متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1383/8/9
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين اللهم صل علي محمد و آل محمد
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
در محضر مبارك عزيزاني هستيم كه از آموزش و پرورش عشائري و دبيرستان پسرانـﺔ عشائر و خواهران عزيز. . . در استان كهكيلويه و شهرستان ياسوج امسال برنامـﺔ ماه رمضان را پر ميكنيم بينندهها بحث را زماني ميبينند كه تولد امام حسن(عليه السلام) را داريم موضوع بحثمان اين موضوع بوده كه در قرآن آياتي است كه تفسير شده به اهل بيت آيه كلي است اما مصداق برجستهاش اهل بيت است يكي از آياتي كه امروز ميخواهيم بگوئيم و درباره آن صحبت كنيم اين است «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» التوبة/119 كه در روايات داريم(كونوا مع الصادقين قال الصادقون الائمه الصديقون بطاعتهم) پس موضوع بحث: اهل بيت در قرآن.
1- اهل بيت(ع)، راستگويان در ايمان
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ»اي كساني كه ايمان آوردهايد از خدا پروا كنيد براي خدا حريم قائل بشويد با صادقين و راستگوها باشيد بعد در روايات داريم صادقين امامها هستند يعني با اهل بيت باشيد از اهل بيت جدا نشويد كلمـﺔ(با) در عربي ميشود(مع) «مَعَ الصَّادِقِينَ» اين(مع) يعني با، با صادقين باشيد ما آيات و رواياتي داريم كه با اين باش با اين نباش خلاصه دوست گيري با كي باشيم با كي نباشيم(كونوا) با اين باشيد(لا تكونوا) با اين نباشيد يك خورده در مورد اينكه با كي باشيم با كي نباشيم، يعني حب و بغض، ولايت و برائت، زنده باد مرده باد، كي ارزش است كه شكل او باشيم مثل او باشيم كي ضد ارزش است.
2- در ايمان و عمل، همراه اهل بيت باشيم
حالا در اينجا يك خورده با هم صحبت كنيم اول(مع) را معنا كنم، درباره پيغمبر تعبيراتي هست يك جملاتي دارد كه ميفرمايد(آمنوا به) يعني ايمان آوردند به پيغمبر بعضي آيات داريم(آمنوا له) ايمان آوردند براي پيغمبر يك آيه داريم(والذين معه) يعني با پيغمبر، سه تعبير در قرآن هست ايمان به پيغمبر آدم ممكن است اما ممكن است با پيغمبر نباشد كسي ممكن است به كسي ايمان داشته باشد اما همراهياش نكند مثلا من قبول دارم كه ايشان استاد خوبي است اما سر درس او نميروم قبول دارم آدم خوبي است به او ايمان دارم اما به او سلام نميكنم آنكه مهم است(معه) اين مهمترين است كه انسان غير از اينكه ايمان دارد با او هم باشد يعني در عمل تسليم او باشد ما با اهل بيت هستيم اما با اهل بيت بودن گاهي با زبان است علي جويم علي پويم قربانت بروم به مولا علي به امام حسين قربان امام حسين بروم مخلصيم، گاهي آدم با زبان اظهار ارادت ميكند گاهي با عمل است موقت گاهي با اهل بيت است، بعضي كارهاي اهل بيت را انجام ميدهد بعضي وقتها هم خلاف ميكند ولي گاهي عمل دائمي است عمل دائمي هم گاهي بانشاط است گاهي با كراهت اينها فرق ميكند هر كدامش يك نسخهاي است آنكه خيلي مهم است اينست كه انسان. . . حالا يك امتحان هوش، البته عشاير هوششان بالاست گفتيم سه مرحله ايمان داريم ايمان به او ايمان براي او بودن با او به او با او كدامها مهمتر است با او كه انسان غير از اينكه. . . چون با او هستي در همه كاري با او هستي من در همه كاري با شما هستم يعني به قول زيارت جامعه(و نصرتي لكم معده) يعني اسلحهام در اختيار تو است فكرم جانم در اختيار تو است شبيه كاري كه عشائر نسبت به انقلاب داشتند عشائر جمهوري اسلامي ايران و لرها يك دقيقه و يك ثانيه از انقلاب جدا نشدند و هيچوقت هم مسئلهاي براي انقلاب بوجود نياوردند ما توي قشرهاي ديگر اين رقمي يك لحظه هيچ مسئلهاي بوجود نياورند ممكن است كم داشته باشيم.
3- با چه كساني دوست و رفيق باشيم؟
يك آيه داريم ميگويد «وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ» البقرة/43 با افرادي باشيد كه اهل نماز هستند و ركوع در قرآن داريم كه ميگويند «وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ» آل عمران/193 خدايا من اگر ميخواهم بروم اين كلمـﺔ مع را توجه كنيد من ميخواهم اگر جان هم ميدهم با ابرار جان بدهم يعني همـﺔ آدمهاي بر و نيكوكاران. آيـﺔ ديگري داريم «فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ» المائدة/83 من ميخواهم جزو افرادي باشم كه در صحنه حاضر و ناظر و پا به ركاب و. . . يعني از صحنههاي حق غائب نباشم «مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِينَ» المائدة/84 در قرآن داريم ميفرمايد وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ» يوسف/101 خدايا من را به صالحين ملحق كن اگر هم دو سه قدم عقب هستم من را برسان اين جور جاها ميگويد باشم آياتي هم داريم كه ميگويد نباشم « وَلَا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ» هود/42 با كافرين نباشيم ميگويد رفيق را بخاطر فقر و بي پولي از دست ندهيد «وَلَا تَطْرُدْ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ» الأنعام/52 آمدند به پيغمبر گفتند اگر ميخواهي ما به تو ايمان بياوريم اين فقرا را از خودت دور كن زشت است درشان ما نيست كه ما بيائم پهلوي شما شما هم يك مشت فقير و گدا دور تو هستند آخر مثلا ما پولدارهاي مكه هستيم به انبياء ديگر هم ميگفتند گاهي كه اگر ميخواهيد ما ايمان بياوريم اين گداها را بيرون كن ما ايمان بياوريم آيه آمد اين فقرا را از دور خودت طرد نكن «وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ» الكهف/28 با همين فقرا باش اينها توقعشان كمتر است فايدهشان بيشتر است صفايي هم دارند كه در ديگران نيست فهمشان هم بالاست.
4- با چه كساني دوست و رفيق نباشيم؟
آياتي هم داريم با اينها نباشيد مثلا «إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ» اگر شنيديد كه آيات خدا را در يك جلسه مسخره ميكنند متلك ميگويند جك ميگويند دارند طعنه ميزنند «فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ» النساء/140 با اينها ننشينيد بلند شويد و برويد جلسه را بهم بزنيد اگر هم يكبار غافل شدي نشستي حرفهايشان را گوش دادي غافل شدي آنوقتي هم كه يادت آمد «فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» الأنعام/68 بعد از تذكر كه عجب من نيم ساعت است كه نشستهام اينها دارند حرفهاي دري وري ميزنند و من هم دارم گوش ميدهم چون حديث داريم به هر كه گوش بدهي بنده او هستي اگر به حق گوش بدهي بنده حق هستي اگر كسي دارد باطل ميگويد و شما گوش دادي بنده باطل هستي يك عده در ايام جبهه ميآمدند پهلوي پيغمبر ميگفتند اجازه بده ما جبهه نيائيم فرمود خيلي خوب «اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ» التوبة/46 برويد با آنهايي كه زمين گير هستند و با ترسوهايي كه نشستهاند شما هم برويد جزو حزب ترسوها باشيد خودشان هم راضي بودند «رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ» التوبة/93 دوست داشتند با اينهايي كه جبهه نميروند هم پياله بشوند خوب. . . پس خلاصه اسلام و قرآن اينطور نيست كه آدم آزاد باشد با هر كه خواست رفيق باشد اينكه ميگويند آزادي همه جا آزادي خوب نيست بعضي جاها بايد كنترل كرد شما كفش كه پا ميكني پا را از آزادي محروم ميكني اگر كفش نباشد پا آزادتر است اما اين آزادي به نفع پا نيست پا اگر آزاد باشد ممكن است تيغ و اينها توي آن برود آدم پاهايش را كه توي كفش ميكند پاهايش را محدود ميكند اما اين محدوديت مفيد است هر آزادي ارزش ندارد هر پيشرفتي ارزش ندارد ممكن است يك مرضي در بدن پيشرفت كند خوب ماشاالله ايشان پيشرفت كرده چي پيشرفت كرده؟ مرضش پيشرفت كرده هر پيشرفتي ارزش ندارد هر عقب گردي بد نيستاي بابا اين اُمل است اين برگشته مرتجع است عقب گرد است نه، خيليها كه مريض ميشوند ميروند دكتر ميخواهند دكتر دارو بدهد كه اين به عقب گردد برگردد يعني به همان سلامتي قبلياش برگردد پس نه هر پيشرفتي ارزش است كه بعضي مرضها پيش ميرود و نه هر عقب گردي بد است كه همه مريضها آرزو دارند كه عقب گرد كنند يعني به همان سلامتي قبل برگردند با الفاظ گول نخوريد زنده باد پيشرفت مرده باد عقب گرد نخير اينطور هم نيست زنده باد آزادي مرگ بر محدوديت اينطور هم نيست خيلي جاها آزادي. . . بچه را اگر آزادش بگذاري يك لحظه ممكن است همه خطري بكند الان اين كشورهايي كه آزاد هستند از بچههاي شر فسادشان بيشتر است اگر تجارت را آزاد بگذاري اختلاس كم فروشي احتكار رشوه قرارداد ربا اگر بازار آزاد باشد صدها درآمد حرام را تصاحب ميكند اينست كه بايد يك مقدار كنترل بشود آزادي به آن معنايي كه بعضي فكر ميكنند هيچ كجا نيست بعضي جاها هم كه رفتند سراغ آزادي دارند بر ميگردند ميفهمند اين آزادي اسباب دردسر شد الان دنياي غرب توي آن مانده مسائل شهوت را آزاد كردند توي آن گير كردهاند بنابراين آزادي در چهارچوب البته يك جاهايي هم داريم كه آزادي خوب است منتهي يك چهارچوبي هم دارد قرآن ميفرمايد توي بهشت هم اگر آزادي نباشد بهشت هم جهنم ميشود ولذا به بهشتيها ميگويند «يَتَبَوَّأُ حَيْثُ يَشَاءُ» يوسف/56 اختيار با خودت است يعني هر جور دوست داري منتهي اگر بهترين باغها را به شما بدهند بگويند پايت را از باغ بيرون نگذار خوب اين باغ بعد از يكي دو ماه براي آدم جهنم ميشود.
5- آزادي در چهارچوب قوانين الهي
ما بايد مواظب الفاظ باشيم اول بايد حساب كنيم اين بنده خدا. . . اصلا ما آزاد نيستيم ما بنده خدا هستيم خدا اجازه نداده كه من توي فكرم هر فكري را بياورم گفته آقا اين رقم فكر نكن «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» الحجرات/12 تو حق نداري نسبت به فلاني كي همچين فكري داشته باشي بعضي از ظنها، سوء ظن نسبت به مسلمان گناه است افرادي به خدا سوء ظن داشتند گفتند خدا گفته به تو كمك ميكنيم پس كو كمك خدا؟ «مَتَى نَصْرُ اللَّهِ» البقرة/214 «الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ» الفتح/6 سوء ظن نسبت به خدا گناه است سوء ظن نسبت به خلق خدا گناه است ما حق نداريم هر جوري ميخواهيم فكر كنيم قرآن ميگويد چشمت حق ندارد آزاد باشد هر چي ميخواهد ببيند «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا» النور/30 به مومنين بگو چشمشان را پيش كشند به ناموس مردم خيره نشوند «وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ» النور/31 به خانمها بگو چشمشان را پيش بكشند نگاه افتاد مستمر نگاه نكنند نگاه لحظهاي اگر شد چشمشان را پيش كشند چشم آزاد نيست زبان آزاد نيست هر چي ميخواهد بگويد تا آنجايي كه من يادداشت كردهام سي تا گناه مال زبان است شهادت به ناحق ميگويد دروغ هست متلك هست غيبت هست تهمت هست فحش هست يكوقت شمردم سي تا گناه است زبان آزاد نيست كه آقا ما آزاد هستيم هر چي ميخواهيم بگوئيم بگوييم توي قرآن هم «قولوا» داريم هم «لا تقولوا» داريم «قولوا» يعني بگوئيد «لا تقولوا» يعني نگوئيد ه ما آزاد نيست هر چي ميخواهد بخورد هم «كلوا» داريم هم «لا تاكلوا» داريم خلاصه ما بنده خدا هستيم و هيچ صنعتگر و هيچ مبتكر و هيچ هنرمندي هم اجازه نميدهد آنچه كه ساخته آزادش بگذارد آقا اين نقشه را هر كجا ميخواهي بگذاري بگذار آقا اين هواپيما را ساختم هر چي ميخواهي توي آن بريز ميخواهي قير بريزي ميخواهي نفت بريز ميخواهي هر سوختي بريزي بريز يعني هر صانعي هر صنعت گري آنچه كه ساخته دستورالعمل آن هم داده گفته از اين اين رقمي استفاده كن يكي بخاري كه تحويل شما ميدهند ميگويند اين مقدار نفتش كن اينطوري روشن كن اينطوري خاموش كن راديو ضبط تمام كالاها را از كارخانه كه ميخري توي كارتن و جعبهاش يك دفترچهاي دارد دفترچه راهنما عكس اين را كشيده قطعات آنرا كشيده و گفته چگونه از اين استفاده كن(من نميدانم كه چرا ما بعضي الفاظ را با بازي با الفاظ ميكنيم و همان كه مثلا آزادي بيان اينطور نيست كه ما بتوانم آبروي شما را بريزم همان كه گفته آزادي بيان اگر به خودش فحش بدهي ميگويد آقا فحش نده ميگوئيم مگر خودت نگفتي آزادي بيان حالا من ميخواهم فحش حوالـﺔ تو كنم هيچكس اينرا قبول ندارد منتهي حالا گاهي وقتها براي كلاهبرداري ممكن است يك كسي مثلا چهار تا الفاظي را ببرد چهار تا آدم هم كه از خودش ضعيفتر هستند تحت تاثير القاب قرار بگيرند) با كي باشيم با كي نباشيم دوست گيري خيلي مهم است.
6- پشيماني در قيامت، بخاطر دوست بد
قرآن صحنههايي را از قيامت نقل ميكند يكي از صحنه هايش اين است آخر گاهي آدم عصباني كه ميشود نوك انگشتش را گاز ميگيرد گاهي وقتها كه خيلي عصباني ميشود همـﺔ دستش را گاز ميگيرد قرآن ميفرمايد روز قيامت افراد مجرم دو تا دستشان را گاز ميگيرند «وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ» يعني دو تا دستش را گاز ميگيرد بعد ميگويد «يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا» الفرقان/27 كاش رابطهام با پيغمبر بود «لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا» الفرقان/28كاش با فلاني رفيق نميشدم دوست من را خراب كرد تمام اينهايي كه ترياكي شدند و سيگاري شدند از طريق دوست است نه از طريق استاد است نه از طريق معلم است تمام معتادين ما كه الان عددشان هم زياد است و هر استاني كه ما رفتيم بيشترين آمار زنداني هايشان مواد مخدريها بودند بيشترين آمار زندانيها. . . آنوقت مواد مخدر را شما يك چيز ساده نگير يك كسي كه ميرود زندان زنش هم آسيب پذير ميشود آبروشان، به دختر دبيرستان ميگويند بابات زندان است؟ به پسرش ميگويند بابات زندان است؟ در زندان هم عوض اينكه خوب بشود از باقي زندانيها هم جنايتهاي ديگري را هم ياد ميگيرد و يك دانشكده ميشود دانشكدهاي كه فارغ التحصيل آن جنايتكار كم رنگ ميرود جنايتكار پررنگ بر ميگردد بعد آدمي كه زندان رفت زندان راه دستش ميشود هول زندان پهلوي او ميريزد ديگر زندان رفتن پهلوي او آسان ميشود گناهان اثرش مهم است در دعاي كميل اولين جملهاش هم اين است(اللهم اغفر لي الذنوب التي تهتك العصم) خدايا بيامرز آن گناهي را كه پرده پاره ميشود يعني انسان اولين آدمي كه ميكشد دستش ميلرزد بعد اگر آدم كش شد راه دستش ميشود هميشه گناه اول مشكل است گناهان بعد ديگر آدم معتاد ميشود(شما حساب كن فرض كنيد چقدر زنداني داريم؟ حالا من آمار دقيق ندارم هر زنداني توي زندان چقدر خرج دارد؟ بعضي زنداينها عزب هستند بعضي زندانيها هفت هشت تا بچه دارند ميانگين اگر هر زنداني سه تا زن و بچه داشته باشد اين سه تا زن و بچه چقدر ضرر علمي بچه هايش ميخورند چقدر ضرر آبرويي توي جامعه ميخورند فردا دخترش شوهر ميخواهد ميگويد اه! اين دختر هروئيني است؟ ! اينكه باباش زندان بود؟ يعني چه لطمـﺔ شخصيتي به دخترش به پسرش ميزند و چه بودجهاي خرج ميشود هر پنجاه تا زنداني چند تا پليس ميخواهد؟ هر پليسي دو ساعت كار كرد بايد سه چهار ساعت استراحت كند يعني بايد شيفت او عوض بشود هر هزار تا زنداني چند متر جا ميخواهند؟ هر ساختمان متري چند است؟ بازنشستگي اين پليس چقدر است؟ يعني اگر آب و برق و خوراك و پوشاك و زندان و ساختمان و پول و حقوق و پرونده و بايگاني و تلفن و يعني اگر سرمايـه. . . اگر ما درآمد زندانيها را حساب كنيم چه بودجهاي ميشود و با اين بودجه) تمام اينها آفت رفيق بد است هر چه مسجدها خلوتتر بشود زندانها شلوغتر ميشود ما بايد مسجدها را پر كنيم هر چي دستمان را از توي دست اهل بيت بيرون بياوريم توي دست طاغوتها ميگذاريم.
7- تهمتهاي دشمنان به امام حسن(ع)
آنهايي كه دستشان را از توي دست امام حسن بيرون آوردند دستشان را گذاشتند توي دست معاويه بعد آنوقت براي اينكه خوبها را خراب كنند چه چيزهايي ميگويند، گفتند امام حسن جمعيت زيادي از زنها را گرفت و طلاق داد از دروغهاي بزرگ خدا رحمت كند شهيد عزيز مطهري را يك تحليلي دارد ميگويد بعد از پيغمبر نسل پيغمبر دو دسته شدند بني عباس كه وصل به عباس عموي پيغمبر ميشوند و يكي بند به. . . اينها وقتي درگير شدند يكي از كارهايي كه كردند شايعه سازي بود گفتند پيغمبر روي منبر گفت مردم به امام حسين اگر ميخواهيد زن بدهيد زن بدهيد اما به امام حسن زن ندهيد چون هي زن ميگيرد هي طلاق ميدهد در تشيع جنازه امام حسن چقدر زن مطلقه بودند مرحوم مطهري ميفرمايد اينها از دروغهايي است كه بني اميه در آوردند براي اينكه امام حسن را بشكنند بدترين چيز در اسلام طلاق است طلاق حلال است ولي حديث داريم بدترين حلالها طلاق است مثل لجنهاي توي خيابان توي خيابان لجن هست پاك است اما جزو خوردنيها نيست طلاق حلال است اما حديث داريم كه بدترين حلالهاست آنوقت چطور امام حسن پايبند به دين نبوده نعوذ بالله گاهي وقتها كه ميديدند كه امام حسن در خانـﺔ فقرا غذا ميداد محبوبيت پيدا ميكرد چون حضرت امير در خانهها غذا ميبرد امام حسن هم در خانه فقرا غذا ميداد براي اينكه بگويند ايشان به فقرا كمك نكند ميگفتند رفته اين زن فقرا را اين زنهاي بيوه را با آنها ازدواج كرده اينها زنهاي امام حسن هستند كه در خانـﺔ آنها غذا ميدهد يعني براي اينكه سخاوت امام حسن را بشكنند ميگفتند. . . امام حسن خيلي پهلوي خدا مقام دارد يك روز امام حسن كوچولو بود روي دوش پيغمبر يك نفر گفت حسن جان عجب مركبي داري؟ ميداني كجا نشستهاي مركب تو پيغمبر است تو رفتهاي روي دوش پيغمبر نشستهاي پيغمبر فرمود او افتخار نكند كه او روي دوش من نشسته من افتخار ميكنم كه امام حسن پايش را گذاشته روي دوش من شب عاشورا زينب كبري حالش منقلب شد امام حسين فرمود چيه؟ گفت آخر يك اشعاري ميخواني كه داري خداحافظي ميكني مثل ديشب نيستي؟ گفت جدم از من بهتر بود رفت فاطمه از من بهتر بود پدرم اميرالمومنين از من بهتر بود تا اين جمله را فرمود امام حسن هم از من بهتر بود يعني شب عاشورا امام حسن فرمود امام حسن از من بهتر بود.
يك رسمي بعضي از محلههاي تهران هست كه تولد امام حسن كه ميشود پول ميدهند به نانوا ميگويند امشب هر كس نان ميگيرد مهمان امام حسن ما ميخواهيم افطاري را مهمان ما باشد به مقداري كه ميتوانند بارها اموالش را در راه فقرا داد شجاعت امام حسن كمتر از امام حسين نيست آخر ما وقتي قسم ميخوريم ميگوئيم بالحلم الحسنيه بالشجاعه الحسينيه مثل اينكه تقسيم شده امام حسين حلم ندارد شجاعت دارد امام حسن حلم دارد شجاعت. . . اينطور نيست كه تقسيم بندي كنيم در يكي از جبههها امام حسن چنان شمشير ميزد كه امير المومنين به تعجب افتاد شجاع بود. امام حسن و امام حسين چه بجنگند و چه نجنگند پيغمبر فرمود هر دو امام هستند(امامان قاما او قعدا) يكبار پيغمبر سر نماز سجده را طول داد بعد از مدتي سر برداشت گفتند يا رسول الله خيلي سجده را طول دادي بر تو در حال سجده وحي نازل شد؟ فرمود نه، حسن كوچولو بود رفته بود روي كمرم بازي ميكرد من ميخواستم بازي او به هم نخورد ببينيد اين حديث را بگذار روي آنهايي كه ميگويند روانشناسي كودك(برنامه كودك روز كودك مجله كيهان بچهها روزنامه. . . مجله كودك) همه اينها كه براي كودك كار ميكنند يكيشان حاضر نيست خم بشود يك كودكي روي كمرش بازي كند خيلي مهم است ما چيزي نداريم يعني هيچكس هيچي ندارد.
8-توجه اسلام، حتي به رفاه حيوانات!
امام رضا به دو نفر فرمود شرقا او غربا) به شرق برويد يا به غرب برويد(فلم تجدا علما صحيحا الا من عندنا) علم صحيح پيدا نميكنيد مگر اينكه پهلوي ما باشيد يعني كسي چيزي نگفته مگر اينكه بهترش را. . . راجع به دامداري حيوان شعاري كه امروز ميدهند ميگويند مثلا حمايت حيوانها تشكيلاتي بودجهاي كارشناسي چنين و چنان چنين چنان در اسلام ميگويد(اگر حاجي دو شنبه آمد مكه يك حاجي يكشنبه آمد حاجياي كه زودتر آمده امضائش را قبول نكنيد چرا؟ براي اينكه حاجياي كه زودتر از باقي حاجيها آمده مكه معلوم ميشود اسب و شترش را توي راه دوانده و كسي كه اسب و شترش را توي راه بدواند معلوم ميشود سنگدل است قساوت قلب دارد و كسي كه سنگدل است امضايش از اعتبار ميافتد ميگويد) ميروي زكات بگيري اگر گاو و گوسفند زكات گرفتي، چون هر چهل تا گوسفند يكياش زكاتي است مگر اينكه پول علف بدهيم اگر پول علف ندهيم بايد زكات بدهيم اگر خواستي حيوانات زكاتي را از منطقهاي به منطقـه ديگري بياوري حيوانات را توي راه خسته نكن(واليرفه علي الناقه) الان داريم رفاه كارگران، رفاه كارمندان، رفاه پرسنل، رفاه رفاه تازه بعد از هزار و چهارصد سال دنيا به فكر رفاه آدمها افتاده هزار و چهارصد سال پيش اميرالمومنين علي(عليه السلام) توي نهج البلاغه به فكر رفاه حتي حيوانات هم بوده است جملهاش اين است(واليرفه علي ال. . .) رفه يرفه رفاه، به حيوانات خسته رفاه بده.
حق نداري توي صورت حيوان سيلي بزني ميگويد ميخواهي شير بدوشي يك خورده شير بگذار براي گوساله شير ميدوشي ناخن تو بلند نباشد كه ناخن بلند پستان گاو را اذيت كند ميخواهي حرف بزني از حيوان بيا پائين و حرف بزن روي حيوان كه نشستهاي حرف نزن ميخواهي بز و گوسفندي را بكشي روبروي گوسفند نكش با همان نگاهي كه آن گوسفند ميكند اذيت ميشود اگر ميخواهي حيواني را بگيري اگر خواب است سراغ آن نرو اگر خواستي گوسفند يا شتري را به قصد زكات بگيري بين شتر و بچه شتر فاصله نينداز صدها دستور درباره حمايت حيوان داريم اسلام چي را ندارد؟ فقط گير ما اين است كه با اسلام آشنا نيستيم امام هايمان را كم ميشناسيم قرآن را بسيار كم ميشناسيم لطيفههايي كه توي اسلام است دقت نميكنيم و چون از اسلام خالي ميشويم زود با يك كسي. . . مثل درخت جنگل اگر آب نخورد با يك كبريت آتش ميگيرد اگر ما از اسلام جدا شديم با يك فيلم با يك مقاله با يك سخنراني دينمان را از دست ميدهيم درخت اگر آب بخورد با صد تا كبريت هم روشن نميشود ما بايد آب اسلام. . . با آب اسلام پر بشويم بايد با آب اسلام خيس بشويم بايد اسلام را خوب بشناسيم(از تهمتهايي كه به امام حسن زدند اين بود كه امام حسن به گفتـﺔ امام حسين از امام حسين بهتر است شهيد عزيز حالا خاطراتي هم براي امام حسن نوشتهام كه ديگر وقت نشد بگويم.)
خدايا، بينندهها كه بحث را ميبينيد نيمي از ماه رمضان گذشت خدايا تو را به حق مولود اين ماه امام حسن و تو را به حق شهيد اين ماه اميرالمومنين تمام بركاتت را بر ما نازل بفرما(الهي آمين).
آنچه شب قدر براي بندگان خوبت مقدر ميكني همـﺔ آنها را بر همـﺔ ما مقدر بفرما(الهي آمين).
رهبر ما، دولت ما، نظام ما، مرز ما، انقلاب ما، نسل ما، ناموس ما، دين ما، دنياي ما، آبروي ما، آنچه كه به ما دادهاي در پناه امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) حفظ بفرما 0الهي آمين).
والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته
تاريخ پخش :: 1383/8/10 قرآن و اهل بيت (ع) -6 بايگاني سالانه – 1383
بسم الله الرحّمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين اللهم صل علي محمد و آل محمد
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.
بعضي از من پرسيدند اين دعا چيه كه ميخواني، از اولي كه من آمدم توي تلويزيون بيست و پنج سال پيش اين دعا را خواندم از امام سجاد(عليه السلام) در دعاي مكارم الاخلاق است ميگويد(الهي انطقني بالهدي) يعني زبانم را به حق جاري كن(و الهمني التقوي) يعني تقوا را به من الهام كن زبانم را به حق باز كن يعني هم درست فكر كنم هم درست بگويم. (الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي) براي معلم، استاد دانشگاه، طلبه، اين دعا مناسبت دارد مال امام سجاد(عليه السلام) در دعاي مكارم الاخلاق. خوب پس بگويم(الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي).
بحث ما امسال در ياسوج توي اين استان كهكيلويه ماه رمضان 83 بحث اهل بيت بود كه آياتي كه توي قرآن برجسته ترين مصداق آن اهل بيت هستند اين موضوع مال كل ماه است قرآن و اهل بيت پيامبر(عليهم السلام).
1- حضرت علي(ع)، تسليم كامل در برابر پيامبر اكرم(ص)
«وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا» آل عمران/83 براي خدا تسليم است، همه تسليم خدا هستند كيها؟ كسي كه در آسمانهاست. . . هستي تسليم خداست تمام كساني كه در آسمانها فرشتهها تمام كساني كه در زمين انسانها، اينها تسليم خدا هستند.
عبدالله بن عباس، ابن عباس از مفسرين بزرگ ميگويد(اسلمت الملائكه في السماء و المومنون في الارض) در آسمانها فرشتهها تسليم خدا هستند در زمين مؤمنين هستند بعد ميفرمايد(اولهم و سابقهم من هذه الامه علي بن ابي طالب) يعني وقت بحث تسليم ميشود. . . تسليم يعني چه؟ شما گاهي دكتر ميروي ميگويد دستت را بده بالا ميگوئيم بسم الله، ميگويد زبانت را باز كن باز ميكنيم، ميگويد زبانت را بياور بيرون ميآوريم، ميگويد سرفه كن ميكنيم، بعد ميگويد دكمـﺔ پيراهنت را باز كن قلب را ميبيند كمر را ميبيند چراغ قوه مياندازد پاي چشم را ميبيند، چطور ميروي پزشك تسليمي؟
2- تسليم دو گونه است، مثبت و منفي
تسليم دو جور است تسليم مثبت داريم و منفي تسليم خوب. تسليم بد اينست كه انسان تسليم زور بشود چون طرف زور دارد من تسليم او هستم همين چيزي كه آمريكا ميخواهد كه همه تسليم او باشند تسليم زر بد است چون پول دارد من تابع او هستم خيلي بد است تسليم تزوير خيلي بد است حيله، كلك زد من را عقب خودش برد چرا تسليم او شدي؟ والله كلاه سر من گذاشت يك جوري گفت چراغ سبز نشانم داد من را دنبال خودش كشاند تسليم بخاطر جهل بد است يك سري تسليمها بد است مد پرستي يك رقم تسليم است بد است مثلا هر روزي يك شكلي توي خيابان ميآيد همينطور مثل فتيلـﺔ چراغ پائين و بالايش ميكنند خودش هم نميداند چرا، اين نوع تسليمها بد است.
اما آن تسليمهايي كه خوب است، ما تسليم ميشويم تسليم خوب تسليم مثبت تسليم خوب مثل اينكه ما تسليم منطق ميشويم يك سليقهاي داشتم نميخواستم گوش به حرفت بدهم اما وقتي منطق تو را شنيدم دليلي آوردي ديدم منطق و دليل تو خوب است چون حرف تو منطقي بود من تسليم تو شدم اين خوب است. تسليم حق، تسليم خدا از همه مهمتر چون خدا من را آفريده وقتي خدا آفريده بايد تسليم او بشويم ما اگر بدانيم يك. . .
3- خلقت براساس رحمت، نه منفعت
خدا وقتي به ما دستور ميدهد منافع خودش را در نظر نميگيرد اصلاً خدا نفعي ندارد اصلاً ما باشيم يا نباشيم بودن ما ذرهاي به عظمت خدا اضافه نميكند.
(توي مسجد الحرام يك كسي دعا ميكرد خيلي دعاها در مخ من اثر گذاشت ميگفت خدايا اگر من را ببري جهنم در عظمتت اثر دارد من را ببر ولي ميدانم من بروم جهنم يا بروم بهشت در عظمت تو هيچ اثري ندارد مثل اينكه ما همـﺔ خانه هايمان را رو به خورشيد بسازيم يا همـﺔ خانه هايمان را پشت به خورشيد بسازيم در خورشيد اثري ندارد ما به اين كوه نگاه بكنيم يا چشممان را ببنديم در كوه اثري ندارد.) خداوند وقتي به ما ميگويد كه اين كار را بكن منفعت خودش نيست.
من نكردم خلق تا سودي برم يا سودي كنم، بلكه تا بر بندگان جودي كنم، ما وقتي فهميدم كه خدا ما را ساخته ساختنش هم(خلقهم)(خلق كل شي) همه چيزي را خدا آفريده بعد هم ميفرمايد «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ» هود/119 يعني خداوند همه را براساس رحمت آفريده است آثار رحمتش را هم ميبينيم يك زمين در اختيار ما گذاشته زير پايمان يك دانه ميدهي يك خوشه به تو ميدهد آب زباله و چاله ميرود فرو چند متري، آب زلال ميآيد بيرون بدبوها و مردههاي ما را دفن ميكنند هوا ديگر براي ما متعفن و بدبو نيست سنگيني ما را حمل ميكند، مرده ما را دفن ميكند، دانه ميگيرد خوشه ميدهد، زباله ميگيرد زلال ميدهد، نگاه به خورشيد ميكني رنگش چشم را اذيت نميكند حركت وضعي آن. . . حركت نميدانم چي آن. . . حركتهاي مختلفي كه زمين ميكند نگاه به آسمان ميكني «يُرْسِلْ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا» هود/52 بارانش، نورش، خورشيدش، هوايش، نگاه به گودي كف پا ميكني ميبيني حكيمانه است نگاه به آب دهانمان ميكنيم ميبينيم شيرين است اگر آب دهانمان شور يا تلخ بود چي بود؟ اگر آب دهانمان زياد توليد ميشد هر كه وارد هر جا ميشد يك سطل هم زير چانهاش بود هي چك چك كم كه ميشد همه بايد يك سرم توي دهانمان ميگذاشتيم يك بيني براي ما آفريده كه در طول عمرمان نگفتهايم خدا را شكر ما بيني داريم هيچكس تا حالا براي بينياش شكر خدا را نكرده و حال آنكه اين بيني چند تا كار حساس ميكند هواي سرد را گرم ميكند توي لولهها داغ ميشود ميرود تو، شما اگر اينجا را سوراخ كني هوا صاف برود توي ريه هواي سرد ريه را اذيت ميكند اين لولهها هواي سرد را گرم ميكند هواي خشك راتر ميكند هواي غبار را تصفيه ميكند يعني هم گرمخانه است هم گرم كننده است هم تصفيه كننده است گرم كننده، تر كننده، غبار زايد. . . تصفيـﺔ غبار، اشك ما شور است چرا؟ چون چشم ما از پي است پي اگر توي آب نمك نباشد زود خراب ميشود ولذا اشك ما شور است كه اين پي و چشم توي آب نمك باشد سالم بماند. چين و چروكهاي گوشمان اگر صاف باشد يعني اگر گوش ما مثل پيشاني بود صدا را ميفهميديم اما تا صدا ميزدند به شش طرف نگاه ميكرديم اما اين چين و چروكها با امواج جوري است كه وقتي صدا ميزنند جهت صدا را هم تشخيص ميدهيم از گودي كف پا تا مژه ابرو تا خورشيد تا زمين وقتي خدا را ديديم همـﺔ كارهايش حكيمانه است، ما اكسيژن ميگيريم كربن پس ميدهيم عوضش برگ درختها اكسيژن ميدهند كربن ميگيرند اگر همه اكسيژن بگيرند همه كربن بگيرند خفه ميشويم فاصلـﺔ خورشيد با ما زياد باشد ميسوزيم دور باشد يخ ميكنيم.
4- در برابر خداي حكيم، تسليم باشيم
ما وقتي خدا را حكيم ديديم پيغمبرش را هم معصوم ديديم حق اين است كه ديگر تسليم بشويم شما تسليم دكتر ميشوي مگر دكتر چقدر درس خوانده؟ دكتر پنج شش سال درس ميخواند دكتر عمومي ميشود چند سالي هم درس ميخواند تخصص پيدا ميكند چند سال ديگر هم درس ميخواند فوق تخصص ميشود شش سال پزشكي دو سه سال تخصص نه سال دو سه سال هم فوق تخصص، بابا اين آقا ده پانزده سال درس خوانده قشنگ تو را بي هوش ميكند ميگويي چشم، شكمت را پاره ميكند ميگويي چشم، از اينجا قيچي ميكند به آنجا وصل ميكند شما هم. . . آخر اگر كسي ده دوازده سال درس خوانده شما هم اين رقم تسليم او هستي چرا ما تسليم خدايي نباشيم كه علم بي نهايت، مهر بي نهايت است، بنابراين ما بايد تسليم خدا باشيم البته ما بعضي از دستوراتش را ميفهميم بعضي دستوراتش را نميفهميم دستورات اسلام سه قسم است حالا اسلام را برداريم دستور سه قسم است يك دستور فوق عقل است يك دستور طبق عقل است يك دستور ضد عقل است در اسلام دستوري ضد عقل نداريم اين توي اسلام نيست يعني بگوئي اين دستور عقلي نيست كه بگوئيم عقل ضد آنرا ثابت ميكند اما لازم هم نيست كه همـﺔ دستورات طبق عقل امروز ما باشد ممكن است يك دستوري باشد كه عقل امروز نفهمد اما عقل فردا بفهمد ممكن هم هست كه يك دستور فوق عقل باشد يكوقت دكتر ميگويد دندانهايت را مسواك كن خوب مريض ميفهمد اين طبق عقل است يكوقت هم دكتر ميگويد آقا اين دستور را چهار ساعت به چهار ساعت بخور اين كپسول را هشت ساعت به هشت ساعت بخور ما ميدانيم كه دكتر است اما دليلش را نميدانيم در عين حال چون دكتر است عمل ميكنيم اين فوق عقل مريض است عقل مريض نميفهمد كه چرا، ولي عمل ميكند از صفات تسيلم عمل است ابن عباس گفت بهترين كسي كه تسليم است اميرالمومنين(عليه السلام) بود.
5- حضرت ابراهيم(ع)، تسليم كامل در برابر خداوند
راجع به تسليم خداوند از حضرت ابراهيم و اسماعيل تعريف ميكند خداوند به ابراهيم در عالم رؤيا خطاب كرد كه بچهات را بكش بلند شد و به بچهاش گفت «إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ» الصافات/102 اسماعيل جان! من مأمور ميشوم كه چاقو بگذارم و تو را بكشم گفت «يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ» الصافات/102 هر چه خدا گفته انجام بده، دست بچهاش را گرفت او را خواباند تا چاقو را گذاشت خدا گفت چاقو را بردار ميخواستم ببينم تسليم هستي يا نه، من نميخواهم خوني ريخته بشود ميخواستم دل از اولاد بكني دستور دستورِ آزمايش است آنوقت خداوند ميفرمايد «فَلَمَّا أَسْلَمَا» الصافات/103 تسليم شدم خدا تعريف ميكند كه ابراهيم تسليم شد «وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ» النساء/125 خدا ميفرمايد بهترين دين كسي است كه تسليم خدا باشد حضرت ابراهيم بارها ميگفت خدايا «رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً» البقرة/128 خدايا من تسليم تو باشم نسل من هم تسليم تو باشد، دعا ميكرد.
انبياء به بچه هايشان وصيت ميكردند «فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» البقرة/132 بچهها من دارم ميميرم شما نسل من هستيد يادگار و وارث من هستيد من ميخواهم شما تسليم خدا باشيد تسليم ابرقدرتها نشويد تسليم زور و پول و قدرت و اسلحه نشويد اما تسليم حق بشويد تسليم خالق بشويد تسليم انبياء باشيد.
6- اطاعت از خداي واحد، نه ارباب متعدد
يك آيه داريم كه ميفرمايد «وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ» الزمر/29 مثالي ميزند ميفرمايد كه آيا يك كسي يك ارباب داشته باشد راحتتر است يا كسي كه چند تا ارباب داشته باشد كه «مُتَشَاكِسُونَ» الزمر/29 در لغت(مُتَشَاكِسُون) يعني چند تا شريك كه همه هم با هم درگير هستند چند نفر شريك ميشوند همه هم به هم ميپرند درگير هستند، ميگويد يك كسي بله قربانگوي يك نفر باشد راحتتر است يا يك كسي كه چند تا ارباب داشته باشد اربابها هم با هم دعواشان است. مثال خانمها را بزنم يك خانم يك مهمان دارد يك غذا دارد اين راحتتر است توي آشپزخانه، يا بيست تا مهمان دارد هر كدام هم بيست تا تقاضا دارند اين اصلاً توي آشپزخانه گيج ميشود كه چكار كند براي كي حليم بپزد براي يكي پلو درست كند براي يك حاضري درست كند براي يكي سبزي پاك كند قرآن ميگويد يوسف توي زندان به هم زندانيهايش گفت «أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌام اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ» يوسف/39 آيا آدم يك خدا داشته باشد بهتر است يا اينكه هر ساعت بله قربانگوي يك كسي باشد؟ بنابراين از نظر رواني، از نظر راحتي، از نظر آرامش انسان، بابا من فقط ميخواهم خدا را راضي كنم مردم هر چه ميخواهند بگويند بگويند، خدا هم يكي است «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» الإخلاص/1 خدا يكتاست هم زود راضي ميشود. . . در دعاي كميل داريم كه(يا سريع الرضا) خدا هم يكي است هم زود راضي ميشود مردم هم خيلي هستند هم زود راضي نميشوند آنوقت شما بايد يا خدا را راضي كنيد يا خلق خدا را خدا هم يكي است هم زود راضي ميشود خلق خدا هم خيلي هستند هم دير راضي ميشوند بنابراين خيلي راحتتر است.
قرآن مثل ميزند كسي كه چند تا ارباب درگير داشته باشد بهتر است يا «وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ» يا يكي تسليم يك نفر است، آنوقت اميرالمومنين(عليه السلام) فرمود كه آن كسي كه تسليم يك نفر است علي بن ابي طالب تسليم پيغمبر(صلي الله عليه و آله) است اين مصداق. . . چون باقي اصحاب خيلي از آنها تسليم نبودند بارها شد كه به پيغمبر جسارت ميكردند پيغمبر داشت بيت المال تقسيم ميكرد يك نفر گفت يا رسول الله(اعدل، اعدل) يعني مراعات عدالت را بكن پيغمبر يك نگاهي به او كرد و فرمود يعني من مراعات عدالت را نميكنم اگر من هم مراعات عدالت را نكنم پس كي مراعات عدالت را ميكند؟ عمر گفت او را بكشم گفت نه نكش، حالا يك جسارتي به ما كرد ولي او را نكش. خيليها تسليم نبودند بعضي ديگر آمدند گفتند يا رسول الله اين خمس و زكات و پولهايي كه پهلوي تو ميآيد ما نميفهميم با آن چه ميكني معلوم نيست پولها كجا ميرود قرآن ميفرمايد «وَمِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ» التوبة/58 صدقات يعني زكات يلمز(ويل لكل همزه لمزه) يلمزك يعني نيش ميزنند در باره زكات به تو نيش ميزنند ميگويند معلوم نيست پولها كجا ميرود «فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا» التوبة/58 اگر يك خورده به خودشان بدهي راضي ميشوند چون به خودشان نميدهي ميگويند معلوم نيست پولها كجا ميرود كسي كه هيچ. . . بنشين بنشين، برگرد برگرد، تسليم بودند.
7- تسليم بودن مالك اشتر در جنگ صفين
در جنگ صفين مالك اشتر آمد گفت يا علي لحظهاي ديگر به من اجازه بده من بساط را جمع ميكنم معاويه را ميكشم قلع و قمع ميكنم يك لحظـﺔ ديگر به من فرصت بده فرمود الان بايد برگردي گفت چشم، گاهي آدم خونش جوش ميآيد خدا ميگويد ايست ميگوئيم ايست، چشم، قرآن ميفرمايد «كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ» النساء/77 ايست، دست نگه داريد «وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ» النساء/77 برويد نماز بخوانيد چشم، آقا حالا يعني؟ چه بگذار تمامش كنيم، يكمرتبه وسط جنگ ميگويد ايست، ايست كه ايست پس اين يعني. . . من گفتهام بايد انجام بدهند اگر كسي تسليم خدا نباشد معلوم ميشود دنبال هوي و هوس خودش رفته گاهي آدم يك چيزي ميگويد حالا يا به خانمش يا به بچهاش يك چيزي ميگويد بعد ميفهميم كه اشتباه كرده ميگوئيم تو اشتباه كردي ميگويد نه حرف مرد يكي است نه خير توي خطهاي سياسي گاهي يك كسي دنبال يك كسي ميرود بعد وسط كار ميفهمد كه اِه! ما فكر كرديم كه اين آدم خوبي است اين تقوي لازم را ندارد ما نيستيم آقا برو تو وفادار نيستي ما بيخود تو را جزو حزب خودمان آورديم نخير بنده بسم الله الرّحمن الرّحيم بنده وفادار نيستم من آنكه وفادار هستم قرآن ميفرمايد «وَإِبْرَاهِيمَ الَّذِي وَفَّى» النجم/37 وفادار حضرت ابراهيم است من بايد نسبت به خدا وفادار باشم نسبت به خلق خدا وفادار نيستم تا مادامي كه در حق هستي من تابع تو هستم اگر ديدم خط تو كج شد من تابع تو نيستم. (آقا مرجع تقليد ما يك قدم خلاف كند، رهبر ما يك قدم خلاف كند، مقام معظم رهبري يك روز عمداً نماز صبح نخواند نه ديگر رهبر نيست و مرجع نيست، اصلاً ديگر پيش نماز يك مسجد هم نيست) ما با كسي قرارداد نبستهايم با هيچ كس قرار داد نبستهايم. پيغمبر، خدا به او ميگويد يك كلمه خلاف بگويي شاهرگ تو را ميزنم «وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ» الحاقة/44 يك كلمه خلاف به خدا نسبت بدهي «لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ» الحاقة/45 با قدرت تو را ميگيرم «ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ» الحاقة/46 رگ قلب تو را قطع ميكنم خدا به پيغمبرش ميگويد رگ قلب تو را قطع ميكنم خواسته باشي يك كلمه خلاف كني ما بايد آني كه بايد تسليم باشيم تسليم خدا هستيم تسليم خط سياسي نيستيم چون ما تابع اين حزب هستيم بايد تا آخر خط برويم نه خير اين حزب خلاف كرد اين رئيس حزب اينجا دروغ گفت اين اينجا خلاف گفت اينها معلوم ميشود مارمولكي هستند و پيچيده هستند معلوم ميشود كه شفاف نيستند آدمي كه شفاف نيست بنده نيست تمام شد و رفت چه اشكالي دارد؟
8- تسليم در برابر خواست خدا، نه خواست خود
سوره برائت نازل شد پيغمبر فرمود برو بخوان اينكه رفت بخواند جبرئيل نازل شد كه اين اهلش نيست سوره برائت يعني مرگ بر كفار مرگ، اين جگر ميخواهد اين آدم ترسويي است از او بگير گرفت و آنرا به يك نفر ديگر داد آمد گفت بگير بگير خلاصه دو سه نفر هي رد و بدل شد آخرش گفت بده به علي داد به علي بن ابي طالب(عليه السلام) حالا بگوئيم بابا زشت است ديروز نصب شده امروز بيائيم عزلش كنيم حالا بگذاريد دو سه سال باشد بابا اگر لياقت ندارد يك دقيقه هم نبايد مسئول باشد حالا شما چون به او حكم دادهاي روي قوز خودت ايستادهاي آقا باسمه تعالي نقل شد كه امام به يك نفر گفت كه برود امام جمعه بشود سلام و گوسفند و اسپند و چراغاني و همـﺔ مراسم برگزار شد آماده باش شده بودند كه امام جمعه دارد ميآيد بعد به امام يك گزارش دادند امام فرمود حكم را برگردانيد. يعني هيچ اشكالي ندارد كه پيغمبر اسلام نصف روز سه نفر را نصب كرد وسط راه عزل كرد مديريت اسلام اين است. مديريت اسلام اين نيست كه كلاه سر مردم بگذار بخاطر اينكه حالا چون ديروز به آقا حكم دادهايم حالا بگذار باشد آقا اين دو سال ديگر بازنشست ميشود ديگر نميارزد كه او را برداريد حالا بگذاريد كه باشد بابا اگر عرضه ندارد يك دقيقه هم شوخي نداريم با كسي حالا سال آخر است بگذاريد باشد نخير سال آخر است يعني چه؟ پنج دقيقه به وقت هم اگر خلاف بود. . . ما مديريت هايمان بايد مديريت جمهوري اسلامي باشد اگر خدايي ناكرده اين نباشد جمهوري ما ميشود جمهوري رودربايستي اسلامي، امام فرمود جمهوري اسلامي نه يك كلمه كمتر نه يك كلمه بيشتر اين جمهوري رودربايستي نداريم بي رودربايستي پشت سر يك آقايي نماز ميخوانديم تهران گفت(مالك يوم الدين اياك نعبد و اياك نستعين) يادش آمد كه بي وضو آمده سر نماز برگشت گفت: مردم وضو نداشتم همينطور كه هست خودتان بخوانيد حالا ما بگوئيم بابا آبرويت ميريزد حالا بخوان بعد هم قضا ميكني نه آقا وقتي بين(اياك نعبد و اياك نستعين) فهميدم كه وضو ندارم فوري بايد نماز را بشكنم به مردم بگويم نمازتان را فرادي بخوانيد مثلاً، با كسي رودربايستي نداريم.
بايد تسليم خدا باشيم يكبار ميبيني كه خونت جوش آمده، مالك اشتر خونش جوش آمده بود ميگفت علي چند دقيقه وقت بده جنگ دارد تمام ميشود من توي صفين پيروز ميشوم فرمود نه، امام حسين(عليه السلام) وقتي ميخواست تكه تكه بشود فرمود(رضا برضاك) خدايا راضيام، من راضيام، ما گاهي وقتها اصلاً جنگهاي خانوادهها بخاطر اينست كه تسليم نيستند حالا داماد گفته انشاالله خانه تهيه ميكنيم دو سال سه سال بعد حالا پنج سال شده داماد نتوانسته خانه بگيرد زن ميگويد نخير تو وقتي من را ميخواستي بگيري گفتي بعد از دو سال خانه ميگيرم الان سه سال شده كو خانه؟ من نيستم، هر وقت خانه دار شدي بيا سراغ من، بخاطر آجر بخاطر خانه نسلش را آتش ميزند آبرويش را آتش ميزند پدر و مادرش را غصه دار ميكند خودش حرص ميزند يعني اعصاب خودش پدر و مادرش بي سرپرستي بچه هايش بخاطر اينكه تسليم. . . بابا حالا شد شد، نشد نشد، تسليم نبودن زندگي داخلي را بهم ميريزد تسليم نبودن. . . قرآن ميفرمايد «وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ» الزمر/29 امام علي ميفرمايد آن كسي كه صددرصد تسليم پيغمبر بود من هستم.
خدا به ابراهيم گفت زن و بچهات را بگذار وسط كوههاي داغ و برگرد گفت چشم، مكه هيچي نبود جز چند تا كوه يك پرنده يك كفتر يك گنجشك هيچي نبود گفت چشم، گفت «رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ» إبراهيم/37 پروردگارا بدرستي كه من مسكن دادم زن و بچهام را، آوردهام در يك وادي كه. . . توي بياباني آوردهام كه هيچ قابل كشت نيست تو گفتهاي چشم اما افرادي تسليم نيستند قرآن كه نازل شد ميگفتند يا رسول الله نميشود يك قرآن ديگر بياوري «ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا » يونس/15 قرآن ديگري بياور «أَوْ بَدِّلْهُ» يا تبديل كن فرمود «قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي» مگر من دنبال هوس شما هستم از من نيست در غدير خم تسليم نبودند حتي وقتي علي بن ابي طالب نصب شد يكي گفت برو بابا گفتي خدا گفتيم چشم گفتي توحيد گفتيم چشم نبوت چشم نماز چشم حالا ديگر ميخواهي پسر عمويت را رهبر ما بكني ما نيستيم اينها را به خدا ميبندد آيه نازل شد اگر كلمهاي را به من نسبت بدهد من رگ گردنش را قطع ميكنم.
قرآن انتقاد ميكند از كساني كه تسليم نيستند ميگويد اگر اين كاري كه ميكند يك خورده آنرا تغيير بدهيم ديگر تسليم نيست يعني به خواستهاش نرسد ديگر تسليم نيست ما بايد تسليم حق باشيم چه به نفع ما باشد و چه به ضرر ما اگر فهميديم حكم. . . البته نميگويم هر حرفي را تسليم باشيم اول بايد ببينيم اين حرف حرف خداست يا نه حرف امام صادق(عليه السلام)، اگر دكتر حاذق است اين نسخه مال دكتر است و اگر دكتر متخصص است ديگر چون و چرا نكنيد اگر ايشان مكانيك است ديگر ماشين را به ايشان بده و برو ماشين را باز ميكند تكه تكه ميكند باز ميكند وصل ميكند اگر مكانيك متدين است شما كليد را بده ديگر. . . چطور ماشين را به مكانيك ميدهي جانت را به دكتر ميدهي ما بايد در رفتار تسليم خدا باشيم ببينيم خدا چي گفته هر چي خدا گفت تحت تسليم باشيم و اول كسي كه تسليم بود ابن عباس ميگويد علي بن ابي طالب بود.
خدايا روحيه تسليم نسبت به خودت و اوليائت به ما مرحمت بيش از اين بفرما(الهي آمين).
خدايا تو را به حق محمد و آل محمد تو را قسم ميدهيم همـﺔ خيرات و بركاتي كه در ايام شريف به بندگان خوبت ميدهي همـﺔ آنها را به ما مرحمت بفرما(الهي آمين).
والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته