متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1383/5/15
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
سورهي الرحمن را داشتيم ذكر ميكرديم مطالبي را در بارهي آن جلوههاي رحمت را ميخواهم امروز بگويم «الرحمن علّم القرآن» جلوههاي رحمت توحيد و قدرت يكتاي خداوند براساس رحمت است چون قرآن ميفرمايد «الرحمن علي العرش استوي» خداي رحمان حاكم بر هستي است يعني آنكه حاكم بر هستي هست خداي مهربان است كلمهي «استوي علي العرش» فارسياش يعني روي تخت نشسته ولي اين كنايه از قدرت است مثل اينكه ميگوئيم فلاني تخت سلطنت يا مثلا ميگوئيم فلاني باد به پرچمش ميخورد يعني روز عزتش است اصطلاح عرفي است «علي العرش استوي» يعني حكوت دست او است فعلا آنكه بر عرش ايستاده و حكومت ميكند خداي رحمان است يعني يك. . .
جلوههاي رحمت خداوند
نبوت براساس رحمت است توي قرآن ميفرمايد «و ما ارسلناك الا رحمه للعالمين» پيغمبر ما تو را نفرستاديم مگر بخاطر رحمت براي هستي حكومت براساس رحمت است نبوت براساس رحمت است قرآن براساس رحمت است چون ميگوئيم «الرحمن علّم القرآن» معاد براساس رحمت است چون ميفرمايد «هذا ما وعد الرحمن» وقتي از قبر بيرون ميآيند مردم ميگويند «هذا» اينكه ما زنده شديم «ما وعد الرحمن» اين همان چيزي است كه خداي رحمن به ما وعده داده بود بهشت براساس رحمت است چون ميفرمايد «جنات عدن» باغهاي دائمي و هميشگي كه «التي » باغهايي كه «وعد الرحمن بالغيب» افرينش انسان براساس رحمت است چون ميگوئيم «الرحمن علّم القرآن» بعد ميگوئيم «خلق الانسان» يعني اگر خداوند خلق كرد انسان را براساس رحمت است(تلخي هايش هم نوع ديگر رحمت است چون گفتم تا تلخي نباشد انسان به تكاپو نميافتد اين مرض تلخ است كه علم داروسازي را. . . و اين تاريكي تلخ است كه اديسون اختراع برق را. . . اگر صدام به ما حمله نميكرد ما بچه هايمان در امور نظامي رشد نميكردند) تعبيرات قرآن راجع به رحمت زياد است مثلا «كان غفورا رحيما» يعني رحمت «كان» بود، يعني خداوند هميشه رحيم بوده «لغفور رحيم، هو الغفور الرحيم، انه هو الغفور الرحيم» همهاش ميگويد رحمت مخصوص من است.
پاداش براساس رحمت
پس جلوههاي رحمت. . . حالا نمونههاي رحمت را ميخواهيد ببينيد 1- پاداشهاي چند برابر پاداشهاي خدا براساس رحمت است كارهاي ما ارزشي ندارد مثلا يك سال نماز ما چقدر ميارزد؟ كسي كه از دنيا ميرود نماز قضا دارد ميگويند مثلا برايش نماز بخريم يك سال نماز حالا فرض كنيد صد هزار تومان 50 سال 100 هزار تومان ميشود 5 ميليون 50 سال روزه هم فرض كنيد ميشود پنج ميليون كل نماز و روزههاي ما پول يك پيكان و دو تا پيكان و يك موتور هندا كل عبادتهاي ما ده دوازده ميليون ارزش ندارد ده دوازده ميليون پول يك خانهي كوچولويي است اين هم توي شهرهاي كنار نه شهرهاي مركزي آنوقت خداوند ميفرمايد «جنات تجري من تحت الانهار» باغها بهشتها هو! «عرضها كعرض السموات و الارض » پاداشها براساس رحمت است.
عيب پوشي و توبه پذيري، نشانه رحمت
دوم: عيب پوشي)يا من اظهر الجميل و ستر القبيح) اينكه انسان خلاف ميكند پيدا نيست انسان راه ميرود خودش هم ميداند كه خيلي خلافكار است ولي هيچ توي قيافهاش. . . خدا عيب پوش است ستار العيوب است از رحمت خداست كه عيب هايمان را(لو تكاشفتم ما تدافنتم) اگر عيب همديگر را ببينيد جنازهي همديگر را خاك نميكنيد.
قبول توبه جلوهي رحمت است(قابل التوب) بعد هم ميگويد فكر نكن كه اگر بيست دفعه توبه را شكستي باز ديگر رويت نشد ميگويد «ان الله يحب التوابين» تواب يعني كسي كه خيلي توبه ميكند اصلا ميگويد يحب يعني محبت، دوست دارم گاهي وقتها ميگويند خيلي خوب من دو بار. . . ميگويد نه هر چه خلاف كردي هر چه عذرخواهي كني كن دوست دارم، قبول توبه از جلوههاي رحمت است.
استجابت دعا از جلوههاي رحمت الهي است. امدادهاي غيبي از جلوههاي رحمت خداست لحظههاي حساس «ليله القدر خير من» يك شب قدر است مساوي است با «الف شهر» يعني هزار ماه هزار ماه تقسيم بر دوازده مساوي است با هشتاد و چند سال يعني گاهي وقتها خدا يك هديهاي به انسان ميدهد به اندازهي يك عمر هشتاد ساله ميخواهد بخوابد وضو ميگيرد ميخوابد وضو گرفتن دو دقيقه كار دارد منتهي وضو ميگيرد ميرود ميخوابد ولي تا صبح هم كه خواب است ثواب عبادت پاي او مينويسند اخر براي چي؟ (يك عبادتهايي داريم كه خداوند بخاطر اين خيلي. . . گاهي يك دعا است آثار عجيبي دارد مثلا يك جمله است كه ادم اگر سه مرتبه وقت خواب بخواند انگار هزار ركعت نماز خوانده يك جملهي كوچك است جملهي كوچك اين است(يفعل الله ما يشاء برحمه و يحكم ما يشاء بعزته) اول بقدرته هست(يفعل الله ما يشاء بقدرته و يحكم ما يشاء بعزته) مثلا حالا اين دعا چقدر چيز است يك دعاي كوچك يك صدقه ميدهي دفع بلا ميكند تعجب هم نكنيد كه چه جوري دفع بلا ميكند گاهي يك زنجير به يك كاميون آويزان ميكنند اين زنجير جلوي خطر را از كاميون ميگيرد توي برجهاي بلند يك مقدار الماس ميگذارند كه آن ذره الماسي كه روي برج است طبقهي بالا آن الماس جلوي خطر را از برج ميگيرد يعني اگر الان گفتند فلان انگشتر دفع بلا ميكند تعجب نكنيد به همان دليلي كه آن الماس جلوي خطر را از برج ميگيرد يا آن زنجيري كه پشت كاميون آويزان است جلوي خطر را از كاميون ميگيرد اينها جلوهاي. . .)
خداوند، رحمت را بر خودش واجب كرده است
اين رحمتي كه خدا ميفرمايد «الرحمن علم القرآن» خدا بر خودش واجب كرده(كتب علي نفسه الرحمه) آخر گاهي وقتها نميدانيم ميگوئيم نميدانيم برويم ما را تحويل خواهد گرفت ما را تحويل نخواهد گرفت از ما پذيرايي نخواهد كرد ادم دلواپس است اما وقتي خداوند توي قرآن ميفرمايد «كتب علي نفسه الرحمه» كتب يعني من بر خودم واجب كردم رحمت را يعني شك نكن «كتب عليكم الصيام» يعني واجب است روزه بگيري رحمت را خدا بر خودش واجب كرده يعني همانطور كه يك كارهايي را بر ما واجب ميكند يك كارهايي هم بر خودش واجب ميكند مثل مجلس شوراي اسلامي مجلس شوراي اسلامي يك قوانيني را براي مردم وضع ميكند يك قوانيني را هم براي هيئت رئيسه وضع ميكند براي خود مجلس هم قانون وضع ميكند كه تعداد نمايندههاي مجلس بايد اينقدر باشد جلسات علني در سال بايد اينقدر باشد مقدار مرخصي بايد اينقدر حقوق نمايندهها بايد اينقدر باشد يعني مجلس شوراي اسلامي دو تا قانون وضع ميكند يك قانون براي خود اعضا يك قانون براي جامعه. خدا هم همين كار را ميكند خدا هم يك قانونهايي بر خودش واجب كرده گفته بر من واجب است رزق بدهم «علي الله رزقها» يعني رزق مردم با من است «ان علينا للهدي» هدايت مردم بر من است اينها شرح وظايف خداست كه خدا براي خودش شرح وظايف نوشته اينها جزو. . . خوب حفظ گناه از جلوههاي رحمت است خيلي وقتها. . . خدا انسان را حفظ ميكند و گرنه انسان زود آلوده ميشود حضرت يوسف(عليه السلام) گفت «إن النفس لأماره بالسوء إلا ما رحم ربي» انسان گرايش به گناه دارد مگر اينكه خدا رحم كند يعني هر جا خلاف نكرديم يعني خدا لطف كرده خدا لطف ميكند انسان مسئلهي پيش ميآيد كه خودشان را حفظ ميكنند اينها جلوههاي رحمت است.
راههاي دريافت رحمت الهي
مسئلهي ديگر راههاي دريافت رحمت اين يك موضوع ديگر شد چگونه رحمت خدا را دريافت كنيم. بالاخره اگر شما موج تلويزيون را خواستيد، آنتن را پشت بام بايد جوري تنظيم كنيد كه آن موج را بگيرد چه كنيم، براي دريافت رحمت چه كنيم؟ توي قرآن اقاياني كه معجم دارند يا كامپيوتر «لعلكم ترحمون» را بياوريد. يعني اگر آن كار را بكنيد اميد رحمت است. يعني راه دريافت اين است كه از اين راه برويد مثلا نيكوكاري اگر خير برساني خدا به تو رحم ميكند. توي بنايي آن بنا هي آجر ميگيرد ميزند به سقف اگر اين آجر را كه به او دادند به سقف زد يك اجر ديگر به او ميدهند اما اگر اين بنا هي آجر را نگه داشت آن هم كه پائين آجر را نگه ميدارد. آجر را مصرف كني يكي ديگر اگر مادر بچهاش را شير داد هي سينهاش شير ميآيد اما اگر شير نداد همان شير ميماند فكر نكنيم كه اگر نگه داريم هي خدا بيشتر به ما ميدهد افراد بخيل فكر ميكنند اگر حرص بزند و اين را به كسي ندهند رزقشان زياد است شما زياد باشد بدهي هم براي شما ميرسانيم «إن رحمه الله قريب من المحسنين» رحمت خدا نزديك است به ادمهاي نيكوكار(نگذاريد همسايهتان پول تالار بدهد بگو عروسيتان را بياور توي خانهي من خانهي من بزرگ است اقا فرشهايم خاكي ميشود خوب ميتكانيم حالا يك جارو برقي ميكشيم روي قاليها فوقش. . . ولي نگذاريد. . . يك مقداري كمك به همسايه كنيد باري را از دوش همسايه برداريد پيراهن عروس، نميخواهد پيراهن عروس بخريد من پيراهن عروس هست مال دختر من مال خواهر من مال خود من من ميآورم شما ديگر پول پيراهن ندهيد يك مقداري اگر دل شما. . .) خدا به موسي ميگويد موسي ميداني چرا به تو وحي ميكنم موسي گفت نه گفت تو دلت به حال مردم ميسوزد چون دل تو به حال مردم ميسوزد من يك چيزهايي به تو ميدهم كه به ديگران نميدهم ما ميگوئيم خوش به حال فلاني كه كاري به كار كسي ندارد هر كه مرد هر كه زنده بشود اين چه آدمي است.
ايمان و توكل، زمينه ساز دريافت رحمت
قرآن راجع به ايمان و توكل ميگويد اگر ايمان و توكل داشتيد «فسيدخلهم في رحمته» خداوند شما را در رحمت داخل ميكند بعضيها در انتخاب داماد يا انتخاب عروس ميخواهند همچين داماد يا عروس را خوب بشناسند نميشود خوب شناخت تازه خوب بشناسي امروز خوب ميشناسي نميداني فردا چه ميشود بسياري از اينهايي كه طلاق ميگيرند روز اول قربان هم ميرفتند فكر ميكردند همسر ايده ال و همسر معشوقش همين است كه با او بله گفته اما بعد معلوم ميشود. . . انسان تا يك ساعت ديگر نميداند چي ميشود قرآن بخوانم قرآن ميفرمايد به ايمان خودت تكيه نكن شايد ايمان نداشته باشيم «امنوا ثم كفروا» ايمان دارد بعد كافر ميشود «ثم اتخذتم العجل» خدا پرست است بعد ميرود سراغ گوساله «ثم توليتم» توي خط بود يك دفعه چپ ميشود معناي اينكه ميوه شيرين است نه يعني اينكه هميشه شيرين است ممكن است فردا مزهاش برگردد حديث داريم دخترتان را زود شوهر بدهيد اگر خواستگار آمد لفتش ندهيد هي پي اين خوبهايش نگرد حالا بگذار ببينيم يكي ديگر بيايد شايد آن بهتر باشد داريم كه دختر مثل ميوه است اگر به وقتش نچيني فاسد ميشود پسر هم همينطور است(اگر خواستگار آمد لفتش ندهيد اگر نيامد. . . نميدانم دست به دعا برداريد، به هر حال يك مقدار هم براي توكل جا بگذاريد بله تحقيقات و مشورت هم بايد بكنيم اما باقياش ديگر با خداست ما تحقيق كرديم دختر خوب است پسر خوب است اما اگر خواسته باشيم بگوئيم دو دوتا چهار تا خوب اگر دو دوتا چهار تا همه چيز روشن باشد ديگر جايي براي توكل نيست شما در دو دوتا چهارتا به خدا توكل ميكنيد؟ دو دوتا چهار تا ديگر توكل ندارد اينكه ميگويند توكل كن يعني يكسري چيزها را نميدانيم آينده چه ميشود ميگوئيم با خداست.)
انفاق و زكات، عامل نزول رحمت
«بشر الصابرين» اگر در حوادث. . . قرآن ميگويد «أولئك عليهم صلوات من ربهم ورحمه» اگر صبر كنيد دريافت رحمت است پيروي از رهبر آسماني «اطيعوا الرسول ترحمون» «واتقوا ترحمون»، «اقيموا الصلوه و اتوا الزكاه ترحمون» من نميدانم بحث زمان پخشش زمان درو فصل درو كه تمام شده وقت زمان پخش اين ديگر درو تمام شده خرما هنوز درو نشده مسئلهي زكات را بايد ما جدي بگيريم خيليها گندمشان را قشنگ به سيلو ميفروشند پولش را هم خرج ميكنند اصلا مثل اينكه زكات واجب نيست بعد هم ميگويد والله امسال بارندگي نشد امسال آفات آمد امسال سر درختيها اينجوري شد پارسال كه سر درختيها خوب شد چقدر خمس دادي؟ چه توقع داريد از كسي كه حق خدا را نميدهد، اصلا ببينيد. . . اصلا ما بدهكاريم اين ميوهاي كه دست شما آمده يك مقدارش مال بذر است يك مقدارش مال زحمت شماست خوب خورشيد نور هم سهم دارد خالق خورشيد گفته بابا من هم سهم دارم نور مال من است اكسيژن و هوايش مال من است باد و باران آن مال من است زمين آن مال من است حالا بگذريم از اينكه خودت هم از من هستي عقل تو هم از من است توان تو هم از من است ما چيزي از خودمان نداريم وقتي هم ميخواهيم سر نماز باشيم ميگوئيم(بحول الله و قوته و اقوم و اقعد) خدايا من بلند ميشوم و مينشينم اما به حول و قوهي خدا با قوت تو بلند ميشوم و مينشينم قرآن ميگويداي كشاورزها «أأنتم تزرعونه» تو فكر ميكني تو زارع هستي يك دان پاشيده «ام نحن الزارعون» «أأنتم أنزلتموه من المزن» تو فكر ميكني باران را از ابرها فرو ريختي «أم نحن المنزلون» نميتوانيم بگوئيم بچهي من خدا به من بچه داده از يك كسي پرسيدند ايشان كي است گفت خدا منت بر من گذاشت كه من را مربي اين قرار داد خيلي تعبير قشنگي بود ما چيزي نيستيم حافظه را بگيرد خانهمان را گم ميكنيم نمازمان هم يادمان ميرود اسم خودمان را فراموش ميكنيم بنابراين اگر گفتند زكات بدهيد معنايش اين است كه بالاخره حق تلاشت را بردار حق آبياريت را بردار اما حق خورشيد حق زمين حق باد حق باران(حالا گيرم هم هيچ حقي نداري وقتي خدا ميگويد بده به من، بگو چشم اگر يك كسي باغ انگور بدهد به شما و بگويد اين باغ مال خودت فقط سالي دو تا جعبهي انگور هم به ما بده اگر شما ندهي همه ميگويند خيلي نامرد است باغش را به او داده فقط گفته سالي دو تا جعبه انگور به ما بده نداد اصلاً خدا ما را داده وقتي بدنيا آمديم هيچي نداشتيم همه امكانات را خدا داده حالا گفته دو تا جعبه هم انگور بده نميدهند اينهايي كه خمس نميدهند يك خورده فكر كنند ببينند وجداناً عقلاً بعد هم چوب ميخوريم هر حادثهي تلخي روي كرهي زمين واقع ميشود بخاطر اينست كه زكات نميدهند اين كلمهي كه ميگويم هر حادثه مال خودم نيست خلاصهي دهها حديث از امام صادق(عليه السلام) است كه فرمود هر حادثهي تلخي كه رخ ميدهد بخاطر اينكه. . .)
اصلاح ذات البين: دو نفر را آشتي بدهيم قرآن ميگويد اگر دو نفر را آشتي دادي «لعلكم ترحمون» رحم خدا را دريافت ميكنيم «اصلحوا بين اخويكم و اتقوا الله» اصلاح كنيد بين دو نفر منتهي توي اصلاح هم تقوا داشته باشيد يعني حق و ناحق نباشد كه اصلاح عادلانه خوب از اين بگذريم «الرحمن علّم القرآن».
نور قرآن هرگز خاموش نميشود
راجع به تعليم قرآن ما مفصل صحبت كرديم ديگر چون اخر بحث است دو سه جملهي ديگر بگوئيم(تا انشا الله جلسهي بعد برويم روي «خلق الانسان») همهي چراغها خاموش ميشود تنها چراغي كه خاموش نميشود چراغ قرآن است ميفرمايد(نورا) در خطبهي 198 ميفرمايد قرآن نوري است(لاتطفا مصابيحه) نوري است كه مصباح، خاموش نميشود باقي چراغها خاموش ميشود هر كتابي تاريخ مصرف دارد حتي توضيح المسائل مراجع تقليد وقتي مرجع از دنيا رفت آنهايي كه از او تقليد ميكنند هستند و شما الان ديگر رسالهي مرجعي كه پنجاه سال پيش مرجع بوده نه كسي چاپ ميكند نه كسي ميخرد هر چيزي هر مقالهاي هر كتابي تاريخ مصرف دارد امير المومنين(عليه السلام) ميفرمايد قرآن چراغي است كه خاموش نميشود و هر چه از تاريخ ميگذرد روشنتر ميشود يك قصه برايتان بگويم يكي از مراجع فعلي قم آيت الله صافي ميگويد، سفر نامهي حجي دارد ميگويد من سوار هواپيما شدم بروم مكه هواپيما رفت روي ابرها باز از ابرها بالاتر رفت هواپيما كه رفت بالاي ابرها ديديم ابرها مثل كوه از بالا مثل كوههايي است ابرها، بعد فكر كردم ديدم عجب ما اين آيه را 1400 سال پيش يك جور ديگر ميفهميديم آيه اين است «و كم من آيه» چه بسيار از آيههايي كه «في السماوات» نشانههاي خدا توي آسمانها است كه بشر «يمرون عليها» در آسمانها آيههايي است كه انسانها از كنارش عبور ميكنند قديم كه هواپيما نبود قرآن ميخوانديم آيه توي آسمان است من آنجا مرور ميكردم هي هواپيما نبود من ميروم آنجا چه جوري چون هواپيما نبود ميگفتند اين آيه چي ميخواهد بگويد هواپيما كه درست شد بله انسان ميتواند از كنار ايات آسمان مرور كند اين معناي اين است كه قرآن. . . شما الان با تلفن همراه با يك اشارهي دست با آنطرف دنيا صحبت ميكنيد يعني با يك حركت صدا را ميشنويد وسيلهي ديگر پيدا ميشود با همين حركت نه صدا را ميشنوي شكلش را هم ميبيني حالا قرآن يك چيز نو ميگويد ميگويد نه صدا را ميشنوي نه شكلش را ميبيني خودش را ميبيني ميشود زماني بيايد كه با يك اشاره شما پسرت را از آنطرف دنيا احضار كني اينجا مگر ميشود؟ قرآن ميگويد ميشود.
قرآن، كتاب قانون و معجزه
يكي از جنها «قال عفريت من الجن» قرآن ميگويد يكي از جنهايي كه اطلاعات خاصي داشت به سليمان(عليه السلام) گفت قبل از آنكه مژهي چشمت را به هم بزني من تخت آن پادشاه، خانم بلقيس را حاضر ميكنم پس امروز علم تا كجا رفته؟ با اشاره صدا را بشنويم ديگر كجا رفته؟ با اشاره تصوير را ببينيم قرآن ميگويد برو بالاتر چي؟ با اشاره خودش را ببيني اين معناي اين است كه قرآن نوري است كه چراغش خاموش نميشود.
فرق قرآن با باقي مثل تورات و انجيل ميدانيد چي است كتابهاي ديگر حرف ميزند معجزه يك چيز ديگر است مثلا موسي(عليه السلام) عصا مياندازد اژدها ميشود بعد تورات هم ميآيد قانون ميآورد ولي قرآن همان آياتي كه قانون را نقل ميكند تاريخ را نقل ميكند درسها را نقل ميكند همان آيات معجزه هم هست يعني معجزه و احكامش يكي است انبياي ديگر كتابشان چيزي است معجزهشان چيز ديگر ولي قرآن اين جور نيست همهاش با هم است مثل نوزادي كه شير مادر ميمكد قندش هم توي همين شير است كلسيم آن هم توي همين شير است آبي هم كه بدن نوزاد ميخواهد توي همين شير هست چربي هم كه بدنش ميخواهد توي همين شير هست ورزشي هم كه نوزاد بايد بكند توي همين مكيدنش ورزش هم هست يعني دارد شير مادر ميمكد اما توي همين شير مادر قندش آبش كلسيمش چربيش فسفرش ورزشش همه چيزش تأمين ميشود انبياي ديگر كتابشان چيزي بود دستوراتشان چيز ديگر قرآن ما همهاش يكي است چراغي است كه خاموش نميشود.
(داستانهاي قرآن واقعي است باقي داستانها خيالي است وهمي است بافتني است داستانهاي قرآن يافتني است بافتني نيست درياست ولي ادم به عمقش نميرسد قرآن راه است ولي هيچوقت انسان گم نميشود ساختمان است ولي اركانش. . . هر ساختماني فرو ميريزد بعد از مدتي ولي قرن اصولش فرو نميريزد سرچشمهي علم است و اين هم جلوهي رحمت خداست «الرحمن علّم القرآن)
خدايا، بحث امروز ما اين بود بحث جلوههاي رحمت خدا، خدايا ما را لياقت دريافت رحمتهاي ويژهي خودت مرحمت بفرما(الهي امين).
اين رحمت بزرگي كه به ما دادي همين كه ما انسان هستيم ميشد كه ما انسان نباشيم همين كه مسلمان هستيم ميشد كه مسلمان نباشيم همين كه قرآن و اهل بيت را ميشناسيم و علاقمند هستيم همين كه در كشور ما طاغوت حكومت نميكند همين كه مردم ما شجاع هستند همين كه اين نعمتهايي كه به ما دادهاي خدايا در سايهي اقا امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف» از ما نگير(الهي امين).
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته