متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1388/7/23
بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
بحثي كه در نظر گرفتم براي شما بگويم سيمايي از نماز است.
1- نماز نشانهي كرامت انسان است. همين كه خدا به ما اجازه داده، اگر يك كارتي به شما بدهند كه شما با فلان شخصيت ملاقات داري، كلي افتخار ميكنيد. در مكه در سال چند نفري را يك كارتي ميدهند كه اينها در خانهي كعبه بروند، نه در مسجد الحرام. در خود كعبه! سر آن كارتها دعوا است. آن كارتها را حاضر هستند چند ميليون بخرند. همين كه به ما اجازه ميدهند ما كه همه جمع شويم نميتوانيم يك مگس خلق كنيم، گفتند: تو كه نميتواني يك سلول و يك اتم خلق كني، با كسي حرف بزن كه با يك اراده همهي هستي را به وجود ميآورد. اجازهي گفتگو.
الآن اگر بگويند: آقا اين شماره را بگير. مثلاً فلان شخصيت، مقام معظم رهبري گوشي را برميدارد. رييس جمهور گوشي را برميدارد. رييس مجلس گوشي را برميدارد. نميدانم رييس قوهي قضاييه گوشي را برميدارد. يك استاندار گوشي را برميدارد. اگر بگويند: آقا اگر زنگ بزني خودش گوشي را برميدارد، همهي شما زنگ ميزنيد. ميگوييد: خودش برميدارد. راستي ميگويي. خود خود خودش برميدارد؟
1- ياد خدا، زمينه دريافت لطف خدا
بگذار ببينم. قرآن يك آيه دارد ميگويد: بابا من ياد شما ميكنم. «فَاذْكُرُوني أَذْكُرْكُم» (بقره/152) تو ياد من باش، من خودم گوشي را برميدارم. تازه ما ياد خدا باشيم چيزي گير خدا نميآيد. ولي اگر خدا به ما لطف كند، خيلي چيز گير ما ميآيد. نماز كرامت انسان است.
يك وقت دخترها ميگفتند: چرا ما زودتر بايد نماز بخوانيم؟ الآن اگر در يك سالن بستني آوردند، گفتند: اول بستني رابه دخترها بدهيد، دخترها ميتوانند بگويند: آقا چرا اول به ما دادي؟ همه ميگويند: خوب خوب شد، خوب شد. چرا؟ براي اينكه بستني… (خنده حضار) بله ديگر… يعني يك بستني توجه كنيد. يك بستني پذيرايي است. به شما احترام كردند براي شما بستني آوردند. اينكه به دخترها بگويند: زودتر با خدا حرف بزنيد، احترام به شماست. اين يك مورد. يك مورد هم چون يك مشكلاتي، شايد البته اين دومي را من شايد ميگويم. با كلمهي شايد شايد شايد شايد ميگويم.
دختر مشكلاتي خواهد داشت، دارد. در سال و در ماه، روزهايي را نميتواند نماز بخواند. ما اگر اينها را جمع كنيم گفتند: 6 سال زودتر شروع كند. تا اين شش سال جبران آن چهل سالي كه فرض كنيد چهل سال مشكل دارد. چهل تا دوازده ماه، چهل تا ده تا چهارصد تا، چهل تا هم چهارصد و… چهارصد هشتاد ماه هرماهي هم پنج، شش، روز مشكل دارد. ميگويد: شش سال زودتر نماز را شروع كن تا اگر يك زماني نتوانستي نماز بخواني، از پسرها و مردها عقب… مثل يك ماشيني كه نميتواند راه برود، ميگويند: يك نيم ساعت زودتر از خانه حركت كن. چون او ماشينش بيام و است گازش را ميگيرد و ميرود. تو چون ممكن است ماشينت پنچر شود، بنابراين يك نيم ساعت زودتر حركت كن كه اگر دو بار پنچر شدي، از آن بي ام و عقب نماني. قرآن نميخواهد عقب باشد. و همه بايد دوش به دوش برويم. زنها عمرشان چهار سال هم بيش از مردها است. ميانگين ميگوييم. حالا يك زني زودتر بميرد، تصادف است. معمولاً عمر زنها بيش از مردها است. آدم قبرستان كه ميرود زنها سر قبر شوهرها نشستند. هر قبرستاني بروي زنها سر قبر شوهرها نشستند. ما الآن زن بيوه خيلي داريم ولي مرد بيوه كم داريم. (خنده حضار) (حاج آقا سرفه ميكنند) اينكه ميگويم ميانگين ميگويم. مربوط به زنان ايران هم نيست. عمر زن در كرهي زمين، ميانگين، ميانگين، مثلاً ميگويند: ميانگين هواي تابستان داغ است. حالا يك روستا خنك است، كار به آن نداريم. ميانگين ميگوييم. ميانگين عمر زن در دنيا چهار سال بيش از مرد است. چهار سال بيش از مرد عمرميكند، يعني مرد مرده، زن هست. شش سال هم زودتر نماز را شروع ميكند، شش سال و چهار سال؟ يعني چهار سال بعد از مرگ شوهرش نماز ميخواند. شش سال هم زودتر شروع كرده، اين ده سال جبران آن پنج روز، پنج روز، شش روز، شش روزها است. شايد! نماز يك كرامت است.
پس بگذاريد بنويسم كه حالا اگر كسي خواست يك تابلودرست كند، داشته باشد.
2- تكليف الهي، امتياز انسان بر حيوان
1- نماز گفتگو با خداوند نشانهي كرامت انسان است. گربه به تكليف نميرسد. فيل به تكليف نميرسد. انسان به تكليف ميرسد. پيداست تكليف يك مقام است. يك كرامتي است كه خدا به گربه و فيل نداده است. به انسان داده است. كرامت است. مثل عمامه! الآن به هر طلبهاي اجازه نميدهند عمامه به سر گيرد. ميگويند: بايد سوادت به اينجا برسد بعد ما عمامه سر تو بگذاريم. عمامه كرامت است. و يك روحاني را هم اگر خواستند توبيخ كنند، دادگاه ويژهي روحانيت يكي از كارهايي كه ميكنند ميگويند: عمامهاش را برداريد. يعني اين كرامتش را برداريد. حجاب يك كرامت است. اصلاً لباس يك كرامت است. برهنگي كه حيوانها هم هستند. اگر برهنگي نشانهي تمدن است كه الآن همهي حيوانها از ما تمدنشان بيشتر است. لخت شدن كرامت نيست. پوشش كرامت است. شما سكه را در قاب ميگذاري. برگ زرد را كه در قاب نميگذاري. يك چيزي كه ارزش دارد، حفاظت ميكني. يك چيز مهم را در گاوصندوق ميگذاري. هيچ وقت در گاو صندوق تنباكو نميگذاريد. پنبه نميگذارد. اگر يك چيزي را گفتند حفظ كن، خانم خودت را حفظ كن، چون ارزش داري. اگر ميگويند: فحش نده، به خاطر اينكه عزيز هستي. اين زبان حيف است فحش بدهد. حرف زشت است. تو خليفهي خدا هستي. خليفهي خدا فحش ميدهد؟ اگر ميگويند: سيگار نكش، اين ريه حيف است دود در آن برود. اين ريه را خدا براي هواي سالم خلق كرده است. تو چرا در اين دود ميكني. اين چشم شما حيف است بد ببيند.
زمان شاه ما سوار يك اتوبوس شديم، مسافرت كنيم. يك كسي تا ديد ما آخوند هستيم، ميخواست حال ما را بگيرد. گفت: آقاي راننده جناب شيخ وارد اتوبوس شد. موسيقي را روشن كن. (خنده حضار) ميخواست حال ما را بگيرد. اين راننده هم موسيقي را روشن كرد. من داشتم فكر ميكرد كه حالا چه كنم؟ پياده شوم؟ساكت شوم؟بلند شوم بگويم: نكن. همينطور كه داشتم فكر ميكردم چه كنم اين آقايي كه گفت: راننده موسيقي را روشن كن، گفت: آ شيخ! از موسيقي لذت ميبري؟ گفتم: بحث حلال و حرامي نيست. اينكه ميخواند يك رقاصه است. يك خواننده است.
3- بهرهگيري بهتر از نعمتهاي الهي
من ميتوانم يك دانشمند شوم. آيا مغزي كه ميتواند دانشمند شود، حيف نيست در اختيار يك رقاصه بگذارد؟ حالا گيرم هم موسيقي حلال! گيرم هم موسيقي حلال، حلال هم باشد من حيف هستم. من كاري به حلال و حرامياش ندارم. من خيلي از اخبار هم پاي تلويزيون گوش نميدهم. اخبار مهم را گوش ميدهم. يك اخباري كه در من و در جامعه من فعلاً نقشي ندارد، خبر از ورزش دقيقهي آخر ميگيريم. آقا بالاخره فلان كشور با فلان كشور مسابقه داشتند، چه كسي برنده شد؟ ميگويد: دو به يك خلاص! حالا چرا من دو سه ساعت بنشينم دو به يك شوند. برو دو ساعت را خودت ورزش كن، خودت ورزش كن. خودت ورزش كني ارزش است، بنشيني ورزش مرا ببيني. مثل اينكه تو بنشيني پولهاي مرا ببيني. خوب چيزي گير تو نميآيد. من اگر پول هايم را نشان شما بدهم، به شما چه ربطي دارد؟ خودت بلند شو پول پيدا كن. حالا ميخواهي اطلاع داشته باشي، بگو: آقاي قرائتي پول چقدر، چقدر پول در جيبت است؟ دقيقهي آخر بگو: چقدر؟ همينطور عمرمان را تلف نكنيم. جوانها و عزيزها خيلي عمر شما مهم است. قرآن بخوانم. قرآن ميگويد: لحظهي مرگ ميگويد: «رَبِّ ارْجِعُونِ» (مومنون/92) يك مدت و مهلت كم… يعني اين عمري كه ده ساعت ده ساعت تلف ميكنيم، وقتي ميرسد كه براي يك دقيقهاش التماس ميكنيم. ديگه ميگويند: فايده ندارد. بنابراين اين كرامت انسان است، ارزش دارد. اين سلول… آقا يك نوار من به شما بدهم، حاضر هستي صداي گربه روي آن ضبط كني؟ خوب نوار است، ارزش دارد. عمر ما چه نواري روي مغز ما پر ميشود؟ مغز ما، اين دست شما ميتواند كرامت باشد. ميتواني از اين دست كار خير بكني. چرا كار شر كردي؟ ميتوانستي حرف خوب بزني. اصلاً ميتوانستي رفيق خوب بگيري، چرا با اين رفيق شدي؟از وقتي با اين رفيق شدي چقدر ما را آلوده كرده است؟ وادارمان كرده فحش بدهيم. وادارمان كرده بد بگوييم. بد ببينيم، بد عمل كنيم. كرامت انسان است.
4- مقايسه اذان مسجد با ناقوس كليسا
2- نماز گفتگو از طريق وحي است. نماز گفتگو از طريق وحي است. همه از طريق وحي است. شما اذان را با ناقوس مقايسه كنيد. مقايسه كنيد ببينيد چه ميشود. من ماه رمضاني در يكي از كشورهاي غربي بودم. به من گفتند: امشب جمعي از مسيحيّت، مسيحيها پاي منبر شما ميآيند. خوب يك عده مسلمان نشسته بودند، مسيحيها هم وارد شدند. حرفهاي ما هم دوبله انگليسي ميشد. من گفتم: حالا امشب مخاطبين ما هم مسلمان هستند هم مسيحي چه بگويم؟ گفتم: مقايسه كنم بين اذان و ناقوس. به يك آدم خوش صدا گفتم بلند شو جمله جمله اذان بگو. اذان چيست، ناقوس چيست. ناقوس صدايش را هركس شنيده كه شنيده هركس نشنيده، مثل اين ساعتهاي بزرگ هست دِلنگ دِلنگ ميكند. اين مثل زنگ ساعتهاي بزرگ كه در ميدانها هست. گفتم: اين صدا چه باري دارد؟ چه پيامي دارد؟ اما اذان چه پيامي دارد؟ الله اكبر! اولش ميگوييم: الله، آخرش هم ميگوييم: لا اله الا الله!اول اذان الله است، آخرش هم الله است. بين دو تا الله يك دوره تفكرات است. دعوت به خير است. «حي علي الصلاة، حي علي الفلاح،حي علي…»، «حي» يعني بشتاب. نه يعني برو. بدو! بدو بشتاب. «اشهد ان لا اله الا الله» هيچ جاذبهاي براي من جز خدا نيست. من جذب هيچ چيز نميشوم. «اشهد ان محمداً رسول الله» (صلوات حضار) من قانون و مكتبم را از هيچ كس نميگيرم. جز مكتب پيغمبر!به چه دليل من بله قربانگوي تو شوم. تو بله قربانگوي من باش. به چه دليل من قانون تو را عمل كنم؟ قانوني ارزش دارد كه قداست داشته باشد. او كه مرا ساخته است، او براي من حق قانونگذاري دارد. خدا مرا ساخته قانون مرا شرق بدهد، قانون مرا غرب بدهد. شرق و غرب چه كاره هستند كه براي من قانون وضع كنند؟ قانون من الهي است. «اشهد ان اميرالمؤمنين علياً ولي الله» اگر بنا است الگو بگيرم، اميرالمؤمنين الگوي من است. يك مقايسهاي كردم. آن مؤذن هي اذان ميگفت من معنا ميكردم. اين سرود ما است. حالا سرود مسيحيت ناقوس است.
بحث تحقير نيست. بحث مقايسه است. مقايسه كنيم اين دو را. يكي از راههاي قرآن مقايسه است. من مقايسههاي قرآن را نوشتم. حدود چهارصد مقايسه در قرآن است. اين يا آن؟خودت فكر كن. «أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقا» (سجده/18) مؤمن و فاسق يكسان هستند؟ «هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصير» (رعد/16) نابينا و بينا يكسان هستند؟ «أَمْ هَلْ تَسْتَوِى الظُّلُمَاتُ وَ النُّور» (رعد/16) «أَمْ نَجْعَلُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كَالْمُفْسِدينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقين» (ص/28) مفسد و متقين را يكسان حساب كنيم. «ْمِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْر»، «مِثْقالَ ذَرَّةٍ شر» مقايسههايي كه در قرآن است من حدود چهارصد تا يادداشت كردم. اين يا آن؟ چون وقتي آدم به هم ميرسد، يعني يك آدم معمولي كه راه ميرود معلوم نميشود. اما يك بلند كنار او بايستد، ميگويد: اوه اين چقدر كوتاه است. اگر يك كوتاه ببيند مي گويد: اوه اين چقدر كوتاه است. يعني ما ميگوييم: «تعرف الاشياء باضدادها» آدم يك مقدار در جادهي خاكي كه رفت تا به آسفالت رسيد ميگويد: هاي، چون اذيت شد. در گرد و خاك شد، ماشينش، لاستيكش.
5- زبان نماز، زبان قرآن كريم
نماز از طريق وحي است. بي تشريفات است. هر وقت ميخواهيد… يك كسي گفت: آقا نميشود نماز را فارسي بخوانيم؟ گفتم: نماز چقدر طول ميكشد؟ كل نماز ده دقيقه يك ربع ميكشد. اين يك ربع را هرچه خدا گفت گوش بده. باقياش را اگر خيلي ادم خوبي هستي باقياش را فارسي با خدا حرف بزن. مگر مريض هستيم كه حالا… ميگويند: آقا شما يك لباس را اجباري بپوش، پيراهن و شلوار كه بدنت پوشيده باشد، شال گردن، دستكش، باقي لباسها را ميخواهي بپوش، ميخواهي نپوش. شما ده دقيقه هرچه خدا گفته انجام بده. باقياش را با خودت. شما سي روز همان ساعتي كه خدا گفته ماه رمضان روزه بگير. سال 365 روز است. 4 روز كه روزه حرام است. عيد فطر روزه حرام است. عيد قربان روزه حرام است. ديگر؟ عاشورا… نه حرام نيست مكروه است. خوب غير از سالي سه چهار روز حالا 5 روز را كم كنيم. 360 روز، 30 روزش را هرچه خدا گفته، همان زمان روزه بگير. 330 روزش را اختيار با خودت است. يك سوره حمد و قل هو الله را هرچه خدا گفته انجام بده. باقياش را اگر خيلي ميخواهي با خدا عبادت كني، نميشود قرآن را فارسي بخوانيم؟ نه! يك صفحه را عربي بخوان،بعد تا فردا صبح با خدا فارسي حرف بزن.
چون اگر بنايش فارسي باشد، اگر ريل را برداري ديگر معلوم نيست قطار كجا ميرود. عربي ريل است كه بايد اين كلمه را بگويي. بعد هم كلمات قرآن خيليهايش قابل ترجمه نيست. من پريروز يك جايي سخنراني داشتيم. مخاطبين از 25 كشور بودند. حرفهاي من را دوبله ميكردند. يك حرفي زدم گفتم: اين هم شد قوز بالاي قوز! همهي مترجمها ماندند. قوز بالاي قوز چيست؟ (خندهي حاج آقا) آمدند گفتند: قوز بالاي قوز چيست؟ گفتم: نفهميدم كه اين كلمه براي شما قابل ترجمه نيست. گاهي وقتها يك كلمات قرآن مثلاً الله، الله يعني خدا. ما گاهي ترجمههايمان از درد لاعلاجي است. مثل اينكه آدم ميخواهد مثلاً امام حسين را به بچهاش ميگويد. چه چيزي بگوييم. آخر اين بچهي سه ساله نميفهمد. آخر اين امام حسين آدم خوبي است. اين آدم خوبي است ترجمهي امام حسين نيست. اين بچه بيش از اين ظرفيت ندارد. يا مثلاً وقتي ما ميخواهيم بگوييم: عمر طلا است. ميداني چرا؟ براي اينكه ما مهمترين چيز نزدمان… واقعاً عمر طلا است؟ اين درست است؟ اين توهين به عمر است. هزار كيلو طلا به يك دقيقه عمر نميارزد. منتهي ما از بس نميدانيم چه خاكي بر سرمان كنيم، ديگر از طلا بهتر است؟ ميگوييم: عمر طلا است.
واقعاً كلمات قرآن قابل ترجمه نيست. مثل آن آقايي كه ميگفت: آقا نميشود پيغمبر را در دنيا جزا بدهيم؟ خوب بسم الله در دنيا چه چيزي داري به پيغمبر بدهي؟ صبحانه، زبان بره، عصر هم سيراب شيردان، جوجه كباب، قالي ابريشمي، هواپيماي شخصي، نميدانم يك برج به او ميدهيم. خوب اينها گير يك يهودي نميآيد؟ گير يك قمارباز نميآيد؟ شما در دنيا چيزي نداريد به پيغمبر بدهيد. پيغمبري كه ميلياردها آدم را هدايت كرد، صبحانه به او عسل ميدهي؟ جوجه كباب ميدهي؟ چه ميدهي؟ دنيا كوتاه است. براي بدن چيزي نيست. مثلاً صدام نميشود در دنيا كيفرش داد. آنوقت كيفر صدام چيست؟ يك گلوله در مغزش بزنيم! جزاي صدام يك گلوله است؟! اين همه جوانهاي ما را پرپر كرد. نه براي صدام جنايتكار چيزي است، نه براي پيغمبر رحمة للعالمين.
اصلاً دنيا كوتاه است، الفاظ دنيا هم كوتاه است. ادبيات دنيا هم كوتاه است. چون كوتاه است ما حق نداريم نماز فارسي بخوانيم. قرآن فارسي بخوانيم. بايد عربي بخوانيم، چون لا اقل عربي امام ميگوييم. حالا وقتي امام ميگوييم،يعني پيشوا. پيش نماز هم پيشوا است. يك قدم جلو ميروي پيشوا ميشوي. يك قدم عقب ميروي پسوا ميشوي. يعني امام حسين همين است. نميشود امام را به معناي پيشوا معني كرد.
نماز گفتگوي با خدا است. بيتشريفات، هركس هر لحظه ميخواهد با خدا حرف بزند. با وضو، بيوضو، فقط نماز وضو دارد. شما بيوضو هميشه ميتواني ياد خدا باشي. ذكر خدا! در هر زمان، در هز زماني ميشود ياد خدا بود. در هر مكان، نماز هم قيام دارد، هم قعود، هم خوابيده. قيامش هم قيام دارد. نشستن دارد. ركوع دارد. به خاك افتادن هم دارد.
جنسيت در نماز نيست. زن و مرد! دختر و پسر! در دسترس همهجا هست. براي همه، هميشه، همهجا با هر شرايط. نماز مسجد افضل است. اما در خانه هم ميشود عبادت كرد. پشت فرمان هم ميشود عبادت كرد. اميرالمؤمنين كفشهايش را وصله ميكرد ميگفت: سبحان الله! سبحان الله!گفت: چه ميكني؟ گفت: با دستم وصله ميكردم، ترسيدم زبانم بيكار باشد. گفتم: حيف است. حيف است زبانم بيكار باشد. يك راننده تاكسي ميتواند همينطور كه پشت فرمان نشسته بگويد: الله اكبر!
هم فردي، هم جماعت. هم صبح، هم ظهر، هم عصر، هم مغرب، هم سحر.
6- تمركز و حضور قلب در نماز و نيايش
تمركز، حضور قلب. اين اصل تمركز اصل خوبي است. الآن در دنيا روي تمركز خيلي كار ميكنند. يك عرفانهاي كاذبي هست، مثلاً ياد طرف ميدهد كه چنين كن. بيست دقيقه، بعد چنين كن، هفت دقيقه. اين بازيها را ميخواهد چه كند؟ به ما گفتند: سر نماز حواست را جمع كن. اين تمركز خيلي مهم است. امروز دنياي علم از تمركز حواس خيلي چيزهايي كشف كرده است و به خيلي جاها رسيده است. نه فقط در نماز تمركز است. در عبادت هم تمركز است. اگر شما ادرار داري، وضو هم داري، ميگويي: اگر بروم ادرار كنم وضو بگيرم، نماز جماعت تمام ميشود. پس حالا تا وضو دارم نماز را بخوانم بعد دستشويي ميروم. اسلام ميگويد: نه! برو وضو بگير، نماز را فرادي بخوان. جماعتي كه در حال نگهداشتن ادرار باشد، اين جماعت ارزش ندارد. نگهداشتن ادرار ضرر دارد. بعضيها براي اينكه با وضو باشند سه ساعت ادرارشان را نگه ميدارند. اين خل است. نگه داشتن ادرار خيلي ضرر دارد. اين براي اينكه با وضو باشد ادرار نگه ميدارد. خيلي… خيلي خراب است.
به حكيمي گفتند: پسرت بيادب است. گفت: چطور؟ گفت: داشتيم مسافرت ميكرديم، هرجا ادرارش ميگرفت، اين پسر شما، آقازاده، ميپريد پاي اسب ادرار ميكرد. گفت: پسر من نيست. گفت: اِ…! پسر شماست. گفت: اگر پسر من بود روي اسب ادرار ميكرد. (خنده حضار) براي اينكه همين مقداري كه نگه دارد پايين بيايد يك دقيقه ادرارش را نگه داشته است، ضرر دارد. نگه داشتن ادرار ضرر دارد. نگه داشتن ادرار ضرر دارد. معلم سر كلاس اگر بچه دستش را بالا كرد، گفت: ميخواهم دستشويي بروم بگذار برود. ما خيلي از كارهايمان والله نميدانم چيست. بارها من اين را گفتم. و اجازه بدهيد يكبار ديگر هم بگويم بلكه انشاالله فرهنگ شود. چادر مشكي در خيابان ارزش است. در يك مدرسه اي كه همه دختر هستند، هيچ مردي نيست اين خانم به چه دليل لباس سياه و نميدانم قهوهاي و سرمهاي پوشيده است؟ خوب دختر من سر كلاس آمده است. بايد هفت ساعت نگاه به سرمهاي كند. رنگ شاد بپوشد. در قرآن راجع به رنگ يك آيه داريم ميگويد كه: «لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرينَ» (بقره/69) رنگ بايد شاد باشد. نه يعني گل و ورگل داشته باشد كه باز شاگرد به جاي اينكه درس را گوش بدهد دائم به گلها… نه لباس ساده! لباس ساده ولي رنگش شاد باشد. بله وقتي ميخواهيد بيرون بياييد، براي اينكه جاذبه كم شود، رنگ سير بپوش، كه چشم دنبالت نباشد. چون مردم و اينها آخر نه ما خواهر و برادر هستيم. اين حرفها چيست؟ مردم از زن پيغمبر هم دست برنميدارند. قرآن ميگويد: «يا نِساءَ النَّبِي» اي خانمهاي پيغمبر! چنين و چنان كنيد، چرا؟ براي اينكه «ِفَيَطْمَع» اگر چنين نكنيد، «فَيَطْمَعَ الَّذي» آن كسي كه طمع ميكند كسي كه «في قَلْبِه» ديگر معناي اين را ميفهميد، «مَرَض» (احزاب/32) مرض را هم ميدانيد يعني چه. يعني آن كسي كه در قلبش مرض است دربارهي شما طمع ميكند. مانتو و چادر و هر لباس ديگري بايد يك لباسي باشد كه آن كسي كه در قلبش مرض است، حواسش به شما منتقل نشود. در قضاوت هم همينطور است. قاضي اگر كفشش تنگ است قضاوت نكند. چون فشاري كه به پايش ميآيد، تمركز فكرش را از بين… حتي قاضي اگر ادرار دارد قضاوت نكند. چون ادرار قاضي در مغز قاضي اثر دارد. ببينيد اسلام…. گوش بدهيد. من زيبايي اسلام را ميگويم. اسلام براي تمركز فكر… دختر و پسر از هم جدا درس بخوانند. تمركز دارند. كنار هم بنشينند. بخشي از فكرشان به جاي درس حواسشان پرت ميشود. تمركز در تحصيل، حضرت آمد نماز بخواند فرمود: فاطمه جان اين پرده را بردار. گل حواس مرا پرت ميكند. تمركز در عبادت،تمركز در قضاوت، خيلي مهم است. در نماز حضور قلب داشته باشيم. نماز عبادتي است برخاسته از قلب، مغز، دست، ظاهر، باطن فقط محتوا نيست.
7- زيبايي الفاظ و مفاهيم قرآني
عبارتهاي نماز، نماز ريتم دارد. بسم الله الرحمن الرحيم. ريتم را ببينيد. «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِين، الرَّحْمَنِ الرَّحِيم» ريتم را… «مَلِكِ يَوْمِ الدِّين»، «نَسْتَعِين»، «ْمُسْتَقِيم»، «ضَّالِّين»، «احد، صمد، يلد، يولد» نماز ريتم دارد. محتوايش فوق تصور، قالبش زيبا. همهي سورههاي قرآن همينطور است. ما مزهي قرآن را نچشيديم.
يكبار بنا شد كه راجع به بزرگي جهنم مقاله بنويسم. گفتند: هركسي فكر كند راجع به بزرگي جهنم چه ميتواند بنويسد. برويد يك مدتي هم فرصت مطالعاتي… آمدند مقالههايشان را روي هم گذاشتند و گفتم: حالا قرآن چه ميگويد؟ قرآن ميگويد كه: «يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّم» (ق/30) به جهنم ميگوييم: «هَل»، «هَل» يعني آيا، «هَلِ امْتَلَأْت» يعني مملوء شدي. پر شدي؟ «وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزيدٍ» (ق/30) باز هم داري بفرست بيايد. «هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزيدٍ» پر شدي؟ باز هم داري بگو بيايد. يعني يك كلمه! باز هم جا هست. گاهي وقتها مثلاً راجع به آيين همسر داري، راجع به آيين همسر داري يك دو تا كلمه ساده گفته است. چطوري زن و شوهرها همسرداري كنند؟ در قرآن براي همسرداري چهار تا كلمه گفته است. گفته: اگر ميخواهيد همسرداري كنيد، اين آيين همسرداري است. 1- «َلا يَحْزَن» (احزاب/51) حزن، خانم محزون، غم و غصه نخورد. «وَ يَرْضَيْن» (احزاب/51) خانم راضي باشد. «عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوف» (نسا/19) با خانم عرفي معاشرت كنيد. يعني عادي زندگي كنيد. زندگيتان استثنايي نباشد. مثل بقيه! «تَقَرَّ أَعْيُنُهُن» (احزاب/51) يك كاري بكنند كه خانمها چشمشان به جمال شوهر روشن شود. آيين همسرداري: خانم محزون نشود. غم نخورد. خانم راضي باشد. زندگي با خانم عادي باشد. زندگي استثنايي نباشد. «تَقَرَّ أَعْيُنُهُن» يعني چشم خانم به جمال شما روشن شود. حالا شما يك كتاب راجع به آيين همسرداري بنويس. در سه كلمه گفته است. در سه كلمه گفته است.
برخورد زن و شوهر بايد چگونه باشد؟ «هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن» (بقره/187) زن و شوهر براي همديگر لباس هستند. آنوقت اين لباس ميدانيد چقدر خاصيت دارد؟ يعني اگر هوا داغ شد، لباس نازك ميشود. هوا سرد شد، لباس ضخيم ميشود. مرد عصباني است، زن كوتاه بيايد. زن عصباني است، مرد كوتاه بيايد. هوا سرد است. لباس ضخيم! هوا گرم است. لباس نازك! لباس و انسان بايد به هم بخورد. شما يك آيت الله كراوات ببندد كه… (خنده حضار) اين كه به هم نميخورد. يعني آدم بايد انتخاب همسرش بخورد. يك خانوادهي نماز خوان چرا با يك خانوادهاي كه اهل نماز نيست وصلت كرديد؟ خوب تو كه اين همسر تارك الصلاة را گرفتي، آنوقت بچههايت هم تارك الصلاة ميشود. يك نسل تارك الصلاة براي چه ميگذاري؟ براي اينكه دختر خوشگل است؟پسر خوشگل است؟ اين خوشگلي كه از خدا قيچي شده، چرا يك نسل تارك الصلاة به خاطر شكل ميگيريد؟ شكل يك مدتي شكل است. تاركالصلاة در طول تاريخ تاركالصلاة ميشود. پدر اگر نماز نخواند بچه… هزار و چهار صد سال پدر در پدر شما نماز خواندند، به شما كه رسيد نماز را از دست دادي؟ پيداست بيعرضه هستي. يعني در طول تاريخ پدر در پدر نماز خواندند،حالا كه نوبت شما شد به خاطر اينكه حالا عاشق دختر شدي، يا عاشق پسر شدي، حالا نماز هم نخواند طوري نيست در عوض شوهر خوبي است. همسر خوبي است. براي چه خوب است؟ حالا يا طلا دارد يا نميدانم خانه دارد يا ماشين دارد. به خاطر جمادات.
كلماتي كوتاه، موزون، قابل دفاع، آنوقت اين نماز با همه چيز، با مسايل سياسي رابطه دارد. اگر كسي عمري نماز بخواند.
8- خطر ظاهربيني در برخوردهاي اجتماعي
بعضي هستند ميگويند: فلاني آدم خوبي است. ميگوييم: چطور؟ ميگويد: والله من ميشناسم پدر بزرگش نماز شب ميخواند. بابا ما دينمان نماز شب كه نيست. نماز شب يكي از مستحبات است مي خواهي بخوان. دين ما اينجاست كه يكوقت امام حسين كه نامه نوشت بياييد، بروند. افرادي را امام حسين نامه نوشت بياييد، امام حسين را تنها گذاشتند، ولي نماز شب هم ميخواندند. نماز شب ارزشي ندارد. اصلاً خيليها هستند در مقابل اميرالمؤمنين اسمشان چه بود؟ خوارج… خوارج پيشانيشان پينه بسته بود از بس سجده كرده بودند. از خوف خدا يك ليتر يك ليتر اشك ميريختند. اما در مقابل عليبن ابي طالب شاخ و شانه كشيدند. مثل اينكه فلاني سرطان دارد. ببين اين انگشتر عقيق دستش است. آيت الكرسي هم رويش نوشته است. اين خيلي ظاهر بيني است. اين خيلي سطح بيني است. كه يك كسي را بگويي… يا مثلاً بگويي: ايشان حزب اللهي است به خاطر اينكه ريش دارد. اصلاً ممكن است ريش داشته باشد ولي ريشه نداشته باشد. مگر ميشود با ريش گفت: فلاني دين دارد؟ مگر با نماز شب مي شود گفت: فلاني دين دارد؟ دم بزنگاهها ببينيم بالاخره اينها اگر امام حسين نامه نوشت كربلا ميآيند يا نميآيند؟ امام حسين آب خواست آب به او ميدهند، يا نميدهند؟ دين را بايد دم بزنگاه تشخيص داد. رانندگي در جادهي صاف كه… در سرازيري هر بشكهاي كه بيام و است. هر بشكهاي پژو و تويوتا است. در سرازيري شما يك بشكه هم رها كني تند تند ميرود. ماشين سالم آن است كه در گردنهها سالم برود. و الا در سرازيري هر بشكهاي بيام و است.
خدايا تو را به حق محمد و آل محم توفيق بده رابطهي ما از طريق نماز و ساير عبادات، از طريق فهم حق و پيروي از حق، شناخت مردان حق و پيروي از مردان حق اولياي خودت و و پيروي از اولياي خودت روز به روز توفيق ما را در معرفت و عبادت بيشتر بفرما. آدمهايي هستند توجه كنيد. آدمهايي هستند مرتب عمره ميروند. كربلا ميروند. مشهد ميروند. نزديكترين فاميلش گرسنگي ميخورد. روز قيامت نميتواني بگويي آقا من 53 بار مشهد رفتم. ميگويد: غلط كردي. آقا من يك قبر خريدم دويست ميليون نزديك حرم فلان! بسمه تعالي غلط كردي. در فاميل شما 45 جوان بود كه اگر نفري 5 ميليون ميدادي اينها داماد ميشدند. دخترها جهازيهدار ميشدند. در فاميل خودت اين همه هست، تو رفتي براي استخوانهاي پوسيدهات قبر خريدي؟ وقتي مردي اگر آدم خوبي باشي تو را نزد اولياي خدا ميبرند. ما مقبره ميخريم در فاميلمان جوانها گرسنه هستند. خلاصه دين را به قبر و عمره و حج و ريش و انگشتر نشناسيد. ببينيد كجا امام حسين تشنه است. كجا امام حسين تنها است.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»