متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1384/5/6
بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.
جلساتي را راجع به ازدواج صبحت كرديم اين نالهاي كه مذهبيها دارند و غير مذهبيها هم دارند چون بالاخره هر كسي ناموساش و عفتاش را دوست دارد ميخواهد بچهاش پاك باشد ميگويند چرا توي خيابانها بعضي افراد با يك شرايطي هستند كه عفت عمومي را به ميزنند راه طبيعي و فطري و عقلي آسان كردن ازدواج است ما جلساتي راجع به ازدواج صبحت كرديم و ادامه بحث ازدواج اين حافظ عفت عمومي.
عفت عمومي ثمره ازدواج، جلسات قبل گفتم علت اينكه ازدواج مشكل شده است خود ما هستيم قيد ميكنيم كه داماد بايد خانه… بايد داماد شغل… بايد بايد بايد يك مشت بايد براي خودمان درست كردهايم عروس يك مشت بايد توي كلهاش است داماد هم يك مشت بايد اين بايدها را جوش نميخورد از بايدهاي خود دست برداريم بايدهاي غير ضروري براي ازدواج يك همسر ايمان داشته باشد بايد آدم وقتي به همسرش نگاه ميكند دوستش داشته باشد بايد از خانواده پاك باشد فكر پاك نسل پاك اينها بايدهاي بايدي است ديگر حالا شغل قراردادي يا رسمي سربازي رفته يا نرفته مدركاش ليسانس است يا ديپلم است يا فوق ديپلم اينها فضيلت است بود الحمدلله نبود هم مانع ازدواج نيست.
1- حفظ عفت عمومي در روابط اجتماعي
راجع به عفت عمومي آياتي را ميخواندم تا رسيديم به اين آيه «فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ» الأحزاب/53 چيزي كه ميخواهيد با خانمها رد و بدل كنيد عريان نباشد از پشت پرده باشد قرآن تعريف ميكند ميگويد دخترهاي شعيب چون بابايشان پير بود نميتوانست چوپاني كند گوسفند و بز را خودشان به صحرا ميبردند و چوپاني ميكردند چشمه آبي بود گوسفندها را آوردند كنار چشمه آب بدهند ديدند يك مشت مرد لب چشمه هستند كنار ايستادند حضرت موسي هم كه تحت تعقيب فرعون وارد مدين شد ديد دو تا دختر كنار رودخانه ايستادهاند گفت چرا كنار ايستادهايد گفتند پدرمان پير است ما خودمان چوپاني ميكنيم آمدهايم گوسفندها را آب بدهيم ديديم مردها كنار چاه هستند صبر كرديم مردها بروند ما گوسفندهايمان را آب بدهيم قرآن اين قصه را نقل ميكند «لَا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاءُ» القصص/23 يعني صبر ميكنيم تا مردها بروند كنار يعني ميشود برنامه را جوري كرد كه مردها و زنها… الان اتوبوسهاي تهران قسمتي مال خواهران است و قسمتي مال برادران هر كسي از راه خودش وارد ميشود و خارج ميشود اين راهي است براي حفظ عفت عمومي مدارس دخترانه و پسرانه ميشود درهايش فرق كند ميشود مسيرهاي آن فرق كند اختلاط عفت را به هم ميزند.
ما طلبه كه بوديم توي ادبياتمان شعري ميخوانديم كه(بسبع رميتهام بثماني) يعني رفتم در مكه سنگ بزنم به شيطان نگاهم به دختري افتاد نفهميدم هفت تا زديم يا هشت تا، يعني بالاخره شيطان تا آنجاها هم ميرود.
2- عفت عمومي، فراتر از واجب و حرام است
عفت عمومي مربوط به زنها نيست مربوط به مردها هم هست ميگفت من با پيراهن آستين كوتاه بيايم بيرون حرام است گفتم نه شما با يك لنگ هم ميتواني بيرون بيايي اما به هم زدن عفت عمومي است.
يك جواني و يك خانمي خيلي دستشان را گردن هم كرده بودند گفتم آقا چرا اين كار را ميكني گفت آقا خانمم است گفتم عفت عمومي به هم ميخورد براي شما حلال است ولي عفت عمومي هم حساب دارد. شما توي خانهات ميتواني هر جوري آهنگ را بالا ببري؟ بالاخره همسايه اذيت ميشود نبايد بگويي ماشين خودم است ماشين مال خودت است ولي خيابان كه مال خودت نيست بعضيها هم نديد بديد آهنگي گرفتهاند خيال ميكنند كليد فتح هندوستان يك نوار پلاستيكي كه اينقدر پز ندارد اينها بندگان خدا… حديث داريم تمام كساني كه دست به اين كارها ميزنند كمبود دارند امام كاظم(عليه السلام) هر كسي از اين كارها ميكند كمبود دارد ميخواهد مردم متوجه او شوند كمالي هم ندارد دست به يك كاري ميزند كه مردم به او نگاه ميكنند دست به يك كارهايي ميزنند.
بنده دارم ميروم اگر عمامهام را اينجا گذاشتم اين يعني مردم به من نگاه كنيد تو اگر كمبود نداري عمامهات بالاي سرت هم باشد مردم به تو نگاه ميكنند بعضيها توي مسجد يك جوري ديگر عطسه ميكنند يك جوري ديگر الهي آمين ميگويند همه دستهايشان همچين است اين همچين ميكند ريشاش را زلفاش را انگشترش را كفشاش امام كاظم(عليه السلام) فرمود هر كس كار غيرمعمولي ميكنند اين پيداست در درون احساس كمبود ميكند جامعه به او محل نميگذارد حالا كه كمال ندارد دست به اين كارها ميزند اين حديث است.
بعضي بناييها هم همينطور است مثلاً توي خانه از بس كه سنگ است شكنجه ميشود اما بيرون را هر كس نگاه ميكند سوت ميكشد بخصوص اينهايي كه ميآيند توي شهر پولدار ميشوند ميروند توي روستا خانه ميسازند حالا پهلوي روستايي ميخواهي چه كني؟ توي خانه خفه ميشود بيرون خانه خودش را آرايش ميكند اجمالاً… هميشه هر كسي را ديديد كه ميگويد اين طعم كره دارد اين روغن نباتي است هيچوقت نميگويد روغن كرمانشاه طعم كره دارد اين روغن نباتي خودش را هم ميفهمد كه طعم كره ندارد منتهي زور ميزند ميگويد طعم كره دارد. خدا بيامرزد پدر پيري داشتم بازاري بود بچه بودم عقب او داشتم ميرفتم به او گفتم بابا اين مغازه چقدر صاحباش پولدار است گفت اتفاقاً صاحباش فقير است دكانهايي كه زرق و برق خيلي دارد صاحب آن بي پول است آنهايي كه پول دارند آن كنار نشستهاند اتاقشان هم گچ زده است آنكه خيلي جلوه ميكند… اينقدر آدم هست كه به همه بانكها وام بدهكار است اما ماشيناش توي خيابان دهان آدم را پر ميكند مثلاً بوق ميزند صداي گاو روي ماشيناش ميگذارد مثلاً صداي گاو هم يك چيزي است كه تو به آن افتخار ميكني؟ صداي تلفن موبايلاش با همه صداها فرق ميكند.
3- زندگي براساس معروف و متعارف جامعه
اجمالاً قرآن گفته(معروف) كه بيست و هشت مورد توي قرآن هست يعني كارهايتان عرفي باشد يعني كارهايتان توي ذوق نزند چشمها را به خودش جلب نكند حالا سبيل كلفت ابروي كلفت موي كلفت كلاه كلفت انگشتر كلفت كارهايتان توي ذوق نزند.
بعضي وقتها يك چيزي كه نبايد حيا كنيم حيا ميكنيم يك جايي كه بايد حيا كنيم حيا نميكنيم ما متاسفانه يا افراط هستيم يا تفريط كشور ما يا چهل ستون دارد يا بي ستون بابا نه چهل و نه بيست يعني يك غش ميكنيم چهل ستون داريم يك بار بيستون بابا چهار ستون گاهي يك جايي غيرت نابجا بخرج ميدهيم بابا نامزد هستند ميخواهند همديگر را ببيند بعضي پدرها واقعاً مثل ميرغضب هستند بابا به تو چه زن خودش است آقا به تو… يك جواني به من رسيد گفت خدا خيرت بدهد خيلي به گردن من حق داري ما فكر كرديم بخاطر حديث و كلاسهايمان است گفت نه من يك نامزدي داريم كه باباش نميگذارد بروم او را ببينم ميگويد چون پسر و دختر بزرگ دارم البته آن داماد هم بايد وقتي برود كه پسر و دختر بزرگ توي خانه نباشند آن هم… بالاخره هم داماد بي سليقه بود و هم پدر زن ميرغضب بود بالاخره دختر ميخواست من را ببيند من هم ميخواستم دختر را ببينم پدر نميگذاشت آخرش دختره ميگفت ميروم جلسه قرائتي باباش گفت خوب برو به اسم جلسه قرائتي ميرويم من هم او را پشت موتور مينشانم ميرويم كه ميرويم گفتم خوب من نميدانستم كه از بركات جلسات من اين چيزها هم هست من همه فكري كرده بودم جز اين فكر را.
4- به جاي ملامتِ افراد متأهل، افراد مجرّد جامعه را به ازدواج دعوت كنيد
قرآن ميفرمايد «فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ» المؤمنون/6 ملامت ندارد آقا زن خودش است ملامت ندارد آقا خانه باباست خانه بابا باشد زن و شوهر خواستند از هم كام بگيرند تا آنجايي كه حلال است ميگويد همسر هستيد ملامت ندارد خواهند گفت به اين زودي ازدواج كردي به اين زودي عروسي كردي اصلاً به اين زودي دخترت را شوهر دادي اصلاً تو خجالت نكشيدي مثلاً داماد شدي باباش ميخواهد او را زود داماد كند چه بهتر حديثاش را خواندم اگر كسي دخترش را زود شوهر بدهد پسرش را زود زن بدهد دو سوم دين بچهاش را حفظ كرده است اما اگر بگذرد كه به سن بيست و بيست و پنج و سي و پنج برسد نصف ديناش را حفظ كرده است فرق ميكند. هر چه زودتر دختر و پسر را به ازدواج در بياوريم بهتر است و حديث داريم شيطان ناله ميكند ميگويد ديگر از دست من رفت.
5- دوري از جلوه گري در اماكن عمومي
مسئله ديگر راجع به عفت عمومي است «وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى» الأحزاب/33 ميگويند فلاني برج ساخته است يعني ساختماني كه جلوه دارد تبرج يعني كاري كني كه جلوه دارد خدا به زنهاي پيامبر ميگويد كه توي كوچه راه ميرويد كاري نكنيد كه جلوه داشته باشد يعني همينطوري كه آدم برج را ميبيند خيره ميشود جوري راه نرويد كه چشم مردم به شما خيره بشود.
«تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ» القصص/25 يعني وقتي دختر توي خيابان راه ميرود راه رفتن او همراه با حيا باشد.
پريشب يك كسي زنگ زد توي خانه ما گفت ما سيصد تا متخصص و فوق تخصص پزشك هستيم همه هم چادري ميخواهيم حركتي راه بيندازيم روي اينهايي كه سوادشان در حد ديپلم و فوق ديپلم و اينها است و خيلي فكر ميكنند كه روشنفكر هستند ميخواهيم روي آنها را كم كنيم به نظر شما چه كنيم ميخواستند موج راه بيندازند گفتم نه نميخواهد موج راه بيندازيد شما همينكه چند صد تا از اينها پيش شما درس ميخوانند اين براي شما ارزش است چه اشكالي دارد كه آدم شاگرد اول دانشگاه باشد عفت خودش را هم حفظ كند بعضيها نديد بديد هستند فكر ميكنند تا قلّك آنها دو ريال دارد بايد سر كوچه بايستند و اينطوري كنند بابا مردم هستند صد برابر قلّك تو پول دارند اصولاً اين جِرق جِرقها همين كه گفتم اين يك كمبود است مشكي كه آب توي آن كم باشد لق و لق ميكند پول خرد جِرق و جِرق ميكند اسكناس هزاري چيزي نميگويد.
6- نقش ازدواج در كار و تلاش جوانان
مسئله ازدواج يك عزم عمومي ميخواهد جوانها زياد هستند يعني اهميت ازدواج را بگوئيم. بركاتش را توي جلسهاي گفتم ازدواج در دين داري نقش دارد ايام فراغت را پر ميكند چون آدم خرجاش سنگين ميشود به فكر كار و تلاش بيشتري ميافتد توليد نسل ميكند روح عاطفه و ايثار در او زنده ميشود آينده نگري ميكند اما اهميت آنرا هم الان بگويم: 1- كثرت جوان 2- ايام فراغت چون آدم وقتي كار دارد كمتر تحريك ميشودام سلمه زن پيغمبر بود كار ميكرد گفتند شما زن پيغمبر هستي چرا كار ميكني فرمود زن بيكار باشد دست به فتنه ميزند مرد هم همينطور است ايام تعطيلات آمار فساد بيش از ايام كاري است. مسئله فشار شهوت است جلوه گري دختران است فيلم و ماهواره است مراكز اختلاط است كه با هم مخلوط هستند كمبود مراكز تفريحي است دوست ناباب است هجرت دانشجويي و غير دانشجويي است خارج شدن از ديد والدين است بخشي از مفاسد مربوط به وزارت علوم و دانشگاه آزاد است. بيني و بين الله نميشود هر دختري توي شهر خودش برود دانشگاه بايد دختر از اينطرف ايران برود آنطرف و از آنطرف ايران بيايد اينطرف بله حالا يك جاهايي كه خيلي تخصصي است و خيلي حاد است ولي بسياري از جاها نيازي به اين هجرتها نيست به نظر من نخواستند حل كنند كار محالي نيست اگر نشود بخشي از آن ميشود خارج شدن از ديد والدين است يك مقدار بي بند و باري به اسم آزادي اصلاً به معناي آزادي ظلم شد مسئله بدست آوردن پولهاي كذايي است بچههاي مرفهين طراحيهاي دشمن است ضعف امر به معروف است ميگويد به ما چه حالا ولش كن غفلت از خداست از همه مهمتر است و غفلت از خيلي چيزها اينها را برداريم چي ميشود جوان زياد بيكار جلوه گري فيلم اختلاط كمبود مراكز تفريحي پول داشتن طراحي دشمن اينها را برداريم چي ميشود آنوقت كي ميتواند اينرا حل كند يك بسيج ميخواهد همه بايد با هم باشيم اين آقاياني هم كه كانديدا بودند براي رياست جمهوري همه ميگفتند اما هيچ كس به تنهايي… طناب خيلي نخ دارد هيچ مچي نميتواند اين طناب را پاره كند بايد آنرا نخ نخ كرد يك كارهايي بايد دولت بكند يك كارهايي بايد ملت بكند من يك مقداري كارها را نوشتهام بايد بگويم.
7- وساطت در ازدواج جوانان
يكي از كارها دلاّلي براي ازدواج است آيه داريم «مَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً» النساء/85 ميگويند امام حسين(عليه السلام) شفاعت ميكند يعني دلالي ميكند شفاعت حسنه يعني واسطه گري خوب و حديث داريم بهترين واسطه گريها واسطه گري براي ازدواج است(من زوج اعزباً) اگر كسي دلاّلي كند و جواني را داماد كند روز قيامت خداوند به او نظر لطف ميكند حديث داريم(من زوج اخاه المومن) اگر كسي برادر دينياش را داماد كند و خواهر دينياش را عروس كند حديث مفصل است آخرش ميگويد خداوند روز قيامت(يستظلون بظلّ عرش الله يوم لا ظلّ الا ظّله) روز قيامتي كه كسي به داد كسي نميرسد ايشان در امان است.
8- تشكيل ستاد ملي ازدواج براي شناخت ظرفيت ها
كارهايي كه ميشود كرد، ستاد ازدواجي بايد درست بشود كه همه متفكرين طرح هايشان را آنجا بياورند فكر هم نكنيد هر چه فكر است توي مغز روحانيون است يا اساتيد دانشگاه گاهي آدمها هستند آدمهاي عادي خدا يك چيزي به ذهن آنها مياندازد كه به مغز استاد هم نميافتد امام رضا(عليه السلام) با يك برده سياه مشورت كرد به امام گفت آقا ما را شرمنده نكن من برده شما هستم تو امام هستي فرمود اشكالي دارد خدا چيزي به ذهن شما بيندازد كه به ذهن من نيندازد بايد يك ستادي باشد كه چگونه ازدواج را آسان كنيم استمداد كنيم از صدا و سيما، فيلمهايي كه صدا و سيما ميسازد اگر از خود مردم مشورت كند خود مردم بهترين سناريو نويس هستند يعني خود مردم اگر بگويند يك خاطره بگو خاطرات بسيار شيرين و آموزندهاي دارند كه آن خاطرات جمع بشود خيلي مفيد است.
الحمدلله مجلس فكر اين افتاده است كه جذب منابع كند جذب منابع اصلاً ظرفيت شناسي شما كه اينجا نشستهاي ظرفيتات چقدر است من اينرا بارها گفتهام اگر به شما بگويند چقدر ميدوي ميگويي دو كيلو متر اما اگر يك گرگ تو را دنبال كند سي كيلومتر ميدوي پس پيداست بيست و هفت كيلومتر در شما ظرفيت هست اما خود شما به اين ظرفيت توجه نداريد.
بودجههاي تجمل حذف بشود تجملات از ادارهها حذف بشود چقدر پول جمع ميشود؟ سفرهاي خارجي كم بشود به مقدار ضرورت درسهاي زيادي كه توي مدارس داده ميشود كم بشود بسياري از اطلاعات را پسر و دختر ما توي دبيرستان ميخوانند كه اگر هم نخوانند هيچ مشكلي پيش نميآيد در عوض بايد اطلاعاتي بلد باشند كه بلد نيستند فكر هم نكنيد كه هر كس توي دانشگاه است كذا و كذا تا يكي دو سال پيش در دانشگاه ما راجع به اسرار نماز معارفش چيزي نداشت يعني نويسندگان كتابهاي دانشگاه تا چندي قبل نسبت به نماز خوابشان برده بود راجع به امام زمان هم خوابشان برده بود نه راجع به امام زمان(عليه السلام) توي كتابهايشان بود و نه راجع به نماز گاهي وقتها ميبيني سر سفره نان و آب نيست هر چه هست پپسي و كانادا و سبزي و ترشي و مربا يعني همه چيزي هست فقط نان و آب نيست. بسيج دستگاهها وزارت نفت چه ميتواند بكند وزارت آموزش و پرورش چه ميتواند بكند همه وزارتخانهها مقام معظم رهبري هر سال پيامي كه راجع به اجلاس نماز ميدهند در يكي از سالها فرمود هر دستگاهي ظرفيتهاي خود را براي اقامه نماز شناسايي كند ما از هر وزارتخانهاي يك نفر را خواستيم براي ظرفيت شناسي صدها راه براي اقامه نماز كشف كرديم كه قبلاً به ذهن ما نميآمد. ما خيلي ظرفيت داريم روحانيون هم همينطور هستند حضرت آيت الله مكارم از مراجع عزيز ايشان از تعطيلات روزهاي پنج شنبه بعد از نماز مغرب چند نفر از ما را جمع كرد و پنج شنبهها از يك ساعت و نيم شب بعد از نماز و دو ساعت صبح پنج شنبهها از پاره وقتها هفده سال به هم چسپاند يك دور تفيسر نمونه از توي آن در آمد كه چاپ آن تا پنجاهم هم رفته است تفسير خوبي هم هست به چند زبان ترجمه شده است يك مغز ميخواهد از اين تعطيلات استفاده كنند همين باغي كه اينجا هست ظرفيت آن چقدر است ظرفيت آن اين است كه اينجا يك اداره باشد نشستهايم ببينيم از اين باغ چه استفادههايي ميتوانيم بكنيم.
مردم زباله هايشان را بازيافت ميكنند از پوست پرتقال مربا درست ميكنند ما هنوز… هر وزارتخانهاي ظرفيتاش براي آسان كردن ازدواج چي است؟ بنده توي نهضت سواد آموزي هستم چهل هزار تا خانم هستند خانمهايي كه اكثراً هم ازدواج نكردهاند ما توي نهضت سواد آموزي براي ازدواج چه ميتوانيم بكنيم ميتوانيم سالنهاي نهضت سوادآموزي را بدهيم كه پول تالار را ندهند ميتوانيم صد تا پيراهن عروس بخريم هر آموزش ياري كه ميخواهد عروس بشود لباس را ببرد كه داماد پول لباس عروس ندهد ميتوانيم ديگ و ظروف را بدهيم كه عروس پول كرايه ظروف يا داماد ندهد بنشينيم ببينيم با چه شيوه اي… ازدواج مسئله مهمي است اينها را من نوشتهام براي اينكه اگر كسي دير پيچ تلويزيون را هم باز كرد خاصيت نوشتن است ميخواهم بگويم اين مسائل گره ازدواج را كور كرده است هيچ كس نميتواند اينرا حل كند مگر اينكه فكر و ظرفيت خودش را بكار بگيرد. ما ساختمانهايي داريم كه در شهرهاي مختلف مثلاً يك وزارتخانهاي ساختمانهايي ساخته در جاهاي مختلف مثلاً در سال يكي دو بار از اين استفاده نميكنند سالنهايي داريم كه اگر مهندس آن يك خورده ديگر فكر ميكرد اين سالن را بجاي اينكه توي دل ساختمان ببرد نبش خيابان باز ميشد كه مردم خيابان هم از اين سالن استفاده كنند چند منظوره بود. مسجدهاي چند منظوره ظرفهاي چند منظوره فنجانهاي چند منظوره ما ميتوانيم توي فنجان هم آب بخوريم هم قهوه بخوريم هم چاي بخوريم هم شربت بخوريم ديگر يكي شير خوري و قهوه خوري نميخواهيم هر كجا شما خواستيد كار حل شود شد هر كجا نخواستيد نشد خواستيد شاه را بيرون كنيد خواستيد پوز صدام را بزنيد هر كاري خواستيد شد ما بايد تصميم بگيريم كه ازدواج را آسان كنيم بسيج دستگاهها.
ايجاد صندوق حتي توي فاميلها پولي بگذارند در يك صندوق بعد هر فاميلي گير كرد از صندوق مشكل او را حل كنند خبر رساني از پيشرفتها هر كسي هر كاري كرده است بگويد كه ما اين كار را كردهايم مهارت ميخواهد روان شناسي دارد يك گدا دم تالار عروسي ميايستد همه با دسته گل ميروند عروسي ميگويد عروسيتان مبارك به من هم كمك كنيد كلي به او پول ميدهند يك گدا بي سليقه است ميرود دم اداره طلاق زن و شوهر دارند به هم فحش ميدهند اين هم ميگويد به من كمك كنيد ميگويند برو گم شو بابا يعني در اينكه كجا بايستيم گدايي كنيم بايد دوره ببينيم گدايي دوره ميخواهد.
مهر نماز كه سر روي آن ميگذاريم مديريت ميخواهد يك آقايي مهر كه ميخريد مهر چهار گرد ميخريد ميگفتيم چرا اينرا ميخري ميگفت يكبار سرم را از سجده برداشتم مهر به سرم چسپيد مهر افتاد صر صر خورد و رفت من پيش نماز بودم مهر نداشتم مانده بودم چه خاكي به سرم كنم از اين به بعد تصميم گرفتم كه مهرم چهار گوش باشد ما بايد فكر كنيم در همه كارهاي ريز و درشت… چه رشتهاي درس بخوانيم با كي رفيق بشويم با اين رفيق بشويم آيندهاش چي ميشود؟ شهرداري وام ازدواج ميدهد خيلي خوب يك سي دي هم بدهد راجع به ازدواج ولي نگاه ميكنيم شهرداري به چهل هزار جوان وام داده است اما اين جوان حالا پول گرفته چگونه زندگي كنيم اين پول كمك ميكند دستت درد نكند اما يك فيلم هم به او بدهيد دفتر عقد روحاني يا غير روحاني ثبت ميكند دفتر ميدهد يك نوار يا يك كتاب بدهد آئين همسرداري شما كه دهها هزار تومان براي ثبت عقد پول گرفتي يك كتاب پانصد توماني را… دفتر عقد بايد تصميم بگيرد دفتر عقد مال كدام سازمان است؟ مال وزارت دادگستري است، واقعاً قوه قضائيه حضرت عباسي اين به ذهناش نيامده اين همه قاضي داريم اينرا به ذهنشان نيامده به هر دفتر ازدواج بگويند خاطرات تلخ مهرهاي سنگين را براي ما بنويسيد هر دفتري چند تا خاطره دارد اينها را جمع كنيم خاطره كنيم نتيجه مهر سنگين ميشود منتهي اين آقايي كه دفتر عقد را باز ميكند و آن رئيساش و آن رئيس رئيساش به ذهنشان نيامده است يعني هنوز ظرفيتها كشف نشده است ما بايد ظرفيتها را كشف كنيم قوه قضائيه چه ميتواند بكند طلاقها را نميشود تاب بدهيم كه هر كس كه ميخواهد تاب بدهد دو سه دور… مثل اينهايي كه ميخواهند جلوي ترافيك را بگيرند يك كمربندي خيابانها را يك طرفه ميكنند كه خيابانها را تاب بدهند طلاقها را جوري تاب بدهيم كه اينها از طلاق دادن شايد هم اينها باشد اگر هست كه هست؟ … اگر هست كه چه بهتر… رضا شاه رفت بازديد از يك پادگاني در آشپزخانه را باز كرد و به سرباز گفت غذا چيه؟ گفت قربان آبگوشت است رضاخان رفت در ديگ را باز كرد گفت پسر اينكه پلو است گفت قربان چه بهتر! اگر هست كه قربان چه بهتر اگر نيست… خود دفاتر ازدواج خيلي خاطره دارند من غصه ميخورم از صداوسيما گاهي يك فيلمهايي ميسازند ميخواهند مردم را بخندانند نميدانند چه كنند از طرفي اينقدر خاطرات هست كه آدم از خنده غش ميكند ولي اين خاطرات در كتابها دفن شده است و تلويزيون هم ميخواهد مردم را بخنداند نميداند چه كند ما بايد ظرفيت سازي كنيم سالنها گلها ظروف دفاتر سي ديها فيلمها صندوقها دلاليها هنوز به كار نزدهايم يك بسيج ميخواهد. خدايا تو را به حق محمد و آل محمد به ما تصميم بگير آنچه ظرفيت داريم… چون يكي از اسمهاي قيامت يوم الحسره است يعني ميگويد آخ نشد من شب رفتم بخوابم اما چرا وضو نگرفتم من چادر خريدم اما چرا عيد نوروز خريدم تولد حضرت زهرا روز زن و روز مادر ميخريدم من صدقه دادم چرا براي سلامتي خودم براي سلامتي همه مسلمانها من كه ميخواستم گوسفند بكشم ميرفتم محله فقرا ميكشتم من كه از اين محله ميخواستم عبور كنم خوب از در خانه عمه رد ميشدم كه سلامي و صله رحمي هم بكنم من كه شيرجه رفتم خوب قصد غسل جمعه هم ميكردم من كه براي دخترم گوشواره خريدم ميگفتم اگر نمازت درست شد برايت ميخرم اينقدر ما ميتوانيم كار كنيم منتهي ننشستهايم فكر كنيم. مديريت روي همه جا شده است ولي روي خودمان و روي عمرمان هنوز ننشستهايم كه مديريت خودمان را كامل كنيم.
خدايا تو را به حق محمد و آل محمد به ما توفيق بده آنچه ظرفيت داريم كشف كنيم استخراج كنيم ذوب كنيم قطعه سازي كنيم و مونتاژ كنيم اين ماشيني كه سوار ميشويد پنج تا كار روي آن انجام شده است كشف شده است معدن آن استخراج شده است ذوب شده است قطعه سازي شده و مونتاژ شده است ما هم بايد براي استعدادهايمان همين كار را بكنيم.
خدايا مشكلات ما را با امداد الهي و با تعقل با همدلي با علم و تخصص با صفا و صميميت همه مشكلات جامعه ما را حل بفرما.
والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته