متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1385/12/10
«بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ»
بحث را در آستانه عيد نوروز و پايان سال 85 بينندگان عزيز ميبينند. چون امسال سال پيامبر بود، فکر کردم آيه آخر سوره فتح را که معروف است مطرح کنم و تفسير همين آيه را بگويم.
قرآن ميفرمايد: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى» الفتح/29 اين کلمه «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ» يک خاطره قشنگي دارد، شايد شنيده باشيد. در صلح حديبيه، تا پشت مکه مسلمانها آمدند که بروند مکه، کفار آمدند بيرون گفتند نميگذاريم بيائيد، يک درگيري و چانه زدن شد، بعد بنا شد صلح کنند، در صلح نامه نوشتند اين قرارداد بين محمّد رسول الله و کفار مکه است، کفار مکه گفتند ما قبول نداريم محمد رسول الله است، اگر قبول داشته باشيم که راهتان ميدهيم، اصلا پيغمبر را قبول نداريم. پاک کنيد، «رَسُولُ اللَّهِ» را پاک کنيد. حضرت علي سنگينش بود و گفت من پاک نميکنم.
1- حذف نام خود به خاطر مصالح جامعه
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود که مصلحت اين است که پاک کنيد. من خودم پاک ميکنم، خودِ پيغمبر با دست مبارکشان کلمه «رَسُولُ اللَّهِ» را پاک کردند، وقتي «رَسُولُ اللَّهِ» را پيغمبر با دست خودش پاک کرد، آيه نازل شد، «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ» اين يک درس خيلي قشنگي است، يعني اگر يک زماني درگيري شد بين من و او، شما خودت را پاک کني، خدا اسم شما را مينويسد. خيلي اصرار نکن که مثلا اين سالن به اسم من باشد، اين کتاب به اسم من باشد، به اسم او باشد، دنبال اسمت نگرد. اگر خودت خودت را پاک کني، خدا مينويسد. امام حسين رفت زيرِ سم اسب، کنبدش طلا شد. اگر آنجا سماجت ميکردند و اين کلمه را پاک نميکردند، چه بسا درگيري ميشد و بر فرض اين ورقه صلحنامه، يا محو ميشد يا در يک موزهاي به عنوان يک ورقه تاريخي بود ولي الان ميليونها بار در قرآن چاپ شده و ميليونها و دهها و صدها ميليون مسلمان اين آيه را خواندهاند. اين اولين درس اين آيه اين است که يک جايي که صلاح هست، خودت را محو کني، خودت را محو کن، غصه نخور. خوب اين يکي.
بعد از اين جمله ميگويد: «وَالَّذِينَ مَعَهُ» کلمه معه معنا دارد، چون سه تا کلمه داريم، «آمَنَ بِهِ»، «آمَنَ لَهُ»، «وَالَّذينَ مَعَهُ» مَعَهُ، مَعَ، يعني با او باش، يعني ايمان به پيغمبر کافي نيست، بايد با پيغمبر بود، چون بعضي قبول دارند يک کسي را، اما با او نيستند، همراهش نيستند، «وَالَّذِينَ مَعَهُ» يعني همراهياش کنيد، فکرت، بودجهات، کمک هم بکنيد. بله، من مسلمان هستم، اما خمس نميدهم. مثل ماشين است ولي بنزينش نميکند، خوب نميدهد. «وَالَّذِينَ مَعَهُ» يعني حمايت از پيغمبر بکند.
«أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ» يک وقتي در تلويزيون «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» را باز کردم. اشداء سياسي، اشداء نظامي، اشداء فرهنگي، اين «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» يعني نسبت به کفار شديد باش. مسلمانها واقعا اگر شير نفت را ببندند، پدرِ کفار درميايد. ما هنوز نخواستيم، «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» عمل نشده. فوقش يک مرگ بر آمريکا ميگويند چهار جا در مراسم، اين «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» در فرهنگي تصميم بگيرند مثلا جنس غربيها را نخرند، کمرشان ميشکند، شيرِ نفت را ببندند کمرشان ميشکند، جنس را تعطيل کنند کمرشان ميشکند، سرِ يک تنباکو، ميرزاي شيرازي کمر انگليس را شکست. «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» بعد ميفرمايد «رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ».
2- توصيه ديگران به احسان و انفاق
اصولا در قرآن سه تا تواصي است، «وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ» العصر/3، «تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» العصر/3، تواصي يعني همديگر را سفارش کنيد. يک آيه هم جاي ديگر داريم ميفرمايد «وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ» البلد/17 سفارش به رحمت کنيد. يعني به هم سفارش کنيد که کمک کنيد. دانشجويي که بابايش پولدار است يک چک مبلغ خوبي از بابايش بگيرد بدهد به رئيس دانشگاه يا بدهد به نهاد مقام معظم رهبري، بگويد آقاجان اين پول را بگير بعضي از اين دانشجويان ما مشکل دارند، کمکشان کن. «وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ» و واقعا اگر يک دانشجويي امروز با اينکه بابايش پولدار است ميتواند يکي از دانشجوها را کمک کند نکند، اين مثلا بزرگ هم شود حالا بالاترين مدرک علمي را هم بگيرد، يک دانشمند بي خاصيتي است، «وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ»
(الراحمون يرحمهم الرحمان) روايت داريم کسي که رحم داشته باشد، خدا به او رحم ميکند. (اِرحم تُرحَم) حديث داريم رحم کن، ديگران به تو رحم ميکند. (ارحم من دونک يرحمک من فوقک) اگر به زير دستت رحم کني، بالا دستت به تو رحم ميکند. (قس سهوه) اگر زير دستت سهو کرد، داد سرش نزن، خودت هم سهو کردي(و معصيته لک بمعصيتک لربک) اگر او نافرماني کرد، تو خودت نافرماني خدا را نکردي؟ (و فقره الي رحمتک بفقرک الي رحمت ربک) اگر او به تو محتاج است شبِ عيد، حساب کن خودت به خداوند چقدر محتاج هستي. (عجبت لمن يرجوا رحمت من فوقه، کيف لا يرحم من دونه) تعجب ميکنم، حديث است اينهايي که ميگويم همهاش حديث است، تعجب ميکنم از کسي که اميد دارد خدا به او رحم کند، اما خودش رحم نميکند به زيردستانش. (من لا يرحم، لا يرحم) بي رحم مورد رحم قرار نميگيرد.
عدهاي در جهنم ميگويند(نجّنا) خدايا ما را از جهنم نجات بده، خدا به آنها خطاب ميکند(هل رحمت عصفورا) تو به يک گنجشک رحم کردي؟ چقدر خانه خالي داريم که ميشود يک اتاقش را داد به يک بي خانه. اينقدر افراد اتاقهاي خالي دارند. آنقدر بودجهها کنار دريا براي يک ماه تفريح وزارتخانهها ساخته شد و حال آنکه پرسنل آن وزارتخانه در فقر ميسوزند. مثلا فرض کن در سال چهل روز از آن ساختمان استفاده ميشود، ولي در سال 365 روز اين پرسنل دارد ميسوزد از فقر. البته رحم هم کاري به پولدارها ندارد، حديث داريم(رحماء امتي اوساطها) طبقه متوسط رحم ميکنند، يعني خيلي وقتي ميگويند رحم سراغ آن دانه درشتها نرويد. به خصوص افرادي که عزيز بودند ذليل شدند. (ارحموا عزيزا ذلّ و غنيا افتقر) افرادي بودند خمس ميدادند، حالا بايد به آنها خمس داد. افرادي بودند يک زماني امکانات داشتند، حالا به اين روزگار نشستهاند.
3- اصلاح ذات البين، عامل جلب رحمت الهي
خوب؛ ميگويد اگر ميخواهيد خدا به شما رحم کند، آشتي بدهيد اينهايي که با هم قهر هستند. شبِ عيد حرف را گوش ميدهند بينندگان عزيز. من يک مقداري امشب اين بحث رحم را ميخواهم باز کنم براي شبِ عيدي. در فاميل کيها با هم قهر هستند، قبل از عيد اينها را با هم آشتي بدهيد. قرآن ميگويد اگر آشتي داديد، خدا به شما رحم ميکند. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» الحجرات/10 آيه قرآن است، مؤمنين همه با هم برادر هستند، «فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ» الحجرات/10 بين برادرهايي که با هم قهر کردهاند آشتي بدهيد، «وَاتَّقُوا اللَّهَ» بعد ميگويد «لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» بعد ميگويد اگر ميخواهيد خدا به شما رحم کند، آخر گاهي ميگويند آقا باران نيامده، بلند شويد چهار تا از اينهايي که قهر هستند در يک روستا، محله بالا و محله پائين، اين عروس با آن مادرشوهر، آن خواهر شوهر، با آن زنِ برادر، اينها را اگر آشتي بدهيد يک وقت ديديد باران هم آمد. قرآن ميگويد «أَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ»، اصلاح کنيد بين اينهايي که قهر هستند، بعد ميگويد «لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» الحجرات/10 مورد رحم قرار ميگيريد.
ما گاهي وقتها نشستهايم تحليل ميکنيم، علت اينکه گوجه گران است، علت اينکه مسکن گران است، علت اينکه چي گران است، يک خورده قرآن ميگويد از اين تحليلها برويد بيرون، قرآن ميگويد چرا تحليل کج ميکنيد، هي ميگويد «رَبِّي أَكْرَمَنِي» الفجر/15 امسال خدا به ما اکرام کرده، عربيهايي که ميخوانم قرآن است، «رَبِّي أَهَانَنِي» الفجر/16، خدا امسال به ما اهانت کرده، ميگويد نه «أَكْرَمَنِي»، نه «أَهَانَنِي»، نه خدا دوستت دارد، نه خدا دشمنت دارد، پارسال به تو داديم به يتيمها ندادي، «کَلّا» اينطور نيست که تو ميگويي، «لَا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ» الفجر/17 به يتيم ندادي، به تو نداديم، پول داشتي، افرادي هم وام ميخواستند به آنها وام ندادي، در اين معامله ضرر کردي، مالت سوخت.
4- نقش زکات در رفع مشکلات محرومان
کشاورزهاي عزيز که پاي تلويزيون هستيد تصميم بگيريد همين الان که شب عيد است، تصميم بگيريد زکات مالتان را بدهيد، اصلا حقّ خداست، آخر گندم که همهاش براي تو نيست، اين گندمي که يک گوني کاشتهاي، چند تا گوني برمي داري، آخر خورشيد سهم نداشته؟ خوب نور خورشيد هم اثر داشته، باران سهم ندارد؟ آن صاحب خورشيد و صاحب باران گفته هر به ده کيلو، يک کيلويش را بده به فقير، اين هم نميگويد فقير غريبه، همان فقير توي روستاي خودت. من بايد تشکر کنم، تاکنون زکات مطرح نبود، ولي امسال تکاني خوردند، کميته امداد خيلي زحمت کشيد و يک شش ميليارد توماني جمع شد ولي زکات گندم ما سيصد ميليارد تومان است. يعني واقعا سيصد ميليارد تومان خيلي دخترها جهازيه دار ميشوند، خيلي بچههاي باهوش ميشود اينها بروند دانشگاه درس بخوانند، خيلي کارها را ميشود کرد با سيصد ميليارد تومان پول، تازه زکات گندم، غير از جو و خرما و کشمش و طلا و نقره و اينها، از سيصد ميليارد تومان شش ميليارد امسال جمع شده. زکات را هم تا توي محله فقير هست، کسي حق ندارد ببرد جاي ديگر، يعني پهلوي يک ريش سفيدي، پهلوي يک کسي که از نظر علم و تقوا قبولش داريد، زکات را جمع کنيد، همان مقداري هم که جمع کنيد دولت روي آن ميگذارد، يعني اگر يک روستايي صد ميليون زکات جمع کردند، صد ميليون هم دولت روي آن ميگذارد، دويست ميليون، خرج خودِ آن روستا ميشود. خدا جبران ميکند، اسمِ خدا جبّار است، جبّار يعني جبران ميکنم، نترس. قرآن يک آيه دارد ميگويد نترس، «فَهُوَ يُخْلِفُهُ» سبأ/39 اين آيه قرآن است، «يُخْلِفُهُ» از خليفه، خليفه يعني جانشين، يعني بده جايش را پُر ميکنم، جايش را پُر ميکنم. لباس عيد ميخريد اسراف نکنيد، بازاريها گران فروشي نکنند، اگر چهار تا دختر داريد، فرض کن پنج تا دختر داشتي، براي دختر همسايه هم بخر، اصلا به او پول بده خودش برود بخرد. «فَهُوَ يُخْلِفُهُ» يعني جبران ميکنم، دردي، مرضي، حادثهاي را از جانت برمي دارم.
«إِنَّ رَحْمَةَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنْ الْمُحْسِنِينَ» الأعراف/56 چه آيههاي قشنگي، «إِنَّ رَحْمَةَ اللَّهِ» رحمت خدا نزديک است، نزديک کي است؟ «قَرِيبٌ مِنْ الْمُحْسِنِينَ»، «مُحْسِنِينَ» نيکوکار، اگر شما نيکوکار بودي، رحمت خدا ميآيد نزديک شما. اگر ديديد باران نميآيد، اگر ديديد آفتي ميزند، اگر ديديد هرچه ميدويد به جايي نميرسيد، معلوم ميشود گيرِ رحم است، تا پول ندهي عمل نميکنم، تا پول ندهي سوار نميکنم، تا پول ندهي نسيه نميدهم، تا پول ندهي، تا پول ندهي، تا رهن ندهي. بالاخره بله، خانه شما نرخ اجارهاش اين است، ولي شما که ميداني آن آدمي که مستأجر شماست وضعش چطور است، وقتي ميداني وضعش چطور است خوب کوتاه بيا، کوتاه بيا. بگو آقاي قرائتي اين حرفهايي که ميزني برو به پولدارها بگو، ما پاي تلويزيون امشب نشستهايم حضرت عباسي خودمان هم هشتمان گرو نهمان است،
5- عفو و بخشش خطاهاي ديگران
خوب شما پول نداري بدهي، کينه چه کسي در دلت است؟ هر کس را فحشت داده حلالش کن، هر که فحشت داده حلالش کن. (بالعفو تستنزلوا الرحمه) چه حديث قشنگي است، به به، (بالعفو) يعني توسط عفو، عفوش کن ديگران را، (تسنزلوا الرحمه) يعني توسط عفو، رحمت خدا را نازل کنيد. نگو آبرويم را ريخته است. بابا ببخشش. فحشم داده، بابا شبِ عيد است ببخشش. (ببذل الرحمه تسنزلوا الرحمه) ميگويد دلت براي همه خوش باشد. ميفرمايد(ابلغ ما تستدر به الرحمه) بيشترين رحمت را ميداني خدا سرِ کي ميريزد؟ به کسي که دلش براي همه مردم بسوزد، نه فقط بچههاي خودش، بچههاي فاميلش، هيأت محلهشان. يک چيزي ميگويم راستش را بگوييد پاي تلويزيون هر کسي نشسته، تو را به خدا راستش را بگويد، در عمرت به بودائيها دعا کردي؟ آنها آدم نيستند؟ حيف نيست که آنها هم هدايت شوند؟ هندوها چي؟ ما وقتي هم دعا ميکنيم ميگوييم خدايا، يک همسر براي پسرم، يک همسر براي دخترم، جهازيه دخترم، همهاش خودم، قلمم، شلوارم، کتم، کيفم، همهاش خودم خودم است، يک خورده ذهنت را ببر بالاتر. (اللهم اغن کل فقير)، (اللهم اشبع کل جائع). حديث داريم(ابلغ ما تستدر به الرحمه) بيشترين قلابي که رحمت خدا را سرازير ميکند، (ان تضمر) ضمير، در دلت باشد، (ان تضمر لجميع الناس الرحمه) رحم را براي همه بخواه. ما داشتيم که مجوسي بوده، وقف کرده براي مسلمانها. چنانکه قرآن ميگويد از مسلمانها پول بگير بده به کافرها، «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ» التوبة/60 زکات را بگير، تقسيم بر هشت کن، يک هشتم زکات را «وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ» التوبة/60 بده به آنها که اصلا دين ندارند، بگذار بي دينها هم سرِ سفره اسلام بنشينند. آخر گاهي وقتها آنقدر روده تنگ است که هسته انار تويش گير ميکند. آقا شما که در هيأت ما سينه نزدي، برو آنجا غذايت را بخور. اين نميدانم مالِ کساني است که. . . گاهي من به او سلام کنم، من به او سلام کنم؟ من ترم چهارمم، او ترم اول، اي بابا، سلام کن، پيغمبر به بچهها هم سلام ميکرد. ما گاهي وقتها در يک چيزهاي مفت هم گير ميدهيم، ميبينيد اينها همه گيرهايمان اينهاست. گيرهاي ما اينهاست. گاهي وقتها سيلي ميخوريم از اين چيزها سيلي ميخوريم.
6- پاداش برتر و بيشتر الهي به کارهاي نيکوکاران
قرآن ميفرمايد «لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَى» يونس/26 ميگويد اگر بدهي ميداني چه ميکنم؟ چهار تا کار ميکنم. چه قرآني داريم، به به به، به به. «لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا» يعني براي کساني که نيکوکار باشند، «الْحُسْنَى»، حسني افعل التفضيل است، احسن است، يعني اگر تو نيکي کني، نيکي بهترش را ميکنم، اگر نيکي عادي کني، من نيکي برتر. بعد ميگويد از نظر کيفي، از نظر اين از نظر کيفي، از نظر کيفي بهتر، اما از نظر کمّي «وَزِيَادَةٌ» آيه قرآن است، «وَزِيَادَةٌ» اين هم يعني از نظر کمّي. اين براي دنيا، در دنيا هم بهتر ميدهم، هم زيادي. اما در قيامت: «لا يرهقهم قتر وَلَا ذِلَّةٌ» يعني غبار، يعني در قيامت غبار غم به اينها نمينشيند، «وَلَا ذِلَّةٌ» يونس/26 يعني از درون هم ذليل نميشود. ببينيد، شما يک احسن انجام بده، اگر يک کار خوبي کردي، از نظر کيفي بهترش را به تو ميدهم، از نظر کمّي زيادياش هم ميکنم، از نظر قيامت ظاهرت را نميسوزانم، باطنت را هم ذليل نميکنم. چه آيه قشنگي است.
7- ايستادگي در برابر دشمنان، ويژگي ياران پيامبر
«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ» الفتح/29 کساني که امّت پيغمبر هستند، «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» نسبت به کفار شديد هستند. به راحتي ميشود با بستن شيرِ نفت و قطع خريد اجناس خارجي، به راحتي ميشود کمرِ همه قلدرها را شکست. به راحتي. امام فرمود شيرِ نفت را ببنديد يک، سربازها از سربازخانه فرار کنند دو، شاه فلج شد فرار کرد. به راحتي ميشود. هم نسبت به کفار «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» هم نسبت به خوديها «رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ».
در روايات داريم(الاحسان محبه) شما خانهات را سنگ مرمر ميکني که مهمانها اوه بگويند، شما مثلا ميخواهي با قالي ابريشم و با سنگ مرمر عزيز شوي؟ ميگويد اگر اين پول را بدهي به فقرا محبت به تو ميکنيم. تو چرا از طريق جماد ميخواهي عزيز شوي؟ از طريق انسانها عزيز شو. آن پولي که خرج تغيير مبلمان و ماشين و دکور خانهات ميکني، پولي که خرج پُز ميکني، خرج جماد ميکني، خرج اين آدمها کن، خرج آدمها کن. يک آقايي مرده بود تشييع جنازهاش خيلي شلوغ شد و چند ميليون هم خرج برداشت، يک نفر گفت اين آقا از بي نسخهاي مُرد، اگر اين پول تشييع جنازه را نسخه ميخريدند نميمرد. اين پولي که ما از طريق جمادات ميخواهيم عزيز شويم، حديث ميفرمايد که(الإحسان محبه) مگر نميخواهي محبوب شوي، به مردم کمک کن محبوب ميشوي.
بعضي پولشان را ذخيره ميکنند، ميگويد اشتباه ميکني در بانک پس انداز کردي، ذخيره شما بانک نيست. (الاحسان ذخرٌ) احساني که ميکني ذخيره است. حديث داريم فقير که ميآيد درِ خانهات نگاه به فقير نکن، اين حاملي است که بار تو را بگيرد براي قيامت حمل کند، اين آمده اموال تو را بگيرد بفرستد براي قيامت و در قيامت پولها قبلاً ميرود. ديدي سفرهاي کاروانهاي حج؟ کاروانهاي حج آشپزها قبل از حاجيها ميروند. پرواز آشپزها زودتر است. يعني آنها ميروند ديگ را بار کنند که حاجيها که رسيدند غذا پخته باشد.
8- کارهاي نيک، پيش از انسان به قيامت ميرود
همين طور که آشپزها و لپه و نخود و امکانات و پتو و يک سري آدمها و يک سري اسباب و وسايل قبل از کاروان حج ميرود، کارهاي خير ما قبل از خودِ ما ميرود قيامت. ولذا قرآن دو تا تعبير دارد عجب قرآني داريم بَه، قرآن ميگويد «قَدِّمُوا» البقرة/223 يعني چي را پيش فرستادهايد، يک آيه داريم «مَا تُقَدِّمُوا» البقرة/110 چي را از پيش فرستادهاي؟ مقدم داشتي، يعني بابا اگر ميخواهي بروي آخرت، يک چيزي بفرستيد. ميگويي بدهم خدا چه خواهد کرد؟ اينهايي که زن نميگيرند از ترس خرجي، حديث داريم اين توحيدش لق است. آمد خدمت امام گفت فقيرم، فرمود برو زن بگير، گفت بَه، ميگويم ندارم بخورم، ميگويد برو زن بگير، لابد دو سه تا بچه هم درست کنيم يک خيابان گدا راه بيفتد؟ امام فرمود هرچه به تو ميگويم گوش بده، گاهي رزق شما قفل شده با رزق خانم، رزق خانم و شوهرش قفل شده به رزق بچه. ما يک خورده گيرِ ايماني داريم، يعني ايمانمان، يک جاي ديگر خراب است، ما هي لامپ کشي ميکنيم ميبينيم روشن نشد، بابا کارخانه برق قطع است، شما کارخانه برق را، شما از منبع غافل شدي، از منبع غافل شدي.
خوب؛ احسان چي است؟ خدمت اگر بکني. (افضل زراعه) خدمت بهترين زراعت است، (اربح بضاعه) اينها هر کلمهاي که ميگويم يک حديث است. سودآورترين سرمايه گذاري است. (افضل الايمان) نيکي کنيد شبِ عيدي به هم، بهترين درجه ايمان است. (تغمد الذنوب) با اين نيکي گناهانت بخشيده ميشود. يک حديث ديگر(زاد المعاد) توشه قيامت است. (زکات الظفر) زکات پيروزي است. بالاخره شما و فلاني همشاگردي بوديد؟ حالا او در کنکور قبول نشد، شما قبول شدي، او نميدانم، به هر حال حالا که وضعت خوب شده، از خودت ندان. هرکس بگويد موفقيتم از مخم بوده، برنامه ريزي، مديريت، اقتصاد، خواهش ميکنم از اين پُزها را ندهيد، از اين پُزها را قارون هم داد. به قارون گفتند «أَحْسِنْ» القصص/77 قارون احسان کن، «كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ» القصص/77 خدا به تو احسان کرده خوب تو هم بده، گفت خدا نداده، «أُوتِيتُهُ» القصص/78 اين پولها به من داده شده، «عَلَى عِلْمٍ عِندِي» القصص/78، «عِندِي»، «عِندِي»، «عِندِي»، اين گير همه در «عِندِي» است. ميگويد اين علمي بوده که نزدِ من بوده، اين مُخ کار ميکرده، والا به خدا از تو مخ دارتر هست، خيلي هم فکر کرده به جايي نرسيده. قرآن ميگويد از شما زوردارتر، پولدارتر بودند.
«إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ» الإسراء/7 اگر احسان کنيد؛ در دنياي آخوندي هم همين طور هستيم. بنده طلبه اگر به شاگرد اولهاي دانشگاه يک تلفن تشکر بکنم، فردا اگر مريض شوم دکتر ميگويد آقاي قرائتي شما يادت هست چند سال پيش يک تشکر از ما کردي چون شاگرد اول بوديم، ديگر پولِ ويزيت از ما نميگيرد. اصلا دوايم را هم ميدهد. پولها برمي گردد به شما، اينها چيزهايي است که همهاش برمي گردد. غصه نخوريد که پول از بين ميرود.
خوب؛ آقاي قرائتي، ببين قربانت اين حرفهايي که ميزني براي پولدارهاست ميگويم نه، شما هم ميتوانيد با عفو اين کار را بکنيد، «وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ» آل عمران/134 يک کسي ظرف آب دستش بود، يکي از خادمهاي امام سجاد، اين ظرف از دستش افتاد خورد توي صورت آقا، آقا يک خورده نگاهش کرد و تا نگاهش کرد اين خادم زرنگ بود گفت «وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ» آل عمران/134 يعني غيظت را قورت بوده، امام فرمود باشه، بعد گفت «وَالْعَافِينَ عَنْ النَّاسِ» آل عمران/134 يعني از مردم عفو کن، گفت خيلي خوب عفوت هم کردم، گفت «وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» آل عمران/134 گفت اصلا آزاد برو، ما يک وقتي ستاد نماز ششصد هزار تومان کاغذ از يک کسي گرفته بوديم، به او گفتم دويست هزار تومانش را ببخش، نماز است، مگر نماز براي من است؟ گفت خيلي خوب بخشيدم، گفتم ببين آن دويست هزار تومان دومش را هم ببخش، گفت باشه، گفتم سومش را هم ببخش، گفت بابا يک بار بگو، گفتم يک بار قبول نميکردي. به هر حال شبِ عيد است، بازاريها نگوييد بازار شلوغ است بايد کوزهمان را پُر کنيم براي آن يازده ماه، رحم کن خدا کوزهات را پُر ميکند. مشتري کوزه تو را پُر نميکند. اگر خواسته باشي سوءاستفاده کني از شلوغي بازار، جنس هايت را دوبله بفروشي، خدا يک جايي سوراخ ميکند در برود، رزق تو بيش از اين نيست. شما رحم کن، خدا به تو رحم ميکند. بازاريها رحم کنند، آقاياني که انبارگرداني ميکنند ببينيد خدا چقدر به آنها داده روزي که از دنيا آمديم چيزي نداشتيم، دو سه روز ديگر هم ميرويم در قبر چيزي نداريم، اين دو سه روز يک خورده پول به ما داده امتحاني، بيست درصدش را خمس بدهيد. کشاورزها تصميم بگيريد زکات بدهيد، شکم فقرا را سير کنيد، خدا باران رحمت ميفرستد. به هر حال رحم کنيد تا رحم بشويد. اگر حادثه تلخي برايتان پيش آمد، ببنيد کجا يک پول به حقي را ندادهايد.
خدايا به همه ما رحم کافي مرحمت بفرما. (الهي آمين) محروميت را و فقر را از فرد و جامعه ما برطرف بفرما.
والسلام علیکم و رحمه الله و بركاته