه عقد ازدواجش را خدا در آسمانها خواند. تنها كسي كه مظلومتر از او نبود. تنها كسي كه ابرقدرتي بود ولي روي خاك مينشست.
7- خاطرهاي از يتيم نوازي اميرالمؤمنين(عليهالسلام)
خانهي يك يتيم آمد. غذا درست كرد به يتيمها داد گفت: بخوريد. بچههاي يتيم غذا خوردند. بعد خواست بچهها را بخنداند ديد بچهها نميخندند. با زانوها و دستهايش راه رفت، و صداي بزغاله درآورد. دور خانه دويد و صداي بزغاله كرد. با دست و پايش، يعني با زانوهايش و دستهايش. بيرون آمد غلامش قنبر به او گفت كه: يا علي خانهي يتيم ميرفتي، غذا دهان بچهي يتيم ميگذاشتي، يتيم را ميبوسيدي. كار امشبت يك كار نويي بود، صداي بزغاله ميكردي. علي ابن ابي طالب فرمود: علي صداي بزغاله كند كه يك يتيم بخندد، برايش ارزش دارد. من وقتي وارد شدم هركاري كردم يتيمها بخندند، نخنديدند. فكري بودم چه كنم كه اين يتيمها بخندند. تشخيص دادم من صداي بز كنم كه اين يتيم بخندند.
خدايا به آبروي اميرالمومنين مرده و زندهي ما را ببخش. مشكلات روحي و اخلاقي و سياسي و اجتماعي و نظامي و همهي مشكلات ما را حل كن. دشمنان اسلام را اگر قابل هستند هدايت كن. اگر قابل نيستند هر طرحي ميكشند طرحشان را خنثي و طراحشان را نابود كن. مزهي فهم دين و عشق به امير المومنين و بچههايش و اهل بيت، مزهي فهم قرآن و عمل به قرآن به ما و نسل ما بچشان. فرزند علي، حضرت مهدي را از الآن تا ابد قلبش را از ما راضي كن. همهي دعاها را مستجاب كن. ما را در همهي خيرها شريك كن. اگر عملي از ما خير سر زد همهي علاقمندان به اميرالمومنين را در خير ما شريك كن. اميرالمومنين ضربت خورد گفت: رستگار شدم. لحظهي مرگ را لحظهي رستگاري ما قرار بده. نسل ما را تا آخر تاريخ از بهترين ياران امام زمان قرار بده. خدايا در باغچه آب لجن ميرود و آب زلال بيرون ميآيد. در زمين آب فرو ميرود. اينهايي كه امشب مسجد ميآيند، حسينيه، مهديه يك جا جمع ميشوند. خدايا همينطور كه آب آلوده تبديل به آب زلال ميشود همهي ما را امشب تبديل به مومنين و مومنات بفرما. هر دعايي كه به عقلمان نيامد… خدايا در دل ما كينهي كسي را قرار نده. توفيق توبهي واقعي به همهي ما رحمت بفرما. هرچه شب قدر براي خوبان تاريخ مقدر ميكني، همه را براي همهي ما مقدر بفرما. دين ما و دنياي ما، رهبر ما، دولت ما، امت ما، جوانهاي ما، ناموس ما، نسل ما، مرز ما انقلاب ما، آبروي ما و هرچه به ما دادهاي در پناه حضرت مهدي حفظ بفرما. ما را از غافلين در دنيا و از خاسرين و زيانكاران در دنيا و آخرت و از غصه خورها و اهل حسرت «يوم الحسرة» قرار نده. خدايا ظهور حضرت مهدي را نزديك بفرما. ما را براي امام زمان بازو قرار بده. ما را مشمول دعايش قرار بده. امنيت كامل بر همهي بلاد اسلامي بخصوص ايران و افغانستان، لبنان، فلسطين، عراق، بر همهي بلاد اسلامي امنيت كامل مستقر بفرما. شر ابرقدرتها به خصوص آمريكا و اسرائيل به خودشان برگردان. به بيهمسرها همسر خوب مرحمت كن. به بيمسكنها مسكن خوب مرحمت كن. به بيكارها شغل خوب مرحمت كن. به مريضها شفا مرحمت كن. به بيكارها كار حلال مقدر كن. بچههايي كه متولد نشدهاند، سالم و صالح متولد كن. همهي مشكلات فرد و جامعه و دولت و ملت و نسل و ناموس ما را برطرف بفرما. از همديگر بگذريد. فحشت داده است، حلال! غيبت كرده است، حلال! از او طلب داري، ببخش! از هم بگذريد تا خدا از شما بگذرد.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»