متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاریخ پخش :: ۱۳۸۳/۹/۲۶
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
بحثی را ماه رمضان امسال هشتادو سه دنبال میکردیم راجع به قرآن و اهل بیت و حالا میخواهیم انشاءالله درباره مذهب اهل بیت یک صحبتهایی بکنیم(من چون سالی یکی دو بار برای تبلیغ من را میفرستند یا میروم برای تبلیغ به مناسبتهایی نه حالا ده روز و بیست روز یک شهر دو شهر کمتر بیشتر برای تبلیغ جاهایی میروم فکر کردم بیرون از ایران چی بگویم یک بحثی را انتخاب کردم امتیازات اسلام یک تحقیق مختصری کردم تقریباً حدود شصت هفتاد امتیاز اسلام دارد بر همه مکاتب بشری اینها را گاهی میگویم، امشب میخواهم امتیازات مکتب اهل بیت را بگویم) پس موضوع بحثمان امتیازات مکتب اهل بیت، با حفظ اینکه ما جسارت را ممنوع میدانیم همـﺔ شیعه و سنی با هم برادر هستیم و در مقابل مشترکات باید تسلیم باشیم حتی با یهودیها و مسیحیها در مشترکات باید با هم باشیم وحدت در مشترکات یک حرفی است اما شناخت. . . مثل انگشت، هر انگشتی یک جوری است مثلاً اگر شصت نباشد ما نمیتوانیم دکمه یقهمان را هم ببندیم آمپول نمیتوانیم بزنیم قلم، پیچ گوشتی، بیل خودکار فشل میشویم با این انگشت انگشت نگاری میکنیم این انگشت از همه بلندتر است و وسطی است و از همه بلندتر است از همه قویتر است این انگشتی که بین کوچک و انگشت وسط است این انگشتر به این قشنگ است شما اگر انگشترت را به این انگشت بکنی یا به شصت قشنگ نیست انگشت کوچک یک جاهایی اثر دارد که هیچ انگشتی ندارد اما در مقابل دشمن مشترک این انگشتها جمع میشوند مشت میشوند میخورند توی سینه طرف پس مانعی ندارد که هر انگشتی خاصیتی داشته باشد ما خاصیتهای آنها را بشناسیم وقتی که مشترک شدند اینها با هم در کارهای مشترک. . . موضوع مکتب اهل بیت(علیهم السلام) و امتیازات.
۱- تنزیه خداوند از هر گونه جسم مادی
در خیلی چیزها به لطف خدا ما امتیاز داریم مثلاً در مورد توحید عقیده ما این است که کلماتی که در قرآن علامت جسم است اینها کنایه است مثلاً «یَدُ اللَّهِ» الفتح/۱۰ خوب وقتی این کلمات را میگوئیم این ما قائل به تنزیه هستیم میگوئیم(سبحان الله) خدا منزه است از اینکه جسم باشد پس اینکه میگویند(ید الله) یعنی قدرت خدا در فارسی هم میگوئیم که فلانی توی فلان وزارتخانه دست دارد فلانی توی فلان روزنامه دست دارد یعنی چه؟ نه یعنی دست دارد، یعنی قدرت دارد، میگوئیم دست اندکاران این کلمات باید معنایش درست باشد مثل کلمه چاق، یعنی آماده، دماغت چاق است یعنی مخت آمادگی دارد؟ نه چاق یعنی کلفت، قلیان را چاق کن نه یعنی قلیان را کلفت کن، کار چاق کن است نه یعنی کار کلفت کن است، چاق یعنی آماده، دماغت چاق است یعنی مخت آمادگی دارد؟ (ید الله) چون اگر خداوند جسم باشد این با عقل نمیسازد جسم نیاز به مکان دارد اگر نیاز به مکان دارد همیشه باید مکان قبل از جسم باشد یعنی همیشه باید ظرف قبل از مظروف باشد یعنی باید قبل از خدا یک چیز دیگری باشد جسم محتاج است با بی نیاز مطلق نمیسازد مثلاً ما در توحید اهل تنزیهیم و قرآن هم خیلی(سبحان الله) گفته مثلاً(سبح) شانزده تا است اما(کبر) یکی دو تا بیشتر نیست در ذکرهای سبحان الله الحمدلله توی همه ذکرها کلمه سبحان الله بیشتر است توی نماز هم سبحان الله بعد از الله اکبر بیشتر است خدا منزه است.
معاد مال منزهی خداست خدا منزه از این است که بشر را خلق کند خوب و بد را کاری نداشته باشد خلاص هیچی به هیچی، خوب این پس چی شد؟ یک عده خوب یک عده بد(منکم کافر، منکم مومن) کی حاضر است یک سفرهای درست کند که انواع غذاها و مواد غذایی باشد بعد یک مشت گربه و موش به هم بپرند بعد هم سفره را جمع کند چی شد؟ ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا یک مشت بخور بخور، یک مشت گرسنه، یک مشت ظالم، یک مشت مظلوم، بعد هم همه بروند هیچی به هیچی قیامت نباشد «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا» المؤمنون/۱۱۵ شما فکر میکنید این کار. . . کدام کوزه گر مست به قول آن شاعر میگوید کوزه گر مست کوزهای که ساخته نمیشکند چطور خدا نظام هستی را بشکند هیچی به هیچی، معاد براساس سبحان الله خدا منزه است از کار غلط، پس باید معاد باشد نبوت براساس تنزیه خداست.
اگر بگوئیم خدا هدفی دارد ولی مردم را رها کرده بین چی؟ بین هوسها، طاغوتها، خیالها، وهمها، تبلیغات، وسوسهها، شیطان، شهوت، نفس، جهل، محدودیتها، همینطور انسان را رها کرده؟ چطور خدای حکیم که توجه به گودی کف پا دارد توجه به مژه چشم دارد توجه به این دارد که اینجا باید یک خورده پوست اضافه قرار بدهد که اگر دستمان از اینطرف خم شد از اینجا کم نیاوریم اما همین پوست اضافه که پشت اینجا است پوست اضافه نیست چون هیچ انسانی در هیچ کاری در هیچ زمان و مکانی نیاز نداشته که دستش از اینطرف خم بشود چون نیاز نبوده که از اینطرف خم بشود اینجا زاپاس نگذاشته اما همه کارها نیاز داریم که از اینطرف خم بشود اینجا زاپاس گذاشته چون اینجا زانو خم میشود اینجا یک خورده پوست زانو اضافه گذشته اما هیچکس احتیاج نداشته که از اینطرف خم بشود فلذا زیر زانو پوست اضافه. . . خدایی که از مقداری پوست زاپاس غافل نشده این نسل بشر را بی پیغمبر رها کند «وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ» الأنعام/۹۱ آنهایی که گفتند پیغمبر نیست خدا را نشناختهاند مگر میشود که خدا بشر را خلق کند و رها کند منزه هست خدا از اینکه معاد نباشد منزه است از اینکه نیازمند به جسم باشد.
۲- توجّه به باطن قرآن در کنار ظاهر الفاظ
ما در توحید حرفهای نابی داریم ولی خوب آنها بعضی هایشان ظاهر الفاظ را میگیرند مثلاً در قرآن داریم «وَمَنْ کَانَ فِی هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِی الْآخِرَهِ أَعْمَى» الإسراء/۷۲ کسی که در دنیا نابینا است در آنجا هم نابینا است اینها میگویند أعمی ظاهرش را بگیریم هر کس در دنیا نابینا است در آنجا هم نابینا است اما اینطور نیست ما آیاتی داریم که خدا تعریف أعمی را کرده است «وَمَا یُدْرِیکَ لَعَلَّهُ یَزَّکَّى أَوْ یَذَّکَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّکْرَى» عبس/۳-۴ چرا نسبت به أعمی بی تفاوت بودید؟ چرا بی اعتنایی کردید؟ همین أعمی اهل بهشت است. مگر میشود بگوئیم هر کس أعمی است. . . این أعمی مراد این است که حتی نابینا میبیند اما دنبال حق نمیرود کسی که حق را میبیند و دنبال حق نمیرود قیامت نابینا است هر کس در اینجا از نظر تشخیص رهبر أعمی باشد در تشخیص مکتب أعمی باشد در قیامت أعمای واقعی است ما در توحید کلمات را کنایه میگوئیم. پس در توحید اهل تنزیه هستیم(خداوند منزه است که نیازی به مکان داشته باشد.)
در عقل، ما قائل هستیم که عقل ما یک چیزهائی میفهمد علی بن ابی طالب برای جهنم غلط است عقل میفهمد شمر برای بهشت غلط است هم خدا قول داده که خلف وعده نمیکند هم عقل میفهمد که این قبح و بدی دارد این خوبی و حسن دارد بعضی از مکتبها و فرقههای دیگر میگویند نه، هر کاری که خدا کرد درست است اگر خدا شمر را برد بهشت حق همین است اگر پیغمبر را نعوذ بالله برد جهنم حق همین است یعنی عقل ما هیچ حق دخالت ندارد ما معتقدیم به حسن و قبح عقلی، یعنی عقل هم محور است، عقل هم ملاک است، کار خلاف عقل را قبول نمیکنیم آنها میگویند اگر یک چیزی. . . میگویند یکی از علما خواب دید که صبح برو مسجد اولین موجودی که میآید احترام بگذارد صبح رفت ببیند کی میآید دید یک سگ آمد آنرا بیرون کرد فردا شب هم خواب دید شب بعد شب بعد آخرش گفت صد دفعه هم خواب ببینم سگ نباید بیاید توی مسجد بیخود نیا به او گفتند واقعاً که تو محقق هستی اصلاً لقب محقق گرفت برای اینکه گول خواب نخورد ما که نمیتوانیم به خواب تکیه کنیم.
چند وقت پیش یک کسی آمد پهلوی من گفت خواب دیدهام که امام رضا(علیه السلام) گفت تو بدهکاری برو پهلوی قرائتی کار تو را راه بیندازد به او گفتم امشب خواب ببین به امام رضا بگو مردم چک بی محل میدهند تو دیگر چک بی محل نده اول یک خورده بفرست بعد حواله بفرست اگر هر شب هم خواب ببینی من پول ندارم بله ممکن است از یک کسی بگیرم بدهم به یک کسی ماه رجب یک دعایی هست که دستشان را به ریششان میگیرند همچین میکنند یک کسی ریش نداشت ریش بغلی را همچین میکرد ممکن است من از یک کسی بگیرم بدهم خودم ندارم البته این هم در حد امکان شاید وجود خارجی هم نداشته باشد.
۳- دیدگاه اهل بیت درباره عدل الهی
در مسائل صفات خداوند، در عدل ما میگوئیم اهل حسن و قبح و ملاکهای عقلی هستیم چیزی خلاف عقل باشد قبول نداریم البته اینجا یک چیزی بگویم اگر چیزی ضد عقل باشد قبول نمیکنیم نه یعنی هر چیزی باید طبق عقل ما باشد اینجا جای خطرناکی است توجه کنید یک ذره حساس است ما سه تا برنامه داریم، دستور یکبار ضد عقل است، یکبار طبق عقل است، یکبار فوق عقل است، ما در اسلام ضد عقل را قبول نمیکنیم این ممنوع است لازم نیست تمام دستورات طبق عقل ما باشد ممکن است یک چیزی فوق عقل ما باشد بگوئیم تا نفهمیم عمل نمیکنیم همه دنیا باید بمیرند چون همه مردم دنیا مریض میشوند میروند دکتر، دکتر میگوید این کپسول را چهار ساعت به چهار ساعت بخور بگوئیم آقا چون نمیفهمم معذورم نمیخورم مریضها بگویند تا دستور را با عقل خودمان نفهمیم دارو را نمیخوریم همه میمیرند ممکن است دستور فوق عقل مریض باشد منتهی دستور نباید ضد عقل باشد ما ضد عقل را قبول نمیکنیم اما لازم نیست که همه چیزها را ما بفهمیم ممکن است گوشت خوک را وقتی میگویند نخور بعد از هزار سال میگویند اگر آنرا داغ کنی در فلان درجه حرارت. . . میگوئیم بابا چطور کرم آنرا تا مدتی چند قرن نفهمیدیم حالا میگوید در فلان درجه فلان میشود و کشته میشود باز هم اسلام میگوید نخور ممکن است باز صد سال دیگر دویست سال دیگر معلوم بشود آن حرارت هم. . . ممکن است خود آن حرارت هم آثار سوئی داشته باشد ما حسن و قبح را قبول داریم یعنی برای عقل محوریت قائل هستیم یکی از ادلـه ما عقل است.
در صفات الهی ما صفات خدا عین ذات میدانیم عین ذات یعنی چه؟ ببینید شما اول بودهاید بعد باسواد شدهاید یعنی ضعیف بودهاید باسواد شدهاید قرآن میفرماید «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّهً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّهٍ ضَعْفًا» الروم/۵۴ ما صفاتمان عارضی است بلد نبودیم یاد میگیریم بعد هم که پیر میشویم یادمان میرود یعنی علم میآید و میرود اما صفات خدا اینطور نیست که بله خدا یک زمانی قدرت داشت اما حالا پیر شده است صفات خدا اینطور نیست صفات خدا از خدا جدا نمیشود البته ما هم بعضی صفات را داریم که از ما جدا نمیشود صفتی که هیچوقت از ما جدا نمیشود مخلوقیت است ما مخلوق هستیم مخلوق بودن صفت ما است ولی یک لحظه هم مخلوق بودن از ما جدا نیست یعنی نمیشود که ما باشیم و مخلوق نباشیم همین که مخلوق بودن عین ذات ما است و از ما جدا نمیشود صفات خدا عین ذات اوست البته بعضی از صفات خدا مثل قدرت، علم، حیات، بعضی صفات هم عین ذات او نیست(یخلق لا یخلق) اراده بکند اراده نکند. پس ما صفات خدا را عین ذات میدانیم یعنی عرضی نیست.
۴- دیدگاه اهل بیت درباره جبر و اختیار
در مسأله جبر و اختیار(لا جبر و لا تفویض) بعضیها میگویند جبر است دست ما نیست دست خداست بعضیها میگویند هر کاری هست دست خودمان است ما میگوئیم هم خدا هم خودمان من مثال منبع آب را بزنم شما فرض کنید اینجا یک منبع آبی است لوله کشی میکنیم از خیابانهای چهل و پنج متری میاندازیم توی خیابانهای دوازده متری توی کوچههای هشت متری تا بالاخره خانه شما، توی خانه شما حوضی است اینجا هم شیر است اینجا هم جبر است هم تفویض، منبع آب دست شما نیست بدون اراده شما منبع آب ساخته شده است، خیابانها دست شما نیست، لوله کشی دست شما نیست، اما شیر را باز کنی یا ببندی دست شماست، خود شما جبری هستید یعنی کسی از ما نپرسید که میخواهید باشید میخواهید نباشید.
اصلاً ما بدون مشورت با خودمان خلق شدیم قدمان چه جور، شکلمان چه جور، محلهمان چه جور، زبانمان چه جور، یعنی آفریدن ما در اختیار ما نیست انبیاء در اختیار ما نیست فرشته و وحی در اختیار ما نیست سلولهای مغز در اختیار ما نیست اما از این وحی استفاده بکنیم گوش به حرف انبیاء بدهیم یا گوش ندهیم شیر را باز کنیم یا باز نکنیم دست خودمان است بنابراین نه میتواینم جبری باشیم یعنی هیچ اختیاری نداریم چرا، اختیار شیر آب دست خودمان است نه میتوانیم بگوئیم همه کاره خودمان هستیم نه خیر بسیاری از وقتها همه تصمیمها را میگیریم چیزی دیگر از آب در میآید امام علی میفرماید یکی از راههای خدا شناسی این است که همهتان جمع میشوید تصمیم جدی میگیرید یک چیزی دیگر از آب در میآید خدا میخواهد بگوید پشت اراده شما. . . همهتان لامپ کشی میکنید خدا از بیرون کارخانه برق را قطع میکند.
خدا اراده کرده که آمریکا هی توی پوزش بخورد، شاه را تقویت کرد نشد، صدام را تقویت کرد نشد، طالبان را تقویت کرد نشد، منافقین را تقویت کرد نشد، با اینکه تمام مخهای سیاسی و حقوقی و اقتصادی و بوقها و دلارها همه چیزشان را بکار میگیرند تا حالا چهار سیلی توی همین ده بیست ساله خورده است چهار تا سیلی آمریکا محکم خورده با اینکه تمام توانش را بکار گرفته یعنی از زدن کشتی تا زدن هواپیما تا زدن یک پیرمرد توی فلسطین هر کاری بلد بوده کرده از همه مغزها هم استفاده کرده نشده، اراده خدا به این است که یک کسی با همه امکانات و ابرقدرتش هی تحقیر بشود.
۵- غلبه اراده خداوند بر اراده بشر
از طرفی هم گاهی خدا اراده کرده یوسف را از توی چاه به سلطنت برساند تمام برادرها میگویند نباشد خدا میخواهد باشد(پس بخشی از اراده دست خودمان است بخشی از اراده دست خداست گاهی وقتها عروس و داماد تمام امکانات عروسی را فراهم میکنند جهازیه، مهریه، مدرک، الان که میگویم نمونهاش هم توی ذهنم هست که مثلاً پدر داماد یا پدر عروس آمد خوشش آمد از عروس یا داماد سوئیچ یک ماشین قیمتی داد به جای کادو و دسته گل سکه و اینها چه جشنی شهر تکان خورد همه امکانات رفاهی بود اما این عروس و داماد چند شب با هم یک آب خوش نخوردند از طرفی هم ممکن است یک نفر همینطور. . . یک کسی خیلی تعریف زنش را میکرد پهلوی من، گفتم این خانم را کی برای تو پیدا کرد؟ گفت والله من پشت موتور بودم نگاهم بهش افتاد گفتم والله این زن من بود خوب بود همینطور بعد هم فرستادیم خواستگاری و او هم مرید ما شد ما هم مرید او شدیم بالاخره حالا یک زندگی شیرینی، آن هم پشت موتور، و یکوقت هم توی کاخ نشستهاند آن میگوید خدا مرگت بدهد او میگوید برو گم شو نکبت)
قرآن میفرماید گره عروس و دامادها دست من است آیههای گره این است میگوید «جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً» الروم/۲۱(جعل) یعنی خدا، «فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنْ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ» إبراهیم/۳۷ خدایا تو دلها را هُل بده به مکه والا کجای مکه دیدنی است چند تا سنگ توی هوای داغ، یکی از این حاجیها توی مکه خیلی اذیت شده بود توی این هوای داغ بعد از عمل حج گفت خدایا ما آمدیم عمل حج را هم انجام دادیم ولی راستش را بگو خودت بودی میآمدی؟ خیلی ناراحت شده بود ولی خدا اراده کرده که مردم عاشق بشوند قرآن یک آیهای دارد که میفرماید «مَحَبَّهً مِنِّی» طه/۳۹ فرعون جعبه را از رودخانه گرفت در جعبه را باز کرد دید یک نوزاد است تا نگاهش به نوزاد افتاد، همه بچهها را میکشت بخاطر این، همین که دنبالش میگشت توی دستش بود عاشقش شد این آیه مال موسی است بعد از آنکه صندوق را گرفتند «مَحَبَّهً مِنِّی» طه/۳۹ محبت از طرف خداست.
(من به طلبهها یک چیزی میگویم میگویم فرق بین آخوندها و باقی مردم چیه؟ باقی مردم قانونشان این است کدخدا را ببین ده را بچاپ، آخوند باید خدا را ببیند دل را بچاپد امام خمینی(رحمه الله علیه) خدا را دید دلها را چاپید، وقتی وارد ایران شد پنج میلیون استقبال وقتی تشیع جنازه ده میلیون با اینکه این همه جوانهای مردم بخاطر امر ایشان تکه تکه شدند توی جبههها، اما یک خانواده شهید نسبت به ایشان. . . . حتی یک پدر شهید از حسینیه جماران آمد بیرون گفت میارزید جوانم شهید شود من پدر شهید شوم به اسم خانواده شهدا بیایم امام را ببینم خوب این با چه قیمتی؟ با چه تبصره و آئین نامهای؟ این روانشاسی و جامعه شناسی بیاید اینجا ببینیم حرف حسابش چیه؟)
اینطور نیست که اگر شما استاد دانشگاه شدی، سفیر شدی، وکیل شدی، وزیر شدی، رهبر شدی، رئیس جمهور شدی، خوش باشی اگر خوشی قسمت تو باشد ولذا داریم که به خدا کار یاد ندهید یک حدیث داریم که خدا میگوید من غصه اینهایی را میخورم که من بلدم خدایی کنم این بلد نیست بندگی کند این عوض اینکه بندگی کند خدایی میکند میگوید خدایا ببین هر چی میگویم گوش کن ببین اول همچین میکنی بعد همچین میکنی بعد. . . خدا میگوید این بندگی خودش را فراموش کرده دارد خدایی به من میگوید تو بندگی خودت را بکن من بلدم که خدایی کنم به قول یک کسی میگفت خوب کسی را خدا کردهاند بلد است خدایی کند تو بندگی خودت را بکن(حدیث داریم وقتی یک چیزی را میخواهید به خدا نگو از این راه، به تو چه؟ ماه رمضان است دعا بخوان(اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام) خدایا میخواهم بروم مکه این رقمی دعا نکن(اللهم ارزقنی مالاً لاحج بیتک الحرام) خدایا به من پول بده که بروم مکه به تو چه؟ ! اینقدر آدم داریم که بی پول رفته مکه و اینقدر آدم داریم که وزن بعضی حاجیها پول دارد و هنوز وشنوه هم نرفته، وشنوه که میگویم یک خاطره دارم یک کسی مریض شد گفتند باید بروی تهران بیمارستان رفت بلیط بگیرد که بیاید بیمارستان تهران گفت چند گفتند پنج تومان با پول آن زمان گفت پنج تومان؟ ! دو تومان، گفت دو تومان میخواهی باید بروی وشنوه، گفت پس بلیت وشنوه بنویس، یعنی مثل اینکه میخواهد سوار یک چیزی بشود. نگو خدایا مدرکم را بگیرم خوشبخت خواهم شد بسیارند آدمهایی که مدرک گرفتهاند و هی کارشان تاب میخورد.) ما در اعتقادت نه جبری هستیم که بگوئیم هیچ کاره، همه کاره خداست، نه تفویضی هستیم که بگوئیم بابا اینقدر خدا خدا نکن خودت تصمیم بگیر، ممکن است خودم تصمیم بگیریم، نه من، ممکن است سران کشورها تصمیم بگیرند برای چیزی و مسئله چیز دیگری از آب در بیاید مثل آمریکا.
۶- عصمتِ اهل بیت در گفتار و عمل
مسئله دیگر مسئله عصمت است، ما معتقدیم که پیغمبر در همه چیزی معصوم است آنها میگویند نه، در تبلیغ معصوم است(ما میگوئیم نه، پیغمبر در هیچ کجا نباید اشتباه کند ببینید اینکه میگوئیم آقا فلانی در یک کار گناه نمیکند در کارهای دیگر گناه میکند ممکن است خطا کند، اشتباه کند، اتمام حجت. . . ببینید چه جوری بگویم؟ اگر توپ سوراخ شد دیگر بازی به هم میخورد یک جا پیدا کنید که پیغمبر اشتباه کرده؟ اطمینان از دستمان در میرود بگوئیم پیغمبر گوسفند که میکشد اشتباه نمیکند اما مرغ و شتر را بکشد ممکن است اشتباه کند راه اشتباه که باز بشود عصمت لطمه میخورد) قرآن میفرماید پیغمبر از هر جهت معصوم است، قلب پیغمبر معصوم است «مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى» النجم/۱۱ قلب پیغمبر هم معصوم است، زبان پیغمبر هم معصوم است «وَمَا یَنْطِقُ عَنْ الْهَوَى» النجم/۳ نطق او هم روی هوا و هوس نیست چشم پیغمبر هم یکی را دو تا نمیبیند «مَا زَاغَ الْبَصَرُ» النجم/۱۷ پیغمبر از هر جهت معصوم است اما آنها میگویند نه، پیغمبر فقط در تبلیغ معصوم است.
۷- پویا بودن مکتب اهل بیت(علیهم السلام)
یکی از امتیازاتی که مکتب اهل بیت دارد(به لطف خدا اخیراً جمع زیادی از علمای اهل سنت هم به اینجا متوجه شدهاند که باید اینرا باز کنند ما میگوئیم باب اجتهاد باز است توی این سالهای اخیر آنها دیدند که هی به بن بست میخورند باز کردند ولی ما از اول میگوئیم. . . یعنی مجتهد میتواند با توجه به قواعد فقهی و آیات و روایات اجتهاد کند یک اصولی داریم که اگر مستحب به واجب ضربه زد جلوی مستحب را بگیرید شما میروی حمام چهار نفر زیر دوش غسل جمعه میکنند و حال آنکه شما غسل واجب داری او دارد غسل مستحب میکند اولین کاری که امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) میکند این است که کسی طواف مستحب نکند چون خیلیها که طواف مستحب میکنند مکه شلوغ میشود آنوقت راه برای طواف واجبیها بسته میشود بنابراین) باب اجتهاد باز است یعنی ما در هر مشکلی و هر مسئلهای که پیش میآید میتوانیم فتوا صادر کنیم هیچوقت مجتهد ما در بن بست قرار نمیگیرد ولی آنها قرنها بسته بود ولی اخیراً چند نفری آمدند گفتند ما اگر بخواهیم توی این دنیا نفس بکشیم باید. . .
زکات بر نه چیز است، امام علی(علیه السلام) بر اسبها هم زکات بست آمدند گفتند آقا اسب که زکات ندارد فرمود مگر من رئیس حکومت نیستم، امسال مثلاً وضع اقتصادی اینطور است فقر زیاد به مردم فشار میآورد همانطوری که شتر زکات دارد برای اسبها هم باید زکات بدهید، گفتند آقا میتوانی؟ گفت بله میتوانم، باب اجتهاد باز است طبق مصلحت و نیاز جامعه من میتوانم دستور بدهم.
امام کاظم(علیه السلام) خمس را بخشید بعد که حضرت شهید شد و امام رضا(علیه السلام) به امامت رسید مردم نامه نوشتند که آقا شما میتوانید خمس را ببخشید؟ فرمود نمیبخشم، گفتند پدرتان بخشید، فرمود پدرم بخاطر این بخشید که شیعیان میرفتند پول بدهند پول را میبردند بغداد جاسوسهای هارون الرشید شیعیان را میگرفتند دستگیر میکردند میگفتند پول آورده امام کاظم(علیه السلام) از توی زندان دستور داد کسی خمس نیاورد من خمس را بخشیدم تا شما گیر نکنید، آن بخاطر مصلحتی بود که خمس را بخشید، مگر خمس بخشیدنی است؟ یک قِران آنرا هم نمیبخشیم، ببینید گاهی امام کاظم(علیه السلام) بدلیلی خمس را میبخشد و گاهی امیرالمومنین بدلیلی زکات را اضافه میکند شما بعضیها یادتان هست که امام فرمود کسی امسال نیمه شعبان جشن نگیرد همه میخواستند جشن بگیرند امام میگفت جشن نگیرید تا یک فشاری روی حکومت شاه باشد امام فرمود پیش نمازها نماز نخوانند مسجدها تعطیل، نماز جماعت مستحب است امام فرمود تعطیل.
(ما اگر خواستیم با یک کسی مقابله کنیم ممکن است بگویند برای مقابله عمامه هایتان را بردارید همه آخوندها عمامهشان را بردارند اینطوری راه بروند، آقای قرائتی! والله این نگذاشت. . خدا لعنتش کند، اصلاً ما میتوانیم با برداشتن عمامه مردم را وادار کنیم که لعنت کنند به فلانی کاری ندارد، اگر. . . شما نگاه کنید آیت الله العظمی سیستانی بلند شد آمد نجف خیلی قائلهها خوابید) یک فتوای تنباکو، یک شیر نفت را ببنیدید، یک سربازها از پادگان فرار کنید، ما باب اجتهاد را باز میدانیم و این از افتخارات ما است.
خدایا روز به روز ما را به خودت و قرآنت و اولیائت آشناتر بفرما.
مزه فهم دین و عمل دین و تبلیغ دین و نشر دین را به ما بچشان.
قلب آقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را از ما راضی بفرما.
والسلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته