متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1388/6/7
بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
بينندگان پاي تلويزيون تاريخ پخش رمضان 88 است. هفتهاي از رمضان هم بينندهها پشت سر گذاشتند. اين جلسه ميخواهم بيست رقم نماز را بگويم. ده رقم نماز مثبت، ده رقم نماز منفي. يك نمازهايي است كه خدا گفته اين چه نمازي است؟ده رقم نماز قبول ميشود. و از آن تجليل شده است، ده رقم نمازي است كه از آن انتقاد شده است. عنوانش اين است كه مردم و نماز، نمازهاي مقبول، نمازهاي مردود. خوب مردم و نماز.
اما نمازهاي مثبت. قرآن ميفرمايد كه: «يُقيمُونَ الصَّلاة» در نماز دائم كلمهي «اَقام» را گفته است. يعني به پاداشتن. نميگويد: خواندن. نميگويد: «يَتْلُون الصلاة» نماز را تلاوت ميكنند. نميگويد: «يَقْرَؤُن الصلاة» نماز ميخوانند. ميگويد: «يُقيمون» اقامه. اقامه يعني به پا داشتن. به پا داشتن معنايش اين است كه نماز را با شرايط خواندن. نماز سه رقم شرايط دارد.
1- شرايط صحّت، قبولي و كمال نماز
شرايط نماز: يك شرايط صحت است. يك شرايط قبولي است. يك شرايط كمال است. بعضي شرط صحت است. يعني اگر نباشد نماز صحيح نيست. مثلاً نماز بيوضو صحيح نيست. وضو شرط صحت است. نماز رو به قبله نباشد. صحيح نيست. قبله شرط صحت است. با لباس دزدي، نماز صحيح نيست. با آب دزدي، در مكان غصبي، يك سري از شرايط شرط صحت است. اينها را بلد هستيد. بعضي شرايط، شرايط قبولي است. يعني نماز صحيح است اما قبول نيست. بعضي وقتها يك خانه سقف ندارد، بعضي نه خانه سقف دارد، شما نميخري. خانه خانه است. نميخواهم!
نماز سه شرط دارد، شرط صحّت. بعضيها شرط قبولي است. يكوقت كسي مرده است كه هيچ! يكوقت نه زنده است. ميگويد: من اين را نميخواهم. براي انتخاب همسر ميگويي: زنده است ولي او را نميخواهم. او را نميخواهم. قبول نميشود. مثل نماز بيزكات. نماز بيزكات قبول نميشود. كسي كه ادرارش را نگه ميدارد، ميگويد: حالا وضو دارم تا وضو دارم نماز بخوانم. در حال نگهداشتن ادرار نماز ميخواند. نمازش درست است ولي قبول نيست. حتي اگر جماعت از دستت ميرود، غصهي جماعت را نخور. دستشويي برو و دوباره وضو بگير. نماز را فرادي بخوان. بهتر از اين است كه در جماعت بيايي و در حال نگهداشتن بول باشي.
اگر يك كسي يك جايي پيش نماز است. اين مردم پيش نماز را دوست ندارند، اين با زور ايستاده است. نماز آن پيشنماز هم قبول نيست. مردم بايد پيشنماز را دوست داشته باشند.
بعضي وقتها نماز هم صحيح است و هم قبول است. كامل نيست. مثل اينكه ميگويند: اگر همسايهي مسجد نمازش را در خانه نخواند، «لَا صَلَاةَ لِجَارِ الْمَسْجِدِ إِلَّا فِي الْمَسْجِد» (بحار الانوار/ج80/ص379) تو كه همسايهي مسجد هستي چرا نمازت را در خانه ميخواني؟ خوب برو مسجد بخوان. شرط كمالش است. اگر ميخواهي نمازت كامل شود مسجد برو. ميخواهي نمازت كامل شود خوب لباس خوب بپوش. چرا با اين لباس آمدي؟ تو حاضر هستي با اين لباس در كوچه بروي؟ حاضر هستي با اين لباس در اداره بروي؟ چرا وقت نماز پستترين لباس، بدترين حالات، نماز كامل اين است كه انسان با مستحباتش باشد. عطر بزند.
امروز حديثي را شنيدم. امام صادق (ع) ظاهراً به حمادبن عيسي گفت: بلند شو نماز بخوان ببينم. گفت: خجالت ميكشم. گفت: خجالت ندارد. خوب بلند شو بخوان. ايشان هم بلند شد نمازي خواند. امام صادق فرمود: آخر از تو اين نماز زشت است. ميداني سن تو چقدر است؟ اين نماز در شأن تو نيست. بعد امام فرمود: بايست من نماز بخوانم. آنوقت نماز خواند،
2- قصد قربت، شرط اوليه نماز
آداب نماز از اول قصد قربت باشد. يكجاي نماز قصد قربت نباشد نماز قيچي ميشود. مثلاً آدم مكانش براي خدا نيست. مثلاً ميرود يك جايي ميايستد كه مردم او را ببينند. يا دوربين او را نشان بدهد. ولو براي خدا نماز بخواند. اما مكانش براي خدا نيست. نماز باطل است. يك كسي نماز ميخواند، يك مرتبه در قنوتش ديد دوربين جلوي او است. وسط قنوتش چنين كرد. (خنده حضار) اگر كسي مكانش براي خداست، زمانش براي خدا نباشد، مثلاً اول وقت نماز ميخواند تا بگويد: من آدم خوبي هستم. باز نمازش باطل است. اگر قيافهاي كه ميگيرد براي خدا نباشد. گردنش را كج ميكند. عبا روي دوش ميگيرد. باز نمازش باطل است. اگر يكي از واجبات براي غير خدا باشد. باز نماز باطل است. اگر يكي از مستحبات براي غير خدا باشد. باز نماز باطل است. يعني چطور توپ فوتبال و واليبال را هرجايش را يك سوزن بزني، بازي لغو است. نميشود گفت: حالا ما يك سوزن به زيرش زديم. حالا يا به زيرش بزنيم،يا به رويش، يا به سمت راستش، يا به سمت چپش، به هرجايش سوزن بزني اين بادش در برود نماز باطل است. حالا واجبات است. يك واجب، يك مستحب، يك قيافه، حالا مكانش غير خدا بود. زمانش غير خدا بود. اين قصد قربت است. بعد امام صادق در برابر حماد بن عيسي، يك نمازي خواند.
حديث داريم كسي آمد نماز خواند، حضرت فرمود: اين مثل كلاغ به زمين نوك زد. سجده بود؟ «نَقَرَ كَنَقْرِ الْغُرَاب» (بحار الانوار/ج81/ص234) قشنگ نماز بخوان. خوب اين اقامه نماز. در قرآن غير اقامه نماز چيزهاي ديگر هم داريم، چهار تا اقامه در قرآن است. يعني بايد به پا داشت. يكي عدالت، «وَ أَقيمُوا الْوَزْن» (الرحمن/9) عدالت را بايد به پا داشت. يكي كتاب آسماني، «أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ ما أُنْزِل» (مائده/66) تورات و انجيل و «وَ ما أُنْزِل» كه قرآن است. كتاب آسماني را بايد «أَقامُوا» يعني به پا داشت. يكي «ْأَقيمُوا الدِّين» (شوري/13) در قرآن داريم. يكي هم «أَقامُوا الصَّلاةَ» دين، نماز، عدالت، اينها به پا داشتني است. «يُقيمُونَ الصَّلاة» اينها از مثبتها.
3- رعايت خشوع و ادب در نماز
دوّم، مسئلهي دوم كه نماز مثبت است، «في صَلاتِهِمْ خاشِعُون» (مومنون/2) در نماز خشوع دارند. يك كسي نماز ميخواند، ضمناً با ريشهايش هم ور ميرفت. ميگفت: «مَلِكِ يَوْمِ الدِّينِ» (فاتحه/4) «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» (فاتحه/5) «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ» (فاتحه/6) «صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِم…» يا مثلاً با سيبيلش ور ميرفت. امام نگاه كرد، فرمود: اگر اين خشوع داشت اين رقمي نماز نميخواند. ما نماز ميخوانيم ميگوييم: الله اكبر! بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد لله … (با بيان حركت) «غَيرِْ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّين» خودمان را ماساژ ميدهيم. عطسه ميكنيم. دست در گوش و بيني ميكنيم. ساعت ميبينيم. اصلاً سر نماز حرف ميزنيم. هر حركتي كه با ادب نميسازد خشوع نيست. خشوع! «عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ» (معارج/34)
در قرآن دو چيز را گفتند بايد حفظ كرد. يكي نماز، يكي شهوت. «لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ» يعني شهوتشان را حفظ ميكنند. نمازشان را حفظ ميكنند. اين شهوت و نماز چند جا با هم آمده است. مثلاً حديث داريم پيغمبر فرمود: من دو چيز را دوست دارم. يكي همسر را دوست دارم، يكي نماز را. همسر را دوست دارد و نماز را. اينها چه ربطي دارند؟ هر دو آدم را از فحشا و منكر باز ميدارد. كسي كه همسر دارد، خيلي گناهها را نميكند. «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِينِه» (بحار الانوار/ج100/ص219) اگر آدمهاي عادي ازدواج كنند، 50 درصد دينشان را حفظ كردند. اگر جوان، دختر جوان، پسر جوان، زود ازدواج كند، دو سوم دينش را حفظ كرده است. نه نصف دين. بيشتر از دو نصف است. «فقد احرز ثلثي دينه» «تَزَوَّجَ فِي حَدَاثَةِ سِنِّه» (بحار الانوار/ج100/ص221) يعني نو نو است. دختر مثلاً سيزده ساله، چهارده ساله، خواستگار آمده او را شوهر بده. اِ…! دختر عموهايش ازدواج نكردند. دختر خالههايش، چه كار به دختر عموهايش و دختر خالههايش داري؟ در مدرسهي من هيچكس ازدواج نكرده است. آقا چه كار داري؟ آن كسي كه شما را خلق كرده است، دستور داده اگر كسي در سن سي، چهل سالگي ازدواج بكند، نصف دينش را حفظ كرده است. اما اگر زود ازدواج كند، دو سوم دينش را حفظ كرده است.
4- سرچشمه گناهان، غفلت و شهوت
گناهاني كه گرفتارش ميشويم از دو تا سوراخ است. از دو منبع است. يكي غفلت، يكي شهوت. غفلت را از راه نماز درمان كنيد. «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري» (طه/14) نماز بخوان تا غافل نباشي. شهوت را از راه ازدواج، غفلت، شهوت، داروي غفلت نماز است. داروي شهوت ازدواج است. پيغمبر فرمود: من زن و نماز را دوست دارم. چون هردو دو تا، سدسازي ميكند. هر دو را هم بايد حفظ كرد. «لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ» شهوت را حفظ ميكنند. شهوتشان را حفظ ميكنند. «صَلاتِهِمْ يُحافِظُون» (معارج/34) نمازشان را حفظ ميكنند. يعني هر دو حفاظت ميخواهد. «عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُون» (انعام/92) داريم. «عَلى صَلَواتِهِم» (مومنون/9) داريم. «عَلى صَلاتِهِم» داريم. يعني هم جمع آمده و هم مفرد. اين سه بار در قرآن تكرار شده است. بر نمازشان حفاظت ميكنند. يعني وقتي بخواهد مسافرت برود، ميگويد: به نمازمان ميخورد يا نميخورد؟ اين سفر نمازمان را كجا بخوانيم. آقا اين قطار حركت ميكند، اين پرواز حركت ميكند، نمازمان چه ميشود؟ مسئلهي نماز بايد محور باشد. كشور اسلامي كشوري است كه مردم آن با اذان از خواب بيدار شوند. بازار اسلامي بازاري است كه وقت نماز بازار را ببندند. يا لا اقل چراغ را خاموش كنند، يك پرده بكشند. همانجا در مغازه نماز بخوانند. در همين شهر شما امروز به من خبر دادند، يك جواني است كنار خيابان اول اذان در همان مغازهاش نماز ميخواند. گفتيم: جلوي راهمان است؟ گفتند: بله! رفتيم و ديديم بله يك جواني است خيلي هم جوان! گفتم: شما؟ گفت: بله مسجد دور است، يا نميتواند مغازهاش را ببندد در مغازهاش…
بعضيها نسبت به نماز، از نماز كمك ميگيرند. «اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة» يعني وقتي گير ميكنند، بوعلي سينا هروقت در يك مسئلهي علمي فكر ميكرد به جايي نميرسيد بلند ميشد وصل به خدا ميشد. حديث داريم شخص پيغمبر حضرت محمد (ص) (صلوات حضار) و شخص اميرالمومنين (صلوات الله عليه) هروقت اين دو عزيز بزرگوار خسته ميشدند، به اينها فشار ميآمد، نماز اهرم است. بار نيست اهرم است. اهرم است يعني چطور يك چيزي را جرثقيل و يك چيزي را ميخواهي بلند كني با اهرم بلند ميكني. قرآن ميگويد: فشار كه روي شما آمد از نماز كمك بگيريد.
افرادي نزد من آمدند كه آقا مشكلات فكري مرا اذيّت ميكند. چه و چه و چه؟ من پهلوي چند مشاور رفتم. پهلوي چند تا پزشك روانشناس رفتم. خوب كه حرفهايش را گوش دادم. گفتم: آقا تو نماز هم ميخواني؟ آدمي كه مضطرب است، يعني يك بچه كه ميترسد، يك زن در خانه ميترسد. اگر همسرش بيايد. يك بچه در كوچه ميترسد. اگر دستش را در دست پدرش گذاشت، جگر پيدا ميكند. «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب» (رعد/28) من ديگر خدا دارم. «إِنَّ مَعي رَبِّي سَيَهْدين» (شعرا/62) به موسي گفتند: ميخواهي چه كار كني؟ گفت: خدا دارم. خدا دارم. كسي كه خدا دارد چه ندارد؟امام حسين (ع) روز عرفه يك دعا دارد، يك جملهاش اين است. «ماذا فَقَدَ من وَجَدَك» هركس خدا دارد چه ندارد؟ بعد ميفرمايد: «و ماذا وَجَدَ مَن فَقَدَك» هركس خدا ندارد كسي كه خدا ندارد چه چيزي دارد؟«وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى» (بقره/256) «وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ» كسي كه دستش به طناب است «فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى» «عُروه» يعني طناب. «وثقي» يعني محكم. «لاَ انْفِصامَ لَها» (بقره/256) طناب محكمي كه ديگر جدا نميشود. كسي كه دستش به يك طناب است هرچه هم موج بيايد دستش به طناب باشد خيالش راحت است. خوب مثل را ولو تكراري است بشنويد.
5- تمسّك به قرآن و عترت در برابر خطرات و انحرافات
يكي از دوستان ميگفت، پدر و مادرها و بچهشان به پارك براي تاب بازي بروند. اين بچه را روي تاب مينشانند. به بچه ميگويد: محكم اين زنجيرها و اين طناب را بگير. اگر دو تا طناب را محكم بگيرد، هرچه هم خود پدر تكان بدهد، خود بچه، ديگران هركس بيايد اين تاب را تكان بدهد حركت بدهد.اگر بچه دستش به اين طناب باشد خيال پدر راحت است. اما اگر دستش را از هر دو بردارد، يا از يكي بردارد خطر پيش ميآيد. ولذا پيغمبر فرمود: «إني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي» (بحار الانوار/ج2/ص103) بعد ميگويد: «إن تمسكتم بهما» محكم بگيريد. قرآن و اهل بيت، اگر محكم بگيريد «لَن تَضِلُّوا» اگر محكم بگيريد، «لَن تَضِلُّوا» ضلالت و گمراهي نيست. شما در نماز ميگويي: «غَيرِْ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّين»، «وَ لَا الضَّالِّين» يعني خدايا من جزء ضالين، منحرفين نباشم. «لا» يعني گمراه نميشوي. «لَن تَضِلُّوا» يعني هرگز گمراه نميشويد. ضلالت همان ضاليّن است. «تَضِلُّوا» ضلالت يعني گمراهي، «َفي ضَلالٍ مُبين» (آل عمران/164) ميگويد: اگر ميخواهيد هيچوقت گمراه نشويد، قرآن و حديث. ببخشيد! قرآن و عترت، اگر قرآن و سنت را بگيريد، قرآن و عترت را بگيريد، هرگز گمراه نميشويد. پس در نماز ميگويي: خدايا! ما را جزء ضاليّن قرار نده. يعني جزء آنهايي نباشم كه يا «كتاب الله» را گرفتند، به عترت بياعتنا هستند. يا نه اهل بيت را گرفتند، به قرآن بياعتنا هستند. و تا طناب، «كتاب الله و عترتي» اگر دستمان به اينها بود ديگر پدر دلواپس نيست.
روايت زيادي داريم كه پيغمبر فرمود: من نگران شما هستم. «إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُم» (بحار الانوار/ج3/ص248) «إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُم» يعني من نگران شما هستم. ولي اگر دستمان به اين دو تا طناب باشد ديگر پدر نگران نيست. بعضيها از نماز كمك ميگيرند. نماز به قدري است كه انسان را وادار ميكند كه يك امدادهاي غيبي شود. حضرت مريم وقت نماز برايش مائدهي آسماني ميآمد. حضرت زكريا پير شده بود بچهدار نميشد. زنش هم نازا بود. خودش هم پير بود. ولي سر نماز به او بشارت دادند كه خدا به تو يك اولاد ميدهد. يعني نماز مثل آنتني است كه به سمت جهت، جهتگيري ميشود. آنوقت يك امواجي را ميگيرد. اگر اين آنتن نباشد و آن جهت تنظيم نشود،يك امدادهاي غيبي در سايهي نماز است. داريم بعد از نماز واجب دعا مستجاب ميشود. بعضيها ميگويند: «السلام عليكم و رحمة الله و بركاته» ميدود. حديث داريم آنهايي كه تا نماز ميخوانند ميدوند، خدا به فرشتهها ميگويد: ببين اين دارد ميدود. كجا ميروي؟! كجا ميروي؟ يك دقيقه با من حرف نميزني. 5 دقيقه پشت چراغ قرمز ميايستي. در صف جماعت نيستي، بايد بروي در صف حليم و عدسي بايستي. در صف تخم مرغ و شير بايستي. «هل جزا الصف الا الصف»، «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ» (الرحمن/60) حديث داريم كساني كه خمس و زكات ندهند امام كاظم فرمود: خدا چنان زندگيشان را تاب ميدهد، كه دو برابر آن مبلغ را در راه باطل خرج كنند. يعني يك ميليون در راه حق خرج نميكند. خدا يك خرج دو ميليوني در سفرهاش ميگذارد. حديث داريم و حديث داريم امام جواد فرمود: من امام جواد هستم. ضامن هستم اگر خمس بدهيد مالتان كم نشود. در جلسهي قبل گفتم. روايات داريم هرجا حادثهاي بر مال شما وارد شد، حوادث غير مترقّبه، به خاطر اين است كه زكات نداديد. بعد از نماز دعا كنيد. دعا بعد از نماز مستجاب ميشود. اين خيلي مهم است.
6- وظيفه خانواده در دعوت فرزندان به نماز
نماز مثبت؛ «وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاة» (مريم/55) قرآن ميگويد: پيغمبرها بچههايشان را به نماز دستور ميدادند. داريم بچه را سه سالش كه شد اول بگو: لا اله الا الله. برايش بس است. هفت ماه و بيست روز صبر كن. حالا اين هفت ماه و بيست روز چه نقشي دارد، اين را بايد يك تحقيق علمي، پژوهش علمي بايد بكنند. چرا هفت ماه و بيست روز؟ خيلي خوب، هفت ماه و بيست روز… بعد دومين كلمه ميگويد: محمداً رسول الله! (صلوات حضار) بعد او را بنشان، نماز كه ميخواني او را بنشان نماز خواندن تو را ببيند. همينطور به نماز نگاه كند. با چشمهايش فيلمبرداري ميكند اين اثر دارد. نماز خيلي مهم است.نماز يك سرش زايشگاه است، يك سرش قبرستان است. در زايشگاه بچه متولد ميشود در گوش راست او اذان، در گوش چپ او اقامه، «حي علي الصلاة» در قبرستان هم كه ميخواهند او را خاك كنند، نماز به او بخوان و خاكش كن. نماز مرده.
از امام سؤال ميكنند مردهها را 5 بار الله اكبر ميگويند. نماز مرده 5 تا الله اكبر دارد. چرا؟ امام ميفرمايد: چون اسلام بر 5 پايه است. «بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْس» (كافي/ج2/ص18) يعني بناي اسلام روي 5 چيز است. نماز، زكات، حج، روزه، ولايت. چون بناي اسلام روي 5 چيز است، ما 5 تا الله اكبر ميگوييم. بيان ديگر اين است كه چون 5 نماز واجب داريم صبح، ظهر، عصر، مغرب، عشا، 5 تا الله اكبر هر الله اكبر اشاره به يكي از آنها باشد. اينها كد آنها است. مثل اينكه ميگوييم: شما ميگويي: هما، اينكه ميگويي: هُما، «ه» براي هواپيمايي است. «م» براي ملي است. «الف» براي ايران است. «هواپيمايي ملي ايران» اين هما شده است. يا كلماتي مثلاً مثل ناجا، نميدانم ساجا، چيزها هست. نيروهاي انتظامي، ناجا ميگويند ديگر؟ ناجا، «ن» براي نيروي، «الف» براي انتظامي، «ج» براي جمهوري اسلامي ايران، براي اينكه بگويند: نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران، ميگويند: ناجا. حالا ما هم همينطور ناجا ميگوييم. الله اكبر! اين الله اكبر يعني ناجاي ما اين است. سؤال ميكنند.
7- نماز شكر، نماز رشد، نماز انس، نماز قرب
چهار رقم نماز داريم. انواع نمازها. يك نماز داريم نماز شكر. يك نماز داريم نماز رشد. يك نماز داريم نماز انس. يك نماز داريم نماز قرب. اين براي كلاس اول، اين براي كلاس بعد است. اين براي مرحلهي بعد است. اين براي مرحلهي نهايي است. نماز شكر چيست؟ چرا نماز ميخوانيم؟ خدا به ما چشم داده، گوش داده، اكسيژن داده، هوا داده، درخت داده، خورشيد داده، ماه داده، اصلاً خودمان، هستي ما، عمر ما، روح ما، فكر ما، حافظهي ما، هرچه داريم از اوست. پس شكر كنيم. قرآن بخوانم. قرآن ميگويد: «فَلْيَعْبُدُوا» (قريش/3) چرا عبادت كنيم؟ «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْف» (قريش/4) نانت داد. آبت داد. اين نماز تشكر است. «اعْبُدُوا رَبَّكُمُ» چرا؟ «الَّذي خَلَقَكُمْ وَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» (بقره/21) پس يك نماز، نماز تشكر از خداست. نماز تشكر از خداست. خدا به نماز و تشكر ما نياز دارد؟ نه! اگر اين محصّل، خوب درس بخواند، خوب درس خواندن تشكر از زحمات استاد است. اما فايدهي تشكر، به نفع خود شاگرد است. شاگرد خوب درس بخواند يا خوب درس نخواند معلّم حقوقش را ميگيرد. منتهي تو اگر خوب درس بخواني تشكر از زحمات من كردي و اين سود تشكر به نفع خودت است. اين نماز كلاس اول.
نماز كلاس دوم نماز رشد است. ميگويد: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى»«عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» (عنكبوت/45) نماز شما را از فحشا و منكر باز ميدارد. يعني من كه عمامه سرم هست در خيابان نميدوم. ميگويم: تو آقا هستي. «ان العمامه تنهي از دويدن» يعني همين كه عمامه سر گرفتم ديگر خودم در خيابان نميدوم. يك استاد دانشگاه هيچوقت حاضر نيست سوار موتور گازي شود چرخ موتور هم در خيابان بالا كند. بابا تو استاد دانشگاه هستي. يك امير و تيمسار و سرلشگر حاضر نيست تخمه بشكند. ولو غير ماه رمضان. يعني خود… لباس سفيد بپوشي خودت ديگر در زمين سياه نمينشيني. خود لباس سفيد تو را حفظ ميكند. ديگر روي زمين كثيف نمينشيني. ميگويي: با اين لباسها ديگر روي زمين نمينشينم. يعني خود نماز آدم را حفظ ميكند. «تنهي» معنايش اين نيست كه آدم نماز خوان هيچ وقت گناه نميكند. ممكن است جواني نماز بخواند گناه بكند، ولي وقتي گناه كرد دائم «تنهي» تنهي يعني هي، هي ميزند. تو نبايد اين كار را بكني. اين حرف را نبايد بزني. اين حرف تو مورد رضاي خدا نبود. اين عمل تو مورد رضاي خدا نبود. اين «تنهي» يعني هي، هي ميزند. چرا اين كار را كردي؟ بالاخره آنقدر هي ميزند تا اين را وادار به استغفار كند. خدايا يك غلطي كرديم ما را ببخش. نميگويد: «ان الصلاة تمنع عن الفحشا» اگر ميگفت: «ان الصلاة تمنع عن الفحشا و المنكر» يعني نماز مانع فحشا و منكر است. نماز، ممكن است آدم نماز بخواند خلاف هم بكند، منتهي خلاف كه كرد چون ايمان به خدا دارد و رابطه با خدا دارد، آن نماز هي هي به اين ميزند. يك سري عبادات را مانع است، اصلاً مثلاً با لباس دزدي نماز نميخواند. ميگويد: خوب توميخواهي نماز بخواني كه با اسب و خر دزدي كه نميشود مكه رفت. با الاغ دزدي، هم نماز آدم را از فحشا باز ميدارد. و هم اگر دسته گلي آب داد اين نماز هي به او هي ميزند. كه اين كار را نبايد بكني. خوب اين نماز رشد است.
يك نماز هم داريم نماز انس است. خدا به موسي ميگويد: موسي «أَقِمِ الصَّلاة»َ بلند شو نماز بخوان. بعد ميگويد: «لِذِكْري» ميخواهم ياد من باشي. نميگويد: موسي نماز بخوان «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْف» موسي نماز بخوان، نان به تو دادم. آب به تو دادم. زشت است خدا به موسي بگويد: نانت دادم. آبت دادم. آدم به پسر 25 سالهاش نميگويد: ببين! نانت دادم. آبت دادم. پدر به پسر هم چنين حرفي نميزند. به پسر برميخورد. به موسي نميگويد: نانت دادم. آبت دادم. به موسي نميگويد: نماز بخوان براي اينكه «تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» حضرت موسي ميگويد: بارك الله! مگر ما اهل فحشا و منكر هستيم؟ موسي اهل فحشا و منكر نيست. كه بگويي: موسي نماز بخوان تا فحشا و منكر را انجام ندهي. به موسي ميگويد: «أَقِمِ الصَّلاة» براي نان و آب نه! «أَقِمِ الصَّلاة»َ براي اينكه… به موسي ميگويد: «أَقِمِ الصَّلاة لِذِكْري» تو پيغمبر هستي نماز بخوان تا ذكر، ياد من باشي. ذكر چه فايده دارد؟ «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب» اطمينان چه فايدهاي دارد؟ «يَأَيَّتهَُا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّةُ ارْجِعِى إِلىَ رَبِّكِ» (فجر/27 و 28) يعني سه تا پله است. پلهي اول ميگويد: «اقم الصلاة» اين پلهي اول است. نماز اقامه كن. براي چه؟ «لذِكِري» ياد من باشي. خوب «لذِكِري» چه فايدهاي دارد؟ ميگويد: «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ» … چه؟ «تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب» ياد تو آرامش ميدهد. اطمينان چه فايدهاي دارد؟ «يَأَيَّتهَُا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّةُ» (فجر/27) «ارْجِعِى إِلىَ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّة» (فجر/28) يعني سه تا پله است. «أَقِمِ الصَّلاة لذِكِري»، «بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ» به اطمينان، «اِرجِعي»
يك نماز داريم نماز كلاس آخر، آخرين نماز است. آن ديگر نمازش از نماز موسي و عيسي بالاتر است. براي شخص پيغمبر است. به پيغمبر… اين را نميتوانم بخوانم. اگر آيهاش را بخوانم همه بايد سجده كنيد. سورهي اقراء آيهي آخر سجدهي واجب دارد. من نميتوانم بخوانم براي اينكه هركس بشنود بايد سجده كند. فقط اشاره ميكنم. به پيغمبر ميگويد: وسيلهي قرب به من اگر ميخواهي به من نزديك شوي، راه قرب به من سجده است. سجده كن تا قرب به من پيدا كني. اين ترجمهي آن آيه است. پس چهار تا نماز داريم. نماز شكر، خدا به من چيزي داده است. به شكرانهي او ميخواهم نماز بخوانم. سگ را يك لقمه نان ميدهي، تكان ميدهد. اگر يك خرده در خانه سگ يك چيزي بخورد، يك دزد در خانه بيايد جلوي دزد را ميگيرد. از خانه حفاظت ميكند. سگ را نان ميدهي دم تكان ميدهد. درخت را آب ميدهي ميوه ميدهد. ميوه ندهد سايه و چوب ميدهد. ماشين را بنزين ميزني برايت راه ميرود. يعني من اين همه نعمت بگيرم هيچي! بايد دبيرستانيهاي ما نمازشان بهتر از راهنماييها باشد. دانشجوهاي ما بايد نمازشان بهتر از دبيرستانيها باشد. چون هرچه دريافت نعمتها بيشتر است، شكرش هم بيشتر است. خدا به پيغمبر ميگويد: به تو كوثر دادم، «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ» (كوثر/1) كوثر نميگويد كثير. كوثر يعني خير زياد. كسي كه به او خير زياد دادم، نميگويد: «فصل لربك فذبح» ذبح نه، گوسفند را ميشكافي نه، «وانحر» نحر، شتر، كسي كه خير زياد داديم، هركه برف… هركه بامش بيش برفش بيشتر. كسي كه به او فاطمه داديم، بايد شتر بكشد گوشتش را بين مردم تقسيم كند. دانشجو فرهيخته است. استاد دانشگاه فرهيخته است. افراد فرهيخته افرادي كه مال بيشتر، فكر بيشتر، توان بيشتر، مغز بيشتر، عقل بيشتر، اعتبار بيشتر، آبروي بيشتر دارند، اينها بايد حضورشان در مسجد بيشتر باشد. اينها نمازهاي مثبت. ميخواستم منفيها را هم بگويم وقت تمام شد.
خوب منفيها را جلسهي بعد ميگوييم. خدايا اگر كسي كسي را دوست داشته باشد، با او حرف ميزند. اينهايي كه نماز نميخوانند، راستش را ميخواهي خدا را دوست ندارند. شما به عروس ميگويي: عروس سلام! من تو را دوست دارم ولي با من حرف نزني. (خنده حضار) اگر او را دوست داري بايد با او حرف بزني. چطور ميتواني بگويي: خدا را دوست داري، نعمتهاي ما از اوست ولي نميخواهم با تو حرف بزنم؟ كسي كه خدا را دوست دارد، بايد با خدا حرف بزند. ماه رمضان وقت خوبي براي بازنگري به نمازهايمان است. نماز ما چه نمازي است؟ در مسجدها برويم. بعضيها نمازشان دو تا غلط دارد. آدم تحصيلكرده در 5 دقيقه الي ده دقيقه نمازش را درست ميكند. زشت است يك عمري آدم نماز بخواند بعد بفهمد غلط است. هم نماز، در هر خانهاي يك كتابي راجع به فايده و اسرار و آثار نماز باشد. رابطهمان را با نماز گرم كنيم.
خدايا تو را به حق محمد و آل محمد مزهي نماز را در دعاها داريم، «حلاوت» حلاوت يعني شيريني، ببين يك دانشمند وقتي يك چيزي را ميفهمد لذت ميبرد. لذت ميبرد. بوعلي سينا باشد اصلاً لذت مي برد كنار بوعلي سينا بنشيند. اصلاً در جوار بوعلي سينا لذت دارد. چون ميفهمد بوعلي سينا يك وجود برتري است. همين كه كنار يك وجود برتر نشست، افتخار ميكند. ارتباط با خدا. خداي بوعلي سينا، خداي ملاصدرا، خداي همهي زيباييها، در فيلم زليخا ميگفت: والله اين پرستيدني است، ولي اين دارد يك كس ديگري را ميپرستد. او ديگر چه كسي است؟ زليخا ميگفت. ميگفت: او چه كسي است كه اين دارد به او سجده ميكند؟ هرچه زيبايي هست خالق زيبايي چه كسي است! به چه گلي! به چه طاووسي! به چه خانهاي! به چه ماشيني! به چه تفكري! به چه پيشنهادي! به! هرچه ميخواهي بگويي: به!به اين كه به ميگفتي بگو، اما بگو: اين به از يك كس ديگر است. خالقش را فراموش نكن. نگو: ماشاءالله، ماشين لباسشويي چه قشنگ، لباسها را تميز كرد. به به! بابا اين برقش از كجاست؟آن كسي كه اين را ساخت، مخترعش چه؟ انرژي هستهاي كشفي بود؟ اختراعي بود؟الحمدلله! چه كسي اين انرژي را در هستي گذاشت؟چه كسي اين جوان را هدايت به اين كرد؟ نكند ما سرگرم مخلوق باشيم، از خالق غافل باشيم. خدايا شيريني عبادت و معرفت را به همهي ما و نسل ما بچشان. غفلتهاي گذشته را ببخش و بيامرز. جلسهي بعد نمازهاي منفي را خواهم گفت.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»