متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1384/12/18
بِِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
چون بحث در ايام سوگواري محرم و صفر پخش ميشود بايد بگوييم خداوند عزاداريها را قبول کند انشاءالله، و اهميت عزاداري و آفاتش را من در اين نيم ساعت يا بيست و هشت دقيقه ميخواهم انشاءالله بگويم، بحث مفيدي هم خواهد بود انشاءالله.
اهميت عزاداري، آفات و آسيبها. عزاداري هم خيلي مهم است، بايدهايي دارد، و هم آفات و آسيبهايي که بايد بگوييم نبايدها. بايدها در عزاداري، يعني در عزاداري چه چيزي بايد و چه چيزي نبايد.
1- عزاداري، ظالم کوبي و مظلوم يابي
عزاداري ظالم کوبي است. شما وقتي ميگويي: (اللهم العن اوّل ظالم ظَلَمَ حقَّ محمد و آل محمد و آخر تابع) خدايا هرکس ظلم کرده در اول تاريخ يا در مسائل هستهاي، يعني چه اول ظالم، چه آخر ظالم. اين مردم هميشهتر و تازه هستند که به ظالم لعنت کنند. يکي از برکات عزاداري اين است. ظالمها بدانند، اينطور نيست که حسين را کشتند تمام شد، ما تا آخر خط ول کن معامله نيستيم. مگر ميشود حسين را بکشي تمام شد؟ تا آخر تاريخ ما پرچم امام حسين را نگه ميداريم تا ظالم بفهمد ظلمها محو نميشود.
مظلوم يابي، حسين جان، مظلوم شدي، ما يادت را زنده داريم. بچههاي لبنان و فلسطين، با حرکات خودتان، حسين فهميده، اگر جانت را فدا کردي، تو نامت در تاريخ محو نميشود. به ظالم ميگوييم محو نميشوي، تا آخر تاريخ لعنتت ميکنند، به مظلوم ميگوييم محو نميشوي، تا آخر تاريخ به شما درود ميفرستند.
2- وحدت مردم در سايه عزاداري
وحدت کلمه؛ در عزاداري همه متحد هستند، کسي در عزاداري نميگويد در چه خطي هستي، در عزاداري آيه الله و عوام و پرفسور و بچه دبستاني و زن و مرد و شهري و روستايي و همه با هم يک وحدت کلمهاي هست. خيلي سرمايه است عزاداري. يک يا حسين ميگويند، هفتاد ميليون جمعيت ميريزد در خيابان. هيچ کشوري يک همچين سرمايهاي ندارد که با يک يا حسين هفتاد ميليون داوطلبانه بيايند؛ و اگر کسي پايش درد ميکند در خانه نشسته است، غصه ميخورد که چرا من امروز نرفتم. وحدت کلمه است. عزاداري قدرداني از زحمات است. حسين جان زحمت کشيدي، تو سوختي که زير بار زور نروي، ما قدرداني ميکنيم.
عزاداري آموزش شهادت، ايثار، اخلاص، وفاست. خدا وفاها را پاس ميدارد. در قرآن يک آيه داريم، ميگويد: «إِبْرَاهِيمَ»، حضرت ابراهيم، «الَّذِي»، آن کسي که «وَفَّى»، «إِبْرَاهِيمَ الَّذِي وَفَّى» النجم/37، «وَفَّى» يعني وفا کرد، اين آيه قرآن است، خداوند ميگويد ابراهيم وفادار بود. وقتي خدا ميگويد ابراهيم وفادار بود، ما نگوييم ابوالفضل وفادار بود؟ به او گفتند تو بيا اين طرف، گفت حسين را ول کنم، پاي او تا آخر ايستادهام. من حسين را رها نميکنم. «إِبْرَاهِيمَ الَّذِي وَفَّى»، وفا.
3- عزاداري، تقويت روحيه شهادت طلبي
اخلاص؛ يک پسر سيزده ساله کجاي تاريخ؟ همه دانشگاهها را و همه حوزهها را در طول تاريخ در همه کشورها، پيدا کنيد يک پسر سيزده ساله بگويد: شهادت از عسل شيرينتر. خيلي اين حرف مهم است. آخر يک کسي ميگويد من از شهادت نميترسم، خوب نميترسد. يک کسي ميگويد حاضرم شهيد شوم، خوب اين هم يک مسئله. يک کسي ميگويد شهادت را دوست دارم، ميگويد از عسل شيرينتر. يعني اگر بناست باشم، حکومت دست يزيد باشد، اينجا نبودن شيرينتر از بودن است. من باشم که کي بر من حکومت کند؟ من باشم که زيرِ بار زور بروم، من باشم با يزيد بيعت کنم؟ شهادت از عسل شيرينتر است. کدام دانشکده فارغ التحصيلش يک همچين حرفي ميزند؟ الان خيلي از فارغ التحصيلهاي ما وفاداري نميکنند. من دعوت شدم يک جايي جشن فارغ التحصيلان بود، رئيس دانشگاه گفت خواهش ميکنم شما که امروز از اينجا مرخص ميشويد سالي يک تلفني به ما بزنيد. يعني التماس ميکرد رئيس دانشگاه که اين دانشجو يک تلفن بزند، يعني يادش ميرود. بنده اگر معلمم را پهلويش درس نداشته باشم، احترام لازم را نميکنم. اگر پهلويش درس داشتم سلامش ميکنم، اما اگر درسم تمام شد ديگر يادم ميرود، اول خود، بعد ديگران. امام حسين اول علي اکبر را فرستاد، بعد باقي جوانها را. خيلي مهم است اين.
4- عزاداري، امر به معروف و نهي از منکر زباني
امر به معروف و نهي از منکر با تمام وجود. البته امر به معروف و نهي از منکر ما بايد زباني باشد، چون يک کسي يک گناهي ميکند، ميگوييم آقا اين گناه را نکن. اين رقمي نباش، اين حرف را نزن، اين عمل را انجام نده. ما در حد زبان. اما اگر يک رژيمي مثل رژيم بني اميه بايد سرنگون شود، اين با زبان نميشود. اين جز خون امام حسين نميتواند رژيم را سرنگون کند. پس گاهي وقتها بايد با تمام وجود امربه معروف کرد.
نماز در برابر تير. روز عاشورا امام حسين وقتي نماز ميخواند سي تا تير به او زدند براي دو رکعت نماز، چون نماز امام حسين دو رکعتي بود، شکسته بود، مسافر بود ديگر. سي تا تير براي دو رکعت نماز. چي به ما ميگويد؟ ميگويد اگر در مقابل رگبار تير هم هست نماز را رها نکن، اينها درس است.
اسير ميتواند رژيم را سرنگون کند. سرنگوني رژيم به دست اسير. زن و بچه امام حسين اسير بودند در کوفه و شام، اما با سخنرانياش جمعيت را عليه حکومت شوراندند. زينب کبري در شام به يزيد گفت: (انّي)، يعني به درستي که من، (استصغر) تو را سبک ميشمارم، (انّي لاستصغرک) يعني منِ زينب تو را صغير ميبينم، يعني خيلي بچه، يعني کوچک هستي، يک زنِ اسير در دربار شاه به شاهي مثل يزيد ميگويد تو پهلوي من خيلي کوچک هستي، تو پست هستي، (اني لاستصغرک) خيلي مهم است، زن اينقدر شهامت، اينقدر رشادت.
ما اگر کفشمان تا به تا شود، حلقه طلا گم شود، نميدانم گوشتمان بسوزد، يک مسئله جزئي، تيغ برود به پايمان، ديگر نماز يادمان ميرود. زينب کبري، غروب عاشورا، نماز شب هم خواند. يعني از نماز. . . اصلاً امام حسين مستحباتش را هم انجام داد. آخر حسين جان ظهر عاشورا است دارند تيراندازي ميکنند، ديگر حالا اذان را نگو، ميگويد نه بايد اذان را بگويم، اقامه را از خيرش بگذر، حالا از نماز جماعت. . . . نه، جماعت هم بايد باشد. بابا حالا نميخواهد امروز اول وقت بخواني، يعني امام حسين از نماز که نگذشت، از اذانش هم نگذشت، از اقامهاش هم نگذشت، از جماعتش هم نگذشت، از اول وقت هم نگذشت. ما به راحتي همه چيز را فدا ميکنيم، اينها اهميتهاي عزاداري است.
و اما آفاتش را، چون آفات خيلي حرف دارد، اينجا اهميتش را زياد نوشتم، اما ميخواهم همه حرفهايم را بلکه در يک جلسه بزنم، خيلي فشرده حرف ميزنم.
5- دوري از رياکاري در عزاداري
خوب، و اما آفات. اين عزاداري، هر چيزي خوب است آفاتش هم دورش است. يعني وقتي پول خوب هست، پول قلابي هم پيدا ميشود. هر چيزي خوب بود کنارش چيز مصنوعي هم هست. آفات عزاداري. راجع به آفاتش من اينجا هفده هيجده تا چيز نوشتم، حالا هرچه توانستيم ميگوييم. نبايدها، يعني چيزهايي که نبايد باشد، نبايدها، آنهايي که بايد بگوييم نه. نه ريا، نه سُمعِه. ريا چه است، سُمعِه چي است. ريا يعني يک کاري مردم ببينند، سُمعِه از استماع است، يعني يک چيزي که مردم بشنوند. يک وقت يک کاري ميکني که ديگران بشنوند. يک وقت يک کاري ميکني که ديگران ببينند. در عزاداري سعي کنيم، چه کار داريم حالا، نه ريا، نه سُمعه. سرت را پايين بينداز، براي خودت باش، هي نگاه نکن هيأت يک سرش کجاست، يک سرش کجاست. آمده پاي علمها تيغها را ميشمارد، مثل اينکه امام حسين ميگويد هر علمي که تيغش بيشتر است ثوابش. . . . نه ريا نه سمعه. نه اسراف. در عزاداريها گاهي اسراف ميشود. اگر وقف مسجد است در حسينيه نبر. قالي براي مسجد است چرا بردي حسينيه؟ اگر وقف است چرا با کفش ميآيي عزاداري ميکني؟ آخر اينجا ميخواهيم نماز بخوانيم روي اين کفشها. شما با کفش ميآيي روي فرش مسجد. نبايد اينطور باشد. اصلا با کفش آمدن روي فرش اسراف است. ميخواهيم عزاداري کنيم چرا ميخ ميکوبي به مسجد، نميشود ديوار مسجد را سوراخ کرد. بابا حسين است، من مخلص امام حسين هستم، اما مگر امام حسين گفته ديوار مسجد را سوراخ کن؟
6- دوري از مزاحمت در عزاداري
نه مزاحمت، نبايد عزاداريها مزاحمت در آن باشد. اين را قبلا گفتيم دوباره تکرار ميکنيم. بلندگوها انصافا مزاحمت است، بي وقت طبل زدن مزاحمت است، اينها همه گناه است. يک عسلي داريم هي مگس روي آن مينشيند و اين عسل را از بين ميبرد. عزاداري خيلي مهم است، ولي خوب مواظب باشيم، مزاحم کسي نباشيم، چه بلندگو، چه ترافيک، چه راه بندان، چه طبل، چه بي وقت خواندن، هيچ رقم مزاحمتي نبايد باشد.
نه رقابت؛ يکي از آفات عزاداري رقابت است. محله پائين، محله بالا، اين هيأت، آن هيأت. ما بايد براي محله خودمان سينه بزنيم، ما بايد براي محله خودمان نميدانم چه کنيم، رقابت ميکنيم با هم، چشم و همچشمي، آفاتش است.
نه قرارداد، قرارداد خوب نيست. خدايي نکرده يک واعظي، يک مداحي، قرارداد ببندد، بگويد من اينقدر ميگيرم بيايم بخوانم. چرا؟ البته مردم پول ميدهند، اما حالا يا يک کمي کمتر، يا يک کمي بيشتر. ما زياد داشتيم، من ميشناسم، زياد داشتيم آدمهايي که اصلا وقتي پول امام حسين را به آنها ميدادي نميشماردند، گفتند نميشماريم. قرارداد نبنديم. نميگويم حرام است، زشت است.
7- دوري از خرافات در عزاداري
نه خودسرانه؛ گاهي يک کسي مثل عکسهايي که الان در خيابان است، اين عکسها همهاش خودسرانه است. يکي از اين عکسها سند ندارد. يک خطاطي، يک طراحي، خوشش آمده يک عکس را در دنياي خيال کشيده. آخر درست است يک امتي که اين همه دانشمند و پرفسور و آيت الله و اسلام شناس در آن است همه را ول کنند عقبِ فکر خيالگرها بروند؟ آدم نبود که شما دنبال خيال رفتي؟ مثل آدمي که بيداري را ول کند دنبال خواب برود. بگويد فلاني خواب ديده است. خيليها هم دروغ است. يک کسي آمد گفت آقاي قرائتي من خواب ديدم که امام رضا به من گفته بدهکاري غصه نخور برو پهلوي قرائتي بدهيات را ميدهد. به او گفتم به امام رضا بگو تو ديگر مثل بعضي بازاريها چک بي محل صادر نکن، اول، شبِ اول يک خورده پول بفرست، شبِ دوم بيا به خواب مردم. امام رضا که براي من پول نفرستاده، حواله هم براي من نده. يکي ديگر برايش يک همچين صحنهاي پيش آمد گفت به امام رضا سلام من را برسان، بگو خواهش ميکنم خودت بيا به خواب خودم. چرا به خواب تو ميآيد؟ به خواب من بيايد که به تو پول بدهم، چرا به خواب تو ميآيد که از من پول بگيري؟ به خواب خودم بيايد، ميگويم چشم. دروغ است، دروغ است. خودسرانه يک چيزي را همينطور ميبافيم. در همه حرفها يادتان باشد، بافتني، يافتني. فرقش اين است که اين يک نقطه دارد، اين دو تا. بافتني، يافتني. بافتني ممنوع، يافتني حقيقت دارد، چه چيزي را يافتي؟ قرآن ميگويد: «أَفَلَا تَعْقِلُونَ» البقرة/44، هرچه تعقل ميکني، به عقلت مراجعه کن، «وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» البقرة/22 خودت هم ميداني، «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ» الإسراء/36 چيزي را که علم به آن نداري، دنبالش نرو. زشت است که دانشجوهاي ما، دانشگاهيهاي ما، يعني دنياي ما در رشد علمي برسد به مسئلهاي که همه جمع شوند بترسند از ما، هرچه هم ميگوييم نترسيد بازهم ميترسند، اينقدر رشد علمي دنيا را وحشت زده کرده، آنوقت عموم مردمش دنبال يک چيزي ميروند که سندي ندارد. خودسرانه نباشيم.
8- دوري از افراط و تفريط در عزاداري
ديگر چه؛ نه افراط، نه تفريط؛ افراط يعني تندروي، تفريط يعني کندروي. نه تند، نه کند. غلو، بعضيها در عزاداري غلو ميکنند. هزار عيسي کفاش درت، بابا عيسي روي چشم ما، مخلص حضرت عيسي هم هستيم. اما شما حضرت عيسي را کفاشش نکن. ميخواهد مثلا علي اکبر را بزرگ کند، عيسي را ميگذارد زمين. مثل اينکه شما مثلا ميخواهي يک ميخ بکوبي، عوض سنگ با قرآن ميکوبي، بابا. قرآن سر جايش، ميخ خودت را هم بکوب، اما نه اينکه مثلا براي بزرگ کردن يک نفر باقيها را کوچک کني. حالا خيلي مردم، يعني انصافا بايد تشکر کرد از مردم. يک زماني که مردم، من حالا زشت است بگويم کدام شهر، آبروريزي است، آبروي شهر ميريزد اگر در تلويزيون بگويم، ولي يکي از شهرها يک زماني مردمش به آيت الله العظمياش که مرجع تقليد هم بود، گفتند آقا امشب مسجد نيا ميخواهيم سينه بزنيم، نماز را بگذار يک وقت ديگر. يعني هيأتي به آيت الله العظمي ميگفت امشب نمازت را تعطيل کن، حالا ما بايد دست عزادارها را ببوسيم، بندگان خدا وسط خيابان نماز ميخوانند. يعني خيلي خيلي خوب شده، علتش اين است که دين دارند ولي نميدانند چه کنند. اگر اين آب در لوله کشي فني برود، قشنگ است، هرز برود حرام ميشود. چون مايع هست، طلا هست، بايد اين طلا دست زرگر بيفتند. غلو نکنيد. قرآن بخوانم. «قَالَتْ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ» التوبة/30 يهوديها ميگفتند عزير پسر خداست، «قَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ» التوبة/30 مسيحيها ميگفتند عيسي پسر خداست، بابا نه موسي پسر خداست، نه عيسي پسر خداست، هر دو بنده خدا هستند. نه علي اللهي، نه هيچي، الله، الله است، همه موجودات مخلوق خدا هستند، منتهي مخلوقات هرکدام پهلوي خدا يک مقامي دارند. امام حسين مقامي دارد، پيغمبر مقامي دارد، عيسي مقامي دارد، اولياي خدا را در مقابلش غلو نکنيم. براي اينکه مردم غلو نکنند گاهي آيه داريم، «أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ» الكهف/110 اين که خواندم قرآن بود منتهي از اين آيههاي آسان است. بعضي از آيهها آنقدر آسان است که همه فارسيها هم ميفهمند. «أَنَا» يعني من، «بَشَرٌ»، «مِثْلُكُمْ»، اين آيه قرآن است، بابا من هم يک آدم هستم مثل شما. بله وحي ميشود، معصوم هستم، علم غيب دارم، روي چشم، کمالاتشان روي چشم. «لَنْ يَسْتَنكِفَ الْمَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْدًا لِلَّهِ» النساء/172 اين هم که خواندم آيه قرآن است. بابا خود حضرت مسيح ميگويد من بنده خدا هستم، ولي قبول نميکند، ميگويد نخير. بعضيها هم تندروي ميکنند.
بعضيها هم تفريط ميکنند. تفريط يعني سبک. مثلا ميگويند حسين گفت، بابا حسين نيست، حضرت امام حسين عليه السلام، به چه دليل تو ميگويي بگو امام حسين عليه السلام، قرآن بخوانم، من دوست دارم حرفهايم را به قرآن بند کنم که سنّي و شيعه و استاد دانشگاه و آيت الله ديگر همه در کلمه قرآن اتفاق داريد. قرآن ميفرمايد: «لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا» النور/63 ميآمدند پشت خانه پيغمبر ميگفتند محمد، محمد، آيه نازل شد که بابا مگر پسرعمهات است؟ بابا رسول الله است، «لَا تَجْعَلُوا» يعني قرار ندهيد، «دُعَاءَ الرَّسُولِ» وقتي دعوت ميکنيد رسول را، «بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا» يعني همينطور که بعضي صداي بعضي ميزنيد، اين رقمي صداي پيغمبر نزنيد، آخر پيغمبر يک حساب و کتابي دارد. متأسفانه در عروس و دامادهاي جديد هم هست. مثلا عروس به داماد ميگويد احمد، حسين، بابا جان مرد است، احمد چرا؟ فاطي، فاطي چرا؟ فاطمه خانم، احمد آقا، چرا مؤدب صدايش نميزني؟ کلمات سبک، کلمات سخيف، کلمات جلف، نگوييم.
نه افسانه؛ خيلي چيزها واقعيت ندارد، افسانه است. حرف که ميخواهيم بزنيم بايد مستند باشد. امام رضا فرمود من امام رضا هستم، لبم را که تکان ميدهم از من بپرسيد امام رضا اين حرفي که ميزني بند به کدام آيه است. منِ امام رضا بايد همه حرفهايم بندِ به قرآن باشد. امام رضا ميفرمايد با اينکه امام رضا است، ميگويد با اينکه امام رضا هستم، حرفهايم بايد با قرآن مثل شود، اگر طبق مثل قرآن نبود، امام صادق فرمود اگر يک چيزي از ما شنيديد با قرآن مثل کنيد، طبق قرآن نبود آن حرف را بزنيد به ديوار. امام رضا فرمود حرفهاي من را با قرآن مثل کنيد. مگر ما ميتوانيم هرکس هر چيزي گفت گوش دهيم؟ اينقدر دروغ. افسانه نبايد باشد، آفات است.
9- دوري از طولاني کردن مجالس عزاداري
نه طول دادن. طول دادن. عزاداريها نبايد اينقدر طولاني شود. روضه مقام معظم رهبري خيلي قشنگ است. نماز مغرب جماعت خوانده ميشود، چند دقيقه فقه گفته ميشود، يک واعظ، عزاداري، سينه زدن، شام. همهاش يک ساعت و نيم تمام ميشود، همهاش تقريبا. بعضي عزاداريها ساعت ده و نيم شروع ميشود. يک بعد از نصف شب شام ميدهند. آنوقت حالا مردم، اگر دانشجو باشد فردا درسش چه ميشود، دبيرستاني، راهنمايي، دبستاني، بازاري، کارمند، کارگر، کشاورز، طولاني نبايد باشد. آيه هم داريم براي اينکه طولاني نباشد؟ بله. يک آيه بخوانم براي طولاني. چه قرآني داريم، چه قرآني داريم، هرچه حق است يک آيه داريم يا يک حديث. ميآمدند خانه پيغمبر ناهار، خوب ناهار خوردي پاشو برو، مينشستند حرف ميزدند، پيغمبر هم هي دلش شور ميزد، رويش نميشد، آقا مهمان ظهر گفتند. الان، حالا پيغمبر که ساعت مچي نداشت. عرض کنم که ظهر شما، الان سه بعدازظهر است، من کار دارم. آيه نازل شد، من آيه را ميخوانم، هرکه پاي تلويزيون است معنا کند. «إِذَا» ميدانيد يعني چه؟ «إِذَا» يعني زماني که، طعام ميدانيد چه است؟ غذا، «إِذَا» يعني زماني که، «طَعِمْتُمْ» وقتي طعامتان را خورديد، «فَانْتَشِرُوا» پاشيد منتشر شويد، پاشيد برويد، «فَانْتَشِرُوا» يعني منتشر، ميگويند کتابش منتشر شد، يعني پخش شد، بابا ناهار خورديد پاشيد پخش شويد، در خانه من ماندهايد چه کنيد، «وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ» همينطور انس، «مُسْتَأْنِس» يعني انس گرفتيد به حديث، يعني همينطور يکي تو بگو، يکي آن بگو، بابا غذا خوردي پاشو برو، طولش ميدادند، بعد ميگويد اين طول دادن، اذيت ميشود، «إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ» الأحزاب/53، « يُؤْذِي النَّبِيَّ»، «يُؤْذِي» يعني اذيت ميکند. آيه قرآن است « يُؤْذِي النَّبِيَّ» آنوقت اگر اذيت کند پيغمبر را آيه ديگر دارد، «إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ» الأحزاب/57 کساني که اذيت کنند پيغمبر را مورد لعنت هستند. اذيت لازم نيست که آدم کتک بزند به کسي، ممکن است يک سيخي، ميخي هم به آدم فرو نميکني، ولي يک کاري ميکني که هي دلش آدم ميجوشد. بابا طول دادن مهم است، آيه طول دادن.
رودربايستي. خوب حاج آقا شما براي هيأت چقدر ميدهي؟ يک صندوق بگذاريد کمک به هيأت. هرکه ميخواهد بدهد. وقتي يک مشت رفتند درِخانه کسي، از امام حسين بترس، نميدهي؟ مالت آتش خواهد گرفت. بابا چرا ميترساني؟ چرا اين رقمي پول ميگيري؟ يک رئيس هيأت به من ميگفت، خدا بيامرزدش، هم آن واعظ مُرد و هم آن مداح مُرد و هم آن رئيس هيأت، گفت آقاي قرائتي اگر بداني ما پولي که براي هيأت ميگيريم چه جوري از مردم ميگيريم، يک قرانش را شما آخوندها نميگيريد. گفتم مگر، گفت نه ميرويم درِ خانهاش را ميزنيم يک هيأت آدم، گفت اصلا ميترسد، بعد هم ميگوييم ببين اگر ندهي ابوالفضل توي کمرت ميزند، اين ديگر ميگويد. . . اين رقمي چه پول گرفتني است. نه تهديد. ميگويد بابا اگر به اين واعظ و مداح پول ندهيم سالِ ديگر نميآيد. خوب اين هم بد است. نه از ترس پول بدهيم، نه از ترس پول بگيريم. خوب بابا امام حسين که، روي عشق بايد باشد، رودربايستي نبايد باشد.
نه اختلاط؛ زن و مرد مخلوط باشند، نه. از هم جدا باشند.
نه برهنگي؛ وقتي زنها، دخترها نگاه ميکنند، برهنگي درست نيست. نه برهنگي، نه اختلاط. نه تقليد از سبکهاي بيگانه؛ نه تقليد از بيگانگان. ما تقليدمان ميگويند از باسواد، مرجع تقليد هم ميگويند بايد اعلم باشد، يعني سوادش از همه بيشتر باشد، ما تقليد ميکنيم از يک آهنگ بيگانه. يک آهنگ بيگانهاي را برمي داريم، اينها آفاتش است.
نه بي اعتنايي به نماز، نه غفلت از نماز. عزاداري ميکنند ميبينند نماز دير شد، نماز قضا شد، غفلت از نماز. خيلي عزاداري خوب است ولي خوبيهايي دارد و آفاتي.
السلام عليک يا اباعبدالله. امام حسين يک نسخه پيچيد براي همه تاريخ، (هيهات منا الذله) يعني ما ذليل نميشويم. دنيا به هم، پشت به پشت هم بدهند که بگويند شما نبايد رشد کنيد، شما نبايد در مسائل علمي، شما نبايد در اختراع، شما نبايد در اکتشاف، شما نبايد در غني سازي، شما نبايد، به ما امام حسين فرمود: زيرِ سم اسب برو، اما زير بار زور نرو. سر به ني بده، سر پهلوي ناکس خم نکن. اين نسخه کربلا است. امام حسين براي هميشه تاريخ، براي همه عصرها و نسلها نسخه پيچيد. ولذا شيعياني که دستشان در دست امام حسين است عزيز هستند. ميگويد سر به ني ميدهم، پهلوي ناکس خم نميکنم، ولي زيرِ بار زور نميروم. آقا ممکن است چي چي بشود، هرچه ميخواهد بشود بشود. ديگر از کربلا بالاتر؟ کربلا آب را هم بستند، محاصره اقتصادي، يعني آب نبود، براي علي اصغر نبود. محاصره نظامي، سي چهل هزار نفر، دور هفتاد و دو نفر را گرفتند. اين هم محاصره نظامي. محاصره اقتصادي آب نبود، محاصره نظامي، هفتاد و دو نفر بين سي هزار تا يزيدي جمع شدند. محاصره امکانات، بابا جبّه امام حسين را هم کندند. يعني هم محاصره نظامي بود، هم محاصره تبليغاتي. همه شهر شام چراغاني کردند، يعني تبليغات. محاصره نظامي، محاصره اقتصادي، امام حسين زيرِ بار نرفت.
خدايا آن به آن معرفت ما را نسبت به امام حسين، مودّت و عشق ما را نسبت به امام حسين، درس گرفتن از الگوها و جلوههاي امام حسين را روز به روز در ما و نسل ما عميقتر و قويتر بفرما. (الهي آمين) عزاداري را از همه عزاداران، هيأتها، مداحان، منبريها، سينه زنها، زنجيرزنها، همه عزاداران را، عزاداريشان را ذخيره قيامت قرار بده. (الهي آمين) از آفات عزاداري همه ما را حفظ بفرما.
(والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته)