متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1383/8/10
بسم الله الرحّمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين اللهم صل علي محمد و آل محمد
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.
بعضي از من پرسيدند اين دعا چيه كه ميخواني، از اولي كه من آمدم توي تلويزيون بيست و پنج سال پيش اين دعا را خواندم از امام سجاد(عليه السلام) در دعاي مكارم الاخلاق است ميگويد(الهي انطقني بالهدي) يعني زبانم را به حق جاري كن(و الهمني التقوي) يعني تقوا را به من الهام كن زبانم را به حق باز كن يعني هم درست فكر كنم هم درست بگويم. (الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي) براي معلم، استاد دانشگاه، طلبه، اين دعا مناسبت دارد مال امام سجاد(عليه السلام) در دعاي مكارم الاخلاق. خوب پس بگويم(الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي).
بحث ما امسال در ياسوج توي اين استان كهكيلويه ماه رمضان 83 بحث اهل بيت بود كه آياتي كه توي قرآن برجسته ترين مصداق آن اهل بيت هستند اين موضوع مال كل ماه است قرآن و اهل بيت پيامبر(عليهم السلام).
1- حضرت علي(ع)، تسليم كامل در برابر پيامبر اكرم(ص)
«وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا» آل عمران/83 براي خدا تسليم است، همه تسليم خدا هستند كيها؟ كسي كه در آسمانهاست. . . هستي تسليم خداست تمام كساني كه در آسمانها فرشتهها تمام كساني كه در زمين انسانها، اينها تسليم خدا هستند.
عبدالله بن عباس، ابن عباس از مفسرين بزرگ ميگويد(اسلمت الملائكه في السماء و المومنون في الارض) در آسمانها فرشتهها تسليم خدا هستند در زمين مؤمنين هستند بعد ميفرمايد(اولهم و سابقهم من هذه الامه علي بن ابي طالب) يعني وقت بحث تسليم ميشود. . . تسليم يعني چه؟ شما گاهي دكتر ميروي ميگويد دستت را بده بالا ميگوئيم بسم الله، ميگويد زبانت را باز كن باز ميكنيم، ميگويد زبانت را بياور بيرون ميآوريم، ميگويد سرفه كن ميكنيم، بعد ميگويد دكمـﺔ پيراهنت را باز كن قلب را ميبيند كمر را ميبيند چراغ قوه مياندازد پاي چشم را ميبيند، چطور ميروي پزشك تسليمي؟
2- تسليم دو گونه است، مثبت و منفي
تسليم دو جور است تسليم مثبت داريم و منفي تسليم خوب. تسليم بد اينست كه انسان تسليم زور بشود چون طرف زور دارد من تسليم او هستم همين چيزي كه آمريكا ميخواهد كه همه تسليم او باشند تسليم زر بد است چون پول دارد من تابع او هستم خيلي بد است تسليم تزوير خيلي بد است حيله، كلك زد من را عقب خودش برد چرا تسليم او شدي؟ والله كلاه سر من گذاشت يك جوري گفت چراغ سبز نشانم داد من را دنبال خودش كشاند تسليم بخاطر جهل بد است يك سري تسليمها بد است مد پرستي يك رقم تسليم است بد است مثلا هر روزي يك شكلي توي خيابان ميآيد همينطور مثل فتيلـﺔ چراغ پائين و بالايش ميكنند خودش هم نميداند چرا، اين نوع تسليمها بد است.
اما آن تسليمهايي كه خوب است، ما تسليم ميشويم تسليم خوب تسليم مثبت تسليم خوب مثل اينكه ما تسليم منطق ميشويم يك سليقهاي داشتم نميخواستم گوش به حرفت بدهم اما وقتي منطق تو را شنيدم دليلي آوردي ديدم منطق و دليل تو خوب است چون حرف تو منطقي بود من تسليم تو شدم اين خوب است. تسليم حق، تسليم خدا از همه مهمتر چون خدا من را آفريده وقتي خدا آفريده بايد تسليم او بشويم ما اگر بدانيم يك. . .
3- خلقت براساس رحمت، نه منفعت
خدا وقتي به ما دستور ميدهد منافع خودش را در نظر نميگيرد اصلاً خدا نفعي ندارد اصلاً ما باشيم يا نباشيم بودن ما ذرهاي به عظمت خدا اضافه نميكند.
(توي مسجد الحرام يك كسي دعا ميكرد خيلي دعاها در مخ من اثر گذاشت ميگفت خدايا اگر من را ببري جهنم در عظمتت اثر دارد من را ببر ولي ميدانم من بروم جهنم يا بروم بهشت در عظمت تو هيچ اثري ندارد مثل اينكه ما همـﺔ خانه هايمان را رو به خورشيد بسازيم يا همـﺔ خانه هايمان را پشت به خورشيد بسازيم در خورشيد اثري ندارد ما به اين كوه نگاه بكنيم يا چشممان را ببنديم در كوه اثري ندارد.) خداوند وقتي به ما ميگويد كه اين كار را بكن منفعت خودش نيست.
من نكردم خلق تا سودي برم يا سودي كنم، بلكه تا بر بندگان جودي كنم، ما وقتي فهميدم كه خدا ما را ساخته ساختنش هم(خلقهم)(خلق كل شي) همه چيزي را خدا آفريده بعد هم ميفرمايد «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ» هود/119 يعني خداوند همه را براساس رحمت آفريده است آثار رحمتش را هم ميبينيم يك زمين در اختيار ما گذاشته زير پايمان يك دانه ميدهي يك خوشه به تو ميدهد آب زباله و چاله ميرود فرو چند متري، آب زلال ميآيد بيرون بدبوها و مردههاي ما را دفن ميكنند هوا ديگر براي ما متعفن و بدبو نيست سنگيني ما را حمل ميكند، مرده ما را دفن ميكند، دانه ميگيرد خوشه ميدهد، زباله ميگيرد زلال ميدهد، نگاه به خورشيد ميكني رنگش چشم را اذيت نميكند حركت وضعي آن. . . حركت نميدانم چي آن. . . حركتهاي مختلفي كه زمين ميكند نگاه به آسمان ميكني «يُرْسِلْ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا» هود/52 بارانش، نورش، خورشيدش، هوايش، نگاه به گودي كف پا ميكني ميبيني حكيمانه است نگاه به آب دهانمان ميكنيم ميبينيم شيرين است اگر آب دهانمان شور يا تلخ بود چي بود؟ اگر آب دهانمان زياد توليد ميشد هر كه وارد هر جا ميشد يك سطل هم زير چانهاش بود هي چك چك كم كه ميشد همه بايد يك سرم توي دهانمان ميگذاشتيم يك بيني براي ما آفريده كه در طول عمرمان نگفتهايم خدا را شكر ما بيني داريم هيچكس تا حالا براي بينياش شكر خدا را نكرده و حال آنكه اين بيني چند تا كار حساس ميكند هواي سرد را گرم ميكند توي لولهها داغ ميشود ميرود تو، شما اگر اينجا را سوراخ كني هوا صاف برود توي ريه هواي سرد ريه را اذيت ميكند اين لولهها هواي سرد را گرم ميكند هواي خشك راتر ميكند هواي غبار را تصفيه ميكند يعني هم گرمخانه است هم گرم كننده است هم تصفيه كننده است گرم كننده، تر كننده، غبار زايد. . . تصفيـﺔ غبار، اشك ما شور است چرا؟ چون چشم ما از پي است پي اگر توي آب نمك نباشد زود خراب ميشود ولذا اشك ما شور است كه اين پي و چشم توي آب نمك باشد سالم بماند. چين و چروكهاي گوشمان اگر صاف باشد يعني اگر گوش ما مثل پيشاني بود صدا را ميفهميديم اما تا صدا ميزدند به شش طرف نگاه ميكرديم اما اين چين و چروكها با امواج جوري است كه وقتي صدا ميزنند جهت صدا را هم تشخيص ميدهيم از گودي كف پا تا مژه ابرو تا خورشيد تا زمين وقتي خدا را ديديم همـﺔ كارهايش حكيمانه است، ما اكسيژن ميگيريم كربن پس ميدهيم عوضش برگ درختها اكسيژن ميدهند كربن ميگيرند اگر همه اكسيژن بگيرند همه كربن بگيرند خفه ميشويم فاصلـﺔ خورشيد با ما زياد باشد ميسوزيم دور باشد يخ ميكنيم.
4- در برابر خداي حكيم، تسليم باشيم
ما وقتي خدا را حكيم ديديم پيغمبرش را هم معصوم ديديم حق اين است كه ديگر تسليم بشويم شما تسليم دكتر ميشوي مگر دكتر چقدر درس خوانده؟ دكتر پنج شش سال درس ميخواند دكتر عمومي ميشود چند سالي هم درس ميخواند تخصص پيدا ميكند چند سال ديگر هم درس ميخواند فوق تخصص ميشود شش سال پزشكي دو سه سال تخصص نه سال دو سه سال هم فوق تخصص، بابا اين آقا ده پانزده سال درس خوانده قشنگ تو را بي هوش ميكند ميگويي چشم، شكمت را پاره ميكند ميگويي چشم، از اينجا قيچي ميكند به آنجا وصل ميكند شما هم. . . آخر اگر كسي ده دوازده سال درس خوانده شما هم اين رقم تسليم او هستي چرا ما تسليم خدايي نباشيم كه علم بي نهايت، مهر بي نهايت است، بنابراين ما بايد تسليم خدا باشيم البته ما بعضي از دستوراتش را ميفهميم بعضي دستوراتش را نميفهميم دستورات اسلام سه قسم است حالا اسلام را برداريم دستور سه قسم است يك دستور فوق عقل است يك دستور طبق عقل است يك دستور ضد عقل است در اسلام دستوري ضد عقل نداريم اين توي اسلام نيست يعني بگوئي اين دستور عقلي نيست كه بگوئيم عقل ضد آنرا ثابت ميكند اما لازم هم نيست كه همـﺔ دستورات طبق عقل امروز ما باشد ممكن است يك دستوري باشد كه عقل امروز نفهمد اما عقل فردا بفهمد ممكن هم هست كه يك دستور فوق عقل باشد يكوقت دكتر ميگويد دندانهايت را مسواك كن خوب مريض ميفهمد اين طبق عقل است يكوقت هم دكتر ميگويد آقا اين دستور را چهار ساعت به چهار ساعت بخور اين كپسول را هشت ساعت به هشت ساعت بخور ما ميدانيم كه دكتر است اما دليلش را نميدانيم در عين حال چون دكتر است عمل ميكنيم اين فوق عقل مريض است عقل مريض نميفهمد كه چرا، ولي عمل ميكند از صفات تسيلم عمل است ابن عباس گفت بهترين كسي كه تسليم است اميرالمومنين(عليه السلام) بود.
5- حضرت ابراهيم(ع)، تسليم كامل در برابر خداوند
راجع به تسليم خداوند از حضرت ابراهيم و اسماعيل تعريف ميكند خداوند به ابراهيم در عالم رؤيا خطاب كرد كه بچهات را بكش بلند شد و به بچهاش گفت «إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ» الصافات/102 اسماعيل جان! من مأمور ميشوم كه چاقو بگذارم و تو را بكشم گفت «يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ» الصافات/102 هر چه خدا گفته انجام بده، دست بچهاش را گرفت او را خواباند تا چاقو را گذاشت خدا گفت چاقو را بردار ميخواستم ببينم تسليم هستي يا نه، من نميخواهم خوني ريخته بشود ميخواستم دل از اولاد بكني دستور دستورِ آزمايش است آنوقت خداوند ميفرمايد «فَلَمَّا أَسْلَمَا» الصافات/103 تسليم شدم خدا تعريف ميكند كه ابراهيم تسليم شد «وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ» النساء/125 خدا ميفرمايد بهترين دين كسي است كه تسليم خدا باشد حضرت ابراهيم بارها ميگفت خدايا «رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً» البقرة/128 خدايا من تسليم تو باشم نسل من هم تسليم تو باشد، دعا ميكرد.
انبياء به بچه هايشان وصيت ميكردند «فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» البقرة/132 بچهها من دارم ميميرم شما نسل من هستيد يادگار و وارث من هستيد من ميخواهم شما تسليم خدا باشيد تسليم ابرقدرتها نشويد تسليم زور و پول و قدرت و اسلحه نشويد اما تسليم حق بشويد تسليم خالق بشويد تسليم انبياء باشيد.
6- اطاعت از خداي واحد، نه ارباب متعدد
يك آيه داريم كه ميفرمايد «وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ» الزمر/29 مثالي ميزند ميفرمايد كه آيا يك كسي يك ارباب داشته باشد راحتتر است يا كسي كه چند تا ارباب داشته باشد كه «مُتَشَاكِسُونَ» الزمر/29 در لغت(مُتَشَاكِسُون) يعني چند تا شريك كه همه هم با هم درگير هستند چند نفر شريك ميشوند همه هم به هم ميپرند درگير هستند، ميگويد يك كسي بله قربانگوي يك نفر باشد راحتتر است يا يك كسي كه چند تا ارباب داشته باشد اربابها هم با هم دعواشان است. مثال خانمها را بزنم يك خانم يك مهمان دارد يك غذا دارد اين راحتتر است توي آشپزخانه، يا بيست تا مهمان دارد هر كدام هم بيست تا تقاضا دارند اين اصلاً توي آشپزخانه گيج ميشود كه چكار كند براي كي حليم بپزد براي يكي پلو درست كند براي يك حاضري درست كند براي يكي سبزي پاك كند قرآن ميگويد يوسف توي زندان به هم زندانيهايش گفت «أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌام اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ» يوسف/39 آيا آدم يك خدا داشته باشد بهتر است يا اينكه هر ساعت بله قربانگوي يك كسي باشد؟ بنابراين از نظر رواني، از نظر راحتي، از نظر آرامش انسان، بابا من فقط ميخواهم خدا را راضي كنم مردم هر چه ميخواهند بگويند بگويند، خدا هم يكي است «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» الإخلاص/1 خدا يكتاست هم زود راضي ميشود. . . در دعاي كميل داريم كه(يا سريع الرضا) خدا هم يكي است هم زود راضي ميشود مردم هم خيلي هستند هم زود راضي نميشوند آنوقت شما بايد يا خدا را راضي كنيد يا خلق خدا را خدا هم يكي است هم زود راضي ميشود خلق خدا هم خيلي هستند هم دير راضي ميشوند بنابراين خيلي راحتتر است.
قرآن مثل ميزند كسي كه چند تا ارباب درگير داشته باشد بهتر است يا «وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ» يا يكي تسليم يك نفر است، آنوقت اميرالمومنين(عليه السلام) فرمود كه آن كسي كه تسليم يك نفر است علي بن ابي طالب تسليم پيغمبر(صلي الله عليه و آله) است اين مصداق. . . چون باقي اصحاب خيلي از آنها تسليم نبودند بارها شد كه به پيغمبر جسارت ميكردند پيغمبر داشت بيت المال تقسيم ميكرد يك نفر گفت يا رسول الله(اعدل، اعدل) يعني مراعات عدالت را بكن پيغمبر يك نگاهي به او كرد و فرمود يعني من مراعات عدالت را نميكنم اگر من هم مراعات عدالت را نكنم پس كي مراعات عدالت را ميكند؟ عمر گفت او را بكشم گفت نه نكش، حالا يك جسارتي به ما كرد ولي او را نكش. خيليها تسليم نبودند بعضي ديگر آمدند گفتند يا رسول الله اين خمس و زكات و پولهايي كه پهلوي تو ميآيد ما نميفهميم با آن چه ميكني معلوم نيست پولها كجا ميرود قرآن ميفرمايد «وَمِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ» التوبة/58 صدقات يعني زكات يلمز(ويل لكل همزه لمزه) يلمزك يعني نيش ميزنند در باره زكات به تو نيش ميزنند ميگويند معلوم نيست پولها كجا ميرود «فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا» التوبة/58 اگر يك خورده به خودشان بدهي راضي ميشوند چون به خودشان نميدهي ميگويند معلوم نيست پولها كجا ميرود كسي كه هيچ. . . بنشين بنشين، برگرد برگرد، تسليم بودند.
7- تسليم بودن مالك اشتر در جنگ صفين
در جنگ صفين مالك اشتر آمد گفت يا علي لحظهاي ديگر به من اجازه بده من بساط را جمع ميكنم معاويه را ميكشم قلع و قمع ميكنم يك لحظـﺔ ديگر به من فرصت بده فرمود الان بايد برگردي گفت چشم، گاهي آدم خونش جوش ميآيد خدا ميگويد ايست ميگوئيم ايست، چشم، قرآن ميفرمايد «كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ» النساء/77 ايست، دست نگه داريد «وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ» النساء/77 برويد نماز بخوانيد چشم، آقا حالا يعني؟ چه بگذار تمامش كنيم، يكمرتبه وسط جنگ ميگويد ايست، ايست كه ايست پس اين يعني. . . من گفتهام بايد انجام بدهند اگر كسي تسليم خدا نباشد معلوم ميشود دنبال هوي و هوس خودش رفته گاهي آدم يك چيزي ميگويد حالا يا به خانمش يا به بچهاش يك چيزي ميگويد بعد ميفهميم كه اشتباه كرده ميگوئيم تو اشتباه كردي ميگويد نه حرف مرد يكي است نه خير توي خطهاي سياسي گاهي يك كسي دنبال يك كسي ميرود بعد وسط كار ميفهمد كه اِه! ما فكر كرديم كه اين آدم خوبي است اين تقوي لازم را ندارد ما نيستيم آقا برو تو وفادار نيستي ما بيخود تو را جزو حزب خودمان آورديم نخير بنده بسم الله الرّحمن الرّحيم بنده وفادار نيستم من آنكه وفادار هستم قرآن ميفرمايد «وَإِبْرَاهِيمَ الَّذِي وَفَّى» النجم/37 وفادار حضرت ابراهيم است من بايد نسبت به خدا وفادار باشم نسبت به خلق خدا وفادار نيستم تا مادامي كه در حق هستي من تابع تو هستم اگر ديدم خط تو كج شد من تابع تو نيستم. (آقا مرجع تقليد ما يك قدم خلاف كند، رهبر ما يك قدم خلاف كند، مقام معظم رهبري يك روز عمداً نماز صبح نخواند نه ديگر رهبر نيست و مرجع نيست، اصلاً ديگر پيش نماز يك مسجد هم نيست) ما با كسي قرارداد نبستهايم با هيچ كس قرار داد نبستهايم. پيغمبر، خدا به او ميگويد يك كلمه خلاف بگويي شاهرگ تو را ميزنم «وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ» الحاقة/44 يك كلمه خلاف به خدا نسبت بدهي «لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ» الحاقة/45 با قدرت تو را ميگيرم «ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ» الحاقة/46 رگ قلب تو را قطع ميكنم خدا به پيغمبرش ميگويد رگ قلب تو را قطع ميكنم خواسته باشي يك كلمه خلاف كني ما بايد آني كه بايد تسليم باشيم تسليم خدا هستيم تسليم خط سياسي نيستيم چون ما تابع اين حزب هستيم بايد تا آخر خط برويم نه خير اين حزب خلاف كرد اين رئيس حزب اينجا دروغ گفت اين اينجا خلاف گفت اينها معلوم ميشود مارمولكي هستند و پيچيده هستند معلوم ميشود كه شفاف نيستند آدمي كه شفاف نيست بنده نيست تمام شد و رفت چه اشكالي دارد؟
8- تسليم در برابر خواست خدا، نه خواست خود
سوره برائت نازل شد پيغمبر فرمود برو بخوان اينكه رفت بخواند جبرئيل نازل شد كه اين اهلش نيست سوره برائت يعني مرگ بر كفار مرگ، اين جگر ميخواهد اين آدم ترسويي است از او بگير گرفت و آنرا به يك نفر ديگر داد آمد گفت بگير بگير خلاصه دو سه نفر هي رد و بدل شد آخرش گفت بده به علي داد به علي بن ابي طالب(عليه السلام) حالا بگوئيم بابا زشت است ديروز نصب شده امروز بيائيم عزلش كنيم حالا بگذاريد دو سه سال باشد بابا اگر لياقت ندارد يك دقيقه هم نبايد مسئول باشد حالا شما چون به او حكم دادهاي روي قوز خودت ايستادهاي آقا باسمه تعالي نقل شد كه امام به يك نفر گفت كه برود امام جمعه بشود سلام و گوسفند و اسپند و چراغاني و همـﺔ مراسم برگزار شد آماده باش شده بودند كه امام جمعه دارد ميآيد بعد به امام يك گزارش دادند امام فرمود حكم را برگردانيد. يعني هيچ اشكالي ندارد كه پيغمبر اسلام نصف روز سه نفر را نصب كرد وسط راه عزل كرد مديريت اسلام اين است. مديريت اسلام اين نيست كه كلاه سر مردم بگذار بخاطر اينكه حالا چون ديروز به آقا حكم دادهايم حالا بگذار باشد آقا اين دو سال ديگر بازنشست ميشود ديگر نميارزد كه او را برداريد حالا بگذاريد كه باشد بابا اگر عرضه ندارد يك دقيقه هم شوخي نداريم با كسي حالا سال آخر است بگذاريد باشد نخير سال آخر است يعني چه؟ پنج دقيقه به وقت هم اگر خلاف بود. . . ما مديريت هايمان بايد مديريت جمهوري اسلامي باشد اگر خدايي ناكرده اين نباشد جمهوري ما ميشود جمهوري رودربايستي اسلامي، امام فرمود جمهوري اسلامي نه يك كلمه كمتر نه يك كلمه بيشتر اين جمهوري رودربايستي نداريم بي رودربايستي پشت سر يك آقايي نماز ميخوانديم تهران گفت(مالك يوم الدين اياك نعبد و اياك نستعين) يادش آمد كه بي وضو آمده سر نماز برگشت گفت: مردم وضو نداشتم همينطور كه هست خودتان بخوانيد حالا ما بگوئيم بابا آبرويت ميريزد حالا بخوان بعد هم قضا ميكني نه آقا وقتي بين(اياك نعبد و اياك نستعين) فهميدم كه وضو ندارم فوري بايد نماز را بشكنم به مردم بگويم نمازتان را فرادي بخوانيد مثلاً، با كسي رودربايستي نداريم.
بايد تسليم خدا باشيم يكبار ميبيني كه خونت جوش آمده، مالك اشتر خونش جوش آمده بود ميگفت علي چند دقيقه وقت بده جنگ دارد تمام ميشود من توي صفين پيروز ميشوم فرمود نه، امام حسين(عليه السلام) وقتي ميخواست تكه تكه بشود فرمود(رضا برضاك) خدايا راضيام، من راضيام، ما گاهي وقتها اصلاً جنگهاي خانوادهها بخاطر اينست كه تسليم نيستند حالا داماد گفته انشاالله خانه تهيه ميكنيم دو سال سه سال بعد حالا پنج سال شده داماد نتوانسته خانه بگيرد زن ميگويد نخير تو وقتي من را ميخواستي بگيري گفتي بعد از دو سال خانه ميگيرم الان سه سال شده كو خانه؟ من نيستم، هر وقت خانه دار شدي بيا سراغ من، بخاطر آجر بخاطر خانه نسلش را آتش ميزند آبرويش را آتش ميزند پدر و مادرش را غصه دار ميكند خودش حرص ميزند يعني اعصاب خودش پدر و مادرش بي سرپرستي بچه هايش بخاطر اينكه تسليم. . . بابا حالا شد شد، نشد نشد، تسليم نبودن زندگي داخلي را بهم ميريزد تسليم نبودن. . . قرآن ميفرمايد «وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ» الزمر/29 امام علي ميفرمايد آن كسي كه صددرصد تسليم پيغمبر بود من هستم.
خدا به ابراهيم گفت زن و بچهات را بگذار وسط كوههاي داغ و برگرد گفت چشم، مكه هيچي نبود جز چند تا كوه يك پرنده يك كفتر يك گنجشك هيچي نبود گفت چشم، گفت «رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ» إبراهيم/37 پروردگارا بدرستي كه من مسكن دادم زن و بچهام را، آوردهام در يك وادي كه. . . توي بياباني آوردهام كه هيچ قابل كشت نيست تو گفتهاي چشم اما افرادي تسليم نيستند قرآن كه نازل شد ميگفتند يا رسول الله نميشود يك قرآن ديگر بياوري «ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا » يونس/15 قرآن ديگري بياور «أَوْ بَدِّلْهُ» يا تبديل كن فرمود «قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي» مگر من دنبال هوس شما هستم از من نيست در غدير خم تسليم نبودند حتي وقتي علي بن ابي طالب نصب شد يكي گفت برو بابا گفتي خدا گفتيم چشم گفتي توحيد گفتيم چشم نبوت چشم نماز چشم حالا ديگر ميخواهي پسر عمويت را رهبر ما بكني ما نيستيم اينها را به خدا ميبندد آيه نازل شد اگر كلمهاي را به من نسبت بدهد من رگ گردنش را قطع ميكنم.
قرآن انتقاد ميكند از كساني كه تسليم نيستند ميگويد اگر اين كاري كه ميكند يك خورده آنرا تغيير بدهيم ديگر تسليم نيست يعني به خواستهاش نرسد ديگر تسليم نيست ما بايد تسليم حق باشيم چه به نفع ما باشد و چه به ضرر ما اگر فهميديم حكم. . . البته نميگويم هر حرفي را تسليم باشيم اول بايد ببينيم اين حرف حرف خداست يا نه حرف امام صادق(عليه السلام)، اگر دكتر حاذق است اين نسخه مال دكتر است و اگر دكتر متخصص است ديگر چون و چرا نكنيد اگر ايشان مكانيك است ديگر ماشين را به ايشان بده و برو ماشين را باز ميكند تكه تكه ميكند باز ميكند وصل ميكند اگر مكانيك متدين است شما كليد را بده ديگر. . . چطور ماشين را به مكانيك ميدهي جانت را به دكتر ميدهي ما بايد در رفتار تسليم خدا باشيم ببينيم خدا چي گفته هر چي خدا گفت تحت تسليم باشيم و اول كسي كه تسليم بود ابن عباس ميگويد علي بن ابي طالب بود.
خدايا روحيه تسليم نسبت به خودت و اوليائت به ما مرحمت بيش از اين بفرما(الهي آمين).
خدايا تو را به حق محمد و آل محمد تو را قسم ميدهيم همـﺔ خيرات و بركاتي كه در ايام شريف به بندگان خوبت ميدهي همـﺔ آنها را به ما مرحمت بفرما(الهي آمين).
والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته