متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1383/8/18
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين اللهم صل علي محمد و آل محمد
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.
بحثي كه در نظر گرفتهام خدمتتان بگويم مسئله عدل است كه خيلي قرآن روي آن تكيه كرده دو جلسه من در اين زمينه صحبت كردم اين جلسه سوم است عين آبي كه توي همه ميوهها هست و عين شكري كه توي همه شيرينيها هست اسلام عدل را در همه دانههاي دين چرخانده رهبر بايد عادل باشد اگر رهبر يك گناه كبيره بكند از رهبري ميافتد مرجع تقليد بايد عادل باشد قاضي بايد عادل باشد دو نفري كه شهادت ميدهند توي دادگستري بايد عادل باشند امام جمعه بايد عادل باشد پيش نماز بايد عادل باشد آن كسي كه بيت المال دستش هست بايد عادل باشد يعني مسئله عدل يك چيزي است كه(بالعدل قامـت السماوات) در هستي اگر عدالت نباشد به هم ميريزد قوايي كه خداوند در هستي قرار داده تعادل را جوري قرار داده كه هر كرهاي در مدار خودش ميچرخد و اينها با هم تصادفي ندارند.
1- نمونههاي عدالت در احكام اسلامي
گفتيم كه در عدالت بايد انسان عادل باشد در احكام نگاه ميكنيم ميبينم عدالت هست من چند نمونه برايتان بگويم عدالت در نماز، روزه، حج، جهاد، خمس، زكات، امر به معروف، نهي از منكر، در جلســه قبل معنا كرديم عدالت به معناي اين نيست كه همه مساوي باشند بگوئيم تو اگر عادلي همه را يك جور. . . اگر يك معلم به همه شاگردها نمره هفده بدهد اين معلم عادلي نيست اگر يك دكتر به همه مريضها يكي يك سرم بزند اين پزشك عدالت نيست عدالت يعني حق هر كس را به او بدهند حق يك كسي شانزده است حق يك كسي بيست است حق يك كسي ده است اگر معلم حق هر كسي را به او داد اين معلم عادل است ولو حق يكي شانزده است يك پزشك ميآيد توي اتاق چهارتا مريض خوابيدهاند به هر مريضي ميگويد يك غذا يك آمپول در عين حال پزشك عادل است عدالت گاهي به معناي مساوات است اما همه جا عدالت به معناي مساوات نيست يعني هر كسي در چه شرايطي. . . سلول استخوان يك جور است سلول چشم يك جور ديگر است عدالت يعني هر چيزي را در جايگاه خودش اين معناي عدالت است.
حالا اين عدل در نماز «قِيَامًا» ايستاده نماز بخوان، نميتواني «وَقُعُودًا» نشسته بخوان، بعد ميگويد نميتواني «وَعَلَى جُنُوبِهِمْ» آل عمران/191 خوابيده نماز بخوان يعني هيچوقت اسلام نميگويد كه همه يك جور نماز بخوانند يك كسي توان دارد يك جور يك كسي توان ندارد جور ديگر. در روزه: ميگويد اگر كسي ميتواند روزه بگيرد اگر كسي بي طاقت ميشود روزهاش را ميخورد «وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ» البقرة/184 يعني كساني كه توان ندارند. درحج: هر كس مستطيع است «وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ» آل عمران/97 يعني كسي كه مستطيع است كسي نميتواند برود سناش، امنيت منطقه بودجهاي كه ميخواهد برود و برگردد. جهاد: «لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ» النور/61 اگر كسي چشم ندارد كسي پا ندارد جنگ بر او واجب نيست اگر كسي روزه خورد بايد يك برده آزاد كند برده گيرش نيامد شصت روز روزه بگيرد نميتواند شصت روز روزه بگيرد شصت تا فقير را غذا بدهد خمس: كسي اگر درآمد دارد خرجي يكسالش را كنار بگذارد بعد اگر زياد آورد صد تومان بيست تومان بدهد خرجي خودش جزو معونهاش است زكات: اگر پول علف ميدهي نبايد زكات بدهي هر چهل تا گوسفندي يكي از آنها زكات است به شرطي كه گوسفندها توي بيابانها بچرند علف مفت بخورند اگر پول علف دادي زكات واجب نيست گندم: اگر پول دادي به چاه آب و با آبياري گندم كاشتي كم زكاتش ميشود اما اگر ديمي بود با آب باران بود يك خورده زكات آن بيشتر ميشود احكام براساس عدالت است.
2- عدالت و حكمت در آفرينش الهي
همه احكام حكيمانه است كما اينكه آفرينش حكيمانه است ابروي ما اگر سفيد بود نور چشم ما را اذيت ميكرد اين ابروي مشكي باعث ميشود خورشيد كه ميتابد اين ابروي مشكي جلوي فشار نور را ميگيرد آب دهان ما اگر زياد توليد ميشد چك چك ميچكيد كم توليد ميشود همهاش مثل يك سرم بايد كنار دهانمان بود اگر گوش ما مثل پيشاني صاف بود صدا را ميشنيدم جهتش را تشخيص نميداديم انگشت ما يك خورده اينجا گوشتش زيادي دارد براي اينكه وقتي ميخوهيم دستمان را خم كنيم اينجا يك مقدار پوست زاپاس هست كه كم نياوريم اما اينطرف گوشت زاپاس نيست كف دست اينجا پوست زاپاس نيست براي اينكه هيچكس در هيچ كاري نيازي ندارد كه انگشتش از اينطرف خم بشود در عمرمان هيچ نيازي نداريم كه دستمان از اينطرف خم بشود چون نياز نيست از اينطرف خم بشود اينجا زاپاس نيست اما از اينطرف نياز داريم خم بشود اينجا زاپاس هست يعني در آفريدههاي خدا هر چي ميبينيم حكمت است در احكام خدا هم هي چي ميبينيم حكمت است ممكن است ما حكمت چيزي را ندانيم اما وقتي از امام ميپرسيم ميبينيم حكمت دارد پس مسئله عدل يعني حق هر چيزي را بدهيم نه مساوات و عدل در همه احكام هست.
در اظهار علاقه، عدالت نه كسي را قربانش برويم نه با كسي قهر كنيم ميانه روي، در مخارج عدالت، عدالت در محيط خانه اگر كسي نميتواند بين همسرهايش عادل باشد حق ندارد بيش از يك همسر بگيرد، در برنامههاي روزانه عدالت امام رضا(عليه السلام) ميفرمايد ساعتتان را سه بخش كنيد ساعتي براي عبادت ساعتي براي تفريح ساعتي براي كار برنامه ريزي داشته باشيد حتي حديث داريم سرمايه دارها همه سرمايهشان را توي يك مسير خرج نكنند اگر آنچه پول داشتي گوسفند خريدي اگر براي گوسفندها خطري پيش آمد فشل ميشوي اگر هر چي پول داشتي قالي خريدي با يك كبريت قاليها آتش ميگيرد فشل ميشوي حديث داريم اگر كسي ميخواهد سرمايه تجارت كند در دوسه شاخه سرمايهاش را مصرف كند كه اگر قنات خشكيد قالي داشته باشد قالياش را دزد برد قنات داشته باشد.
انسان عاقل بايد هميشه پيش بينيهاي لازم را بكند احتياطهاي لازم را داشته باشد دو تا كليه خدا داده اگر يك كليه از كار افتاد كليه ديگر كار آن يكي كليه را ميكند دو تا چشم داده اگر يكي كور شد آن كي كار اين را ميكند معناي عدالت اين است در همه كارها عدالت هست در خوردن «كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا» الأعراف/31 به اندازه بخوريد.
3- مالكيت در محدوده عدالت
اسلام ميگويد مالكيت جايز است انسان ميتواند مالك بشود اما اگر خواست اين مالكيت تجاوز كند از حرفش مثلا در اسلام قانوني داريم(من أحيا ارض مواتا) كسي اگر زمين بياباني را آباد كرد مال خودش است حالا يك تاجري ميآيد چند تا شريك ميشوند دويست تا تراكتور ميخرند بين زمينهاي مثلاً صدها كيلومتر بيابان را با تراكتور آباد ميكنند ميتوانند بگويند ما مال هستيم اسلام گفته هر كس زميني را آباد كند مال خودش است ما با اين تراكتورها آمديم همه اينها را آباد كرديم پس اين زمين مال ما است ميگوييم بله اسلام گفت كه هر كس زميني را آباد كند مال خودش است اما به شرطي كه اين زمينه را بر ديگران تنگ نكند شما نبايد جوري زمين را آباد كني كه كسي كه تراكتور ندارد فشل بشود يعني يك محدوديتي هست.
4- نمونههاي عدالت در زمان امام زمان(عليه السلام)
امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) وقتي ميآيد اولين كاري كه ميكند اينست كه عدالت را توي مسجد الحرام پياده ميكند يعني چه؟ مسجد الحرام چند هزار متر بيشتر نيست همه مردم مستطيع هم واجب است بروند مكه قهراً اين مسجد به اندازه همه مردم نيست اولين كاري كه حضرت ميكند اينست كه ميفرمايد بسم الله الرّحمن الرّحيم آقايان ديگر حق نداريد طواف مستحب بكنيد چون اينهايي كه ميروند مكه سه تا طواف واجب دارند در سه مرحله بعدش همينطور طواف ميكنند عبادت است مثل نماز كه واجب آن هفده ركعت است اما بعضيها ميخواهند صد تا دو ركعتي بخوانند خوب بخوانند خيليها كه طواف ميكنند طوافشان مستحب است آنوقت طواف مستحب كه شد آنهايي كه طواف واجب دارند جا به آنها تنگ ميشود امام كه ميآيد طواف مستحب را ممنوع ميكند مثل كسي كه غسل واجب دارد رفته حمام يكي هم رفته غسل روز جمعه ميكند غسل جمعه مستحب است بعضي غسلهاي ديگر واجب اين آقا هي مشت ميزند به در كه بيا بيرون آفتاب زد ميخواهم نماز بخوانم اين هم دارد غسل جمعه ميكند يعني بخاطر غسل جمعه مانع اين غسل واجب ميشود اگر مستحبي مانع واجب شد ميشود جلوي آنرا گرفت اگر تراكتورهايي باعث شد كه باقي روستاييها كه روستايي جز هستند اين همه تراكتور ندارند اين همه امكانات ندارند چند نفر پولدار بيايند چند تا تراكتور بخرند. . . ما گفتيم هر كس زميني را آباد كند مال خودش اما نه به جوري كه عرصه بر ديگران تنگ بشود ولو اينكه فقيه هم كه ميگويند و مرجع بخاطر اينست كه مواظب كنترل عدالت باشد بگويد آنجا بله آنجا نه.
5- گسترش زكات در زمان امام علي(عليه السلام)
زمان امام علي(عليه السلام) حضرت به اسبها زكات بست زكات بر جو و گندم و كشمش و خرما و طلا و نقره و گاو و اينها، اسب زكات ندارد امام حضرت اسبها را هم زكات داد صاحبان اسب به قول امروزيها راهپيمايي راه انداختند تحصن كردند كه آقا اسب زكات ندارد شما چرا زمان حكومتت بر اسبها زكات و ماليات بستي؟ فرمود من رئيس حكومت اسلامي هستم امسال وضع مردم بد است فقير زياد است درآمد آن نه چيز كافي نيست من اجازه دارم براي برقراري عدالت بگويم هر كس اسب دارد يك مبلغي بدهد گاهي ميبيني اميرالمومنين زكات را اضافه ميكند بر اسبها هم زكات ميبندد بخاطر مشكلات مملكت خود حضرت امام(رحمه الله عليه) از اين نمونه كارها زياد كرد يكبار گفت سربازها از سرباز خانهها فرار كنند شما جوانها يادتان نيست براي اينكه قدرت شاه با ارتش بود سربازها گوش دادند به حرف امام يكمرتبه سربازها از پادگانها فرار كردند پادگانها خلوت شد كمر شاه شكسته شد يعني براي شكستن طاغوت ميشود يك دستوري داد كه سرباز فرار كند.
يكمرتبه امام دستور داد كه مسجدها نماز جماعت نخوانيد بابا نماز توي مسجد ثواب دارد، بله نماز توي مسجد ثوابش خيلي بيشتر از خانه است اما براي اينكه تو دهني بزند به شاه فرمود مسجدها همه تعطيل مسجدها كه تعطيل شد ولوله افتاد اين ولولهها براي شكستن شاه خيلي مفيد بود. (همين شواري مصلحت كه الان گذاشتهاند براي همين است گاهي وقتها از نظر قانون شرايطي است ولي اين شرايط يك شرايط ديگري را بوجود ميآورد ميگويند آقا الان بين اين دو مصلحت فعلاً نظام اسلامي به اين نيازش بيشتر است يك مشت مجتهد نشستهاند يك مشت كارشناس نشستهاند مجتهد و كارشناس و حقوقدان ميآيند ميگويند آقا ما اگر از هر خانهاي اين مبلغ نگيريم دولت اين ضربه فني ميشود براي حفظ نظام بايد اين كار را بكنيم هر خانهاي يك مقدار بگيريم اگر قيمت آب را بالا نبريم اگر قيمت برق را بالا نبريم اگر چنين نكنيم. . . مشكلات را طرح ميكنند كم و زياد ميكنند در چهارچوب قرآن و حديث ميتوانند يك تغييراتي بدهند البته دستورات اسلام بعضي از آنها ثابت است يعني هيچوقت شوراي مصلحت نميتواند بگويد نماز صبح سه ركعت ولي شوراي مصلحت ميتواند يكسري چيزهاي سياسي اقتصادي كه ببيند به نفع نظام است تغيير بدهد يعني اسلام دو تا دستور دارد دستورات سالم دستورات متغير شما يك نياز ثابت داري مثل نياز به اكسيژن نياز به آب و نان يك نياز متغير داري يك جا هوا سرد است پوستين ميخواهي يك جا هوا گرم است پيراهن ميخواهي نيازهاي متغير با زمان و مكان تغيير پيدا ميكند اما نيازهاي ثابت در هيچ زمان و مكاني قابل تغيير نيست) چيزي كه باعث ميشود انسان از عدالت متغير بشود يا عداوت است يا غضب اين دو تا آيه را برايتان بخوانم و تفسير كنم.
6- علاقهها و عداوتها، مانع اجراي عدالت
موانع عدالت: 1- علاقهها 2- كينهها، گاهي آدم يك كسي را دوست دارد پست بيشتر به او ميهد پول بيشتر به او ميدهد پارتي بازي ميكند براساس علاقهاي كه دارد از عدالت بيرون ميرود گاهي هم آدم از يك كسي بدش ميآيد براساس اينكه از دستش ناراحت است حقش را به او نميدهد. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا» المائدة/8 اين آيه مال كينهها استاي مومنين براي خدا قيام كنيد گواهي ميدهيد عادلانه گواهي بدهيد وادار كند نكند دشمني كه با گروهي داريد دشمني و كينهاي كه با گروهي داريد باعث نشود كه عدالت را بر خودتان. . . الان توي جامعه ما خطهاي سياسي آسيب پذيرند مثلا يك خط سياسي از يك استاندار از يك امام جمعه از يك مدير كل بدش ميآيد مثلا خط سياسي او را قبول ندارد چون قبول ندارد خوبي هايش را هم قبول نميكند مثلا ميگوييم آقا شما از پيش نماز محله گناه كبيره ديدهاي؟ ميگويد نه خلاف شرع هم نديدهام، چرا مسجدش نميروي؟ اينرا از نظر خط سياسياش قبول ندارم خوب آنوقت خط سياسياش را قبول نداري ديگر نميشود پشت سر او نماز خواند؟ بسياري هستند كه بخاطر اينكه خط سياسي يك نفر را قبول ندارند مسجد نميروند يا يك آدم لايقي است خودش را كانديدا كرده حضرت عباسي آدم لايقي است منتهي از نظر فكري ممكن است هم فكر من نباشد من تحويلش نميگيرم اصلا به او وام هم نميدهم.
يكي از مسلمانها در يك جرياني يكي از مسلمانها را ديده بود يادش آمد كه اين همان كسي است كه توي جبهه همچين كاري كرده بود زد او را كشت پيغمبر فرمود چرا او را كشتي؟ گفت آقا من با اين يك خورده حسابي دارم فرمود خورده حسابي كه قبلا با او داشتي اين اجازه را داد كه تو الان اينرا بكشي؟
7- خاطرهاي از ابوذر و حضرت علي(عليه السلام)
خيلي مسئله مهمي است كه انسان بتواند حق را حق ببيند علاقهها باعث نشود كه شهادت بدهد. يكبار ابوذر وارد جلسه معاويه شد ديد تمام وزا و وكلا همه از بني اميه هستند ابوذر خندهاش گرفت معاويه گفت چرا خنديدي؟ معاويه گفت چرا خنديدي؟ گفت از پيغمبر شنيدم كه اگر يك زمان مسئولين حكومت همه از دودمان بني اميه بودند خاك توي سر مردم كند يعني مردم ديگر روزشان روز سياه است خيلي بدبخت هستند خوب اين حديث را ابوذر نقل كرد از قول پيغمبر با اين حديث آبروي رژيم بني اميه ميرود روي هوا كه پيغمبر فرمود اگر مسئولين از بني اميه بودند مردم خيلي بدبخت هستند معاويه گفت اين حديثي را كه شنيدهاي شاهد هم داري؟ يا بايد شاهد بياوري كه پيغمبر همچين حرفي زده يا معلوم ميشود كه اين حديث را دروغ ميگويي كه رژيم ما را توي چشمها بد كني ابوذر ديد كه عجب خنده كار دست ما داد گفتند يا شاهد يا تو را ميكشيم، ابوذر گفت حضرت علي بيايد شايد شنيده باشد رفتند حضرت علي(عليه السلام) را آوردند گفتند شما شنيدهاي؟ حالا شما باشي چه ميكني؟ ابوذر از ياران مخلص امام است يك چيزي گفته الان هم جان و سرش در خطر است حالا از نظر خط سياسي بايد چه كرد؟ اگر خط سياسيهاي ما بودند چه ميكردند؟ ميگفتند ما بايد بگوييم بله گفته، يك بله بگو اين جزو حزب تو است اگر بله نگويد يكي از دوستان هم حزبياش سرش در خطر است به امام علي گفتند تو شنيدهاي؟ گفت بسم الله الرّحمن الرّحيم من اين حديث را نشنيدهام، خوب وقتي امام علي(عليه السلام) ميگويد نشنيدهام اين يعني حكم اعدام ابوذر، حضرت فرمود اين حديث را نشنيدهام اما اين حديث را شنيدهام كه پيغمبر فرمود آسمان سايه نينداخته بر كسي كه از بوذر راستگوتر باشد من اينرا نشنيدهام كه اگر رئيس حكومت بني اميه بودند روز مردم سياه است اما اينرا شنيدهام كه پيغمبر فرمود ابوذر هيچوقت دروغ نميگويد با اين كلمه جان ابوذر را نجات داد اين مسئله مهمي است.
(ما سر يك چيزي مثلا در بازي فوتبال يكي پرچم قرمز دست ميگيرد يكي پرچم آبي دست ميگيرد بعد يا آبي برنده ميشود يا قرمز شيشه ميشكنند خيلي بي عدالتي، خيلي سبكي، خيلي بي هويتي، وقتي آدم پوك شد به اينجا ميرسد حق حق است هر رنگي ميخواهي باش باطل باطل است هر حزبي ميخواهي باش دروغ حرام است هر كه گفت تقوا درست است هر كه دارد ما نبايد صرف اينكه. . .)
اولها كه توي نهضت سواد آموزي بوديم سالهاي اول انقلاب بود، گفتند آقا ما شصت تا پيكان داريم شما بنويس نهضت سواد آموزي به اينها نياز دارد نياز مبرم دارد چون به ما گفتهاند بدهيد به نهادهاي انقلابي خوب نهضت سواد آموزي هم از نهادهاي انقلابي است تو بنويس ما ميدهيم گفتم من مينويسم نياز، نمينويسم نياز مبرم، آخر نياز مبرم يعني نياز نياز نياز نياز اگر نباشد الان ميميري گفتم من نياز مبرم نمينويسم مينويسم نياز، گفت نه بنويس تو ننويسي كسي ديگر مينويسد گفتم بنويسد شصت تا پيكان از دستمان رفت دوستان هم گفتند گفتم برود ما كه نميخواهيم جمهوري اسلامي. . . ما بايد اول خودمان را نگه داريم جمهوري اسلامي را خدا نگه داشته خون شهدا نگه داشته ما نبايد بخاطر حفظ نظام خودمان گناه بكنيم آقا رفيق هايم را از دست ميدهم، بدهم،
8- اجراي عدالت، حتي به قيمت از دست دادن ياران
به امام علي گفتند اين رقمي كه تو عدالت را اجرا ميكني هيچكس دور تو جمع نميشود تنها ميماني يك خورده بايد بريز و بپاش كني سبيلها را چرب كني گفت يك ريال به كسي نميدهم به قول امروزيها هر كه ميخواهد باشد هر كه ميخواهد نباشد. معاويه نامه نوشت به امام علي كه يادت ميآيد طناب گردنت انداختند تو را كشاندند مسجد فرمود افتخار ميكنم كه طناب به من بستند و من را با طناب به مسجد كشاندندم يك كلمه باطل نگفتم بعد از فوت خليفه دو يك شوراي شش نفري تشكيل داد بعد از عمر، عمر گفته بود شش نفر جمع شوند هر چه اين شش نفر راي دادند همان بشود يكي عثمان بود يكي حضرت امير بود پنج شش نفر بودند به حضرت گفتند يك كلمه بگو هر جوري خدا گفته انجام ميدهم هر جوري پيغمبر گفته انجام ميدهم هر جوري شيخين گفتهاند انجام ميدهم گفت هر جوري خدا گفته انجام ميدهم هر جوري پيغمبر گفته انجام ميدهم هر كاري شيخين كردهاند يعني خليفه اول و دوم اگر طبق قرآن و حديث بود انجام ميدهم اما اگر نبود انجام نميدهم گفتند حالا بگو حكومت را بگير بعد انجام نده عثمان گفت بعد هم راه عثمان غير از راه شيخين شد شيخين خيلي زاهدانه عمل ميكردند عثمان بريز و بپاش داشت فرمود من دروغ نميگويم ولو حكومت از دستم برود اين معناي عدالت است يك مجرمي را آوردند صد تا شلاق بزنند قنبر سه تا اضافه زد حضرت قنبر را خواباند آن سه تايي كه زده بود را به او زد گفت با كسي شوخي نداريم مسئله عدالت كه انسان بچه خودش را با بچه ديگران، محله خودش را با محله ديگران، قبيله خودش را با قبيله ديگران يك بداند اگر اين بود عدالت است اما چون بچه قبيلهمان است. . . اين حركتهاي قبيلهاي اينها خدا توي آن نيست قبيله كه آمد خدا ميرود حزب كه آمد خدا ميرود نژاد كه آمد خدا ميرود مدرك كه آمد خدا ميرود عنوان كه آمد خدا ميرود ما در بحث خدا بايد همه را بگذاريم كنار«قُلْ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ» الأنعام/91 ببينم خدا چي ميگويد اين معناي عدالت است بعد اگر غير از اين هر چي را داخل كرديم از مرز حق خارج شدهايم به دايره شرك وارد شدهايم شرك يعني غير خدا حالا غير خدا آرم است نام است كشور است محله است قبيله است همه اينها غير خداست و اگر كسي سراغ غير خدا برود از توحيد بيرون رفته است.
خدايا تو را به حق محمد و آل محمد ايماني به ما بده كه هيچي جز تو را نبينيم(الهي آمين).
و هيچ راهي جز راه تو را نرويم(الهي آمين).
و هيچ دستوري غير از دستور تو را اجرانكنيم(الهي آمين).
و هيچ كسي را جز اولياء تو را دوست نداشته باشيم(الهي آمين).
پول و زور و تهديد و قبيله و نام و آرم هيچ انگيزه و آرمي ما را از راه تو دور نكند(الهي آمين).
والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته