متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1384/8/3
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الهی انطقنی بالهدی والهمنی التقوی
السلام عليک يا ابا الحسن يا اميرالمومنين.
بحث روز شهادت پخش ميشود بين دو شب قدر، روزشهادت اميرالمومنين علي عليه السلام. اول مظلوم تاريخ. هر کس دو تا شاهد داشته باشد حقش را توي دادگستري ميتواند بگيرد. اميرالمومنين حدود صدهزار شاهد درغدير خم داشت ولي حقش را نتوانست بگيرد. اول مظلوم است. اميرالمومنين عليه السلام هفتاد کمال دارد که احدي ندارد. تنها فردي است در کره زمين که هم خودش مظلوم است هم همسرش. تنها فردي است در کره زمين که هم خودش شهيد شد هم همسرش هم بچه هايش هم نوه هايش هم برادرش. تنها کسي است که ميتواند خطبههايي را بخواند که ابن ابي الحديد، از علماي بزرگ اهل سنت به بعضي خطبهها که ميرسد ميگويد دوست دارم تمام سخنرانان يکجا شوند اين خطبه را برايشان بخوانم و همه سجده کنند. و اگر گفتند چرا در مقابل خطبه سجده ميکنيد به آنها گفته بشود همينطور که در برابر خواندن بعضي آيات شما سجده ميکنيد بايد در مقابل اين خطبه هم سجده کنيد. يک روز اميرالمومنين ميگذشت ديد دو نفر به هم افتخار ميکنند. او ميگويد کليد کعبه به دست من است. آن ميگويد: مسئول آب رساني به حاجيها من هستم. حضرت امير فرمود من نه کليد دارم نه مسئول آب. اما قبل از شما ايمان آوردم. سه نفري رفتند پهلوی پيغمبر تا داوري کند. آيه نازل شد: «أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ» التوبة/9. سقايه يعني سقايي. سقاية الحاج يعني آب دادن به حاجيها. «أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ». آيا کليد داري کعبه و آب دادن به حاجيها را شما بالاي ايمان ميگذاريد؟ اول مردي است که ايمان آورد. تنها کسي که روي کره زمين فرمود: (سلوني قبل أن تفقدوني). قبل از آنکه مرا از دست بدهيد، هرچه ميخواهيد بپرسيد.
1- آخرين سخنان امام علي(ع) در بستر
آقا ضربت خورد، مردم آمدند عيادت. اميرالمومنين فرمود برو بگو که بروند. امام حسن آمد گفت که بابام ميگويد من حالم خوب نيست کسي عيادت نيايد. همه برويد. همه رفتند اصبغ بن نباته ماند. گريه ميکرد. دو مرتبه گفت بروند. امام حسن مجتبي آمد گفت بابام ميگويد برويد. گفت، پايم پيش نميرود. نميتوانم بروم. گفت اصبغ بي تابي ميکند. گفت بگو بيايد تو. آمد. اميرالمومنين دست اصبغ را گرفت. گفت ساعتهاي آخر عمر من است. پيغمبر هم ساعت آخر عمر دست مرا گرفت گفت برو تو مسجد روي منبر اين سه تا کلمه را بگو. هر کس عاق والدين باشد چنين و چنان است، هر کس از مولاي خودش سرپيچي کند چنين و چنان است. برو مسجد بگو. گفت چشم. اميرالمومنين فرمود: پيغمبر همينطور که دست تو را گرفتم، پيغمبر هم لحظات آخر دست مرا گرفت و اين را فرمود. من رفتم توي مسجد گفتم و برگشتم. اما مردم متوجه مطلب نشدند. هر کس عاق والدين بشود اين طوري تفسير کن. من و علي پدر امت هستيم. (انا و علی ابوا هذه الامه) و امتي که گوش به حرف پدر ندهد عاق می شود. من و علي پدران اين امت هستيم.
بينندهها بحث را روز بيست و يکم می بینند. کشور ما کشور علي بن ابيطالب است. تنها کشوري است که در اذانش(اشهد ان عليّاً ولي الله) گفته ميشود.
2- امام علي عليه السلام، ميزان اعمال در قيامت
رواياتي داريم، علي اميرالمومنين ميزان است. قرآن يک آيهاي داريم. (موازين القسط). ما در قيامت ميزان عدالت را برقرار ميکنيم. حديث داريم، ميزان اميرالمومنين است و بچههاي اميرالمومنين. در زيارت اميرالمومنين ميخوانيم، السلام عليک يا ميزان ميزان الاعمال. تو ميزاني. چون ميزان هر چیز با چیزی است. ميزان پايه با شاقول است. ميزان خط با خط کش است. ميزان پارچه با متر است. ميزان هندوانه با کيلو است. ميزان هوا با هواسنج است. ميزان تب را با دماسنج. هر چيزي يک ميزان دارد. ميزان انسان علي بن ابيطالب است. ما را با علي ميسنجند. نماز ما و نماز او. تقواي ما و تقواي او. زهد ما و زهد او. شجاعت ما و شجاعت او. يک بار ديگر سلام بدهيم. السلام عليک يا اباالحسن يا اميرالمومنين. يا علي بن ابيطالب. صد سال قبر اميرالمومنين مخفي بود. امام، بنيانگذار جمهوري اسلامي که از دنيا رفت، تا اربعين قبرش را ساختند. سر سالش مرقدش سرپا بود. صد سال قبر اميرالمومنين مخفي بود. صد سال.
3- امام علي عليه السلام، مظلوم ترين فرد تاريخ
آخر چه کسی را در تاريخ پيدا کرديد، باسوادترين مردم کره زمين، ولي کسي حق نوشتن حديثش را نداشته باشد. کيست. با سوادترين مردم کره زمين صد سال کسي حديثش را ننويسد؟ شجاعترين مردم کره زمين توي خانه باشد به همسرش بزنند؟ شجاعترين مردم کره زمين به همسرش زدند. با سوادترين مردم کره زمين حديثش رانقل نکنند؟ بيشترين گواه در غدير خم داشت، نتوانست حقش را بگيرد. بيشترين عبادت را اميرالمومنين کرد وقتي شهيد شد گفتند مگر علي توي مسجد نماز ميخوانده؟ اميرالمومنين ميفرمايند: بيست و پنج سال انگار تيغ توي چشم من بود، استخوان توي گلويم است. دروغ نميگويد. تيغ توي چشم، استخوان توي گلو، بيست و پنج سال. اينقدر کسي نداشته باشد که سر توي چاه کند حرف بزند؟ اميرالمومنين يک روز توي سخنرانيش ديد کسي گوش نميدهد، زد توي گوش خودش. (فضرب علي خده). توي گوش خودش زد. چقدر آدم بايد دريا دل، دريا صفت. ببينيد توي گوش خودش زد.
برويم سراغ تفسيرمان. سوره قدر را بخوانيم با هم. ثوابش را هديه کنيم به آقا اميرالمومنين. با هم بخوانيم شما هم بخوانيد. «بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ»، «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ» القدر/1-5. شب بيست و يکم را بينندهها پشت سرگذاشتند و شب بيست و سوم را پیش رو داريم. بين دو شب قدر است. شب قدر معلوم نيست. يک روايت داريم شب قدر به فاطمه تشبيه شده است. براي اينکه هم فاطمه قدرش معلوم نيست هم شب قدر معلوم نيست. هم قبر فاطمه معلوم نيست هم شب قدر معلوم نيست. خدا به پيغمبر ميگويد: «وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ».
4- رابطه مؤمنان و فرشتگان در دنيا و آخرت
نمي داني شب قدر چه شبي است. شب قدر چيست که خدا به پيغمبرش ميگويد تو هم نميداني. «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ». خب، « تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ»، فرشتهها شب قدر ميآيند. بين زمين و آسمان بده و بستان زياد است. اعمال ما بالا ميرود، رحمت خدا نازل ميشود. به ما گفتهاند ايمان به ملائکه بيار. به ملائکه دستور دادند، «يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ» الشورى/5. شما در حق زمينيها دعا کنيد. «يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ» داريم، «يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا» غافر/7هم داريم. ما به فرشتهها ايمان داريم، فرشتهها به ما دعا ميکنند. قرآن نازل ميشود، دعا صاعد ميشود. يعني از طرف بشر دعا بالا ميرود از طرف خدا قرآن نازل ميشود. اين بده و بستان. . . . آن عرب ميگويد قبل از اينکه پيغمبر ظهور کند هر چه بود زمين بود. شمشیر و شراب و شترو سرمايه و. . . همش نگاهمان به اين پايينها بود. پيغمبر آمد فرمود: (لدلوک الشمس). سرمان را از زمين برد آسمانها. «سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ» الإسراء/1. يعني ما يک چيز ديگر بوديم. اسلام که آمد در ما يک تحولي بوجود آورد. «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ».
5- سخن پيامبر درباره نزول فرشتگان در شب قدر
يک حديثي داريم. از رويش بخوانم. پيغمبر السلام صلي الله عليه و آله و سلم، از خليفه اول و دوم که يک روز بغلش نشسته بودند پرسيد که فرشتگان شب قدر بر کي نازل ميشوند؟ به ابي بکر و عمر گفت فرشتهها کجا ميروند؟ اينها گفتند که بر شما نازل ميشوند. فرمود: خيلي خوب. بعد از من بر چه کسی نازل ميشوند؟ گفتند نميدانيم. حضرت فرمود: بعد از من بر علي بن ابيطالب نازل ميشود. فرشته بايد بر بندهاي نازل شود که با حکمت خدا سازگار است. چون آيه ديگري داريم. ميفرمايد که: «يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ» النحل/2.
در حديث طولاني داريم که رمز قرب به خدا، بيداري شب قدر است، رمز رحمت خدا ترحم بر فقرا در شب قدر است. اگر ميخواهيد از صراط بگذريد، در شب قدر صدقه بدهيد. اگر ميخواهيد از آتش نجات پيدا کنيد، در شب قدر استغفار کنيد. اگر رضاي خدا را ميخواهيد در شب قدر نماز بخوانيد. بخصوص خواندن صد رکعت نماز شب قدر سفارش شده. شب بيست و سوم احتمال شب قدريش بيشتر است. شب قدر يک سال نيست هر سال است. مثل اينکه عيد قربان هر سال است که بايد قرباني کرد. شب قدر مال يک سال نيست هر سال شب قدر است. پس هرسال «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ». همينطور که زمان پيغمبر بر پيغمبر نازل ميشده. الان هم بايد کسي باشد در سطح پيغمبر، هم سنگ با پيغمبر، کمالات پيغمبر را داشته باشد که فرشتهها الان بر او نازل بشود. يعني الان هم بايد وجود حضرت مهدي(عج)، باشد. فرشتهها بر من که نازل نميشوند، بر شما که نازل نميشود. وقتي قرآن ميگويد «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ»، شب قدر فرشتهها ميآيند زمين، کجا ميروند؟ زمان پيغمبر خدمت پيغمبر ميرسيدند. الان هم بايد يک کسي باشد، شبيه پيغمبر که لياقت و ظرفيت اين را داشته باشد که فرشتههاي معصوم خدمتش برسند. من راجع به فرشتهها چند جملهاي بگويم. مسأله فرشته مربوط به اسلام نيست. قبل از اسلام هم به فرشته ايمان داشتند. حتي کفار ميگفتند: «لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ» الأنعام/8. چرا به اين پيغمبر، به نوح و عيسي، به انبياء ميگفتند: تو اگر پيغمبري فرشته چرا همراه تو نيست؟ يا مثلا زنها گفتند: اين يوسف(ان هذا الا ملک کريم). اين يک فرشتهاي است. مسأله فرشته، از قديم الايام ايمان به فرشته بوده.
6- تدبير امور هستي توسط فرشتگان
فرشتهها دسته دسته هستند. «وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا» النازعات/1، «وَالصَّافَّاتِ صَفًّا» الصافات/1، «وَالْمُرْسَلَاتِ عُرْفًا» المرسلات/1، «فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا» الصافات/2، «فَالتَّالِيَاتِ ذِكْرًا» الصافات/3، «وَالنَّاشِرَاتِ نَشْرًا» المرسلات/3، «فَالْفَارِقَاتِ فَرْقًا» المرسلات/4، «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا» النازعات/5. امام سجاد يک دعايي دارد در صحيفه سجاديه به نوزده گروه فرشته سلام ميکند. ميگويد: سلام بر فرشتگاني که مأمور بارانند. سلام بر فرشتگاني که مأمور قبض روحند. سلام بر فرشتگاني که. . . . يعني فرشتهها گروه گروه هستند. هر کدام هم مسئول يک کاري هستند. مثلا تدبير امور دست اينهاست. کارگزاران هستي هستند. «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا». البته کارگزار اصلي خداست. خداوند کارهايي که ميکند. . . . حالا اين جمله را هم براي توسل بگويم. چون يکي از افتخارات شيعه اين است که توسل پيدا ميکند به اهل بيت. ببينيد، بعضيها ميگويند کار دست خداست. بله کار دست خداست اما خدا کار را سپرده به کسي ديگر. قرآن بخوانم برايتان. «يُدَبِّرُ الْأَمْرَ» السجدة/5. اين که گفتم آيه قرآن بود. يدبر يعني تدبير دست خداست. «يُدَبِّرُ الْأَمْرَ». امور را خود خدا تدبير ميکند. اما خداوند اشکال ندارد بعضي امور را به فرشتهها واگذار کند. «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا».
شفا دست خداست. «وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ» الشعراء/80. يعني شفا دست خداست. اما همين خدايي که شفا ميدهد، در آيهاي ديگر ميگويد: «فِيهِ شِفَاءٌ» النحل/69. عسل هم شفا است. يعني شفا دست خداست و اشکالي ندارد خداوند شفا از طريق عسل باشد. تدبير دست خداست اما. . .
7- توسل به اولياي خدا، عامل توجه به خداست
ما وقتي به امام رضا، به اباالفضل به هر امامي ميگوييم که يا امام رضا اين کار را بکن، اشکال ندارد. خداوند يک اموري را از طريق اولياي خودش. . . . . در دعاي توسل هم ميخوانيم: (يا وجيها عندالله). تو پهلوي خدا وجهه داري. اشفع لنا عندالله. اين که بعضيها ميگويند اين توسل به غير خدا شرک است، حدود دويست مرتبه توي قرآن دون الله و دونه آمده، شرک دون الله است. يعني ضد خدا شرک است اما کسي که(قتل في سبيل الله)، شما اگر عباي من را هم بوسيديد، پشم و نخ را نميبوسيد، چون اين عبا مربوز به من است ميبوسيد. من اگر لباس شما را بوسيدم نه به خاطر پشم. ما ضريح پيغمبر را ميبوسيم نه به خاطر آهن. در خانه خودمان هم آهن است. يکي از علماي بزرگ در يک مهماني قرآني داد به پادشاه وهابيها. اين هم قرآن را باز کرد ديد قرآن است بوسيد. تا بوسيد آن عالم شيعي گفت شما مشرک هستي. گفت چرا؟ گفت براي اينکه پوست گاو را بوسيدي. چون اين قرآن جلدش چرم است، چرم هم پوست گاو است. پس شما پوست گاو را بوسيدي، مشرکي، خدا پرست نيستي. گفت من کفشهايم هم چرم است. من هر چرمي را نميبوسم. اين چرم را بوسيدم نه به خاطر چرميش. به خاطر اينکه جلد قرآن است. گفت ما هم در خانه خودمان آهني است. اگر آهن را ميبوسيم نه به خاطر آهن. در خانه خودمان هم آهن است نميبوسيم. اين آهن ضريح پيغمبر است. پس شما ميگوييد اين چرم را به خاطر اينکه جلد قرآن است بوسيدي. ما هم ضريح را ميبوسيم به خاطر اينکه اين آهن ضريح. . . . پيراهن يوسف هم پنبه است اما چون به بدن يوسف ماليده شده بود، قرآن ميگويد: همين پيراهن چون در جوار يوسف بود، انداختند روي چشم يعقوب، «فَارْتَدَّ بَصِيرًا» يوسف/96. بصير شد. پنبهاي که به بدن يوسف باشد، چشم يعقوب را. . . . . ما عشق ميورزيم به اين توسلات. با توسل زنده هستيم. شما برويد يک فکر ديگري بکنيد به حال خودتان.
فرشته با انسان حرف ميزند. با زن حرف ميزند. «قَالَتْ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ» آل عمران/42. آيه قرآن است. فرشته توي جبهه کمک ميکند. در جنگ بدر سه تا آيه داريم. يک آيه داريم که «أَلْفٍ مِنْ الْمَلَائِكَةِ» الأنفال/9. يعني خدا هزار تا فرشته فرستاد. در مرحله دوم «ثَلَاثَةِ آلَافٍ» آل عمران/124. سه هزار تا. در مرحله سوم «يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ» آل عمران/125. ألف، ثلاثة آلاف، خمسة آلاف. هزارتا، سه هزار تا، پنج هزارتا. مثل بازاريها، يک ميليون ميدهم اگر آورديد، دفعه دو ميليون نسيه ميدهم اگر دو ميليون را خوش حسابي کردي دفعه دوم سوم سه ميليون ميدهم. مراتب لطف خدا هم همينطور است. که اگر ما به وظيفهمان عمل کرديم، هي اضافه ميشود. فرشتهها عبادتشان خستگي ناپذير است. دائما در حال عبادتند و خسته نميشوند. فرشتهها براي مردم زمين استغفار ميکنند که گفتم.
8- درجات و سلسله مراتب فرشتگان
درجات فرشتهها فرق ميکند که گفتم. «مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ» التكوير/21، هر فرشتهاي مسئول يک چيزي است. اينها رده بندي هست. «مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ» النساء/3. قرآن ميگويد بعضي فرشتهها قدرت بيشتري دارند. بعضي قدرت کمتري دارند. «وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ» الصافات/164. هر فرشتهاي يک جايگاهي دارد. هم درجه دارند هم هر کدام يک مأموريتي دارند. مثلا در قرآن کريم يک آيه داريم. «اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ» الزمر/42. خدا جان را ميگيرد. يک آيه داريم. «يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ» السجدة/11. عزرائيل جان را ميگيرد. يک آيه داريم. «تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا» الأنعام/61. فرشتههاي عادي جان را ميگيرند. بالاخره کي جان را ميگيرد؟ «اللَّهُ يَتَوَفَّى». خدا جان را ميگيرد، «يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ»، ملک الموت ميگيرد، يا باقي فرشتهها. فرشتهها جان را ميگيرند ميدهند به عزرائيل، عزرائيل جان را ميگيرد ميدهد به خدا. يعني سلسله مراتب است. «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ». حالا.
چند جملهاي براي فرشتهها گفتيم. «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ». روح کيه؟ روايت داريم روح فرشتهاي است برتر از باقي فرشتهها. ولذا اسمش جدا آمده. مثل اينکه ميگويم فردا خانه ما مهماني است، مردم ميآيند. بعد ميگويم فلاني هم ميآيد. اين فلاني چون مقامش برتر است اسمش را جدا ميبرند. فلاني هم ميآيد. «إِنَّ صَلَاتِي» الأنعام/162. بعد ميگويد: «وَنُسُكِي». نسک يعني عبادت. ولي خدا اسم نماز را سوا گفته. چون حساب نماز از باقي عبادتها جداست. ميگويد ان الصلاتي بعد ميگويد و نسکي. نماز من و عبادات من. نماز هم جرو عبادت است ولي به خاطر اهميت، «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ». حساب روح جداست. «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ» القدر/4. «بِإِذْنِ رَبِّهِمْ» يعني فرشته جر اذن خدا کاري نميکنند. نگفته سالم. سلام. مثل اينکه يک وقتي ميگوييم فلاني شيرين است. يک وقت ميبيني فلاني شکر است. نميگويد شيرين است. ميگويد شکر است. نميگويد سالم است، شب قدر سالم است، ميگويد سلام. سر تا پا سلامتي است. سلام فرشتهها به حضرت مهدي. سلام فرشتهها به مومنين. باقي سلامتها به معناي ديگر. شب قدر چي از خدا بخواهيم. ميگويند: عافيت. عافيت دين و دنيا. خيلي خدا ما را دوست دارد. ميشد ما انسان نباشيم. ميشد ما شب قدر را درک نکنيم. ميشد ما مهر علي نداشته باشيم. اميرالمومنين خيرالبرية. وقتي آيه نازل شد که خيرالبرية، يعني بهترين مردم، پيغمبر دست زد گفت: اين بهترين مردم اميرالمومنين است. صد سال هر چه توانستند عليهش گفتند. و جلوي کمالاتش را گرفتند. اما اميرالمومنين همچنان ميدرخشد. ضربت خورد. الان اميرالمومنين را با آمريکا مقايسه کنيم. اميرالمومنين فرمود: من يک ضربت خوردم شما به ابن ملجم يکي بزنيد. يکي زده يکي بزنيد. ضربة بضربة. ضربة، يکي به يکي. آمريکا گفت حالا که دو تا برج ما خراب شد، کل افغانستان بايد بمباران شود. حالا اگر درست گفته باشد. حالا اونم دروغ گفته يا راست من نميدانم. دو تا برج را، توطئه بود، برنامه ريزي بود، عمدي بود، من نميفهمم. حالا فرض کنيد، فرض کنيد گروهي دو تا برج را درآمريکا خراب کردند. گفت حالا که دو تا برج، يک کشور به دو تا برج. اميرالمومنين ميفرمايد: ضربة بضربة. هنوز آمريکا و اروپا، هنوز حاليش نيست که علي کيست. ما هم علي را نشناختيم. کسي علي را نشناخت. داريم کسي علي را نشناخت جز خدا و پيغمبر. خدا را کسي نشناخت جز پيغمبر و علي. پيغمبر را کسي نشناخت جز خدا و. . . . اين اميرالمومنين را از دست دادند. کي را به کي فروختند. بشر چقدر پست است. ابن ملجم به چي ميخواست برسد؟ يزيد به چي ميخواست برسد؟ چي چي داد چي چي گرفت؟ چقدر معاملات و خسارت. شب قدر دعا کنيم، اين دين فروشيها جلوي ما هم هست. يک وقت در يک معامله کي را با کي عوض ميکنيم. چي را با چي معامله ميکنيم. عوض چه حرفي چه حرفي ميزنيم. عوض چه تصميمي، چه تصميمي؟ عوض چه انتخابي، چه انتخابي. شب قدر، در آستانه شب بيست و دوم هستيم. و روز شهادت. عزيزمان ميخواند، اشکي بريزيم براي مظلوميت آقا. السلام عليک يا اباالحسن، يا اميرالمومنين.
{روضه خوانی}
خدايا ايمان کامل، بدن سالم، عقل قوي، علم مفيد، عمر با برکت، رزق حلال، زريه و نسل پاک، عزت دنيا و آخرت، حسن عاقبت، مغفرت براي ما و اموات، شفاء براي مرضات، مسکن براي بي مسکنها، همسر خوب براي بي همسرها. فرزند صالح براي آنهايي که بچه دار نميشوند. آرزوي حج عمره، آرزوي کربلا دارند، توفيق زيارت براي آنها، صفا و صميميت براي آنهايي که با هم قهر هستند. عزت براي اسلام، ذلت براي کفر، سلامتي دهبر و دولت و امت و توفيقات در حل مشکلات نصيب ما در اين شب قدر بفرما. هر چه به عمر ما اضافه ميکني به ايمان و عقل و عمل و اخلاص و عمق و برکت کار ما بيفزا. نقشهها که بر ضرر اسلام و مسلمين است نقش بر آب، توطئه گران نااهل نابود، توطئهها خنثي بفرما. روز به روز به اسلام و اسلاميان عزت بيشتر مرحمت بفرما. قلب آقا امام زمان عليه السلام را براي هميشه از همه ما راضي، ظهورش را نزديک، و ما را از بهترين يارانش و مشمول دعاهاي خاصش قرار بده. هر چه شب قدر براي اوليائت مقدر ميکني، به آبروي همان اولياء، همه آنها را براي همه ما مقدر بفرما.
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته