متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1388/6/26
بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
دربارهي رمضان 88 حرفهايي را در اين ماه گفتيم. اين برنامه را عزيزاني كه پاي تلويزيون هستند، شب قدس ميبينند. شب جمعهي آخر ماه رمضان. من يك مقداري راجع به قدس 5، 6 دقيقه صحبت كنم، بعد هم بحث خودم را شروع كنم. اول اينكه قدس همان مسجد الاقصي است. مسجد الاقصي مكان مهمي است. خادم آن پيغمبر بود حضرت زكريا. مريم در شكم مادرش بود. مادرش نذر كرد، كه خدايا اين بچهاي را كه در شكم دارم، به دنيا بيايد، خادم مسجد الاقصي ميكنم. مركز انبياء و محلي است كه حضرت مهدي (ع) كه ظهور كند، حضرت عيسي پشت سر امام زمان در مسجد الاقصي اقتدا ميكند.
1- جايگاه مسجدالاقصي در فرهنگ اسلامي
مسجد الاقصي همان قدس، جايي است كه پيغمبر وقتي ميخواست معراج برود، از مسجد الحرام به مسجد الاقصي رفت، و سكوي جهش او مسجد الاقصي بود. «سُبْحانَ الَّذي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذي بارَكْنا حَوْلَه» (اسرا/1) پس چه شد؟ محل انبياء، خادمش پيغمبر زكريا، نذر شدن مريم براي خدمت در مسجد، محل اقتداي حضرت عيسي به امام زمان، محل عبور پيغمبر در معراج.
امروز هم محور اسلام و كفر است. چون اسرائيل به پشتوانهي آمريكا و كفر جهاني آنجا را قبضه كرده است، و مسلمانها هم آنجا هستند. يعني مرز بين اسلام و كفر است. 313 نفر ياري كه امام زمان (ع) دارد، چند تايي از آنها، جمعي از آنها از فلسطين هستند. حالا در فلسطين چه آدمهايي پيدا ميشوند، كه بازوي حضرت مهدي ميشوند، از آن 313 نفر ميشوند خوب حالا ما نميدانيم ولي به هر حال ما سيد حسن نصرالله را ديديم. سيد حسن نصر الله را ديديم. كه چطور يك سيد، سيد جوان بچهاش را شهيد ميكنند و هيچ نميشكند. شكسته نميشود. عقب گرد ندارد. و يك تنه با جمعي در مقابل چه قدرتهايي مقاومت كرده است و براي اسلام عزت آفريد. براي عرب عزت آفريد. براي لبنان عزت آفريد. براي شيعه عزت آفريد. براي روحانيت عزت آفريد. چطور ميشود يك نفر اينقدر وجودش مبارك باشد؟ به هر حال.
و اما اين راهپيمايي. آيا راهپيمايي در قرآن هست يا نه؟ در قرآن سورهي توبه آيهي 120، يك عبارت هست من مينويسم، بالاخره پاي تلويزيون روحانيون، علما هستند، و ميدانند كه اين آيه براي چه چيز است؟ اولين دفعه كه من اين را استفاده كردم، خدا مرحوم فلسفي واعظ مشهور را رحمت كند. خيلي مرا مورد تفقّد قرار داد. كه از اين آيه چه استفادهي قشنگي كردي. قرآن ميفرمايد كه: كساني كه در جبهه هستند، «لا يُصيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَب» (توبه/120) «لا يُصيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَب وَ لا مَخْمَصَة» يعني هيچ رنج و تشنگي و گرسنگي به اينها نميرسد، مگر اينكه در مقابل گرسنگي و تشنگي و سختيهايي كه در جبهه ميكشند خدا براي آنها عمل صالح مينويسد.
2- راهپيمايي عليه دشمن، عمل صالح قرآني
خوب گرسنگي راهپيمايي نيست. تشنگي راهپيمايي نيست. بعد يك جمله دارد. ميگويد: «وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئا»، «وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغيظُ الْكُفَّار»، «يَغيظُ الْكُفَّار» تا ميگويد: «وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً إِلاَّ كُتِبَ» تا ميگويد كه «الا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ»، «لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ» تشنگي، گرسنگي، سختي، در جبهه تشنگيها، گرسنگيها، سختيها همه برايشان عمل صالح نوشته ميشود. بعد از تشنگي و گرسنگي و سختي ميگويد: «وَ لا يَطَؤُنَ»، «يَطَؤُنَ» يعني راه رفتن، مانور، مانور، دسته جمعي حركت كردن. حركت دسته جمعي، حركت دسته جمعي. حركت دسته جمعي انجام نميدهند كه «يَغيظُ الْكُفَّار»، «يَغيظُ» يعني به غيظ درميآيد. سبب غيظ ميشود. سبب غيظ كفّار ميشود. «وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً» يعني مانور و حركت دسته جمعي انجام نميدهند كه سبب غيظ كفار شود، مگر اينكه «إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِح» چه ميخواهم بگويم؟هر حركت و مانوري، هر راهپيمايي كه «يَغيظُ الْكُفَّار»، كفّار را عصباني كند، عمل صالح است. خيلي در قرآن آيه داريم. حالا نميتوانم بگويم: چقدر، ده ها آيه داريم كه قرآن ميگويد: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا» بعد هم ميگويد: «وَ عَمِلُوا الصَّالِحات» دائم ميگويند: عمل صالح چيست؟
بعضي فكر ميكنند عمل صالح ذكر خداست. قبول است. غسل جمعه، نماز شب، مستحبي، قرآن، صدقه، كمك، اخلاق خوب، اينها همه عامل صالح است. اما قرآن ميگويد:عمل صالح يكي هم اين است. حركت دسته جمعي كه «يَغيظُ الْكُفَّار» يعني كفّار، نميگويد: «يَغضب الْكُفَّار»، فرق بين غيظ و غضب چيست؟ غضب عصباني شدن است. غيظ جوش آوردن. و لذا «غضب الله» داريم. «غاظ الله» نداريم. خدا غضب ميكند اما غيظ نميكند. چون غيظ يعني پر شد، وجود بينهايت هيچ وقت پر نميشود ميگويد: «يغيظ» يعني كفّار سرريز شوند.غضب ممكن است آدم عصباني شود، اما سرريز نشود. «يغيظ» غيظ كند يعني سرريز شود. يعني طوري حركت كنيد كه بتركند. اگر حركتي كرديد كه دشمن پوكيد، براي شما عمل صالح است. امتحان هوش! كدام سوره؟ توبه… كدام آيه؟ 120… سورهي توبه، آيهي 120 خداوند ميفرمايد: اي مسلمانها كساني كه «لا يُصيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ» به اينها تشنگي، گرسنگي، مخمصه و دردسر در راه خدا اصابت نميكند. «وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً» و حركت دسته جمعي كه «يَغيظُ الْكُفَّارَ» كفار را به غيظ دربياورد، «وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً» هر مشكلي و هر چيزي كه از طرف دشمن به اينها اصابت كند، نميرسد «إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِح» يك عمري دائم ميگفتيم: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا» ايمان ميدانيم چيست.
3- ايستادگي در برابر دشمنان دين، سيره اولياي الهي
عمل صالح چيست؟ عمل صالح ساخت آب انبار است؟ بله! كتابخانه است. پل است. درمانگاه است. خانهي معلم است. خانهي عالم است. خانهي بهداشت است. همهي اينها عمل صالح است.اما آن عمل صالحي كه خدا دست روي آن گذاشته است، ميگويد: عمل صالحي كه يك كاري بكن، دشمن غيظ كند. بسيار هستند، حالا بسيار هم نيستند، يك مقداري، گوشه و كنار هستند آدمهايي كه صبح تا شام ذكر و ورد و كارهاي خيري ميكند، اما در عمرش يك كاري كه آمريكا جيغ بزند انجام نميدهد. عمل صالح فتواي امام است براي سلمان رشدي، زندگي را بر سلمان رشدي تلخ كرد. اين را عمل صالح ميگويند. كه آدم بتواند با فتوايش، عمل صالح همين حركت 12 امام است. يازده تا از آنها كه بودند شهيد شدند. به خاطر اينكه اين امامان ما استخوان در گلوي طاغوت بودند. منصور دوانقي ميگفت: اين امام جعفر صادق در گلوي من استخوان است. نميدانم با او چه كار كنم؟ ولذا همهي امامها را شهيد كردند. چرا؟ اين مسلمانهايي كه كاري با هيچكس ندارند، قرآن ميگويد: كار نداري يعني چه؟ آيت الكرسي را ايرانيها خيلي حفظ هستند. قرآن ميگويد: اگر ميخواهي دين داشته باشي، اول «يَكْفُرْبِالطَّاغُوتِ» نسبت به طاغوت بايد كفر بورزي. بعد ميگويد: «وَ يُؤْمِنْ بِاللَّه» بعد ميگويد: به خدا ايمان بياور. بعضي ايمان به خدا دارند، اما ميگويند: ببين ما خدا را قبول داريم. اما خوب با آمريكا هم راه ميآييم. با او هم ميرويم. با اين هم ميرويم. با اسرائيل، با… يعني «يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ» نيست ولي «وَ يُؤْمِنْ بِاللَّه» هست. اينها 50 درصد مسلمان هستند. اسلام صد در صد اين است كه 50 درصد كفر به طاغوت است، 50 درصد ايمان به خدا است. «يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّه» اول ميگويد: بگو «لا اله» بگو: خداي ديگري نيست، بعد بگو: «الا الله» اول او را رد كن، بگو: اين نيست. فقط خدا «الا الله» ميگوييم: البته الله هست، هم او باشد، هم او باشد، هم او باشد، هم او باشد، نميشود. آقاي قرائتي چه فايدهاي دارد، اين راهپيمايي روز قدس خيلي بركت دارد.
اما ريشهي قرآنياش را بگويم. ما در قرآن چهار تا عذاب داريم. عذاب شديد، عذاب اليم، عذاب مُهين، عذاب عظيم. يكوقت عذاب شديد است. تَق در گوشش ميزند. يك صدايي دارد يك بشكهاي پرت مي كند، همهي جلسه بالا ميپرند. گاهي نه بشكه و تق و توق نيست، ميآيد كنارت مينشيند يك سنجاق فرو ميكند. اين سنجاق در بدنت ميرود درد ميآيد، اما هيچ صدايي هم ندارد. گاهي نه سنجاق فرو ميكند، نه بشكه از آسمان پرت ميكند. يك خرده لجن ميمالد، به لباست ميريزد. خوب لجن را برميدارد به لباس ميريزد، درد هم نيامد، سر و صدا هم نداشت، اما مُهين، به من اهانت شد. يك تُف در صورت آدم مياندازد. آب دهان عذاب مهين است. يعني در آن اهانت است. پس هم عذاب مهين داريم، يعني اهانت. هم عذاب اليم مثل سنجاق درد ميگيرد. هم عذاب شديد. آمريكا و اسرائيل نسبت به بچههاي فلسطين و لبنان عذاب شديد است. يعني بمباران است. چه غزه، چه فلسطين، چه لبنان، ما نميتوانيم اسرائيل را بمباران كنيم، اينجا مرگ بر اسرائيل ميگوييم. يا پرچم اسرائيل را آتش زدن، اين عذاب مُهين است در برابرعذاب شديد. يعني حالا كه او عذاب شديد دارد و ما نميتوانيم عذاب شديد انجام دهيم، با عذاب مُهين جبران عذاب شديد را ميكنيم. نگوييد: حالا آقاي قرائتي حالا ما اينجا پرچم آتش زديم چه فايدهاي دارد؟ خيلي فايده دارد. اگر فايده نداشت اينقدر اينها دردشان نميآمد. خيلي ميسوزند.
اين راهپيمايي روز قدس حمايت از مظلوم است. جالب اين است كه ما دهان روزه هم راهپيمايي ميكنيم. ميدانيد يعني چه؟ يعني دنيا بدانيد در حمايت از مظلوم شب و روز نيست. در حمايت از مظلوم سير و گرسنگي نيست. با زبان روزه در حال تشنگي از شما حمايت ميكنيم. اين خيلي مهم است. عامل وحدت امت اسلامي است. روز قدس شيعه و سني ندارد. اين نشان دهندهي تقويت جبههي مقاومت است. اين نشان دهندهي اين است كه ما ايرانيها در سايه ي اسلام فكرمان بالاتر از مرز است. بالاتر از لهجه است. بالاتر از قوميت كُرد و لُر و تُرك و عَرب و عَجم و اينها است. بالاتر از شيعه و سني است. اصلاً ما كاري به شيعه و سني نداريم. مظلوم است. بالاتر از دور و نزديك است. حالا به ما چه آنها آن دور هستند. اين مي خواهد بگويد: فكرت بلند باشد. دفاع از مظلوم ولو دور، دفاع از مظلوم ولو تشنه، دفاع از مظلوم ولو سنّي، ولو عرب، ولو عجم، ولو يعني اصلاً لهجه و مكتب و روزه بودن و همهي اينها را حذف كن.
4- سخن امير مؤمنان علي (عليه السلام) در حمايت از مظلوم
يك درسي اميرالمؤمنين به ما داده است، در نهج البلاغه خطبهي 27 است. ميگويد كه: «لَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ كَانَ يَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الْأُخْرَى الْمُعَاهِدَة» به من گزارش دادند، يك كسي وارد منطقهاي شده است، هم زن مسلمان و هم خانم كافر، معاهده يعني يهودي و مسيحي. «فَيَنْتَزِعُ حِجْلَهَا» خلال را از پاي اينها كنده است. «وَ قَلَائِدَهَا» گردنبند خانم را هم برداشته است. «مَا نَالَ رَجُلًا مِنْهُمْ كَلْم» هيچ كس به اينها حرفي نزده است. «وَ لَا أُرِيقَ لَهُمْ دَم» خوني ريخته نشده است. يعني هيچ كس آخ نگفت. يعني متجاوز آمد، در كشور اسلامي، گردنبند زن اسلامي را باز كرد، خلال پاي زن يهودي را هم باز كرد و برد. همه هم نگاه كردند. در اتوبوس هستند آدم هايي كه مثلاً ميبينند اين حق است همينطور مثل بشكه نگاه مي كنند. حديث داريم: آدمهايي كه در مقابل حق و ناحق بي تفاوت هستند، به اينها زنده نگوييد. اينها مرده هستند. منتهي دو رقم مرده داريم. مردهي افقي كه در قبرستان هستند. مردهي عمودي! اين سيخكي است. ولي مرده است. اميرالمؤمنين مي فرمايد: «وَ لَا أُرِيقَ لَهُمْ دَم» خون ريخته نشد، «و مَا نَالَ رَجُلًا مِنْهُمْ كَلْم» هيچ كس نعره نكشيد. «فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً» اگر يك مسلمان از غصه دق كند، سكته كند كه چرا مملكت طوري است كه حتي به زن يهودي جسارت مي شود، اگر كسي از اَسف بميرد، «مَا كَانَ بِهِ مَلُوما» نبايد او را ملامت كرد. «بَلْ كَانَ بِهِ عِنْدِي جَدِيرا» بلكه به نظر من كار بسيار خوبي كرده است. يعني چه؟ يعني ما بايد غيرت داشته باشيم. غيرت ديني داشته باشيم. فساد ميبيني بگو: آقا وضع خراب است. ببينم وضع خراب است تو چطور راه ميروي؟ وقتي وضع خراب است لا اقل عبوس كن. اينكه به ابالفضل حضرت عباس ميگويند، عبّاس يعني عبوس ميكرد. يعني نسبت به كفّار چهره در هم ميكشيد حساب كنيد. بازاري لبخند ميزند. خياباني لبخند ميزند. كارمند لبخند ميزند. خوب به چه دليل اين وضعش را عوض كند؟ چون همه با او شاد و شنگول برخورد كردند. حداقل نهي از منكر اين است كه «وُجُوهِ مُكْفَهِرَّة» حداقل نهي از منكر اين است كه لا اقل چنين خوش و بش نكن. سرت را پايين بيانداز اين بفهمد خوشت نيامد. مشتري من كم ميشود. بسمه تعالي كم شود. اميرالمؤمنين مي فرمايد: نهي از منكر كن روزي تو قطع نميشود. اينهايي كه فكر ميكنند اگر اين مشتري را با اين وضع از دست بدهند، دو فِلِس كم گيرشان ميآيد، اينها توحيدشان گير دارد. اين جمله براي حضرت علي است. فرمود: امر به معروف و نهي از منكر بكنيد، مطمئن باشيد نه مرگ شما نزديك ميشود، و نه روزي شما قطع ميشود.
5- ايستادگي بهلول در برابر رضاشاه در مسجد گوهرشاد
يك خاطرهاي يادم آمد بگويم. رضاشاه كه چادرها را برداشت و عمامهها را برداشت و مسجدها را تعطيل كرد و هرچه توانست جنايت كرد، خدا بر عذابش بيافزايد، در مشهد گير كرده بود. مردم مشهد و زوارها در مسجد گوهرشاد رفتند رضاشاه هم به دستور ارباب هايش آنجا را به توپ بست. جمعيت انبوهي در مسجد گوهرشاد شهيد شدند. اصلاً روي هم روي هم شهيد شدند. چه وضع خطرناكي! آن كسي كه آنجا منبر رفت عليه رضاشاه صحبت كرد، بهلول بود. بسياري از مردم وقتي ديدند وضع اينطور است گفتند: ما ديگر خواسته باشيم دين را حفظ كنيم، ايران نميتوانيم. به نجف رفتند. جمعي از بزرگان ما نجف رفتند پناه به حضرت امير بردند كه در ايران نفس نكشند. همهي آنهايي كه در نجف رفتند، همه از دنيا رفتند. بهلول بود و بود و بود تا حدود صد سال. با اينكه بهلول را هم گرفتند، تقريباً سي سال زندان بود. ولي بالاخره تا نزديك صد سالگي شايد هم بيش از صد سالگي زنده بود.
اميرالمؤمنين مي فرمايد: تو حرفت را بزن. عمرت كوتاه نميشود. رزقت هم قطع نميشود. ما فكر مي كنيم كه اگر اين مشتري آمده از دست بدهيم، برويم نماز اول وقت بخوانيم بالاخره اين مشتري است. بابا تو بگو: خدايا من اين را با تو معامله كردم. خانم، آقا! الآن وقت نماز است جاي ديگر برويد. برو نمازت را بخوان عصري خدا به ذهن كسي مياندازد كه همه ي دكانها را ول كند، بيايد از تو بخرد. برعكسش، تو اين مشتري دهانت پر از آب ميشود نميخواهي از دست بدهي. صلواتي بفرستيد (صلوات حضار)
برعكس يك مشتري براي تو ميآيد، دلت نميآيد مشتري را از دست بدهي. چقدر سود داشت؟ يك مبلغي براي شما سود داشت. دهها مشتري ميآيند به شما نگاه ميكنند، نگاه به جنست هم ميكنند، نگاه به مغازه ميكنند، ميگويند: يك خرده آن طرفتر برويم. يعني دائم ميگويد: خوب تو كه من را از دست دادي، من هم مشتري را از دست تو ميدهم. «نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ» (اسرا/31)
رزق شما دست ما است. به زرنگي نيست. روايت داريم بعضي از آدمهاي زرنگ كه هرچه ميدوند به جايي نميرسند بعضي آدمهاي غير زرنگ كارشان، همهي كارها صاف درست ميشود. خدا مخصوصاً اين كار را ميكند، تا به زرنگها بگويد: به زرنگي نيست. اينطور نيست كه به زرنگي باشد. رزق شما به زرنگي نيست. خيلي آدم هاي زرنگ هرچه ميدوند به جايي نميرسند. و خيلي آدمهاي خيلي عادي زندگيشان همينطور صاف صاف است. ازدواجشان آسان، راحت عروس ميگيرند. راحت داماد ميگيرند. اصلاً همهي كارهايشان… قرآن بخوانم. چرا از خودم حرف ميزنم؟ ميگويد: «و أَمَّا مَنْ اتَّقَى» اگر تو تقوا داشته باشي، «فَسَنُيَسِّرُه»… «فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَ اتَّقَى» (ليل/5) اگر كسي به مردم عطا كند و ببخشد، به فقرا كمك كند، تقوا داشته باشد، «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى» (ليل/7) تاب زندگياش را باز ميكنم. «وَ أَمَّا مَن بخَِلَ وَ اسْتَغْنىَ» (ليل/8) اما اگر كسي مشتش بسته باشد، فكر مي كند پول را نگه دارد وضعش خوب ميشود،چون سرمايهاش بيشتر است، كار مهمتري ميتواند بكند، «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى» (ليل/10) به زندگياش تاب ميدهم. تاب را باز ميكنم، تابش ميدهم. ريش دست خداست. خيلي زرنگي نكنيد. ما بندهي خدا باشيم، خدا كارها را حل ميكند. ميخواستم 5 دقيقه صحبت كنم بيشتر شد. به هر حال روز قدس در راهپيمايي شركت كنيد كه مسلمانهاي فلسطين و لبنان دلشان به ما خوش است. حامي ديگري ندارند. حامي جدي ديگري… و اين را هم بگويم: هرچه بزنند، بكويند، بمباران كنند، خدا چند بار در قرآن قول داده است. گفته: «وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى» (طه/132) «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقين»، «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذينَ آمَنُوا» (غافر/51) ما مؤمنين را ياري ميكنيم. عاقبت با شماست. اين وعدههاي خدا، خدايا تو را به حق محمد و آل محمد مسلمين را در دنيا بر كفر پيروز كن. شرمنده باشند آنهايي كه اسمشان عرب است. اسمشان هم سنّي است.اسمشان هم اين است كه دلار و نفتشان خوب است. اسمشان هم اين است كه لقبهاي گُنده براي خودشان ميگذارند. اما در اين ماجراي فلسطين آنطوري كه بايد كمك نميكنند. زنده باد جمهوري اسلامي و رو سياه باد آنهايي كه نه غيرت عربيشان، نه غيرت قوميشان، هيچ غيرتي در مقابل فلسطين به خرج ندادند. تماشاگرهستند. به لطف خدا جوانها خوب فهميدند. سيد حسن نصر الله، از محبوب ترين افراد بين شيعه و سنّي است و اين يعني دلها دست خداست. دلها دست خداست.
«مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ» (بحار الانوار/ج71/ص337) حديث داريم كسي كه صبح كند و نسبت به امور مسلمين بگويد: حالا وضع ما كه خوب است، دنيا هم هر خبري ميخواهد باشد، به ما چه فلسطين آنطرف دنيا است! كسي كه زندگي كند، ولي غم ديگران را… سراغ سعدي برويم.
«تو كز محنت ديگران بيغمي *** نشايد كه نامت نهند آدمي»
اين شعر معناي اين حديث است. «مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ» كسي كه صبح كند و نسبت به مسلمانها بيتفاوت باشد، «فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ» مسلمان نيست.
6- بركات انفاق در همه امور زندگي
خيلي خوب، اما موضوع بحث ما. ميخواهم يك بحثي راجع به انفاق داشته باشم و پول خرج كردن. وقتي انفاق ميگوييم بچهها بلند نشوند پاي تلويزيون بروند بگويند: انفاق براي پولدارها است. ما كه پول نداريم. كارمندهاي دولت نگويند: ما خودمان هشتمان گرو نه است. نه ما گرو هشت است. بلند شو برويم بحث قرائتي براي… مراد از انفاق پول دادن نيست. هركسي هرچه دارد، زكات دارد. «زَكَاةُ الْعِلْمِ نَشْرُه» (كافي/ج1/ص41) كسي اگر سواد دارد از سوادش. كتاب دارد، خدا رحمت كند آيت الله مشكيني را. چند تا كتاب داشت، حدود چهل سال پيش، ما طلبهي جواني بوديم، گفت: من كتابهايم را بياورم، در مسجد در يك اتاق بگذارم هر طلبهاي ميخواهد مطالعه كند، كه كتاب ندارد، كتابخانه بسته است، بيايد از اين كتابها مطالعه كند. يك كسي يك كتاب دارد. يك كسي، هركسي هرچه ميتواند. يك برگ زرد چيزي نيست. ولي همين برگ زرد ممكن است در حوض بيافتد كشتي 50 تا مورچه شود. يك برگ زرد است اما كشتي 50 تا مورچه ميشود. يعني گاهي وقتها يك كسي با يك چيز جزئي… خدا ميداند گاهي وقت ها ايام جنگ، مثلاً نصف شيشه آب ليمو، پشتش مينوشتند رزمندهي عزيز من تو را نميشناسم ولي گفتند: كمك به جبهه كن، من چيزي جز اين نصف ليوان، نصف شيشه آب ليمو نداشتم. ولو كم است ولي بپذير. خدا ميداند اين نصف شيشه آب ليمو يك اثري در جبهه ميگذاشت، دست به دست ميدادند. اصلاً اين را به عنوان تبرّك ميگفتند باشد. مهم نيست. مبلغ مهم نيست.
7- قبولي عمل در نزد خداوند، نه مردم
براي امام هفتم امام كاظم پولهاي سنگيني آوردند. فرمود: كاري به آن پولها ندارم. آن خانم شَطيته چه داده است؟ يك زني از شيعيان بود، يك مبلغي با سه فِلِس پول براي امام كاظم فرستاده بود، حالا خمس، سهم امام، زكات، هرچه، امام فرمود: من آن پول خردهها را ميخواهم. سلام من را به شطيته خانم برسان! الآن هم شطيته در نيشابور گنبد و بارگاه دارد. زيارتگاه است. به شطيته بگو: شما هجده روز ديگر از دنيا ميروي. اين پارچه را هم بگير، اين پارچه كفن تو باشد. و من امام كاظم هركجا باشم، در تشييع جنازهي شما شركت ميكنم. يعني يكوقت ميبيني يك گوني پول را رد ميكنند، آن دو فِلِس را ميپذيرند. كسي نگويد: نه پولدارها به پولشان مغرور شوند، يك وقت ممكن است ماه رمضان افرادي چه سفرههاي افطاري ميدهند. يك كسي هم پولي ندارد، يك غذايي آبگوشتي درست ميكند، يك غذايي، فِرِني، شله زردي، شير برنجي درست ميكند، به خواهرش، مادرش ميگويد: خانهي ما بيا. يكوقت ميبيني اين گرفت، و آن نگرفت. ما نميدانيم چه قبول است. كسي به هيچ كاري مغرور نشود. آقاي قرائتي سي سال است در تلويزيون هستي. ممكن است هيچ چيز برايت قبول نشود! پناه بر خدا! بگويند: او كه هيچ حرفي نزد، قبول است. تو كه حرف زدي قبول نيست. ما نميدانيم چه خبر است؟ يكوقت ممكن است انسان قالي ابريشمي را در بازار ميبرد، كسي نميخرد. و گاهي يك كسي يك گنجشك را ميبرد، بيست تا مشتري دارد. ما نميدانيم خدا بايد بخرد. يكوقت ميبيني او را خريد، اين را نخريد. ما نميدانيم چه خبر است.
كسي از خواب بلند شد ميخواست نماز بخواند، ديد نياز به غسل دارد. جُنُب شده است. آب نداشت، يك خرده فكر كرد تيمم كند ديد خاك خشك پاك هم گير او براي تيّمم نيامد. يك خرده ايستاد ديد چه كند حالا آفتاب ميزند، گفت: حالا هرچه بخوان، اين نماز را به كمرت بزن. بالاخره با همان بدن نجس گفت: الله اكبر! «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ (1) الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ(2) الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ(3) مَلِكِ يَوْمِ الدِّينِ(4)» (سورهي فاتحه) آخر لباسش نجس بود خودش جُنب بود، دائم دلش از خودش هم ميخورد. نمازش را اينطور خواند و بعد هم بر سرش زد و گفت: خاك بر سرت با اين نمازت! بعد گفت: خدايا! اگر مردي اين نماز را قبول كن. (خنده حضار) بعداً كه مرد، خوابش را ديدند. گفتند: حالت چطور است؟ گفت: خدا همان را قبول كرد. گفتند: چرا؟ گفت: باقي ها را غرور داشتي، آن آخري را گفتي: خاك بر سرت! خدا ميداند آدمهايي كه مريض هستند، نميتوانستند روزه بگيرند، ميگويند: خاك بر سرمان امسال روزهمان را خورديم. يكوقت ميبيني آن خاك بر سرم، به كل روزههاي ما ميارزد.
آيت الله العظمي مكارم مهاباد تبعيد بود. ما تفسير نمونه مينوشتيم خدمت ايشان، زير نظر ايشان و دو تا دو تا شيفتي آنجا ميرفتيم. يادم هست نوبت من كه شده بود با يكي از دوستان، وقتي داشتيم مينوشتيم، يكي از فاميلهاي آيت الله مكارم مهاباد ديدن ايشان آمده بود. وقتي ميخواست برود، ديد ما سر سفرهي تفسير هستيم. آهي كشيد و چنين كرد. آه… ما كه عمرمان را باختيم. خوشا به حال شما كه سر سفرهي قرآن و تفسير هستيد. خوشا به حالتان! آهي كشيد و رفت. به آيت الله مكارم گفتم: آقا روز قيامت اين 27 جلد تفسير ثوابش بيشتر است يا آه او؟ يا آه او؟ يكوقت ممكن است 27 جلد تفسير قبول نشود، آه او قبول شود. هيچ كس به هيچ چيز خودش مغرور نشود. روزه گرفتم. قرآن خواندم. افطاري دادم. نميدانيم چه خبر است؟ به سلمان فارسي نقل شده، گفتند: ريش تو بهتر است يا دم سگ؟ ميخواستند او را تحقير كنند. فرمود: هركدام از پل صراط گذشت. گاهي آدم يكجايي ميرود زار زار گريه ميكند. ميآيد ميگويد: عجب امشب چه حالي… سيم وصل شد. چه حالي؟ همان كه ميگويد: سيم وصل شد، سيم قطع ميشود. يك كسي هم هرچه ميخواهد گريه كند، نميداند ميگويد: خدايا! معلوم ميشود ما خيلي خبيث هستيم هان!؟ يكوقت ممكن است او كه اشكش جاري نميشود، قبول شود. او كه اشكش به او غرور داده، قبول نشود. واقعاً بايد به خدا پناه ببريم. خدا به پيغمبرش ميگويد: «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ» (ناس/1) «قُلْ أَعُوذُ» به پيغمبر ميگويد: تو پناه ببر. ما كه ديگر هيچ!ما كه ديگر هيچ! به خدا پناه ببريم از اينكه يكوقت خيال كنيم… وقتي بحث انفاق ميشود بحث نشود كه ما داريم… هركسي هرچه دارد. گاهي يك كسي يك تلفن، گاهي يك كسي يك چوب خلال هم براي لاي دندان خوب است. يك برگ زرد هم براي كشتي 50 مورچه خوب است.يك نصف شيشه آب غوره در جبهه اثر خودش را دارد. يك بحثي ميخواهم راجع به بركات سخاوت و بدي اينهايي كه مشتشان بسته است، داشته باشيم. ولي به من گفتند: وقت تمام شد. حالا دعا كنم.
خدايا! شب جمعهي آخر ماه رمضان بينندهها بحث را ميبينند. اول چند تا جمله بگويم. هركس پشت سر شما غيبت كرده است، او را ببخشيد. چون در قرآن آيه داريم، ميگويد: اگر مي خواهي من تو را ببخشم تو هم مردم را ببخش. بگو: «وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا» (نور/22) همديگر را ببخشند. «أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ» (نور/22) مگر نميخواهي من تو را ببخشم؟ خوب تو هم او را ببخش. نخير من راضي نيستم. روز قيامت ميخواهم يقهاش را بگيرم. بابا ولش كن. ولش كن. شب جمعهي آخر ماه رمضان است، شايد هم آخر ماه رمضان عمر ما باشد. ميليونها آدم روي كرهي زمين پارسال بودند، امسال نيستند. هركس به شما ظلم كرده است، او را ببخشيد. كينهي احدي در قلب شما نباشد. اين شب جمعه را قدر بدانيد، در راهپيمايي هم شركت كنيم.
خدايا تو را به آبروي همهي آبرومندان درگاهت هرچه در ماه رمضان براي خوبها مقدّر ميكني، همه را براي همهي ما مقدّر بفرما. خدايا ايمان كامل، بدن سالم، عقل قوي، علم مفيد، عمر با بركت، رزق حلال، ذريهي طيبّه، عزت دنيا و آخرت، حسن عاقبت، به ما، اساتيد، شاگردان، مستمعين، دوستان، همسايگان، بستگان، اساتيد، شاگردان، مرحمت بفرما. روح انبياء و اوصياء، شهدا از ما راضي بفرما. خدايا مسلمين را بر كفر پيروز، فلسطين و لبنان را بر اسرائيل پيروز بفرما. اسرائيل و حاميانش را روز به روز از درون بپوكان.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»