متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1383/2/31
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الهي انطقني بالهداي والهمني التقوي.
ديروز من در نوشتن اين آيهي تفسير نور جلد يازدهم كه داشتم آماده چاپ ميكردم رسيدم به يك آيه گفتم حالا تا چاپ بشود طول ميكشد قبل از چاپ تفسير اينرا بگويم آيه قشنگي است يعني همهي آيهها قشنگ است يك بحثي هم داشتم كه به بحثم هم ميخورد نشانه اينكه كي راست ميگويد كي دروغ؟
قرآن يك جاهايي ميگويد«إن كنتم صادقين» يعني اگر راست ميگوييد. مي گويد«ان كنتم تؤمنون» اگر ايمان داريد اين اگر راست ميگوييد چون خيليها حرف ميزنند راست نميگويند وكسي هم كه حرف بزند وبه آن عمل نكند قرآن آنرا مورد غضب قرار ميدهد «كبر مقتا عند الله» مقت، مقت با قاف دو نقطه، كبر كبير يعني بزرگ است سنگين است بزرگ است قهر خدا به كيها؟ به كساني كه حرف ميزنند عمل نميكنند«إن تقولو ما لا تفعلون»قول كه ميدهيد عمل نميكنيد حرفي كه ميزنيد عمل نميكنيد، حالا. . .
يك قصهاي هست كه پيغمبر(صل الله عليه وآله) نشسته بود همه ميآمدند يعني خيليها ميآمدند در گوش ايشان تنگ گوشي بگويند پيغمبر(صل الله عليه وآله) هم خودش با عظمت بود خوش اخلاق بود هي نميخواست. . . خسته شده بود خوب چقدر آدم ميتواند تحمل كند هي او ميآمد، او ميآمد، او ميآمد، خسته شده بود آيه نازل شد كه هر كس ميخواهد در گوشي با پيغمبر خصوصي حرف بزند ملاقات خصوصي بليتي است پول بدهيد پيغمبر(صل الله عليه وآله)ملاقات خصوصي را بليتي كرد تا ديدند بليتي است در رفتند گفتند غرض عرض سلامي بود گاهي وقتها ميآيند ميگويند آه! حاج آقا واجب العرضم ميگويم ببخشيد اگر من را نميديديد واجب چي ميشد؟ من را كه ديدي واجب شد؟ آدم اينطوري است آخوند مفت است ميگويد استخاره كن، طناب مفت است خودت را خفه كن، . كلانتري مفت است بيا تا دعوا كنيم بعضي هااصلاً مكتبشان مفتيسم است تلفن است؟ بگذار ببينم توي دفتر تلفن كي است هر چه عمه وخاله دارد سلام احوال شما تلفن مفت است الكي زنگ ميزند برق است روشن ميشود برق خانهشان را خاموش ميكند توي خانه به موكتها كه رسيد احترام قائل است كفشش را ميكند ولي توي اداره با كفش روي قالي هم راه ميرود.
راست نميگوييم چه فرقي ميكند مال دولت با مال خودمان؟ چرا مال دولت را اينطور انجام ميدهيم چرا تلفن خودمان را. . . چرا اگر پول تلفن. . . اين خانمها بعضيهاشان اگر بدانند پول تلفنشان را خودشان ميدهند كم حرف ميزنند اما حالا تلفن شوهر خوب ديگه چطوري؟ شروع ميكند آنها اختلاط ميكنند رفتيم. . . قند خودمان بالاخره نبود نبات ريختيم اين نباته هم مگر حل ميشد؟ بابا يك چاي نبات خورده 20 دقيقه از شوهرش پول در ميآورد تلفنهاي. . . خانمها رحمي بكنيد به شوهرتان آقايان مردها رحمي بكنيد به دولت رحم كنيد رحم ميكنند اگر شما رحم نكرديد. . . اگر براي پنچر گيري توي جاده سنگ گذاشتي پنچرت را كه گرفتي سنگ را بر نداشتي آن سنگي را كه گذاشتي لاستيكي را ميتركاند يك خورده كه جلوتر بروي سنگ مردم لاستيك تو را ميتركاند.
خانم اين رقم خودت را آرايش ميكني ميآيي توي خيابان ميخواهي دل مردها را ببري حالا گيرم كه دل مردها را بردي ومرد هم آمده توي خانهاش ديد خانمش به خوشكلي تو نيست بد اخلاقي كرد تو امروز دل مردي را بردي مرد را با خانمش بد اخلاق كردي فردا هم خوشكلتر از تو پيدا ميشود دل شوهر تو را از تو ميبرد.
مي آيي توي خيابان بيا حالا آرايش هم براي توي خانه چرا خودتان را آرايش ميكنيد براي مردم دل ميبري دل شوهرت را خواهند برد.
گشودن جا براي حضور ديگران در مجلس
جا بدهيد جا ميدهند قرآن ميگويد كه «اذا قيل لكم تفصحوا في المجالس فاصفحوا »اگر كسي وارد اتاق شد با چشمهايش دنبال جا ميگردد فوري جايش بدهيد بعد ميگويد جا دادي «يفصح الله لكم» خداوند به تو جا ميدهد نميگويد تو در مكان جايش ميدهي نميگويد(يفصح الله في المجالس) «تفصحوا في المجالس» يعني تو جلسه مكان به او بده اما در جواب نميگويد اگر تو به او مكان دادي خدا به تو مكان ميدهد ميگويد تو به او گشايش مكاني دادي خدا از هر جهت به تو گشايش ميدهد گشايش فكري ميدهد يك چيزي را كه تا بحال نميفهميدي فهميدي گشايش الهامي ميدهد گاهي وقتها توي بن بست نميداني چه كني خدا گشايش ميدهد يك چيزي را به ذهنت مياندازد راه در رو گشايش فكري گشايش علمي دنبال يك رفيق خوب ميگشتي ميگويد يك خورده جا بده يك خورده. . . اصلاً حديث داريم در جايي كه تنگ است آدمهايي كه چهار زانو مينشينند علامت يك چيز زشتي است كه توي تلويزيون نميتوانم بگويم.
مي بيند جا تنگ است اين چهار زانو نشسته خوب ميبيني كه جا تنگ است دو زانو بنشين. مي بيند كه به اتاق او روزي 30 نفر مراجعه ميكنند ميگويد من مدير كل هستمشان من اتاق 80 متري است ميگوييم بابا مدير كل هستي روزي 10 نفر ميآيند به اتاقت او عنوانش از تو كمتر است ولي روزي 80 نفر به او مراجعه ميكنند بابا اتاق بزرگه را بده به او كه مراجعه كنندهي بيشتري دارد تو اتاق كوچكتري را بگير آنوقت ببين خدا چه گشايشهايي برايت ميكند ما بد معامله ميكنيم يعني هنوز بعضيها يمان گير داريم.
قوانين ثابت و متغير در اسلام
اما آيهاي كه ميخواستم. . . موضوع بحثمان قوانين سرعت گير يا بگويم موضوعي آزمايشي يا بگويم متغير بعضي قوانين ثابت است مثل نماز صبح دو ركعت است در هر زمان در هر مكان در هر سن در هر رژيم مثل فرمولهاي رياضي دو دو تا چهار تا بعضي قوانين سرعتي است متغير است مثل اينكه مثلا ميگويند اين خيابان دو طرفه است بعد كه ميبينند ترافيك شد ميگويند يك طرفه.
مي گويند كاميون و اتوبوس بيايند توي شهر بعد كه ميبينند ترافيك شد ميگويند نه ساعت فلان بيايند طرح طرافيك تا اين ساعت يعني گاهي اوقات نيازهاي جامعه قوانين را عوض ميكند. اسلام دو رقم داريم قوانين متغير قوانين ثابت يا قوانين آزمايشي است ميخواهيم امتحان كنيم توي ارتش ميگويند به راست راست خوب به راست راست چكار داري؟ ميگويد كاري نداشتم ميخواستم تو مطيع من بشوي ببينم تو مطيع من هستي نه وقتي كه ميگويد به راست راست خبري جايي هست. . . ميخواستم امتحانت كنم.
يك كسي رفته بود دستشويي جلويش نوشته بود به سمت راست نگاه كنيد نوشته بود به پشت سر نگاه كن بعد گفت به سمت چپ نگاه كن طرف ديگر نوشته بود چقدر به اينطرف و آن طرف نگاه ميكني؟ خوب حالا اين مثلاً خواسته بود، اين طنز است گاهي وقتها مسأله طنز است.
گاهي وقتها مسأله آزمايش است گاهي وقتها مسأله جدي است گاهي وقتها مسأله. . . در قرآن قوانين آزمايشي داريم «يا ايها الذين آمنوا اذا ناجيتم الرسول » ناجيتم، يعني نجوا ميكنيد وقتي كه ميخواهيد با پيغمبر(صل الله عليه وآله) در گوشي صحبت كنيد مفت نميشود بليطي است « فقدموا» برويد پول بدهيد به كميته امداد برو 100تومان پول بينداز توي صندوق بيا اينجا استخاره كنيم « فقدموا بين يدي نجواكم صدقه ذالك خير » صدقه بدهيد حرف بزنيد بهتر است «خير لكم واطهر» اين براي شما بهتر است و« فان لم تجدوا» اگر پول نداشتيد صدقه بدهيد طوري نيست تنگ گوشي مجاني است اگر پول نداشتيد « فان الله غفور رحيم » خدا ميبخشد ما نعي نداردشما مفت حرف بزنيد.
فرمان صدقه براي ملاقات خصوصي
خوب آقاياني كه دير پاي تلويزيون نشستهاند من قبلاً ميگفتم آقاياني كه دير پيچ تلويزيون را باز كردهاند گفتند مگر تلويزيون شما پيچي است؟ خوب كساني كه دير پاي تلويزيون نشستهاند بحث اينست كه حضرت نشسته بود همه ميآمدند در گوشي ميگفتند خسته شد رويش نميشد بگويد آيه نازل شداي كساني كه ايمان آوردهايد زماني كه « ناجيتم » نجوا ميكنيد با رسول تنگ گوشي ملاقات داريد با رسول « فقدموا بين يدي نجواكم » قبل از اينكه حرف بزنيد يك صدقه بدهيد برويد يك پولي به فقير بدهيد بياييد صحبت كنيد.
خوب نكاتي كه از اين آيه استفاده ميشود اينست كه اول اينكه ايمان مسئوليت آور است خيلي از دستورات قرآن ميگويد « يا ايها الذين آمنوا» يعني اگر ايمان داري خوب ايمان مسئوليت آور است تو كه ايمان داري پس مسئوليت هم داري.
دوم اينكه اگر ميخواهيد مردم گوش به حرفتان بدهند احترام مردم را بگيريد نميگويد « يا ايها الناس» ميگويد« يا ايها الذين آمنوا» «يا ايها الناس » كلاسش پائين است « يا ايها الذين آمنوا » كلاسش بالاست يعنياي كساني كه ايمان داريد « يا ايها الناس » يعنياي مردم يعني اگر ميخواهيد مردم گوش به حرفتان بدهند با كرامت با مردم صحبت كنيد دوم كسي كه ايمان دارد بايد يك تعهدي هم داشته باشد گوش بدهد، خوب.
مباشرت در احسان به والدين
صدقه را با دست خودتان بدهيد احترام به والدين هم همينطور است قرآن در باره احترام به والدين ميگويد(والي الوالد ين احسانا) الي الوالدين- يعني بسوي مادرت وپد رت يك احساني بكن يعني تلفن كن الو. . . بقال ببخشيد دو كيلو برنج بگذاريد در خانه مادر من با تلفن چيزي را بفرستي(الي الوالدين) است قاشق برنج را دهان مادرت بگذاري « بالوالدين » است اين باء، باء الصاق است يعني با دست خودت.
بعد هم ميگويد فوري صدقه بدهيد آنرا لفت ندهيد اين(فاء) يعني فوري در ادبيات عرب اگر ميخواهند بگويند فوري ميگويند(فاء) « فقدموا» اگر خواستند بگويند بعداً ميگويند(ثم) اگر ميگفت(ثم قدموا) يعني فعلاً حالا حرفهايت را بزن يا پول بده مثلا 6ماه ديگر بيا « فقدموا» يعني فوري بدهيد با دست خودتان هم بدهيد.
اين صدقه هم كه ميگويند صدقه اين علامت صداقت است مثل مهريه خانم كه ميگويند صداق چون داماد به عروس ميگويد دوستت دارم عروس نميداند اين راست ميگويد يا نه ميگويد خوب بنويس 100تا سكه اين 100تا سكه مهريه را ميگويند صداق يعني علامت اينست كه تو ميگويي دوستت دارم راست ميگويي يا دروغ صداق يعني علامت صداق علامت صدق است صداق صداقت صدقه ميگويي خدايا ما ايمان داريم خوب اگر ايمان داري پول بده خمس بده ميگويد نه من فقط دوستت دارم اين دروغ است اين ايمان را خانمت هم قبول ندارد به خانمت بگويي دوستت دارم ميگويد برويم بازار بگويي نه من فقط دوستت دارم بازار نرويم ميگويد نه پس كلك ميزني.
به بچهات بگويي دوستت دارم ميگويد بسكويت بگويي نه دوستت دارم ولي بسكويت نه ميگويد پس دروغ ميگويي چيزي را كه خانم قبول نميكند بچه قبول نميكند به زور ميخواهيم خورد خدا بدهيم؟ اي خدا ببين ما ايمان داريم يك مشت مسلمان يك مشت شيعهي علي ابن ابي طالب(عليهما السلام) ولي خمس نميدهيم. ميگوييم خدا لعنت كند كسي را كه فدك را غصب كرد شما لعنت ميفرستي كسي را كه فدك حق زهرا(عليها السلام)را غصب كرد خود شما اگر خمس ندهي حق پسر زهرا(عليها السلام)امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را غصب كردهاي چطور آنرا خدا لعنتش كند آنوقت من كه حق امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف). . . چه فرقي ميكند تجاوز به حريم هوايي گاهي هواپيماي اف-16 است گاهي هم سيگار بغل دستي بنده بغل دست شما نشستهام ميخواهم از اين هوا استفاده كنم. . . بابا خوب تنفس من را دودي كردي اين هم يك رقم تجاوز به حريم هوايي است تجاوز به حريم هوايي گاهي شامل اف –16 ميشود گاهي شامل سيگار غصب حق هم شامل فدك ميشود هم ندادن زكات وخمس.
عرض كنم به حضور شما كه در اسلام دست انسان باز است گفته صدقه بدهيد ديگر نگفته كه چي بلوز داري پول داري خودكار داري هر چي داري گاهي افرادي ميگويند يك يادگاري بده هر چي داري بده بالاخره يك چيزي از شما ميخواهد يادگاري ميخواهد در اينجا نگفته كه صدقه چي باشد توي خانه اگر ميهمان هستيد به صاحب خانه بگوييد هر چي آسان است براي شما نگو ببين به شرط نان و پنير بابا گاهي وقتها گوشت توي يخچال هست كباب ولله وبالله راحتر از پنير است ندارم گاهي وقتها پنير دارد كباب ندارد بگوييد نه آبگوشتي بابا نگوييد آبگوشت ممكن است گوشت توي خانه نباشد.
آمد حضرت را ميهمان كند حضرت فرمود به شرطي ميآيم خانهتان كه هر چي توي خانه هست به من بدهيد گاهي وقتها نگوييد چي چي آسانتر است تعيين نكنيد گاهي وقتها طرف چيز سادهاي ميخواهد اماآن چيز ساده نيست گاهي آدم هزاري دارد دو هزاري ندارد بگوييد آقا هر چي آسان است اينكه گفته صدقه يعني هر چه داريد.
بودجهي نجوا خرج فقرا ميشود اين خودش. . . اسلام به هر مناسبتي براي فقر زدايي ومشكل فقرا برنامه ريزي كرده يعني آدم از هر شرايطي ميتواند استفاده كند براي فقر زدايي اين كار خوبي است.
تحصيل بيشتر عشق ميخواهد تحصيل بيشتر عشق ميخواهد تا ثروت اينهايي كه ميآمدند سؤال داشتند به قول امروزيها واجب العرضم اين پيداست كه واقعا عاشق تحصيل هست يا نه افرادي هستند كه ساعت مچيشان خيلي گران است اما ميگوييم كتاب ميگويد كتاب گران است آقا ساعتت را بفروش ميخواهي چه كني اصلاً با دمپايي برو دانشگاه تو كفش خريده ايي چندين هزار تومان براي دو هزار تومان كتاب ماندهاي مخات مهمتر است يا پايت؟ مادرها هم همينطورند بعضي پدر و مادرها در خريد كفش راحت پول خرج ميكنند اما در خريد كتاب سختشان است، خرج مخات كن.
يك كسي آمد خدمت امام ديدامام يك عمامهي خوبي دارد امام صادق(عليه السلام) بود ظاهراً يك خورده نگاه به عمامهي امام كرد و گفت آقا ببخشيد اين عمامهتان چند ميارزد گفت چطور؟ گفت به نظرم اين عمامه گران است گفت شما مهر خانمتان را چقدر كردهايد گفت مثلا هزار دينار گفت شما هزار دينار خرج شهوتت كردهاي من فرض كنيد حالا قيمتش هزار دينار هم نيست فرض كنيد هزار دينار هم باشد خرج مخام كردهام چطور اگر خرج مخام بكنم گير دارد اما خرج همسرم بكنم گير ندارد.
گاهي وقتها ما گاهي مثلا فرض كنيد كه متاسفانه متاسفانه چند ميليون ميدهد علمات ميخرد براي هيئت در حالي كه توي همان هيئت زير همان علمات آن آقايي كه علمات را به دل ميكشد برق خانهاش را قطع كردهاند آب خانهاش را قطع كردهاند تلفن خانهاش را قطع كردهاند بابا علمات ميخواهي چه كني؟ بدون علمات هم عزاداري قبول است يك كسي آمد خدمت آقا، گفت تعزيه ميخواستيم بخوانيم اسب نداشتيم شمر را سوار دو چرخهاش كرديم گفت درست است. به هر حال اگر ميخواهيد تعزيه درست كنيد اين. . .
به هر مناسبتي كمك بگيريم براي چيز، . . . اين دانشجوها كه توي دانشگاه هستند بچه دبيرستانيهايي كه توي دبيرستان هستند دخترها پسرها بعضي از اينها ميدانند كه بغل دستيشان چادرش كفشش يا كتابش. . . مثلاً ميداند كه توي دانشگاه خوابگاه چند ماه است كه نرفته پدر و مادرش را ببيند واقعاً دانشجو پول ندارد پول اتوبوس هم ندارد برود حالا پول هواپيما و اينها پيش كش پول ندارد برود پدر و مادرش را ببيند پدر و مادر هم دلتنگ اين شدهاند اين هم بچهي خوبي است پولدار است اين شهامت. . . يعني عرضهي اينكه برود با پدرش صحبت كند كه بابا جان ببين تو وضعت خوب است من هم وضعم خوب است توي كلاس ماچند نفر هستند كه وضعشان كم رنگ است شما 200تومان 500تومان 1ميليون تومان به من بده آن هم خودش به او ندهد چون ممكن است دانشجو به دانشجو بدهد خجالت بكشد برود پهلوي رئيس دانشگاه بگويد اين يك ميليون را بابام داده به اين پنج نفر 200 تومان بده يكي 50 تومان بده يا بدهد به نهاد رهبري خودت نده، چون خودت بدهي ممكن است خجالت بكشد.
چون اگر شما به من خمس بدهيد يا به من پول بدهيد من هي سلامٌ عليكم خدا سايهات را از سر من كم نكند يعني اگر به من پول بدهيد من بله قربان گوي شما ميشوم اسلام گفته پولهايتان را به مراجع تقليد بدهيد مردم از او پول بگيرند چون اول كه مرجع تقليد پيرمرد است ديگر هوي وهوسي ندارد جواني هايش هم نداشته حالا هم كه ندارد دوم آدم وقتي پول را. . . چند وقت پيش يك كسي ميگفت پول بدهيد به ما براي ستاد اقامه نماز و اينها زنگ زدگفت ميخواهم به تو پول بدهم گفتم اگر ميخواهي به من پول بدهي بده دفتر آقا-مقام معظم رهبري- من از او بگيرم چون از او بگيرم افتخار ميكنم تو كه به من بدهي دخترت كه مريض شد بايد بيايم عيادتش عمهات مرد بايد بيايم عيادت نميدانم. . . هر جوري شد من بايد بله قربان گو ودعا گوي شما باشم طوري نيست كه دعاگوي شما باشم اما يك خورده سنگينم هست ولي پول از يك كسي. . . اينطوري است يعني آدم وقتي از بانك ميرود پول بگيرد خجالت نميكشد اما كنار خيابان بايستد مردم به او پول بدهند آدم اذيت ميشود. پول را بريزيد توي يك صندوق از يك صندوق با كرامت آدم پول بگيرد كه احساس حقارت نكند يك قضيه برايتان بگويم گروهي رفتند مكه وبرگشتند امام احوالپرسي كرد گفت بله الحمدلله امسال در سفر حج وضعم هم كه ميداني كه خوب است قدم به قدم هر چند فرسخ يك گوسفند ميخوابانديم كباب ميكرديم ميداديم به زوارها فرمود همين كار تو غلط بود گفت آقا چرا؟ فرمود بخاطر اينكه حالا كباب اول طوري نيست آبگوشت اول طوري نيست اما دفعه دوم آنها بله قربان گوي تو ميشوند ولذا حديث داريم كه با بچه تاجرها مسافرت نكنيد با كسي مسافرت كنيد كه سهم خودتان را بدهيد اگر هم ميخواهيد با بچه تاجرها برويد بگوئيد بچه تاجر! ببين من ميخواهم سهم خودم را بدهم. امام فرمود اگر با كسي برويد كه سهم تو را بپردازد تو ذليل ميشوي يعني بله قربان گو بار ميآيي با كسي مسافرت كنيد كه دُنگي باشد. حضرت امام(رحمه الله عليه) سفر حجاش با خانها بود حالا يك مشت. . . آخر 60 –70 سال پيش هم هر كه ميخواست برود مكه انصافاً از آن پولدارها بود كه ميرفت مكه خوب امام(رحمه الله عليه) ميخواست برود به يكي از علماي قم آيت الله سبحاني گفته بود آقا همسفريهاي ما همه از آن پولدارها وزمين دارها واينها بودند ما هم توي يك كاروان طلبهي سيدي آنها هم همه. . . ميگفت مجبور بوديم براي اينكه تحقير نشويم ما هم هم دوش آنها. . . كه نگويند بله اين سيد دارد سيب زميني ميخورد اين گدا آمده مكه چه كند؟ گاهي وقتها آدم بايد يك جوري عمل كند كه تحقير نشود خيلي اسلام روي كرامت وتحقير. . . ما يك جايي ميهماني بوديم تا وارد شديم ميهمان آمد توي خيابان در ماشين را باز كردوقتي سوار شديم كه برويم گفت ببخشيد حاج آقا ميدانيد كه چرا در ماشين را نميبندم؟ گفتم نه گفت در را كه باز كردم يعني بيا تو خوش آمدي اما در را كه ببندم يعني برو در تاكسي را ببندي يعني برو اما در تاكسي را كه باز كني. . . حديث داريم ميهمان كه ميآيد ساكش را بگير بياور تو اما وقتي كه دارد ميرود ساكش هم هر چقدر كه سنگين باشد كمكش نكن چون وقتي كه دارد ساكش را ميبري يعني ياالله معنا دارد يعني تحقير توي آن هست.
قرض الحسنه قرض به خداوند
اينكه به عاريه ميگويند عاريه چرا ميگويند عاريه چون عاريه در گرفتنش آدم عارش ميشود خدا وقتي كه ميخواهد بگويد كه به مردم قرض بدهيد نميگويد «من ذاالذي يقرض الناس »مي گويد «من ذا الذي يقرض الله» تو به خدا قرض ميدهي كه انسان وقتي قرض ميگيرد خجالت نكشد.
ولذا قرض را هم گفتهاند قرض الحسنه ميدانيد يعني چه؟ اين حسنه يعني چيه؟ قرض الحسنه چون قرآن ميفرمايد «قرضاً حسنا» قرض الحسنه چند تا شرط دارد يك فوري باشد 40 بار او را نياورد وببرد 2)با كرامت باشد 3)مبلغ قابلي باشد لفتش ندهيد يك كسي بود وقتي ميخواست پول بدهد به فقير ميگفت بيا ببينم اول حمد وسورهات را بخوان ببينم درست است يا نه يك مرده شوري يك مدتي بود كه كسي نمرده بود فقير شده بود رفت پيشش گفت آقا يك كمكي به ما بكن مدتي است كه كسي نمرده وما فقيريم گفت بگو ببينم چطور مرده را ميشوري؟ گفت بله من مسألهاش را بلدم گفت ديگر چه ميكني توي قبر تلقين هم ميخواني؟ گفت آره گفت ديگر چه ميكني؟ گفت آقا يك چيزي هم تنگ گوشش ميگوئيم گفت چي؟ گفت به مرده ميگوئيم خوب شد رفتي كه نيازت به اين آقا نيفتاد كه وقتي ميخواهد دو فلس بدهد آدم را زجر كش ميكند.
منت توي قرض نباشد آن كسي هم كه. . . آدمهاي كريم باشند يعني اگر چهار نفر قرض ميخواهند به آن كسي كه آبرو دارد به آن آقا قرض بدهد آن هم كه قرض ميكند براي مصرف خوبي باشد.
آخر بعضيها قرض الحسنه ميگيرند تلويزيون را رنگي كند يعني مثلاً حاضر است پهلوي چند نفر گردن خم كند وام بگيرد بابا حالا تلويزيون سيا وسفيد تا بعد پولدار شوي يعني تلويزيون اينقدر ارزش ندارد كه تو پهلوي چند نفر وام بگيري و خودت را خوار كني افرادي هستند كه راحت آبروي خودشان را سر يك چيز جزئي. . . مثلاً ميخواهد بنايي كند كه پشت در خانهاش را سنگ مرمر كند.
گاهي فقرمان هم فقر مصنوعي است واقعاً فقير نيست وام ميگيرد تخت خواب بخرد خوب روي زمين بخواب بعداً تخت خواب بخر حالا مگر باطل ميشود وام ميخرد كه مثلا چي چي بخرد. . . بسياري از افرادي كه وام ميگيرند واقعاً فقير نيستند فقرشان فقر خيالي است خيال ميكند كه فقير است فقر وهمي است فقير نيست چشم وهم چشمي است ميگويد فلاني برد من هم بايد داشته باشم.
حضرت علي(عليه السلام) تنها مطيع فرمان صدقه در نجوا
بعد ميگويد كه عاشق پول كيه پول يا پيغمبر(صل الله عليه وآله) هر كه ميخواهد با پيغمبر(صل الله عليه وآله) بايد پول بدهد پيغمبر خواها فقط يك نفر بود امير المومنين(عليه السلام) فرمود يك دينار داشتم دينار را تبديل كردم به 100درهم هر يك درهم دادم از پيغمبر(صل الله عليه وآله) يك سؤال خصوصي كردم رفتم دو مرتبه سؤال برايم پيش آمد باز هم رفتم يك درهم ديگر دادم بعد از اين هم آيه لغو شد حالا آيه بعدش ميآيد آيه بعد ميفرمايد «أ أشفقتم » ترسيديد چون تا گفتند هر كس ميخواهد تنگ گوشي صحبت كند پول بدهد همه در رفتند فقط حضرت امير(عليه السلام) فرمود يك آيه توي قرآن هست كه قشنگ است اين لطيف را ياد بگيريد افتخار ما شيعهها است سنيها هم اينرا قبول دارند حضرت امير(عليه السلام) فرمود يك آيه توي قرآن هست كه قبل از من هيچكس به آن عمل نكرد و بعد از من هم هيچكس به آن عمل نخواهدكرد اما قبل از من عمل نكرد چون آيه نازل نشده بود بعد از من چون آيه نسخ شده.
آيه بعد فرمود نه فقط ميخواستم امتحان كنم «أأشفقتم »آيا ترسيديد «أن تقدموا بين يدي نجواكم صدقه » ترسيديد پول بدهيد با پيغمبر(صل الله عليه وآله) ملا قات خصوصي داشته باشيد «فاذ لم تفعلوا» حالا كه نتوانستيد. . . .
حالا يك نكته هم بگويم براي آنهايي كه ادبيات عرب و طلبهها و روحانيوني كه پاي تلويزيون نشستهاند آقاياني كه ادبيات عرب بلد هستند ميگويد «لم تفعلوا »حالا كه شما انجام نداديد يعني گفتم بيائيد صدقه بدهيد صحبت كنيد همه در رفتيد قرآن ميفرمايد «وتاب الله »خدا برگرداند حكمش را به شما توبه يعني برگشت يعني خدا حكمش را برگرداند يعني حالا برويد مفت صحبت كنيد اينجا «وتاب» فرقش چيه با(فتاب) فاء-يعني پس ميگفت حالا كه شما نتوانستيد انجام دهيد پس من حكم را لغو كردم(پس حكم لغو شد)اين پس يعني چه؟ يعني اين لغو بخاطر عمل نكردن شما بود اين فاء، يعني نتيجه –نتيجه اينكه شما عمل نكرديداين شد كه پس من. . . . مثل معلمي كه ميبيند طرف نميفهمد سؤال را آسان ميگيرد ميگويد حالا كه بلد نيستي پس من سؤال را آسان ميگيرم حالا كه نميتواني همراه من بدوي پس من يواش ميآيم پس حالا كه ماشين تو تيز نيست پس من سرعتم را كم ميكنم تا با هم برويم اين پس يعني بخاطر ضعف تو من كوتاه ميآيم.
اما(واو)پس نيست(واو)مي گويد از اول هم من ميدانستم كه شما عمل نميكنيد ولذا «وتاب»فكر نكنيد من ديدم شما كوتاه آمديد من هم كوتاه آمدم يعني تغيير حكم بخاطر. . . .
يعني من تحت تاثير شما قرار نگرفتم از اول هم امتحان. . . فرمان فرمان آزمايشي و موضعي و متغير بود ولذا گفته «وتاب»اگر ميگفت(فتاب) يعني از اول قصد جدي داشتم ميخواستم با سرعت 120 بروم بعد ديدم ماشين شما قراضه است پس من هم يواش ميروم لغو قانون بخاطر ضعف تو بود اما ميگويد «وتاب»يعني از اول قانون آزمايشي بود.
قرآن كتابي است كه واوش، فاءش، الف ولامش، نونش، تشديدش، همه يك نكتهي لطيفي دارد خلاصه اينكه وقت ما تمام شد كي عاشق است؟ آن كسي عاشق است كه پول بدهد ميگويد آقا نماز صبح خوابم ميبرد ميگويم اگر بليط هواپيما يا قطار داشته باشي، مي گويد نه ميگويم خوب پس. . .
مي گويد آقا كتاب گران است ميگويم كفش هم گران است. ميهمان داشتيم آمد خانه وبعد از مدتي من آمدم گفتم ببخشيد چون تلفن كردم گفتم ميهمان ميآيد پذيرايي كنيد تا من برسم گفتم آقا ببخشيد گفت ببين آقا من پهلوي تو ارزش نداشتم تو اگر با رهبري هم ملاقات داشتي دير ميآمدي؟ گفتم نه گفت اگر با رياست جمهوري هم ملا قات داشتي دير ميآمدي؟ گفتم نه من اگر با آنها ملاقات داشتم چند دقيقه زودتر ميروم مينشينم گفت پس پيداست من پهلوي تو ارزشي نداشتم.
اينكه آدم بگويد كه. . . ولذا حديث داريم كه بعضيها كه نماز ميخوانند چون نماز پول نيست ميگوييم امر به معروف كن ميگويد آخر ببين بدش ميآيد رفاقتمان به هم ميخورد ميگوئيم حكم خداست ميگويد ميدانم كه حكم خداست ولي حالا. . .
آقا توي عروسي است پاشو نمازت قضا ميشود ببين حالا دارند بر طبل و تنبك ميزنند بابا اين نماز است آن تنبك است يعني بعضيها نماز را به تنبك ميفروشند بابا غذا سرد شد حالا قليانه آتشاش خاموش ميشود بكشيم بعد نماز يعني نماز را با قليان نماز را با تنبك، پيغمبر(صل الله عليه وآله)را رها ميكند بخاطر پول خيلي. . . ما بايد مسيرمان يك مسير. . .
خدايا! تورا به حق محمد وآل محمد(صل الله عليه وآله)ما را نسبت به خودت عاشق عارف قرآن يك آيه دارد ميگويد «اولئك هم الصادقون» اينها راست ميگويند انقلابي است حالا يك جايي چيزي ديده ضد انقلاب ميشود براي چي؟ برو بابا فلاني چي چي شد؟ گاهي وقتها ميگويد تخم مرغ گران شد دارو نيست فحش ميدهد بابا بايد دارو باشد هر كس كه مسئول است بايد حل كند اما تو بخاطر دارو فحش ميدهي به همه چيز يك حادثه ميبيند نسبت به خدا نسبت به دين از همه چيز برمي گردد چرا اينطوريم؟
خدايا! ايماني به ما بده كه هر جا خواستي ما را امتحان كني روسفيد بيائيم بيرون(الهي آمين)
خدايا! هر چه به عمر ما اضافه ميكني به ايمان وعقل وعلم عمل واخلاص وعمق وبركت كار ما بيفزا(الهي آمين)
ما را، توي قرآن گفتهاي «اولئك هم الصادقون» ما را از صادقين قرار بده(الهي آمين)
از آنهايي كه توي آزمايشها رو سفيد در نميآيند پوچ در ميآيند. . . ميگفت آيت الله جوادي آملي آن سالي كه شهيد شدند توي مكه 400 نفر ظاهراً آيت الله جوادي بود يا يكي از آيات ديگر ميگفت يكي ديگر از علما هم بود من ديدم كه ايشان جانش در خطر است ميگفت جلوي ايشان ايستادم كه. . . آخر از پشت بام سنگ پرت ميكردند ميگفت تاديدم سنگ آمد من سرم را پائين آوردم اول به قصد حفاظت رفتم بعد هم كه ديدم قصه جدي است سرم را پائين آوردم كه سنگ بخورد توي كلهي آقا. آقا ما خيلي وقتها توي امتحان پوچ در ميآئيم دوستت دارم ولي به يك جايي رسيد كه مسئله جاني يا پولي است. . . خدايا ما را از آنهايي قرار بده كه توي امتحان رفوزه رديهاي قبلي ما را ببخش از اين به بعد ما را رفوزه نكن(الهي آمين)
(والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته)