متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1383/11/15
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الهي انطقني بالهدي والهمني التقوي
يك بحثي را در جلسه قبل طرح كرديم نتوانستيم تمام كنيم ناقص ماند و آن بحث اين است كه برنده كيست، آيه برنده كساني هستند كه كارهاي الهي ميكنند، يا كارهاي با خدا، يا بي خدايي برنده است، مردان الهي و پاداشهاي الهي اينها برنده هستند كه مرد خدا هستند و براي پاداشهاي خدايي كار ميكنند يا نه، مسائلي كه چهرههاي مردمي براي مردم، البته گاهي آدم براي مردم كار ميكند هدفش خدمت به مردم براي رضاي خداست آن هم باز خدا ميشود اما افرادي هستند كه كار به خدا ندارند ميگويند مردم خوششان ميآيد كه اين كار را بكنيم حالا خدا راضي هست يا نيست گناه هم هست من كاري به رضاي خدا ندارم ملاك مردم است محوريت با خداوند باشد يا با مردم.
تشكر مردم، چندين اگر دارد
پاداشهاي مردم، اگر تشخيص بدهند كه خوب است چند تا اگر دارد اگر خوبي كار را تشخيص دهند مزد ميدهند ممكن است يك كاري خيلي خوب باشد اما ايشان خوبياش را تشخيص ندهد مثلاً شما يك كروات ببر پيش يك آيت الله اين اصلاً آيت الله كراوات را چيز خوبي نميداند ولذا نميگويد آقا خيلي متشكرم دست شما درد نكند چون كروات براي آيت الله ارزشي ندارد يا يك توپ فوتبال ببري پهلوي يك. . . يك ماشين صورت تراشي ببري پهلوي يك پيرزن يك توپ فوتبال ببري پهلوي كسي كه پايش قطع است فوتباليست نيست دوم اينكه اگر از كار آگاه شد خيلي وقتها شما كار خوب ميكني اما مردم باخبر نميشوند شما ميآيي بروي ميبيني يك پوست خيار است آنرا بر ميداري مياندازي توي سطل زباله كه كسي نيفتد اما كسي توي آن كوچه كار شما را نديد چون نديد تشكر نميكنند.
سوم اينكه اگر بخواهند پاداش يي بدهند، ممكن است خوبي را تشخيص بدهند اما نميخواهند هي ميگويد قد قامت الصلو? صداي اذان را ميشنود نميخواهد برود مسجد، معلم درس ميدهد اين نميخواهد درس را ياد بگيرد.
چهارم اينكه اگر بتواند پاداش دهد ممكن است يك كسي كار خوبي را ميبيند هم ميفهمد و هم ميداند ولي ميخواهد جايزه بدهد پول جيبش نيست، (يكوقت توي يك شهري بوديم ته خياباني آسفالت نبود خيلي هم چاله چوله بود من آخر آن خيابان كار داشتم به يك شوفر تاكسي گفتم من را ببر آخر آن خيابان، گفت آقا آن خيابان چاله چوله دارد خاكي است آسفالت نيست، گفتم آقا من عجله دارم برو هر چي ميخواهي به تو ميدهم گفت سوار شو، سوار شدم رفتم آنجا موقع پياده شدن ديدم پول جيبم نيست زمان طاغوت بود گفتم اگر حالا به او بگويم خواهد گفت كه من خواستهام مسخرهاش كنم گفتم آقا خدا ميداند كه يادم نبود پول جيبم نيست حالا يك كار كن من را دو مرتبه ببر توي آسفالت آنجا يك رفيق دارم پول از او ميگيرم دو مرتبه من را بياور اينجا گفت آقا شيخ ميشود من را ول كني؟ ! چون باز ميترسم كه من ببري آنجا رفيقت نباشد بعد التماس كني بياورم اينجا، گاهي اينطور ميشود ميخواهد ولي نميتواند.)
سوار اتوبوس شديم بيائيم تهران زمان طاغوت لباسهاي نو پوشيديم شوفر گفت آقايان كرايه هايشان را حاضر كنند ما ديديم كه لباس نو پوشيدهايم اما پول بر نداشتهايم كه بگذاريم توي اين لباس نو، به راننده گفتم آقاي راننده من را پياده كن، گفت چرا؟ گفتم من لباس نو پوشيدهام براي تهران اما پول نياوردهام حالا آمده كرايه بگيرد پول نيست گفت خيلي خوب مهمان من بنشين گفتم نه من تهران تازه اول بدبختيام است يك خورده هم پول براي خرجي تهران به من بده گفت باشد يك خورده هم پول از شوفر گرفتيم براي خرجي تهران البته بعداً برگرداندم. يكوقت آدم ميخواهد اما نميتواند.
مردم از خيلي كارها آگاه نميشوند تا تشكر كنند
گاهي مانع دارد اگر مانع نباشد، گاهي وقتها آدم خوبي را ميبيند ميخواهد تشكر كند ميترسد كه بغل دستياش حسودي كند بخاطر حسادت آن يكي از ايشان هم تشكر نميكند. گاهي ميترسد، خيليها زمان شاه با امام خميني بودند اما چون از شاه ميترسيدند علاقهشان را اظهار نميكردند. اگر حساب مردم دقيق باشد آخر مردم حسابشان دقيق نيست مثلاً يك چيزي را ميبيند اما اين سقف چقدر زحمت كشيده است اين نقاشي چقدر وقت روي آن صرف شده. . . مثل اينكه شما ميآيي خانه آبگوشت ميخوري و ميروي اما اگر خواهر مادر شما چند ساعت اين عدس و برنج و سبزي را پاك كرده ظرفها را شسته پيدا نيست ما ميگوئيم گندم چيه؟ گندم كشاورز توليد كرده و نانوا هم پخت، همين؟ بيش از دويست و پنجاه گروه در اين ناني كه ما ميخوريم كار ميكنند منتهي ما دو تا را ميفهميم.
دوستيها به دشمني تبديل ميشود
اگر عادل باشند، مردم به شرطي مزد آدم را ميدهند كه عادل باشند وگرنه اگر عادل نباشند هر كس كار خوبي بكند كار بدي بكند ميگويند ول كن بابا به ما چه، تازه اگر وفا داشته باشند گاهي ممكن است وفا نداشته باشند هويدا نخست وزير زمان شاه بود شاه كه فرار كرد هويدا گير كرد شبي كه ميخواستند او را اعدام كنند گفتند حرفي داري بزن اينرا يكي از اساتيد دانشگاه ميگفت، ميگفت من بغل هويدا بودم كه ميگفت شاه جنايتكار است اِِه! شاه سگ خودش را هم با خودش برد اما من را با خودش نبرد خودش در رفت اما من گير شما افتادم يعني مردم وفادار نيستند حتي شاه به هويدا. . . در ماجراي صدام وزراي صدام به صدام وفادار نبودند. قرآن ميفرمايد «الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ» الزخرف/67 تمام دوستها يكوقت با هم دشمن ميشوند فقط افرادي كه براساس تقوي با هم دوست شدهاند تا ابد هستند تمام كساني كه با بستني رفيق ميشوند با فالوده قهر ميكنند با يك خودكار رفيق ميشود با يك خودنويس قهر ميكند تمام چيزهايي كه براساس ماديت. . . حتي داريم در انتخاب همسر. . . اگر كسي دختري را گرفت در ازدواج به خاطر شكل يا بخاطر پول حديث داريم خدا هر دو را از او ميگيرد يعني دختر مريض ميشود شكلش بر ميگردد يا مرد علاقهاش كم ميشود يكبار توي خيابان نگاه ميكند ميبيند اين از خانم خودش قشنگتر است ديگر علاقهاش نسبت به خانم خودش كم ميشود يا نگاه ميكند اين قالي يك ميليوني جهازيهاش است بعد ميبيند پسر عمويش يك دختر گرفت قالي دو ميليوني دارد ميگويد برو بابا گدا، تو بابات قالي يك ميليوني داد يعني اگر كسي براساس پشم قالي و سرخي صورت ازدواج كرد سرخي صورت جابجا ميشود پشم قالي هم جابجا ميشود علاقهها ميرود روي هوا اين آيه قرآن است كه ميفرمايد اگر علاقه براساس خدا نباشد يك زماني دشمن ميشود ولو شاه و هويدا باشد.
چي دارم ميگويم؟ آقاياني كه دير آمدهاند پاي تلويزيون بحث ما اين است برنده كيست؟ آيا آنهايي كه براي مردم كار ميكنند يا آنهايي كه براي خدا كار ميكنند اگر براي مردم كار كني با چند تا اگر مزد تو را ميدهند با يك مشت اگر، اگر اگرها جمع شد تازه با همه اگرها چه مزدي ميدهند مزد مردم مزدي است مادي يك صوت براي تو ميكشند لحظهاي يك سكه به تو ميدهند لحظهاي، مادي، فاني، با منت، اين مزد مردم است حالا ميارزد كه آدم براي مردم درس بخواند؟ اگر براي مردم كار كني با چند تا اگر يك مزد ميدهند مزد مادي لحظهاي همراه با منت، اما اگر براي خدا كار كني، امتيازات كار كردن براي خدا چيه؟
امتيازاتِ كار براي خدا
1- خدا مزد ميدهد گرچه عمل نكنيم و با نيت باشد، «وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى» النجم/39 يعني سعي خودت را بكني مزد داري حالا چه كار بشود، شما سعي خودت را كردي رفتي مسجد پيش نماز نبود كه نمازت را بخواني ثواب جماعت داري يعني اگر غير اين بود ميگفت(ليس للانسان الا ما عمل) خدا نگفته اگر كار كردي من مزد ميدهم ميگويد اگر تلاش كردي مزد ميدهم حالا اين چه عمل بشود و چه نشود.
2- حتي با نيت، شما نيت كار خير داري ثواب ميدهند. 3- حتي با رضايت، شما كار نكردهاي يكي ديگر كار كرده اما شما به كارش راضي هستيد من توي تلويزيون حديث ميخوانم اما شما پاي تلويزيون ميگويي كه خدايا اين شيخ را حفظ كن كه حديث بخواند، خدايا توفيق به او بده حديثهايي كه ميخواند خودش هم عمل كند همين كه راضي هستي من حديث بخوانم شما هم در ثواب من شريك هستي يك كسي اذان ميگويد ميگويي آفرين يك آفرين كه ميگويي شما هم ثواب اذان را ميبري، يك كسي افطاري ميدهد غذا ميدهد خوشحال ميشوي همين كه راضي هستي به كار. . . 4- حتي با شركت، عيد قربان پول نداري گوسفند بخري و بكشي صد نفر ميشوند يك گوسفند ميخرند شريكي خدا ثواب همه را ميدهد نه اينكه ثواب را تقسيم كند خدا به همه ثواب يك گوسفند ميدهد. 5- حتي با كم، كار براي خدا كم آن هم مفيد است «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَه» الزلزلة/7 يك ذره هم كار بكني خدا ثواب ميدهد يعني اگر يك دانه انگور دهان يك گنجشك بگذاري حتي يك دانه انگور دهان بابات بگذاري ثواب داري اما خلق نه، اگر به تو گفتند يك كيلو انگور بياور شما رفتي يك دانه آوردي ناراحت ميشود يعني خلق جنس كم را قبول نميكند اما خالق جنس كم را هم قبول ميكند.
پاداش مردم در دنيا، اما خداوند، هم دنيا هم آخرت
6- حتي براي بعد از مرگ، انسان ميميرد يك اولاد صالحي را تربيت ميكند حديث داريم تمام كارهاي خوبي كه اولاد ميكند ثوابش را به پدر و مادر ميدهند حالا مادرهايي كه ميگويند اصرار نكن نماز خواند خواند نخواند نخواند خوب مادر و پدري كه نسبت به نماز بچهشان بي تفاوت باشند يك بچه تارك الصلو? بار ميآيد اين ذخيره قيامتش نميشود قرآن ميفرمايد «وَقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُمْ» البقرة/223 يعني يك چيزي را براي قيامتت ذخيره كن، يعني قبل از آنكه بروي توي قبر يك چيزي بفرست آنجا، مثلاً اگر كتاب خوبي نوشتي بعد از مرگ هم ميخوانند تو ثواب آنرا داري درختي كاشتهاي مزرعهاي، قناتي، چاهي، جادهاي، يك خدمتي كردهاي. . . حتي از طريق شاگرد، اگر شاگردي را تربيت كردي آن شاگرد هر كار خيري بكند به معلم هم ثوابش را ميدهند از طريق يك سنت حسنه يك خط خوبي را. . . يعني يك راهي را باز كردهاي يك قانوني را تصويب كردهاي يك آدابي را بوجود آوردهاي ولذا داريم كسي كه اذان ميگويد تمام كساني كه با صداي او ميآيند مسجد آن مؤذن در ثوابشان شريك است تازه حساب خدا حساب دقيق است « فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ» اگر كار خوب لابلاي كوهها باشد بيرون ميآورم «أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ» لقمان/16 يا در آسمانها باشد يا در عمق زمين آنرا بيرون ميآورم يعني حساب من دقيق است مو را از ماست ميكشم مردم خيلي از كارهايي را كه ما ميكنيم اصلاً خبر ندارند. يكي ميگفت رفتم عيادت بيماري دور تخت شلوغ بود من هم يكي دو جعبه گز خريده بودم رفتم آنجا ديدم دور تخت را گرفتهاند من هم گز را گذاشتم كنار كمد بغل تخت بيمار چون شلوغ بود بيمار نفهميد آمديم بيرون گفتيم عجب ما دو تا جعبه گز داديم ولي بيمار نفهميد مال ما است ميگفت از دستم رفت ميگفت چون غرض من خدا نبود غرض من اين بود كه بيمار بفهمد بيمار هم نفهميد هيچي از دستم رفت نه خدا را دارم نه خلق خدا براي خدا كه نيتم خدا نبود خلق خدا هم كه نفهميد.
7- خداوند بي منت ميدهد، آنوقت اجر خدا هم مادي است هم معنوي، خداوند توي قرآن آيههايي دارد كه چه باغهايي چه كاخهايي چه نحرهايي همينطور ميرود آخرش ميگويد «وَرِضْوَانٌ مِنْ اللَّهِ أَكْبَرُ» التوبة/72 يعني خدا هم از تو راضي است آخر يكوقت يك خودنويس را رئيس جمهور يا رهبر به انسان ميدهد بعد ميگويد من تو را دوست دارم من از تو خوشم ميآيد اين خودنويس يك ارزش است اين هم كه به آدم بگويد من تو را دوست دارم. . . اصلاً خداوند به انسان سلام ميكند «سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ» يس/58 پروردگار رحيم به شما سلام ميكند يعني اجرهاي قيامت هم مادي است هم معنوي است.
آيا براي مردم كار كنيم كه اگر تشخيص دادند، اگر فهميدند، اگر خواستند، اگر توانستند، اگر مانع نبود، اگر دقيق بود، چند تا شد؟ براي مردمي كار بكنيم كه با ده دوازده تا اگر يك كمك مادي ميكنند يا براي خدايي كار كنيم كه حتي اگر عمل نشد، حتي اگر قلباً راضي بوديم، حتي اگر عمل كمي انجام داديم، حتي بعد از مرگ پاداش ميدهد. برنده مخلصين هستند كه براي خدا كار ميكنند يا غير مخلصين؟
يك دعا ميكنم شما پاك هستيد آمين بگوئيد، خوشا بحالتان شما زمين نساخته هستيد و پشم نبافته شما خوب ميتوانيد روي عمرتان را بسازيد ما زمينمان را ساختيم چهل سال روي اين عمرمان بنايي كرديم ولي شما هنوز نو هستيد يك دعا ميكنم شما با عمق روحتان آمين بگوئيد آمين عربي است يعني خدايا اين دعا را قبول كن، مستجاب كن، خدايا تو را به حق تمام كساني كه تمام كارهايشان براي تو بود هيچ چشم داشتي از مردم نداشتند اگر هم خدمت به مردم كردند براي رضاي تو كردند به آبروي همه مخلصينات قسم ميدهيم تا حالا هر چه خلافكاري كردهايم ببخش و تتمه عمر ما را جوري قرار بده كه ما فقط براي رضاي تو كار بكنيم خدمت به مردم كه ميكنيم خدمت به مردم براي رضاي خدا باشد تمام برنامههاي فكري، اعتقادي، سياسي، اقتصادي، رفاهي، ورزشي، تحصيلي، تمام كارهايمان را رنگ الهي به آن مرحمت بفرما.
نقش زمان و شرايط در ارزش كار
خوب، عرض كنم به حضور جنابعالي كه. . . اما كار براي خدا، يك چيزهايي ضريب كار براي خدا را بالا ميبرد من ميگويم ضريب يعني توان، زمان كار را بالا ميبرد مثلاً آب دادن به تشنه فرق ميكند با. . . آب خنك در تابستان دادن با آب خنك دادن در زمستان فرق ميكند زمان فرق ميكند يكبار جلوي شاه ميگويي مرگ بر شاه يكوقت ميروي سر قبر شاه ميگويي مرگ بر شاه ديگر فايدهاي ندارد زمان ارزش كار را پائين و بالا ميبرد ولذا(ضربـ? علي يوم الخندق) آن شمشيري كه روز خندق امام علي(عليه السلام) زد در مقابل عمر بن عبدود آن مهم است «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» القدر/3 يعني عنصر زمان در كار مهم است.
عواطف در كار مهم است، اگر شما پول بدهي به فقرا ولي فاميل خودت نياز داشته باشد حديث داريم(لا صدقــ¬? و ذو رحم محتاج) اگر فاميل هايت محتاج هستند صدقهاي كه به ديگران ميدهي ارزشي ندارد اول به فاميل بده سوال ميكردند «مَاذَا يُنفِقُونَ» چي بدهيم؟ فرمود هر چيزي ميتوانيد بدهيد ولي اول «فَلِلْوَالِدَيْنِ» البقرة/215 اول پدر و مادرتان تا پدر و مادرت نياز دارند نوبت به ديگران نميرسد.
چيزهايي كه ضريب كار را بالا ميبرد شرايط سياسي، سوره توبه خيلي سوره تندي است مرگ بر مشركين مرگ بر بت، حق ندارند بت پرستها بيايند آن سوره را خواندن كار هر كسي نيست ولذا سوره برائت كه نازل شد حضرت رسول(صلي الله عليه و آله و سلم) اين سوره را داد به يك نفر گفت برو بخوان داد به يك كسي ديگر گفت تو هم اهلش نيستي به دومي و سومي هم داد آخرش گفت اين كار كار حضرت علي است يعني شرايط سياسي گاهي وقتها. . .
شرايط اقتصادي، گاهي وقتها غذاي آدم زياد ميآيد ميدهد به فقرا اين مهم نيست «وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ» الحشر/9 مهم اين است كه خودت نياز داشته باشي اگر لباست تنگ است ميدهي به فقرا گشاد است بدهي به فقرا رنگ آنرا دوست نداري بدهي به فقرا نه، اگر يك چيزي را دوست داشتي «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» آل عمران/92 اگر يك چيزي را دوست داشتي دادي به فقير مهم است شرايط اقتصادي، اگر مغازه باز بود و صداي اذان را شنيدي مغازه را بستي مهم است.
نقش شرايط در استجابت دعا
حساسيتهايي كه هست آدم رواني آدم دل شكسته اصلا دل شكستي آدم وقتي دلش شكست روي كارش اثر دارد «هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا» آل عمران/38 حضرت زكريا ديد كه مريم دارد نماز ميخواند و يك ميوههايي هم كنار او هست گفت آخر الان فصل اين ميوهها نيست «أَنَّى لَكِ هَذَا» اين ميوهها چيه؟ فصل اين ميوهها نيست فرمود اين ميوهها «قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» آل عمران/37 اين ميوهها از طرف خدا ميآيد آنوقت زكريا پيرمرد شده بود گفت خدايا ميشود به ما هم يك بچه بدهي مثل مريم آبرو داشته باشيم آنوقت خدا به زكريا يحيي داد آنوقت يحيي مثل عيسي است او مادر عيسي شد زكريا پدر يحيي شد يعني گاهي وقتها دل ميسوزد آن سوز اثر دارد اصلاً گاهي وقتها آدم تحقير ميشود اين تاثير دارد اينها خيلي مهم است.
يك پيرمردي دولا دولا راه ميرفت، آنوقت شما به خودتان نگاه نكنيد كه بچههاي خوبي هستيد، متاسفانه بعضي بچهها هرزه هستند يك بچه هرزهاي از نانوايي سنگكي نان گرفته بود ديد اين پيرمرد دولا دولا راه ميرود از اين شنهايي كه به نان سنگك هست يكي از اين شنهاي داغ را گرفت انداخت توي يقـﺔ اين پيرمرد اين هم سوخت برگشت ديد يك پسري است كه سر به سرش ميگذارد گفت دستت فلج شود چون من را سوزانداي چون اين پيرمرد سوخت با آن آه و با آن آه دعا كرد بچه دستش فلج شد هر دكتري بردند چارهاي نداشت آمدند پهلوي اين پيرمرد كه اين بچه بود نفهم بود بچگي كرد او را حلال كن گفت خيلي خوب من او را بخشيدم گفتند او را دعا كن كه خوب شود گفت نه اگر ميخواستم كه دعا كنم بايد شن ديگر باشد چون آن وقتي كه دعا كردم اين شن من را سوزاند بايد صبر كنيد كه من يك حالي پيدا كنم كه يكبار ديگر دلم بسوزد آن سوز دل دعا را. . . توي اسكناس يك نخ است، آن نخ هست كه به اسكناس ارزش ميدهد اينهايي كه دعا ميكنند اگر توي اين دعا كنندگان يك نخي باشد نخ اخلاص نخ رابطه بين خالق و مخلوق دعا مستجاب ميشود اما اگر آن نخ نباشد اسكناسي كه نخ نداشته باشد ارزشي ندارد آن نخ مهم است. «سُجَّدًا وَبُكِيًّا» مريم/58 ولذا داريم كه وقتي گريه كردي. . . يكوقت انسان يك خلاف ميكند ميرود توي اتاق در را ميبندد ميگويد خدايا چرا من گناه كردم حرف بدي بود كه زدم كار بدي بود كه انجام دادم تا ناراحت ميشود اشكش جاري ميشود آن لحظهاي كه جوان اشكش ميآيد روي صورتش دعا كند مستجاب ميشود يعني حالات در دعا اثر دارد پس فاميل اثر دارد اول پدر و مادر حالات اثر دارد روز اثر دارد شب اثر دارد زمين اثر دارد زمان اثر دارد.
شرايط سياسي، قرآن ميگويد از زن فرعون ياد بگيريد، زن فرعون كي بود؟ زن فرعون توي كاخ بود اما گفت مرگ بر كاخ، مرگ بر طلا، مرگ بر برج، مرگ بر حكومت، چرا؟ فرعون ميگفت ميدانيد چه حكومتي دارم «أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي» الزخرف/51 آيا نميبينيد كه ملك مصر دست من است نميدانيد كه رودخانهها و نحرها توي باغ من دارد تاب ميخورد ولي زن فرعون گفت خدايا من اينها را نميخواهم اگر رژيم فرعوني است من نميخواهم آنوقت قرآن ميگويد از اين خانم ياد بگيريد «وَضَرَبَ اللَّهُ مثلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ» التحريم/11 از اين خانم ياد بگيريد كه توي كاخ بود جذب نشد(تمام دور و برش دخترها و پسرها و تمام لذتها بود اما اين خودش را حفظ كرد اين نمونه است توي كاخ بود جذب نشد به او تلفن كردند جذب نشد تهديدش كردند جذب نشد به او پول دادند جذب نشد طلا جذب نشد حكومت جذب نشد اگر جذب نشدي ميشوي زن فرعون آنوقت زن فرعون كسي است كه همه ماديات را ديد و زيبايي را ديد ولي جذب نشد«وَضَرَبَ اللَّهُ مثلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ» خدا براي مومنين يك مثل زده گفتهاي مومنين از اين ياد بگيريد كي است؟ زن فرعون، به مردان و زنان گفته از اين خانم ياد بگيريد مگر اين خانم چكاره است؟ خانم دور تا دورش زيباييها بود لذتها بود اما جذب نشد از اين ياد بگيريد. حالا گاهي ميپرسند آقا رابطه دختر و پسر چه جور است بابا اگر تو شهوت داشتي رابطه هم بود خودت را حفظ كردي آنوقت ميشوي زن فرعون ميشوي يوسف آنوقت خدا ميگويد چون گناه بود و تو خودت را نگه داشتي يك چيزهايي به تو داديم فكر نكنيد كه قصه يوسف مال يوسف است قصه يوسف كه تمام ميشود خدا ميگويد «وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ» يوسف/22 يعني هر كس مثل يوسف خودش را حفظ كند در روابط دختري و پسري در روابط لقمه حلال و لقمه حرام. . . بابا يك چيزي خيلي خوشمزه است حرام است نميخورم خيلي شيرين است ولي گناه است نميكنم) قرآن ميفرمايد فكر نكنيد كه يوسف يكي بود هر كس مثل يوسف به حرام رسيد و خودش را نگه داشت آن لطفي كه به يوسف كرديم به او هم خواهيم كرد.
خدايا اگر تا حالا باختهايم كارمان را براي مردم انجام دادهايم كه با چند تا اگر يك مزد موقت به ما ميدهند از اين به بعد ايماني به ما بده كه كارهايمان براي خدا باشد.
خوب ظهر شد و ديگر برويم سراغ نماز. . .
والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته